سلمانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
سلمانيه‏ پيروان گزافه‏ گوى سلمان فارسى نخستين ايرانى كه به اسلام مشرف شد؛ هستند.  
'''سلمانیه‏''' پیروان گزافه‏ گوى [[سلمان فارسى]] نخستین ایرانى که به اسلام مشرف شد؛ هستند.  


==شرح حال سلمان==
==شرح حال سلمان==
سلمان از ياران قديم رسول خدا (ص) بود و نام خويش را سلمان الاسلام نهاد. وی در اصل از زرتشتيان اصفهان به شمار مى ‏رفت و عمرش بسیار طولانی بود. در زادگاه وى اختلاف كرده ‏اند بعضى او را از پارس و بسيارى از جى اصفهان دانسته‏ اند. سلمان فارسى و صهيب رومى (يونانى) و بلال حبشى از مسلمانان غير عربى هستند كه بدين اسلام گرويدند. درباره نام او نيز اختلاف كرده‏اند، به قول محمد بن اسحاق كه قديمى‏ترين سيره نويس اسلام است، وى پسر دهقانى از مردم قريه جى اصفهان بود و ماهيه يا ماهويه (روزبه) نام داشت. بنا بر این، نام سلمان به درستى معلوم نيست و پيش از او كسى از عرب بدين اسلام خوانده نشد به نظر می رسد که سلمان پارسى پس از قبول مسيحيت و معاشرت با كشيشان آرامى نژاد نصرانى كه در شامات مسكن داشتند، به این نام خوانده شده است و چون مردى درست كار و حقيقت جو بوده است آن كشيشان آرامى زبان، او را به سريانى (شلمانا) يعنى مردى كامل و درستكار و متقى خوانده‏ اند.با اين كه سلمان از موالى بوده ولى در اخذ حقوق و عطا مانند ديگر اصحاب پيغمبر كه در جنگ بدر شركت داشتند از ديوان عطا بهره‏مند مى‏شد و مستمرى او از چهار هزار تا شش هزار درهم بوده است. در جوانى دين زرتشتى را رها كرده به كيش مسيح درآمد و به دنبال راهبى به شام رفت و در شهرهاى موصل ، نصيبين و عموريه گردش كرد و كتاب هايى از روميان و يهودان خواند.
سلمان از یاران قدیم رسول خدا (ص) بود و نام خویش را سلمان الاسلام نهاد. وی در اصل از زرتشتیان اصفهان به شمار مى ‏رفت و عمرش بسیار طولانی بود. در زادگاه وى اختلاف کرده ‏اند بعضى او را از پارس و بسیارى از جى اصفهان دانسته‏ اند. سلمان فارسى و صهیب رومى (یونانى) و بلال حبشى از مسلمانان غیر عربى هستند که بدین اسلام گرویدند. درباره نام او نیز اختلاف کرده‏اند، به قول محمد بن اسحاق که قدیمى‏ترین سیره نویس اسلام است، وى پسر دهقانى از مردم قریه جى اصفهان بود و ماهیه یا ماهویه (روزبه) نام داشت. بنا بر این، نام سلمان به درستى معلوم نیست و پیش از او کسى از عرب بدین اسلام خوانده نشد به نظر می رسد که سلمان پارسى پس از قبول مسیحیت و معاشرت با کشیشان آرامى نژاد نصرانى که در شامات مسکن داشتند، به این نام خوانده شده است و چون مردى درست کار و حقیقت جو بوده است آن کشیشان آرامى زبان، او را به سریانى (شلمانا) یعنى مردى کامل و درستکار و متقى خوانده‏ اند.با این که سلمان از موالى بوده ولى در اخذ حقوق و عطا مانند دیگر اصحاب پیغمبر که در جنگ بدر شرکت داشتند از دیوان عطا بهره‏مند مى‏شد و مستمرى او از چهار هزار تا شش هزار درهم بوده است. در جوانى دین زرتشتى را رها کرده به کیش مسیح درآمد و به دنبال راهبى به شام رفت و در شهرهاى موصل ، نصیبین و عموریه گردش کرد و کتاب هایى از رومیان و یهودان خواند.
بعضى ها نوشته‏ اند كه اصل وى از رامهرمز و  در آیین مزدک بوده  و سپس به مسيحيت گرائيد. سلمان همواره در جستجوى دينى درست و حق بوده است و در طلب آن به شهرهاى شام و انطاكيه و اسكندريه رفته تا سرانجام گذرش به صحراى عربستان افتاد و به «وادى القرى» رسيد و چون در كتب پيشينيان خوانده بود كه پيامبری از آن سرزمين خواهد آمد و دين حنيف ابراهيم را زنده خواهد كرد، در آن وادى به جستجوى آن پيامبر رفت و مدتى در ميان قبيله بنى كلب بود. سرانجام ايشان او را به بردگى گرفته و فروختند و مردى يهودى به نام عثمان بن اشهل از بنى قريظه وى را خريد و با خود به مدينه آورد و به باغبانى تاكستان خود گماشت. در آنجا سلمان بشارت ظهور پيامبر جديد را استماع كرد و در سال اول هجرى در «قبا» به خدمت آن حضرت شتافت و او را همچنان يافت كه در فكر و خيالش بود. حضرت محمد (ص) به يارى ديگر صحابه، او را از آن يهودى باز خريد و در زمره اصحاب خويش درآورد. بهايى كه براى بازخريد او پرداختند، چهل اوقيه طلا بود. در هر صورت، شخصيت سلمان در تاريخ بسيار مبهم و اسرارآميز است و اخبار صحيحى از او در دست نيست. همينقدر مى ‏دانيم كه سلمان در جنگ قادسيه همراه سعد وقاص‏ در لشكر عرب خدمت مى‏كرد و تيسفون بدون خون ريزى بسيار، با نصايح او به ايرانيان، و بر حذر داشتن ايشان از مقاومت فتح شد. وى از طرف عمر خليفه ثانى به فرمانروايى آن شهر قديمى تاريخى منسوب گشت، و سرانجام در همان شهر در نزديكى طاق كسرى به خاك سپرده شد، مرگ وى در زمان خلافت عثمان بن عفان در سال 36 هجرى قمری اتفاق افتاد.
بعضى ها نوشته‏ اند که اصل وى از رامهرمز و  در آیین مزدک بوده  و سپس به مسیحیت گرائید. سلمان همواره در جستجوى دینى درست و حق بوده است و در طلب آن به شهرهاى شام و انطاکیه و اسکندریه رفته تا سرانجام گذرش به صحراى عربستان افتاد و به «وادى القرى» رسید و چون در کتب پیشینیان خوانده بود که پیامبری از آن سرزمین خواهد آمد و دین حنیف ابراهیم را زنده خواهد کرد، در آن وادى به جستجوى آن پیامبر رفت و مدتى در میان قبیله بنى کلب بود. سرانجام ایشان او را به بردگى گرفته و فروختند و مردى یهودى به نام عثمان بن اشهل از بنى قریظه وى را خرید و با خود به مدینه آورد و به باغبانى تاکستان خود گماشت. در آنجا سلمان بشارت ظهور پیامبر جدید را استماع کرد و در سال اول هجرى در «قبا» به خدمت آن حضرت شتافت و او را همچنان یافت که در فکر و خیالش بود. حضرت محمد (ص) به یارى دیگر صحابه، او را از آن یهودى باز خرید و در زمره اصحاب خویش درآورد. بهایى که براى بازخرید او پرداختند، چهل اوقیه طلا بود. در هر صورت، شخصیت سلمان در تاریخ بسیار مبهم و اسرارآمیز است و اخبار صحیحى از او در دست نیست. همینقدر مى ‏دانیم که سلمان در جنگ قادسیه همراه سعد وقاص‏ در لشکر عرب خدمت مى‏کرد و تیسفون بدون خون ریزى بسیار، با نصایح او به ایرانیان، و بر حذر داشتن ایشان از مقاومت فتح شد. وى از طرف عمر خلیفه ثانى به فرمانروایى آن شهر قدیمى تاریخى منسوب گشت، و سرانجام در همان شهر در نزدیکى طاق کسرى به خاک سپرده شد، مرگ وى در زمان خلافت عثمان بن عفان در سال 36 هجرى قمری اتفاق افتاد.
آرامگاه او امروز مشهور به سلمان پاك است و سلطان مراد چهارم عثمانى (1623- 1640 م) آن را تجديد بنا كرد. سپس اين بنا در سال 1322 هجرى 1904 میلادی نوسازى شد. گويند كه سلمان در زمان حيات خويش با اين كه حكومت مداين را داشت از مستمرى و عطاى دولتى خويش بهره‏ مند نمى ‏شد و آن را به درويشان و تنگ دستان مى‏ داد و از خوص يعنى برگ خرما جامه‏ اى بر تن داشت و با نان جو سد جوع مى ‏كرد.
آرامگاه او امروز مشهور به سلمان پاک است و سلطان مراد چهارم عثمانى (1623- 1640 م) آن را تجدید بنا کرد. سپس این بنا در سال 1322 هجرى 1904 میلادی نوسازى شد. گویند که سلمان در زمان حیات خویش با این که حکومت مداین را داشت از مستمرى و عطاى دولتى خویش بهره‏ مند نمى ‏شد و آن را به درویشان و تنگ دستان مى‏ داد و از خوص یعنى برگ خرما جامه‏ اى بر تن داشت و با نان جو سد جوع مى ‏کرد.
بخارى و مسلم در صحاح خود شصت حديث را از او روايت كرده ‏اند. ابن بابويه قمىّ نيز كتابى به نام «اخبار سلمان و زهده و فضائله» نگاشته است.
بخارى و مسلم در صحاح خود شصت حدیث را از او روایت کرده ‏اند. ابن بابویه قمىّ نیز کتابى به نام «اخبار سلمان و زهده و فضائله» نگاشته است.
كشّى مى ‏نويسد: سلمان جزء  سه نفری بود  كه از بهشت بر ايشان تحفه نازل شد و جزء چهار نفری بود كه خداوند رسول (ص) خود را به دوستى با ايشان امر كرد. او اسم اعظم را مى ‏دانست و پيامبر صلوات الله علیه به او فرمود كه على علیه السلام را امير المؤمنين بداند.
کشّى مى ‏نویسد: سلمان جزء  سه نفری بود  که از بهشت بر ایشان تحفه نازل شد و جزء چهار نفری بود که خداوند رسول (ص) خود را به دوستى با ایشان امر کرد. او اسم اعظم را مى ‏دانست و پیامبر صلوات الله علیه به او فرمود که على علیه السلام را امیر المؤمنین بداند.


==مشاوره در جنگ احزاب==
==مشاوره در جنگ احزاب==
معروف است که  سلمان در جنگ احزاب كه نام پارسى آن كندك است، مسلمانان را به حفر گودالى در مقابل كفار مكّه تشویق کرد. از اين جهت آن جنگ مشهور به خندق شد. بعضى از خاورشناسان مانند هورويتز مى ‏نويسد كه خبر حفر خندق به اشاره سلمان فارسى در منابع قديمى ‏تر ذكر نشده است. بنا براین، ممكن است اين خبر توسط مسلمانان ايرانى جعل شده و سيف بن عمرو آن را نقل كرده باشد.
معروف است که  سلمان در جنگ احزاب که نام پارسى آن کندک است، مسلمانان را به حفر گودالى در مقابل کفار مکّه تشویق کرد. از این جهت آن جنگ مشهور به خندق شد. بعضى از خاورشناسان مانند هورویتز مى ‏نویسد که خبر حفر خندق به اشاره سلمان فارسى در منابع قدیمى ‏تر ذکر نشده است. بنا براین، ممکن است این خبر توسط مسلمانان ایرانى جعل شده و سیف بن عمرو آن را نقل کرده باشد.


==در نگاه پیامبر و اهل بیت==
==در نگاه پیامبر و اهل بیت==
سلمان آن قدر مورد محبت رسول خدا (ص) قرار گرفت كه فرمود: «السلمان منّا اهل البيت» و آن حضرت او را از اهل بيت خود شمرد.
سلمان آن قدر مورد محبت رسول خدا (ص) قرار گرفت که فرمود: «السلمان منّا اهل البیت» و آن حضرت او را از اهل بیت خود شمرد.
حضرت امام محمد باقر (ع) در تأييد اين خبر فرموده است: «سلمان امرؤ منى‏ و الينا اهل البيت و من لكم بمثل لقمان حكيم و كان بحر لا ينزف و لا يدرك ما عنده العلم الاول و العلم الآخر و الجنة تشتاق اليه كل يوم خمس مرات.» يعنى سلمان مردى از ما و اهل بيت ما بود و در ميان شما مانند لقمان حكيم بود و او دريايى بود كه هيچ‏گاه خشك نمى ‏شود و آن چه را كه دارد ادراك نمى ‏گردد. او علم اول و آخر را مى ‏دانست و بهشت هر روز پنج بار مشتاق اوست.
حضرت امام محمد باقر (ع) در تأیید این خبر فرموده است: «سلمان امرؤ منى‏ و الینا اهل البیت و من لکم بمثل لقمان حکیم و کان بحر لا ینزف و لا یدرک ما عنده العلم الاول و العلم الآخر و الجنة تشتاق الیه کل یوم خمس مرات.» یعنى سلمان مردى از ما و اهل بیت ما بود و در میان شما مانند لقمان حکیم بود و او دریایى بود که هیچ‏گاه خشک نمى ‏شود و آن چه را که دارد ادراک نمى ‏گردد. او علم اول و آخر را مى ‏دانست و بهشت هر روز پنج بار مشتاق اوست.


==فرقه های منسوب به سلمان==
==فرقه های منسوب به سلمان==
از آغاز قرن دوم هجرى قمری، نزديكى سلمان به خاندان پيغمبر و ايرانى بودن او بسيارى از غلاة شيعه را مجذوب کرد. كيسانيه قديمى‏ ترين فرقه ‏اى بودند كه به سلمان فارسى ارادت مى ‏ورزيدند و حتی بعضى از ساده ‏لوحان عرب گمان مى‏ كردند كه حضرت محمد (ص) اخبارى را كه در قرآن آمده از او ياد مى ‏گيرد. به قول ايوانف در كتاب «اسماعيليات» برخى از اسماعيليه به همين اشتباه دچار شده و گفتند كه: سلمان قرآن را به محمد (ص) سپرده است و فرشته جبرائيل فقط عنوانى است براى رسالت خدايى سلمان. امّا بنا بر اعتقاد اماميه معتدل، سلمان نخستين شخص از سه حوارى پيامبر (ص) است كه همراه با مقداد و ابوذر، محرم سرّ و مشاور خاص او بوده است. او پس از فوت پيامبر (ص) نيز نزد على (ع) همين مقام را داشت و پيامبر (ص) در نهان او را به پنج تن ديگر از صحابه سوگند داده است تا دوستى خود را با على (ع) اظهار كند.
از آغاز قرن دوم هجرى قمری، نزدیکى سلمان به خاندان پیغمبر و ایرانى بودن او بسیارى از غلاة شیعه را مجذوب کرد. کیسانیه قدیمى‏ ترین فرقه ‏اى بودند که به سلمان فارسى ارادت مى ‏ورزیدند و حتی بعضى از ساده ‏لوحان عرب گمان مى‏ کردند که حضرت محمد (ص) اخبارى را که در قرآن آمده از او یاد مى ‏گیرد. به قول ایوانف در کتاب «اسماعیلیات» برخى از اسماعیلیه به همین اشتباه دچار شده و گفتند که: سلمان قرآن را به محمد (ص) سپرده است و فرشته جبرائیل فقط عنوانى است براى رسالت خدایى سلمان. امّا بنا بر اعتقاد امامیه معتدل، سلمان نخستین شخص از سه حوارى پیامبر (ص) است که همراه با مقداد و ابوذر، محرم سرّ و مشاور خاص او بوده است. او پس از فوت پیامبر (ص) نیز نزد على (ع) همین مقام را داشت و پیامبر (ص) در نهان او را به پنج تن دیگر از صحابه سوگند داده است تا دوستى خود را با على (ع) اظهار کند.


==سینیه، عینیه و میمیه همان سلمانیه==
==سینیه، عینیه و میمیه همان سلمانیه==
بعضى از فرق سلمانيه بنا بر اختصار خود را «سينيه» مى‏ ناميدند و مى ‏گفتند: سلمان يعنى سين بالاتر از امام است و حتى تا مرتبه الوهيت بالا مى‏رود و نيز سلمان را در تثليث محمد (ص) و على (ع) و سلمان داخل مى ‏كردند. از على (ع) تعبير به عين و از محمد (ص) تعبير به «م» مى‏ نمودند، گاهى خود را «سينيه» و «عينيه» و «ميميه» مى ‏خواندند كه هر سه آن ها تجلى خداوند بزرگ بود. سبعيه و كيسانيه از «عينيه» و ابو الخطاب و پيروان او از «سينيه» و مغيرة بن سعيد و پيروانش از «ميميه» بودند.
بعضى از فرق سلمانیه بنا بر اختصار خود را «سینیه» مى‏ نامیدند و مى ‏گفتند: سلمان یعنى سین بالاتر از امام است و حتى تا مرتبه الوهیت بالا مى‏رود و نیز سلمان را در تثلیث محمد (ص) و على (ع) و سلمان داخل مى ‏کردند. از على (ع) تعبیر به عین و از محمد (ص) تعبیر به «م» مى‏ نمودند، گاهى خود را «سینیه» و «عینیه» و «میمیه» مى ‏خواندند که هر سه آن ها تجلى خداوند بزرگ بود. سبعیه و کیسانیه از «عینیه» و ابو الخطاب و پیروان او از «سینیه» و مغیرة بن سعید و پیروانش از «میمیه» بودند.


==اعتقاد به نبوت سلمان==
==اعتقاد به نبوت سلمان==
ابو حاتم رازى مى‏ نويسد كه سلمانيه كسانى بودند كه قايل به نبوت سلمان فارسى‏ اند و گروهى به خدايى او اعتقاد دارند و معتقدند که آيه: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا ...» سوره زخرف، آیه 45 در باره سلمان است یعنی اى پيامبر (ص) از كسى كه پيش از تو فرستاديم یعنی سلمان سؤال كن.
ابو حاتم رازى مى‏ نویسد که سلمانیه کسانى بودند که قایل به نبوت سلمان فارسى‏ اند و گروهى به خدایى او اعتقاد دارند و معتقدند که آیه: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا ...» سوره زخرف، آیه 45 در باره سلمان است یعنی اى پیامبر (ص) از کسى که پیش از تو فرستادیم یعنی سلمان سؤال کن.


==نفر ششم آل عبا==
==نفر ششم آل عبا==
بنا به قول كشّى، بشّار شعيرى سلمان را در زمره پنج تن آورده است و عدد آنان را به شش تن رسانيده كه عبارت است از:
بنا به قول کشّى، بشّار شعیرى سلمان را در زمره پنج تن آورده است و عدد آنان را به شش تن رسانیده که عبارت است از:
محمد (ص) و على (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسين (ع) و سلمان. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم،  ص 230</ref> <ref>ابو عبد الله محمد بن سعد، طبقات ابن سعد، چاپ لیدن، سال 1322 هجری قمری، ج 4، ص 53- 67.</ref>
محمد (ص) و على (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) و سلمان. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم،  ص 230</ref> <ref>ابو عبد الله محمد بن سعد، طبقات ابن سعد، چاپ لیدن، سال 1322 هجری قمری، ج 4، ص 53- 67.</ref>
<ref>اصفهانی ابی نعیم، حلية الاولياء و طبقات الاصفياء، مطبعه السعادة، 1932 میلادی، انتشارات السعاده، ج 1، ص 185.</ref> <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلّين، چاپ مصر،  سال 1950 میلادی،  ج 1، ص 13</ref><ref>اشعری قمی سعد بن عبد الله، المقالات و الفرق، تحقيق دکتر محمد جواد مشكور،  چاپ تهران،  سال 1963 میلادی،  ص 52- 57- 59- 61.</ref> <ref>بدوی عبد الرحمن، شخصيات قلقه فى الاسلام، چاپ مصر، سال 1946 میلادی، ص 1- 52.</ref> <ref>فهرست رجال كشّى، ص 133.</ref>
<ref>اصفهانی ابی نعیم، حلية الاولياء و طبقات الاصفياء، مطبعه السعادة، 1932 میلادی، انتشارات السعاده، ج 1، ص 185.</ref> <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلّين، چاپ مصر،  سال 1950 میلادی،  ج 1، ص 13</ref><ref>اشعری قمی سعد بن عبد الله، المقالات و الفرق، تحقيق دکتر محمد جواد مشكور،  چاپ تهران،  سال 1963 میلادی،  ص 52- 57- 59- 61.</ref> <ref>بدوی عبد الرحمن، شخصيات قلقه فى الاسلام، چاپ مصر، سال 1946 میلادی، ص 1- 52.</ref> <ref>فهرست رجال كشّى، ص 133.</ref>


خط ۳۴: خط ۳۴:
[[رده: کلام ]]
[[رده: کلام ]]
[[رده: مذاهب کلامی ]]
[[رده: مذاهب کلامی ]]
<references />

نسخهٔ ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۵۷

سلمانیه‏ پیروان گزافه‏ گوى سلمان فارسى نخستین ایرانى که به اسلام مشرف شد؛ هستند.

شرح حال سلمان

سلمان از یاران قدیم رسول خدا (ص) بود و نام خویش را سلمان الاسلام نهاد. وی در اصل از زرتشتیان اصفهان به شمار مى ‏رفت و عمرش بسیار طولانی بود. در زادگاه وى اختلاف کرده ‏اند بعضى او را از پارس و بسیارى از جى اصفهان دانسته‏ اند. سلمان فارسى و صهیب رومى (یونانى) و بلال حبشى از مسلمانان غیر عربى هستند که بدین اسلام گرویدند. درباره نام او نیز اختلاف کرده‏اند، به قول محمد بن اسحاق که قدیمى‏ترین سیره نویس اسلام است، وى پسر دهقانى از مردم قریه جى اصفهان بود و ماهیه یا ماهویه (روزبه) نام داشت. بنا بر این، نام سلمان به درستى معلوم نیست و پیش از او کسى از عرب بدین اسلام خوانده نشد به نظر می رسد که سلمان پارسى پس از قبول مسیحیت و معاشرت با کشیشان آرامى نژاد نصرانى که در شامات مسکن داشتند، به این نام خوانده شده است و چون مردى درست کار و حقیقت جو بوده است آن کشیشان آرامى زبان، او را به سریانى (شلمانا) یعنى مردى کامل و درستکار و متقى خوانده‏ اند.با این که سلمان از موالى بوده ولى در اخذ حقوق و عطا مانند دیگر اصحاب پیغمبر که در جنگ بدر شرکت داشتند از دیوان عطا بهره‏مند مى‏شد و مستمرى او از چهار هزار تا شش هزار درهم بوده است. در جوانى دین زرتشتى را رها کرده به کیش مسیح درآمد و به دنبال راهبى به شام رفت و در شهرهاى موصل ، نصیبین و عموریه گردش کرد و کتاب هایى از رومیان و یهودان خواند. بعضى ها نوشته‏ اند که اصل وى از رامهرمز و در آیین مزدک بوده و سپس به مسیحیت گرائید. سلمان همواره در جستجوى دینى درست و حق بوده است و در طلب آن به شهرهاى شام و انطاکیه و اسکندریه رفته تا سرانجام گذرش به صحراى عربستان افتاد و به «وادى القرى» رسید و چون در کتب پیشینیان خوانده بود که پیامبری از آن سرزمین خواهد آمد و دین حنیف ابراهیم را زنده خواهد کرد، در آن وادى به جستجوى آن پیامبر رفت و مدتى در میان قبیله بنى کلب بود. سرانجام ایشان او را به بردگى گرفته و فروختند و مردى یهودى به نام عثمان بن اشهل از بنى قریظه وى را خرید و با خود به مدینه آورد و به باغبانى تاکستان خود گماشت. در آنجا سلمان بشارت ظهور پیامبر جدید را استماع کرد و در سال اول هجرى در «قبا» به خدمت آن حضرت شتافت و او را همچنان یافت که در فکر و خیالش بود. حضرت محمد (ص) به یارى دیگر صحابه، او را از آن یهودى باز خرید و در زمره اصحاب خویش درآورد. بهایى که براى بازخرید او پرداختند، چهل اوقیه طلا بود. در هر صورت، شخصیت سلمان در تاریخ بسیار مبهم و اسرارآمیز است و اخبار صحیحى از او در دست نیست. همینقدر مى ‏دانیم که سلمان در جنگ قادسیه همراه سعد وقاص‏ در لشکر عرب خدمت مى‏کرد و تیسفون بدون خون ریزى بسیار، با نصایح او به ایرانیان، و بر حذر داشتن ایشان از مقاومت فتح شد. وى از طرف عمر خلیفه ثانى به فرمانروایى آن شهر قدیمى تاریخى منسوب گشت، و سرانجام در همان شهر در نزدیکى طاق کسرى به خاک سپرده شد، مرگ وى در زمان خلافت عثمان بن عفان در سال 36 هجرى قمری اتفاق افتاد. آرامگاه او امروز مشهور به سلمان پاک است و سلطان مراد چهارم عثمانى (1623- 1640 م) آن را تجدید بنا کرد. سپس این بنا در سال 1322 هجرى 1904 میلادی نوسازى شد. گویند که سلمان در زمان حیات خویش با این که حکومت مداین را داشت از مستمرى و عطاى دولتى خویش بهره‏ مند نمى ‏شد و آن را به درویشان و تنگ دستان مى‏ داد و از خوص یعنى برگ خرما جامه‏ اى بر تن داشت و با نان جو سد جوع مى ‏کرد. بخارى و مسلم در صحاح خود شصت حدیث را از او روایت کرده ‏اند. ابن بابویه قمىّ نیز کتابى به نام «اخبار سلمان و زهده و فضائله» نگاشته است. کشّى مى ‏نویسد: سلمان جزء سه نفری بود که از بهشت بر ایشان تحفه نازل شد و جزء چهار نفری بود که خداوند رسول (ص) خود را به دوستى با ایشان امر کرد. او اسم اعظم را مى ‏دانست و پیامبر صلوات الله علیه به او فرمود که على علیه السلام را امیر المؤمنین بداند.

مشاوره در جنگ احزاب

معروف است که سلمان در جنگ احزاب که نام پارسى آن کندک است، مسلمانان را به حفر گودالى در مقابل کفار مکّه تشویق کرد. از این جهت آن جنگ مشهور به خندق شد. بعضى از خاورشناسان مانند هورویتز مى ‏نویسد که خبر حفر خندق به اشاره سلمان فارسى در منابع قدیمى ‏تر ذکر نشده است. بنا براین، ممکن است این خبر توسط مسلمانان ایرانى جعل شده و سیف بن عمرو آن را نقل کرده باشد.

در نگاه پیامبر و اهل بیت

سلمان آن قدر مورد محبت رسول خدا (ص) قرار گرفت که فرمود: «السلمان منّا اهل البیت» و آن حضرت او را از اهل بیت خود شمرد. حضرت امام محمد باقر (ع) در تأیید این خبر فرموده است: «سلمان امرؤ منى‏ و الینا اهل البیت و من لکم بمثل لقمان حکیم و کان بحر لا ینزف و لا یدرک ما عنده العلم الاول و العلم الآخر و الجنة تشتاق الیه کل یوم خمس مرات.» یعنى سلمان مردى از ما و اهل بیت ما بود و در میان شما مانند لقمان حکیم بود و او دریایى بود که هیچ‏گاه خشک نمى ‏شود و آن چه را که دارد ادراک نمى ‏گردد. او علم اول و آخر را مى ‏دانست و بهشت هر روز پنج بار مشتاق اوست.

فرقه های منسوب به سلمان

از آغاز قرن دوم هجرى قمری، نزدیکى سلمان به خاندان پیغمبر و ایرانى بودن او بسیارى از غلاة شیعه را مجذوب کرد. کیسانیه قدیمى‏ ترین فرقه ‏اى بودند که به سلمان فارسى ارادت مى ‏ورزیدند و حتی بعضى از ساده ‏لوحان عرب گمان مى‏ کردند که حضرت محمد (ص) اخبارى را که در قرآن آمده از او یاد مى ‏گیرد. به قول ایوانف در کتاب «اسماعیلیات» برخى از اسماعیلیه به همین اشتباه دچار شده و گفتند که: سلمان قرآن را به محمد (ص) سپرده است و فرشته جبرائیل فقط عنوانى است براى رسالت خدایى سلمان. امّا بنا بر اعتقاد امامیه معتدل، سلمان نخستین شخص از سه حوارى پیامبر (ص) است که همراه با مقداد و ابوذر، محرم سرّ و مشاور خاص او بوده است. او پس از فوت پیامبر (ص) نیز نزد على (ع) همین مقام را داشت و پیامبر (ص) در نهان او را به پنج تن دیگر از صحابه سوگند داده است تا دوستى خود را با على (ع) اظهار کند.

سینیه، عینیه و میمیه همان سلمانیه

بعضى از فرق سلمانیه بنا بر اختصار خود را «سینیه» مى‏ نامیدند و مى ‏گفتند: سلمان یعنى سین بالاتر از امام است و حتى تا مرتبه الوهیت بالا مى‏رود و نیز سلمان را در تثلیث محمد (ص) و على (ع) و سلمان داخل مى ‏کردند. از على (ع) تعبیر به عین و از محمد (ص) تعبیر به «م» مى‏ نمودند، گاهى خود را «سینیه» و «عینیه» و «میمیه» مى ‏خواندند که هر سه آن ها تجلى خداوند بزرگ بود. سبعیه و کیسانیه از «عینیه» و ابو الخطاب و پیروان او از «سینیه» و مغیرة بن سعید و پیروانش از «میمیه» بودند.

اعتقاد به نبوت سلمان

ابو حاتم رازى مى‏ نویسد که سلمانیه کسانى بودند که قایل به نبوت سلمان فارسى‏ اند و گروهى به خدایى او اعتقاد دارند و معتقدند که آیه: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا ...» سوره زخرف، آیه 45 در باره سلمان است یعنی اى پیامبر (ص) از کسى که پیش از تو فرستادیم یعنی سلمان سؤال کن.

نفر ششم آل عبا

بنا به قول کشّى، بشّار شعیرى سلمان را در زمره پنج تن آورده است و عدد آنان را به شش تن رسانیده که عبارت است از: محمد (ص) و على (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) و سلمان. [۱] [۲] [۳] [۴][۵] [۶] [۷]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 230
  2. ابو عبد الله محمد بن سعد، طبقات ابن سعد، چاپ لیدن، سال 1322 هجری قمری، ج 4، ص 53- 67.
  3. اصفهانی ابی نعیم، حلية الاولياء و طبقات الاصفياء، مطبعه السعادة، 1932 میلادی، انتشارات السعاده، ج 1، ص 185.
  4. اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلّين، چاپ مصر، سال 1950 میلادی، ج 1، ص 13
  5. اشعری قمی سعد بن عبد الله، المقالات و الفرق، تحقيق دکتر محمد جواد مشكور، چاپ تهران، سال 1963 میلادی، ص 52- 57- 59- 61.
  6. بدوی عبد الرحمن، شخصيات قلقه فى الاسلام، چاپ مصر، سال 1946 میلادی، ص 1- 52.
  7. فهرست رجال كشّى، ص 133.