ابوبکر بن شهاب

از ویکی‌وحدت



ابوبکر بن شهاب
ابوبکر بن شهاب


ابوبکر بن عبدالرحمان بن شهاب الدین (1262-1341 ق) شاعر و فقیه بنیادگرا در خط مقدم رهبران، علما، اندیشمندان و مصلحان اجتماعی حضرموت بود. ابن شهاب در حضرموت ، یمن و حتی کل شبه جزیره عربستان شاعر معروفی شد . وی را استاد مکتب شعری ، ادبی و علمی در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی می دانند. خوانندگان بسیاری اشعار حکمت او را خوانده اند و همه اشعار او را در سطح بالایی از لطافت ، هماهنگی و فصاحت می دانند. او نزدیک به سی سال در هند ساکن شد و در آنجا درگذشت.[۱]


نسب

او أبو بكر بن عبد الرحمن بن محمد بن علی بن عبد الله بن عيدروس بن علی بن محمد بن أحمد شهاب الدين الأصغر بن عبد الرحمن القاضی بن أحمد شهاب الدين الأكبر بن عبد الرحمن بن علي بن أبي بكر السكران بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولی الدويلة بن علي بن علوی الغيور بن الفقيه المقدم محمد بن علي بن محمد صاحب مرباط بن علي خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبيد الله بن أحمد المهاجر بن عيسی بن محمد النقيب بن علی العريضی بن جعفر الصادق علیه السلام بن محمد الباقر علیه السلام بن علی زين العابدين علیه السلام بن الحسين علیه السلام بن امام علی بن أبی طالب است. و امام علی علیه السلام همسر فاطمه علیها السلام دختر محمد صلى الله عليه و آله و سلم است.

وی در نسب، سی و چهارمین نوه رسول خدا محمد صلى الله عليه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

او در 1262 ق / 1846 م در یکی از روستاهای طارم به نام حصن آل فَلُّوقَة در حضرموت به دنیا آمد[۲]. در محیطی علمی در میان شیوخ علمای بزرگ رشد کرد و تحت تأثیر تصوف قرار گرفت و بر آن مبنا بزرگ شد. او کودکی و جوانی خود را در طلب علم گذراند. او در شهر تریم و حضرموت در موسسات و مراکز علمی مختلف از اساتید و علما کسب فضل نمود. ابوبکر بن شهاب بیش از آنکه به جد و تلاش خود متکی باشد ، بر هوش خود تکیه می کرد؛ به عنوان مثال: در یکی از شب ها در درس استادش علی بن محمد الحباشی در سیون شرکت می کرد که خستگی و خواب در کلاس درس بر او چیره شد. در این هنگام شیخ او را ملامت و سرزنش کرد که درس را از دست داده است. او در آن زمان هجده سال داشت. برای جبران این ماجرا فردای آن شب در جلسه درس جزوه ای را با نام «ذريعة الناهض في علم الفرائض» به استاد تحویل داد. این جزوه شامل تمام مطالب مربوط به موضوع درس استاد از اول تا انتها با تمام قواعد و اصول آن بود و او تمام این مطالب را در کمتر از بیست و چهار ساعت جمع آوری کرد.[۳]

اساتید

بیشترین کسب دانش وی در سرزمین مادری و به دست علمای ارشد حضرموت است ، از جمله اساتید او عبارتند از:

والده عبد الرحمن بن محمد بن شهاب الدين

أخوه عمر بن عبد الرحمن بن شهاب الدين

عبد الرحمن بن محمد المشهور

علي بن محمد الحبشي

عيدروس بن عمر الحبشي

محمد بن إبراهيم بلفقيه

حسن بن حسين الحداد

علي بن عبد الله بن شهاب الدين

حامد بن عمر بافرج

عمر بن حسن الحداد

عيدروس بن علوي العيدروس

أحمد بن محمد الكاف

محسن بن علوي السقاف

حامد بن عمر السقاف

أحمد بن محمد المحضار

محمد بن عبد الله باسودان


آثار او

وی در وطن خود حضرموت و سپس در حیدرآباد هند در مدرسه دولتی به تدریس و فتوا مشغول شد. او اصلاحات عمده ای را در حضرموت و نیز در خارج از کشور انجام داد. همیشه سعی می کرد آتش نزاعی که بین قبایل مسلح حضرموت ، مانند قبایل تمیمی و کاتیری رخ داده بود را خاموش کند. او در تعامل با رهبران قبایل حضرموت در خاموش کردن آتش نزاع در میان آنها دارای موضع گیری هایی بود که حاکی از شجاعت و هوش اوست.

یکی از بزرگترین اقدامات اصلاحی وی آشتی بین سلاطین الکویتی و الکریری در سال 1294 هجری قمری بود که حدود دو سال جنگی بین آنها شروع شد و مردم حضرمی تحت تأثیر آن قرار گرفتند.

هنگام جنگ جهانی دولت بریتانیا او را تحت فشار قرار داد که او حضرموت را به عنوان پایگاه نظامی علیه ترکان و اعراب مسلح مقیم عدن و لهج قرار دهد. اما او از پول و قدرتی که به او پیشنهاد شد، امتناع کرد و تسلیم خواسته آنها نشد.

علاوه بر آن در زمینه فعالیت های اقتصادی نیز کارهای مفیدی در امر کشاورزی و احیای آن در حضرموت انجام داد. در زمینه افزایش آگاهی و درک مردم از اسلام راستین نیز تلاش بسیار نمود. با کسانی که از حاکمان اموی و عباسی تمجید می کردند برخورد می کرد. او رفتار دنیاگرایانه معاویه بن ابی سفیان و همدستانش را در غصب جایگاه زعامت امت اسلامی و کسب مال دنیا و همچنین ظلمی که در حق امیرالمومنین علیه السلام روا داشتند را برای مردم بازگو و مساله را تبیین می کرد. او در این باره با علمای عصر خود بحث ها و مناظره های حضوری و مکتوب فراوانی داشت. این موضع گیری ها تنها به نثر علمی محدود نمی شد ، بلکه شامل اشعاری بی شمار بود. او همچنین حکام بعدی اموی و امامان انقلابی اهل بیت علیهم السلام را با هم مقایسه می کرد و فضل اهل بیت و حقانیت ایشان را اثبات می کرد.

ابن شهاب معتقد بود که برای دفاع از حق و حقیقت و فهم عدالت اجتماعی در اسلام و نیز برای دفاع از حق امامان و اصحاب راستین پیامبر باید اعتقاد و باور مردم نسبت به حاکمان اموی بویژه معاویه بن ابی سفیان اصلاح شود و واقعیت رفتار و عملکرد آنها را بشناسند.

سفرهای او

او در بسیاری از کشورهای متمدن عربی و غیرعربی برای انجام مراسم حج ، مطالعه وضعیت و تجارت تجاری و شخصی سفرها و تورهایی داشته است. اولین سفر به حجاز ، جوانی در سال 1286 هجری قمری در همان سال و چندی در مکه زندگی نکرد و با علما و بزرگان حجاز ، از جمله فاضل پاشا امیر ظفر ، احمد زینی دهلان و دیگران تماس گرفت و سپس به طارم اقامتگاه خود را با مشرف به آنجا گذراند و در سال 1288 هجری قمری به عدن ، یمن ، لهج ، و سپس به شرق دور ، اندونزی و مالایی رفت ، جایی که جوامع عرب حضرامی در آنجا ساکن هستند ، و در آنجا تجارت می کرد ، سپس به حضرموت بازگشت. در سال 1292 هجری قمری و در آنجا اقامت داشت و اصلاحات و رهبری علمی خود را ادامه داد ، اما با آزارهای شدید و فشار شدید برخی از بستگان و افراد ثروتمند و قدرتمند مواجه شد.به همین دلیل ، باتریم در سال 1302 هجری قمری مجبور به مهاجرت به خارج شد.

وی پس از خروج از تریم به کشورهای زیادی از جمله شرق آفریقا ، مصر ، شام و سپس ترکیه سفر کرد و سلطان عبدالحمید به او شمشیری هدیه داد و وسام المجيدي نیز به تقلید از سلطان مدال به او اهدا کرد. او در حیدرآباد ، دکن ، در هند ، یکی از مهاجران قوم خود را دید و با او نزد جامعه بزرگی از قوم حضرمی که در آنجا زندگی می کردند رفت و بیش از بیست سال در آنجا زندگی کرد و خانواده دیگری را برای خود در حضراموت ایجاد کرد و مرکز امیدها و آرزوهای همه و رهبر علمی و ادبی آنها بود. در طول سفرهای خود ، او مورد محبت ، احترام مردم و شخصیتی علمی برای تبادل تحقیقات علمی و بحث های ادبی با بزرگان کشورشان قرار گرفت.

با وجود این ، او همیشه دلتنگ و در آرزوی سرزمین مادری خود بود؛ بنابراین در سال 1332 هجری قمری ، پس از مدتها غیبت ، به حضرموت بازگشت و مورد استقبال مردمی و دولتی قرار گرفت و با احترام و احترام روبرو شد. پس از حدود دو سال به حیدرآباد رفت تا خانواده خود را به حضرموت منتقل کند ، اما شرایط جنگ جهانی اول مانع از آن شد.

اشعار او

در شعر ابن شهاب پدیده های متعددی از جمله لطافت ، فصاحت و هنر وجود دارد. او در فصاحت چونان شاعران عرب در قرن های پیش و در شیوه سرایش و متد روز مانند شاعران عصر خود است. او در شعر خود به زنان و جایگاه اجتماعی او اهتمام داشت و از موضع عدل و انصاف و مطابق با موازین اسلامی به آن می پرداخت.

همچنین اشعار و هجا های زیادی در دیوان او وجود دارد که در آن به اصلاح جنگ و اختلاف و بیماری های فرقه ای و مشکلات اجتماعی پرداخته است. او به اهل بیت ، یعنی امام علی و فرزندانش ارادت داشت و در اشعار خود آنها را بسیار ستایش می کرد و از همه کسانی که با آنها دشمن بودند متنفر بود.

اما شعرهای او به زبان محلی که در گویش حضرمی به "الأشعار الحمينية" نام دارند و تعداد آن بسیار است، در لطافت و بلاغت و محتوا از اشعار فصیح و حکیمانه او چیزی کم ندارد. اما در اواخر عمرش تمایلی به نشر آنها نداشت هرچند بیشتر آنها را در عنفوان جوانی سروده بود و باقی مانده آن همان بود که مردم حضرموت آن را حفظ کرده بودند و دهان به دهان نقل می کردند.

کتابهای او

وی دارای مجموعه های متعددی از حدود سی اثر است که بیشتر آنها در منطق ، توحید ، فقه ، تاریخ ، طبیعت ، شجره نامه ، اسناد و سایر علوم است ، از جمله: [۴]

«حدائق ذريعة الناهض إلى تعلّم أحكام الفرائض»

«رشفة الصادي من بحر فضائل بني النبي الهادي»

«الترياق النافع بإيضاح وتكملة مسائل جمع الجوامع»

«فتوحات الباعث لشرح تقرير المباحث في أحكام إرث الوارث»

«تحفة المحقق بشرح نظام المنطق»

«الشاهد المقبول في فضل أبناء الرسول»

«تذكير الإخوان بتوديع رمضان»

«نوافح الورد الجوري شرح عقيدة الباجوري»

«الورد القطيف شرح الورد اللطيف»

«رفع الخبط عن مسألة الضغط»

«المقصود بطلب تعريف العقود»

«إقامة الحجة على التقي ابن حجة»

«كشف النقاب عن وجه الصواب لإزالة غريب المرتاب»

«نزهة الألباب في رياض الأنساب»

«العقود اللؤلؤية في أنساب السادة العلوية بالديار الحضرمية»

«إسعاف الطلاب ببيان مساحة السطوح وما يتوقف عليه من الحساب»

ديوان شعر

هیاهو و طبقه بندی درباره معاویه بن ابی سفیان

وی در مناقشه بر معاویه بن ابی سفیان در بین علمای حضرموت و سپس در میان علمای اسلام نقش برجسته ای داشت. شاگرد او محمد بن عقیل بن یحیی تحت نظارت او کتاب «النصائح الكافية لمن يتولى معاوية» نوشت و آن را نشر داد. انتشار این کتاب سر و صدای فراوانی را ایجاد کرد؛ زیرا در آن خلافت معاویه مغایر با اصول اسلام شمارده شد و او از صحابه پیامبر محسوب نشده است.

توسط پارلمان دولت ترکیه عثمانی حکم مصادره نسخه های این کتاب صادر شد. حسن بن علوی بن شهاب الدین یکی از برجسته ترین دوستان ابن شهاب و یکی از اعضای قبیله اش ​​با کتابی به نام «الرقية الشافية من سموم النصايح الكافية» به آنها پاسخ داد. او سعی کرد صحابی بودن معاویه و صلاحیت خلاقت و رهبری او را اثبات کند ، اما ابوبکر بن شهاب با کتابی به نام «وجوب الحمية من مضار الرقية» به نویسنده رقیه پاسخ داد. از این رو، انقلابی علیه شهاب و ابن عقیل از سوی اکثر فقها و صوفیان حضرموت ایجاد شد و کتابه ای آن دو را جزو کتابهای مضر دانستند و به آنها نسبت بدعت گذار و رافضی دادند.

مرگ او

وی در پایان عمر بینایی خود را از دست داد و در شب جمعه دهم جمادی الاولای سال 1341 هجری قمری / 1922 م درگذشت. وی در حیدرآباد هند محل زندگی خود به خاک سپرده شد . جمعی از اهل سنت و شیعیان در مراسم تدفین وی در روز جمعه شرکت کردند.

مراجع

الشطری ، محمد بن احمد (1415 ق). نقش تاریخ الحضرمی . بخش اول. مدینه ، پادشاهی عربستان: دارالمهاجر. صفحه 449

معروف ، عبدالرحمان بن محمد (1404 ه. ق.) ظهر آفتاب (PDF) . بخش اول. جده ، عربستان سعودی: جهان دانش. صفحه 156

پانویس

  1. موسوعة شعر الغناء اليمني في القرن العشرين، الجزء الأول، الصفحة 31، الطبعة الأولى 2005، رقم الإيداع في دار الكتب:(297)
  2. الكرباسي, محمد صادق محمد (1432 هـ). معجم الشعراء الناظمين في الحسين. الجزء الثاني. لندن، المملكة المتحدة: المركز الحسيني للدراسات. صفحة 98.
  3. أبو بكر بن عبد الرحمن بن شهاب الدين .. شاعر اليمن الأول (1262 - 1341 هـ)". صحيفة الأيام. مؤرشف من الأصل في 30 يونيو 2020.
  4. الزركلي, خير الدين (2002). الأعلام. الجزء الثاني. بيروت، لبنان: دار العلم للملايين. صفحة 65.