نفی اتهام «تکفیر مسلمانان غیر امامیه» به فقهای شیعه

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۲۵ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'می کنند' به 'می‌کنند')

از جمله اتهاماتی که برخی از افراطیون اهل سنت به فقهای شیعه وارد نموده اند و متاسفانه برخی از سطحی نگران شیعه نیز آنرا پذیرفته اند اتهام صدور فتوای تکفیر همه مسلمانان غیر شیعه توسط آنان- فقیهان شیعه- می باشد . در مقاله ذیل این اندیشه با استناد به گفتار فقهای شیعه نفی گردیده و معلوم شده که فتاوای اینان در مساله تکفیر مختص کسانی است که به رغم شناخت و علم به حقیقت (امامت اهل بیت علیهم السلام) منکر آن هستند.


نفی اتهام« تکفیر مسلمانان غیر امامیه» از فقهای شیعه

اگر به کلمات فقیهانی که حکم به کفر مخالفین و منکرین نص بر امامت نموده اند به دقت بنگریم بوضوح خواهیم دید مراد همه آنان از مخالفین تکفیر شده کسانی هستند که از روی جحد و عناد منکر امامت و ضروریات دینی هستند .


بنابر این کسانی که در اثر استضعاف فکری و عدم آگاهی منکر حقائق و ضروریات دینی هستند از منظر فقیهان شیعه نه تنها محکوم به کفر نیستند بلکه همه آنان نظیر سایر مسلمانان برخوردار از احکام حقوقی اسلام می باشند.


در این قسمت گفتار برخی از فقیهان را در تایید نکته – بکار گیری واژه جحد نسبت به منکرین و استثنای مستضعفین فکری از حکم تکفیر - مذکور بیان می کنیم :

شیخ صدوق

ایشان در کتاب الاعتقادات می فرماید:

واعتقادنا فيمن جحد إمامة أمير المؤمنين علي بن أبي طالب والأئمة من بعده - عليهم السلام - أنه بمنزلة من جحد نبوة جميع الأنبياء[۱]

شیخ مفید

ایشان در کتاب اوائل المقالات تحت عنوان :‌ "القول في تسمية جاحدي الإمامة ومنكري ما أوجب الله تعالى للأئمة من فرض الطاعة" کسانی را که انکارشان نسبت به امامت از روی جحد باشد را مستحق خلود در جهنم می داند:

واتفقت الإمامية على أن من أنكر إمامة أحد الأئمة وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر ضال مستحق للخلود في النار [۲]

ابن ادریس

ایشان در کتاب سرائر خواندن نماز میت بر مستضعفین فکری منکر امامت را واجب می داند :

ولا تجب الصلاة إلا على المعتقدين للحق ، أو كان بحكمهم من أطفالهم ، الذين بلغوا ست سنين ، على ما قدمناه ، ومن المستضعفين [۳]


محقق حلی

ایشان در شرایع می فرماید :‌ القسم الثاني في أوصاف المستحق الوصف الأول : الإيمان فلا يعطى كافرا ، ولا معتقدا لغير الحق ، ومع عدم المؤمنين ، يجوز صرف الفطرة خاصة إلى المستضعف ،[۴]

صاحب مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلام

در این کتاب نیز حکم به جواز پرداخت زکات به مستضعفین از مخالفین شده است :‌

‌القسم الثاني : في أوصاف المستحق الوصف الأول : الإيمان ، فلا يعطى كافرا ، ولا معتقدا لغيرالحق ومع عدم المؤمن يجوز صرف الفطرة خاصة إلى المستضعف .[۵]

شهید ثانی

ایشان در مسالک الافهام نیز صرف زکات برای منکرین امامت را در صورتی که مستضعف باشند جایز می داند: القسم الثاني في أوصاف المستحق الوصف الأول : الإيمان . فلا يعطى كافرا ، ولا معتقدا لغير الحق . ومع عدم المؤمنين ، يجوز صرف الفطرة خاصة إلى المستضعف [۶]

علامه مجلسی

ایشان در مورد استثنای مخالفین قاصر و مستضعف که ضروری دین را انکار می‌کنند از تخلید در دوزخ می فرماید: اعلم أن الذي يقتضيه الجمع بين الآيات والاخبار أن الكافر المنكرلضروري من ضروريات دين الاسلام مخلد في النار ، لا يخفف عنه العذاب إلا المستضعف الناقص في عقله أو الذي لم يتم عليه الحجة ولم يقصر في الفحص والنظر ، فإنه يحتمل أن يكون من المرجون لأمر الله كما سيأتي تحقيقه في كتاب الايمان والكفر ،] [۷]


ایشان در زمینه حکم فرق غیر شیعه امامیه که منکر ضروری دین نیستند بین مستضعف و معاند تفصیل می دهد :‌

وأما غير الشيعة الإمامية من المخالفين وسائر فرق الشيعة ممن لم ينكر شيئا من ضروريات دين الاسلام فهم فرقتان : إحداهما المتعصبون المعاندون منهم ممن قد تمت عليهم الحجة فهم في النار خالدون ، والأخرى المستضعفون منهم وهم الضعفاء العقول مثل النساء العاجزات والبله وأمثالهم ومن لم يتم عليه الحجة ممن يموت في زمان الفترة ، أو كان في موضع لم يأت إليه خبر الحجة فهم المرجون لا الله ، إما يعذبهم وإما يتوب عليهم ، فيرجى لهم النجاة من النار- [۸]


در این کلام ایشان بخوبی تصریح می کند که غیر معاندین و غیر جاحدین که منکر ضروری دین نیستند تحت عنوان المرجون لامر الله قرار می گیرند پس امید نجاتشان وجود دارد.

نراقی

نراقی نیز ضمن بیان قول مشهور به طهارت منکران امامت می گوید حتی آنها که قائل به نجاست منکران امامت هستند مستضعفین را از این حکم استثنا می‌کنند:‌

وأما المخالفون لنا في الإمامة ، فالحق المشهور : طهارتهم وعن السيد القول بالنجاسة مطلقا وعن الحلي في غير المستضعفين منهم ، واختاره بعض مشايخ والدي [۹]

ایه الله خوئی

ایشان نیز در مساله صلاه بر مستضعف تصریح می کند که اطلاقات باب صلاه شامل اینگونه افراد می شود : أما المستضعف - وهو الذي لا يعاند الاسلام والحق وإنما لم يلتزم به لقصور فيه بحيث لو بين له الحق لقبله ، وهذا يتفق كثيرا في العجزة والنساء وعامة القاصرين فالصحيح أن الصلاة عليه إنما هي بخمس تكبيرات وذلك لاطلاق ما دل على أن صلاة الميت خمس تكبيرات ، ولا نعرف من يصرح بذلك من الأصحاب ولا من صرح بخلافه ،


ایشان حتی روایاتی را که برخی به واسطه آنها قائل به عدم جواز صلاه بر مستضعف شده اند سندا و دلاله تمام نمی داند :‌

نعم قد يتوهم أن ما رواه إسماعيل بن سعد الأشعري عن أبي الحسن الرضا ( ع)قال : سألته عن الصلاة على الميت فقال : " أما المؤمن فخمس تكبيرات وأما المنافق فأربع ولا سلام فيها " ، يدل على أن التكبيرات الخمسة منحصرة بالصلاة على المؤمن ولما لم يكن المستضعف بمؤمن فلا تجب خمس تكبيرات في الصلاة عليه . ويندفع بأن الرواية لا دلالة لها على ذلك لأن المؤمن في الرواية مقابل المنافق لا مقابل المستضعف فكما أنه ليس بمؤمن كذلك ليس بمنافق فالرواية غير شاملة لحكمه فتبقى الاطلاقات شاملة له من دون مزاحم على أنها ضعيفة السند. [۱۰]


ایشان در حاشیه کتاب الطهاره تحت عنوان حكم الصلاة على المخالف من حيت الدعاء می نویسد :‌

وأما من حيث الدعاء فيختلفان حيث يدعى على الميت المخالف ويدعى له في المؤمن وذلك لأن المخالف - غير المستضعف الذي قدمنا حكمه - إما معاند أو جاهل مقصر وكلاهما عدو الله . [۱۱]

در کلام فوق قید غیر المستضعف بیانگر این است که حکم مخالف مستضعف با غیر مستضعف متفاوت است یعنی واژه مخالف در لسان فقها مطلق مخالف نیست بلکه مخالفین غیر مستضعف است

کفر جاحدان در زیارت جامعه

در زيارت جامعه نیز که از زیارات معتبر نزد شیعیان می باشد فقط منکران جحودی امامت معصومین کافر شمرده شده اند:‌ در این زيارت آمده است :‌ ومن جحدكم كافر

نتیجه

ملاحظه موارد ذکر شده بیانگر خطای فاحش همه کسانی است که عمدا یا از روی غفلت فقیهان شیعه را مورد اتهامی سنگین - تکفیرهمه اهل سنت- قرار داده اند در حالی که نسبت کفر در گفتار اینان مختص معاندین و جاحدین بوده و مستضعین فکری از آن استثنا شده اند.

با توجه به این نکته مهم – بکار گیری واژه جحد نسبت به منکرین نص و استثنای مسضعفین فکری از حکم تکفیر در گفتار فقیهان - زمینه بسیاری از نزاعها و اتهاماتی که به فقیهان شیعه در زمینه تکفیر مسلمانان مطرح گردیده است قابل رفع می باشد.


منابع

پانویس

  1. الاعتقادات ص 105
  2. اوائل المقالات شيخ مفيد ص 44
  3. السرائر ج 1ص 356
  4. شرایع ج 1ص 123
  5. مدارک الاحکام ج 4ص 237
  6. مسالک الافهام ج 1ص 421
  7. بحار الانوار علامه مجلسی ج8ص 365-368
  8. همان ج 8ص 363-365
  9. مستند الشیعه ج 1ص 208
  10. کتاب الطهاره ج 9 ص 88- 96
  11. الطهاره ج 9ص 94-95