اسکافیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'نمی شود' به 'نمی‌شود')
خط ۷: خط ۷:
==عقاید==
==عقاید==


اسکافى مانند معتزله بغداد به شیعه [[امامیه|امامیه]] متمایل بود و دیدگاه هائى معتدل در کلام داشت. وى خداوند تعالى را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایى» وصف می‌کند، ولى می گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایى» وصف نمی شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود.
اسکافى مانند معتزله بغداد به شیعه [[امامیه|امامیه]] متمایل بود و دیدگاه هائى معتدل در کلام داشت. وى خداوند تعالى را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایى» وصف می‌کند، ولى می گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایى» وصف نمی‌شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود.
همچنین مى‏ گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن مى ‏گوید و روا نیست که بگوئیم وى تکلم مى‏ کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم».زیرا در «متکلم» گمان  شود که کلام قائم به اوست ولى در «مکلم» چنین گمانى نرود، همان طور که متحرک مقتضى قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضاى کلام به او دارد. ابن المرتضى نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن یزدان گوید که «اسکافى» مردى عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخى از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافى نخست خیاط بود و عمو و مادرش وى را از طلب علم بازمى ‏داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولى جعفر بن حرب که از علماى «معتزله» بود وى را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم براى مادرش مى ‏فرستاد. اسکافى در سال 240 هجرى در گذشت.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، سال 1372 شمسی، چاپ دوم  ص 47</ref>
همچنین مى‏ گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن مى ‏گوید و روا نیست که بگوئیم وى تکلم مى‏ کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم».زیرا در «متکلم» گمان  شود که کلام قائم به اوست ولى در «مکلم» چنین گمانى نرود، همان طور که متحرک مقتضى قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضاى کلام به او دارد. ابن المرتضى نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن یزدان گوید که «اسکافى» مردى عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخى از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافى نخست خیاط بود و عمو و مادرش وى را از طلب علم بازمى ‏داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولى جعفر بن حرب که از علماى «معتزله» بود وى را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم براى مادرش مى ‏فرستاد. اسکافى در سال 240 هجرى در گذشت.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، سال 1372 شمسی، چاپ دوم  ص 47</ref>



نسخهٔ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۲۰

اسکافیه از فرق کلامى معتزله بغداد و پیروان ابوجعفر محمد بن عبدالله اسکافى (م 240) هجری قمری هستند.

زندگی نامه

اسکافی در اصل از سمرقند بود. وی مردی ادیب و متکلم بود و دانش و هوش سرشاری داشت وهم چنین مورد توجه و اعتماد حاکمان عباسی خصوصا شخص معتصم عباسی بود وی در ابتدا خیاط بود و خانواده اش او را از تحصیل باز مى داشتند. آشنائى اسکافى با جعفر بن حرب راه تحصیل او را فراهم ساخت . جعفر مخارج خانواده اسکافى را تامین نمود و وى را با خود برد.

عقاید

اسکافى مانند معتزله بغداد به شیعه امامیه متمایل بود و دیدگاه هائى معتدل در کلام داشت. وى خداوند تعالى را در ستم به کودکان و دیوانگان به «توانایى» وصف می‌کند، ولى می گوید خداوند در ستم بر خردمندان به «توانایى» وصف نمی‌شود و قادر بر ظلم ایشان نخواهد بود. همچنین مى‏ گوید که رواست اگر بگوییم خداوند با بندگان سخن مى ‏گوید و روا نیست که بگوئیم وى تکلم مى‏ کند و باید او را «مکلم» نامید نه «متکلم».زیرا در «متکلم» گمان شود که کلام قائم به اوست ولى در «مکلم» چنین گمانى نرود، همان طور که متحرک مقتضى قیام حرکت به آن باشد، متکلم نیز اقتضاى کلام به او دارد. ابن المرتضى نام او را در طبقه هفتم از معتزله آورده از قول ابن یزدان گوید که «اسکافى» مردى عالم و فاضل بود و هفتاد کتاب در کلام تألیف کرد و نیز از قول ابوالقاسم بلخى از ابوالحسین خیاط روایت کرده که گفت اسکافى نخست خیاط بود و عمو و مادرش وى را از طلب علم بازمى ‏داشتند و او را ناچار به کسب کرده بودند، ولى جعفر بن حرب که از علماى «معتزله» بود وى را در کنف حمایت خود گرفت و به او علم آموخت و هر ماه بیست درهم براى مادرش مى ‏فرستاد. اسکافى در سال 240 هجرى در گذشت.[۱]

پانویس

  1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، سال 1372 شمسی، چاپ دوم ص 47