بهره‌گیری از ظرفیت‌های جهان اسلام در مواجهه با مشکلات فراگیر مانند کرونا (مقاله)

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۸ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)
عنوان مقاله بهره‌گیری از ظرفیت‌های جهان اسلام در مواجهه با مشکلات فراگیر مانند کرونا
نویسنده سلمان نگهبان
نشر ایران/ پژوهشگاه مطالعات تقریبی
- -
- -

چکیده

جهان اسلام مجموعه¬ای عظیم و دارای استعدادهای فراوان در عرصه¬های گوناگون است. اما بر خلاف این حجم بسیار از ظرفیت و توانایی، در ارتباط و تعامل جهانی از جایگاه مناسب برخوردار نیست. شایسته است که این جامعه بزرگ با شناخت استعدادها و ظرفیت¬های خود و رشد و توسعه و به¬کار بستن آن، به نحو شایسته در عرصه¬های مختلف تاثیرگذار باشد. قبل از هر چیز باید ظرفیت¬های مختلف جهان اسلام از قبیل ظرفیت¬های جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی، علمی و نظامی جهان اسلام، مورد بررسی و شمارش قرار گیرند. پس از شناخت توان¬مندی و ظرفیت¬ها باید به موانع توسعه و رشد آن ظرفیت¬ها پرداخته شود. برای دست¬یابی به نتیجه بهینه و مطلوب و پرهیز آزمون و خطا، لازم است به برخی از اقدامات و فعالیت¬هایی که با هدف مشترک و مشابه صورت گرفته به چشم عبرت نظر افکند؛ ازین رو باید اقدامات جهان اسلام برای دسترسی به شکلی از وحدت و بسترسازی برای بهره¬مندی از ظرفیت¬ها مرور شود. بدون شک برای کسب حمایت توده مردم مسلمان و همچنین جلب توجه نخبگان جهان اسلام ادله لزوم هم¬افزایی و بهره¬مندی از استعدادهای جهان اسلام بیان گردند. و در نهایت با ذکر راه¬کارها و راهبردهای استفاده از ظرفیت¬های جهان اسلام در برابر مشکلات فراگیر بیان شود.



کلید واژه

جهان اسلام، سیاست، اقتصاد، علم، کرونا.


مقدمه

نگاه مثبت و اثباتي به قابليت¬ها و منابع بالفعل و بالقوه جهان اسلام و تبیین و توجیه این قابلیت¬ها برای نخبگان و حتی توده مردم مسلمان، نقش به سزایی در بازیابی جایگاه جوامع اسلامی در دنیا دارد. دریافت توانمندی و استعداد این خیل عظیم، مبتنی بر دستورات قرآن و سنت رسول الله (صلی الله علیه وآله)، می¬تواند انگیزه¬ای قوی برای تحریک اندیشمندان و نخبگان و سپس عموم مسلمانان برای ایجاد شرایط مناسب پیشرفت جامعه اسلامی باشد. پیشرفتی که منجر به نفوذ کلام و تاثیرگذاری جهانی دین مبین اسلام و تغییر روش زندگی بشر از خودپرستی به خداپرستی گردد. با مطالعه علمی و دقیق استعدادهای کشورهای اسلامی و بررسی روابط آنان با یکدیگر و عوامل و موانع تعامل حسنه ایشان به منزله یک امر حیاتی، می¬توان به چشم¬اندازی دست یافت که مبتنی بر آن به نحو شایسته¬ای بر حوادث و مشکلات فایق آمد. مشکلاتی چون تعدی غیر به مسلمانان و نیز حوادث و بلایا و شیوع بیماری¬ها. شیوع بیماری کرونا موجب شد که در این مقاله به صورت تحلیلی به اختصار به بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و راهکارهای سیاسی، اقتصادی و علمی جهان اسلام در مواجهه با مشکلاتی چون کرونا بپردازیم. این مقاله سعی دارد با هدف بازگشت به عصر طلایی جهان اسلام و دوره باشکوه پیشرانی مسلمانان در توسعه علم و فناوری در جهان تلنگری باشد برای توجه دادن همگان به ظرفیت کشورهای اسلامی و نخبگان، تا این ظرفیت‌های بی بدیل در مسیر حل چالش‌های جهان اسلام قرار گیرند.

مفهوم شناسی

جهان اسلام

جهان اسلام یک واژة بسیار کاربردی است که تعاریف مختلفی از آن ارائه شده است. اما تعریف¬های مختلف به نحوی در جامعیت یا مانعیت دچار ایراد هستند؛ زیرا یا بر اساس جغرافیا، نوع حکومت، معیارهای فرهنگی(مستوفی الممالک، رضا، جغرافیای کشورهای اسلامی، ص15)، تعاملات سیاسی؛ مانند عضویت در سازمان کنفرانس اسلامی(گلی زواره، غلامرضا، سرزمین اسلام شناخت اجمالی کشورها و نواحی مسلمان نشین جهان، ص 61/ مظفری محمد حسین، کشورهای اسلامی و حقوق بشر، ص20)، تاریخ پیدایش کاربرد این مفهوم(زیر نظر حداد عادل، غلامعلی، دانشنامه جهان اسلام، ج11، ص451) و یا درصد جمعیت(اسعدی، مرتضی، جهان اسلام، مدخل ج1، ص 1) و ... تعریف کرده¬اند و همة این موارد یا قابلیت تطبیق بر جمیع ندارند و یا حسب شرایط گوناگون، متغیر هستند. اگر بخواهیم جهان اسلام را یک مجموعه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی واحد بدانیم که در عرصه¬های گوناگون زندگی بشر قابلیت بروز و تاثیر داشته باشد، ابتدا باید به یک تصور مفهومی با تکیه بر آرمان¬های مشترک، مطابق با مصداق خارجی آن دست یابیم تا هم دچار چالش¬های بعدی نشویم و هم زمینه¬ای برای تحقق آن به¬گونه عینی به¬وجود آید؛ لذا همان¬گونه که اسلام فرازمانی و فرامکانی است، اساس تعریف ما از جهان اسلام نیز باید فرازمانی و فرامکانی باشد. «جهان اسلام» بیش از آنکه بیانگر یک موقعیت جغرافیایی باشد، معرف هویت حدود یک و نیم میلیارد انسان است که دارای آیین و دینی مشترک هستند. از آنجا که اقلیت¬های مسلمان در جای جای دنیا اعم از کشورهای مسلمان و غیر مسلمان رو به فزونی است، به نظر می¬رسد که تعریف پویا، جامع و مانع جهان اسلام عبارت است از: تمام مسلمانان جهان با تمام ظرفیت¬های بالقوه و بالفعل و محدودیت¬ها و مشکلاتی که دارند. در فقه اسلامی مسلمان تعریف شده است: مسلمان كسى است كه بپذيرد: هيچ خدايى جز «اللّه» نيست و حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم پيامبر خداوند است. كسى كه اين دو را قبول داشته باشد و به زبان هم اقرار كند، مسلمان است.( خمینی، روح الله، 1279-1368، ص31)

مشکلات فراگیر

مشکلات و گرفتاری¬ها یا عامل طبیعی دارند و یا عامل آن انسانی است. عوامل انسانی یا از درون جامعه خاص و یا از خارج آن مجموعه نشأت می¬گیرد. در بررسی مشکلات جهان اسلام، بزرگ¬ترين مشکل و يا چالشي كه به ذهن می¬آید، توطئه¬هاي استعماري ابرقدرت¬ها عليه اسلام و مسلمانان و بارزترين نمونة آن نيز اقدامات رژيم اشغالگر قدس است؛ هرچند این موضوع هم اکنون مشکل اول جهان اسلام به¬شمار می¬آید. متاسفانه بیشتر مسلمانان عادت كرده¬اند ريشه¬هاي مشكلات خود را در خارج از جامعه خود بيابند؛ ازین¬رو بيشتر سياست¬ها، راهبردها و هدف¬گذاري-هاي آنان براي حل چالش¬هايي كه با آنها درگيرند، راه به جايي نمي¬برد و امکان بهره¬مندی از ظرفیت¬های موجود برای رویارویی با مشکلات را ندارند. آنچه در واقع باید به شکل جدی به آن پرداخته شود، ريشه¬هاي اصلي مشكلات جهان اسلام و شناخت علل پايه¬اي آن است. زیرا در صورت ریشه¬یابی مشکلات که همانا موانع بهره¬مندی از ظرفیت¬های جهان اسلام است، راه مقابله با انواع بلایا و مصایب و مشکلات با عوامل طبیعی مانند انواع بیماری¬های مسری و زلزله و سیل و طوفان و چه عوامل انسانی مانند جنگ و تحریم اقتصادی، سیاسی، نظامی به¬دست خواهد آمد و آن¬گاه است که می¬تواند برای سرنوشت خود تصمیم بگیرد.

ظرفیت های جهان اسلام

به عنوان عوامل و عناصر قدرت و ظرفیت و استعداد یک کشور و یک ملت موضوعات مختلفی را برشمرده اند که برخی از آنها عبارتند از: جمعيت، ويژگي هاي کمي و کيفي، کيفيت رهبري، مديريت، کيفيت حکومت، منابع طبيعي، مواد خام، معادن، روحيه ملي، صفت ملي، خصوصيت ملي، موقعيت جغرافيايي، قدرت نظامي، ارتش، تسليحات، فرماندهي نظامي، وسعت کشور، علم و تکنولوژي، شکل حکومت، وحدت ملي، يکپارچگي ملي، انسجام ملي، روابط خارجي، کيفيت ديپلماسي، پرستيژ بين المللي، مناب مالي، قدرت مالي و سرمايه گذاري، توليد صنعتي، ظرفيت صنعتي، رشد و توسعه اقتصادي، ايدئولوژي، روابط اقتصادي، تجارت خارجي، توليدات کشاورزي، غذا، پايگاه استراتژيک، شرکاي استراتژيک، موقعيت استراتژيک، ثبات سياسي و کفايت سياسي، وضعيت مرزها و نوع روابط با همسايگان، شکل کشور، توپوگرافي، اقليم، توليد ناخالص ملي، رسانه هاي ارتباطي و اطلاعاتي، تجانس نژادي، حمل و نقل و ارتباطات، اهداف استراتژيک (زرقانی، 1389،ص154) در ادامه به برخی از این ظرفیت ها می پردازیم:

ظرفیت های جغرافیایی

جهان اسلام شامل یک بدنه اصلی است که از کرانه های اقیانوس اطلس شروع شده است و با جهتی تقریباً از جنوب غربی به شمال شرقی، تا غرب چین امتداد می¬یابد. خارج از این بدنه ی پیوسته و یک پارچه ی ارضی و جغرافیایی، قطعات پراکنده ی جغرافیایی نیز در اطراف آن یا سایر مناطق جهان وجود دارد که اکثریت قاطع یا نسبی جمعیت آنها را مسلمانان تشکیل می دهند.(عزتی، 1378، ص31) قلمرو جغرافیایی جهان اسلام را -که از اکثریت بیش از 50 درصد مسلمان برخوردار است- می توان به دوازده منطقه ی جغرافیایی محدودتر، به شرح زیر تقسیم بندی نمود: - جنوب شرق آسیا: شامل جنوب فیلیپین، برونئی، اندونزی، مالزی و سنگاپور؛ - جنوب آسیا: شامل بنگلادش، پاکستان، مالدیو و بخش¬های مسلمان¬نشین هند؛ - فلات ایران: شامل ایران و افغانستان؛ - آسیای مرکزی: شامل ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان و بخش¬های غرب چین؛ - قفقاز و ترکیه: شامل آذربایجان، ترکیه، مناطق خودمختار مسلمان¬نشین روسیه؛ مانند: چچن و داغستان و بخش¬هایی از قبرس و گرجستان؛ - جنوب شرق اروپا: شامل آلبانی، و بوسنی و هرزگوین؛ - شمال آفریقا: شاملمصر، الجزایر، لیبی، تونس، اریتره، تانزانیا و کومورو؛ - غرب آفریقا: شامل موریتانی، سنگال، گینه، سیرالئون، گامبیا، ساحل عاج و نیجریه؛ - آفریقای مرکزی: شامل مالی، چاد، نیجر و بورکینافاسو؛ - شبه جزیره¬ی عربستان: شامل عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین، امارات متحده عربی، عمان و یمن؛ - منطقه عربی شرق مدیترانه: شامل لبنان، فلسطین، اردن، سوریه و عراق. مساحت جهان اسلام، شامل 51 کشور، برابر با 32422852 کیلومتر مربع است که در حدود 22 % خشکی¬های سطح زمین را در برمی گیرد.(حافظ نیا، محمدرضا، 1379، ص 246) از نظر دسترسی به فضاهای بزرگ جغرافیایی جهان، دنیای اسلام به اقیانوس های بزرگ اطلس، هند و آرام و هم چنین به قاره های بزرگ آسیا، آفریقا، اروپا و اقیانوسیه دسترسی دارد. (گلی زواره، 1385، ص 160-162)

ظرفیت های اقتصادی

امروزه اقتصاد فراتر از معیشت و دادوستد مطرح است. نقش آن در اقتدار آفرینی برای اقوام و ملتها، روشن و آشکار است. اقتصاد جهانی برخلاف آوازه زیبایش، به دنبال تسهیل متعادل مبادلات بین¬المللی برای همه کشورها نیست، بلکه هدف آن ایجاد محدودیت و بهره کشی از ملتهای ضعیف تر است. ازین رو بهره برداری از ظرفیت های اقتصادی جهان اسلام، برای مواجهه با سیاست های اقتصادی قدرت های ظالم و پیشرفت مسلمانان و عموم مظلومان جهان امری ضروری است. برخی از ظرفیت های مهم اقتصادی جهان اسلام به اختصار عبارتند از: - بازار بزرگ مصرف جامعه مسلمانان در سراسر دنیا؛ - نیروی کار فراوان به وسعت جامعه جهانی مسلمانان که یا بی کار مانده اند و یا با حق الزحمه بسیار پایین در خدمت قدرت های اقتصادی غیر مسلمان هستند؛ - (دسترسی به سه اقیانوس بزرگ و چهار قاره¬ی جهان به طور مستقیم؛ - در برداشتن 70 % ذخایر نفت جهان و حدود 30 % گاز طبیعی جهان؛ - برخورداری از منابع آب شیرین رودخانه ای و دریاچه ای؛ - برخورداری از جلگه¬های حاصل¬خیز و برجسته در جهان؛ - برخورداری از زمینه¬ی مناسب برای تولید انرژی خورشیدی در مناطق صحرایی و غیرصحرایی؛ - برخورداری از تولید قابل توجهی از انرژی برق-آبی (هیدرو الکتریک) - برخورداری از منابع مهم معدنی از گونه¬های مختلف فلزی و غیر فلزی؛ - برخورداری از اقلیم و مناطق و الگوهای آب و هوایی متنوع و دسترسی به انواع محصولات کشاورزی و باغی و دامی؛ - در اختیار داشتن گذرگاه های عمده و استراتژیک جهان؛ مانند مالاکا، باب المندب، هرمز، جبل الطارق، بسفر و داردانل، سوئز، تیرانا و ...) (حافظ نیا، محمدرضا، 1379، ص 249-250)

ظرفیت های سیاسی

ظرفیت¬های سیاسی مسلمانان متناسب با جمعیت ایشان در مناطق مختلف و نفوذ در دولت¬ها و حکومت¬ها و جایگاه اقتصادی، نظامی و فرهنگی آنها متفاوت است. در واقع تمام ظرفیت¬های به ظاهر غیر سیاسی تاثیر مستقیم در قدرت و ظرفیت سیاسی دارند. به عنوان نمونه؛ در خاورمیانه که محل بیشترین تجمع مسلمانان جهان است، ظرفیت¬هایی چون وجود مهم¬ترین آبراه بین¬المللی مانند: کانال سوئز, تنگه باب المندب, تنگه هرمز در این منطقه است و مسیر ارتباط خشکی غرب به شرق نیز از این منطقه می گذرد. در واقع این منطقه محل تلاقی سه قاره افریقا, اروپا وآسیا است. در صورت اتحاد جهان اسلام این نفوذ و جایگاه در مناطق مختلف، جهت پیگیری مشکلات مسلمانان به مراتب بالاتر و بیشتر خواهد شد. از جمله ظرفیت¬های سیاسی جهان اسلام می¬شود به موارد زیر اشاره کرد: - عضویت بیش از 50 کشور مسلمان در سازمان ملل؛ - عضویت 8 کشور مسلمان در سازمان کشورهای صادر کننده نفت (OPEC) از میان 12 کشور؛ - عضویت 6 کشور مسلمان در سازمان کشورهای صادر کننده نفت (OPEC-PLAS ) از میان 10 کشور؛ - نمایندگان مسلمان عضو مجلس کشورهای غیر اسلامی - وجود سازمان های بین المللی اسلامی؛ از قبیل:

  • سازمان همکاری های اسلامی
  • سازمان بین‌المللی شهرها و پایتخت‌های اسلامی
  • شورای حکمای مسلمان
  • شورای بین‌المللی تبلیغات و امدادرسانی اسلامی
  • جمعیت بین‌المللی خیریه اسلامی
  • ...

- وجود اتحادیه های بین المللی مسلمان؛ از قبیل:

  • اتحادیه دانشگاه‌های جهان اسلام
  • اتحادیه جهانی علمای مسلمان
  • ...

موانع بهره مندی از ظرفیت ها

عوامل مختلفی مانع از هم افزایی و بهره مندی از ظرفیت های جهان اسلام برای پیشرفت و مقابله با مشکلات وجود دارد؛ از جمله این عوامل می توان موارد زیر را برشمرد:

استبداد داخلی

در برخی از کشورهای اسلامی، حکومت¬ها و دولت¬های مستبد و جدای از خواست مردم برای تثبیت موقعیت خود با دست به¬دامان قدرت¬های جهانی شده و به¬جای تلاش برای نیل به خواست ملت و آرمان¬های اسلامی، به اربابان و حامیان خود خدمت می¬کنند. این دولت¬ها جامعه را از مسیر حق و عدالت خارج ساخته و زمینه اختلافات و خصومت و دشمنی را فراهم می¬آورند؛ زیرا بقای آنها در جدایی مردم از عرصه سیاست و عدم اتحاد و یک¬پارچگی ملت است. تكيه بر دولتهاى اجنبى و اعتـماد به آنها، موجب تحـقير ملت می¬شـود و در يك جـامـعـه تحقير شده، تعصبات قومى و نژادى تجلي پيدا مي¬كند و به بروز اختلافات داخلى منجر می¬گردد. در این صورت مجالی برای یافتن و پرورش استعدادها یافت نخواهد شد. (موثقي، 1378 ،ص309)

اختلافات سياسى

از جمله موانع بهره¬مندی از ظرفیت¬های جهان اسلام، وجود ناهمگونى در نظام¬هاى حكومتى و ساختارهاى سياسى كشورهاى اسلامى است كه غالباً منجر به اختلافات سياسى می¬گردد. در برخی از کشورها نظام پادشاهی و در برخی دیگر نظام جهموری برپاست. برخی از حکومت¬ها محافظه¬کار و برخی انقلابی¬اند. حکومت¬های انقلابی مخالف نفوذ و سیاست¬های مداخله جویانه حکومت¬های استکباری و استعماری هستند. این اختلاف ساختاری که منجر به اختلاف در سیاست¬گذاری می¬شود، مانع اتفاق نظر بر موضوعات پیشنهادی برای هم¬گرایی و بهره¬مندی از ظرفیت¬ها است؛ زیرا برخی به دنبال مسلط ساختن بیگانگان بر امور مسلمین و برخی دیگر به دنبال ممانعت از این تسلط هستند. از سویی به دلیل تاثیرپذیری مردم مسلمان سایر کشورها از سیاست¬های حکومت¬های انقلابی مسلمان، دولت¬های محافظه¬کار برای حفظ موقعیت خود و عدم روبرویی با قدرت¬های استکباری، از تعامل و نزدیکی با انقلابیون پرهیز می¬کنند. این عامل نیز مانع بهره¬مندی از استعدادهای جهان اسلام است.

بی ثباتی سیاسی

بسيارى از كشورهاى اسلامى كه بعد از جنگ جهانى دوم به استقلال رسيدند، همواره با بی¬ثباتى داخلى مواجه بوده¬اند؛ زيرا ميراث استعمار و اشغال خاك يك كشور توسط بيگانگان، تا سال¬ها گريبان¬گير مردم آن كشور خواهد بود و تمام آنها به نوعى در معرض آسيب¬هاى اجتماعى قرار خواهند گرفت و اين موضوع از عمليات بی¬شمار تروريستى در گوشه و كنار اين¬گونه كشورها به¬خوبى ثابت می¬شود. )اشميت، 1367 ،ص151) وجود جريان¬هاي مخالف داخلي، كودتا، ترور، درگيري¬هاي قومي و مذهبي، جنگ داخلي و تغيير حكومت¬ها از جمله عوامل بي¬ثباتي به شمار مي¬روند كه غالب كشورهاي اسلامي در مقاطع مختلف آنها را تجربه كرده¬اند. بررسي¬ها نشان مي¬دهد كه اين عوامل غالباً ريشه در استبداد داخلي و استعمار خارجي دارد. بي¬ثباتي كشورها گاه موجب تغيير پي¬درپي حكومت¬ها و روي كار آمدن دولت¬هاي جديد در آنها مي¬شود و گاه موجب ناپايداري سياست¬ها و دگرگوني خط¬مشي¬ها مي¬گردد. طبعاً اين-گونه تغييرات در يك كشور، برنامه¬ها، سياست¬ها و اهداف وحدت و هم¬گرايي در يك مجموعه را تحت تأثير قرار مي¬دهد. در واقع، با تغيير دولت¬ها، كساني كه در رأس امور قرار گرفته¬اند، در نيمه راه اجراي طرح¬ها و برنامه¬ها، معدوم يا از كار بركنار مي¬شوند (هاريسون، 1364 ،ص469) از این رو پیگیری روند همکاری¬های جهان اسلام با مشکل مواجه می-گردد.

ضعف امنیتی

جهان اسلام از غربی‌ترین نقطه در شمال آفریقا تا دورترین نقطه در شرق آسیا گرفتار معضلات و تهدیدات جدی امنیتی است؛ از تهدیدات مستمر رژیم صهیونیستی که روزانه از مردم فلسطین قربانی می‌گیرد، تا تهدیدات نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا علیه مجموعه‌ای از کشورهای اسلامی، تا تهدید تروریسم و افراطی گراییِ فکری و رفتاری در برخی جوامع اسلامی، که زمینه را برای مداخلات خارجی در این جوامع فراهم کرده است. جنگ در سوریه و یمن، و اغتشاش و نابسامانی در عراق، لبنان، لیبی و افغانستان نتیجه ترکیب افراطی‌گری داخلی و مداخله جویی خارجی است.

ضعف اقتصادی

تحریم اقتصادی امروز به مهم‌ترین ابزار سلطه طلبیِ استکباری تبدیل شده است. درهم‌تنیدگی نظام‌های اقتصادی، تجاری و مالی بین المللی با نظام اقتصادی آمریکا و دلاریزه شدن اقتصادهای ملی و جهانی، این امکان را برای ایالات متحده فراهم کرده تا سلطه‌جویی خود را با «تهدیدات تحریمی» و «تروریسم اقتصادی» پیش برده و خواسته‌های نامشروع خود را به کشورهای دیگر تحمیل کند. جهان اسلام باید تدابیری برای رهایی خود از سلطه دلار و سیستم مالی آمریکا پیش‌بینی کند. واقعیت آن است که کشورهای اسلامی از نظر اقتصادی، مکمل یکدیگر هستند و ایجاد سازوکارهای خاصی برای همکاری‌های بانکی و مالی میان کشورهای اسلامی، استفاده از پول ملی در تجارت متقابل، عقد موافقتنامه‌های تجارت ترجیحی در جهان اسلام، سرمایه گذاری در زمینه‌های دارایِ مزیت نسبی و دیگر ایده‌هایی از این دست باید مورد کارشناسان اقتصادی جهان اسلام قرار گیرند.

توسعه نیافتگی

آسیب‌هایی مانند ضعف حکمرانی، فقر، بیکاری، فساد، خشونت و افراطی‌گریِ فزاینده و فرساینده، ثبات و حاکمیت ملی را دربخشی از جهان اسلام در معرض خطر قرار داده است. مسائل کلانی چون جهانی شدنِ اقتصادی و اجتماعی، بروز گفتمان‌های جدید در عرصه مردم‌سالاری و حقوق بشر، توجه روزافزون به قدرت‌های نرم‌افزاری، افزایش سطح دسترسی به اطلاعات، و رشد فزاینده بازیگرانِ غیردولتی، بر ابعاد این چالش می‌افزاید. سیاست‌گذاری‌های آرمان‌خواهانه اما واقع‌گرایانه در عرصه توسعه، اکنون یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.

ملی گرایی افراطی

عامل دیگری که موجب تضعیف امت اسلامی و دور شدن آن از رشد و تعالی و بهره¬مندی از ظرفیت¬ها شده است، افراط در ملی¬گرایی است. ملىگرايى در اصل نوعى برداشت فكرى در يك جامعة سياسى است كه بر پاية مشتركاتى چون فرهنگ، زبان، آداب و سنن و تعلّقات خونى، نژادى و قبيله¬اى به وجود مي¬آيد. ملی¬گرايى گاه ريشه در برتری¬طلبى نژادى و قومى دارد كه از آن به شوونيسم يا ملي¬گرايي افراطى تعبير می¬شود و از خلال آن، گاه برخى مكاتب انحرافى ظهور می¬كنند كه از جمله می¬توان به فاشيسم و نازيسم اشاره كرد (كاظمي، 1378 ،صص136-135.( با خاتمه جنگ جهانى اول، نهضت استقلال¬طلبى و رشد ملی¬گرايى در كشورهاى اسلامى به-ويژه در منطقة خاورميانه و شمال آفريقا شروع شد. البته در رواج اين پديده بايد به نوعى استعمار غرب را جستجو كرد؛ زيرا اروپا در صدد جدا كردن اعراب از امپراطورى عثمانى و نابودي آن بود. بعد از جنگ جهانى دوم، درحالي¬كه تمايلات «فراملی¬گرايى» در ميان كشورهاى اروپايى رو به افزايش بود، كشورهاى اسلامى براي مقابله با استعمار، در پي تقويت ملي¬گرايي و بسيج نيروهاى ملى بودند كه در نتيجة آن، روند استعمارزدايى در كشورهاى آسيايى و آفريقايى شكل گرفت و دولت¬هاى مستقل ملى در اين مناطق ظاهر شدند. برخلاف گرايش نوع اول كه به دنبال وحدت و تقويت همگرايى بود، گرايش نوع دوم به دليل افراط در ملي¬گرايي، جدايی¬طلبانه و استقلال¬خواهانه بود و در نتيجه، تضعيف روند همگرايى را به دنبال داشت (مقتدر، 1370 ،صص82-74) با دقت در رویه عملکرد سیاسی کشورهای عربی خاورمیانه نیز دریافت می¬شود، آنها نیز گرفتار فریب ملی¬گرایی شده¬اند. آنها نه تنها کشورهای اسلامی غیر عرب را از دایره تعاملات و همکاری-ها دور رانده¬اند؛ بلکه در میان خودشان نیز دچار اختلاف شده¬اند.

استعمار خارجی

با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی بسیاری از کشورهای اسلامی نظیر تسلط بر آبراه¬های مهم بین المللی، ذخایر عظیم نفت و گاز، استعداد تبدیل شدن به بازار کالا، دریافت کننده خدمات کشورهای صنعتی و پیش¬رفته و وجود مکان¬های مهم زیارتی، سیاحتی و توریستی، قدرت¬های استعماری برای کسب این منافع، انگیزه فراوانی برای تسلط بر این کشورها دارند؛ از این رو با شیوه¬های مختلف سعی در گسترش نفوذ خود در آنها داشته¬اند.

ضعف فرهنگی، هویتی و ایدئولوژیکی

ضعف فرهنگی، هویتی و ایدئولوژيكى و خودباختگى نخبگان فكرى و سياسى برخی کشورهای اسلامی، در برابر فرهنگ¬ها و ايدئولوژی¬هاي وارداتى، موجب خود کم¬بینی و حقارت و مانع اعتماد بر داشته¬های امت اسلامی بدون تکیه بر وعده¬های پوچ بیگانگان برای رسیدن به قله¬های پیشرفت گردیده است. این ضعف فرهنگی و ایدئولوزیکی است که دلیل ندیدن توانمندی¬های سياسى، اقتصادى و نظامى جهان اسلام است. پیشتازی غرب در توسعه تکنولوژی‌های جدید، به نقطه قوت آنان در تحمیل جریان خبری، فرهنگ مصرفی و سبک زندگی‌غربی تبدیل شده است. تلاش مشترک برای جبران عقب‌ماندگی در فناوری‌های اطلاعاتی، حرکت به سمت شبکه‌های ارتباطیِ ملی و منطقه‌ای و افزایش سهم کشورهای اسلامی در اقتصاد دیجیتال نقشه راه آینده ما برای مواجهه با این چالش است.

صهیونیسم

قدرتهاى استعمارى كه در سده¬هاى گذشته با فناوری¬هاى پيشرفته و تهاجم فرهنگى بر جهان اسلام سيطره پيدا كرده بودند، با خلق يك مكتب نوظهور به نام «صهيونيسم»، جنگى فرسايشى را بر ملت¬هاى مسلمان تحميل كردند. در واقع، اشغال فلسطين توطئة مشترك جمعى از پيروان مسيحيت و يهوديت در سده¬هاى اخير بود كه به دست صهيونيستها صورت گرفت. (ولايتي، 1376 ،صص7-5) صهیونیسم به عنوان ابزار استعمار، با ایجاد اختلاف میان امت اسلامی توانسته است بسیاری از جنبش¬های عربی و اسلامی را متلاشی کند. ایجاد مسئله فلسطین به عنوان مهم¬ترین عامل اختلاف میان کشورهای عضو اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی، مانع تحقق هم¬افزایی آنها شده است.

وابستگی به دشمن

مهم ترین تهدید برای متلاشی ساختن شیرازه یک ملت، نفوذ و انهدام اندیشه و فرهنگ آن ملت است. یکی از عوامل بسیار تاثیرگذار در گشایش راه نفوذ دشمن، وابستگی به او و اعوان و انصار اوست. به هر اندازه و در هر زمینه¬ای اعم از اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی مستقیم یا غیر مستقیم، که به دشمن نیازمندی و وابستگی وجود داشته باشد، دشمن راه نفوذ خود را می یابد.

اقدامات جهان اسلام برای بهره مندی از ظرفیت ها

کشورهای اسلامی مختلف در برهه های گوناگون حسب شرایط برای همگرایی و هم¬افزایی و تقویت استعدادهای خود اقداماتی نموده¬اند که برخی عملی و به شکست منتهی شده و برخی دیگر به امید آینده ای روشن ادامه فعالیت می دهند و برخی دیگر نیز در حد پیشنهاد باقی مانده¬اند. در اینجا به اختصار برخی از این اقدامات را برمی شمریم:

اتحادها و ائتلاف هاى سياسى

الف: جمهورى متحده عربي

در ژانويه 1958 ،رهبران مصر و سوريه با امضاى توافقنامه¬اى، وحدت خود در قالب جمهورى متحده عربي را اعلام كردند. متعاقباً در فوريه همان سال، تشكيل اين جمهوري در هر دو كشور به همه¬پرسى گذاشته شد كه مورد تأييد اكثريت مردم هر دو كشور قرار گرفت. به اين ترتيب، دو كشور مصر و سوريه بر پايه نظرية فدراليسم در يكديگر ادغام گرديدند و قانون اساسى واحدى براى آنها نوشته شد كه به موجب آن، سوريه و مصر دو ايالت شمالي و جنوبي جمهوري متحده عربي را تشكيل ميدادند و براي اين جمهوري يك رئيس جمهور، يك پارلمان و يك ارتش واحد در نظر گرفته شده بود. بر اين اساس، جمال عبدالناصر، رئيس جمهور وقت مصر، با رأى مستقيم مردم دو كشور به¬عنوان رئيس جمهور اين فدراسيون انتخاب شد. این اتحاد، پس از سه سال و نيم، در سال 1961، با كودتاى افسران سورى و جدا شدن سوريه از اين جمهورى، به فروپاشى منتهى شد. مهمترين عواملى كه به شكست اين اتحاديه انجاميد، بي¬ثباتي سياسي ناشي از بحران هويت در سوريه، استبداد و خودكامگي افسران مصري و تصميم ناصر مبني بر بهبود روابط با آمريكا بود. البته عامل جغرافيا را نيز می¬توان در شكست اين جمهورى مؤثر دانست؛ به¬ويژه آنكه رژيم صهيونيستي، دشمن مشترك آنها، در ميان آن دو قرار گرفته بود. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص158)

ب: فدراسيون عربى

بعد از امضاى سند تشكيل جمهورى متحده عربي بين مصر و سوريه، پادشاه اردن از عراق دعوت به اتحاد كرد و دو هفته بعد از اعلام اتحاد مصر و سوريه، دو كشور عراق و اردن در 14 فوريه 1958، تشكيل فدراسيون عربى را اعلام كردند. عراق و اردن با تدوين يك قانون اساسى واحد براى فدراسيون عربى، نحوة روابط خود را در چارچوب يك فدراسيون مشخص كردند. بعد از تصويب قانون اساسى جديد، شاه عراق به¬عنوان پادشاه فدراسيون و شاه اردن به¬عنوان وليعهد وى منصوب گرديدند. در اساسنامه فدراسيون آمده بود كه دو كشور به¬منظور وحدت در سياست خارجى، نظام ادارى، آموزش نظامى و تشكيل ارتش واحدى به نام ارتش عربى متحد می¬شوند و تشريفات اوليه و مقررات گمركى ميان دو كشور را لغو می¬كنند و در جهت ادغام اقتصادى دو كشور گام بر می¬دارند. به¬رغم توافق عراق و اردن براى اتحاد و عليرغم حمايت¬هاى خارجى از آن، عمر فدراسيون عربى بسيار كوتاه بود. اين فدراسيون پس از پنج ماه، سرانجام در 14 ژوئيه 1958 از هم فروپاشيد. علت فروپاشى آن هم بي¬ثباتي سياسي در عراق بود كه در نهايت، با كودتاى نظامي عبدالكريم قاسم و عبدالسلام عارف، رژيم جمهوري جايگزين رژيم پادشاهي شد و اين كشور خروج خود از فدراسيون عربى را اعلام كرد. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص159)

ج: اتحاديه عرب

در طول جنگ جهانى دوم، ملي گرايي عربى با هدف اولية اتحاد همة اعراب، فارغ از باورهاي ديني آنان، مورد توجه بعضى از دولت¬هاى عرب قرار گرفت. اين موضوع با توجه به رشد جنبش صهيونيسم در فلسطين اهميت بيشترى پيدا كرد. انگلستان نيز براى حفظ منافع خود با تشكيل يك اتحادية عربى موافق بود و از اين رو عرب¬ها را به اين كار تشويق می¬كرد. اين حمايت سرانجام به تشكيل اتحادية عرب منجر شد. در واقع، پس از ارائة طرح¬هاي مختلف همگرايي مانند «سوريه بزرگ» و « هلال خضيب» كه در نهايت با ناكامي روبه رو گرديد، با امضاي موافقت نامه تشكيل جامعة كشورهاي مستقل عربي در سال 1944 و تدوين منشور جامعة عرب در سال1945.م اتحاديه عرب بر اساس نظرية ارتباطات و متشكل از 7 كشور مصر، عربستان، سوريه، عراق، اردن، لبنان و يمن به وجود آمد. در ادامة اين روند و در فاصلة سال هاي 1953 تا 1993 م كشورهاي ليبى، سودان، مغرب، تونس، كويت، الجزاير، بحرين، قطر، امارات متحده عربى، عمان، موريتانى، سومالى، سازمان آزاديبخش فلسطين، جيبوتى و كومور به اين موافقت نامه پيوستند . (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص160) اگرچه اتحاديه عرب توانسته است در برخي زمينه ها به گسترش همگرايى در ميان اعضاى خود كمك كند، اما نتوانسته است به همگرايى سازنده و كارآمدى نظير اتحادية اروپا دست يابد. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص161)

د: سازمان كنفرانس اسلامى

ملك سعود- پادشاه عربستان- به منظور مهار انديشه هاى ناصر، در سال 1960 ، خواستار آن شد كه براى حل مشكلات جهان اسلام، كنفرانسى با حضور شخصيت¬هاى بزرگ اسلامى كه براى انجام مناسك حج عازم آن كشور بودند، برگزار گردد. بر اين اساس، در سال 1965.م كنفرانسى با شركت 115 شخصيت اسلامى از 35 كشور جهان اسلام، تشكيل و ضرورت برگزارى اجلاسى از سران كشورهاى اسلامى مطرح شد كه توسط شركت كنندگان تصويب شد. گسترش وحدت اسلامي، همكاري ميان كشورهاي عضو در زمينه هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و علمي، مبارزه با تبعيض نژادي و استعمار و حمايت از حقوق مردم فلسطين از جمله اهداف مندرج در منشور اين سازمان به شمار مي رود. سازمان كنفرانس اسلامى كه بر اساس نظرية ارتباطات شكل گرفت، با 57 كشور عضو و پشتوانه¬هاي مادى و معنوى آن ها از جمله منابع عظيم نفت و گاز و نيروى انسانى فراوان، بزرگ ترين تشكل اسلامى در سطح جهان محسوب مى شود. بااين حال، به دليل ضعف هاى درون سازمانى و گفتمان حاكم بر روابط بين الملل كه مبتني بر تقابل اسلام و مسيحيت است، اين تشكل بعد از گذشت حدود 40 سال از تأسيس آن، تاكنون نتوانسته است به اهداف مندرج در منشور خود دست يابد. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص162) در بررسى علل ناكارآمدى و ضعف سازمان در اثرگذاري بر سير تحولات بين المللي مي توان به وجود نظام هاي سياسي ناهمگن، وابستگي سياسي غالب اعضا به قدرت هاي بزرگ، جناح بندي هاي درون سازمان، تفاوت هاي مذهبي و فرقه گرايي ديني اشاره كرد. علاوه بر اين، نگاه كشورهاى اسلامى به سازمان كنفرانس اسلامي متفاوت از يكديگر بوده و هريك در صدد تأمين منافع و امنيت ملي خود است. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص163)

اتحاديه هاى اقتصادى

الف: شوراى همكارى خليج فارس

شوراى همكارى خليج فارس در سال 1981.م با عضويت شش كشور حاشيه جنوبى خليج فارس شامل كشورهاي عربستان، كويت، بحرين، عمان، قطر و امارات متحده عربى تشكيل شد. هدف از تشكيل اين شورا در اساسنامه آن، ايجاد و توسعه همكارى و ارتباط ميان كشورهاى عضو در زمينه هاى مختلف اقتصادى، اجتماعى و فرهنگي به منظور تقويت روابط و رسيدن به اتحاد ميان آنها تعريف شده است. سياست گام به گام اين شورا براى ايجاد همبستگى بر پاية نظرية كاركردگرايي اتخاذ گرديده و آشكارا از روی بازار مشترک اروپا الگوبرداری شده است. گرچه اين شورا يك اتحاديه اقتصادى معرفى شده است، اما بايد گفت كه مهم ترين عامل مؤثر در تشكيل آن، ذهنيت مشترك رهبران اين كشورها از يك تهديد يا دشمن فرضى مشترك است. در واقع، آن ها متحد شدند تا با دشمن فرضي خود يعني ايران مقابله كنند. اصولاً اختلافات سياسي ناشي از تفاوت سطح قدرت (بين عربستان و ساير اعضا)، استبداد داخلي كه به وابستگي سياسي، دفاعي و اقتصادي كشورهاي عضو انجاميده است و سرانجام، دخالت و نفوذ قدرت هاي خارجي نظير آمريكا، انگليس و رژيم صهيونيستي در آنها، از جمله عوامل ناكامي اعضاي اين شورا در نيل به همگرايي است. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص163-164)

ب: شوراى همكارى عرب

موجوديت شوراى همكارى عرب متشكل از چهار كشور مسلمان عراق، اردن، مصر و يمن شمالى (قبل از اتحاد دو يمن)، در 16 فوريه 1989 و پس از ديدار رؤساى جمهور آن ها در بغداد اعلام شد. هدف از تشكيل اين شورا كه در چارچوب نظرية كاركردگرايي به وجود آمد، تلاش براى توسعة اقتصادى جهان عرب (كه همگى مسلمان هستند)، ذكر گرديده است. شوراي همكارى عرب پس از گذشت تنها يك سال از حياتش، عملاً به دليل بروز اختلاف ميان دو عضو برجسته آن يعنى مصر و عراق و سپس حمله عراق به كويت و جبهه گيرى مصر در كنار متحدان غربى در مقابله با عراق، از هم پاشيد. بنابراين، اتحاد چهارجانبه شوراى همكارى عرب در دوره كوتاه عمر خود فرصت نيافت كه دست به اقدام عملى در جهت تحقق اهدافش بزند. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص164-165)

ج: گروه دى هشت

ايدة تشكيل گروه دى هشت، به عنوان اتحاديه اى با كاركرد اقتصادى، متشكل از هشت كشور عضو كنفرانس اسلامى شامل جمهورى اسلامى ايران، تركيه، پاكستان، بنگلادش، اندونزى، مالزى، مصر و نيجريه، براى اولين بار از سوى نجم الدين اربكان، رهبر حزب اسلام گراى رفاه و نخست وزير تركيه، مطرح شد. اين گروه به منظور ايجاد روابط مستحكم اقتصادى ميان كشورهاى اسلامى، تقويت نفوذ آن ها در بازارهاى جهانى و برقرارى گفتگو با هفت كشور صنعتى غرب (گروه 7) كه بعدها روسيه نيز به آن ملحق شد، شكل گرفت. گروه دى هشت كه بر اساس نظرية نوكاركردگرايى شكل گرفته است، گرچه داراى قابليت ها، امكانات و فرصت هاى زيادى است، به دليل وجود برخى موانع داخلي و فشارهاي خارجي، روند همگرايى در اين گروه به كندى پيش مى رود. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص165-166)

د: سازمان همكارى اقتصادى (اكو)

سازمان همكارى اقتصادى (اكو) يك سازمان اقتصادى منطقه اى است كه با هدف ارتقاي سطح زندگى، رفاه مردم و توسعة اقتصادى كشورهاى عضو به وجود آمده است. سابقة تشكيل اين سازمان به چهار دهة قبل باز می¬گردد، زمانى كه سه كشور ايران، تركيه و پاكستان تصميم گرفتند كه مساعى خود را براى تشكيل يك سازمان منطقه اي به كار برند. در پي اين تصميم و تلاش¬هاي30 تيرماه 1343 در - انجام گرفته سرانجام همايش عالى سران سه كشور در تاريخ 29استانبول تركيه برگزار و همكارى مشترك آنها تحت عنوان «سازمان عمران منطقه¬اى» آغاز شد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامي تا چند سال، هيچ گونه فعاليت مؤثرى در اين سازمان صورت نگرفت، اما با تلاش اعضاي « آر سي دي» در نهم بهمن ماه 1363 با نام جديد خود تحت عنوان« سازمان همكارى اقتصادى» (اكو) احيا شد. با انجام برخى اصلاحات در معاهده ازمير كه در خرداد 1369 صورت گرفت، افغانستان همراه با جمهورى هاى تازه استقلال يافتة آسياى مركزى و قفقاز شامل تركمنستان، ازبكستان، تاجيكستان، قرقيزستان، قزاقستان و آذربايجان در سال 1371 به اين سازمان پيوستند. به اين ترتيب، اكو از يك سازمان كوچك سه جانبه، به يك سازمان منطقه¬اى عمده متشكل از 10 كشور تبديل شد. علي رغم وجود برخى عوامل مؤثر در همگرايى كشورهاى عضو، وجود تعدادي از عوامل واگرايي در ميان آنها، مانع از تحقق اهداف سازمان مى شود. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی.رضا،1389، ص166-167)

لزوم هم¬افزایی و بهره¬مندی از استعدادهای جهان اسلام

برای تبیین لزوم هم¬افزایی و بهره¬مندی از استعدادهای جهان اسلام توجه به چند نکته لازم است: استقلال، مجد و عظمت هر ملت در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی آمیخته با هم است و توانمندی در همه ابعاد موجب قدرت و نفوذ آن ملت است و کاستی در هر بعد، موجب کاهش ابهت و قدرت و بر هم زننده تعادل آن ملت خواهد بود. سیاست، اقتصاد، علم و فرهنگ، برای تقویت هر ملت مکمل یکدیگر هستند و سعه و ضیق هر یک در میزان نفوذ دیگر تاثیرگذار است. به طور مثال: کشورهای اروپایی که قدرت مؤثر منطقه¬ای و بین المللی در منطقه خاورمیانه بودند، به دلیل وجود برخی مشکلات سیاسی و اقتصادی ناشی از جنگ جهانی اول و دوم نفوذ خود را از دست دادند.(شهسواری، حسن، 1390 ش، ص 86) در جهانی که چشمان تیز گرگ صفتان به دنبال طعمه می¬گردند، خصوصا در زمانی که غول¬های اقتصادی و سیاسی برای استثمار هرچه بیشتر ملت¬های ضعیف¬تر متحد و هم¬پیمان می¬شوند، تک¬روی به صلاح هیچ ملتی نیست. ازین رو بسیاری از کشورها مشکلات خارجی خود را در قالب سازمان¬های فراملی حل و فصل می¬کنند و هر روز شاهد تشکیل اتحادیه¬های جدید در زمینه های مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی هستیم. اتحادیه اروپا نمونه¬ای از یک مجموعه هم¬گرا و تاثیرگذار جهانی است که توانسته در قالب یک بلوک اقتصادی قدرتمند جایگاه مناسبی را در نظام بین الملل و دیپلماسی اقتصادی کسب نماید.(شهسواری، حسن، 1390 ش، ص 57) جهان اسلام دارای دشمنان فراوانی است که در این دشمنی با هم متحد هستند و در را ه تخریب و تضعیف دولت¬ها و ملت¬های مسلمان از هیچ کوششی دریغ نمی¬ورزند. این دشمنان و در راس آنها صهیونیسم جهانی، دنبال اتحاد همه قدرت¬های جهانی بر علیه امت اسلام است. در صورت هم¬افزایی و بهره¬مندی از استعدادهای جهان اسلام، امکان ارتباط بهتر و به¬دور از تاثیر پذیری فرهنگی از بیگانگان، برای ایجاد تفاهم بیشتر میان امت اسلامی و نشر معارف دینی فراهم خواهد آمد. از هم گسیختگی امت اسلامی و عدم سازمان¬دهی و بهره¬مندی از استعدادها، منطقة فراغ وبستر مناسب برای دسیسه¬ها و توطئه¬های دشمن ایجاد می¬کند و ظرفیت¬ها و استعدادها را به تهدید تبدیل می-نماید.

چگونگی بهره¬مندی از ظرفیت¬ها در برابر مشکلات فراگیر

در صورت اتحاد و هماهنگی جهان اسلام، برنامه¬ریزان با هم¬فکری و مشورت می¬توانند متناسب با نوع مشکل به بهترین وجه ممکن از تمام ظرفیت¬ها بهره¬برداری کنند و حسب نیاز مسلمانان و کشورهای اسلامی و مناطق مورد تهدید به آنها خدمت¬رسانی نمایند. به عنوان مثال:

بهره¬برداری از ظرفیت¬های نظامی

مسئولیت نیروهای مسلح در سطح جهان دفاع از شهروندان هر کشور در برابر تهدیدهای مختلف به ویژه نظامی و امنیتی است. به خطر افتادن سلامت جسمی و روحی شهروندان، در مواجهه با هرگونه خطری اعم از نظامی و حوادث طبیعی و بیماری¬های فراگیر، همکاری و تلاش نیروهای نظامی و انتظامی را می¬طلبد. از جمله همکاری¬هایی که با استفاده از نیروهای منسجم و تحت برنامه و دستور نظامی در خدمات رسانی عمومی و بین¬المللی امکان دارد، می¬توان به عنوان نمونه موارد زیر را برشمرد: اجرا، کنترل و نظارت بر منع آمد و شد در صورت اعلام لزوم قرنطینه؛ فعالیت رسته¬های بهداشتی و درمانی نیروهای مسلح و مساعدت در امور بهداشت و جبران خلأ پیشگیرانه و جبران کمبود نیروی خدمات بهداشت و کادر درمان؛ برگزاری رزمایش آموزشی مسایل بهداشتی مورد نیاز عموم مردم؛ تاسیس سرویس¬های بهداشتی و بیمارستان¬های صحرایی؛ ...

بهره¬برداری از ظرفیت¬های سیاسی

ظرفیت های سیاسی مسلمانان متناسب با جمعیت ایشان در مناطق مختلف و نفوذ در دولت¬ها و حکومت¬ها و جایگاه اقتصادی، نظامی و فرهنگی آنها متفاوت است. اما در صورت اتحاد جهان اسلام این نفوذ و جایگاه در مناطق مختلف، جهت پیگیری مشکلات مسلمانان به مراتب بالاتر و بیشتر خواهد شد. از جمله بهره¬هایی که از ظرفیت سیاسی جهان اسلام می¬شود استفاده شود عبارت است از: حمایت از مسلمانان تحت فشار و تهدید قومی، مذهبی و سیاسی در اقصی نقاط عالم؛ جلوگیری از تعدی و تجاوز کشورهای بیگانه به سرزمین مسلمانان؛ جلوگیری از اعمال نفوذ بیگانگان در بلاد اسلامی و ایجاد هرج و مرج در آن سرزمین¬ها؛ جلوگیری از تصویب قطعنامه¬های استکباری و استعماری و تحریم¬ها علیه مسلمانان؛ توافق و تبانی بر حق وتوی جهان اسلام در راه دفاع از دین و یاری رساندن به مظلومان جهان؛ اعمال نفوذ در کشورهای غیر اسلامی دارای جمعیت مسلمانان و جلوگیری از تبعیض علیه ایشان در زمینه های مختلف از جمله امدادرسانی در حوادث و بیماری¬ها؛ مطالبه حقوق مسلمانان و کشورهای اسلامی در عرصه بین الملل؛ رفع خصومت میان مسلمانان و بازداشتن ایشان از تجاوز و تعدی به یکدیگر؛ ...

بهره¬برداری از ظرفیت¬های اقتصادی

ظرفیت¬های اقتصادی جهان اسلام این زمینه را فراهم می¬آورد تا با استفاده از آن در حوادث و بلایا و بیماری¬های فراگیر به سهولت اقدامات لازم را به¬عمل آورند؛ از قبیل: تهیه و ارسال مواد خوراکی حلال و مطمئن به مسلمانان آسیب¬دیده؛ تسهیل در ارسال بسته¬های امدادی، دارویی و غذایی و نقل و انتقال نیروهای نظامی و امدادی با استفاده از جغرافیایی مشترک؛ تسهیل در هزینه مداوا و درمان آسیب¬دیدگان و مبتلایان مشکلات و بیمری¬های فراگیر؛ تدارک ضرر و زیان وارده به مناطق آسیب¬دیده در عرصه ساخت و ساز زیرساخت¬ها، منازل، بیمارستان¬ها، مراکز آموزشی و ...؛ ایجاد اشتغال و بستر تولید برای آسیب دیدگان شغلی ناشی از حوادث و بلایا؛ ایجاد بازار توزیع برای تولیدات آسیب¬دیدگان شغلی ناشی از حوادث و بلایا؛ ارتقاء زیربنای ساخت مناطق آسیب¬دیده و پیشگیری از آسیب¬دیدگی در حوادث احتمالی بعدی؛ ...

بهره¬برداری از ظرفیت¬های علمی

پیشگیری از رخنه دشمن از طریق دارو و درمان و تاثیرگذاری سوء در سلامت و نسل جامعه اسلامی؛ توزیع علوم و فناوری میان جوامع اسلامی و رشد و نمو تکنولوژی آن جهت آمادگی و پیشگیری از حوادث و بلایا؛ تنظیم سبک زندگی جامعه اسلامی با استفاده از علم و فناوری جدید و گسترش فرهنگ و اخلاق اسلامی همزمان با رشد تکنولوژی؛ صادرات محصولات دانش‌بنیان به سایر کشورهای اسلامی؛ استفاده از نوآوری¬های علمی جهت رشد قدرت نظامی و اقتصادی و نفوذ سیاسی جهان اسلام؛ ...

جمع¬بندی

بهره¬برداری از ظرفیت¬ها و استعدادهای جهان اسلام، جهت مواجهه با مشکلات و بلاهای فراگیر، مستلزم درک آحاد جامعه اسلامی نسبت به لزوم وحدت و هم¬افزایی جهان اسلام است. دشمن با شناسایی نقاط قوت جهان اسلام و سرپوش نهادن بر آن و تلاش برای انحراف جامعه اسلامی برای عدم توجه به آن ظرفیت¬ها، آن را تبدیل به نقاط ضعف جامعه اسلامی می¬کند. شایسته است که جهان اسلام با تمسک به آیه وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (آل عمران(3) (103)) بر فرموده پیامبر گرامی اسلام که الاسلام یعلوا ولایعلی علیه(علامه محمد باقر مجلسي، 1403 ق، ج 39، ص 47) جامه تحقق بپوشانند. 

منابع

قرآن کریم اسعدی، مرتضی، 1366ش، جهان اسلام، شیراز، نشر دانشگاه شیراز. اشميت، هلموت، 1367، استراتژى بزرگ، ترجمه هرمز همايون¬پور، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى. حافظ¬نیا، محمدرضا، 1379، مبانی مطالعات سیاسی-اجتماعی، جلد اول، قم، سازمان حوزه¬ها و مدارس علمیه خارج از کشور. خمینی، روح الله، 1279-1368، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) زرقاني، سيد هادي، 1389، نقد و ارزيابي مدل¬هاي سنجش قدرت ملي، فصلنامه ژئوپلیتیک، دوره 6 ، شماره 1. شهسواری، حسن، 1390 ش، نقش اتحادیه اروپا در روند اقتصادی کشورهای خلیج فارس، تهران، دانشگاه تربیت معلم،. حداد عادل، غلامعلی، 1389، دانشنامه جهان اسلام، تهران، نشر بنیاد دایره‌المعارف اسلامى، ج14، علامه محمد باقر مجلسي، 1403 ق، بحارالانوار، (ناشر، انتشارات داراحياء‌التراث العربي، بيروت، ، ج 39. كاظمى، علي¬اصغر، 1370، نظرية همگرايى در روابط بين الملل، تهران: نشر قومس كاظمى، علي¬اصغر، 1378، روابط بين الملل در تئوري و عمل، تهران: نشر قومس. گلی زواره، غلامرضا، سرزمین، 1372، اسلام شناخت اجمالی کشورها و نواحی مسلمان نشین جهان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم. گلی زواره، غلامرضا، 1385، جغرافیای جهان اسلام، قم، مرکز آموزشی و پژوهشی امام خمینی. مستوفی الممالک، رضا، جغرافیای کشورهای اسلامی. مظفری، محمد حسین، 1388، کشورهای اسلامی و حقوق بشر، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران انتشارات باز. مقتدر، هوشنگ، 1370، سياست بين الملل و سياست خارجى، تهران: نشر مفهرس. موثقي، سيد احمد 1378، علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمين در انديشة سياسي و آراي اصلاحي سيد جمالالدين اسدآبادي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي. ماهنامه اميد انقلاب ، 1383، «اوضاع جهان اسلام و رسالت سازمان كنفرانس اسلامی». ولایتی علی اکبر- سعید محمدی رضا، 1389، فصل¬نامه دانش سیاسی، مقاله تحلیل تجارب همگرایی در جهان اسلام، سال ششم، شماره اول، دانشگاه امام صادق(ع). ولايتى، علي اكبر، 1376، ايران و مسئله فلسطين بر اساس اسناد وزارت امور خارجه ) 1937-1897م/1317-1315ق)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى.