ابوبکر دقی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
</div>
</div>


'''ابوبکر دقی''' که او را ابوبکر محمد بن داوود الدینوری از علمای [[اهل سنت]] و عرفای برجسته در قرن چهارم هجری می‌دانند<ref>طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص335-337، دار الکتب العلمیة، ط2003</ref>. ابوعبدالرحمن سلمی در مورد او می گوید: او یکی از صوفیان بزرگ و بهترین ایشان در حالات عرفانی که دارای سابقه طولانی در هم نشینی با بزرگان طریقت داشت. سمعانی نیز در مورد او میگوید: او یکی از بزرگان [[طریقت]] [[صوفیه]] بود و جایگاهی ویژه داشت و یکی از حفاظ [[قرآن کریم]] به شمار می‌آمد<ref>الأنساب للسمعانی، ج2، ص486</ref> <ref>سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج16، ص138-139</ref>.
'''ابوبکر دقی''' که او را ابوبکر محمد بن داوود الدینوری از علمای [[اهل سنت]] و عرفای برجسته در قرن چهارم هجری می‌دانند<ref>طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص335-337، دار الکتب العلمیة، ط2003</ref>. ابوعبدالرحمن سلمی در مورد او می‌گوید: او یکی از صوفیان بزرگ و بهترین ایشان در حالات عرفانی که دارای سابقه طولانی در هم نشینی با بزرگان طریقت داشت. سمعانی نیز در مورد او می‌گوید: او یکی از بزرگان [[طریقت]] [[صوفیه]] بود و جایگاهی ویژه داشت و یکی از حفاظ [[قرآن کریم]] به شمار می‌آمد<ref>الأنساب للسمعانی، ج2، ص486</ref> <ref>سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج16، ص138-139</ref>.


=اساتید=
=اساتید=


ذهبی می گوید: او شیخ [[صوفیه]]، زاهدان و شیخ طریقت شامیان بود. او اصالتاً اهل دینور بود و مدتی در [[بغداد]] زندگی کرد. سپس به [[دمشق]] نقل مکان کرد و در آنجا سکنی گزید تا آن که در 7 جمادی الاول سال 360 هجری قمری در آنجا درگذشت او در زمان وفات بیش از صد سال از عمرش می گذشت.
ذهبی می‌گوید: او شیخ [[صوفیه]]، زاهدان و شیخ طریقت شامیان بود. او اصالتاً اهل دینور بود و مدتی در [[بغداد]] زندگی کرد. سپس به [[دمشق]] نقل مکان کرد و در آنجا سکنی گزید تا آن که در 7 جمادی الاول سال 360 هجری قمری در آنجا درگذشت او در زمان وفات بیش از صد سال از عمرش می‌گذشت.


قرآن کریم را در خدمت علی بن ابی‌بکر فراگرفت. او روایات را از افراد زیر شنیده است.
قرآن کریم را در خدمت علی بن ابی‌بکر فراگرفت. او روایات را از افراد زیر شنیده است.
خط ۳۲: خط ۳۲:
عبدالوهّاب المیدانی، أبوالقاسم بکیر بن محمد المنذری، عبدان بن عمرالمنبجی، أبوالحسن بن جهضم، أبوالفضل الدنیوری المقرئ، الحسین بن أحمد بن جعفر.  
عبدالوهّاب المیدانی، أبوالقاسم بکیر بن محمد المنذری، عبدان بن عمرالمنبجی، أبوالحسن بن جهضم، أبوالفضل الدنیوری المقرئ، الحسین بن أحمد بن جعفر.  


=نویسندگانی که در مورد او نوشته اند=
=نویسندگانی که در مورد او نوشته‌اند=


افراد زیر در مورد او نوشته و شرح حالی داشته اند: عبدالعزیز بن محمد بن عبدویة الشیرازی در دمشق، أبوبکر محمد بن إبراهیم بن أحمد بن یعقوب السوسی، أبوبکر محمد بن یعقوب التستری، أبوعمرو محمد بن أحمد النجار، عمر بن یحیی الأردبیلی و صدقة بن المظفر الأنصاری و أبو محمد عبدالله بن محمد بن إسماعیل بن النسائی المؤدب وعبدالواحد بن بکر الورثانی، أبوبکر الرازی شیخ السلمی، أبوالفضل أحمد بن أبی عمران الهروی، أبوالعباس أحمد ابن منصور الشیرازی و منصور بن عبدالله الأصبهانی<ref>تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج52، ص435-441، ط1415هـ/1995م، دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع</ref>.
افراد زیر در مورد او نوشته و شرح حالی داشته‌اند: عبدالعزیز بن محمد بن عبدویة الشیرازی در دمشق، أبوبکر محمد بن إبراهیم بن أحمد بن یعقوب السوسی، أبوبکر محمد بن یعقوب التستری، أبوعمرو محمد بن أحمد النجار، عمر بن یحیی الأردبیلی و صدقة بن المظفر الأنصاری و أبو محمد عبدالله بن محمد بن إسماعیل بن النسائی المؤدب وعبدالواحد بن بکر الورثانی، أبوبکر الرازی شیخ السلمی، أبوالفضل أحمد بن أبی عمران الهروی، أبوالعباس أحمد ابن منصور الشیرازی و منصور بن عبدالله الأصبهانی<ref>تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج52، ص435-441، ط1415هـ/1995م، دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع</ref>.


=گفتار=
=گفتار=
خط ۴۰: خط ۴۰:
علامت قرب، قطع از همه چیز به جز خداوند متعال است.
علامت قرب، قطع از همه چیز به جز خداوند متعال است.


کسی که پروردگارش را می شناسد امید خود را از دست نمی‌دهد و کسی که خود را شناخت پی به علم الهی می برد و کسی که خدا را شناخت به او متوسل و امیدواراست و کسی که خدا را فراموش می‌کند به مخلوقات متوسل می‌شود و مومن به محض فراموشی خدا محزون شده و طلب بخشش می‌کند <ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%A8%D9%83%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%82%D9%8A ابوبکر الدقی]</ref>.
کسی که پروردگارش را می‌شناسد امید خود را از دست نمی‌دهد و کسی که خود را شناخت پی به علم الهی می‌برد و کسی که خدا را شناخت به او متوسل و امیدواراست و کسی که خدا را فراموش می‌کند به مخلوقات متوسل می‌شود و مومن به محض فراموشی خدا محزون شده و طلب بخشش می‌کند <ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%A8%D9%83%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%82%D9%8A ابوبکر الدقی]</ref>.


=پانویس=
=پانویس=
{{پانویس|2}}


[[رده: تصوف]]
[[رده: صوفیه]]

نسخهٔ ‏۳۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۳۴

نام ابوبکر محمد بن داوود الدینوری
نام‎های دیگر أَبُوبکر دقی
وفات 360 ه.ق
مذهب صوفی اهل تسنن

ابوبکر دقی که او را ابوبکر محمد بن داوود الدینوری از علمای اهل سنت و عرفای برجسته در قرن چهارم هجری می‌دانند[۱]. ابوعبدالرحمن سلمی در مورد او می‌گوید: او یکی از صوفیان بزرگ و بهترین ایشان در حالات عرفانی که دارای سابقه طولانی در هم نشینی با بزرگان طریقت داشت. سمعانی نیز در مورد او می‌گوید: او یکی از بزرگان طریقت صوفیه بود و جایگاهی ویژه داشت و یکی از حفاظ قرآن کریم به شمار می‌آمد[۲] [۳].

اساتید

ذهبی می‌گوید: او شیخ صوفیه، زاهدان و شیخ طریقت شامیان بود. او اصالتاً اهل دینور بود و مدتی در بغداد زندگی کرد. سپس به دمشق نقل مکان کرد و در آنجا سکنی گزید تا آن که در 7 جمادی الاول سال 360 هجری قمری در آنجا درگذشت او در زمان وفات بیش از صد سال از عمرش می‌گذشت.

قرآن کریم را در خدمت علی بن ابی‌بکر فراگرفت. او روایات را از افراد زیر شنیده است.

أبی‌بکر الخرائطی، أبی‌بکر محمد بن الحسن الزقاق، أبی محمد الجریری، أبی عبدالله ابن الجلاء، أبی جعفر المغربی، أبی علی بن أبی موسی، أبی جعفر الأصبهانی، بکر الفرغانی، أبی‌بکر المقرئ، أبی‌بکر بن معمر، أبی الحسین بن حزیق، الحسن بن حبیب، أبی یعقوب الخراسانی، أبی أحمد الهروی، أبی عمیر عدی بن عبدالباقی الأدی، سعید بن عبدالعزیز الحلبی و أبی العباس أحمد بن عطاء.

شاگردان

افراد زیر از او نقل روایت کرده‌اند.

عبدالوهّاب المیدانی، أبوالقاسم بکیر بن محمد المنذری، عبدان بن عمرالمنبجی، أبوالحسن بن جهضم، أبوالفضل الدنیوری المقرئ، الحسین بن أحمد بن جعفر.

نویسندگانی که در مورد او نوشته‌اند

افراد زیر در مورد او نوشته و شرح حالی داشته‌اند: عبدالعزیز بن محمد بن عبدویة الشیرازی در دمشق، أبوبکر محمد بن إبراهیم بن أحمد بن یعقوب السوسی، أبوبکر محمد بن یعقوب التستری، أبوعمرو محمد بن أحمد النجار، عمر بن یحیی الأردبیلی و صدقة بن المظفر الأنصاری و أبو محمد عبدالله بن محمد بن إسماعیل بن النسائی المؤدب وعبدالواحد بن بکر الورثانی، أبوبکر الرازی شیخ السلمی، أبوالفضل أحمد بن أبی عمران الهروی، أبوالعباس أحمد ابن منصور الشیرازی و منصور بن عبدالله الأصبهانی[۴].

گفتار

علامت قرب، قطع از همه چیز به جز خداوند متعال است.

کسی که پروردگارش را می‌شناسد امید خود را از دست نمی‌دهد و کسی که خود را شناخت پی به علم الهی می‌برد و کسی که خدا را شناخت به او متوسل و امیدواراست و کسی که خدا را فراموش می‌کند به مخلوقات متوسل می‌شود و مومن به محض فراموشی خدا محزون شده و طلب بخشش می‌کند [۵].

پانویس

  1. طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص335-337، دار الکتب العلمیة، ط2003
  2. الأنساب للسمعانی، ج2، ص486
  3. سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج16، ص138-139
  4. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج52، ص435-441، ط1415هـ/1995م، دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع
  5. ابوبکر الدقی