اندیشه اصلاحی اعتدالی در مصر و ایران

از ویکی‌وحدت

اندیشه اصلاحی اعتدالی در مصر و ایران از عمده ترین اندیشه های مشترک معاصر این دو کشور بوده است. رهبران اندیشه اصلاحی اعتدالی در جذب عناصری از فرهنگ و اندیشه جدید که می‌تواند در خارج کردن جامعه از رکود و انحطاط به کار‌آید و تبدیل آن به عناصری سازگار با فرهنگ و اندیشه دینی تردید نمی‌کردند و هرگز وام‌ستانی از غرب را پنهان نمی‌کردند بلکه بر ضرورت استفاده و کسب آگاهانه و گزینشی از فرهنگ و مدنیت غرب تاکید می‌ورزیدند. این جریان در فضای اجتماعی سیاسی از نیمه قرن نوزدهم به بعد یعنی دورانی که خوشبینی‌های اولیه نسبت به اروپا رنگ باخته بود و مسلمانان دو کشور، علاوه بر چهره تمدنی و علمی اروپا، وجه استعماری اروپا و آثار سوء آن را آشکارا و بلاواسطه حس می‌کردند به وجود آمد. جنبش‌های «عرابی پاشا» در مصر و رژی در ایران از چنین تجربه مشترکی حکایت دارد.

اندیشه اصلاحی اعتدالی در مصر

در مصر امور این کشور پس از شکست قیام عرابی پاشا که اهدافی ضداستعماری و ضداستبدادی را تعقیب می‌کرد، تحت نظارت و کنترل کامل انگلیس قرار گرفته بود. حضور مستقیم استعمار انگلیس، روند تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مصر را مختل کرد. بلافاصله پس از سلطه بریتانیا بر مصر تغییر زبان عربی به زبان انگلیسی و تعیین زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی آموزشی و محدود کردن آموزش به تربیت کادرهای اداری و حکومتی در دستور کار اشغالگران انگلیسی قرار گرفت.[۱]

روایت ا.ن.کلنیژن جغرافی دان روسی از اوضاع سیاسی - اجتماعی و مظاهر زندگی شهری قاهره و دیگر شهرهای بزرگ مصر در این سال‌ها به کفایت گویاست. وی به هنگام دیدار از مصر در سال ۱۸۹۵م می‌نویسد: «ناوگان‌ها و کشتی‌های بی‌شمار و ژاندارم‌های انگلیسی در بندرگاه‌ها، نیروهای انگلیسی در قلعه‌ها، وزیران و کارمندان نامحدود انگلیسی، مدیران اداری انگلیسی، فروشگاه‌های انگلیسی، جامه‌های انگلیسی، زبان انگلیسی، بازی‌های انگلیسی و مهمتر از همه کلان‌سرمایه‌داران و رباخوران انگلیسی هستند که مصر را تسخیر کرده‌اند.» [۲]

قیام فکری شیخ محمد عبده

شیخ محمد عبده در چنین شرایطی در مصر پرچم جنبش اصلاح اندیشه دینی را به دست گرفت. او به علل و دلایلی که از حوصله این نوشتار خارج است از روح حماسی و انقلابی سید جمال فاصله گرفت و میراث‌دار روح اصلاحی و تئوریک اندیشه‌های سید جمال شد و جنبش اعتدالی اصلاحی دینی در مصر پایه‌گذاری کرد.

  1. عبدالرازق، ۱۹۹۵،ج۱: ۱۲۸
  2. لوین، ۱۳۷۸: ۱۵۱-۱۵۲