طالبان

از ویکی‌وحدت
نام جریان طالبان
فعالیت ۱۹۹۴–۱۹۹۶ (شبه نظامی)

۱۹۹۶–۲۰۰۱ (دولت) ۲۰۰۲-اکنون (شورش)

رهبران اولین رییس طالبان محمدعمر (قندهار۱۳۳۹ش-پاکستان۱۳۹۲ش/۱۹۶۰-۲۰۱۳م) معروف به ملاعمر ـ هبت‌الله آخوندزاده (رهبر کنونی)
گستره جغرافیایی قندهار، افغانستان (۱۹۹۶–۲۰۰۱)

کویته، پاکستان ـ پیشاور، پاکستان

مبانی الگو بودن زندگی سلفی

نظام خلافت ـ برتری قومی

اهداف احیای الگوی زندگی سلفی

تشکیل نظام خلافت ـ حفظ برتری سیاسی قومی

فعالیت‌های مهم تصرف کابل و تشکیل حکومت (۱۳۷۵ش/۱۹۹۶م)

طالِبان گروه مسلح سلفی است که با هدف سرنگونی نظام سیاسی فعلی افغانستان و برپایی امارت اسلامی می‌جنگد. اندیشه و رفتار طالبان بر تفسیر سنتی و بدون نرمش از شریعت اسلام (دیوبندی، سلفيه و وهابی) و مقررات سخت‌گیرانه قبیله‌ای پشتون استوار است.

پیش زمینه های پیدایش طالبان

بعد از حمله شوروی به افغانستان، یک سازمان مذهبی پاکستانی تحت رهبری مولوی فضل الرحمن از قوم پشتون، مسئول امداد رسانی پناهندگان افغان در پاکستان شد. در همین راستا عده ای از جوانان پشتوی افغانی به حوزه های علمیه این سازمان رفته و به صورت رایگان مشغول تحصیل و فراگیری قرآن و احکام اسلامی شدند. نیز بسیاری از مادرانی که همسر خود را از دست داده بودند، فرزندان خود را به این مدارس دینی فرستادند تا از تحصیل محروم نمانند. این مدارس تابع نظام آموزشی رسمی کشور پاکستان نبود و شاخصه اصلی این مدارس، تدریس تفکر دیوبندی با تعصبات قبیله‌­ای پشتون بود. این مسائل موجب شد تا این مدارس در سرحد پاکستان به شدّت افزایش یافته و کمک­ های مالی عربستان سعودی و امارات متحده عربی و کمک های مردمی به سمت این مدارس سرازیر گردد که نقش بسزایی در رشد سریع و افزایش تعداد این مدارس داشت. فارغ التحصیلان این مدارس تعصب دینی آشکاری داشتند و با هر نوع فکر و اندیش ه­ای که مخالف عقیده و افکارشان بود با شیوه ­های خشونت آمیز برخورد می­ کردند. جهاد از نظر این مدارس، به معنی مبارزه با هر فکر و عقیده­ای که مخالف عقاید آنها باشد بود. لذا خیلی سریع مخالف خود را به کفر متهم می‌کردند.[۱]

مولوی سمیع الحق از رهبران جمعیت علمای اسلام بر این امر تأکید دارد که ۸۰ درصد از فرماندهان جهاد ضدّ شوروی در نواحی پشتون نشین افغانستان در مدرسه حقّانیه که خود مدیریت این مدرسه را بر عهده داشته درس خوانده بودند.[۲] به همین علت مدرسه مولوی سمیع الحق بعدها به مرکز اصلی تربیت طالبان تبدیل شد؛ بطوریکه در سال ۱۹۹۹م، دست کم هشت وزیر حکومت طالبان در مدرسه دارالعلوم حقانی، متعلّق به مولوی سمیع الحق آموزش دیده بودند.[۳]

ظهور طالبان

در سال در ۱۳۷۳ش/ ۱۹۹۴ ملامحمدعمر به همراه سی نفر از هم قطارانش، از زیاده روی های گروههای متجاوز که در جاده های ولایت قندهار از مردم باج می گرفتند و دزدی و تجاوز را از حد گذرانده بودند، به خشم آمدند و تصمیم گرفتند در مقابل آنها بایستند. این موفقیت باعث همراهی بسیاری از طلاب و مردم پشتون زبان از ملاعمر شد.[۴] ملاعمر با ۲۰۰ نفر از یارانش به قرارگاه نظامی حزب اسلامی حکمتیار حمله کرد و بزرگترین پایگاه نظامی منطقه را به تصرف خود در آورد. در این عملیات هیجده هزار قبضه اسلحه به دست طالبان افتاد. این برای اوّلین بار بود که نام طالبان روی صفحه اصلی روزنامه ها و خبرگزاری های جهان نقش بست.[۵] تشکیل آن از ترکیب و تناسب عوامل داخلی و خارجی بود که موارد اصلی و برجسته آن به شرح زیر می‌باشد:

عوامل داخلی

وضعيت كلی افغانستان پیش از شروع فعالیت طالبان، دچار بی‌ثباتی و بحران بود.

تمایل افکار عمومی

مسابقه سران و فرماندهان گروه‌های مجاهدین پس از سقوط دولت نجیب‌الله (بهار۱۳۷۱ش/۱۹۹۲م)، برای تلاش در ورود انحصاری و سریع به کابل و بدست گرفتن مناطق مهم و سلاح‌های سنگین، باعث شد که اختلافات به درگیری‌های شدید، جنایات بسیار و ویران ساختن کابل و شهرهای بزرگ انجامد. رونق اقتصادی، ثبات اجتماعی و امنیت همگانی در دوره دولت مجاهدین از بین رفت. روند كم‌شتاب توسعه متوقف شد. فساد، زورگویی و اعمال خلاف قانون رواج بیشتر یافت.[۶] این‌گونه بود که افکار عمومی به سمت ظهور عامل قوی برای توقف و جبران نابسامانی‌های عملکرد مجاهدین متمایل شد. ناشناخته بودن اولیه طالبان باعث شد که تصور عمومی بر متفاوت بودن و بهتر بودن این گروه شکل گیرد.[۷]

تناسب شخصیتی طالبان

در ایالات و مناطق مرزی پاکستان بخصوص در پیشاور و کویته، از دهه چهل خورشیدی به این سو، احزاب سنی مانند جمعیت علمای اسلام، جماعت اسلامی و اهل حدیث، مدارس علمیه ایجاد کردند. در این مدارس فقط برخی متون مذهبی با تفسیر و دیدگاه مکتب دیوبندی (هند) تدریس می‌شود که دیدگاه‌ها و فعالیت‌های مشترک با سلفیه و وهابیت دارد.[۸] پس از ورود مهاجرین افغانستانی به این مناطق، تعداد قابل توجهی از جوانان، جذب این مراکز شدند و نیز، بر تعداد این مدارس افزوده گشت. بیشتر این طلاب از قوم پشتون بودند و در فضای قبیله‌ای، روستایی یا اردوگاهی همراه با فقر و محیط بسته تربیت شده بودند.[۹]

در این مراکز بارها گفته می‌شد که مجاهدین و شیعیان، فاسد و خارج از دین هستند و خارجی‌ها نیز نیروهای شیطانی معرفی می‌شدند. سپس با تحریک و تشویق طلبه‌ها به جهاد، وظیفه دینی برای پاکسازی افغانستان و یادآوری تعصب قومی، آنان را مسلح و سازمان‌دهی کرده و به افغانستان گسیل داشتند. [۱۰]

به‌تدریج، افراد غیر پشتون یا غیر بنیادگرا نیز به این گروه پیوستند: سنی‌های بنیادگرای تاجیک و ازبک (بدخشان و مناطق شمال افغانستان)، مجاهدین عرب، چچن و ازبکستانی، و نیز پشتون‌هایی که در دولت‌های کمونیستی افغانستان همکاری و تجربه داشتند.[۱۱]

عوامل خارجی

همسایگان و طرف‌های خارجی درگیر در بحران افغانستان، به دنبال کسب منافع و خلاصی از این وضعیت بودند.

دولت پاکستان

ورود نیروهای شوروی سابق به افغانستان(زمستان ۱۳۵۸ش/۱۹۸۰م)، شکل‌گیری نیروهای مجاهد و ارتباط زمینی آنان با شهرهای مرزی پاکستان، فرصتی برای اعمال بهتر سیاست‌های پاکستان در افغانستان بوجود آورد و باعث شد با حمایت پاکستان (ضیاءالحق)، کمک‌های امریکا، انگلیس و برخی کشورهای اسلامی مانند عربستان و امارات، احزاب متعدد جهادی در آنجا شکل گیرد. سران احزاب از ملایان فعال، و سربازان از جوانان مهاجر و داخل کشور تشکیل شده بود.[۱۲]

تمایل حامیان مجاهدین، به گروه‌های تندرو و وفادار مانند: حزب اسلامی (گلبدین حکمتیار) و حزب اتحاد اسلامی (عبدالرب الرسول سیاف) نتوانست برنامه‌های دولت پاکستان و عربستان را به‌خوبی پیش ببرد، بنابراین دولت پاکستان(بی‌نظیر بوتو) و عربستان به سمت تشکیل گروه جدید با زمینه کنترل، نظارت و وفاداری بیشتر رفت.[۱۳]

مبانی فکری

چارچوب فکری و اولیه سران طالبان اضافه بر ذهنیت و تربیت جامعه پشتونی جنوب افغانستان، آگاهانه یا ناآگاهانه از اندیشه‌های مختلف موجود در جریان‌های افراطی اسلامی معاصر تاثیر پذیرفته است.

شروط طالبان براي صلح با دولت افغانستان


به گفته منابع افغانستاني گروه طالبان كه بعد از 20 سال جنگ در افغانستان حاضر شده است براي صلح گفتگو كند، شرطي را براي صلح مطرح كرده كه خود باعث اختلاف و درگيري است.
اين گروه تأكيد دارد جنگ اين در افغانستان «جهاد» نام¬گذاري شود و تنها فقه حنفي مبناي اصلي تصميم¬گيري¬ها در مذاكرات صلح باشد و از مذاهب ديگري نام برده نشود! اين در حالي است كه در افغانستان مذهب ديگري به نام تشيع نيز وجود دارد كه قانون اساسي افغانستان آن را به رسميت شناخته است و بر همين اساس علماء شيعه و سني كشور افغانستان اين درخواست طالبان را غير منطقي، ناعادلانه و خلاف قانون اساسي مي¬دانند.
از جمله معترضين به اين در خواست محمد سرور دانش، معاون دوم رئيس جمهور و از علماء شيعه در اين باره گفت: صلح افغانستان مربوط به همه اقوام، همه احزاب، پيروان همه مذاهب، همه ولايات و گروه¬هاي اجتماعي و احزاب سياسي كشور است و اختصاص به يك گروه خاص ندارد. اگر هدف از مذاكرات اين باشد كه از آغاز بين مردم ما تفرقه ايجاد كنند و دستاورد¬هاي دولت و مردم زير سؤال برود، در اين صورت مذاكرات به سود افغانستان به سرانجام نمي¬رسد. همچنين لطف¬الله حق سرپرست عضو شوراي اخوت اسلامي افغانستان گفته است: ناديده گرفتن ساير مذاهب اسلامي به خصوص مذهب جعفري كه يك مذهب جهاني است و در تمام دنيا پيرو دارد، بنيان¬هاي اخوت اسلامي را سست مي¬كند و با ماهيت صلح و آشتي نيز سازگاري ندارد. اين استاد دانشگاه افزود، اگر گروه طالبان به درخواست خود مبني بر اينكه بايد فقه حنفي مبنا و اساس گفتگوها باشد، پافشاري كند، در حقيقت در مسير دشمن حركت كرده است، زيرا دست هاي پشت پرده در تلاش هستند كه جنگ مذهبي و تفرقه¬افكنانه را در افغانستان به راه بيندازند و نتيجه صلح را ناخواسته به سوي يك جنگ خونين مذهبي سوق دهند و مطرح كردن چنين موضوعاتي كه فضاي صلح را خدشه¬دار مي¬سازد از هر طرف كه باشد ما را از مقصود اصلي كه همان برقراري ثبات و امنيت در كشور مي-باشد باز مي¬دارد. حق پرست تأكيد كرد كه فضاي گفتگوها بايد به گونه‌ای تنظيم شود كه حتي حق اقليت-هاي بودايي و هندو نيز ناديده گرفته نشود، چه رسد به مذهب جعفري كه به صورت واضح در قانون اساسي افغانستان ثبت شده است و در خارج ساختن يك مذهب رسمي از فضاي گفتگوها به معني خارج كردن از كل نظام و كشور است كه پيامدهاي خطرناكي مي¬تواند داشته باشد، كه از اين روي، اگر گروه طالبان طرفدار صلح هستند نبايد اين گونه مسائل را دامن بزنند.

الگو بودن زندگی سلفی

مبانی اندیشه ملایان طالب، ناشی از مکتب دیوبندی هند و سلفیه است که دوره‌های آغازین و میانی اسلام] را دوران طلایی، و دور از هرگونه خطا و نقد می‌داند. به نظر آنان این دوره نزدیک‌ترین و شبیه‌ترین مشخصات زندگی اسلامی را به سیره و سنت رسول خدا(ص) داشته، و باید نظام زندگی اکنون مسلمانان نیز به آن دوره برگردد.[۱۴]

نظام خلافت

مهم‌ترین اصل در اندیشه سیاسی دیوبندی و طالبان، زنده کردن خلافت در نظام سیاسی اسلام است. طالبان، اسلامی ماندن جامعه را در اسلامی بودن حکومت می‌داند. بنابراین بازگشت به جامعه آرمانی موردنظر طالبان، مستلزم زنده‌کردن نظام حکومتی آن زمان یعنی خلافت است.[۱۵] از ارکان این نظام سیاسی، بیعت اهل حل و عقد، شورا، نصب و غلبه است. در تئوری خلافت و امارت ـ آن طوری که طالبان می‌خواهد ـ مردم و احزاب جایگاهی ندارند.[۱۶]

برتری قومی

طالبان اعتقاد دارد که برای خلافت و ریاست دولت اسلامی افغانستان، قبیله احمدخان درانی (ابدالی) از قوم پشتون، شایستگی و اصالت دارند، زیرا او پایه‌گذار اولین حکومت مستقل در قندهار است که منجر به تشکیل کشور افغانستان شد. بنابر این طالبان حکومت اقوام دیگر افغانستان، و حتی طوایف دیگر پشتون مانند غلزایی، محمدزایی و... را تحمل نمی‌کنند.[۱۷]

اهداف

براساس مبانی فکری، طالبان در حیطه عمل، اهداف کلی زیر را دنبال می‌کند:

احیای الگوی زندگی سلفی

طالبان با الگو دانستن زندگی اسلامی مورد نظرشان، پس از تصرف قندهار، هرات و کابل و نیز، پس از تشکیل حکومت، دستورات همگانی ویژه‌ای در این راستا صادر کرد مانند: مردان باید ریش بلند و لباس محلی داشته باشند. نماز جماعت اجباری است. رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره و وسایل موسیقی، ابزار شیطانی اعلام شد. [۱۸] نقاشی و عکاسی موجودات زنده ممنوع گردید. دختران و زنان حق تحصیل و کار ندارند و برای حضور در بیرون خانه بی‌آرایش، کاملا پوشیده و همراه با پسر یا مرد محرم باشند.[۱۹] پیروان غیر اهل‌سنت مانند شیعیان و اسماعیلیان حق انجام مراسم مذهبی ندارند. زکات و عشر به عنوان مالیات‌های اسلامی دوباره رایج شد. [۲۰]

تشکیل نظام خلافت

اندیشه سیاسی و حاکمیتی طالبان، نظیر سایر جنبش‌های اهل‌سنت، بر پایه خلافت اسلامی است. در این راستا طالبان پس از تصرف کابل، با ملا محمدعمر، به‌عنوان امیرالمومنین و امیر امارت اسلامی بیعت کردند. [۲۱]رهبران بعد از وی نیز تحت این دو عنوان انتخاب می‌شوند.

حفظ برتری سیاسی قومی

پشتون‌ها از قرن ۱۱ش/۱۸م قدرت را پیوسته در افغانستان به دست داشته‌اند ولی ریاست برهان‌الدین ربانی ـ ملای تاجیک ـ بر دولت مجاهدین این رویه را قطع کرد. بنابر این ملامحمد عمر، رهبر طالبان با اعتقاد به اصالت پشتون‌ها برای گرفتن قدرت، کوشید تا این سنت را دوباره زنده کند.[۲۲]

حکومت

در مهر ۱۳۷۳ش پس از یک درگیری خونین میان نیروهای محلی مجاهدین و گروهی نوظهور در اسپین بولدگ، در افغانستان و نزدیک مرز پاکستان، فردی به نام مولوی منان نیازی با بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی مصاحبه کرد و خود را سخنگوی گروه جنگجوی جدید معرفی نمود. اواهداف گروه را این‌گونه اعلام نمود: ما محصلین و طالبان مدارس دینی هستیم که برای از بین بردن گروه‌ها و دسته‌جات مسلح محلی و برقراری امنیت راه‌های تجاری اقدام نموده‌ایم.[۲۳] طالبان به سرعت توانستند قندهار، مهم‌ترین ولایت جنوبی افغانستان را تصرف کرده و در آنجا حکومت محلی خود را ایجاد کنند.[۲۴]

در مهر ۱۳۷۵ش گروه طالبان وارد کابل شد. ارگ رياست جمهوري را گرفت و امارت اسلامی تاسیس کرد ولی ملاعمر در قندهار ماند. طالبان تا آبان ۱۳۸۰ش بر بخش زيادی از افغانستان حکومت کرد. البته مجاهدین افغانستان در مناطق مختلف با طالبان در نبرد بودند و حاج قاسم سلیمانی نیز که فرمانده سپاه قدس بود، در مناطق مختلفی از افغانستان حضور پیدا می‌کرد و به مجاهدین برای مقابله با طالبان کمک می‌کرد.[۲۵] در پی حمله به برج‌های دوقلو در نیویورک، دولت آمریکا، گروه القاعده را متهم به دست داشتن در این حمله دانست و از طالبان خواست تا اسامه بن‌لادن، رهبر القاعده را به امریکا تحویل دهد؛ در پی خودداری طالبان از پذیرش این درخواست، آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد. تهاجم امریکا به افغانستان، باعث شد طالبان ضعیف شود و تلاش‌های چندین ساله مجاهدین افغانستان در مبارزه با طالبان به نتیجه برسد و دولت طالبان ساقط شود. پس از سقوط دولت طالبان در آبان(عقرب)۱۳۸۰ش، بیشتر اعضای باقی‌مانده به پاکستان فراری شدند. [۲۶]

رهبران

از زمان تشکیل طالبان، رهبری این گروه را سه نفر زیر پیاپی بر عهده داشته‌اند:

اولین رییس طالبان محمدعمر (قندهار۱۳۳۹ش-پاکستان۱۳۹۲ش/۱۹۶۰-۲۰۱۳م) معروف به ملاعمر بود. محمد عمر پس از تصرف کابل (مهر ۱۳۷۵ش/اکتبر۱۹۹۶م) در گردهمایی ملایان و طلبه‌های جنوب افغانستان به امارت اسلامی طالبان انتخاب شد. او سابقه جهاد و عضویت در برخی احزاب جهادی افغانستان را دارا بود که از آن کناره‌گیری کرد. محمدعمر پس از سقوط حکومت طالبان و فرار به پاکستان تا هنگام مرگ دیده نشد.[۲۷]

پس از محمدعمر، اختر محمد منصور(ولایت قندهار۱۳۴۷-پاکستان۱۳۹۵ش/۱۹۶۸-۲۰۱۶م)، فرد شماره دو این گروه، بعنوان رهبر جدید آن انتخاب شد اما بخشی از طالبان، این انتخاب را نپذیرفته و جدا شدند.[۲۸]

این فرد(متولد:قندهار۱۳۴۰ش/۱۹۶۱م)، قاضی‌القضات طالبان در زمان ملاعمر بوده و بین طالبان به شیخ الحدیث نیز مشهور است، ولی سوابق نظامی و مدیریتی چندانی ندارد.[۲۹]

در مجموع رهبری طالبان در آن زمان را می‌توان به سه قسمت تقسیم کرد:

  1. طلاب = کسانی که رهبری اصلی را به عهده داشتند (به زعامت ملا عمر)
  2. آن‌هایی که دیدی بازتر نسبت به قضایا داشتند (به رهبری ملا احسان الله)
  3. میانه‌روها که شمار شان کمتر بود و نقش عمده‌ای در قضایای بزرگ سیاسی نیز نداشتند؛ زیرا شاید در صورت میانه‌روی منافع شان به خطر می‌افتاد.

در مجموع افراد زیر حلقه رهبری طالبان را تشکیل می‌دادند.

•ملا هبت الله آخوندزاده(رهبر کل)

اعضای شورای داخلی

  1. ملا محمد ربانی
  2. ملا احسان الله
  3. ملا محمد
  4. ملا عباس
  5. ملا پاسانی

اعضای شورای مرکزی

  1. ملا محمد حسن
  2. ملا نورالدین
  3. ملا وکیل احمد
  4. ملا شیرمحمدملنگ
  5. ملا عبدالرحمن
  6. ملا عبدالحکیم
  7. سرداراحمد
  8. حاجی محمد غوث
  9. معصوم افغانی

طالبان به تدریج افراد زیر در پست‌های زیر تعیین نمودند:

  1. رهبر اصلی ملا محمد عمر
  2. رئیس شورای کابل ملا حمد ربانی
  3. رهبر سیاسی لوگر ملا محمد غوث
  4. مسؤول سواره مناطق اشغالی ملا احسان الله
  5. والی قندهار ملا محمد حسن
  6. والی هرات ملا یارمحمد
  7. والی پکتیا ملا کرامت الله
  8. وزیر خارجه ملا شیر محمد استانکزی
  9. رئیس بانک ملا احسان الله احسان
  10. وزیر اطلاعات و فرهنگ ملا امیر خان متقی
  11. رئیس امنیت ملی ملا فاضل احمد
  12. نماینده در سازمان ملل حامد کرزی) مورد پذیرش کرزی واقع نشد)
  13. وزیر پلان قاری دین محمد
  14. وزیر مهاجرین ملا عبدالرقیب[۳۰]

از جمله رهبران دیگر طالبان:

  1. *نیک محمد رهبر فرمانده ارشد طالبان
  2. *ملاعبدالله مشهور به خادم؛
  3. *عزیز الله مسئول شبکه شهری طالبان؛
  4. *ملا غوث الدین؛
  5. *قاری عزیزالله
  6. *مولوی مصباح؛
  7. *ملا نور علی؛
  8. *ملاغوث الدین؛
  9. *محمد یوسف احمدی سخنگوی طالبان؛
  10. *سید آغا معروف به درویش؛
  11. *ملاسنگین زدران غیرت الله زدران مشهور به ملاسنگین؛
  12. *صلاح الدین صادق؛
  13. *ملا عبدالغنی برادر؛
  14. *جلال الدین حقانی بنیانگذار شبکه حقانی و عضو ارشد شورای کویته یکی از شاخه های طالبان

طالبان بعد از یازده سپتامبر و تاسیس شورای کویته

با شکست طالبان در سال ۲۰۰۱ دیگر خبری از طالبان نیست تا اینکه در سوم سپتامبر سال ۲۰۰۵ ملاعمر رهبر طالبان پس از چهار سال زندگی پنهانی، در گردهمایی بزرگی از هواداران خود در منطقه‌ی باجور پاکستان حاضر شد. وی آنجا با سخنرانی در حضور اعضای القاعده و طالبان، تلاش کرد ضمن رد شبهه‌های مطرح شده درمورد سرنوشت خود، جایگاه خود را دوباره تثبیت کند. در ضمن پیشنهاد داد کمیته‌ای شش نفره از میان علمای بزرگ تشکیل شود تا دلایل شکست طالبان را بررسی و به شبهه‌های مربوط به اعمال و رفتار طالبان پاسخ دهد که به شورای کویته معروف شد. از اعضای این کمیته خواسته شد از تماس با بیگانگان و دریافت کمک از آنها اجتناب کنند. وی شخصاً عوامل شکست و فروپاشی طالبان را اینگونه برشمرد: ۱. رد رهبری ملاعمر از سوی برخی اعضاء؛ ۲. کم‌رنگ شدن انگیزه‌های طالبان برای مقابله با بیگانگان؛ ۳. اختلاف‌های داخلی؛ ۴. دست برداشتن پاکستان از حمایت طالبان و تلاش برای جمع کردن پایگاه‌های طالبان در خاک پاکستان.[۳۱]

از همین‌جا «شورای کویته» به رهبری ملاعمر شکل گرفت که مقر اصلی آن شهر کویته، مرکز ایالت بلوچستان پاکستان بود. این شورا که حوزه عملیاتی آن افغانستان و علیه نیروهای غربی است، هدایت چهار شورای نظامی منطقه ای طالبان و ده کمیته آن را در مناطق مختلف افغانستان بر عهده دارد.[۳۲]

در قضیه مذاکرات صلح دولت افغانستان با طالبان، «شورای کویته» به دلیل مشروعیت سیاسی و نفوذ بالای آن میان طالبان، به عنوان طرف اصلی گفت‌وگوها مطرح شد.[۳۳]سازمان‌ها، کشورها و حلقات سیاسی بیرون افغانستان نیز با همین شورا در ارتباطند و کنترل حلقات و شخصیت‌های اصلی طالبان هم در اختیار شورای فوق است. از نظر آنها، دولت کنونی افغانستان به عنوان یک نظام غیر اسلامی است که تحت تسلط بیگانگان و غیر مسلمانان اداره می‌شود؛ به همین جهت هرگونه همکاری و کمک به این دولت جرم تلقی می‌گردد که سزای آن مرگ است. آنها گروهی به عنوان ابزار جنگی در اختیار دارند که از آنها برای مبارزه با ناتو و دولت افغانستان استفاده می‌کنند.[۳۴]

ساختار سیاسی طالبان

شورای کویته، شبکه حقانی و شورای میرانشاه ساختار تشکیلات سیاسی طالبان را شکل می دهد. البته شوراها و گروه های زیر و درشت دیگری نیز هستند که می توان به آن ها نیز اشاره کرد اما تاثیر آن ها در روند تحولات این گروه و جایگاه آن ها در ساختار قدرت طالبان چندان زیاد نیست.

الف: شورای کویته

مرکز اصلی شورای کویته به عنوان هسته اصلی و اولیه گروه طالبان که توسط ملاعمر تاسیس شد، شهر کویته پاکستان است. هم اکنون رهبران و اعضای اصلی این گروه در این شهر ساکن هستند.در تحلیلی از خبرگزاری بین الملل ایران پرس به تازگی با افغانستان نقل مکان داده است.

ب: شبکه حقانی

محل فعالیت شبکه حقانی شرق و جنوب شرق افغانستان خصوصا در ولایت های «خوست» و «پکتیکا» می باشد.

گرچه این شبکه از ساختار مدیریتی متفاوتی از طالبان برخوردار است ولی هیچ گاه از این گروه جدا نبوده است و طالبان نیز پیوست این شبکه را از زیر مجموعه های رهبری گروه خود دانسته و رهبران آن را تابع رهبری طالبان می دانند.

ج: شورای میرانشاه

پایگاه اصلی این شورا در میرانشاه از توابع منطقه قبایلی پاکستان است. شورای میرانشاه تحت نظر شبکه حقانی فعالیت می کند. نیروهای وفادار به این شورا هم از تابعیت پاکستانی و هم از تابعیت افغانستانی برخوردار هستند.

به لحاظ تعداد نیرو و قلمرو اراضی، شورای میرانشاه از شورای کویته ضعیف تر است. از نظر معتقدات ایدئولوژیکی نیز با توجه به اینکه بسیاری از اعضای این گروه مزدور بوده و به جنگ به عنوان یک شغل برای درآمد نگاه می کنند در مقام مقایسه با اعضای شورای کویته، آن ها از عقاید افراطی کمتری برخوردار هستند.

شورای میرانشاه چون کمتر افراطی است از این رو تمایل بیشتری نیز به مذاکر با آمریکا و دولت مرکزی افغانستان دارد. اما بعضی از پیش شرط های این شورا همچون خروج آمریکای ها از افغانستان و یا داشتن سهم زیادی از قدرت در افغانستان در عمل راه هرگونه مذاکره را می بندد.

علاوه بر این اعضای این گروه، چون به طور ویژه در قاچاق مواد مخدر و سایر جرائم سازمان یافته حضور فعال دارند بی ثباتی در افغانستان به ویژه جنوب و جنوب شرق این کشور و همچنین در مناطق قبایلی و ایالت سرحد پاکستان را مطابق با منافع خود می دانند.[۳۵]

ساختار رهبری طالبان

ساختار رهبری طالبان

در ساختار رهبری طالبان مولوی عبدالحکیم اسحاقزی در جایگاه رئیس قوه قضائیه طالبان و شورای رهبری طالبان قرار دارد. این شورا در حال حاضر به ملا هبت‌الله آخوندزاده به رهبری طالبان تعیین و عنوان امیر المومنین به او داده است و سراج الدین حقانی و ملا محمد یعقوب را به جانشینی او منصوب نموده است.

ساختار نظامی طالبان

ساختارنظامی طالبان

از نظر ساختار نظامی در حال حاضر طالبان به دو بخش اصلی تقسیم می شود:

بخش اول: گروه حقانی که شرق و مرکز افغانستان را در کنترل دارد. این گروه تحت رهبری سراج الدین بخش‌های شرقی افغانستان و از پیشاور پاکستان تا غزنی و وردک، لوگر، پکتیا، خوست، پکتیکا، کابل، پروان، کاپیسا و بدخشان را زیر نظر دارد. سراج‌الدین حقانی هم اکنون در کنار ملا محمد یعقوب فرزند ملا عمر معاون ملا هبت‌الله آخندزاده رهبر طالبان هستند.

بخش دوم: بخش غربی افغانستان یعنی از ولایت غزنی به سمت قندهار، زابل، هلمند تا شمال غور و بادغیس توسط کمیته نظامی شورای کویته رهبری می‌شود.

بین شبکه حقانی و شورای کویته در بسیاری از سطوح تصمیم گیری اختلاف دیدگاه هایی نیز وجود دارد یعنی شبکه حقانی در گذشته گاهی عملیات های خود را بدون هماهنگی با شورای کویته انجام می داد.[۳۶]

شاخه‌های طالبان

طالبان از زمان شکل گیری تاکنون به شاخه های متعددی تقسیم شده است گروه طالبان با رهبری ملا محمد عمر، رهبر پیشین گروه طالبان تاسیس شد. و پس از مرگ او به دلایل مختلف و برخی از اعضاء از این گروه جدا شده و در موارد متعدد با یکدیگر درگیری، برخورد و جدال داشته اند. برخی از این شاخه ها که در تحقیقات صورت گرفته شناسایی شده است شامل:

شاخه اول

ملامحمد اختر منصور صاحب اولین کسی بود که برای تصاحب رهبری طالبان اقدام کرد. او پس از ساعت‌‎ها بحث با شورای رهبری طالبان، توانست بر رقیب اصلی‌اش مولوی یعقوب، پسر ارشد ملا عمر پیروز شود و سپس با پخش تصاویر و ویدئوهایی نشان داد که جمع زیادی از طالبان نیز رسماً با او به عنوان رهبر جدید طالبان بیعت کرده اند. به دنبال آن، پیوسته زمزمه­ های مخالفت از سوی برخی سران و اعضای عادی طالبان شنیده می ­شود. چنان‌که سید طیب آغا، نماینده طالبان در قطر که سرپرستی هیئت صلح طالبان با دولت افغانستان را بر عهده داشت، در اعتراض به پنهان­کاری شورای کویته نسبت به مرگ ملا عمر، رسماً از سمت خود استعفاء کرد و کاملاً از طالبان کنار کشید.[۳۷]

این شاخه هم اکنون از مهمترین ارکان طالبان است و هم اکنون و با کشته شدن ملا محمد اختر منصور صاحب و تعیین ملا هبت‌الله آخوندزاده در حال فعالیت است.

شاخه دوم

این شاخه با اختلاف برخی اعضای شورای کویته به وجود آمد که طی آن گروه جدیدی به سرپرستی مولوی رسول، ملا باز محمد حارث، ملا منصور دادالله، ملا شیر محمد آخوندزاده و ملاعبدالمنان نیازی، انشعاب خود را اعلان کرد. این شاخه با رهبری ملامحمد رسول تشکیل شد.
ملاعبدالمنان نيازی سخنگوی گروه انشعابي طالبان در اولین گردهمایی برای معرفی گروه جدید، علت انشعاب و مخالفت خود با ملااختر محمد منصور را در دو نکته دانست: یکی آنکه ما به ملااختر منصور می‌گفتیم روابط خود را با آمریکایی­ ها قطع کن و به صلح نپرداز. دوم آنکه افراد با صلاحیت و مجاهدین اصلی را در اولویت کار قرار بده و افراد نااهل را کنار بگذار.[۳۸]

شاخه سوم

يک گروه جديد طالبان به رهبری مولوی عبيدالله هنر در ولايت پکتيکا اعلام موجوديت کرد. این گروه در بیانیه خود علیه گروه ملا اختر منصور، شبکه حقانی و به ویژه بلال حدران یکی از فرماندهان این شاخه طالبان جهاد اعلام کرده است.

شاخه حقانی

این گروه به رهبری جلال الدین حقانی تاسیس گردید.و پس از مرگ توسط فرزندان او و سراج الدین حقانی رهبری می شود. سراج‌الدین حقانی هم اکنون در کنار ملا محمد یعقوب فرزند ملا عمر معاون ملا هبت‌الله آخندزاده رهبر طالبان هستند. دومین رهبر این شبکه غیرت الله زدران مشهور به ملاسنگین زدران می باشد.

این شبکه از ساختار مدیریتی متفاوتی از طالبان برخوردار است ولی هیچ گاه از این گروه جدا نبوده است و طالبان نیز پیوست این شبکه را از زیر مجموعه های رهبری گروه خود دانسته و رهبران آن را تابع رهبری طالبان می دانند. شبکه حقانی در کابل و مناطق مختلف افغانستان حملات مرگبار فراوانی انجام داده است. اکثر عملیات های شهری این شبکه با استفاده از خودرهای بمبگذاری شده و مهاجمانی انتحاری صورت می گیرد.
بین شبکه حقانی و شورای کویته به رهبری ملا هبت الله آخوند زاده در بسیاری از سطوح تصمیم گیری اختلاف دیدگاه هایی نیز وجود دارد یعنی شبکه حقانی در گذشته گاهی عملیات های خود را بدون هماهنگی با شورای کویته انجام می داد.[۳۹]

شاخه تحریک اسلامی محاذ فدایی

گروه «تحریک اسلامی محاذ فدایی» طالبان که سال ­ها پیش به وجود آمده بود به رهبری منصور دادالله با صدور اعلامیه‌ای در سال ۱۳۹۴، ضمن اعلان استقلال و مخالفت صریح با رهبری ملا اختر منصور، مدعی شد که ملامحمد عمر، رهبر سابق طالبان، به مرگ طبیعی نمرده بلکه توسط اعضای ارشد رهبری طالبان به واسطه زهر کشته شده است. این گروه تأکید کرد که از این پس مستقلاً به مبارزه مسلّحانه خود با دولت افغانستان ادامه می­ دهد.[۴۰]
منصور دادالله در اواخر ماه نوامبر سال 1394 در حمله افراد ملااخترمحمد منصور در زابل کشته شد.[۴۱]
،

قطعه سرخ طالبان

این شاخه جزء گروه های تندرو و افراطی و با معیارهای خشونت بار درحال فعالیت است.
از اعضاء کلیدی این دسته می توان به ملا شهاب، مسئول قطعه سرخ گروه طالبان که مسئولیت رهبری جنگ هرات را به عهده داشت و ملا قدوس غوریانی، ملا ظاهر سلطانزوی و مولوی عبدالمجید نام برد این افراد در نیز کشته شدند.برخی از افراد مذکور در عملیات شبانه نیروهای ارتش در ولایت هرات کشته شدند.[۴۲]

رفتار با شیعیان

طالبان برای پیشبرد اهداف خود می‌کوشید از اعمال سیاست‌های خشن و جانب‌‌گرایانه نسبت به شیعیان فاصله بگیرد، اما از همان ابتدا شیعیان خصوصا هزاره‌ها با طالبان دچار مشکل شدند. عدم پایبندی طالبان به توافق صلح با عبدالعلی مزاری رهبر حزب شیعی وحدت اسلامی در هنگام تلاش برای ورود به کابل که منجر به شهادت وی و سرکوب نیروهای این حزب شد؛ باعث شد چهره و جایگاه این گروه نزد شیعیان منفور شود.[۴۳] گرچه بعدها با پیوستن برخی از افراد و گروه‌های شیعی به طالبان و همکاری با آنان، تلاش شد تصور عدم تعصب و خشونت عمدی طالبان در مقابل شیعیان بویژه هزاره‌ها بوجود آید، ولی محدودیت، سرکوب شدید و کشتار مقاومت شیعیان در هزارستان و شهرها و روستاهای دیگر، این پندار را از بین برد. [۴۴]

پس از سقوط کابل و انتقال مرکز حزب وحدت اسلامی به بامیان، طالبان حملات شدیدی را به این ولایت نمود اما تا تصرف آن، بارها شکست خورد و عقب نشست. در خرداد(جوزا) ۱۳۷۶ش به دنبال تصرف مزار شریف، مرکز ولایت/استان بلخ در شمال افغانستان، هزاره‌های این شهر و نیروهای حزب وحدت علیه طالبان قیام کرده، با همراهی ازبک‌ها و تاجیک‌ها صدها نیروی طالبان را به قتل رسانده و شهر را باز پس گرفتند. این عمل باعث شد تسلط طالبان بر بیشتر مناطق افغانستان، و ابتکار پاکستان و عربستان برای رسمیت دادن دولت آنان به شکست انجامد.[۴۵] به تلافی، منطقه هزارستان تحریم و محاصره شد. گرسنگی و بیماری، تلفات و فشار بسیاری بر مردم وارد نمود. این وضعیت حدود ۱۵ ماه، تا زمان سقوط بامیان ادامه داشت.[۴۶]

مزار شریف در مرداد(اسد) ۱۳۷۷ش با حمایت کامل پاکستان و عربستان دوباره به دست طالبان افتاد. نسل‌کشی هزاره‌ها و اقوام دیگر شروع شد. بیشتر آنان هنگام کشته شدن، شکنجه می‌شدند. فرماندهان ارشد طالبان به طور رسمی اعلام کردند که شیعیان کافرند و باید نابود شوند. هشت نفر از دیپلمات‌های کنسول‌گری ایران نیز در این حمله شهید شدند.[۴۷]

حملات طالبان به مناطق هزارستان در شهریور(سنبله) ۱۳۷۷ش شدت گرفت و بامیان سقوط کرد. گزارش‌ها از ده‌ها قتل و غارت خبر می‌داد. در برخی مناطق، افراد بانفوذ شیعه با هدف کاهش کشتار، با طالبان صلح و همکاری کردند. در مجموع تا سقوط طالبان در آبان(عقرب) ۱۳۸۰ش شیعیان در موضع ضعف شدید قرار داشتند، به‌ویژه با تخریب مجسمه‌های بودا توسط طالبان که بزرگ‌ترین آثار باستانی هزاره‌ها محسوب می‌شد، ضربات سنگینی به روحیه شیعیان هزاره وارد شد.[۴۸]

پس از شروع مجدد فعالیت طالبان(۱۳۸۵ش/۲۰۰۶م)، در رفتار خشونت‌آمیز این گروه با شیعیان هیچ تغییری دیده نشده است، و آمارها نشان می‌دهد تلفات و هزینه‌های حملات طالبان گاهی برای شیعیان سنگین‌تر بوده است.[۴۹] البته پس از شروع فعالیت داعش در افغانستان (۱۳۹۴ش/۲۰۱۵م) و انجام عملیات‌های تروریستی و جنایت بخصوص علیه شیعیان، طالبان در چند بیانیه‌ این حملات را محکوم کرده، و کوشیده است که خود را از حملات عمدی به شیعیان و با انگیزه تعصب مذهبی و نژادی دور نشان دهد.[۵۰]

طالبان و غربی‌ها

طالبان سبک زندگی غربی را کفرآمیز تلقی می‌کند، لباس غربی را با سستی اخلاقی برابر می‌داند و آزادی زنان را به عنوان ضدیت با اخلاق اسلامی مردود می‌شمارند.[۵۱] آنان به نفوذ فرهنگ غربی که دشمن اسلام تلقی می‌گرد، حساس هستند و معتقدند جامعه از طرفی خارجی‌ها در خطر است. از این‌رو یکی از اهداف این گروه، بیرون راندن و ضربه زدن به نیروهای خارجی مستقر در افغانستان است. [۵۲]

طالبان و دیگر گروه‌های تندرو

طالبان تفاوت‌هایی با گروه‌هایی تندرو دیگر همچون القاعده و داعش داشته و دارد. طالبان در جهاد خود اولویت را به دشمن نزدیک می‌دهد. این دشمنان نزدیک همان رژیم سکولار و حامیانشان، یعنی نیروهای ایساف و آمریکا در افغانستان اند. آنها برای جهاد به کشورهای دیگر نمی‌روند و حتی کمتر در صدد ایجاد گروههای ضربت در داخل آمریکا و یا اروپا هستند. برخلاف داعش و القاعده که با توجه به ساختار و سوابقشان دارای استراتژی جهانی هستند. در نگاه آنان ایجاد دولت اسلامی گام اول در جهت توسعه سرزمین اسلامی و ایجاد خلافت اسلامی است. ایده تغییر نام گروهک تروریستی داعش منشعب از القاعده از دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به دولت اسلامی هم از این جهت بود که محدویت ملی و سرزمینی را حذف کند. ابوبکر البغدادی خود را خلیفه مسلمین می‌داند در حالی که ملا عمر خود را تنها امیر افغانستان، می دانست.[۵۳]

طالبان تلاش داشته که نسبت به گروه‌های افراطی دیگر در افغانستان، تا زمانی که به قلمرو و منافع این گروه ضربه نزده‌اند و طالبان را به رسمیت بشناسند؛ تحمل و سازگاری داشته باشد در غیر این، وارد درگیری با آنان می‌شود. شبکه حقانی، القاعده، طالبان پاکستان، حرکت اسلامی ازبکستان و داعش، برجسته‌ترین این جمیعت‌ها بوده است.[۵۴]

فعالیت دوباره

طالبان پس از مدتی دوباره (۱۳۸۵ش/۲۰۰۶م) فعالیت خود را در افغانستان علیه نیروهای دولتی و خارجی آغاز کرد. حملات خرد و کلان این گروه، تلفات سنگینی برای هر دو طرف داشته است. هم‌چنین در نتیجه عملیات‌های این گروه بخصوص انتحاری و بمب‌گذاری تاکنون ده‌ها هزار فرد غیرنظامی کشته و زخمی شده است. سران طالبان در لیست سیاه سازمان ملل قرار دارد.[۵۵][۵۶]

دولت افغانستان بارها پاکستان را به حمایت و تقویت طالبان متهم کرده، همان‌طور که خود این دولت توسط منتقدین و مخالفین سیاسی، به سهل‌انگاری امنیتی و عدم قاطعیت در برابر طالبان متهم شده است. از طرفی این دولت اعلام کرده که حاضر است با طالبان گفتگو و صلح کند ولی منجر به شکست می‌شود. طالبان دولت افغانستان را تحت نفوذ امریکا می‌دانند و اعلام کرده فقط با دولت امریکا مذاکره می‌کند. در سال‌های اخیر، دولت امریکا نیز فعالیت‌هایی را برای مذاکره با طالبان داشته و دارد.

در بهمن ۱۳۹۷ش زلمی خلیل‌زاد، نماینده افغان‌تبار دولت امریکا، دور جدیدی از تلاش‌ها را برای گفتگو و صلح با طالبان آغاز کرد. دفتر نمایندگی طالبان در قطر، محل اصلی این دیدارها است. هم‌زمان با این فعالیت؛ ترامپ اعلام کرده که احتمالا بخشی از نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج کند.[۵۷]

در نهایت توافقنامه صلح میان طالبان و امریکا در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ش برابر با ۲۹ فوریه ۲۰۲۰م به امضاء رسید.[۵۸] از جمله تعهدات امریکا در این توافقنامه خروج نیروهای امریکایی در طی ۱۴ ماه از خاک افغانستان و در صورت اجرای توافقنامه تحریم‌های علیه طالبان تا ۲۷ اگوست ۲۰۲۰م برداشته شود. در مقابل نیز طالبان تعهداتی داده‌اند از جمله اینکه به اعضای خود، فرد یا گروهی از جمله القاعده اجازه نخواهد داد تا از خاک افغانستان برای تهدید آمریکا و متحدان آن استفاده کند.[۵۹]

پانویس

  1. احدی، انور الحق، «عربستان سعودی، ایران و جنگ در افغانستان»، افغانستان طالبان و سیاستهای جهانی، ترجمه عبد الغفار محقق، انتشارات ترانه، مشهد، ۱۳۷۷ش.
  2. امامی، حسام الدین، افغانستان و ظهور طالبان، نشر شاب، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۷۸ش.
  3. پهلوان، چنگیز، افغانستان عصر مجاهدین و برآمدن طالبان، نشر قطره، تهران، چاپ اوّل، ۱۳۷۷ش.
  4. آنتونی دیویز، «نحوه شکل گیری گروه طالبان به عنوان یک نیروی نظامی»، افغانستان طالبان و سیاستهای جهانی، ص۶۸.
  5. شاه آغا صدیق مجددی، لمحات سرنوشت ساز، ص۳۴.
  6. طنین، افغانستان در قرن بیستم، ۱۳۹۰ش، ص ۳۹۹-۴۱۰.
  7. سجادی، «طالبان، دین و حکومت»، ۱۳۷۷ش،ص ۴۴۰.
  8. احمدی،«طالبان: ریشه‌ها، علل ظهور و عوامل رشد»، ۱۳۷۷ش، ص۲۶.
  9. احمدی،«طالبان: ریشه‌ها، علل ظهور و عوامل رشد»، ۱۳۷۷ش، ص۲۶.
  10. احمدی،«طالبان: ریشه‌ها، علل ظهور و عوامل رشد»، ۱۳۷۷ش، ص۲۶.
  11. مژده، «بازی قدرت‌ها در افغانستان و شکل‌گیری طالبان»، ۱۳۸۷ش، ص۷۴.
  12. طنین، افغانستان در قرن بیستم، ۱۳۹۰ش،۳۱۳-۳۱۷.
  13. طنین، افغانستان در قرن بیستم، ۱۳۹۰ش، ص۴۱۱.
  14. عارفی، «مبانی قومی و مذهبی طالبان»، ص ۲۰۵.
  15. عارفی، «مبانی قومی و مذهبی طالبان»، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۲-۲۰۳.
  16. عارفی، «مبانی قومی و مذهبی طالبان»، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۲-۲۰۳.
  17. سجادی، «طالبان، دین و حکومت»، ص۲۳۵و۲۴۰.
  18. عارفی، «مبانی قومی و مذهبی طالبان»، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۳-۲۰۵.
  19. میلی، طالبان، جنگ، مذهب و نظام جدید در افغانستان، ۱۳۷۹ش، ص ۷۶و۸۳.
  20. میلی، طالبان، جنگ، مذهب و نظام جدید در افغانستان، ۱۳۷۹ش، ص ۷۶و۸۳.
  21. سجادی، «طالبان، دین و حکومت»، ۱۳۷۷ش، ص۲۴۴
  22. احمدی، «طالبان،ریشه‌ها، ظهور و عوامل رشد»،۱۳۷۷ش، ص۲۹.
  23. بختیاری، «طالبان چگونه شکل گرفت؟»، سایت خبر انلاین
  24. احمدی، «طالبان،ریشه‌ها، ظهور و عوامل رشد»،۱۳۷۷ش، ص۲۹.
  25. حضور جدی سردار سلیمانی در کنار مقاومت‌گران افغانستان
  26. سینایی، «نقش حمایت خارجی در احیای طالبان»، ۱۳۹۲ش، ص ۹۷.
  27. وبگاه خبرگزاری پیام آفتاب، زندگی نامه ملاعمر، نشر:۰۷/۰۵/۱۳۹۴ بازدید:۱۹/۰۹/۱۳۹۷.
  28. وبگاه خبرگزاری پیام آفتاب، «زندگی‌نامه ملا اختر محمد (منصور)»، رهبر جدید طالبان به قلم طالبان»، نشر: ۱۳۹۴/۰۶/۱۰، بازدید:۱۳۹۷/۰۹۱\/۱۹.
  29. وبگاه خبرگزاری تسنیم، «از قاضی‌القضاتی تا رهبری؛ «ملا هیبت‌الله» رهبر جدید طالبان کیست؟»، نشر:۱۳۹۵/۰۳/۰۶، ۱۳۹۷/۰۹/۲۴.
  30. https://avapress.com/fa/129329/%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C
  31. جوادی ارجمند، تحرک های طالبان و تأثیر آن در روابط پاکستان، افغانستان و آمریکا، ص۴۵.
  32. نک: جواد جمالی، افراطی‌گری در پاکستان، ص ۱۲۳.
  33. همان، «مذاکره با طالبان پندارها و واقعیت‌ها»، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، ش ۴۶، ص۱۷.
  34. نوری و احمد ضیا، توافقات سیاسی و مذاکره با طالبان، «گفتگو با معین مرستیال- عضو سابق مجلس نمایندگان و رییس ستاد انتخاباتی حامد کرزی- قندوز»، ص۶۷-۶۸.
  35. https://atlaspress.af/%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%DB%8C%D8%AA%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85/
  36. https://atlaspress.af/%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%DB%8C%D8%AA%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85
  37. http://www.bbc.com/persian/afghanistan/۲۰۱۵/۰۸/۱۵, ۰۸۰۴ k۰۵ head of taliban political resign.
  38. Ibid, ۱۱۰۴_k۰۴_taliban_splinter_new_leader
  39. https://atlaspress.af/%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%DB%8C%D8%AA%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85/
  40. Ibid, ۰۸۰۲ k۰۳ mullah omar brother new claims.
  41. https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/06/13/1177049/%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%81-%D8%AF%D8%B1-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D9%85%D9%84%D8%A7-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%DA%A9%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF
  42. https://atlaspress.af/%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%ac%d9%86%da%af-%d9%87%d8%b1%d8%a7%d8%aa-%da%a9%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%b4%d8%af/
  43. بهمنی قاجار، جایگاه سیاسی و اجتماعی شیعیان در افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۴۱-۴۳.
  44. نظری، «مقاوم شیعیان افغانستان در برابر طالبان در چارچوب تحلیل گفتمان»، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۷-۱۱۸.
  45. احمدی، «طالبان،ریشه‌ها، ظهور و عوامل رشد»،۱۳۷۷ش، ص۲۴.
  46. نظری، «مقاوم شیعیان افغانستان در برابر طالبان در چارچوب تحلیل گفتمان»، ۱۳۸۵ش، ص۱۲۱-۱۲۲.
  47. بهمنی قاجار، جایگاه سیاسی و اجتماعی شیعیان در افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۴۱-۴۳.
  48. بهمنی قاجار، جایگاه سیاسی و اجتماعی شیعیان در افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۴۱-۴۳.
  49. سایت خبرگزاری صدای افغان، گزارش کمیسیون حقوق بشر درباره قربانیان اقلیتها
  50. وبگاه خبرگزاری تسنیم، «اعلام مواضع گروه طالبان در رابطه با عزاداری شیعیان در ماه محرم و فتنه داعش»، نشر:۱۳۹۶/۰۷/۰۱، بازدید: ۱۳۹۷/۰۹/۱۹..
  51. میلی، افغانستان، طالبان و سیاست‌های جهانی، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۴-۲۱۵.
  52. میلی، افغانستان، طالبان و سیاست‌های جهانی، ۱۳۷۷ش، ص۲۱۴-۲۱۵.
  53. «تفاوت "طالبان" و "القاعده" چیست؟»
  54. وبگاه خبرگزاری پیام آفتاب، «پنج ضلعی طالبان، داعش، القاعده، شبکه حقانی و تحریک اسلامی ازبکستان»، نشر:۱۳۹۴/۰۷/۰۶، بازدید:۱۳۹۷/۰۹/۲۴.
  55. وبگاه روزنامه اطلاعات روز، «رکورد تازه تلفات غیرنظامیان؛۱۶۶۲ کشته در شش ماه»، نشر:.
  56. وبگاه روزنامه اطلاعات روز، «گزارش تازه سازمان ملل، رکوردزنی تلفات ملکی(غیرنظامی) در ۲۰۱۶» بازدید:۱۳۹۷/۰۹/۲۴.
  57. سایت روزنامه اطلاعات روز، «خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان چه تاثیری دارد؟»
  58. «توافقنامه صلح بین مقامات آمریکایی و طالبان در دوحه، پایتخت قطر به امضاء طرفین رسید»
  59. «محتوای توافقنامه آمریکا و طالبان چیست؟»