احمد بن یوسف الملیانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (Hadifazl صفحهٔ أحمد بن يوسف الملياني را به احمد بن یوسف الملیانی منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
خادمان بسیار و فرزندانش نیز ازدواج کردند و صاحب نوه شدند و مجموع خانواده او به بیش از صد و پنجاه نفر رسید که همگی از او حمایت و پیروی می کردند<ref>وصف إفريقيا. الحسن بن محمد الوزان الفاسي المعروف بليون الإفريقي. ترجمة محمد حجي، محمد الأخضر. دار الغرب الإسلامي، بيروت، لبنان. الطبعة الثانية. ج2 ص28-29</ref>.
خادمان بسیار و فرزندانش نیز ازدواج کردند و صاحب نوه شدند و مجموع خانواده او به بیش از صد و پنجاه نفر رسید که همگی از او حمایت و پیروی می کردند<ref>وصف إفريقيا. الحسن بن محمد الوزان الفاسي المعروف بليون الإفريقي. ترجمة محمد حجي، محمد الأخضر. دار الغرب الإسلامي، بيروت، لبنان. الطبعة الثانية. ج2 ص28-29</ref>.
<references />
<references />
=درگذشت=
وی در صفر سال 931 هجری قمری مطابق با دسامبر 1524 میلادی در روستای خربه (عامره فعلی) در حومه شهر عین الدفلى درگذشت<ref>أعلام التصوف في الجزائر منذ البدايات إلى الحرب العالمية الأولى. عبد المنعم القاسمي الحسني. دار الخليل القاسمي. بوسعادة، الجزائر. الطبعة الأولى 2006. ص123</ref>.
=اساتید=
وی از علمای تلمسان و وهران بهره مند شده است<ref>درة الحجال في أسماء الرجال. ابن القاضي المكناسي. تحقيق محمد الأحمدي أبو النور. دار التراث. القاهرة، مصر. الطبعة الأولى 1971 م. ج1 ص164-165</ref>. او عازم شهر بجایه شد و در آنجا با شیخ احمد زروق البرنسی [[صوفی]] معروف آشنا شد.
وی مدتی در بجایه زندگی کرد و در سال 884 ق مطابق با 1479 م، زاویه سیدی زروق را در آنجا تأسیس کرد. احمد بن یوسف از شاگردان شیخ زروق بود که وارد خلوت خانقاه شد و به دست زروق جامه صوفی پوشید. علوم [[قرآن]] و سیره [[پیامبر]] و [[عرفان]] را از او آموخت.
=بازگشت به وطن=
احمد بن یوسف در شرح سیره شیوخ صوفیه خروج خود را از بجایه شرح می دهد:سپس به بجایه بازگشتم و دیدم حلقه بزرگی گرد شخصی جمع شدند پس نزد آنان رفتم، شیخی را دیدم که خرقه بر سر  و تن برهنه در وسط دایره ذکر گویان است و او را قاسم البسکری می نامند رو به من کرد و گفت: در خلوت وارد شو و آنچه را که به تو داده شده برنگردان و نزد خانواده خود در راس الماء برو. در حالی که هیچ کس در آنجا مرا نمی شناخت پس همان طور که استادم ابوالقاسم به من دستور داد رفتم پس شبانه وارد خانقاه شدم.
ناگهان مردی در زد و مشتی درهم برایم آورد و از پشت در به من داد و رفت.
احمد بن یوسف به روستای خود رأس الماء، واقع در نزدیکی وادی فارقوق، بین قله بنی راشد و معسکر بازگشت  و کلبه ای از چوب ساخت و آنجا ماند تا کسی او را نشناسد. سپس در بازار شهر معسکر رفت و آمد کرد و با مردم به عبادت و تبلیغ  روش زروقی پرداخت و شهرتش آشکار شد و مردم او را تحسین کردند و بر پیروانش افزوده شد. در آغاز برخی از فقها با او مخالفت کردند و دعوت او را بدعت توصیف کردند، مانند عمرو بن احمد مشرفی تراری که بعداً نظر خود را نسبت به او تغییر داد و ملیانی با دخترش ازدواج کرد. برخی دیگر مانند شیخ عبدالرحمن القلامی و عثمان بن عمر با او مناظره کردند و او را امتحان نمودند و او از آنها ناکام ماند و به علم او اعتراف کردند<ref>التعريف بمخطوط بستان الأزهار في مناقب زمزم الأخيار ومعدن الأنوار سيدي أحمد بن يوسف الراشدي النسب والدار الشيخ أبي عبد الله محمد الصباغ القلعي. زناقي فتحي، جامعة وهران 1. المجلة الجزائرية للمخطوطات. المجلد 11، العدد 13 ، جوان 2015 ص30</ref>. پس از شهرت او و بسیاری از پیروانش به فراخوانی راه او پرداختند و به تبلیغ تعالیم زروقیه پرداختند. احمد بن یوسف پس از مرگ پدرش از روستای راس الماء به شهر قلعه که یکی از کلان شهرهای مهم منطقه بود نقل مکان کرد و در آنجا گوشه یا خانقاه خود را تأسیس کرد و در مورد آن گفت: خانقاه ما مانند کشتی [[نوح]] است و هر که در آن وارد شود از ترس در امان است. وی با وجود افزایش تعداد مریدان و شاگردانش، با مخالفت شدید فقها و علمای نخبه شهر قلعه مواجه شد.
شهرت او به جایی رسید که ابوعبدالله الصباغ القلعی که نخستین تراجم نگار احمد بن یوسف بود در کتابش «بستان الأزهار في مناقب زمزم الأبرار ومعدن الأنوار سيدي أحمد بن يوسف الرّاشدي النسب والدّار» که عمده‌ترین اثری است که به زندگی احمد بن یوسف، سیره دینی و سیره صوفیانه او که پس از او بسیار گسترش یافت پرداخته است و همچنین ابوالقاسم سعدالله می گوید: شاید احمد بن یوسف الملیانی بزرگ ترین شخصیت صوفی باشد که مؤلفان آن را حتی مختصرا به دلیل  تألیفات  و اشعار برگزیده اش مورد توجه قرار داده اند.
به سختی می توان اثری در [[تصوف]] پیدا کرد که به شخصیت الملیانی و زندگی معنوی او اشاره نداشته باشد. کتاب بستان الازهر منشأ اکثر اخبار و اقوال درباره ی احمد بن یوسف است<ref>مخطوط بستان الأزهار في مناقب زمزم الأبرار ومعدن الأنوار مقاربة منهجية وتاريخية. أحمد الحمدي، جامعة وهران. المجلة الجزائرية للمخطوطات. المجلد 5، العدد 6 ، 2009 ص6</ref>.او پیروان و شاگردانش را «فقیر» می نامید و آنها مظاهر احترام، تکریم و وفاداری را به او نشان می دادند و بر آنها اقتدار زیادی داشت تا جایی که در راه حمایت از او کشتارها شد. و پس از بدتر شدن روابطش با زيانية با او همراهی کردند و گوشه خود را از نواحی بنی راشد به منطقه دشت شلف نقل مکان کرد.
احمد بن یوسف طرفدارانی از فقهای استان بنی راشد داشت و ابن الصباغ ذکر می کند که امام سنوسی (1426-1490) به کسانی که از احمد بن یوسف غیبت می کردند می گفت:در مورد سلسلة الذهب، سیدی احمد بن یوسف حرف می زنید.
اگرچه این قول منتفی است، زیرا السنوسی در سال 1490 قبل از شهرت احمد بن یوسف درگذشت. او دشمنانی نیز داشت، مانند برخی از عرفا و فقهای منطقه، مانند شیخ علی الندرومی، شیخ قدار و برخی از صاحبان قدرت و تجار و سرشناسان و بزرگان برخی از طوایف مانندسامیان المناصری که از سران بنی منصیر بود
او نیز فقیه بود و او را از تماس با قبیله بنی فرح برحذر داشت و او بود که خواستار دفن او در «زوبیه» (زباله دان) یهودیان بود.

نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۵

أبو العباس أحمد بن یوسف الراشدی الملیانی یکی از مشهورترین شیوخ صوفیه در الجزایر و مغرب در آغاز قرن دهم هجری و قرن شانزدهم میلادی بود. او در آغاز به انتشار روش شاذلیه و زروقیه کمک کرد و سپس به انتشار روش خود موسوم به راشدیه پرداخت. پس از او چندین طریقت صوفیانه به او نسبت داده شد که از مهمترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد. طریقه یوسفیه که به الشّرّاقة والعکاکزة المثیرة در مغرب شهرت یافت. او نقش های سیاسی مهمی داشت، زیرا به دلیل مخالفت با حاکمان دولت الزیانیة در مرکز مغرب و اتحاد با بربروس و ملوانان ترک پس از حضور آنها در شهر الجزیره مشهور بود. او همچنین برای دفاع ازهم میهنان خود در مغرب با حاکمان دولت وطاسیه مکاتبه داشت و برخی از پیروان او در آنجا تا مدتها پس از مرگش با حاکمان مختلف کشور درگیری بودند.[۱] [۲] [۳] [۴] [۵] [۶]

اطلاعات شخصی

تولد و نسب

أبو العباس أحمد بن محمد بن أحمد بن عبد الله بن یوسف الراشدی در حدود سال 840 هجری قمری / 1437 م در روستای رأس الماء در نزدیکی قلعه بنی راشد معروف یا قلعه هواره متولد شد[۷] [۸].در آن زمان زیرمجموعه دولت الزیانیة جزو اراضی کشور مغرب بود که قلعه در حال حاضر وابسته به منطقه یل در استان غلیزان در غرب الجزایر است. پدرش اباعبدالله محمد و مادرش آمنه بنت یحیی بن احمد بن علی الغریسی است و برخی ذکر کرده اند که یوسف ابویعقوب پدر اوست نه جدش. روایات در تعیین نسب او متفاوت بوده است ابن صباغ قلعی که مهمترین تراجم نگار این خاندان بوده او را از قبیله بنی راشد که شعبه ای از قبیله بربریان زناته آمازیغیه در شمال آفریقا بودند که در معسکر و غلیزان ساکن شدند. او اغلب به زبان زناتیه که زبان مادری او بود صحبت می کرد. برخی دیگر ذکر کرده اند که پدربزرگ او یوسف بن عبدالجلیل بن یمداس بن منصور است که نسب او به ادریسیان ختم می شود. اجدادش از مراکش به مناطق فیجیج و سجلماسه در مغرب نزدیک سودان در منطقه قبیله بنی مارین زناتیه نقل مکان کردند. سلف او از آنجا به قلعه بنی راشد نقل مکان کرد و به همین دلیل به مرینی معروف شد. برخی از مورخان متأخر نیز اشاره کرده اند که شجره نامه هایی برای آنان تهیه شده که ایشان را به سلسله اشراف ادریسیان منسوب می کند.

خانواده

خانواده اش احمد بن یوسف حداقل با 4 زن ازدواج کرد که از آنها فرزندانی داشت و از همسران و فرزندانش عبارتند از:

سْتّی بنت عمرو المشریفی التراری، محمد صغیر (امزیانه) و آمنه را به دنیا آورد. عائشة الزغلة دختر قادة بن مرزوقة پسر و جانشینش در طریقت و زاویه داری محمد بن مرزوقه -به دلیل شباهت به جدش مرزوقه گفته می شد- را به دنیا آورد. کلیله بنت محمد الدرجی خدیجه بنت محمد المرینی او یک دختر دیگر به نام عایشه از همسر دیگری داشت. الوزان ذکر کرده است که او چهار زن و چند کنیز داشت که از او چند پسر و دختر به دنیا آوردند.

خادمان بسیار و فرزندانش نیز ازدواج کردند و صاحب نوه شدند و مجموع خانواده او به بیش از صد و پنجاه نفر رسید که همگی از او حمایت و پیروی می کردند[۹].

  1. معجم أعلام الجزائر. عادل نويهض. مؤسسة نويهض الثقافية، بيروت لبنان. الطبعة الثانية 1980 م. ص315
  2. درة الحجال في أسماء الرجال. ابن القاضي المکناسي. تحقيق محمد الأحمدي أبو النور. دار التراث. القاهرة، مصر. الطبعة الأولى 1971 م. ج1 ص164-165
  3. دوحة الناشر لمحاسن من کان بالمغرب من مشايخ القرن العاشر. محمد بن عسکر. تحقيق محمد حجي. مطبوعات دار المغرب. الرباط. الطبعة الثانية. 1977 م. ص12
  4. تعريف الخلف برجال السلف. أبو القاسم الحفناوي. مطبعة بيير فونتانة الشرقية، الجزائر. 1906. ج2 ص97
  5. سلوة الأنفاس ومحادثة الأکياس بمن أقبر من العلماء والصلحاء بفاس. أبو محمد بن جعفر بن إدريس الکتاني. دار الثقافة للنشر والتوزيع، الدار البيضاء، المغرب. الطبعة الأولى، 2004. ج2 ص14-15
  6. الأعلام. خير الدين الزرکلي. دار العلم للملايين، بيروت، لبنان. الطبعة الخامسة عشرة، مايو 2002. ج1 ص275.
  7. أعلام التصوف في الجزائر منذ البدايات إلى الحرب العالمية الأولى. عبد المنعم القاسمي الحسني. دار الخليل القاسمي. بوسعادة، الجزائر. الطبعة الأولى 2006. ص123
  8. الشيخ أحمد بن يوسف الراشدي. الشيخ إلياس آيت سي العربي. جريدة الخبر. 9 يوليو 2015
  9. وصف إفريقيا. الحسن بن محمد الوزان الفاسي المعروف بليون الإفريقي. ترجمة محمد حجي، محمد الأخضر. دار الغرب الإسلامي، بيروت، لبنان. الطبعة الثانية. ج2 ص28-29

درگذشت

وی در صفر سال 931 هجری قمری مطابق با دسامبر 1524 میلادی در روستای خربه (عامره فعلی) در حومه شهر عین الدفلى درگذشت[۱].

اساتید

وی از علمای تلمسان و وهران بهره مند شده است[۲]. او عازم شهر بجایه شد و در آنجا با شیخ احمد زروق البرنسی صوفی معروف آشنا شد. وی مدتی در بجایه زندگی کرد و در سال 884 ق مطابق با 1479 م، زاویه سیدی زروق را در آنجا تأسیس کرد. احمد بن یوسف از شاگردان شیخ زروق بود که وارد خلوت خانقاه شد و به دست زروق جامه صوفی پوشید. علوم قرآن و سیره پیامبر و عرفان را از او آموخت.

بازگشت به وطن

احمد بن یوسف در شرح سیره شیوخ صوفیه خروج خود را از بجایه شرح می دهد:سپس به بجایه بازگشتم و دیدم حلقه بزرگی گرد شخصی جمع شدند پس نزد آنان رفتم، شیخی را دیدم که خرقه بر سر و تن برهنه در وسط دایره ذکر گویان است و او را قاسم البسکری می نامند رو به من کرد و گفت: در خلوت وارد شو و آنچه را که به تو داده شده برنگردان و نزد خانواده خود در راس الماء برو. در حالی که هیچ کس در آنجا مرا نمی شناخت پس همان طور که استادم ابوالقاسم به من دستور داد رفتم پس شبانه وارد خانقاه شدم. ناگهان مردی در زد و مشتی درهم برایم آورد و از پشت در به من داد و رفت. احمد بن یوسف به روستای خود رأس الماء، واقع در نزدیکی وادی فارقوق، بین قله بنی راشد و معسکر بازگشت و کلبه ای از چوب ساخت و آنجا ماند تا کسی او را نشناسد. سپس در بازار شهر معسکر رفت و آمد کرد و با مردم به عبادت و تبلیغ روش زروقی پرداخت و شهرتش آشکار شد و مردم او را تحسین کردند و بر پیروانش افزوده شد. در آغاز برخی از فقها با او مخالفت کردند و دعوت او را بدعت توصیف کردند، مانند عمرو بن احمد مشرفی تراری که بعداً نظر خود را نسبت به او تغییر داد و ملیانی با دخترش ازدواج کرد. برخی دیگر مانند شیخ عبدالرحمن القلامی و عثمان بن عمر با او مناظره کردند و او را امتحان نمودند و او از آنها ناکام ماند و به علم او اعتراف کردند[۳]. پس از شهرت او و بسیاری از پیروانش به فراخوانی راه او پرداختند و به تبلیغ تعالیم زروقیه پرداختند. احمد بن یوسف پس از مرگ پدرش از روستای راس الماء به شهر قلعه که یکی از کلان شهرهای مهم منطقه بود نقل مکان کرد و در آنجا گوشه یا خانقاه خود را تأسیس کرد و در مورد آن گفت: خانقاه ما مانند کشتی نوح است و هر که در آن وارد شود از ترس در امان است. وی با وجود افزایش تعداد مریدان و شاگردانش، با مخالفت شدید فقها و علمای نخبه شهر قلعه مواجه شد. شهرت او به جایی رسید که ابوعبدالله الصباغ القلعی که نخستین تراجم نگار احمد بن یوسف بود در کتابش «بستان الأزهار في مناقب زمزم الأبرار ومعدن الأنوار سيدي أحمد بن يوسف الرّاشدي النسب والدّار» که عمده‌ترین اثری است که به زندگی احمد بن یوسف، سیره دینی و سیره صوفیانه او که پس از او بسیار گسترش یافت پرداخته است و همچنین ابوالقاسم سعدالله می گوید: شاید احمد بن یوسف الملیانی بزرگ ترین شخصیت صوفی باشد که مؤلفان آن را حتی مختصرا به دلیل تألیفات و اشعار برگزیده اش مورد توجه قرار داده اند. به سختی می توان اثری در تصوف پیدا کرد که به شخصیت الملیانی و زندگی معنوی او اشاره نداشته باشد. کتاب بستان الازهر منشأ اکثر اخبار و اقوال درباره ی احمد بن یوسف است[۴].او پیروان و شاگردانش را «فقیر» می نامید و آنها مظاهر احترام، تکریم و وفاداری را به او نشان می دادند و بر آنها اقتدار زیادی داشت تا جایی که در راه حمایت از او کشتارها شد. و پس از بدتر شدن روابطش با زيانية با او همراهی کردند و گوشه خود را از نواحی بنی راشد به منطقه دشت شلف نقل مکان کرد. احمد بن یوسف طرفدارانی از فقهای استان بنی راشد داشت و ابن الصباغ ذکر می کند که امام سنوسی (1426-1490) به کسانی که از احمد بن یوسف غیبت می کردند می گفت:در مورد سلسلة الذهب، سیدی احمد بن یوسف حرف می زنید. اگرچه این قول منتفی است، زیرا السنوسی در سال 1490 قبل از شهرت احمد بن یوسف درگذشت. او دشمنانی نیز داشت، مانند برخی از عرفا و فقهای منطقه، مانند شیخ علی الندرومی، شیخ قدار و برخی از صاحبان قدرت و تجار و سرشناسان و بزرگان برخی از طوایف مانندسامیان المناصری که از سران بنی منصیر بود او نیز فقیه بود و او را از تماس با قبیله بنی فرح برحذر داشت و او بود که خواستار دفن او در «زوبیه» (زباله دان) یهودیان بود.

  1. أعلام التصوف في الجزائر منذ البدايات إلى الحرب العالمية الأولى. عبد المنعم القاسمي الحسني. دار الخليل القاسمي. بوسعادة، الجزائر. الطبعة الأولى 2006. ص123
  2. درة الحجال في أسماء الرجال. ابن القاضي المكناسي. تحقيق محمد الأحمدي أبو النور. دار التراث. القاهرة، مصر. الطبعة الأولى 1971 م. ج1 ص164-165
  3. التعريف بمخطوط بستان الأزهار في مناقب زمزم الأخيار ومعدن الأنوار سيدي أحمد بن يوسف الراشدي النسب والدار الشيخ أبي عبد الله محمد الصباغ القلعي. زناقي فتحي، جامعة وهران 1. المجلة الجزائرية للمخطوطات. المجلد 11، العدد 13 ، جوان 2015 ص30
  4. مخطوط بستان الأزهار في مناقب زمزم الأبرار ومعدن الأنوار مقاربة منهجية وتاريخية. أحمد الحمدي، جامعة وهران. المجلة الجزائرية للمخطوطات. المجلد 5، العدد 6 ، 2009 ص6