اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان (مقاله)

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۳ توسط Mohsenmadani (بحث | مشارکت‌ها)
عنوان مقاله اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان
زبان مقاله فارسی
اطلاعات نشر ایران
نویسنده آیت الله محمد علی تسخیری

اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان عنوان مقاله ای است به زبان فارسی که توسط آیه الله محمد علی تسخیری در رابطه با نگاه اسلام به مقوله توسعه ونقش زنان مسلمان در این عرصه به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه های مرتبط با این مساله و پاسخ به شبهه مقید کردن زنان از هر گونه فعالیت امروزین و توسعه گون است. خواننده از رهگذر مطالعه این مقاله به این نکته رهنمون می گردد که با توجه به دیدگاه کمال خواهانه و مترقیانه اسلام نسبت به زن و جایگاه او می توان به این نتیجه رسید که این مکتب آسمانی از قرن ها قبل از اینکه این گونه مباحث همانند آزادی و توسعه زنان، حقوق ایشان و... حمایت می کرده و برای زنان حقوق و جایگاه ویژه ای قائل شده است.

مقدمه

خداوند متعال مي فرمايد: «من عمل صالحا من ذكرا و انثى و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون» (سوره النحل – 97) هر زن و مردي كه كاري نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگي خوش و پاكيزه اي بدو خواهيم داد و پاداشي بهتر از كردارشان به آنها عطا خواهيم كرد. چنانچه خواسته باشيم يك تعريف عمومي از «توسعه اجتماعي» به دست آوريم مي توان گفت مراد از آن: «حركت آگاهانه و سازمان يافتة اجتماعي و هماهنگ با ابعاد گوناگون مادي و معنوي به منظور رسيدن به وضع انساني بهتر است.» در اين تعريف چند عنصر نهفته است:


1- هدف انساني متمايز از اهداف غريزي و كور حيواني. حركت ياد شده زماني اين هدفمندي را خواهد داشت كه با چشم اندازهاي فطرت انساني و نشانه هاي آن، همسويي و همگوني داشته باشد.

2- پويايي ارادي در جهت اين هدف انساني كه به دليل در هم آميزي آگاهي، اراده و خردورزي در اين حركت، با حركت هاي حيواني تفاوت بارزي دارد.

3- هماهنگي، سازماندهي و تناسب تمامي جنبه هاي مادي و معنوي در چنين حركتي. اين هماهنگي و تعادل شرط اساسي توسعه است.


توسعه اي كه اين عنصر را ناديده گيرد، دچار تورم و رشد غير طبيعي در يك يا چند جنبه و مردگي و كم رنگي جنبه هاي ديگر مي گردد؛ امري كه كل روند حركت اجتماعي را دچار اختلال، افراط و تفريط و چند پارگي مي سازد. اجتماعي بودن حركت، بدين معني كه تمامي اجزاي سازندة جامعه بايد در اين حركت مشاركت و رشد خود را داشته باشند و نيز بدين معني است كه پيامدهاي حاصل از اين حركت بايد بر عناصر و عوامل اجتماعي انعكاس يابد. و اگر ديد خود را به وسعت جهان اسلام گسترش دهيم، اين ابعاد به همان ا ندازه و به ميزان بزرگي توان و نيروهاي طبيعي، انساني، اقتصادي و. .. آن، گسترش و بزرگي مي يابند.

اسلام و توسعه

اسلام توسعة همه جانبه و در تمامي عرصه ها را مورد تاكيد قرار مي دهد تا امت اسلامي، امتي «وسط» و امتي «شاهد» و حاضر به لحاظ تمدني و شايستة عنوان «خير امة اخرجت للناس» باشد؛ شايان ذكر است كه اين وظيفه و ماموريت تمدني، مستلزم بذل بيشترين تلاش ها براي تحقق آن و بمثابة واجب كفايي با مسووليت تمامي امت است.

و لزوم حتمي انجام آن از سوي همگان به عنوان يك حقيقت شرعي، بسيار مهم و جدي است. و توسعه در بخش توليد تقريبا مورد اتفاق همة مذاهب اسلامي و هدفي است كه بايد با استفاده از ابزارها و وسايلي كه اسلام آنها را مي پذيرد، تحقق يابد. مي توان با توجه به برخورد اسلام با اين امر و دستورات رسمي كه در اين خصوص صادر كرده، اين اصل يعني ضرورت توسعه در توليد را نتيجه گرفت؛

زيباترين فرمان اسلامي در اين باره، نامة مولاي متقيان حضرت علي (عليه السلام) به محمدبن ابوبكر است، طبق آنچه در نهج البلاغه و «الامالي» شيخ طوسي آمده است: «اي بندگان خدا! بدانيد كه پرهيزكاران بهرة دنيا و سود آخرت را بردند، چه با اهل دنيا در خوش ترين جاهايي كه سكونت داشتند، مشاركت كرده اند و بهترين خوراكي هايي كه ممكن بود خورده شود، خوردند؛ از آنچه مردم خوشگذران از دنيا برخوردار شدند آنها هم برخوردار گشتند و ...» [۱] اين هدف همچنانكه در قرآن مجيد نيز آمده است، داراي چارچوبي ديني است: "يا ايها الذين آمنوا لاتحرموا طيبات ما احل لكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين" [۲] (اي كساني كه ايمان آورده ايد، چيزهاي پاكيزه اي را كه خدا بر شما حلال كرده است، حرام مكنيد و از حد در مگذريد كه خدا تجاوز كنندگان از حد را دوست ندارد.)

ابزارهاي اسلام براي توسعة توليد

ابزارهای فكری

اسلام در مورد توسعه، سفارش زيادي كرده و كرامت و ارجمندي انسان را بدان پيوند داده و كار و كوشش را عبادت و كارگر و زحمتكش را كه براي روزي خود كار مي كند، برتر از عابد دانسته است، پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) بر دست كارگر زحمتكش بوسه زده مي فرمايد: «به دنبال روزي حلال رفتن، بر هر زن و مرد مسلمان، واجب است.» [۳] اسلام عدم بهره برداري از برخي ثروتها و منابع طبيعي را نمي پذيرد و خداوند متعال مي گويد: «ما جعل الله من بحيرة ولا سائبة ولا وصيلة ولاحام ولكن الذين كفروا يفترون على الله الكذب واكثرهم لايعقلون» (سوره مائده – 103). خداوند در باره "بحيره" و "سائبه" و "وصيله" و "حامي" حكمي نكرده است ولي كافران، بر خدا، دروغ مي بندند و بيشترينشان بي خردند.

    • توضیح بحیره:بحيره" شتري را گويند كه بچه پنجم خود را مي زاييد و اين پنجمين نر بود؛ به علامت، گوشش را مي شكافتند و آزادش مي كردند تا هر جاي كه خواهد برود و بچرخد. "سائبه" ماده شتري بود كه براي بازگشتن مسافر يا شفاي بيمار نذر مي كردند و چون نذر برآورده مي شد ماده شتر را آزاد مي كردند تا به هر جاي كه خواهد برود و بچرخد. "وصيله" نيز ماده شتري بود كه پس از زاييدن دو بچه ماده، گوشش را مي بريدند و آزادش مي كردند. "حامي" شتر نري بود كه چند بار از او براي آبستن كردن ماده شتران سود برده بودند و اين شتر را نيز از بار كشيدن و سواري دادن معاف مي كردند. (م) به نقل از قرآن مجيد با ترجمه دكتر عبدالمحمد آيتي.

و نيز خداوند متعال مي فرمايد: " وهو الذي جعل لكم الارض ذلولا فامشوا في مناكبها وكلوا من رزقه واليه النشور". (سوره ملك – 15) اوست كه زمين را رام شما گردانيد پس بر روي آن سير كنيد و از رزق خدا بخوريد چون از قبر بيرون آييد به سوي او مي رويد. اسلام، هزينه هاي توليدي را بر هزينه هاي مصرفي، ترجيح داده است؛ در اين مورد، احاديث و رواياتي وارد شده كه از فروش زمين و خانه و صرف پول آن در خريد كالاي مصرفي، نهي كرده اند. [۴]

ابزارهای تشريعی

كه ذيلا به برخي احكام تشريعي اسلام در اين مورد اشاره مي شود: 1- در صورتي كه زمين بدون استفاده بماند و آسيب ببيند، مصادره مي گردد. 2- ممانعت اسلام از "عدم بهره برداري بي دليل" از مراتع و انحصاري كردن آن (الحمي). 3- كساني كه كار احياي يك منبع طبيعي را آغاز مي كنند نبايد بهره برداري از آن را متوقف كنند و گرنه، حق بهره برداري آنها، باز ستانده مي شود. 4- به ولي امر (حاكم) اجازه داده نمي شود بيش از توان بهره برداري "منبع طبيعي" در تيول كسي قرار دهد. [۵] 5- كسب درآمد بدون زحمت و كار از جمله اجاره كردن [خانه، زمين و...] به مبلغي و اجاره داده همان (ملك) به مبلغي بيشتر، حرام شده است. [۶] 6- بهره ربايي حرام گرديده و اين خود متضمن دو دستاورد براي توليد است: دستاورد اول: پايان بخشيدن به رقابت تلخ ميان بخش بازرگاني و صنعت. زيرا رباخواران (سرمايه داران) معمولا مترصد نيازمندي سرمايه گذاران به پول براي بالا بردن نرخ بهره هستند و برعكس سرمايه گذاران نيز مترصد كاهش نرخ بهره براي تقاضاي سرمايه (پول) بيشتري از سرمايه داران هستند؛ ولي هنگامي كه ربا حذف شود سرمايه داران خود تبديل به سرمايه گذاران (در بخش صنعت) و مشاركت در سرمايه گذاري بر اساس سود حاصله، مي شوند. دستاورد دوم: سرمايه هاي آزاد شده ]از گردونه ربا[ بر خلاف زماني كه نظام بهرة ربايي حاكم باشد در پروژه هاي بزرگ و بلند مدت، به كار گرفته خواهد شد. زيرا صاحب سرمايه ترجيح مي دهد بجاي سرمايه گذاري و در واقع وام دهي بلندمدت، اموال خود را به ربا بگذارد و سود تضمين شده اي را براي خود تأمين كند. حال آنكه وام گيرندگان نيز ترجيح مي دهند پروژه هاي كوتاه مدتي را داشته باشند تا بتوانند هر چه زودتر، وام دريافتي خود ]و بهرة آن] را، بازپس دهند. از سوي ديگر آنها تنها به طرحهايي خواهند پرداخت كه نسبت به سودآوري آن، مطمئن شده باشند و اين خود مانعي بر سر راه توسعه و باعث ايجاد بحرانها و عدم ثبات در زندگي اقتصادي است. حال آنكه به دنبال تبديل رباخوار به تاجر و سرمايه گذار او نفع خود را در اجراي طرحهاي اقتصادي مي بيند هر چند سود كمتري نصيبش سازد، همچنانكه به نفع خود مي بيند كه سودهاي بدست آمده را نيز در پروژه هاي تجاري به كار گيرد كه خود باعث رونق اقتصادي مي گردد. 7- اسلام قمار و سحر و جادو را تحريم كرده است. 8- اسلام از طريق وضع عوارض مشخصي، مانع از انباشت پول شده است. كساني كه پول، طلا يا نقره – كه در آن زمان دولت اسلامي بر اساس آن فعاليت اقتصادي مي كرد – انباشت مي كنند بايد هر ساله مالياتي (زكات) به ميزان 5/2% از اموال خود به بيت المال واريز كنند و اين كار آنقدر تكرار مي شود كه تنها مبلغ بيست دينار (طلا) باقي بماند و بدين ترتيب تمامي اموال به سمت فعاليت هاي اقتصادي سوق داده مي شوند؛ اسلام با اين كار (يعني با تحريم اندوختن ثروت) موفق به حل مشكل برخاسته از كاهش جريان پول در نظام سرمايه داري گرديد. در توضيح مطلب بايد گفت: پول يا نقدينگي، ابزاري براي داد و ستد و "جريان" است و در پي مشكلات ناشي از معادلات پاياپاي يعني مبادله مستقيم كالاها و توليدات، مطرح گرديد. در معاملات پاياپاي، كسي پشم مي داد و گندم مي گرفت. اين روند مشكلاتي داشت از جمله اينكه كالاي مورد درخواستِ يكي بايد نزد كسي باشد كه متقاضي كالاي اوست. ديگر مشكل تفاوت قيمت دو كالاي مورد معامله و نيز مسئله ارزيابي اين اشياء يا كالاها است. براي برطرف ساختن اين مشكلات پول و "نقد" به عنوان مقياس و معياري براي ارزش گذاري و ابزار داد و ستد، مطرح گرديد ولي بعدها، اين ابزار از هدف اصلي خود خارج شد و براي اندوختن، به كار گرفته شد. با وجود پول، عمل تعويض گندم با پشم، تبديل به دو عمل مبادله اي گرديد و اين فرصت را براي صاحب پشم پديد آورد كه خريد گندم را به تاخير اندازد و پول دريافتي را اندوخته كند. سرمايه داري نيز با مطرح كردن سود (يا بهره)، اندوختن پول را تشويق كرد و در نتيجه تعادل تقاضا و عرضة كلي كالاي توليدي و مصرفي، بر هم خورد حال آنكه در معاملات پاياپاي (كالا به كالا)، اين تعادل وجود داشت و توليد كننده تنها زماني توليد مي كرد كه نياز به مصرف يا تبديل آن با كالاي مصرفي ديگري داشت. ولي در دورة پول، توليد كننده براي فروش و اندوختن پول آن، توليد مي كند و در نتيجه عرضه اي ايجاد مي شود كه تقاضايي همراه ندارد كه - همچنانكه گفته شد ـ باعث اختلال در تعادل عرضه و تقاضا مي شود. و اين اختلال نيز متناسب با افزايش ميل به اندوختن پول، بيشتر مي گردد و بخشي از ثروت، راكد مي ماند. سرمايه داري با اين پيش فرض كه فروشنده كالا گرايش يا رغبتي به خود پول ندارد بلكه در پي فروش كالاي خود براي دستيابي به (خريد) كالايي است كه نيازش را بر آورده سازد - كه در اين صورت عرضه و تقاضا، متعادل مي گردد – وارد فعاليت هاي اقتصادي شد. او با چنين پيش فرضي غافل از چنين رابطه اي ميان مشكلات و انباشت پول بود. ولي پيش فرض مزبور مربوط به دوره پاياپاي (و نه دوران حضور پول) است، از اينجاست كه تفاوت اسلام و سرمايه داري روشن مي گردد. اسلام با در نظر گرفتن ماليات بر انباشت پول با اين انباشت، مبارزه مي كند ولي سرمايه داري با در نظر گرفتن بهره، آن را تشويق هم مي كند، اسلام ضمن چيرگي بر مهمترين مشكل مطرح شده، مي داند كه جامعة اسلامي براي توسعة توليد، نيازمند انباشت پول است و با گردآوري سرمايه هاي بزرگ افراد – همچون جوامع سرمايه داري – طرح هاي بزرگ اقتصادي تاسيس و راه اندازي مي شود علاوه بر آن جامعة اسلامي مي تواند از عرصه هاي مالكيت هاي عمومي و مالكيت هاي دولتي نيز بهره برداري نمايد. 9- اعمال لغو و لهو و بيهوده را به دليل ضربه زدن به شخصيت جدي انسانها و كاهلي در كار، تحريم مي كند. 10- در ممانعت از انباشت ثروت مي كوشد: «كي لا يكون دولة بين الاغنياء منكم» (سوره الحشر -7) تا (سرمايه) ميان توانگرانتان دست به دست نشود. اين منع نيز هر چند مستقيما در پيوند با توزيع [ثروت] است، ارتباط غير مستقيم نيز با توليد دارد زيرا وقتي ثروت در دست برخي انباشته شود، فقر و تنگدستي عموميت مي يابد و تودة مردم از مصرف نيازهاي خود باز مي مانند و در نتيجه توليدات روي هم تلنبار مي شوند و ]بازار[ دچار ركود مي گردد و توليد كاهش مي يابد. 11- كاستن از بازي هاي تجاري [۷] 12- اعطاي مالكيت اموال افراد پس از فوتشان به نزديكان آنها، كه در واقع جنبه مثبت ارث و احكام مربوط به آن است و انگيزه اي براي تشويق انسان به كار و تلاش و حتي عاملي اساسي در فعاليت افراد در اواخر عمر بشمار مي رود. 13- اسلام، تامين اجتماعي را مقرر نموده است؛ موضوعي كه به انسان انگيزه و احساس رواني مثبتي در ورود به عرصه هاي مختلف توليد و خلاقيت مي بخشد كه در غير اين صورت رغبتي به بسياري فعاليت ها نشان نمي دهد. 14- اسلام تأمين اقتصادي در مورد افراد تواناي كار را حرام ساخته و آنان را از تكدي گري نيز منع كرده است. [۸] 15- اسراف و تبذير را حرام دانسته و اين خود مصرف را كنترل و اموال را به سمت توليد، سوق مي دهد. 16- آموزش تمامي فنون و صنايع مورد نياز زندگي را براي مسلمانان واجب كفايي دانسته است. 17- و از آن مهمتر، تحصيل خبرگي و تخصص هر چه بيشتر در مسايل مختلف را بر مسلمانان واجب گردانده است. "واعدوا لهم ما استطعتم من قوة" كه خود حكمي كلي شامل تمامي آن چيزهايي است كه امت را قادر به رهبري جهان مي سازد. 18- به دولت امكان راهبري و اشراف بر تمامي بخش هاي توليد را بخشيده است؛ دولت مي تواند با امكانات و مالكيت هاي خود، الگويي براي عرصه هاي ديگر [اقتصاد] ارائه دهد. [۹] 19- اسلام به دولت قدرت و امكان گردآوري شمار بزرگي از نيروي كار انساني مازاد بر نياز بخش خصوصي را بخشيده و امكان شركت همه نيروها در حركت توليد را فراهم آورده است. 20- و سرانجام اينكه ]از نظر اسلام[ دولت حق دارد بر توليد نظارت داشته و به منظور پيشگيري از هرج و مرج در اين عرصه، برنامه ريزي متمركز آن را در اختيار داشته باشد.

نقش زن در روند توسعه اجتماعی

اشاره ای به نشست ها و كنفرانس های سازمان ملل متحد در اين باره و مواضع ما نسبت به آن ها

نقش سازمانهای غير دولتي (NGOS) در اين خصوص

  1. "نهج البلاغه": شرح صبحي الصالح ص 383 و الامالي ج 1 صفحه 250.
  2. سورة مائده – 87
  3. "اسدالغايه"، جلد 2 – صفحه 269. و "بحارالانوار"، جلد 103 – صفحه 9.
  4. "وسايل الشيعه" جلد 12 – صفحه 44.
  5. "تذكرة الفقهاء" جلد دوم – صفحه 404.
  6. "جواهرالكلام" جلد 27، صفحه 226.
  7. "وسايل الشيعه"، جلد 12، صفحه 327.
  8. "الوسائل" جلد 6 صفحه 159.
  9. همان منبع، جلد 6، صفحه 37.