اخباریه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
اخباريه همان اصحاب حديث هستند كه در شيعه آنان را اخبارى مى ‏نامند. ايشان تابع اخبارند و «اجتهاد» را باطل مى‏ دانند.
اخباريه همان اصحاب حديث هستند كه در شيعه آنان را اخبارى مى ‏نامند. ايشان تابع اخبارند و «اجتهاد» را باطل مى‏ دانند.
گروهی از شیعه امامیه که در تمسک به هر گونه خبر و حدیث مبالغه کرده و مطلق اخبار و احادیث را حجت می دانند و چه بسا می گویند که اخبار کتب اربعه قطعی است. ایشان اجتهاد و تقلید را منکر بوده و علم اصول را از مخترعات اهل سنت می پندارند و در نتیجه، اختلافاتی در مسائل فرعی با مجتهدین دارند.<ref>الحق المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئة الاخباریین، کاشف الغطاء / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج7، ص121 / الفوائد المدنیة، محمد امین استرآبادی / وحید بهبهانی، علی دوانی
این گروه در تمسک به هر گونه خبر و حدیث مبالغه کرده و مطلق اخبار و احادیث را حجت می دانند و چه بسا می گویند که اخبار کتب اربعه قطعی است. ایشان منکر اجتهاد و تقلید بوده علم اصول را از مخترعات اهل سنت می پندارند و در نتیجه، اختلافاتی در مسائل فرعی با مجتهدین دارند.<ref>الحق المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئة الاخباریین، کاشف الغطاء / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج7، ص121 / الفوائد المدنیة، محمد امین استرآبادی / وحید بهبهانی، علی دوانی
</ref> این فرقه در میان شیعیان همانند ظاهریه در میان اهل سنت است.
</ref>  


==موسس==
==موسس==


ملا محمّد امين بن محمد شريف استرآبادى (در گذشته در 1033 ه) مؤسس اين مذهب در ميان شيعيان متأخر بود و بر طبق مندرجات «لؤلؤة البحرين» نخستين كسى بود كه باب ملامت بر روى مجتهدان شيعه بگشود به قسمى كه طايفه شيعه اثنى ‏عشريه به دو شعبه منقسم شدند:اخباري ها و اصولي ها.
ملا محمّد امين بن محمد شريف استرآبادى (در گذشته در 1033 ه) مؤسس اين مذهب در ميان شيعيان متأخر بود و بر طبق مندرجات «لؤلؤة البحرين» نخستين كسى بود كه باب ملامت بر روى مجتهدان شيعه بگشود به قسمى كه طايفه شيعه اثنى ‏عشريه به دو شعبه منقسم شدند:اخباري ها و اصولي ها.
كتاب ملا محمّد امين موسوم به «فوائد المدينه» است و مطالب آن غالبا راجع به ملامت و سرزنش مجتهدان است و آنان را به تخريب و تضييع دين حق متهم مى‏ کند.ملا محمّد امين منكر «اجتهاد» شد و مى‏ گفت كه:اجتهاد علماى شيعه بر طريق قدماى آن قوم نيست، قرآن هم داراى «ناسخ و منسوخ» و «محكم و متشابه» است و استخراج احكام دين از آن دشوار مى ‏باشد، پس بايد به اخبار ائمه مراجعه كرد و «اجتهاد» باطل است زيرا مجتهد بايد به «ظن» خود عمل كند و «ظن» شبهه است و شبهه را از آن گويند باطل است كه شبيه به حق مى ‏باشد و عين آن نيست.امّا طريق اخباريون كه بى‏ لم و لا نسلّم هر چه از امام شنوند «دليل قطعى» دانند پس عمل به طريق اخباريون صحيح و درست است و قطعى را به ظنى چه نسبت.
كتاب ملا محمّد امين موسوم به «فوائد المدينه» است و مطالب آن غالبا راجع به ملامت و سرزنش مجتهدان است و آنان را به تخريب و تضييع دين حق متهم مى‏ کند.ملا محمّد امين منكر «اجتهاد» شد و مى‏ گفت كه اجتهاد علماى شيعه بر طريق قدماى آن قوم نيست. قرآن هم داراى «ناسخ و منسوخ» و «محكم و متشابه» است و استخراج احكام دين از آن دشوار مى ‏باشد، پس بايد به اخبار ائمه مراجعه كرد و «اجتهاد» را باطل دانست، زيرا مجتهد بايد به «ظن» خود عمل كند و «ظن» شبهه است و شبهه به این دلیل باطل است كه شبيه به حق مى ‏باشد و عين آن نيست.
فرقه اخبارى ظواهر الفاظ قرآن را «حجت» نمى ‏دانند و گويند چون قرآن داراى مطلقات و عموماتى است و بسيارى از آنها را «تخصيص» و تقييد عارض شده و موجب اجمال گرديده است نمى ‏توان ظواهر را «حجت» دانست و بدان عمل كرد و نيز مى ‏گويند: چون قرآن مشتمل بر مطالب عاليه و مضامين شامخه ‏اى است، فهميدن آن دسترس هر كسی نيست، بلكه منحصر به راسخان در علم و علماى تأويل است و نمى‏ توان الفاظش را بر معنايى در ظاهر حمل نمود و آن را «حجت» دانست.در مقابل اخباري ها، گروهى از فقهاى اسلام پيدا شدند كه آنان را اصولى گويند. آنان در استنباط احكام شرعيه فرعيه به استناد ادله تفصيليه كه «قرآن» و «سنت» و «اجماع» و «عقل» مى ‏باشد از علم اصول فقه نيز استفاده مى‏ كنند و از قواعد آن كه اصل «برائت» و «استصحاب» و عمل به ظن و تميز بين اخبار است بهره مى ‏گيرند.اصولي ها مدارك احكام را «قرآن» و «سنت» و «اجماع» و «عقل» مى‏ دانند، و اخباري ها فقط «كتاب» و «سنت» را مدرك احكام دانسته‏ اند و مدركيت كتاب را نيز به ضميمه سنت و با تفسير وارد از ائمه مى‏ دانند و به اجماع و عقل اعتنايى ندارند. اصولي ها اجتهاد را «واجب كفائى» و در صورت منحصر بودن واجد صلاحيت، «واجب عينى» مى‏ دانند و اخباري ها اجتهاد را «حرام» مى ‏شمارند.اصولي ها مى‏ گويند: امورى كه در آن نص بر حرمت آن نرسيده باشد مباح است.بر خلاف ايشان اخباري ها «احتياط» بر اين گونه موارد را واجب مى‏ دانند. اصولي ها اخبار را به «صحيح» و «ضعيف» و «حسن» و «موثق» تقسيم مى ‏كنند،امّا اخباري ها خبر را فقط منحصر به «صحيح» و «ضعيف» مى‏ دانند.نزدیک به دو قرن بين اخباري ها و اصولي ها اختلاف بود و اخباري ها بر اصولي ها غلبه داشتند تا اين كه آقا محمد باقر بهبهانى (متولد بين سالهاى 1116 تا 1118 ه و در گذشته بين سالهاى 1205 تا 1208 ه) كه او را آقاى مطلق و «مجدد» رأس مائه مى ‏خواندند بر مسند فقاهت نشست و بساط علماى اخبارى را برچيد و از زمان او مجتهدان بر اخباري ها غلبه يافتند.يكى از شعرا درباره وى گفته است: و البهبهانى معلم البشر  ،    مجدّد المذهب فى الثانى عشر  ازاح كل شبهة و ريب    ،      فبان للميلاد كنه الغيب‏. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 40</ref>
 
==عقاید==
 
فرقه اخبارى، ظواهر الفاظ قرآن را «حجت» نمى ‏دانند و می گويند چون قرآن داراى مطلقات و عموماتى است و بسيارى از آن ها را «تخصيص» و تقييد عارض شده و موجب اجمال گرديده است نمى ‏توان ظواهر را «حجت» دانست و بدان عمل كرد و نيز مى ‏گويند چون قرآن مشتمل بر مطالب عاليه و مضامين شامخه ‏اى است، فهميدن آن دسترس هر كسی نيست، بلكه منحصر به راسخان در علم و علماى تأويل است و نمى‏ توان الفاظش را بر معنايى در ظاهر حمل نمود و آن را «حجت» دانست.در مقابل اخباري ها، گروهى از فقهاى اسلام پيدا شدند كه آنان را اصولى می گويند. آنان در استنباط احكام شرعيه فرعيه به استناد ادله تفصيليه كه «قرآن» و «سنت» و «اجماع» و «عقل» مى ‏باشد از علم اصول فقه نيز استفاده مى‏ كنند و از قواعد آن كه اصل «برائت» و «استصحاب» و عمل به ظن و تميز بين اخبار است بهره مى ‏گيرند.اصولي ها مدارك احكام را «قرآن» و «سنت» و «اجماع» و «عقل» مى‏ دانند، و اخباري ها فقط «كتاب» و «سنت» را مدرك احكام دانسته‏ اند و مدركيت كتاب را نيز به ضميمه سنت و با تفسير وارد از ائمه مى‏ دانند و به اجماع و عقل اعتنايى ندارند. اصولي ها اجتهاد را «واجب كفائى» و در صورت منحصر بودن واجد صلاحيت، «واجب عينى» مى‏ دانند و اخباري ها اجتهاد را «حرام» مى ‏شمارند.اصولي ها مى‏ گويند: امورى كه در آن نص بر حرمت آن نرسيده باشد مباح است.بر خلاف ايشان اخباري ها «احتياط» بر اين گونه موارد را واجب مى‏ دانند. اصولي ها اخبار را به «صحيح» و «ضعيف» و «حسن» و «موثق» تقسيم مى ‏كنند،امّا اخباري ها خبر را فقط منحصر به «صحيح» و «ضعيف» مى‏ دانند.نزدیک به دو قرن بين اخباري ها و اصولي ها اختلاف بود و اخباري ها بر اصولي ها غلبه داشتند تا اين كه آقا محمد باقر بهبهانى (متولد بين سالهاى 1116 تا 1118 ه و در گذشته بين سال هاى 1205 تا 1208 ه) كه او را آقاى مطلق و «مجدد» رأس مائه مى ‏خواندند بر مسند فقاهت نشست و بساط علماى اخبارى را برچيد و از زمان او مجتهدان بر اخباري ها غلبه يافتند.يكى از شعرا درباره وى گفته است: و البهبهانى معلم البشر، مجدّد المذهب فى الثانى عشر  ازاح كل شبهة و ريب، فبان للميلاد كنه الغيب‏. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 40</ref>


  ==پانویس==
  ==پانویس==


==رده ها==کلام اسلامی، فرقه شناسی، مذاهب مختلف
==رده ها==کلام اسلامی، فرقه شناسی، مذاهب مختلف

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۲

اخباريه همان اصحاب حديث هستند كه در شيعه آنان را اخبارى مى ‏نامند. ايشان تابع اخبارند و «اجتهاد» را باطل مى‏ دانند. این گروه در تمسک به هر گونه خبر و حدیث مبالغه کرده و مطلق اخبار و احادیث را حجت می دانند و چه بسا می گویند که اخبار کتب اربعه قطعی است. ایشان منکر اجتهاد و تقلید بوده علم اصول را از مخترعات اهل سنت می پندارند و در نتیجه، اختلافاتی در مسائل فرعی با مجتهدین دارند.[۱]

موسس

ملا محمّد امين بن محمد شريف استرآبادى (در گذشته در 1033 ه) مؤسس اين مذهب در ميان شيعيان متأخر بود و بر طبق مندرجات «لؤلؤة البحرين» نخستين كسى بود كه باب ملامت بر روى مجتهدان شيعه بگشود به قسمى كه طايفه شيعه اثنى ‏عشريه به دو شعبه منقسم شدند:اخباري ها و اصولي ها. كتاب ملا محمّد امين موسوم به «فوائد المدينه» است و مطالب آن غالبا راجع به ملامت و سرزنش مجتهدان است و آنان را به تخريب و تضييع دين حق متهم مى‏ کند.ملا محمّد امين منكر «اجتهاد» شد و مى‏ گفت كه اجتهاد علماى شيعه بر طريق قدماى آن قوم نيست. قرآن هم داراى «ناسخ و منسوخ» و «محكم و متشابه» است و استخراج احكام دين از آن دشوار مى ‏باشد، پس بايد به اخبار ائمه مراجعه كرد و «اجتهاد» را باطل دانست، زيرا مجتهد بايد به «ظن» خود عمل كند و «ظن» شبهه است و شبهه به این دلیل باطل است كه شبيه به حق مى ‏باشد و عين آن نيست.

عقاید

فرقه اخبارى، ظواهر الفاظ قرآن را «حجت» نمى ‏دانند و می گويند چون قرآن داراى مطلقات و عموماتى است و بسيارى از آن ها را «تخصيص» و تقييد عارض شده و موجب اجمال گرديده است نمى ‏توان ظواهر را «حجت» دانست و بدان عمل كرد و نيز مى ‏گويند چون قرآن مشتمل بر مطالب عاليه و مضامين شامخه ‏اى است، فهميدن آن دسترس هر كسی نيست، بلكه منحصر به راسخان در علم و علماى تأويل است و نمى‏ توان الفاظش را بر معنايى در ظاهر حمل نمود و آن را «حجت» دانست.در مقابل اخباري ها، گروهى از فقهاى اسلام پيدا شدند كه آنان را اصولى می گويند. آنان در استنباط احكام شرعيه فرعيه به استناد ادله تفصيليه كه «قرآن» و «سنت» و «اجماع» و «عقل» مى ‏باشد از علم اصول فقه نيز استفاده مى‏ كنند و از قواعد آن كه اصل «برائت» و «استصحاب» و عمل به ظن و تميز بين اخبار است بهره مى ‏گيرند.اصولي ها مدارك احكام را «قرآن» و «سنت» و «اجماع» و «عقل» مى‏ دانند، و اخباري ها فقط «كتاب» و «سنت» را مدرك احكام دانسته‏ اند و مدركيت كتاب را نيز به ضميمه سنت و با تفسير وارد از ائمه مى‏ دانند و به اجماع و عقل اعتنايى ندارند. اصولي ها اجتهاد را «واجب كفائى» و در صورت منحصر بودن واجد صلاحيت، «واجب عينى» مى‏ دانند و اخباري ها اجتهاد را «حرام» مى ‏شمارند.اصولي ها مى‏ گويند: امورى كه در آن نص بر حرمت آن نرسيده باشد مباح است.بر خلاف ايشان اخباري ها «احتياط» بر اين گونه موارد را واجب مى‏ دانند. اصولي ها اخبار را به «صحيح» و «ضعيف» و «حسن» و «موثق» تقسيم مى ‏كنند،امّا اخباري ها خبر را فقط منحصر به «صحيح» و «ضعيف» مى‏ دانند.نزدیک به دو قرن بين اخباري ها و اصولي ها اختلاف بود و اخباري ها بر اصولي ها غلبه داشتند تا اين كه آقا محمد باقر بهبهانى (متولد بين سالهاى 1116 تا 1118 ه و در گذشته بين سال هاى 1205 تا 1208 ه) كه او را آقاى مطلق و «مجدد» رأس مائه مى ‏خواندند بر مسند فقاهت نشست و بساط علماى اخبارى را برچيد و از زمان او مجتهدان بر اخباري ها غلبه يافتند.يكى از شعرا درباره وى گفته است: و البهبهانى معلم البشر، مجدّد المذهب فى الثانى عشر ازاح كل شبهة و ريب، فبان للميلاد كنه الغيب‏. [۲]

==پانویس==

==رده ها==کلام اسلامی، فرقه شناسی، مذاهب مختلف

  1. الحق المبین فی تصویب المجتهدین و تخطئة الاخباریین، کاشف الغطاء / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج7، ص121 / الفوائد المدنیة، محمد امین استرآبادی / وحید بهبهانی، علی دوانی
  2. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 40