ابوبکر دقی

از ویکی‌وحدت
نام ابوبکر محمد بن داوود الدینوری
نام‎های دیگر أَبُو بکر دقی
وفات 360 ه.ق
مذهب صوفی اهل تسنن

ابوبکر دقی و او را ابوبکر محمد بن داوود الدینوری از علمای اهل سنت و عرفای برجسته در قرن چهارم هجری می دانند[۱]. ابو عبد الرحمن سلمی در مورد او می گوید: او یکی از صوفیان بزرگ و بهترین ایشان در حالات عرفانی که دارای سابقه طولانی در هم نشینی با بزرگان طریقت داشت. سمعانی نیز در مورد او میگوید: او یکی از بزرگان طریقت صوفیه بود و جایگاهی ویژه داشت و یکی از حفاظ قرآن کریم به شمار می آمد[۲] [۳].

اساتید

ذهبی می گوید: او شیخ صوفیه، زاهدان و شیخ طریقت شامیان بود. او اصالتاً اهل دینور بود و مدتی در بغداد زندگی کرد. سپس به دمشق نقل مکان کرد و در آنجا سکنی گزید تا آن که در 7 جمادی الاول سال 360 هجری قمری در آنجا درگذشت او در زمان وفات بیش از صد سال از عمرش می گذشت.

قرآن کریم را در خدمت علی بن ابی بکر فراگرفت. او روایات را از افراد زیر شنیده است.

أبی بکر الخرائطی، أبی بکر محمد بن الحسن الزقاق، أبی محمد الجریری، أبی عبد الله ابن الجلاء، أبی جعفر المغربی، أبی علی بن أبی موسى، أبی جعفر الأصبهانی، بکر الفرغانی، أبی بکر المقرئ، أبی بکر بن معمر، أبی الحسین بن حزیق، الحسن بن حبیب، أبی یعقوب الخراسانی، أبی أحمد الهروی، أبی عمیر عدی بن عبد الباقی الأدی، سعید بن عبد العزیز الحلبی و أبی العباس أحمد بن عطاء.

شاگردان

افراد زیر از او نقل روایت کرده اند.

عبد الوهّاب المیدانی، أبو القاسم بکیر بن محمد المنذری، عبدان بن عمر المنبجی، أبو الحسن بن جهضم، أبو الفضل الدنیوری المقرئ، الحسین بن أحمد بن جعفر.

نویسندگانی که در مورد او نوشته اند

افراد زیر در مورد او نوشته و شرح حالی داشته اند: عبد العزیز بن محمد بن عبدویة الشیرازی در دمشق، أبو بکر محمد بن إبراهیم بن أحمد بن یعقوب السوسی، أبو بکر محمد بن یعقوب التستری، أبو عمرو محمد بن أحمد النجار، عمر بن یحیى الأردبیلی و صدقة بن المظفر الأنصاری و أبو محمد عبد الله بن محمد بن إسماعیل بن النسائی المؤدب وعبد الواحد بن بکر الورثانی، أبو بکر الرازی شیخ السلمی، أبو الفضل أحمد بن أبی عمران الهروی، أبو العباس أحمد ابن منصور الشیرازی و منصور بن عبد الله الأصبهانی[۴].

گفتار

علامت قرب، قطع از همه چیز به جز خداوند متعال است.

کسی که پروردگارش را می شناسد امید خود را از دست نمی دهد و کسی که خود را شناخت پی به علم الهی می برد و کسی که خدا را شناخت به او متوسل و امیدواراست و کسی که خدا را فراموش می کند به مخلوقات متوسل می شود و مومن به محض فراموشی خدا محزون شده و طلب بخشش می کند [۵].

پانویس

  1. طبقات الصوفية، أبو عبد الرحمن السلمي، ص335-337، دار الکتب العلمية، ط2003
  2. الأنساب للسمعاني، ج2، ص486
  3. سير أعلام النبلاء، الذهبي، ج16، ص138-139
  4. تاريخ دمشق، ابن عساکر، ج52، ص435-441، ط1415هـ/1995م، دار الفکر للطباعة والنشر والتوزيع
  5. ابوبکر الدقی