توبه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'تقسیم بندی' به 'تقسیم‌بندی')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۶: خط ۶:
توبه در حقیقت پشیمان شدن از [[گناه]] و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی‌شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می‌شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه. هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است: «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می‌آمرزد».
توبه در حقیقت پشیمان شدن از [[گناه]] و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی‌شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می‌شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه. هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است: «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می‌آمرزد».


جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] على ‌علیه‌السلام در [[نهج البلاغه]] در شرح استغفار به معنى جامع و کامل آمده است. کسى در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویى امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش مى دانست که این استغفار جنبه صورى دارد و نه واقعى، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْرى مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزاى تو بگرید، آیا مى دانى استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!) سپس افزود:
جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] علی ‌علیه‌السلام در [[نهج البلاغه]] در شرح استغفار به معنی جامع و کامل آمده است. کسی در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویی امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش می دانست که این استغفار جنبه صوری دارد و نه واقعی، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْری مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزای تو بگرید، آیا می دانی استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!) سپس افزود:


«وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلى سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنى [و مرحله] دارد.)
«وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلی سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنی [و مرحله] دارد.)


«اوَّلُها النَّدَمُ عَلى ما مَضى»؛ (نخست، پشیمانى از گذشته است.)
«اوَّلُها النَّدَمُ عَلی ما مَضی»؛ (نخست، پشیمانی از گذشته است.)


«وَالثَّانى الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن براى همیشه است.)
«وَالثَّانی الْعَزْمُ عَلَی تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن برای همیشه است.)


«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّىَ الَى الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّى تَلْقَى اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقى را که از مردم ضایع کرده اى به آنها باز گردانى، به گونه اى که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسى بر تو نباشد.)
«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّیَ الَی الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّی تَلْقَی اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقی را که از مردم ضایع کرده ای به آنها باز گردانی، به گونه ای که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسی بر تو نباشد.)


«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَى کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّىَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبى که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آورى [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهى].)
«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَی کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّیَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبی که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آوری [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهی].)


«وَ الْخامِسُ انْ تَعْمِدَ الَى اللَّحْمِ الذَّى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیْبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ»؛ (پنجم این که گوشتهایى که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنى، تا چیزى از آن باقى نماند، و گوشت تازه به جاى آن بروید.)
«وَ الْخامِسُ انْ تَعْمِدَ الَی اللَّحْمِ الذَّی نَبَتَ عَلَی السُّحْتِ فَتُذِیْبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتَّی تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ»؛ (پنجم این که گوشتهایی که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنی، تا چیزی از آن باقی نماند، و گوشت تازه به جای آن بروید.)


«وَالسَّادِسُ انْ تُذِیقَ الْجِسْمَ الَم الَطَّاعَةِ کَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ»؛ (ششم آن که به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده اى درد و رنج طاعت را نیز بچشى، و پس از طىّ این مراحل بگو استغفر اللّه!)
«وَالسَّادِسُ انْ تُذِیقَ الْجِسْمَ الَم الَطَّاعَةِ کَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ»؛ (ششم آن که به همان اندازه که لذّت و شیرینی گناه را چشیده ای درد و رنج طاعت را نیز بچشی، و پس از طیّ این مراحل بگو استغفر اللّه!)


همین معنى در روایت دیگرى از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان على ‌علیه‌السلام نیز نقل شده است.
همین معنی در روایت دیگری از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان علی ‌علیه‌السلام نیز نقل شده است.


ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان على ‌علیه‌السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کارى مى توان پیدا کرد. ولى باید توجّه داشت که بعضى از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضى از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.
ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان علی ‌علیه‌السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کاری می توان پیدا کرد. ولی باید توجّه داشت که بعضی از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضی از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.


=اهمیت توبه=
=اهمیت توبه=
خط ۴۳: خط ۴۳:
احکام و مسائل مربوط به حق الناس دو قسم است:
احکام و مسائل مربوط به حق الناس دو قسم است:


الف . امور مالى (مانند بدهى، مظالم، خمس، زکات و...) ب . امور غیرمالى (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). الف . امور مالى (مانند بدهى، مظالم، خمس، زکات و...) اگر حق الناس از امور مالی است، مثلاً در معاملات و یا معاشرت‌هاى دیگر خداى ناکرده مالى از کسى تلف یا غصب کرده و یا کلاه بردارى و دزدى انجام داده باید مثل آن را اگر مثلی است و قیمت آن را اگر قیمتی است به صاحبانش برگرداند و می‌تواند به واسطه شخص دیگر و یا پست یا در حساب جاری آنها واریز کند و یا رضایت آنها را به نحوی کسب کند و اگر از امور اخلاقی است مثلا با تهمت یا غیبت آبروی کسی را برده باید توبه کند و تحصیل رضایت او لازم نیست. اگر صاحب مال و حق مالی را نمی‌شناسیم و یا اگر از دنیا رفته، بازماندگان آنها را نمی‌شناسیم و به ورثه او دسترسی نداریم باید با اجازه از مرجع تقلید از طرف او به فقیر صدقه دهیم. البته لازم نیست مبلغ سنگینی را یک دفعه صدقه بدهید؛ بلکه متناسب با وضع مالیتان به تدریج از طرف صاحب حق صدقه بدهید.
الف . امور مالی (مانند بدهی، مظالم، خمس، زکات و...) ب . امور غیرمالی (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). الف . امور مالی (مانند بدهی، مظالم، خمس، زکات و...) اگر حق الناس از امور مالی است، مثلاً در معاملات و یا معاشرت‌های دیگر خدای ناکرده مالی از کسی تلف یا غصب کرده و یا کلاه برداری و دزدی انجام داده باید مثل آن را اگر مثلی است و قیمت آن را اگر قیمتی است به صاحبانش برگرداند و می‌تواند به واسطه شخص دیگر و یا پست یا در حساب جاری آنها واریز کند و یا رضایت آنها را به نحوی کسب کند و اگر از امور اخلاقی است مثلا با تهمت یا غیبت آبروی کسی را برده باید توبه کند و تحصیل رضایت او لازم نیست. اگر صاحب مال و حق مالی را نمی‌شناسیم و یا اگر از دنیا رفته، بازماندگان آنها را نمی‌شناسیم و به ورثه او دسترسی نداریم باید با اجازه از مرجع تقلید از طرف او به فقیر صدقه دهیم. البته لازم نیست مبلغ سنگینی را یک دفعه صدقه بدهید؛ بلکه متناسب با وضع مالیتان به تدریج از طرف صاحب حق صدقه بدهید.


ب. امور غیرمالى (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). در حقوق مردم که غیر مالی است مانند غیبت کردن اگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر غیبت شده است و امکان پذیر نیست, طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد.
ب. امور غیرمالی (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). در حقوق مردم که غیر مالی است مانند غیبت کردن اگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر غیبت شده است و امکان پذیر نیست, طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد.


=آداب و مستحبات توبه=
=آداب و مستحبات توبه=
خط ۵۸: خط ۵۸:
۴- دعاهای توبه؛ مناسب است کسی که می‌ خواهد توبه کند، دعاهای توبه ‌ای را که از ائمه معصومین وارد شده است، به ویژه دعاهای صحیفه سجادیه، مخصوصاً دعای ۳۱ و یا مناجات خمسْ عشر، به خصوص مناجات تائبین را بخواند.
۴- دعاهای توبه؛ مناسب است کسی که می‌ خواهد توبه کند، دعاهای توبه ‌ای را که از ائمه معصومین وارد شده است، به ویژه دعاهای صحیفه سجادیه، مخصوصاً دعای ۳۱ و یا مناجات خمسْ عشر، به خصوص مناجات تائبین را بخواند.


۵- استغفار (درخواست بخشش)؛ قرآن مجید می‌فرماید: «وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ؛[۵] و از پروردگارتان طلب مغفرت کنید و بسوى او بازگردید».
۵- استغفار (درخواست بخشش)؛ قرآن مجید می‌فرماید: «وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ؛[۵] و از پروردگارتان طلب مغفرت کنید و بسوی او بازگردید».


=نقش توبه در سعادت انسان=
=نقش توبه در سعادت انسان=
خط ۷۰: خط ۷۰:
خداوند تمامی گناهان انسان را در صورت توبه می‌بخشد، اما لازم است توجه شود که توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بخواهد
خداوند تمامی گناهان انسان را در صورت توبه می‌بخشد، اما لازم است توجه شود که توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بخواهد


همچنین می‌توان گفت: توبه در اصطلاح اخلاقی رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنى، انسان تبه کار از معصیت و ترک واجب و انجام محرمات الهی دست بردارد. ولی در یک مرحله بالاتر توبه به معناى پرهیز از «ترک مستحب و مکروه» است یعنى، اگر بعضى از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترک کرده باشد، از آن توبه کند. پس توبه افراد عامى به این است که واجب و مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانى نیست؛ بلکه حقوق فراوانى دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:
همچنین می‌توان گفت: توبه در اصطلاح اخلاقی رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنی، انسان تبه کار از معصیت و ترک واجب و انجام محرمات الهی دست بردارد. ولی در یک مرحله بالاتر توبه به معنای پرهیز از «ترک مستحب و مکروه» است یعنی، اگر بعضی از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترک کرده باشد، از آن توبه کند. پس توبه افراد عامی به این است که واجب و مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعی بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانی نیست؛ بلکه حقوق فراوانی دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:


1. حق الله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهى بر عهده دارد، اعاده نماید.
1. حق الله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهی بر عهده دارد، اعاده نماید.


2. حق النفس؛ امام سجاد(ع) در رساله حقوق مى‌فرماید: حق نفست این است که آن را در طاعت خدا به کار برى.
2. حق النفس؛ امام سجاد(ع) در رساله حقوق می‌فرماید: حق نفست این است که آن را در طاعت خدا به کار بری.


3. حق الناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند.
3. حق الناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند.


=ارکان توبه=
=ارکان توبه=
در لغت به معناى رجوع است و حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می‌توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند. خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مى دهد: «و توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید»«توبه» کمیت و کیفیتى دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را مى دهد: «توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنى، خالص بودن است که در این زمینه قرآن مى‌فرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الى الله توبةً نصوحاً» (تحریم آیه(66)،  
در لغت به معنای رجوع است و حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می‌توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند. خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه می دهد: «و توبوا الی الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ ای مؤمنان همگی به سوی خدا رجوع کنید تا رستگار شوید»«توبه» کمیت و کیفیتی دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را می دهد: «توبوا الی الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنی، خالص بودن است که در این زمینه قرآن می‌فرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الی الله توبةً نصوحاً» (تحریم آیه(66)،  


اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلاف‌ها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزش‌هاى گذشته بخشوده مى شود و انسان توبه کننده به منزله بى گناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کَمن لاذَنب له» (مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 21.)
اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلاف‌ها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزش‌های گذشته بخشوده می شود و انسان توبه کننده به منزله بی گناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کَمن لاذَنب له» (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 21.)


=ویژگى‌هاى توبه خالص=
=ویژگی‌های توبه خالص=
یکى از آداب و شرایط توبه خالصانه، این است که تائب واجد سه ویژگى باشد:
یکی از آداب و شرایط توبه خالصانه، این است که تائب واجد سه ویژگی باشد:


1. از اینکه توبه اش پذیرفته نشود، باید بترسد.
1. از اینکه توبه اش پذیرفته نشود، باید بترسد.
خط ۹۰: خط ۹۰:
2. امید داشته باشد که توبه اش پذیرفته شود.
2. امید داشته باشد که توبه اش پذیرفته شود.


3. اطاعت و بندگى خدا را ادامه دهد: «عسى ربکم ان یُکفّر عنکم سیّئاتکم».
3. اطاعت و بندگی خدا را ادامه دهد: «عسی ربکم ان یُکفّر عنکم سیّئاتکم».


البته با وجود بخشیده شدن گناه و پذیرش توبه از فضل و لطف الهى، بین فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، با فردى که از ابتدا مراقب بوده که به گناه آلوده نگردد، تفاوت وجود دارد و برخى از بزرگان گفته‌اند: فردى که گناه نکرده، مانند صفحه کاغذ سفیدى است که چیزى بر آن نوشته نشده است؛ ولى فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، همانند کاغذ سفیدى است که بر آن چیزى نوشته باشند و بعد آن را پاک کنند؛ یعنى، به هر حال بین این دو تفاوت وجود دارد.
البته با وجود بخشیده شدن گناه و پذیرش توبه از فضل و لطف الهی، بین فردی که گناه کرده و سپس توبه نموده، با فردی که از ابتدا مراقب بوده که به گناه آلوده نگردد، تفاوت وجود دارد و برخی از بزرگان گفته‌اند: فردی که گناه نکرده، مانند صفحه کاغذ سفیدی است که چیزی بر آن نوشته نشده است؛ ولی فردی که گناه کرده و سپس توبه نموده، همانند کاغذ سفیدی است که بر آن چیزی نوشته باشند و بعد آن را پاک کنند؛ یعنی، به هر حال بین این دو تفاوت وجود دارد.


براى آگاهى بیشتر ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ذیل آیه شریفه 8، سوره «تحریم».
برای آگاهی بیشتر ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ذیل آیه شریفه 8، سوره «تحریم».


=منبع=
=منبع=

نسخهٔ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۳

توبه به معنای بازگشت بنده به سوی خدا، از اصطلاحات پرتکرار در قرآن و روایات است. در ۶۹ آیه قرآن به موضوع توبه پرداخته شده و با بیان محبت الهی نسبت به توبه‌کنندگان، مردم را به توبه نصوح دعوت می‌کند. در احادیث نیز جایگاه و اهمیت توبه مورد تأکید قرار گرفته و از تأخیر آن نهی شده است. در بخش دیگری از احادیث، با تقسیم گناهان به حق اللهی و حق الناسی راه‌های توبه از اقسام گناهان بیان شده است.

توبه درجاتی دارد که پایین‌ترین مرتبه آن توبه از گناهان است، درجات بالاتر آن، توبۀ از غفلت، توبه از توجه به غیر خدا، و توبۀ از مشاهدۀ غیر حق تعالی است.

حقیقت توبه

توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی‌شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می‌شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه. هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است: «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می‌آمرزد».

جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار امیرمؤمنان علی ‌علیه‌السلام در نهج البلاغه در شرح استغفار به معنی جامع و کامل آمده است. کسی در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویی امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش می دانست که این استغفار جنبه صوری دارد و نه واقعی، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْری مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزای تو بگرید، آیا می دانی استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!) سپس افزود:

«وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلی سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنی [و مرحله] دارد.)

«اوَّلُها النَّدَمُ عَلی ما مَضی»؛ (نخست، پشیمانی از گذشته است.)

«وَالثَّانی الْعَزْمُ عَلَی تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن برای همیشه است.)

«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّیَ الَی الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّی تَلْقَی اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقی را که از مردم ضایع کرده ای به آنها باز گردانی، به گونه ای که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسی بر تو نباشد.)

«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَی کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّیَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبی که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آوری [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهی].)

«وَ الْخامِسُ انْ تَعْمِدَ الَی اللَّحْمِ الذَّی نَبَتَ عَلَی السُّحْتِ فَتُذِیْبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتَّی تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ»؛ (پنجم این که گوشتهایی که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنی، تا چیزی از آن باقی نماند، و گوشت تازه به جای آن بروید.)

«وَالسَّادِسُ انْ تُذِیقَ الْجِسْمَ الَم الَطَّاعَةِ کَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ»؛ (ششم آن که به همان اندازه که لذّت و شیرینی گناه را چشیده ای درد و رنج طاعت را نیز بچشی، و پس از طیّ این مراحل بگو استغفر اللّه!)

همین معنی در روایت دیگری از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان علی ‌علیه‌السلام نیز نقل شده است.

ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان علی ‌علیه‌السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کاری می توان پیدا کرد. ولی باید توجّه داشت که بعضی از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضی از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.

اهمیت توبه

در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) می‌خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می‌یابد، شاد می‌گردد» (کافی 2 435 باب التوبة ..... ص: 43).در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می‌کند مانند کسی است که مسخره می‌کند» (همان) بادقت در این دوروایت به این نتیجه می‌رسیم که خدا توبه بنده اش را دوست دارد ، اما توبه ای که از روی صفا و اخلاص، باشد، نه توبه ای که فقط لقلقه زبان باشد !

اقسام گناه و روش‌های توبه

توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده‌اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می‌شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان،‌ اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می‌طلبد!

در تقسیم‌بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می‌توان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد:

1. ستم به خویشتن ( حق النفس ) یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می‌توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.

2. اطاعت نکردن از اوامر الهی ( حق الله ) فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و راه تمرد و عصیان را در پیش نمی‌گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، و اگر در احکام و فروع دین کوتاهی و تعلل شده, باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته اقدام کرد. نمازها وروزه‌های قضا شده از این نمونه است .

3 . ظلم به حقوق دیگران ( حق الناس ) شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(‌علیه‌السلام) از آن به مظالم العباد (کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زین‌العابدین(‌علیه‌السلام) به «تضییع حقوق الاخوان» (مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کرده‌اند. در روایت آمده: پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست و از مؤمن سه چیز را: «مال-خون-سوءظن» (همان، ج67، ص71)

احکام حق الناس

احکام و مسائل مربوط به حق الناس دو قسم است:

الف . امور مالی (مانند بدهی، مظالم، خمس، زکات و...) ب . امور غیرمالی (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). الف . امور مالی (مانند بدهی، مظالم، خمس، زکات و...) اگر حق الناس از امور مالی است، مثلاً در معاملات و یا معاشرت‌های دیگر خدای ناکرده مالی از کسی تلف یا غصب کرده و یا کلاه برداری و دزدی انجام داده باید مثل آن را اگر مثلی است و قیمت آن را اگر قیمتی است به صاحبانش برگرداند و می‌تواند به واسطه شخص دیگر و یا پست یا در حساب جاری آنها واریز کند و یا رضایت آنها را به نحوی کسب کند و اگر از امور اخلاقی است مثلا با تهمت یا غیبت آبروی کسی را برده باید توبه کند و تحصیل رضایت او لازم نیست. اگر صاحب مال و حق مالی را نمی‌شناسیم و یا اگر از دنیا رفته، بازماندگان آنها را نمی‌شناسیم و به ورثه او دسترسی نداریم باید با اجازه از مرجع تقلید از طرف او به فقیر صدقه دهیم. البته لازم نیست مبلغ سنگینی را یک دفعه صدقه بدهید؛ بلکه متناسب با وضع مالیتان به تدریج از طرف صاحب حق صدقه بدهید.

ب. امور غیرمالی (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). در حقوق مردم که غیر مالی است مانند غیبت کردن اگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر غیبت شده است و امکان پذیر نیست, طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد.

آداب و مستحبات توبه

توبه آداب خاصی دارد که باید آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:

1- سه روز روزه گرفتن؛ امام صادق(ع) می‌‌فرماید: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه است.

۲- غسل توبه؛ پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: بنده‌ ای نیست که گناهی کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشیمان شود و توبه کند مگر این که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پیامبر به شخصی که می‌‌خواست توبه کند فرمود: «برخیز و غسل کن و برای خدا سجده نما».

۳- خواندن دو یا چهار رکعت نماز؛ امام صادق (ع) می‌فرماید: «هر بنده‌ ای که گناهی کرد، پس برخیزد و طهارت کند (وضو بگیرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نماید، بر خدا است که توبه اش را بپذیرد، چون خود فرموده است: هر کس کار زشتی کند یا به خودش ستم نماید، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان می‌ یابد». در روز یکشنبه ماه ذی‌القعده رسول خدا(ص) به یارانش فرمود: کیست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه می‌‌خواهیم توبه کنیم، حضرت فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز بخوانید. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را یک مرتبه بخوانید، پس هفتاد مرتبه استغفار کنید و آخرش بگویید: لا حول و لا قوه الا باالله العلی العظیم، نیز این دعا را بخوانید: یا عَزِیزُ، یا غَفّارُ، اغْفِرلی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ فانه لا یغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ. هر کس از امت من این عمل را به جا آورد، از آسمان ندا می‌شود که توبه ‌ات پذیرفته و گناهانت آمرزیده شد. اصحاب گفتند: اگر کسی این عمل را در غیر این ماه به جا آورد، چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بیان کردم. این کلمات را جبرئیل در شب معراج به من یاد داد.

۴- دعاهای توبه؛ مناسب است کسی که می‌ خواهد توبه کند، دعاهای توبه ‌ای را که از ائمه معصومین وارد شده است، به ویژه دعاهای صحیفه سجادیه، مخصوصاً دعای ۳۱ و یا مناجات خمسْ عشر، به خصوص مناجات تائبین را بخواند.

۵- استغفار (درخواست بخشش)؛ قرآن مجید می‌فرماید: «وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ؛[۵] و از پروردگارتان طلب مغفرت کنید و بسوی او بازگردید».

نقش توبه در سعادت انسان

نقش توبه در بازگشایی در سعادت و قرار گرفتن در مسیر حق و اصلاح عملکردهای غلط گذشته و گشودن دریچه امید به روی انسان بسیار اساسی است. بسیار می‌شود که از انسان در طول زندگی و به ویژه در آغاز تربیت و اصلاح نفس، لغزش‌هایی سر می‌زند، اگر درهای بازگشت به روی او بسته شود مأیوس می‌گردد و برای همیشه از راه می‌ماند و لذا در مکتب تربیتی اسلام، توبه به عنوان یک اصل تربیتی با اهمیت زیاد مطرح است و اسلام از تمام گنهکاران دعوت می‌کند که برای اصلاح خویش و جبران گذشته از این در وارد شوند.

حضرت سجاد(ع) در مناجات تایبین از مناجات‌های پانزده گانه (خمسه عشر) که در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی نیز آمده است به پیشگاه خداوند چنین عرضه می‌دارد:خدایا! تو کسی هستی که دری به سوی عفوت بر روی بندگانت گشوده ای و نامش را توبه گذاشته ای و فرموده ای؛ بازگردید به سوی خدا و توبه خالص کنید. اکنون عذر کسانی که از ورود به این در بعد از گشایش آن غافل شوند چیست؟در روایات به قدری بر مسأله توبه تأکید شده که در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) می‌خوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بنده اش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را می‌یابد، شاد می‌گردد» (تفسیر نمونه، ج 24، ص 295).

و باز در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار می‌کند مانند کسی است که مسخره می‌کند» (همان، ص 296). بطلبد.

خداوند تمامی گناهان انسان را در صورت توبه می‌بخشد، اما لازم است توجه شود که توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بخواهد

همچنین می‌توان گفت: توبه در اصطلاح اخلاقی رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنی، انسان تبه کار از معصیت و ترک واجب و انجام محرمات الهی دست بردارد. ولی در یک مرحله بالاتر توبه به معنای پرهیز از «ترک مستحب و مکروه» است یعنی، اگر بعضی از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترک کرده باشد، از آن توبه کند. پس توبه افراد عامی به این است که واجب و مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعی بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانی نیست؛ بلکه حقوق فراوانی دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:

1. حق الله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهی بر عهده دارد، اعاده نماید.

2. حق النفس؛ امام سجاد(ع) در رساله حقوق می‌فرماید: حق نفست این است که آن را در طاعت خدا به کار بری.

3. حق الناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند.

ارکان توبه

در لغت به معنای رجوع است و حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می‌توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند. خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه می دهد: «و توبوا الی الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ ای مؤمنان همگی به سوی خدا رجوع کنید تا رستگار شوید»«توبه» کمیت و کیفیتی دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را می دهد: «توبوا الی الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنی، خالص بودن است که در این زمینه قرآن می‌فرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الی الله توبةً نصوحاً» (تحریم آیه(66)،

اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلاف‌ها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزش‌های گذشته بخشوده می شود و انسان توبه کننده به منزله بی گناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کَمن لاذَنب له» (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 21.)

ویژگی‌های توبه خالص

یکی از آداب و شرایط توبه خالصانه، این است که تائب واجد سه ویژگی باشد:

1. از اینکه توبه اش پذیرفته نشود، باید بترسد.

2. امید داشته باشد که توبه اش پذیرفته شود.

3. اطاعت و بندگی خدا را ادامه دهد: «عسی ربکم ان یُکفّر عنکم سیّئاتکم».

البته با وجود بخشیده شدن گناه و پذیرش توبه از فضل و لطف الهی، بین فردی که گناه کرده و سپس توبه نموده، با فردی که از ابتدا مراقب بوده که به گناه آلوده نگردد، تفاوت وجود دارد و برخی از بزرگان گفته‌اند: فردی که گناه نکرده، مانند صفحه کاغذ سفیدی است که چیزی بر آن نوشته نشده است؛ ولی فردی که گناه کرده و سپس توبه نموده، همانند کاغذ سفیدی است که بر آن چیزی نوشته باشند و بعد آن را پاک کنند؛ یعنی، به هر حال بین این دو تفاوت وجود دارد.

برای آگاهی بیشتر ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ذیل آیه شریفه 8، سوره «تحریم».

منبع

برگرفته از سایت پرسمان