اجماع

از ویکی‌وحدت




اجماع
اجماع
نام اِجْماع

اجماع اصطلاحی فقهی به معنای اتّفاق نظر فقیهان و عالمان دینی بر حکمی شرعی. اجماع نزد اهل سنت، اهمیت بسیاری دارد و یکی از منابع استنباط احکام است. در مسائل سیاسی نیز، اجماع اهل حل و عقد، از سوی آنان به عنوان دلیلی بر صحت و مشروعیت انتخاب خلیفه[۱] اول شمرده شده است.

برخلاف دیدگاه اهل سنت، بر اساس نظر امامیه، اجماع به تنهایی، اعتباری ندارد؛ بلکه اهمیت آن از این روست که می‌تواند دلیلی بر سنت معصومان و در اصطلاح فقهی کاشفِ سنت معصومان باشد.

برخی اعتبار آن را به واسطه قاعده لطف می‌دانند و برخی به واسطه حدس. اجماع، انواع و اقسامی دارد که مهمترین آن، اجماع منقول، محصّل و اجماع مرکب است.

معنای لغوی

اجماع از ماده «ج ـ م ـ ع» است و این ماده در اصل به معنای انضمام و همراه کردن یک چیز با چیز دیگر است. [۲] کلمه «اجماع» مصدر ثلاثی مزید از این ماده در لغت به معنای عزم، اتفاق نظر و گرد آمدن بر چیزی است. [۳] واژه اجماع با تصریفات مختلف در آیات قرآنی و احادیث نبوی و نیز در نمونه های کهن از شعر و نثر عربی به مفهوم عزم کردن و تصمیم داشتن به کار رفته است.

بنابر کاربرد کهن لغویان قدیم چون کسایی و فرّاء مفهوم غالب و تبادر به ذهن از اجماع در زبان عربی سده نخست همانا مفهوم عزم و تصمیم بوده است . [۴] در آثار لغوی قرون میانه اسلامی معنای دیگری برای اجماع مطرح شده و این واژه به معنای اتفاق نیز دانسته شده [۵] که برگرفته از کاربردهای متشرعه(دینداران) است.

بنابر بررسی های تاریخی واژه اجماع به تدریج در سده 2 قمری جایگزین واژه «اجتماع» در کاربردهای دینی شد در حالی که در نمونه های موجود از اواخر سده یک قمری، اجماع در اتفاق نظرهای دینی و دو واژه اجماع و اجتماع نه به عنوان معادل یکدیگر بلکه در عرض هم مطرح گردیده اند و از جمع شدن یا اجتماع به قصد اتخاذ یک تصمیم فقهی با واژه اجماع یاد شده است. [۶]

پانویس

  1. ر.ک:مقاله خلیفه
  2. التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص: 126
  3. پرتال جامع علوم انسانی؛ همچنین نک: التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص: 126؛ دهخدا، ذیل مدخل «اجماع».
  4. برای گفتار لغویان نک: ازهری، ج1، ص396؛ نووی، ج2، ص55؛ ابن منظور، ذیل جمع
  5. فیومی، ذیل جمع؛ جرجانی، ص5؛ قاموس، ذیل جمع
  6. پاکتچی، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ذیل «اجماع»