محمد بن ابراهیم علوی موسوی مصری

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۸ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها)
محمد بن ابراهیم علوی موسوی مصری
احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
نام کاملجعفر بن محمد بن ابراهیم علوی موسوی مصری
نام‌های دیگرشریف صالح
اطلاعات شخصی
روز درگذشت340ق.
محل درگذشتمصر
دیناسلام، شیعه
استادان
  • عبیدالله بن احمد بن نهیک
  • ابوحاتم محمد بن ادریس حنظلی رازی
  • ابوالحسین یحیی بن حسن بن جعفر علوی
  • محمد بن اسماعیل بن سالم صائغ
شاگردان
  • قاضی ابوالحسین محمد بن عثمان نصیبی(استاد نجاشی)
  • ابومحمد هارون بن موسی تلعکبری
  • ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه
  • ابوالحسین بن محمد بن ابی سعید
فعالیت‌هامحدث، فقیه

جعفر بن محمد بن ابراهیم علوی موسوی مصری، ملقب به «شریف صالح». محدث و فقیه امامی است. شیخ تلعکبری در سال 340هجری در مصر از او حدیث شنیده است. در کوفه پرورش یافت و نزد استاد خصوصی‌اش عبیدالله بن احمد بن نهیک (که خود شاگرد ابن ابی عمیر بود) بهره‌های فراوان برد.

زندگی‌نامه

جعفر بن محمد بن ابراهیم علوی موسوی مصری، ملقب به «شریف صالح». محدث و فقیه امامی. از تاریخ تولد و وفات او گزارشی نیافتیم اما می‌دانیم که «شیخ تلعکبری» در سال 340هجری در مصر از او حدیث شنیده است. بنابراین وفات او بعد از این تاریخ بوده است. وی در کوفه پرورش یافت و نزد استاد خصوصی‌اش «عبیدالله بن احمد بن نهیک» (که خود شاگرد ابن ابی عمیربود) بهره‌های فراوان برد. وی در موارد متعددی از این استادش به نیکی یاد کرده و او را «معلم» و «مؤدب» خود معرفی کرده است، حتی از برخی منابع استفاده می‌شود که وقتی «عبیدالله بن نهیک» از کوفه به مکه عزیمت نمود، وی نیز همراه این استادش به مکه هجرت کرد و بخش مهمی از حیات علمی خود را در جوار خانه خدا سپری کرده است[۱]. وی پس از این‌که در کوفه و احتمالاً شهرهای دیگر عراق، تحصیلات خود را به حد کمال رساند، از راه مکه و دمشق، عازم مصر گردید و به دلیل سکونت بسیاری از سادات موسوی در مصر، وی نیز در آنجا رحل اقامت انداخت. احادیث و منقولات او اگرچه در نگاه صاحب‌نظران از اعتبار محکمی برخوردار نیست، اما شواهد نشان می‌دهند که وی در مصر از عالمان بزرگ بوده و احادیث بسیاری در سینه داشت، چندان‌که برخی از دانشمندان بزرگ شیعی مانند «شیخ تلعکبری» ضمن استماع حدیث از او، اجازه نقل این احادیث را از او خواستار شدند و این موضوع، گواه آن است که وی از «شیوخ اجازه» (یعنی بالاترین مرتبه علم حدیث) بوده است.

از بستگان او تنها «ابوجعفر احمد بن جعفر بن محمد بن ابراهیم علوی موسوی» را می‌شناسیم که احتمال این‌که این شخص فرزند او بوده باشد، بعید به نظر نمی‌رسد و شیخ تلعکبری از این فرزندش نیز در سال 370هجری حدیث شنیده است[۲]. اکنون احادیث قابل توجهی از او در جوامع روایی شیعه و اهل‌سنت دیده می‌شود که برخی از آنها دلالت بر فضیلت آل ابی‌طالب (علیه السلام) و مذمت بنی‌امیه دارد.

در حدیثی از منابع سنی‌ها از او نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به عقیل فرمود: «من تو را از دو جهت دوست دارم. نخست به خاطر خودت و دیگر این‌که چون ابوطالب تو را دوست دارد». در منابع شیعی نیز روایاتی از او در موضوعات فقه، عبادت و ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) نقل گردیده است. از او اثر تألیفی معرفی نشده است، اما وی احتمالاً دارای کتابی بوده که طوسی در فهرست خود، در ذیل نام «جعفر بن محمد بن عبیدالله» آن را به او نسبت می‌دهد در حالی که نام این کتاب را ذکر نکرده است. در این‌جا توجه به این نکته لازم است که برخی پنداشته‌اند وی غیر از «جعفر بن محمد بن عبیدالله» است یعنی آن‌ها شخصیت‌های متعدد بوده‌اند، اما بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهند که شخصی به نام «جعفر بن محمد بن عبیدالله» در طبقه او وجود خارجی ندارد، بلکه «عبیدالله» از استادان او بوده است. این اشتباه از آن‌جا ناشی شده که در نسخه‌های قدیمی به جای این‌که جعفر بن محمد عن عبیدالله نوشته شود، جعفر بن محمد بن عبیدالله نوشته شده است. علاوه بر این نام جد اعلای او «عبیدالله» است و نسب کامل او «جعفر بن محمد بن ابراهیم بن محمد بن عبیدالله بن موسی کاظم (علیه السلام) » است. گفتنی است در رجال طوسی فرد دیگری به همین نام با کنیه «ابوعبدالله» آمده و در سلسله اجداد او به جای عبیدالله، «محمد» ذکر شده که تلعکبری در سال 360هجری از او استماع حدیث داشته است، اما این فرد، از اهالی «حیره» در نجف می‌باشد و احتمالاً با صاحب شرح‌حال رابطه خویشاوندی داشته است. به هر حال وی از جمله شخصیت‌هایی است که در باره تعدد و اتحاد او بین صاحب‌نظران اختلاف‌نظر وجود دارد.

اساتید

علاوه بر استاد ویژه‌اش «عبیدالله بن احمد بن نهیک»، از «ابوحاتم محمد بن ادریس حنظلی رازی»، «ابوالحسین یحیی بن حسن بن جعفر علوی» و «محمد بن اسماعیل بن سالم صائغ» نیز حدیث شنیده است لکن هیچ‌یک از این اساتید، آوازه بلندی نداشته‌اند و به همین دلیل، شرح‌حال آنها نیز بر ما پوشیده است.

شاگردان

شاگردان او «قاضی ابوالحسین محمد بن عثمان نصیبی»(استاد نجاشی)، «ابومحمد هارون بن موسی تلعکبری»، «ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه» و «ابوالحسین بن محمد بن ابی سعید»(از شاگردان او در مصر) را می‌شناسیم که در موارد متعددی از او استماع حدیث داشته‌اند. هم‌چنین در برخی از منابع اهل‌سنت آمده «ابومحمد عبدالرحمن بن عمر» که از شاگردان او در مصر بوده، در سال 336هجری از او نقل حدیث کرده است.

پانویس

منابع

  1. تاریخ مدینه دمشق، ج10ص453، وج41صص13،17،18 و23، وج51 ص28؛
  2. تهذیب المقال، ج4ص511؛
  3. رجال طوسی، ص419 شماره‌های 6052 و6054؛
  4. رجال نجاشی، ص127، زیر شماره 329، وص144 زیر شماره 375، وص199 زیر شماره 529، وص205 زیر شماره 546، وص232 شماره 615، وص327 ذیل شماره 887، وص431 ذیل شماره 1158؛
  5. طبقات اعلام الشیعه، ج1صص73 و74؛
  6. الفهرست، طوسی، ص93شماره 150؛
  7. کامل الزیارات، ص167، باب69حدیث1، و ص174، باب71حدیث6؛
  8. معجم رجال الحدیث، ج5ص71 شماره‌های 2248 و2249؛
  9. وسایل الشیعه(20 جلدی)، ج20ص25 شماره‌های 59 و60.
  1. تهذیب المقال، ج5ص489
  2. رجال طوسی، ص409 شماره 5948