اباحیه

از ویکی‌وحدت

اباحیه از جمله فرقه‌هایی است که رفتار خلاف شرع را مباح و آزاد می‌دانند.

معنای لغوی اباحیّه

اباحیه از ریشه بَوح و بُوْح به معنای مباح کردن، حلال دانستن و جایز شمردن است.[۱]

معنای اصطلاحی اباحیه

اباحیه در اصطلاح به فرقه‌هایی گفته می‌شود که اعتقادی به وجود تکلیف ندارند و ارتکاب محارم را روا می‌دانند.[۲]

در شرع اباحه آن است که شریعت حکم به آن نکند بلکه شخص‏ مخیر بین فعل یا ترک آن باشد. به عبارت دیگر، «اباحه» در اصطلاح فقها حکمى است که عارى از طلب باشد و «تخییر» حکمى است که بین فعل و ترک آن مخیر باشد و مکلّف بتواند آن را انجام دهد یا ندهد. در لغت، اباحه و اباحت به معنى مباح کردن، حلال کردن و جایز شمردن آمده که مقابل حظر و تحریم است.اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهل‏ انگارانه اخلاقى که منع شرعى و عرفى دارد، اطلاق مى‏ شود.چنان که بعضى از فرق غلاة و متصوّفه را متهم به اباحه کرده‏ اند.بعضى از غلاة شیعه مى‏ گفتند که ما باید بار تکلیف را از دوش برداریم و کارى یا چیزى را بر خود حرام نشماریم. برخى دیگر مى ‏گفتند که حرام و حلالى که در قرآن و سنت آمده است، مقصود از آن ها تبرّاى از دشمنان امامان و تولاى به ایشان و دوستان ایشان است.بعضى معتقد بودند که شناختن امام و مهر ورزیدن به وى براى ایشان کافى است و دیگر احتیاجى از پرهیز چیزهاى «حرام» ندارند از این رو انجام هر کارى را و لو این که مخالف شرع باشد بر خود مباح مى ‏دانستند. عبد القاهر بغدادى در کتاب «الفرق بین الفرق» از بعضى فرقه ‏هاى اباحى نام برده است و مى‏ نویسد که: «بابکیه» را در کوهستان شان جشنى است و در آن شب مردان و زنان شان با هم گرد آیند و مى ‏گسارند و ساز و ناى نوازند، ناگاه چراغ را بکشند و جامه برکنند و مردان در زنان آویزند. «معتزله» مى‏ گفتند: آیا افعال آدمى را پیش از وحى یا در فاصله میان دو وحى باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «عقل» را در «حسن و قبح اعمال» جارى می دانستند مى‏ گفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان‏ بخش ناروا است. جاحظ که یکى از بزرگان «معتزله» بوده مى‏ گفت: هر چه در قرآن و سنت نهى نشده باشد مباح مطلق است. «اسماعیلیه» مى‏ گفتند: «اذا ظهرت الحقایق بطلت الشرایع» یعنى اگر حقایق دین آشکار شود، شرایع و قوانین باطل مى‏ گردد.[۳]

پانویس

  1. ر. ک، التعریفات ، میر سید شریف جرجانی ، ج۱، ص۳، فرهنگ معین ، ج۱، ص۱۱۶.
  2. بحرالرائق، نجم الدین مصری ، ج۱، ص۱۸۱، دار الکتب العلمیه، اول، بیروت، ۱۴۱۸.
  3. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم، ص 4 با ویرایش محدود.