استراتژی تقریب (مقاله)

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۶ توسط Mollahashem (بحث | مشارکت‌ها)
Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۸:۵۶، ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۲؛



فصلنامه اندیشه تقریب - شماره هفتم، تابستان 1385
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال دوم/ شماره ششم/تابستان 1385
عنوان مقاله استراتژی تقریب
نویسنده دکترمحمدرضا رضوان‌طلب
تعداد صفحات 20
بخش اندیشه
زبان فارسی
استراتژی تقریب عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه فصلنامه اندیشه تقریب در شماره هفتم می‌باشد که به قلم دکترمحمدرضا رضوان‌طلب[۱] و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تدوین و منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.

چکیده

تاکنون مقالات فراوانى در مورد تقریب مذاهب اسلامى به عنوان یک ضرورت، تدوین و منتشر گردیده و کنفرانس‌ها‌ و نشست‌ها‌ى متعددى در این باره برگزار شده است که بیش‌تر جنبه تأکیدى داشته‌اند. به نظر مى‌رسد وقت آن فرا رسیده که از تمرکز بر این بداهت، دست برداشته و به تبیین و طى گام‌ها‌ى عملى در مسیر تقریب بپردازیم. این مقاله ضمن ارایه تعریف‌ها‌ى دقیق از معانى استراتژى و تقریب به عنوان دو مفهوم اساسى این بحث، و بررسى اهداف آن، به ارایه دست‌کم بیست راه‌کار عملى تقریب مذاهب اسلامى مى‌پردازد و در پایان، تقریب و همبستگى مذاهب را چشم‌اندازى محتوم براى جهان اسلام مى‌داند و مخالفان و معاندان را از نبرد با آفتاب برحذر مى‌دارد.
کلید واژه‌ها‌: استراتژى، تقریب، مذاهب اسلامى، اهداف، اختلاف، وحدت، فتنه، تشیع، تسنن، تشنج زدایى، تهمت، برائت، جهان اسلام، تفرقه.

شاید با مفهومى که ما از «استراتژى» در ذهن داریم، بحث از تعیین استراتژى را در سن کهن سالى شجره تقریب ، دیرهنگام ارزیابى کنیم، اما با بررسى معنا و مفهوم استراتژى به این نتیجه خواهیم رسید که این بحث، به صورت دوره‌اى و بلکه سالانه و به اقتضاى متغیرهاى گوناگون قابل طرح بوده و کاملاً کاربردى و غیرتکرارى است. بنابراین، ابتدا معناى استراتژى را بررسى نموده و سپس به بحث در مورد معنى تقریب و اهداف و طرح‌ها‌ى کاربردى آن مى‌پردازیم.

معنى استراتژى

از بررسى فرهنگ نامه‌ها‌ و لغت نامه‌ها‌ى مختلف، این نتیجه به دست مى‌آید که واژه استراتژى ( Strategie(فرانسه) Strategy(انگلیسى))، اصطلاحى است که در حوزه نظامى تولد یافته و بازگرفته از کلمه لاتینى Stratos به معنى ارتش و کلمه ageinبه معنى فرماندهى کردن است. اما فرهنگ نویسان براى آن معانى و تفاسیر گوناگونى ارایه کرده و مدیران در عموم حوزه‌ها‌ى مدیریتى و برنامه‌ریزى آن را به کار گرفته‌اند. کوتاه‌ترین تعریف از آن عبارت است از: «روش یا سیاست کلى براى دست‌یابى به هدف‌ها‌ى معین». (آقابخشى و افشارى، ص 568). بنابراین پیش نیاز تعیین استراتژى، هدف‌گذارى است و در کنار آن، ریز برنامه، نقشه عملیات، توصیف کار عملى و تعیین لیست امکانات مورد نیاز ضرورت دارد. استراتژیست معروف فرانسوى «ژنرال آندره بوفه» (Andre beaufer) در کتاب مقدمه‌اى بر استراتژى (introductiona la strategie) مى‌گوید:
«استراتژى، فنى است که پیش از اندیشیدن به وسایل و ابزارها، امکان چیره گى بر دشوارى‌ها‌ى هر کارزارى را فراهم مى‌کند».
در قالب مثال مى‌توان چنین ترسیم کرد که در برنامه حرکت به سمت یک نقطه جغرافیایى مشخص، تعیین نقطه مقصد، وسیله، جاده و ملزومات سفر همه خارج از استراتژى و پیش نیاز آن است و استراتژى آن است که پیش‌بینى کنیم با چه ریتم و سرعتى حرکت کنیم که در پستى و بلندى‌ها‌ به مانعى برخورد نکنیم، با شب و عوامل تهدید کننده روبه‌رو نشویم، انحراف از جاده پیش نیاید و امثال آن.
بنابراین، استراتژى را مى‌توان به معنى تدابیرى دانست که یک پروژه را از رویارویى با خطرات و تهدیدها یا انفعال در برابر موانع مصون مى‌دارد. دانشمندان علوم سیاسى معتقدند رؤساى جمهور و سیاست مداران نباید پرکارترین مردم کشور باشند. اگر زیاد کار کنند، نشانه ضعف یا فقدان استراتژى است. اصولاً آنها کارى براى انجام دادن ندارند. کار آنها محدود به تعیین و کنترلِ رعایت استراتژى است و اگر کشورى خوب اداره شود استراتژى‌ها‌ى آن خوب انتخاب شده است.
نکته دیگرى که در فهم استراتژىِ تقریب دخالت دارد، آن است که این مفهوم از مفاهیم مضافى است که با شناخت مضاف الیه قابل درک و تشخیص است. بدیهى است استراتژى نظامى، استراتژى پیشرفت، استراتژى خنثى کننده، استراتژى رویارویى و استراتژى بازدارنده، هرکدام تعریف خاص خود را دارند. بنابراین در کنار آشنایى با معنى استراتژى باید معنى تقریب و اهداف آن نیز دانسته شود و ما در این مقال اشاره‌اى گذرا به هریک از این موارد خواهیم داشت.

تقریب چیست؟

معمار بزرگ بناى تقریب در قرون اخیر مرحوم علامه محمد تقى قمى(رحمه الله) مى‌گوید: «هدف ما اندماج مذاهب فقهى در یک‌دیگر نیست، زیرا اختلاف امرى است طبیعى و در این‌گونه اختلافات، زیانى نبوده بلکه موجب توسعه فکرى و فراهم آمدن تسهیلات و گشایش رحمت الهى خواهد بود». (علامه قمى، ص 66).
بدون شک تقریب مذاهب به معنى توحید و یکى کردن مذاهب و جاى گزین نمودن مذهبى به جاى مذهب دیگر نیست، بلکه در لغت، تقریب از باب تفعیل به معنى نزدیک کردن دو چیزى است که از هم دور افتاده‌اند. بنابراین ابتدا مفهوم تبعید تصور مى‌شود و سپس تقریب شکل مى‌گیرد و واژه تقریب اشارتى به پیشینه تنافر و تباعد دارد که ضرورتاً ناشى از اختلاف فکرى و تفاوت رأى و نظر نیست، بلکه خاستگاه آن دوگانگى در باورهاى اساسى و ریشه‌اى و متکى بر کینه قلبى و احساس عداوت و دشمنى از طرف مقابل است.
دو نفر که نوار یک سخنرانى را گوش داده و از دسترسى به سخنران براى رفع اشکالات و تصحیح فهم خود دور مانده‌اند، اگر هر دو نسبت به میزان عمق بحث و غناى علمى سخنران اتفاق نظر داشته باشند و نسبت به یک‌دیگر نیز بدبینى نداشته باشند و هر دو بکوشند مراد سخنران را خوب درک و از نظرات او تبعیت نمایند، اما از گفته‌ها‌ى او برداشت متفاوت در برخى از جزییات پیدا کنند، این اختلاف‌نظر هیچ‌گونه عداوت و دشمنى را پیش نمى‌کشد، بلکه در کمال صمیمیت، هرکدام در کنار دیگرى عقیده و نظریه خود را دارند و این تفاوت امرى طبیعى است و لازم نیست کوششى براى وحدت نظر این دو نسبت به مسئله یاد شده صورت گیرد. آنچه مفید بلکه ضرورى است، آن است که این اختلاف رأى و نظر با دسیسه دشمنان به یک عداوت و کینه تبدیل نگردد و نیز ناشى از یک تفاوت در بنیادهاى فکرى و اعتقادى جلوه داده نشود و هم‌دوشى و هم‌آوایى دو نفر در حمایت از محیط مفاهمه‌اى موجود و احترام به آن، جاى خود را به رویارویى و درگیرى آن دو و چنگ‌اندازى به چهره گوینده ندهد و در این میان اصل پیام دچار تحریف و تغییر نگردد. پس از بروز چالش و تنش بین این دو که در مسیر حق پژوهى گام نهاده‌اند، اقداماتى از قبیل موارد زیر به عنوان کارهاى تقریبى آغاز مى‌گردد:
1ـ تبیین باورها و برداشت‌ها‌ى مشترک بین این دو و تطبیق و مقایسه آن با موارد اختلاف از حیث اهمیت؛
2ـ توجه به پیامدهاى تنش و درگیرى در راستاى حفظ اصل پیام؛
3ـ جستوجوى توجیه قابل قبول براى نظریه طرف مقابل از سوى هر یک از طرفین؛
4ـ معرفى چهره و اهداف پشت پرده کسانى که براى تبدیل این اختلاف به یک نزاع و هیجان کوشش مى‌کنند؛
5ـ برشمردن ثمرات سکوت و خویشتن دارى در راستاى تحقق منویات پیام دهنده.
موارد یادشده و ده‌ها‌ اقدام دیگر که در بخش گام‌ها‌ى عملى تقریب به آن اشاره خواهد شد، عملیات تقریبى است که فاصله را بین دو طرف کاهش داده و موضوع بدبینى و خصومت را از بین مى‌برد. اما تدابیرى که از پیش، وقوع چنین تنشى را مهار کند، یا در صورت بروز آن و لزوم انجام اقدامات تقریبى، ملاحظاتى اصولى را براى روبه‌رو نشدن این اقدامات با مانع و سوء برداشت، تدوین نموده و صورت‌ها‌ى مختلف آن را حدس بزند و موانع را شناسایى و از پیش برطرف نماید، از استراتژى‌ها‌ى تقریب است.
دکتر محمدالدسوقى استاد دانشگاه قطر مى‌گوید: «نزدیک کردن مذاهب اسلامى، یعنى تلاش براى شکستن تعصبات و فراخواندن امت اسلامى بر محور ایده مشترک و کلمه واحد براساس اصول عقاید و مولفه‌ها‌ى بنیادین دینى». (على دروب التقریب، ص 54)
همکار وى آقاى دکتر احمد عبدالرحیم السائح نیز مى‌گوید: «تقریب بین مذاهب اسلامى، یعنى اتحاد ملت مسلمان براساس اصول اسلامى که مسلمان بدون قبول آن مسلمان نیست و در مورد غیر این اصول بنیادین، باید دیدگاه ما نه چیره جویانه بلکه حق پژوهانه و معرفت مدارانه باشد». (پیشین، ص 65ـ63).
وى سپس به نقاط مشترک تمامى مسلمانان، یعنى خداى واحد، پیامبر واحد، قبله واحد، قانون و کتاب دستور واحد و پنج اصل معروف بین آنان و اعتقاد همه فرقه‌ها‌ى مسلمانان به روز رستاخیز اشاره کرده و مى‌افزاید: «پاى‌بندى به این مشترکات ما را امتى یک‌پارچه قرار مى‌دهد که از هدف واحد، شیوه‌اى همگون و رهبرى و راهبرد عقایدى متحد برخورداریم. زیرا همه اعتقاد داریم که هدف ما در زندگى بر اساس آیه شریفه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِْنْسَ إِلاّ لِیعْبُدُونِ»(الذاریات/56)، اطاعت کامل و بندگى خداست و روش ما با الهام از آیه شریفه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/103) و بر اساس دستور خداوند سبحان، همبستگى و یگانگى است و رهبرى ما به فرمان خداوند به پیامبر خاتم حضرت محمد(صلى‌الله‌علیه‌وآله) سپرده شده است و در اصول عقاید نیز هم کیش و هم عنانیم. بنابراین، تنها چیزى که به آن نیاز داریم، آن است که هر کدام دیگرى را به خطا و بدعت گذارى متهم نسازیم».
مرحوم آيت‌الله محمدحسین آل کاشف‌الغطاء نیز در مورد تقریب مذاهب اسلامى چنین مى‌فرماید: «وحدت مقوله‌اى رفتارى و منشى و به معنى سجایا و صفات، رفتارها و منش‌ها‌، پاى‌بندى‌ها‌ى پایدار و اخلاق برجسته است. اتحاد آن است که مسلمانان از ثروت‌ها‌ و دست‌مایه‌ها‌ى خود به طور مشترک و بر اساس موازین قسط و عدل بهره‌گیرند. وحدت به معنى هضم فرقه‌اى در فرقه‌اى و سکوت فرقه مغلوبه نیست و از عدالت به دور است که ما فرقه‌اى را که در انزوا و مورد اتهام قرار گرفته و از خود دفاع مى‌کند، به دلیل دفاع از حق خود به تفرقه‌افکنى و کینه‌توزى متهم کنیم، بلکه باید سخن او را بررسى نماییم، اگر حق با اوست او را یارى دهیم والا با استدلال او را قانع سازیم». (حول الوحدة الاسلامیه، ص 36).
از توضیحاتى که درباره معنى دو واژه استراتژى و تقریب به طور جداگانه ارایه شد و اشاراتى که به عملیات تقریبى و مصادیق آن گردید، نتیجه گرفته مى‌شود که استراتژى تقریب، به معنى تعیین سیاست‌ها‌ى راهبردى براى مصونیت سامانه تقریب از برخورد با موانع و آسیب‌ها‌ و رسیدن به سر منزل مقصود است و این راهبرد نیازمند برنامه‌ها‌ى عملى و کاربردى براى پوشاندن حفره‌ها‌ و خلأهاى موجود و مهار تنش‌ها‌ى پدید آمده در روابط مشترک و دست‌یابى به آرمان‌ها‌ى مذاهب اسلامى است. این توضیحات روشن ساخت که مجهولاتى که ما باید به تبیین آن بپردازیم، عبارت‌اند از:
1ـ هدف تقریب؛
2ـ راهبردها و استراتژى تقریب؛
3ـ برنامه‌ها‌ى عملى تقریب.

اهداف تقریب مذاهب اسلامى

1ـ پیش گیرى از فروپاشى درونى آیین اسلام

از نخستین روزى که پیامبر عظیم الشأن اسلام به عنوان ختم رسولان براى ابلاغ پیام بیدارى مأمور گردید، دشمنى‌ها‌ و کینه‌ها‌ علیه آیین جدید به گونه‌ها‌ى مختلف خودنمایى کرد. ملحدان و مشرکان کینه‌توز، هیچ‌گاه پنهان نمى‌کردند که از نسخ آیین گذشته و به سخریه گرفته شدن تمامى بافته‌ها‌ى خرافى خود عصبانى و نگران‌اند و الا منازعه‌اى با شخص مدعى رسالت یا پیروان او ندارند و از هر گفتمان و وفاقى که بر اساس حذف آیین نو و نادیده گرفتن جریان فکرى جدید انجام شود، حتى اگر در آن واگذارى قطب‌ها‌ى قدرت و ثروت به مدعى جدید پیش‌بینى شود، استقبال مى‌کنند. در آن روزگار گونه‌ها‌ى مختلف براندازى آیین اسلام عزیز و سرفراز، از جمله تطمیع، تهدید، شکنجه، بایکوت، محاصره اقتصادى، جنگ روانى و ده‌ها‌ تهدید و یورش نظامى تجربه گردید، اما «یرِیدُونَ لِیطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ ...».
براى هر دشمنى، عملیات روانى یا جنگ داخلى بى‌خطرترین و سریع‌ترین راه دست‌یابى به هدف است، اما معمار هوشیار و آگاه نظام اسلامى، یعنى پیامبر گرامى اسلام(صلى‌الله‌علیه‌وآله)، با ایجاد برادرى بین مسلمانان در نخستین روزهاى رهایى از چنگال ستمگران قریش، روزنه‌ها‌ى امید دشمنان را براى ایجاد شکاف بین صفوف مسلمین و راه‌اندازى دعواى مهاجر و انصار، سیاه و سفید، عبد و آزاد مسدود نمود.
اما سیاست ایجاد تفرقه به بهانه‌ها‌ى گوناگون و القاى شبهه‌ها‌ى ذهنى براى مسلمانان در عرصه‌ها‌ى مختلف همواره در دستور کار دشمنان بود. به گونه‌اى که حتى تمام رفت و آمدهاى خانوادگى پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) و رابطه‌ها‌ى آن حضرت با افراد، واگذارى مأموریت‌ها‌، تقسیم غنایم، تصمیمات مربوط به صلح و جنگ و هر تصمیم دیگرى، زیر ذره‌بین شیطنت‌آمیز دشمنان پردازش و به نکته ابهام براى تهییج اختلافات داخلى تبدیل مى‌شد و مردمى که صحنه وابستگى شدید عاطفى و ایمانى آنان به پیامبر در فتح مکه، نخستین دشمن آن حضرت یعنى ابوسفیان را شگفت‌زده کرده بود، گاهى از استحکام نظرات آن بزرگوار و اتصال آن به وحى یا به تصمیم شخصى وى که «ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى» سؤال مى‌کردند. ولى به هر حال کشتى طوفان زده حکومت نوپاى اسلامى با درایت پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) در برابر هر خطرى به خوبى کنترل مى‌شد و حتى از یورش‌ها‌ى نظامى که تا واپسین روز حیات پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) آن حضرت را مجبور به تجهیز سپاه و اعزام سریه کرد، جان سالم به در برد تا آنکه کشتیبان، به حکم سنت لایتغیر الهى به سوى خالق خلایق پرکشید.
اما آیا معقول است که بپنداریم با رحلت منادى توحید، همه تلاش‌ها‌ و تهدیدها پایان یافت و تمامى دشمنان از سعایت و دشمنى پشیمان شدند و دیگر به جاى هدف قراردادن اسلام، قرآن و مأذنه‌ها‌یى که برفراز آن، نام مبارک پیامبراسلام برده مى‌شد، اینک به فکر مفاهمه مثبت و سازنده با مسلمانان و یارى دادن آنان افتاده‌اند یا باید باور کنیم که آن روز روز روشنایى سوسویه‌ها‌ى خاموش و خفته امید به نفاق‌افکنى و تفرقه براى فروپاشى نظام نوپاى پیامبراکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) در دل تاریک آنان بود.
تنها کسى که توطئه شکننده دشمنان پیامبراکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) را علیه تمامیت اسلام تشخیص داد و با سترگى و صلابت و ثقابت اندیشه به نبرد با آن پرداخت، امام تقریبیان حضرت على(علیه‌السلام) بود. به طورى که در یک دست نوشته ماندگار و حکیمانه از او چنین آمده است: «دیدم گروهى از مردمان از دین برگشته و دیگران را به نابود ساختن دین خدا و شریعت پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) و آیین حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)فرا مى‌خوانند، پس ترسیدم که اگر اسلام را یارى ندهم، رخنه و خرابى در بنیان آن به وجود آید که مصیبتى بزرگ را برمن تحمیل نماید، پس آن گاه به نزد ابابکر رفتم و با او بیعت کردم و مصمّم در برابر حوادثى که کیان اسلام را تهدید مى‌کرد، ایستادگى کردم تا آنکه باطل رخت بربست و از میان رفت و نام مبارک الله، به رغم خواسته کافران عظمت یافت. در حالى‌که ابابکر مسئولیت حل و فصل امور را برعهده داشت. پس او را خیرخواهانه همراهى کردم و در آنچه رضایت خدا در آن بود با تمام توان از او اطاعت کردم». (ثقفى، 1373، ج 1، ص 302؛ علامه مجلسى، ج 33، ص 568 و ابن ابى الحدید، ج6، ص95).
علامه دکتر عبدالمتعال صعیدى استاد دانشگاه الأزهر مى‌گوید: «على ابن ابى طالب(علیه‌السلام) اولین بنیان گذار تقریب بین مذاهب است، با اینکه مى‌دانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است ولى با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچ‌گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود». (مجله رسالة‌الاسلام، سال سوم، شماره چهارم).
شرایط فتنه‌اى که امام على(علیه‌السلام) در آن احساس خطر و نگرانى فرمود در بیان دیگرى از آن بزرگوار چنین ترسیم شده است: «ابوسفیان ]که پیش از این، مردى را براى شناسایى اوضاع مسلمانان مأمور کرده [به محض دریافت خبر رحلت خاتم‌المرسلین و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر در جمع مسلمانان حضور یافت و چنین گفت: به خدا سوگند من شعله‌اى را مى‌بینم که جز خون آن را خاموش نمى‌کند. کجاست عبدمناف؟ ابوبکر را چه به ولایت امور مسلمانان! پس على و عباس کجایند و چرا حکومت به غیر فرزندان عبدمناف داده شد؟» (طبرى، 1357ق، ج1، ص1331).
پس از این مکر و اشک تمساح‌گونه، ابوسفیان که لحظه‌اى به خدا و رسول، ایمان نیاورده بود چنین گفت: «اى على! دست بگشا تا با تو بیعت کنم، به خدا سوگند اگر بخواهى سپاهى پیاده و سواره علیه ابابکر گرد آورم». اما على(علیه‌السلام) ]خباثت نیت او را شناخت و[ از گشودن دست امتناع کرد و به او چنین فرمود: «به خدا سوگند تو جز فتنه‌انگیزى هدفى را دنبال نمى‌کنى. همانا تو دیر زمانى است که بدخواه اسلام بوده‌اى و ما نیازى به نصیحت تو نداریم». سپس ابوسفیان ناامید گشت، مأیوس از جاى برخاست، در حالى‌که با خود شعرى را مى‌خواند که مضمون آن این بود: تیرى رها شد آن گونه که مى‌خواستم به هدف ننشست و وارونه خورد و کسى براى آن گریه نکرد. (پیشین).
خطر امروز اسلام براى منافع جهان خواران نسبت به عصر رسالت با توجه به برخوردارى کشورهاى اسلامى از منابع قدرت، ثروت، جمعیت و تکنولوژى، افزایش یافته و به موازات آن دشمنى و حساسیت آنان نسبت به آرمان‌ها‌ى ظلم‌ستیز اسلامى نیز رو به تزاید است و تنها راه موفقیت آنان به کار گرفتن مکانیزم‌ها‌ و تاکتیک‌ها‌یى است که بدون درگیرى، موجب فروپاشى درونى اسلام گردد.
تقریب، با هدف پیشگیرى از به انجام رسیدن این توطئه بزرگ دشمنان اسلام، برنامه‌ها‌یى را طرح و ارایه مى‌نماید.

2ـ صیانت از عظمت مسلمین

با آنکه هم اکنون حدود یک چهارم از جمعیت 6 میلیارد نفرى جهان را مسلمانان تشکیل مى‌دهند، اما این جمعیت حدود 5/1 میلیاردى نتوانسته است در طول پنجاه سال گذشته در برابر یک جمعیت 3 میلیون نفره، از پاره تن خود یعنى فلسطین مظلوم، دفاع کند. آیا این امر جز به این دلیل است که مسلمانان با طرح اختلافات واهى و تشعب و تجزى، عظمت و عزت خود را مخدوش ساخته و خود را ناتوان نموده‌اند؟ قرآن کریم مى‌فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ»؛ آیا تا کنون هیچ اجتماعى از عقول مسلمانان تشکیل شده تا دستاورد این همه طعن و نفرین و ردیه و منبر نهادن علیه یک‌دیگر را بررسى نمایند؟
آیا بدیهى‌تر از این قضیه، گزاره‌اى را مى‌توان یافت که جدایى اجزاى یک مجموعه به دشمن، فرصت، شوکت و قدرت مى‌بخشد تا عظمت امت اسلام را نابود و بى خاصیت نماید؟! چرا زنگ‌ها‌ى خطر در این مجتمع تمدن ساز، یعنى دهکده جهانى اسلام، دیر به صدا در مى‌آید و خطرى که بارها بر چهره آنان پنجه انداخته، آنان را بیدار نمى‌کند؟ امروزه شناسایى نقطه آسیب‌پذیرى مسلمانان یک ضرورت و هوشیارى است. یهود مى‌کوشد تمام وابستگان خود را از سراسر دنیا جمع و حتى مسیحیت صهیونیستى را ضمیمه خود نماید و دشمنى‌ها‌ى ریشه دار خود با مسیحیان را فراموش کند تا مبارزه خود را با دشمن اصلى، یعنى اسلام، سازمان بخشد.
سیصد کلاهک هسته‌اى در زرادخانه اتمى اسراییل با چه هدفى ذخیره مى‌شود؟ شارون در آوریل 2004 و پس از مدت‌ها‌ پنهان‌کارى در مورد فعالیت‌ها‌ى اتمى گفت: «آمریکا، نیاز اسراییل به داشتن نیروى بازدارنده براى مقابله با تهدیدهاى ایران و دیگر کشورهاى مخالف که موجودیت اسراییل را تهدید مى‌نمایند، درک و از آن حمایت مى‌کند» (سایت اطلاع‌رسانى فلسطین).
آیا سزاوار است مسلمانان نیز هم‌نوا با دشمن خود، شوکت و عظمت جامعه اسلامى را نقض و اعضاى به هم پیوسته این پیکره زخم‌دیده را از یک‌دیگر جدا سازند؟ سیادت و عظمتِ خیره کننده، فقط در پرتو به فراموشى سپردن منیت‌ها‌ پدید مى‌آید. استاد بزرگ تقریب و رییس دانشگاه الازهر، علامه شیخ محمود شلتوت، مى‌گوید:
«تقسیم مذاهب به شیعه و سنى، تنها، اصطلاحى در نام‌گذارى است، و الاّ تمام مسلمانان اهل‌سنت‌اند؛ زیرا همگى عمل به سنت و دستورات پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) را واجب مى‌دانند» (بى آزار شیرازى، 1377، ص352).
علامه شیخ سعید شعبان، رهبر اهل‌سنت شمال لبنان نیز مى‌گوید:
«من گمان نمى‌کنم هیچ‌گاه مردمى هم‌چون امت مسلمان ما مبتلا به محنت شده باشند. على‌رغم آنکه حق، همواره ثابت، پایدار و پدیدار است، اما آمریکا همواره با ملت مسلمان بازى کرده است، چرا که دشمنان توانسته‌اند از روزنه‌ها‌ى اختلاف به داخل صفوف امت ما نفوذ کنند... از خاطر نمى‌برم که در کوچک سالى در بیروت مى‌دیدم که شیعه و سنى در یک مسجد بدون تعرض به یک‌دیگر نماز مى‌خواندند... آرى! ما این‌گونه اسلام را دین واحد یافتیم. آیا مى‌خواهید شیخ ضلالت را بشناسید؟ آن کس که نقاط اختلاف مسلمانان را برمى‌شمرد، شیخ ضلالت و آن کس که نحوه اتحاد با آنان را مى‌آموزد، شیخ هدایت خوانده مى‌شود. در کتاب جاء دورالمجوس در جلد دوم آمده است که شیخ سعید شعبان شیعه شده و خواهر و دخترش را به ازدواج شیعه در آورده است. این مطلب را مؤلف کتاب بیان نموده است، ولى من هم‌اکنون به شما مى‌گویم من سنى نبوده‌ام تا شیعه شوم من از روز نخست مسلمان بوده‌ام و دانسته‌ام که اسلام دین خداست. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الإِْسْلامُ» «و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه...». (ملحمه الوحدة، ص 17).
به هر حال، تقریب از عظمت و یک‌پارچگى مسلمانان صیانت مى‌کند و فکر تعرض به اسلام را از سر دشمنان بیرون مى‌سازد. جامعه‌اى که مردم آن هیچ نشانى جز نشان اسلام ندارند، رخنه‌ها‌ را مى‌پوشانند تا دشمن از آن به صفوف متحد ایشان نفوذ نکند، نه آنکه با ایجاد حساسیت در مورد مسایل جزئى، شکاف‌ها‌ را به گذرگاه امن براى تهاجم دشمن تبدیل نمایند.

3ـ قطع طمع دشمنان اسلام

اگر صفحاتِ تاریخ پرحادثه دفتر اسلام را ورق بزنیم، هر کجاى آن، رد پاى درنده‌اى گرگ صفت را مى‌بینیم که با دندان‌ها‌ى تیز خود به خیل پیروان آیین محمدى هجوم آورده است. مرحوم علامه شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء مى‌گوید: «امروز هر کر و لالى از مسلمانان مى‌فهمد که در هر نقطه از کشور پهناور اسلامى، نهنگى از نهنگان غربى و یک افعى از افعى‌ها‌ى استعمار، دهان گشوده تا این قطعه و سرزمین را ببلعد. آیا این خطر کافى نیست تا مسلمانان را مجتمع نماید و شعله‌ها‌ى غیرت و حماسه را در عزم و اراده آنان بیفروزد؟ آیا این دردها و درد این گرفتارى‌ها‌ آنان را به وحدت و فراموش‌کردن کینه‌ها‌ وانمى‌دارد، در حالى‌که گفته شده «به هنگام گرفتارى، کینه از یاد مى‌رود». (حول الوحدة الاسلامیه، ص 37).
سرزمین مسلمانان سرشار از انواع ثروت‌ها‌ و همواره مورد طمع جهان‌خواران بوده است. حدود 70درصد منابع انرژى و زیرزمینى دنیا در خاورمیانه است. قسمت‌ها‌ى مهمى از آفریقا با همه ثروت و معادن و ذخایرش از آن مسلمین است و در اروپا و آمریکا مسلمانان داراى عده‌اى چشم‌گیرند. تنها چیزى که مى‌تواند چشم طمع دزدان مسلحى که کشورهاى اسلامى را احاطه کرده‌اند و بنام امنیت، ناامنى را براى پیروان پیامبر گرامى اسلام(صلى‌الله‌علیه‌وآله)، به ارمغان آورده‌اند، کور کند همبستگى ملت‌ها‌ى اسلامى است. وحدت ملت‌ها‌ى اسلامى مهم‌ترین راه‌کارى است که مى‌تواند توطئه‌ها‌ را علیه مسلمانان در نطفه خنثى سازد. آرى! بسیار شگفت‌آور است که مسلمانان در صدر اسلام با دست خالى توانستند بر قواى دو امپراطور بزرگ ایران و روم غلبه نمایند، ولى امروز با داشتن این همه امکانات، هر روزى قطعه‌اى از پیکر کشورهاى اسلامى با یورش دژخیمى از تن جدا مى‌شود. دلایل طمع‌کارى دشمنان نسبت به کشورهاى اسلامى در چهار چیز خلاصه مى‌شود:
الفـ عقیده ناب مسلمانان به مبانى ظلم‌ستیزى و ضد استعمارى؛
بـ موقعیت مهم و حساس کشورهاى اسلامى از حیث دسترسى به شرق و غرب و حاصل‌خیزى و داشتن ذخایر زیرزمینى؛
جـ سرمایه نیروى انسانى شمار قابل توجهى از جمعیت جهان؛
دـ پیش کسوتى دانشمندان و پژوهش‌گران مسلمان در علوم و فن‌آورى‌ها‌ى مختلف و نشانه‌ها‌ى تمدنى.

4ـ خرسندى خاطر پیام‌آور وحدت

شکى نیست که تمامى مسلمانان به پیامبر گرامى اسلام، عشق مى‌ورزند و او را از فرزندان و نوامیس خود بیش‌تر دوست دارند. او پدر امت و نبى رحمت و سراپا رأفت و مهربانى بود. اگر در یک خانواده، فرزندان و اخلاف بزرگ خانواده با هم اختلاف و نزاع کنند، بى‌گمان ملالت و غبار غم را بر قلبِ بزرگِ خاندان نشانده و روح او را آزرده‌اند. آیا وقت آن نرسیده که مسلمانان با فشردن دست یک‌دیگر، خاطر پیامبرى را که«حریص علیکم»(توبه /128) بود و آن قدر براى تعالى جامعه اسلامى کوشید که خداوند فرمود: «طه * ما أَنْزَلْنا عَلَیک الْقُرْآنَ لِتَشْقى» (طه/1و2) شادمان سازند. به طور قطع پیامبر از شقاق و خلاف، شادمان نمى‌شود.
خداوند در قرآن درباره وحدت مسلمانان مى‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/103)؛ «وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکمْ» (انفال/ 46)؛ «وَ لا تَکونُوا کالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیناتُ وَ أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» (آل‌عمران/105). پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله)نیز در این باره مى‌فرمود:: «ما اختلف أمّة بعد نبیها الا ظهر اهل باطلها على اهل حقّها» (هندى، حدیث شماره 929). هم‌چنین مى‌فرمود: «لا تختلفوا فان من کان قبلکم اختلفوا فهلکوا» (پیشین، حدیث شماره894). و امام على(علیه‌السلام) مى‌فرمود:
«و الله لأظُنُّ أنَّ هولاء القوم سیدالون منکم باجتماعهم على باطلهم و تفرقکم عن حقکم». (نهج‌البلاغه، خطبه 25).
آرى! امروزه ضرورى است که امت اسلامى با نادیده گرفتن اختلافات موجود و حفظ وحدت، زحمات و محنت‌ها‌ى طولانى مدت پیامبر اسلام(صلى‌الله‌علیه‌وآله) در دست‌یابى به این هدف بزرگ را ارج نهند. دکتر محمد الدسوقى استاد دانشگاه قطر مى‌گوید:
«وحدت اسلامى به حکم فقهى شرعاً واجب است و تنها یک عمل ترغیبى نیست که داوطلبانه بدان دعوت شوند بلکه این کار یک عمل واجبى است که هر مسلمان معتقد به وحدانیت خدا و نبوت پیامبر خاتم باید بدان پایبند باشد و این واجب، گریبان‌گیر آحاد مسلمانان است که روز قیامت درباره آن، مورد سؤال قرار مى‌گیرند و به همین دلیل هرچه از لوازم وحدت باشد، آن نیز واجب است. زیرا هر چه واجب به آن بستگى داشته باشد، از ضروریات است و مسئولیت تقریب به عهده دانشمندان است زیرا عامه مردم تابع آنان‌اند». (على دروب التقریب، ص 59).

5ـ تشکیل اتحادیه کشورهاى اسلامى

شهید دکتر عبدالعزیز رنتیسى در مقاله اى، پس از شمردن دردها و مشکلات جهان اسلام مى‌گوید:
«براى احیاى اسلام باید ایالات متحده اسلامى تشکیل دهیم». وى مى‌گوید: «دخالت بیگانگان به ویژه آمریکا در امور داخلى ما به عنوان کشورهاى اسلامى، به جایى رسیده که این کشور متجاوز حتى به خود اجازه مى‌دهد در تهیه بیانیه نشست‌ها‌ى سران کشورهاى عربى و اسلامى اعمال نظر کند. دشمنان امت اسلامى مى‌کوشند بین کشورهاى اسلامى دشمنى ایجاد کنند؛ حوادثى که در افغانستان و عراق است، گواه این مدعاست. حتى تشکیلات خودگردان فلسطین را برضد مقاومت فلسطین و به ویژه علیه جنبش مقاومت اسلامى حماس تحریک مى‌کنند. راه برون رفت که در پرتو آن مى‌توانیم پراکندگى مسلمانان را به اتحاد در درون یک دولت تبدیل کنیم، تشکیل ایالات متحده اسلامى است. اگر در این مورد یک نظرسنجى انجام دهیم، در مى‌یابیم که مسلمانان در این مورد متحدند. (سایت مرکز اطلاع رسانى فلسطین).

استراتژى تقریب:

معمولاً پژوهش‌گران و محققانى که تاکنون در عرصه تقریب قلم زده یا سخنرانى کرده‌اند، بیش‌تر به ذکر فضایل وحدت بسنده نموده و بر ضرورت هم‌یارى و اتحاد تأکید نموده‌اند، اما به نتیجه سازنده‌اى دست نیافته و راه‌کارى عملى براى دست‌یافتن به وحدت ارایه نداده‌اند. ما ضمن ارج نهادن به مساعى انجام شده در راه وحدت امت‌ها‌ى اسلامى، از مشعل‌داران این نهضت فکرى در عصر حاضر مى‌خواهیم پس از اتخاذ و تبیین و استراتژى و ارایه برنامه‌ها‌ى کاربردى، کمیته‌ها‌ى اجرایى را براى دسترسى به اهداف تقریب فعال نمایند و هم‌زمان با مذاکرات، اقدامات عملى را نیز پیش برند.
ما در بحث نظرى، اهداف تقریب را برشمردیم و پیش از آن معنى واژه‌ها‌ى استراتژى و تقریب را بیان نمودیم. در اینجا به بیان سیاست راهبردى (یا استراتژى) تقریب مذاهب اسلامى پرداخته و پس از در نظر داشتن این راهبردها، راه‌کارهاى دسترسى به اهداف تقریب را جستوجو خواهیم نمود.

1ـ تشنج‌زدایى

دشمنان اسلام تاکنون کوشیده‌اند با برانگیختن احساسات شخصیت‌ها‌ى مجهولى هم‌چون آيت‌الله بلژیکى، شیخ حسن آلمانى و شیخ یوسف فرانسوى و با برپا نمودن محافلى که در آنها به ظاهر تاریخ اسلام را بیان مى‌کنند اما هدف آنان برجسته کردن یا ساختن صحنه‌ها‌یى است که احساسات طیف‌ها‌ى داخلى مسلمین را علیه یک‌دیگر تهییج مى‌کند، جو تشنج را دامن زنند و هریک از دو طرف درگیر را به مجروح ساختن طرف مقابل تشویق نمایند.
از سوى دیگر، خلفاى راشدین با نام گذارى فرزندان خود به اسم یک‌دیگر و انجام ازدواج‌ها‌ى فامیلى و شرکت در نمازهاى جماعت به امامتِ فردى که با او در مورد نحوه اداره جامعه اسلامى پس از پیامبر اختلاف‌نظر داشته‌اند، سعى در تشنج‌زدایى و عادى کردن روابط داشته‌اند. و پس از آنان ائمه اربعه مذاهب همین شیوه و سنت را رعایت کرده‌اند و حتى پشت سر امامى که فتواى او با فتواى آنان مخالفت داشته نماز خوانده‌اند. اگر چه در کتاب‌ها‌ آورده‌اند که «سئل عن بعض الشافعیة عن حکم الطعام الذى وقعت علیه قطرة نبیذ فقال یرمى لکلب أو حنفى»، اما به طور قطع، طرف سؤال و جواب، دشمنان شافعى و حنفى و مخالفان پیامبر اسلام بوده‌اند. یا اگر آورده‌اند که «سئل عن حنفى هل یجوز للحنفى ان یتزوج المرأة الشافعیة فقال ان ذلک لا یجوز لانها یشک فى ایمانها»، این‌ها‌ یا به دلیل جهالت دوستان و یا شیطنت دشمنان است که چنین پیکره یک جامعه را آزرده و دردمند مى‌پسندند تا ناآرامى و تنش را بر آن تحمیل نمایند و الا هیچ‌گاه رهبران آگاه و عالم و متکى به وحى و سنت چنین سخنانى را به زبان نمى‌آورند و اختلاف‌نظر و رأى، آنان را به سوى تشنج آفرینى و تخطئه و توهین نمى‌برد. امامیه نیز فقهاى اربعه را مجتهد مى‌دانند که داراى صواب و خطا هستند اگر چه خود، به فتواى آنان عمل نمى‌کنند اما آنان را محترم و داراى رتبه علمى مى‌دانند.
دکتر عبدالمجید سلیم از رهبران الازهر مى‌گوید: «اصحاب پیامبر گرامى اسلام(صلى‌الله‌علیه‌وآله) و پیروان نیکومنش آنان و رهبران مذاهب، گاه با هم اختلاف داشتند و یکى حجت و دلیل دیگرى را رد مى‌کرد و از نظر خود با برهان و احتجاج نیکو دفاع مى‌کرد، اما تاکنون نشنیده‌ایم که یکى از آنان دیگرى را به بدى یاد کند یا او را متهم نماید و هیچ‌گاه این اختلاف عامل دشمنى و کینه نبود و هیچ زمان نظرات خود را که در آن اختلاف داشتند، از پایه‌ها‌ى ایمان و اصول شریعت نمى‌دانستند که مخالف آن کافر یا معصیت کار در برابر خدا باشد و از بحث نظرى و گشوده بودن راه اظهار نظر در عقاید و اصول دین حمایت مى‌کردند و براى مهار کردن فتنه و حفظ وحدت از آن چه از پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) رسیده است، جانب‌دارى مى‌کردند تا عزت و سعادت و منزلت خود را در پرتو آن تأمین نمایند و به همین دلیل، همواره صاحب قدرت و عزت و مهابت بودند». (مجله رسالة‌الاسلام).
دکتر احمد عبدالرحیم السائح (استاد دانشگاه قطر) نیز در مورد امکان، بلکه ضرورت وجود اختلاف بدون تشنج و تخطئه مى‌گوید:
«مسلمانان زیانى از این نمى‌برند که با هم اختلاف رأى و نظر داشته باشند، زیرا اختلاف از سنت‌ها‌ى جامعه است، اما زیان از آن است که اختلاف‌نظر به جدایى از یک‌دیگر و دورى از لوازم برادرى، که خداوند در کتاب عزیز خود آن را مقرر فرموده بینجامد، نه به این معنا که اختلاف رأى یک دستور باشد که خداوند به آن فرمان داده باشد بلکه به این عنوان که تفاوت رأى یک واقعیت است، چه مردم بخواهند یا نخواهند و مکاتب فکرى مختلف در دایره اسلام امرى طبیعى و جالب، بلکه اجتناب‌ناپذیر است. تا آن زمان که اسلام زنده و دین زندگان باشد و این اختلاف به این سبب باشد که برحیات دین افزوده شود و تا آن زمان که مسلمانان نیازمند به تبیین و ادامه میراث فکرى خود باشند باید مذاهب کلامى و مکاتب فکرى اسلامى موجود باشد. و به مصلحت مسلمانان نیست که آن را سرکوب نمایند؛ زیرا از بهترین خدماتى که یک مسلمان به دین مى‌کند، آن است که در مورد آن اندیشه و فکر داشته باشد و اگر کنکاش و اندیشه از آن محو شود، اسلام به ضعف و جمود مى‌گراید». (على دروب التقریب، ص 67).
آرى، حوزه فکر و اندیشه این ظرفیت را دارد که تفاوت‌ها‌ را در خود بپذیرد و جز صفا و دوستى، موج و طنینى نداشته باشد و در این باب سخن و نمونه تاریخى بسیار است.
اینک فهرست راه‌ها‌ى عملى سیاست تشنج‌زدایى را پیشنهاد مى‌کنیم:

  • 1/1ـ ممنوع کردن بدگویى و دشنام از سوى سران فرقه‌ها‌ى اسلامى نسبت به فرقه‌ها‌ى دیگر

قرآن کریم دشنام دادن حتى به سران کفر و نفاق را منع کرده و مى‌فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم» (انعام /108).
امام على علیه‌السلام آن گاه که مطلع شد گروهى از اصحاب او اهل شام را دشنام مى‌دهند به آنان فرمود:
«انى اکره لکم ان تکونوا سبابین ولکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فى القول و ابلغ فى العذر و قلتم مکان سبکم ایاهم اللهم احقن دماءنا و دماءهم» و در روایتى از پیامبر اکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله)چنین نقل شده است که حضرت، حتى از دشنام دادن شیطان نیز منع کرد و فرمود به جاى دشنام به شیطان، بگویید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. (هندى، کنز العمال، حدیث 2120).

  • 1/2ـ نفى تهمت از فرقه‌ها‌ى اسلامى توسط سران فرقه‌ها‌ى دیگر

کتاب‌ها‌ى زیادى به دستور و با سرمایه بنگاه‌ها‌یى که علیه اسلام فعالیت دارند، براى بدبین کردن فرقه‌ها‌ى اسلامى نسبت به یک‌دیگر تدوین شده که پر از تهمت و افترا است و خوشبختانه در طرف مقابل، جهادگرانى با جهاد قلمى خود توانسته‌اند فتنه‌ها‌ى بزرگى را خاموش نمایند و حقایقى را روشن سازند. این پژوهش‌گران حق‌جو باید به ادامه جهادگرى خود تشویق شوند و حقایق را بنویسند و چه بسیارند نویسندگان منصف اهل‌سنت و شیعه که حقایق مغلوب شده را در نوشته‌ها‌ى خود به اصل و انصاف برگردانده‌اند.

  • 1/3ـ اعلام برائت عقول جهان اسلام از تندروى‌ها‌

هنگامى که فردى آگاه ولى مزدور یا ناآگاه ولى دلسوز با قلم و بیان خود جراحتى بر پیکر امت اسلام وارد کرد عقول و خبرگان گروه‌ها‌ى مختلف اسلامى باید براى ترمیم و التیام جراحت بپاخیزند و از بدخیم شدن زخم‌ها‌ى وارد شده جلوگیرى کنند. این خراش و جراحت و جبران، بارها در حوزه اسلامى اتفاق افتاده و بارها نیز به صورت یک طرفه وانهاده شده است. حدود 46 سال پیش، یعنى در سال 1380 هـ.ق، وقتى مجله «رایة الاسلام» چاپ ریاض، نامه ابراهیم الجیهان به علامه شیخ محمود شلتوت را درج کرده بود و در آن به اعتقادات شیعه و ائمه اهل‌بیت(علیهم‌السلام) توهین شده بود، آيت‌الله شیخ عبدالکریم زنجانى نامه‌اى براى امیر کویت، شیخ عبدالله سالم الصباح، فرستاد و از وى خواست با توجه به مشاهدات خود در نجف در مورد قرآن‌ها‌ى موجود در حرم و به خصوص قرآن موجود در خزانه قرآن حرم که به خط امام على(علیه‌السلام) بوده است، تهمت تحریف قرآن توسط شیعه یا وجود قرآنى غیر از قرآن موجود را در بین شیعه نفى و تهمت‌ها‌ى دیگر نویسنده را از ساحت اعتقادات شیعه دور کند. 10 روز بعد امیر کویت در پاسخ به وى چنین مى‌نویسد: «تلگراف مورخه 15/5/1380 شما در مورد مجله «رایة الاسلام» دریافت شد. در این مجله، خوانده شکوائیه شما [ابراهیم الجیهان] به عقاید برادران دینى ما متعرض شده است و ما عمل این جاهل مفسد را تقبیح مى‌کنیم و مایلیم آنچه را مى‌دانید دوباره تأکید کنیم که ما به خاندان پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) احترام مى‌گذاریم و در محبت نسبت به آنان با شما همراهیم و نیازى نیست که ما بگوییم که کار او [ابراهیم الجیهان] عواطف ما را هم‌چون شما جریحه‌دار کرد، زیرا ما در دین، یک‌پارچه هستیم و اعمال این جاهل شکافى در آن ایجاد نمى‌کند. به محض آنکه خبر عمل او به ما رسید او را از کویت تبعید کردیم و همه ما امیدواریم که این کار در آینده تکرار نشود. در پایان فرصت را غنیمت شمرده و بهترین آرزوها و زیباترین تحیات خود را تقدیم و براى حضرت شما در خدمت به دین آرزوى توفیق مى‌نمایم. خداوند سایه شما را مستدام و شما را محفوظ دارد». (ثابت).

  • 1/4ـ ارایه قرائت وفاق از نقاط اختلاف

طبیعى است که بین فرقه‌ها‌ى اسلامى و به خصوص بین شیعه و سنى اختلافاتى وجود داشته باشد اما باید از نقاط خلاف، وجه و زاویه وفاقى را ارایه کرد که تشنج را مهار و تفاوت را حفظ کند. سید مرتضى(رحمه الله) مى‌گوید: «در حالى‌که حدود پانصد نفر از زیدیه و غیر آنان در مسجد کوفه دور شیخ مفید(رحمه الله) را گرفته بودند، مردى از زیدیه که قصد فتنه‌انگیزى و اختلاف‌افکنى بین شیعه و زیدى را داشت، شیخ مفید(رحمه الله) را مورد خطاب قرار داده و گفت: چگونه توجیه مى‌کنى انکار امامت زید بن على را؟! شیخ فرمود: تو بر من گمان باطل بردى! آنچه من در مورد زید اعتقاد دارم، هیچ کس از زیدیه با آن مخالف نیست! مرد پرسید: اعتقاد تو در مورد امامت زید بن على چیست؟ شیخ فرمود: من از امامت زید همان را مى‌پذیرم که زیدیه قبول دارند و آنچه را آنان رد مى‌کنند، من نیز رد مى‌کنم. پس مى‌گویم زید پیشوا در دانش و زهد و امر به معروف و نهى از منکر بود و امامتى که صاحب آن باید نص و معجزه و عصمت داشته باشد نداشته است و این چیزى است که هیچ‌کس از زیدیه با من در آن مخالف نیست. همه افراد زیدى مذهب که در آن مجلس حاضر بودند از شیخ تشکر و تقدیر کردند و شیطنت و فتنه گرى مرد آشوب طلب باطل شد». (آذرشب، 1379، ص 25).

  • 1/5ـ تفکیک نظرات شخصى افراد از مرام‌نامه مکاتب

هر یک از مذاهب، افراد، یا روایاتى دارند که اگر با بهانه‌جویى مورد بررسى قرار گیرد، مى‌تواند اساس وفاق و تقریب را مختل نماید. اما این نظرات نمى‌تواند منعکس‌کننده رأى جمع و مرام‌نامه مذهب و مکتب باشد. بنابراین، همان‌گونه که در کلمات و سخنان اندیشوران هر دو طایفه شیعه و سنى آمده است، رأى یک فرد هر چند مهم باشد، نظریه خود اوست و ملاک براى قضاوت، رأى اکثریت است که در معمول موارد اختلافى، سخن میانه و معقول را ارایه مى‌کند.

  • 1/6ـ دور کردن افراد تندرو از عرصه‌ها‌ى تصمیم‌گیرى

موضع گیرى‌ها‌ى تند طالبانیسم و صدور فتواى حلیت جان و مال مردم مى‌تواند براى راهبرد تشنج‌زدایى بسیار مضر باشد. وجود این افراد در مصادر تصمیم‌گیرى و قدرت با تجهیز ده‌ها‌ لشکر تخریبى براى تضعیف بنیه مسلمانان برابرى مى‌کند. از این‌رو سزاوار است از اهرم‌ها‌ى جانبى و لابى‌ها‌ و رایزنى‌ها‌ى منطقى براى به حاشیه راندن این افراد و محدود نمودن فعالیت‌ها‌ى آنان استفاده شود.

2ـ توان‌افزایى

جامعه اسلامى باید جامعه‌اى توانمند و مقتدر باشد. اقتدار جامعه اسلامى دشمنان را به خود مشغول مى‌سازد و افراد موجود در درون این مجتمع را به کار سازنده، تولید علم، تولید ثروت و فن‌آورى وامى‌دارد. بیش‌تر دعواهاى خشک و خام، ره‌آورد ضعف و رکود علمى و ناتوانى اقتصادى کشورهاى اسلامى است که دام و صید دیگران قرار مى‌گیرند. در حالى‌که دنیا با شتاب هر چه سریع‌تر به نوآورى و تکامل علمى مى‌اندیشد و حتى فرضیه‌ها‌ى علمى و باورهاى فلسفى خود را نو به نو عوض مى‌کند و جزم‌اندیشى قرون وسطایى به خردگرایى راسیونالیسم و سپس به منزلگاه تجربه‌گرایى و پوزیتویسم و از آن به پُست مدرنیسم رو مى‌کند، چرا ما همواره در مورد اختلاف فتحه یا کسره لام ارجلَکم بحث کنیم؟!
از سیاست‌ها‌ى راهبردى تقریب، توان افزایى جامعه اسلامى است که رهبر معظم نظام اسلامى حضرت آيت‌الله خامنه‌اى مدظله العالى نیز به گونه‌ها‌ى مختلف و در رهنمودها و پیام‌ها‌ى خود بر آن تأکید داشته‌اند. راه‌کارهاى عملى پیشنهادى این راهبرد چنین است:

  • 2/1ـ تشکیل دانشگاه‌ها‌ى بین‌المللى و بین مذاهبى؛
  • 2/2ـ تلاش براى دست‌یابى به فن‌آورى هسته‌اى، نانوتکنولوژى و بیوتکنولوژى؛
  • 2/3ـ گسترش روابط اقتصادى بین کشورهاى اسلامى و تقید به عدم انجام معاملات با کشورهاى غیر اسلامى در صورت امکان مبادله با خودى؛
  • 2/4ـ تشکیل سازمان‌ها‌ى اقتصادى چند ملیتى اسلامى.

3ـ معرفت‌آرایى

در عصر انفجار اطلاعات مهم‌ترین مؤلفه قدرت، ابزارِ اطلاعات است. جورج بوش پدر در اواخر دوره ریاست جمهورى‌اش مى‌گوید: «به عنوان رییس جمهور ایالات متحده آمریکا مى‌توانم به شما اطمینان بدهم که عملیات شنود، فاکتور اصلى فرایند تصمیم‌گیرى در عرصه بین‌المللى است» (مجله سیاحت غرب 4، ص44، به نقل از مجله کنفیدانسیل دفانس، ژوئیه 2000). هم‌چنین اسراییل در سال 1994م اعلام کرد 40 درصد بودجه این کشور فرهنگى است و این مبلغ، در زمان صلح، افزایش خواهد یافت.
استفاده از ابزار فرهنگ، اطلاع رسانى و تبلیغات رسانه‌اى، مى‌تواند مهم‌ترین نقش را در موفقیت جوامع داشته باشد. پروژه مهم و حساس تقریب بدون استفاده از تکنولوژى IT به نتیجه مطلوبى نخواهد رسید. آرایش اطلاعاتى و تبلیغاتى جهان اسلام در محدوده داخل فرقه‌ها‌ى مسلمان و در فضاى خارج از آن در سالم به مقصد رسیدن ارّابه تقریب، نقش مهمى ایفا مى‌کند. در این مورد، راه‌کارهاى عملى زیر پیشنهاد مى‌گردد:

  • 3/1ـ افزایش آشنایى فرقه‌ها‌ى اسلامى نسبت به یک‌دیگر از طریق تدوین کتاب، تهیه مقالات و مجلات دیجیتالى و رسانه‌ها‌؛
  • 3/2ـ آگاه ساختن مسلمانان از شرایط و طرح‌ها‌ى آن سوى اردوگاه مسلمانان و پشت پرده دهکده جهانى، خاورمیانه بزرگ، جهانى شدن و معاهده‌ها‌یى همانند NPT و غیره؛
  • 3/3ـ بهره‌بردارى بهتر از کنگره عظیم حج؛
  • 3/4ـ ایجاد تسهیلات در روابط علما، دانشمندان و پژوهش‌گران کشورها و مذاهب مختلف براى دیدار با یک‌دیگر؛
  • 3/5ـ انتشار مرام نامه و منشور واحد ملت‌ها‌ى مسلمان؛
  • 3/6ـ بازنویسى و پالایش متون اصیل هر یک از مذاهب که داراى مواردى مى‌باشند که به تقریب مذاهب اسلامى لطمه وارد مى‌کند؛
  • 3/7ـ فراهم آوردن زمینه‌ها‌ى فکرى، قانونى و حقوقى تشکیل اتحادیه کشورهاى اسلامى؛
  • 3/8ـ حضور فعال مسلمانان در مجامع بین‌المللى، علمى و حقوقى؛
  • 3/9ـ شبکه کردن و متصل کردن مجامع تقریب بین مذاهب اسلامى در ایران، لبنان، مصر، عراق و غیره و تشکیل کنفدراسیون بین‌المللى تقریب بین مذاهب اسلامى.


پانویس

مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره هفتم، تابستان 1385 می‌باشد.

  1. عضو هيأت علمى دانشگاه تهران