نقد وبررسی مبنای جریانهای تکفیری در حرمت ساخت بناء، گنبد و بارگاه ‌بر قبور اولیای الهی

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۰ توسط Roudbari (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo"> {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | |- !عنوان مقاله!! data-type="authorNam...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
عنوان مقاله نقد و بررسي ديدگاه جريانهاي تكفيري در زمينه زيارت قبور صالحان و اولياي الهي
زبان مقاله فارسی
نویسنده سید مصطفی حسینی رودباری

دلائل منع ساخت بناء ،گنبد و بارگاه ‌بر قبور اولياي الهي

از جمله مباني اعتقادي وهابيت و جريانهاي تكفيري حرمت ساخت بناء‌ و گنبد و بارگاه بر قبور اولياي الهي است . اينان چنين عملي را بدعت و شرك دانسته و تخريب آنها را واجب مي دانند. شوكاني ساخت بناء‌ بر قبور را يكي از شگردهاي شيطان در گمراه نمودن مسلمانان دانسته و از آن بعنوان فتنه اي عظيم ياد مي كند .


ايشان اولين كساني را كه اقدام به چنين عملي كردند مشركين قوم نوح دانسته و با اشاره به آيات قران در اين زمينه( قال نوح رب إنهم عصوني واتبعوا من لم يزده ماله وولده إلا خسارا ، ومكروا مكرا كبارا ، وقالوا لا تذرن آلهتكم ، ولا تذرن ودا ولا سواعا ولا يغوث ويعوق ونسرا ) مي گويد:‌ اسامي ذكر شده از بتها در آيه مذكور متعلق به انسانهاي صالحي است كه قوم نوح بعد از وفات آنان بر روي قبورشان بارگاه ساخته و بدين طريق بت پرستي در بين اعراب بتدريج تداوم يافت .


در اين قسمت دلائلي را كه وهابيت در اثبات منع ساخت گنبد و بارگاه‌ بر قبور بدان استناد مي كند بيان مي كنيم :‌


دليل اول :‌ اتفاق امت

شوكاني از علماي اهل سنت كه در مساله مورد بحث بشدت متاثر از انديشه ابن تيميه و وهابيت مي باشد در كتاب شرح الصدور بتحريم رفع القبور مي نويسد  :‌ امت اسلامي از گذشته تا كنون بر حرمت ساخت بناء‌ بر قبور اجماع داشته و آنرا بدعت مي دانند.


دليل دوم :‌ روايات

روايت ابوالهياج :‌

ابوالهیاج اسدی مي گويد امام علی بن ابی‌طالب (ع) بمن فرمود: «تو را به مأموریتی می‌فرستم که رسول اکرم(ص) مرا به آن فرستاد، این که هر تمثالی را یافتی آن را محو و از بین ببری و هر قبری را که به صورت مشرف دیدی، آن را همسطح و مساوی می‌سازی


شوکانی این حدیث را مهم¬ترین دلیل برای هموار و همسطح نمودن قبرها دانسته و يكي از مصاديق اشراف را ساخت گنبد و بارگاه مي داند.

روایت جابر بن عبدالله

جابر مي گويد :‌ رسول خدا(ص) از گچ کاری کردن قبر و نشستن بر روی آن و بنای بر قبرها نهی کردند. شوکانی در ادامه به علت اقدام برخي از مسلمانان در ساخت بناء‌ و گنبد بر قبور اولياي الهي و تزيين آنها و نيز آثار چنين عملي در روحيه زائران مي گويد :‌ منشا آن وساوس شيطاني است كه چنين عملي را در نزد آنان زيبا جلوه داده است بگونه اي كه انسانهاي ناآگاه وقتي گنيد و بارگاه را با عظمت خاص خودش مي بينند نسبت به صاحب آ‌ن قبر كه بارگاه برروي آن بنا شده است بي اختيار تعظيم نموده و خواسته هاي خود را بجاي آنكه از خداوند طلب نمايند از او طلب مي كنند كه همين زمينه شرك را فراهم خواهد كرد .


روايات نهي از ساخت بناء‌بر قبور در منابع شيعي

بايد گفت :‌ از ظاهر برخي روايات در منابع شيعي نيز چنين استفاده مي شود كه از ساخت بنا و گنبد بر قبور نهي شده است . علي بن جعفر از امام كاظم عليه السلام نقل مي كند كه فرمود :‌ ساختن بنا بر قبر و نشستن بر آن و گچ كاري و گل كاري آن كار شايسته اي نيست.


يونس بن ظبيان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از سه چيز نهي كرده است : نماز گزاردن بر روي قبر، نشستن برروي آن و ساخت بناء‌برآن .


جراح مدائني از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند : بر روي قبرها ساختمان نسازيد و سقف خانه ها را نقاشي نكنيد.


لازم به ذكر است از آنجا كه مباحث فصل هشتم و نهم با يكديگر مرتبط بوده و دلائلشان نيز به يكديگر نزديك مي باشد از اينرو نقد و بررسي دلائل وهابيت در اين دو فصل در ادامه فصل نهم خواهد بود .


تسويه و تسطيح قبور

شوكاني در نيل الاوطار بعد از ذكر روايت ابن ابي الهياج كه امر به تسويه و تسطيح قبور مي كند مي گويد : سنت نبوي مقتضي آن است كه بگوئيم بالا آوردن قبور بيش از حد ماذون حرام است و در اين امر اتفاق نظر وجود داشته و منكري وجود ندارد؛ مضافا بر اينكه دراين حكم بين ميت فاضل و غير فاضل تفاوتي نيست.


روايات شيعي در تسطيح و هموار نمودن قبور

بايد گفت روايتي را كه وهابيت در تسطيح و هموار نمودن قبور بدان استدلال نموده اند در منابع شيعي نيز وجود دارد از جمله آنكه شيخ كليني از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه اميرمؤمنان ( عليه السلام ) فرمود : پيامبر خدا مرا به مدينه اعزام كرد و فرمود تا سه كار را صورت دهم : هر نوع تصويري را نابود كنم و هر قبري را صاف گردانم و هر سگي را بكشم .


ارتفاع قبر به اندازه چهار انگشت يا يك وجب در فقه شيعه

از طرفي در برخي روايات حد مجاز در بلند نمودن قبر بمقدار چهار انگشت ذكر شده است چنانكه محمد بن مسلم از امام باقر ( عليه السلام ) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : لازم است قبر از سطح زمين به مقدار چهار انگشت بالاتر قرار گيرد .


بررسي روايات تسويه و تسطيح قبور

گفتار ايه الله سبحاني در نقد ديدگاه وهابيت نسبت به هدم بناهائي كه برروي برخي از قبورساخته شده است:‌


ايشان در نقد دليل روائي وهابيت در استنادشان به اين روايات مي گويد :‌


اولا مراد از تسويه در اين روايات( ولا قبرا إلا سويته) صاف نمودن قبر از ناهمواريهاست و اين بمعناي هدم قبور نيست يعني اساسا اين نوع روايات فقط در صدد بيان آن است كه سطح قبور لازم است هموار باشد اما مساله هدم و تخريب امر ديگري است كه نياز به دليل ديگري دارد .


ثانيا سنت قطعي از زمان پيامبر ص بر اين بوده است كه قبر نبايد هم سطح زمين باشد بلكه لازم است به اندازه چهار انگشت مرتفع باشد چنانكه برخي از شارحين اين روايات نظير ابن حجر عسقلاني نيز همين برداشت را ازآن داشته اند.


ثالثا حتي اگر مراد از« سويته» هدم و انهدام بياي قبور باشد به احتمال قوي مراد قبور مشركين است نه بناهائي كه بر روي قبور اولياي الهي ساخته شده است .


ايشان در ادامه مي گويد :‌ از اين روايات نمي توان حرمت ساخت بناء‌ بر قبور را استفاده نمود و سيره عملي مسلمين بر خلاف آن است .


دليل بر جواز بناء‌ بر قبور اولياي الهي

ايشان در ادامه به برخي از آيات قران جهت اثبات جواز ساخت بنا و گنبد و بارگاه بر قبور اولياي الهي استناد مي كند :‌


ايه اول :‌ ( في بيوت أذن الله أن ترفع ويذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو والآصال * رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر الله وإقام الصلاة وإيتاء الزكاة يخافون يوما تتقلب فيه القلوب والأبصار ) ( النور : 36 - 37 ) .


تقريب استدلال :‌

استدلال به اين آيات بر جواز بناء‌ بر قبور مبتني بر تبيين معناي بيت و رفع درآنها مي باشد .


الف - معناي بيت (في بيوت ):‌

در روايتي از ابن عباس «بيوت» بمعناي مساجد ذكر شده است اما بايد گفت اين معنا از باب بيان مصداق است نه اينكه مدلول مطابقي بيوت، مساجد باشد . مضافا بر اينكه محتمل است مراد از بيوت غير مساجد باشد بدليل آنكه بيت در جائي اطلاق مي گردد كه مكان مسقف باشد و به مكان غير مسقف بيت اطلاق نمي گردد. از اينرو در قرآن كريم هم كلمه بيت به مكان مسقف(كعبه) اطلاق شده است . از طرفي در روايات متعدد ذكر شده است كه مراد از بيوت در آيه شريفه بيوت انبياء‌ و اوليا مي باشد كه بيت علي و فاطمه افضل همه آنهاست .

ب- معناي رفع (ان ترفع )

در معناي رفع دو معنا متصور است :‌

معناي اول عبارتست ساخت بنا و عمارت جهت عبادت خداوند بر قبور انبياء‌ و اولياي الهي كه در بيوتشان واقع گرديده است. طبق اين معنا، ايه شريفه به صراحت دلالت بر جواز بنا‌ء برقبور اولياي الهي خواهد داشت .


معناي دوم :‌ مراد از رفع (اذن الله ان ترفع ) تعظيم بيوت اولياي الهي است بدين معنا كه قبورشان مورد تعظيم قرار گيرد كه در اينصورت مدلول التزامي آيه شريفه بيانگر جواز بناء‌ و بارگاه بر قبور اولياي الهي خواهد بود.


ايه دوم :‌ ( ومن يعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب ) ( الحج - 32 ) .


تقريب استدلال :‌

از اين آيه كه تعظيم شعائر الهي را برخاسته از تقواي الهي مي داند استفاده مي شود كه هر امري كه سبب تعظيم شعائر گردد جائز مي باشد كه از جمله آنها ساختن بناء ‌بر قبور اولياي الهي است كه نوعي تعظيم آنان مي باشد بجهت آنكه اولياي الهي بزرگترين آيات الهي بوده و تعظيم آنان مصداق بارز تعظيم شعائر الهي خواهد بود بعبارت ديگر تعظيم هر امري بحسب خود خواهد بود از اينرو تعظيم اولياي الهي در دوران حياتشان بگونه اي و بعد از مماتشان بطريقي ديگر خواهد بود .


پانويس

منابع