سالم بن احمد بن جندان

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۴ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)
Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۲:۳۴، ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱؛




سالم بن احمد بن جندان (1324 - 1389 هجری شمسی) محدث، مورخ، نسب شناس، نویسنده و جهانگرد اندونزیایی با اصالت حضرمی است. با کسب علم از بسیاری از بزرگان زمان خود که تعداد آنها به 400 استاد رسید، عمر خود را در طلب علم، تعلیم، تبلیغ دین خدا، نوشتن و نقل روایت گذراند. در علم حدیث، روایت، رجال، تاریخ، انساب و سایر هنرهای علمی تحقیق فراوان کرد. او در برابر استعمار هلند و ژاپن ایستاد تا جایی که او را شکنجه، زندانی کردند و به او آسیب رساندند. او بیش از 150 کتاب نوشت . یک کتابخانه عالی که حاوی بسیاری از کتاب های کمیاب است ایجاد کرد. روز وفاتش توسط خیل عظیمی از مردم که بیش از نیم میلیون نفر بودند تشییع شد و راهها تا مسافتی بیش از چهار کیلومتر مملو از عزاداران بود.


نسب

سالم بن أحمد بن حسین بن صالح بن عبد الله بن جندان بن عبد الله بن عمر بن عبد الله بن شیخان بن الشیخ أبی بكر بن سالم بن عبد الله بن عبد الرحمن بن عبد الله بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی طالب و امام علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است .

وی سی و پنجمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

وی در روز جمعه قبل از طلوع فجر در 18 رجب 1324 هجری قمری برابر با 7 سپتامبر 1906 میلادی در شهر سرابیا به دنیا آمد و مادرش مزنه دختر علی بن مصطفی بن شیخ ابی بکر بن سالم بود. خواندن قرآن را فراگرفت و علوم منطوقی و مفهومی را نزد اعضای خانواده اش آموخت. پدرش از بزرگان صالحین زمان خود بود و علم را از علمای زمان خود مانند امام سید علی بن مصطفی فرزند شیخ ابی بکر بن سالم که پدر همسرش است و از عمویش شیخ صالح بن فارس بن الحسن باقیس و در جوانی از پدرش الحبیب الحسین بن صالح بن جندان فرا گرفت. سپس زیر نظر عالم آقا حبیب عبدالقادر بن احمد بن محمد بن علی بلفقیه به مدرسه خیریه بسربايا پیوست.

اساتید

اساتید او بسیارند او گفته است که اساتیدش حدود چهارصد نفر بوده اند. به برجسته ترین آنها اشاره می کنیم:

پدرش أحمد بن الحسین بن جندان جدّ مادری اش علی بن مصطفى ابن الشیخ أبی بكر بن سالم محمد بن أحمد بن محمد المحضار أحمد بن حامد المرزوقی السواهانی خلیل بن عبد اللطیف البنكلانی محمد بن عبد الرحمن البار محمد بن محمد زبارة الصنعانی عمر حمدان المحرسی علی بن فالح الظاهری المهنوی أبو بكر بن محمد بن عمر السقاف عبد الله بن صدقة دحلان محمد عبد الحی بن عبد الكبیر الكتانی عبد الرحمن بن عبید الله السقاف علوی بن طاهر الحداد عبد القادر بن أحمد بلفقیه عبد الستار بن عبد الوهاب الصدیقی عبد الله أزهری الفلمبانی أرشد الطویل البنتانی عباس بن عبد العزیز المالكی الإدریسی عبد الله بن عبد الرحمن العطاس الجومبانی أمة الله بنت عبد الغنی العمریة حسینة بنت شیخ بن أحمد بافقیه

شاگردان او

تاریخ دان محمد ضیاء بن شهاب گفته: حبیب سالم در خانه خود جلسات آموزشی برای معلمان و دانش آموزان و مبلغین افتتاح کرد که آن را قصر الوافدین نامید تا مبلغان و معلمان را نسبت به روش های دعوت و اطلاعات و نکات ظریف آموزش و تبلیغ راهنمایی کند . به خواننده می گویم که در این جمله آخر تأمل کند که علما با شوق در این درس شرکت می کردند و این حکایت از اعتماد آنان به حبیب سالم و علوم و اطلاعات او دارد. همچنین حاکی از کثرت کسانی است که آن را گرفته اند، اما از اساتید خود شنیدیم که می گویند و تصدیق می کنند که در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی عالمی نیست جز این سه نفر، صلوات بر همه آنها، و آن سه نفر عبارتند از: السيد الحبيب علي بن عبد الرحمن الحبشي والسيد الحبيب علي بن حسين العطاس والسيد الحبيب سالم بن أحمد بن جندان . به عبارت دیگر عالمی در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور کلی وجود ندارد مگر اینکه شاگرد یکی از این سه بزرگوار بوده است. برخی از شاگردان قابل توجه ایشان عبارتند از:

عبد الرحمن بن أحمد بن عبد القادر السقاف

محمد شافعی حذامی

عبد الله بن نوح

محمد ضیاء بن شهاب

عبد الله الشافعی مؤسس المدارس الشافعیة

طاهر راحلی مؤسس المدارس الطاهریة

عبد الرحمن بن عبد الله بن سالم باقادر العطاس

زین شكری الفلمبانی

عبد الله بن سعید اللحجی

محمد شكور یعقوب

محمد طیب عزی

كمال یوسف سیف الدین أمسیر

عبد الله مختار السوكابومیوی

علی بن عبد الرحمن بن أحمد السقاف

محمد بن عبد الرحمن بن أحمد السقاف

محمد بن علوی المالكی

سالم بن عبد الله الشاطری

عمر بن حامد الجیلانی

صدور اجازه به دیگران

اساتید بزرگی هستند که از ناحیه ایشان اجازاتی داشتند و او برایشان نوشته بود، برخى از آنان عبارتند از:

سالم بن حفیظ

محمد بن سالم بن حفیظ

حسن بن محمد المشاط

محمد بن حسن بن محمد فدعق

عمر بن أحمد بن سمیط

محمد بن عوض باوزیر

محمد بن سالم البیحانی

محمد بن أحمد العجیل

محمد إبراهیم الأموی السودانی

علوی بن عباس المالكی

محمد أمین الكتبی

عبد الله بن عوض بكیر

عبد الله بن عبد الرحمن باهرمز

توثیق علما

در مورد سند و سفارش ائمه به او بسیارند و به برخی از بزرگان ایشان اشاره می کنیم:

1- متجدد حجاز، شیخ عمر حمدان، او را کامل توصیف کرده، در برخی از جوازهای خود برای او به خط و مهر خود و نزد ما محفوظ است، گفته است: السید الکامل سالم بن احمد بن جندان.

2- عالم بزرگ و مورخ حجة علوی بن طاهر الحداد به خط خود در اذن خود به او چنین می فرماید: «سپس آن عالم فاضل از من الهام بخش و الهام بخش و حافظ و تحقیق و حفاری پرسید که کیست. هر روز با یک موضوع عجیب می آید آقای .

3- و آقای علوی بن طاهر الحداد غالباً به اسنادی که حبیب سالم یافته بود تکیه می کرد.

4- محقق شیخ حسن المشاط گفت: و در میان شیوخ سید سلیم بن احمد بن جندان الحضرمی العلوی که در جاکارتا از سرزمین جاوه زندگی می کند، او را بارها در مسجد الحرام و خانه خود در غزه ملاقات کردم. و او بیش از یک بار به من اجازه داد، به پدرانش، از جمله آنچه بسیار بالاست.

5- عالم بزرگوار شیخ عبدالله بن سعید لحجی می گوید: و یکی از استادان من عالم چیره دست، معجزه زمان، شیخ امروزی سید سالم بن احمد بن حسین بن صالح بن جندان است.

6- عالم حبیب عبدالقادر بن احمد ثقاف می گوید: «سه تن از علویان در حفظ و هوش شگفتی هستند، حبیب عبدالرحمن بن عبید الله ثقاف، حبیب علوی بن طاهر السّقف. حداد و الحبیب سالم بن احمد بن جندان.

7- عالم فرهیخته سید زین بن عبدالله العیدروس الصلبیه جاکارتاوی می گوید: ما گروه علویان در رمان و دانش هستیم، چهره ما نیمی از کعبه حبیب سالم است.

و بسیاری دیگر و ما در کتابی جداگانه جمع آوری کرده ایم و هرکس را که به او اعتماد کرده و او را ستوده اند و هر که او را ستوده اند، جمع آوری کرده و جدا کرده ایم، تا این که تعداد آنها به بیش از صد نفر از علما که او را مدح کرده اند رسید.

سخن علما در مورد ایشان

وقد تتبعنا وجمعنا حتى أفردنا فی كتاب مستقل فی ذكر من أثنى علیه وذكر ثناءهم حتى بلغ إلى أكثر من مائة عالم. و أقول لا أعلم أحدا قط ممن هو فی طبقة مشایخه ومن هو فی طبقة أقرانه ومن هو فی طبقة الآخذین عنه ممن یجتمع به ویختلط به ویعرفه معرفة تامة، من یقدح فی عدالته أو یجرح فی علومه ومعلوماته أو یقول بتكذیبه أو بوهمه أو یقدح فی روایته. و إنما قد یختلفون معه فی أسلوب صراحته وجرأته فی إبداء رأیه أو قد یختلفون معه فی ما یختلف فیه بین العلماء من مسائل علمیة. و لذلك أُلِّفَت المؤلفات. فقد كان الحبیب سالم یؤلف فی جواز لبس البنطلون عند ما كره لبسَه أو حرَّمه بعض العلماء. و من ذلك ما ذكره السید ضیاء عن عَقْدِ مؤتمر العلماء بفلمبان وعَقَدَ هو مؤتمرَ العلماء فی منزله حتى أصدر رسالة علمیة حول القضیة. و الرسالة بحمد الله موجودة لدینا. و مع ذلك كله فالمخالفون له فی الاجتهاد العلمی یثنون علیه فهذا العلامة الفقیه السید زین بن عبد الله العیدروس الصلیبیة الجاكرتاوی كان لا یجوّز خطبة الجمعة بغیر اللغة العربیة بینما كان الحبیب سالم یقول بجواز ذلك حتى أُلِّفَت المؤلفات من قِبَلِ الطرفین ولكن مع ذلك كله فهذا الحبیب سالم أفرد ترجمة مستقلة للسید زین ویعترف له بغزارة علمه وقوة فهمه كما أن السید زین یثنی على الحبیب سالم ویوثقه و یزكیه ویعترف بفضله حتى قال نحن معاشر السادة آل باعلوی فی الحدیث والروایة مولون وجوهنا شطر كعبة الحبیب سالم بن جندان كما حدثنی به تلمیذه العلامة الكیاهی محمد شكور یعقوب سماعا عنه كما تقدم. و لإن كان تجریج الأقران بعضهم على بعض یُرَدُّ كما یقال یُطْوَى ولا یُرْوَى فتوثیقهم وتزكیتهم من أقوى التوثیق والتعدیل و التزكیة وسلام الله على المنصفین المخلصین.

تالیفات

مورخ محمد دیاء بن شهاب در تعلیقات خود درباره خورشید ظهر می گوید: او کتاب هایی دارد که به خط خود نوشته و غالباً حفظ کرده است. برای توضیح کتاب‌هایش می‌گویم که حبیب سالم یکی از نویسندگان و نویسندگان متعدد است و علاقه زیادی به جمع‌آوری کتاب دارد تا اینکه کتابخانه‌اش در طول زندگی‌اش با کتاب‌های کمیاب جمع‌آوری‌شده از کشورهای مختلف رونق گرفت. و پس از مرگ او هیچ کس از او مراقبت نکرد تا اینکه گم شد. کتابهای زیادی در زمان حیاتش و بعد از مرگش دزدیده شد تا اینکه ما سی سال بعد از مرگش آمدیم و آنچه از آن کتابخانه باقی مانده بود به ما تحویل دادیم و الحمدلله آنچه را که از آن باقی مانده است، حفظ کرده است. وانگهی آنچه حبیب سالم با قلم خود نوشته است یک تیونر کامل بلیچ شده است که تصحیح و سفید شده است و این کم است و شاید از بیست بیشتر نباشد. و برخی از آنها همان چیزی است که علما در زمان حیات به او داده اند که کمتر است. و از آن پیش نویسی است که آن را کامل نکرده و سفید و تصحیح نشده است و بیشتر آن است و شاید در تمام آن کتاب «الخلاص الکافیه» باشد که خودش اعلام کرده است. هنوز هم با او سیاه است، بارها در سفرهای وکالتش در حالی که در کشتی وسط دریا است یا در راه فرود آمدن در یکی از جنگل ها برای ندای خدا می نویسد. کتاب‌های او بیش از صد عنوان کتاب شامل نامه‌ها، جزوه‌ها و مجلدات عظیم را شامل می‌شد، اما بیشتر آنها گم یا ناقص بود. و هر که کتابهای او را در یک جمله ببیند، تعجب می کند که چگونه آنها را با دست خود نوشته و چه کسی آنها را اغلب حفظ کرده است، چنان که سید محمد ضیاء بن شهاب می گوید. و عبارتی را که کسانی که آن را حفظ کرده اند، تکرار می کنم. هرکس با دیدن این کتابها دل و عقل سلیم داشته باشد و به گفته های آقای ضیاء که آنها را بیشتر از خاطره خود نوشته است تأمل کند و به خوبی بفهمد که بیشتر آنها پیش نویس هایی هستند که سفید نشده اند، با خوشحالی خواهند گفت که حبیب سالم معجزه حفظ و هوش است و او را از اشتباهات موجود در آن معاف می کند و در ترمیم آن می کوشد. و کیست که خطا نمی کند و ترک نمی کند و محبوب سالم است که از خطا و غفلت معصوم نیست؟ الحمدلله شروع به خدمت و اجرای کتب و میراث او کرده ایم و امیدواریم خداوند مسلمانان را از آنها بهره مند سازد. برخی از تألیفات وی را که همگی نسخه های خطی و منتشر نشده است ذکر می کنیم:

«العلم الشامخ فی معجم المشایخ» «معجم الأوادم فی الأنساب والتراجم» «إعلام أهل الرسوخ بأنباء أعلام الشیوخ» «درة الحجال فی أعلام الرجال» «المشیخة الصغرى المسماة بسوابق المیدان» «الوسیط فی ثبت المحیط» «الفهرست الكبرى» «منبع العیون فی رفع الأسانید إلى الفنون» «القول المزید فی طرق الأسانید» «العقود الدریة فی المسلسلات الفخریة» «القول الحثیث فی أحكام العمل بالحدیث الضعیف» «عمدة اللفاظ بذیل طبقات الحفاظ» «إتحاف النبیل بأخبار من بجزائر الأرخبیل» «الدر والیاقوت فی بیوتات عرب المهجر وحضرموت» «الإقلید فی شعراء الموالید» «ضجیج الكون من لبس البنطلون» «المسائل البسیطة فی أحكام لبس البرنیطة» «اللوامع البینات بأخبار من وفد على مولى عینات» «روضة الولدان فی ثبت ابن جندان» «الخلاصة الكافیة» «ذكرى الحبیب فی حیاة مولى الكثیب» «قطف الثمر فی حیاة الشیخ أبی بكر» «نقش التابوت فی من حل من الصحابة بحضرموت» «المسندات والوثائق فی الإجازات والطرائق»


برخی از روش های نگارش او

و اما روش نگارش او عجیب و غریب و متمایز از سایر دانشمندان است. در آن به برخی از روش های او اشاره می کنیم:

نه به منابعی که در اختیار داشت و نه اسنادی که پیدا شد و نه اطلاعاتی که از سینه مردان بهره می برد راضی نمی شد. و به نظر می رسد که نوشته های او نوشته های زمان است، منظورم این است که او تحقیق خاصی را انتخاب می کند و در آن می نویسد و در طول زندگی به نوشتن ادامه می دهد، بنابراین بیشتر کتاب هایش تکمیل نشده و آنها را سفید نکرده است، بنابراین می بیند. او گاهی اوقات قسمت بعد از آن را به ما قول می دهد و آن را شروع نمی کند. و بر حفظ تکیه کرد، پس او را گاه پیشروی یا تأخیر دید و برخی از آنچه را که خود در جای دیگر ثابت می کند، از دست داد. بیشتر کتاب‌های او سفید نشده بودند، بلکه پیش‌نویس‌هایی بودند که او در آن جمع‌آوری کرد و دیگر به آن‌ها برنگشت. وتجدا آنچه را که در ابتدا از اصلاحات خطاها ثابت نشده است ثابت می کند. و روش او در کتابت احادیث آنها را با سند آنها ذکر کرده و گاه به شیوه های نقل آنها دست می زند. و نسبت دادن هر موضوع به منابع آن. او ممکن است چیزی را که در نگاه اول اشتباهی آشکار به نظر می رسد ذکر کند تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با این سبک نه تنها توجه خواننده را جلب می کند، بلکه او را برمی دارد و تکان می دهد تا به او نظر بدهد. درسی که فراموش نخواهد کرد و ابهام را در جای دیگری از کتابش یا در نوشته هایش توضیح می دهد.

حبیب سالم بن جندان در فیلم بان جمعیت پس از شنیدن سخنرانی حبیب سالم بن جندان مسجد را ترک کردند.

سفرهای او

وقد رحل إلى أماكن كثیرة ورحلاته كانت لغرض العلم و الروایة و التوثیق و جمع الوثائق و الدعوة إلى الله. فكان كثیر التردد إلى شرق إندونسیا إلى ترناتی و فالو و جزائر الملوك و ماكاسار و قورونتالو و منادو و مناهاسة و فلیبین و جال جمیع مناطق جزیرة سلاویسی و اجتمع فیها بعلمائها و من أبرزهم المعمر العلامة السید محمد بن عبد الرحمن بن البار و العلامة المعمر أرشد الطویل حتى نال منهما علو الإسناد بما جعلاه فی مرتبة شیخ مشایخه و دخل كلمنتان وبرونای و جال جمیع مناطقها فاتصل بأئمتها و من أبرزهم مفتی بنجرماسین العلامة الشیخ جمال الدین البنجری وتردد إلى بالی و لومبوك و تلك النواحی فاتصل بأئمتها منهم العلامة الشیخ محمد بن مصطفى العفیفی. و أما سومطرة فقد تردد مرارا إلى فالمبان و أحبه أهلها محبة لا توصف فاتصل بأئمتها و من أبرزهم العلامة المعمر الشیخ عبد الله أزهری الفلمبانی و منها إلى سنقافورة و تَشَرَّفَ بفتح مدرسة الجنید الإسلامیة فیها و ألقى محاضرات فی مسجد السلطان و غیره من مساجدها و دخل مالاقا فمكث فیها سَنَةً و جال تلك النواحی و لازم العلامة الحجة المؤرخ النسابة السید علوی بن طاهر الحداد و نسخ فی بضع أیام ثبته المسمى بالخلاصة الشافیة و أما جزیرة مدورة فقد بنى مدرسة فیها و تردد إلیها كثیرا ولازم العلامة الشیخ خلیل بن عبد اللطیف البانكلانی ثم دخل الحرمین لأداء النسكین فاتصل بعلمائها و حج أكثر من مرة و مكث فی الحجاز للأخذ عن علمائها فاجتمع فیها بالواردین إلیها من أئمة الدنیا شرقها و غربها و لازم الشیخ عمر حمدان ملازمة تامة و تردد إلى العلامة علی بن فالح الظاهری و أخذ عن السید العباس بن عبد العزیز المالكی و غیرهم. لقد أكرمه كبار تجار الحجاز مثل ابن لادن و بقشان و كعكی فأعطاه ابن لادن شیكات مفتوحة یكتب فیها أرقام الفلوس التی یحتاجها فاشترى جملة هائلة من الكتب و جلبها إلى إندونسیا و ضمها إلى مكتبته. و لما ألف عدة كتب عن حضرموت و قبائلها لم یكتفی بالمصادر التی عنده و لا بالوثائق التی عثر علیها و لا بالمعلومات من الواردین والمهاجرین منها بل ذهب هو بنفسه فدخل عدن و خطب فی بعض مساجدها و حضر ختم البخاری فی مسجد الأهدل و ألقى فیه محاضرة أعجبت بها العلماء حتى جاء إلیه العلامة الشیخ محمد بن سالم البیحانی معترفا بفضله مستجیزا منه مستفیدا و دخل حضرموت وجال فی مناطقها و اتصل برجالها و زار مآثرها و تأكد بما رآها بعینی رأسه. و رافقه فی تجولاته المؤرخ الكبیر السید صالح بن علی الحامد و المعمر المؤرخ السید جعفر بن محمد السقاف سكرتیر الدولة الكثیریة سابقا و عُقِدَت له مجالس خاصة و عامة حضرها أئمة وادی حضرموت منهم العلامة السید المؤرخ عبد اللاه بن حسن بلفقیه والسید زین بن حسن بلفقیه و السید محمد بن سالم بن حفیظ و كذلك الشیخ سالم بن سعید بكیر باغیثان الذی كان فی ذلك الوقت رئیس مجلس الإفتاء الشرعی بتریم و غیرهم. و عُقِدَت جلسات علمیة تدار فیها مناقشات و ردودات علمیة. ثم رجع إلى إندونسیا بكتب كثیرة تحدث الناس عن كثرتها مُنِعت من دخول میناء لكثرتها ثم سمح لها بالدخول حتى ضمها إلى مكتبته. و أما جزیرة جاوة فإنها مسقط رأسه و موطنه و تردد فی جمیع مناطقها و اتصل بعلمائها و من أبرزهم العلامة الكیاهی أحمد بن حامد السواهانی غیرهم. وله رحلات إلى الهند ومصر وأفریقیة والكویت والعراق وغیرها فاتصل بعلماء وأئمة تلك الجهات.

نامه های او

در مورد تألیفات خود به علما، از آغاز روزهای درخواست، برای بسیاری از ائمه زمان خود نوشت و نامه نوشت و اجازه خواست و با آنان تماس گرفت و علمای هند و شام و مصر و مراکش را نوشت. ، حضرموت، یمن، حجاز، فارس، ترکیه و سایر کشورهای اسلامی. کاتب عالم بزرگ شیخ محفوظ بن عبدالله الترموسی، مکی اندونزیایی مکرر نوشته است که اولی آن قبل از سال 1338 بوده که در آن زمان 14 سال یا کمتر داشته است. و کاتب محمد بن محمد زبرة السنعانی در سال 1352 او را برای اذن احضار کرد و اذن داد و در آن گفت و در وصف عالم فاضل المسند السید سلیم بن احمد بن حسین بن صالح بن. عبدالله بن جندان.پایان. و پیش از آن در مکه مکرمه بین آنها ملاقاتهایی بود.

نبوغ و حافظه او

در مورد قوت حفظ و هوش بیش از حد ایشان، همانطور که آقای ضیاء فرمودند اکثر کتابهای ایشان با حافظه ایشان نوشته شده است. وی همچنین می‌گوید: «در مجامع عمومی خطیب بود، در سخنانش سلیم، قوی در حافظه، سریع پاسخ می‌داد، و اگر حدیث نبوی نقل کند، سلسله راویان را که مانع ما می‌شود، ذکر می‌کرد، و اگر تاریخی را ذکر کرد. واقعه را به تفصیل بیان می کند و اگر در تاریخ از شخصی یاد کند نسبش را ذکر می کند که همه از حفظ اوست. بن شهاب، محقق، علامه النسب؟ هوش بیش از حد، اما مردم زمان او به آن شهادت دادند. حاج محمد رشاد به من گفت که حبیب سالم بن جندان عهد عتیق و عهد جدید را از کتاب اهل الناس حفظ کرده است. کتاب، و با مسیحیان مجادله می کرد. و از واقعه ی متعددی به من گفت، غیر از یکی از کسانی که شاهد آن بوده اند و امثال آن، از جمله مولای من، پدر، واعظ محبوب، نوفل بن سالم بن جندان، و از جمله آنها عالم کیاهی، حج است. محمد شکور یعقوب و از جمله آنها سید محمد بن علوی الحمید و از جمله حاج محمد رشاد است که از نوکران اوست و در میان آنها دخترانش هستند و غیر از آنها جمعیت کثیری است که هیچ کس نزد پدربزرگ سالم نمی آید و سؤال می کند، اما او به سؤال کننده گفت: "اوه، این کتابخانه من است." برو به گنجه فلانی و در آن به قفسه فلانی نگاه کن و بشمار. فلان کتاب از سمت راست یا چپ قفسه، و فلان کتاب را پیدا می کنید، صفحه فلان را باز کنید و به خط فلان نگاه کنید پاسخ خود را پیدا کنید. این امر در میان مردم مصر و زمان او مشهور و متداول است. و در پاره ای از خاطرات خود مناظره ای را با برخی از علمای مسیحی نوشته است، چون نزد او آمدند و به او رفت و آمد داشتند. شخصی از او پرسید ای حبیب چه می گویی مرده بهتر است یا زنده؟ حبیب سالم گفت: زنده بهتر است و مردگان به رامسه آمده اند. مسیحی گفت: پس عیسی از محمد بهتر است، زیرا محمد مرده و عیسی هنوز زنده است. پس معشوق لبخندی زد و گفت: اگر اینطور است پس مادرم از مریم بنت عمران بهتر است و اکنون در آشپزخانه است و برای ما ناهار می پزد. مسیحی ساکت شد و کافر مات و مبهوت شد. و بیش از یكى از آنان حاج محمد رشاد به من گفت كه یكى از علماى مسیحى نزد او آمد و به او گفت اى حبیب سالم، چرا تو مسلمانان را ختنه مى كنند؟ پس معشوق لبخندی زد و گفت: صبر کن تا آنچه را که کرم به مهمانانش عرضه می کند به تو عرضه کنیم. پس مدتی نشستند تا اینکه یکی از عاشقانش برای او هدایایی از جمله میوه موز به او آمد. پس مسیحی موز را گرفت و خواست پوست آن را بکند، آن حضرت تعجب کرد و گفت: «پوستش نکن، بلکه با پوستش بخور.» مسیحی در انکار گفت: «چطور می توانم آن را با پوستش بخورم؟ محبوب گفت: ختنه هم همینطور. مسیحی با دیدن شهود و قدرت پیشنهاد و پاسخ او مجذوب شد. و بیش از یكى از آنان حاج محمد رشاد به من گفت كه یكى از علماى مسیحى نزد او آمد و به او گفت اى حبیب سالم، چرا تو مسلمانان را ختنه مى كنند؟ پس معشوق لبخندی زد و گفت: صبر کن تا آنچه را که کرم به مهمانانش عرضه می کند به تو عرضه کنیم. پس مدتی نشستند تا اینکه یکی از عاشقانش برای او هدایایی از جمله میوه موز به او آمد. پس مسیحی موز را گرفت و خواست پوست آن را بکند، آن حضرت تعجب کرد و گفت: «پوستش نکن، بلکه با پوستش بخور.» مسیحی در انکار گفت: «چطور می توانم آن را با پوستش بخورم؟ محبوب گفت: ختنه هم همینطور. مسیحی با دیدن شهود و قدرت پیشنهاد و پاسخ او مجذوب شد. و بیش از یكى از آنان حاج محمد رشاد به من گفت كه یكى از علماى مسیحى نزد او آمد و به او گفت اى حبیب سالم، چرا تو مسلمانان را ختنه مى كنند؟ پس معشوق لبخندی زد و گفت: صبر کن تا آنچه را که کرم به مهمانانش عرضه می کند به تو عرضه کنیم. پس مدتی نشستند تا اینکه یکی از عاشقانش برای او هدایایی از جمله میوه موز به او آمد. پس مسیحی موز را گرفت و خواست پوست آن را بکند، آن حضرت تعجب کرد و گفت: «پوستش نکن، بلکه با پوستش بخور.» مسیحی در انکار گفت: «چطور می توانم آن را با پوستش بخورم؟ محبوب گفت: ختنه هم همینطور. مسیحی با دیدن شهود و قدرت پیشنهاد و پاسخ او مجذوب شد.

زندگی اجتماعی

كان یجالس العلماء ویرشد الأمراء ویذكرهم ویحترم الكبیر والصغیر ویجالس الشباب وینزل إلى مستواهم ویختلط بالفقراء والمساكین ویجتمعون إلیه وكان محبوبا عند جمیع الناس حتى النصارى والصینیین. و إلى الآن لا یدخل أحد إلى بیت أحد ممن له اتصال بالعلماء من أهل إندونسیا إلا و صورته معلقة فی بیوتهم. و لا نسمع من أحد من أهل أندونسیا إلى الآن یتحدث عن الحبیب سالم إلا ویذكره بكل خیر وثناء واعجاب وانبهار. و كان الحبیب سالم قد یخلع جبته و عمامته و یلبس البنطلون والبرنیطة ولباس الإفرنج لأجل أن یجالس الشباب و ینزل إلى مستواهم بل قد یلبس لباس العمال فیجلس إلیهم و یأخذ بخاطرهم بل قد یخرج فی بعض اللیالی و بیده جنیة ملیئة بالفلوس فیذهب إلى أماكن معروفة بالعصاة من الزناة و غیرهم فیجمعهم یذكرهم بالله و یرشدهم إلى التوبة و یوزع علیهم الفلوس حتى لا یجعلون المعصیة تكسبا ویأمرهم بالرجوع إلى بیوتهم. وإذا نفد الفلوس رجع إلى بیته وهو یبكی و ینتحب حتى سمع بكاءه كل من فی سیارته. و لقد تواتر عن أهل عصره ومصره أنه كان إذا جلس بین العلماء و الأمراء فكأنه مثل الأسد و إذا انقضى المجلس جلس إلى الشباب وخلع عمامته وتكلم مع الشباب بما یسرهم و یمیل إلیه طبعهم و نفسیاتهم بل كثیرا ما یتنازل إلى مستواهم و كان الشباب یحبونه جدا كما هو یحبهم فإلى وقتنا الآن سنة 1437 هجریة نجد كثیرا من كبار السن هم كانوا هؤلاء الشباب وأخبارهم وذكریاتهم معه لا یمل منها السامعون. و إذا جئنا إلى أحدهم و ذكرنا اسم الحبیب سالم عندهم نجدهم یبكون بكاء شوق و حنین. وكان كثیر الرحلة للدعوة إلى الله وللاستفادة والإفادة ولجمع المعلومات والوثائق وللروایة. وما دخلتُ بلادا من بلدان إندونیسیا وشرق الأقصى إلا ویحدثنی أهلها بأن الحبیب سالم قد دخل قبلی و له ذكریات عاطرة فی كل بلدان عند أهلها. أخباره شیقة و ممتعة حتى أفردت مجلة ترجمان صفحة فی ذكر أخباره ومفاكهته.

وفات

وی در شب دوشنبه 16 ربیع الاول 1389 هجری قمری مصادف با اول ژوئن 1969 میلادی درگذشت و در گنبد حبیب محسن بن محمد العطاس به خاک سپرده شد. آقای محمد دیاع بن شهاب گفت: رادیوهای مردمی خبر مرگ او را اعلام کردند و توده‌ای که حدود 150 هزار نفر تخمین زده می‌شدند برای تشییع جنازه بیرون رفتند و خیابان‌ها زیر آب رفت و حمل‌ونقل در جاده‌ای چهار کیلومتری متوقف شد. و علما و دولتمردان در تشییع جنازه شرکت کردند.» حبیب عبدالرحمن بن عبدالقادر بصره نیکوکار و صالح به من گفت که گفت من در تشییع جنازه جدت سالم در روزی که شب به جده رفتم شرکت کردم. تشییع جنازه از Usta تا Schondit برگزار شد و مردم از Usta تا Schondit ازدحام کردند، Usta to Schondit را ببینید. مسافت (حدود چهار کیلومتر) یک ملت، یک ملت، یک ملت، کل ملت دو وزن است. از ازدحام مردم جایی برای گذاشتن پا پیدا نمی کنی تا تشییع جنازه به تنهایی روی سر عزاداران راه برود. و پس از شرکت در تشییع جنازه او، برای پرواز به جده به فرودگاه رفتم و در آن زمان نوزده ساله بودم. تمام شده است همچنین می گویم که عزاداران تشییع جنازه ایشان از منزل ایشان، قصر واردین تا آخرین اقامتگاه ایشان، گنبد عزیز امام محسن بن محمد العطاس در شوندت و مسافت بیشتر است. تقریباً بیش از چهار کیلومتر است و مردم در تشییع جنازه او به حدی ازدحام می کنند که به دلیل ازدحام عزاداران نمی توانند راه بروند، از این رو دسته تشییع بر سرشان از کاخ ورود تا گنبد حبیب محسن راه می روند. نمی دانم آن وقت چند عزادارند؟ جناب ضیاء بن شهاب گفت به 150 هزار و صد و پنجاه هزار نفر رسیدند. و من می گویم، اما این تعداد را دو برابر کنید. و چگونه نه؟ این خیابان عمومی که بیش از چهار کیلومتر امتداد دارد مملو از جمعیت است به حدی که تشییع جنازه به گنبد رسیده و انبوه عزاداران به کاخ ورودی رسیده است. و چه تعداد از این فاصله ها شامل ازدحام مردم خواهد بود؟ آنچه به تشییع جنازه او با تشییع جنازه امام احمد بن حنبل شباهت دارد، بلکه به آنچه شبیه زندگی او با جانش است. آنها مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند، زندانی شدند، در خدا آزمایش شدند، پس صبر و استقامت کردند و خداوند آنها را پذیرفت. عزیزمان شیخ عبدالقادر بن محمد بن احمد الحداد به من گفت که سال وفات حبیب سالم، سال حزن و اندوه، در ربیع الاول، ماه های جشن میلاد پیامبر از دنیا رفت، پس آن ماه ها به ماه تبدیل شد. غم و اندوه بود و آن جشن ها جشن گریه و دلتنگی بود، زیرا حبیب سالم واعظ آن گروه ها بود و مردم او را از دست دادند. حتی برخی از کسانی که زیاد شوخی می کنند و در کلامشان ساده می گویند تبدیل به گریه و گریه می شوند. تمام شده است و از شیوخ خود شنیده‌ایم که در یک جنازه، جمعیت عظیمی جز قبل از آن در حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی و در حبیب سالم بن جندان و سال‌ها پس از او حبیب علی بن حسین العطاس نبود. درقطنی گفت: از ابوساحل بن زیاد شنیدم، از عبدالله بن احمد شنیدم که می گفت: از پدرم شنیدم که می گفت: به اهل بدعت میان ما و شما جنازه ای که گذشتند، بگویید. حتی برخی از کسانی که زیاد شوخی می کنند و در کلامشان ساده می گویند تبدیل به گریه و گریه می شوند. تمام شده است و از شیوخ خود شنیده‌ایم که در یک جنازه، جمعیت عظیمی جز قبل از آن در حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی و در حبیب سالم بن جندان و سال‌ها پس از او حبیب علی بن حسین العطاس نبود. درقطنی گفت: از ابوساحل بن زیاد شنیدم، از عبدالله بن احمد شنیدم که می گفت: از پدرم شنیدم که می گفت: به اهل بدعت میان ما و شما جنازه ای که گذشتند، بگویید. حتی برخی از کسانی که زیاد شوخی می کنند و در کلامشان ساده می گویند تبدیل به گریه و گریه می شوند. تمام شده است و از شیوخ خود شنیده‌ایم که در یک جنازه، جمعیت عظیمی جز قبل از آن در حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی و در حبیب سالم بن جندان و سال‌ها پس از او حبیب علی بن حسین العطاس نبود. درقطنی گفت: از ابوساحل بن زیاد شنیدم، از عبدالله بن احمد شنیدم که می گفت: از پدرم شنیدم که می گفت: به اهل بدعت میان ما و شما جنازه ای که گذشتند، بگویید.

منابع

كتاب روضة الولدان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان الخلاصة الكافیة تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان وهو مسود بخط الحبیب عبد الله بن أحمد الهدار مرآة الزمان فی حیاة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان شجرة أنساب آل باعلوی الكبرى السامی فی الأسامی و غیر ذلك من كتبه تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان تعلیقات السید ضیاء بن شهاب على كتاب شمس الظهیرة الجزء 1 صفحة 297-299. المرقاة إلى الروایة و الرواة تألیف الشیخ عبد الله بن سعید اللحجی صفحة 50-55. الطالع السعید المنتخب من السلسلات و الأسانید تألیف السید محمد بن علوی المالكی صفحة 8. نفحات المسك العاطری بثبت العلامة سالم بن عبد الله الشاطری صفحة 115. كتاب سفینة ابن جندان تألیف العلامة المحدث السید سالم بن أحمد بن جندان الوثائق الموجودة فی مكتبة الفخریة لآل ابن جندان. المدخل تألیف السید علوی بن طاهر الحداد صفحة 63 الطبعة 1971. الثبت الكبیر للشیخ حسن المشاط صفحة 183-185. الثناء العاطر من الأئمة الأكابر على الحبیب سالم بن جندان ذی المفاخر تألیف حفیده السید أحمد بن نوفل بن سالم بن جندان.

پانویس