ابن دباغ انصاری

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۵ توسط S.m.salehi.kh (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «div class="wikiInfo">جایگزین=|بندانگشتی|معروف ترین اثر ابن دباغ {| cl...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

div class="wikiInfo">

معروف ترین اثر ابن دباغ
نام ابوزید عبدالرحمان بن محمد بن علی بن عبدالله الانصاری العسیدی مالکی
نام‎های دیگر الدباغ و همچنین ابن الدباغ درگذشت 699ق

ابوزید عبدالرحمان بن محمد بن علی بن عبدالله الانصاری العسیدی مالکی 605-699 ق معروف به الدباغ و همچنین ابن الدباغ بود.

زندگینامه و آثار

ابن دباغ مورخ ، محدث، راوی و فقیه عارف وی در علوم عقلی و نقلی سهم بسزایی دارد. وی در سال 605 هجری قمری متولد شد و در سال 699 هجری قمری درگذشت.از کتابهای او تاريخ ملوك الإسلام، جلاء الأفكار في مناقب الأنصاراست. وی همچنین کتابی در زمینه تراجم مردم قیروان(ولایتی است در لیبی در حدود کشور مصر[۱]) از جمله کتاب های او می توان به کتاب الأحاديث الأربعون في عموم رحمة الله لسائر المؤمنين و کتاب تاريخ القيروان من بلاد الغرب اشاره کرد.مشهورترین کتاب وی کتاب مشارق أنوار القلوب ومفاتح أسرار الغيوب ترجمه شرق شناس ح. ریتر ، 1892-1971 میلادی است. معروف است که این کتاب قدیمی ترین کتاب در باب عشق و محبت الهی است. ابن الدباغ در قرن هفتم هجری می زیست و ما شواهدی در دست داریم که وی قیروانی الاصل بوده است و بیشتر عمر خود را در دوران الموحدين گذرانده است که دوران آنها از 524 تا 674 هجری قمری ادامه داشته است. عصر آن زمان ، دوران آشوب ، تجزیه ، جنگ ، درگیری و اصلاحات بود. تفکر صوفیانه ای در آن عصر شکل گرفت که آن را فلسفه زندگی می دانست و هدف آن تعالی روح انسان از نظر روحی و اخلاقی و ارائه قواعد ، ارزشها و اصولی است که با آن در دستیابی به خود و رسیدن به حقایق کمک می کند. شیوه رسیدن به حقایق در این طریقت ریاضت و ممارست در قطع تعلقات دنیوی و مجاهدت در رفع صفات مذموم و توجه کامل و مطلق به ذات حق تعالی است.در این دوره تفکر تصوف تطورات فراوانی را تجربه کرد. در سده های اول و دوم هجرت ، هدف تصوف زهد بود ، که در پرستش خدا ، به امید پاداش و بهشت ​​، و ترس از مجازات و آتش ، نشان داده می شد. راهی برای جلب رضایت و محبت خداوند بود.ولی در قرن سوم و چهارم فهم بواطن و اسرار روح و قلب ، و سپس از طریق کشف و شهود و نه از طریق برهان و دلیل به راهی برای کسب معرفت الهی تبدیل شد و عرفان وسیله ای برای دستیابی به سعادت معرفی گردید[۲].


پانویس