تاریخچه دانش انساب از منظر اسلام و مسلمانان (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی « <div class="wikiInfo"> {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | |- !عنوان مقاله!! data-type="authorN...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
در دوره ی عباسی وضعیت جدیدی به وجود آمد که به انتقال انساب از روایت ، به تدوین منجر شد که مهم ترین شاخص این تحول ، گسترش سرزمین های اسلامی و اختلاط عربها با غیر عرب ها (مانند فارس ها، نصرانی ها و یهودی ها) که هر کدام کوشیدند تا در مقابل یکدیگر برای خود از طریق تدوین کتابهایی در انساب ومفاخر، مجد و عظمت خود را به رخ یکدیگر بکشند.
در دوره ی عباسی وضعیت جدیدی به وجود آمد که به انتقال انساب از روایت ، به تدوین منجر شد که مهم ترین شاخص این تحول ، گسترش سرزمین های اسلامی و اختلاط عربها با غیر عرب ها (مانند فارس ها، نصرانی ها و یهودی ها) که هر کدام کوشیدند تا در مقابل یکدیگر برای خود از طریق تدوین کتابهایی در انساب ومفاخر، مجد و عظمت خود را به رخ یکدیگر بکشند.
انساب نگاری شیعیان، خود جزئی از کل انساب نگاری مسلمانان است که در حد بسیار، به ویژه در قرن های آغازین اسلام ، با انساب نگاری اهل سنت ، به واسطه جایگاه، عوامل رشد، کارکرد ها، روشها و اصطلاحات مشترک ، تفاوتی چندانی ندارد.
انساب نگاری شیعیان، خود جزئی از کل انساب نگاری مسلمانان است که در حد بسیار، به ویژه در قرن های آغازین اسلام ، با انساب نگاری اهل سنت ، به واسطه جایگاه، عوامل رشد، کارکرد ها، روشها و اصطلاحات مشترک ، تفاوتی چندانی ندارد.
  شیعیان در طول تاریخ درتولید، نشر و تالیف مجموعه علوم اسلامی به دلیل پیروی از مکتب علمی اهل بیت (ع) جزو پیشتازان و مبتکران بوده¬اند و علم انساب یا نسب شناسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از سده‌ی نخستین هجری افرادی مانند عقیل بن ابی طالب برادر امام علی (ع) و ابن عباس را می¬توان از مبرزترین و مهمترین نسب شناسان در قرن اول اسلامی دانست که در تشیع آنان تردیدی وجود ندارد. شیعیان در علم انساب نقش مهمی را در سده های بعدی ایفا. نموده¬اند و با استفاده از ابداعاتی همچون: بهره¬گیری از منابع شفاهی مانند نقل قول¬ها از نخستین نسب شناسان و دیدارها و گفت¬وگو با علمای مطلع و بزرگان قبایل و استفاده از کتیبه¬ها و سنگ مزارها به غنای این علم افزودند که در این میان می¬توان به آثار عالم نسب¬شناس شیعی هشام بن محمد بن سائب کلبی (204 ق) که دارای ویژگی¬های فوق بوده اشاره کرد. او دانش انساب را از پدرش محمد بن سائب کلبی (146 ق) که از اصحاب امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) بوده است فرا گرفت و در این زمینه آثار فراوانی همچون «النسب الکبیر(الجمهرة) » و «انساب معد و الیمن الکبیر» به رشته تحریر درآورد. از ایشان سیزده اثر در موضوع انساب ذکر شده است. او در نسب¬نگاری دارای سبکی خاص بوده که مورد اقتباس نسب¬شناسان در قرون بعدی قرار گرفته و تأثیر مهمی در علم نسب¬شناسی با سبک شجره نگاری قبیله¬ای و به شکل مبسوط گذاشته است. او مبدع شناسایی نژاد حیوانات نیز بود و در این باب کتابی با نام «انساب الخیل» یا «نژاد اسب ها» دارد؛ و نشان دهنده تأثیر این حیوان در زندگی اعراب بوده است.  
شیعیان در طول تاریخ درتولید، نشر و تالیف مجموعه علوم اسلامی به دلیل پیروی از مکتب علمی اهل بیت (ع) جزو پیشتازان و مبتکران بوده¬اند و علم انساب یا نسب شناسی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. از سده‌ی نخستین هجری افرادی مانند عقیل بن ابی طالب برادر امام علی (ع) و ابن عباس را می¬توان از مبرزترین و مهمترین نسب شناسان در قرن اول اسلامی دانست که در تشیع آنان تردیدی وجود ندارد. شیعیان در علم انساب نقش مهمی را در سده های بعدی ایفا. نموده¬اند و با استفاده از ابداعاتی همچون: بهره¬گیری از منابع شفاهی مانند نقل قول¬ها از نخستین نسب شناسان و دیدارها و گفت¬وگو با علمای مطلع و بزرگان قبایل و استفاده از کتیبه¬ها و سنگ مزارها به غنای این علم افزودند که در این میان می¬توان به آثار عالم نسب¬شناس شیعی هشام بن محمد بن سائب کلبی (204 ق) که دارای ویژگی¬های فوق بوده اشاره کرد. او دانش انساب را از پدرش محمد بن سائب کلبی (146 ق) که از اصحاب امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) بوده است فرا گرفت و در این زمینه آثار فراوانی همچون «النسب الکبیر(الجمهرة) » و «انساب معد و الیمن الکبیر» به رشته تحریر درآورد. از ایشان سیزده اثر در موضوع انساب ذکر شده است. او در نسب¬نگاری دارای سبکی خاص بوده که مورد اقتباس نسب¬شناسان در قرون بعدی قرار گرفته و تأثیر مهمی در علم نسب¬شناسی با سبک شجره نگاری قبیله¬ای و به شکل مبسوط گذاشته است. او مبدع شناسایی نژاد حیوانات نیز بود و در این باب کتابی با نام «انساب الخیل» یا «نژاد اسب ها» دارد؛ و نشان دهنده تأثیر این حیوان در زندگی اعراب بوده است.  
دانشمندان شیعه علاوه بر حفظ، گسترش و انتقال این علم به دوره¬های بعد، اهتمام ویژه¬ای به حفظ نسب سادات داشته و آن را از خطر فراموشی نجات داده¬اند.  
دانشمندان شیعه علاوه بر حفظ، گسترش و انتقال این علم به دوره¬های بعد، اهتمام ویژه¬ای به حفظ نسب سادات داشته و آن را از خطر فراموشی نجات داده¬اند.  
تأسیس مراکز تخصصی معروف به « دارالنقابه» ها و عهده داری سمت «نقابة الطالبیین» توسط دانشمندان و بزرگانی از سادات همچون ابو احمد حسین بن موسی موسوی پدر شریفین سید مرتضی و سید رضی از جمله این تلاش¬ها است. هدف از تشکیل دارالنقابه ها این بود که تکفل و نظارت بر امور سادات، در دست غیر سادات نباشد. لذا نقبای سادات خود از سادات بوده و جهت حفظ انساب سادات خود هم نسب شناس بوده اند و یا نسّابانی چیره دست را در اختیار داشته اند تا از نسب سادات در منطقه خود مطلع باشند و بتوانند به ایشان به درستی رسیدگی نمایند.  
تأسیس مراکز تخصصی معروف به « دارالنقابه» ها و عهده داری سمت «نقابة الطالبیین» توسط دانشمندان و بزرگانی از سادات همچون ابو احمد حسین بن موسی موسوی پدر شریفین سید مرتضی و سید رضی از جمله این تلاش¬ها است. هدف از تشکیل دارالنقابه ها این بود که تکفل و نظارت بر امور سادات، در دست غیر سادات نباشد. لذا نقبای سادات خود از سادات بوده و جهت حفظ انساب سادات خود هم نسب شناس بوده اند و یا نسّابانی چیره دست را در اختیار داشته اند تا از نسب سادات در منطقه خود مطلع باشند و بتوانند به ایشان به درستی رسیدگی نمایند.  
در مورد تاریخ نقابت نیز اولین نقیب که به شکل رسمی و با حکم حکومت وقت تشکیلات نقابت را ایجاد می¬کند ابوعبدالله حسین بن احمد محدث - از نوادگان زید شهید رحمة الله علیه - می¬باشد. او به سال (251هـ) به حکم مستعین عباسی بنیان نقابت را به شکل نهادی سازمان یافته تشکیل می دهد. درحالی که کتب رجال و حدیث از نقبای دیگری قبل از این تاریخ نیز نام برده اند.  
در مورد تاریخ نقابت نیز اولین نقیب که به شکل رسمی و با حکم حکومت وقت تشکیلات نقابت را ایجاد می¬کند ابوعبدالله حسین بن احمد محدث - از نوادگان زید شهید رحمة الله علیه - می¬باشد. او به سال (251هـ) به حکم مستعین عباسی بنیان نقابت را به شکل نهادی سازمان یافته تشکیل می دهد. درحالی که کتب رجال و حدیث از نقبای دیگری قبل از این تاریخ نیز نام برده اند.  
کلید واژه :
کلید واژه :
دوران اموی و عباسی، نسابه های شیعیان ، علم انساب، عقیل بن ابی طالب، هشام بن محمد بن سائب کلبی، دار النقابه، حفظ نسب سادات، ابو عبدالله حسین بن احمد محدث
دوران اموی و عباسی، نسابه های شیعیان ، علم انساب، عقیل بن ابی طالب، هشام بن محمد بن سائب کلبی، دار النقابه، حفظ نسب سادات، ابو عبدالله حسین بن احمد محدث




خط ۴۶: خط ۴۶:
==پیشینه دانش نسب شناسی عام==  
==پیشینه دانش نسب شناسی عام==  
از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود می باشد. دانش های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب شناسی بود و می توان گفت :انساب یا دانش نسب شناسی متعلق به تمامی مردم جهان در تمامی زمان ها بوده است .
از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود می باشد. دانش های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب شناسی بود و می توان گفت :انساب یا دانش نسب شناسی متعلق به تمامی مردم جهان در تمامی زمان ها بوده است .
بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس(551-479 ق.م)  نسبت می دهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر می گیرد.  
بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس(551-479 ق.م)  نسبت می دهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر می گیرد.  
اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین عرب های صحرایی، حقوق انسانی و حتی ارزش زندگی هر کس به نسب او بستگی داشت. نسب هر فرد تعیین کننده ی درجه ی حمایت اجتماعی و دفاع طبقه یا قشری از او بود؛ به همین دلیل، نسّابه (نسب شناس)ها موقعیت بالایی در جامعه عرب داشتند و به بزرگی از آنان یاد می شد، زیرا مرجعِ حل بسیاری از اختلافات بودند. البتّه این تلقی برای فرهنگ غیرعرب، غیر عادی و غیر معقول است.نتایج به دست آمده از نسب شناسی، موضوع و اساس بسیاری از مؤلفه های جامعه شناختی (مانند نوع روابط مصلحت آمیز بین افراد قبیله و مناسبات افراد یک قبیله با قبیله ی دیگر و حمایت درون قبیله ای و برون قبیله ای) و روان شناختی (مانند رشد روحیات و اخلاقیات ویژه در قالب تحقیر یا تفاخر) و حتی حقوقی و فقهی (مانند بهره مندی از بیت المال یا تأمین حقوق اجتماعی) بود.  
اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین عرب های صحرایی، حقوق انسانی و حتی ارزش زندگی هر کس به نسب او بستگی داشت. نسب هر فرد تعیین کننده ی درجه ی حمایت اجتماعی و دفاع طبقه یا قشری از او بود؛ به همین دلیل، نسّابه (نسب شناس)ها موقعیت بالایی در جامعه عرب داشتند و به بزرگی از آنان یاد می شد، زیرا مرجعِ حل بسیاری از اختلافات بودند. البتّه این تلقی برای فرهنگ غیرعرب، غیر عادی و غیر معقول است.نتایج به دست آمده از نسب شناسی، موضوع و اساس بسیاری از مؤلفه های جامعه شناختی (مانند نوع روابط مصلحت آمیز بین افراد قبیله و مناسبات افراد یک قبیله با قبیله ی دیگر و حمایت درون قبیله ای و برون قبیله ای) و روان شناختی (مانند رشد روحیات و اخلاقیات ویژه در قالب تحقیر یا تفاخر) و حتی حقوقی و فقهی (مانند بهره مندی از بیت المال یا تأمین حقوق اجتماعی) بود.  
اما با ظهور اسلام و با توجه به معیار تقوا درعرصه های زندگی فردی واجتماعی انسان توجه به حسب و نسب خانوادگی رنگ و بوی دیگری یافت و توجه به نسب نبوی(ص) در اولویت قرار گرفت زیرا این مهم در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام نیز مورد تاکید قرار داشت.
اما با ظهور اسلام و با توجه به معیار تقوا درعرصه های زندگی فردی واجتماعی انسان توجه به حسب و نسب خانوادگی رنگ و بوی دیگری یافت و توجه به نسب نبوی(ص) در اولویت قرار گرفت زیرا این مهم در فرمایشات پیامبر گرامی اسلام نیز مورد تاکید قرار داشت.
اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)تفاخر به نسب عربی و قبیله ای مجددا احیا شد و در دوران خلافت بنی امیّه به اوج خود رسید و ادامه یافت. با روی کارآمدن بنی عباس دوباره توجه و ارج نهادن بر نسب خاتم پیامبران _البته همراه با اغراض سیاسی_ جان تازه ای به خود گرفت و در این مسیر تشکیلات نقابت به وجود آمد. این عنایت و احترام به نسب هاشمیان و سادات قرن ها ادامه داشت و تا حمله مغول به  اوج و اعتلاء خود رسید.
اما پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)تفاخر به نسب عربی و قبیله ای مجددا احیا شد و در دوران خلافت بنی امیّه به اوج خود رسید و ادامه یافت. با روی کارآمدن بنی عباس دوباره توجه و ارج نهادن بر نسب خاتم پیامبران _البته همراه با اغراض سیاسی_ جان تازه ای به خود گرفت و در این مسیر تشکیلات نقابت به وجود آمد. این عنایت و احترام به نسب هاشمیان و سادات قرن ها ادامه داشت و تا حمله مغول به  اوج و اعتلاء خود رسید.
==اهمیت وضرورت دانش نسب شناسی از منظر قرآن و حدیث==
==اهمیت وضرورت دانش نسب شناسی از منظر قرآن و حدیث==
علم نسب زیر شاخه علم تاریخ محسوب می گردید ولی امروزه با تخصصی تر شدن علوم اغلب آن را یکی از زیر مجموعه های رشته مردم شناسی یا قوم نگاری می دانند. قرآن کریم به موضوع نسب عنایت دارد و احکامی نیزدر خصوص اهمیت صله رحم و هشدار نسبت به قطع رحم ، ممنوعیت ازدواج بامحارم نسبی و سببی،احکام مفصل برای ارث ارحام نسبی وسببی مقررنموده و همچنین درمصرف خمس وزکات احکامی ویژه بنی هاشم و تشویق به احترام وتکریم فرزندان رسول خدا(ص) مقررنموده که لازمه این احکام  لزوم شناخت واهمیت تدوین انساب به طورعام وانساب وابسته به خاتم پیامبران حضرت محمد(ص) به طورخاص را  نشان می دهد. برخی از آیات که نشان دهنده اهتمام قرآن به نسب شناسی در جامعه انسانی و اسلامی است. مورد اشاره قرار می گیرد:  
علم نسب زیر شاخه علم تاریخ محسوب می گردید ولی امروزه با تخصصی تر شدن علوم اغلب آن را یکی از زیر مجموعه های رشته مردم شناسی یا قوم نگاری می دانند. قرآن کریم به موضوع نسب عنایت دارد و احکامی نیزدر خصوص اهمیت صله رحم و هشدار نسبت به قطع رحم ، ممنوعیت ازدواج بامحارم نسبی و سببی،احکام مفصل برای ارث ارحام نسبی وسببی مقررنموده و همچنین درمصرف خمس وزکات احکامی ویژه بنی هاشم و تشویق به احترام وتکریم فرزندان رسول خدا(ص) مقررنموده که لازمه این احکام  لزوم شناخت واهمیت تدوین انساب به طورعام وانساب وابسته به خاتم پیامبران حضرت محمد(ص) به طورخاص را  نشان می دهد. برخی از آیات که نشان دهنده اهتمام قرآن به نسب شناسی در جامعه انسانی و اسلامی است. مورد اشاره قرار می گیرد:  
خط ۶۱: خط ۶۱:
و در بیان فلسفه صله رحم نیز فرموده اند : (صِلَةُ الرَّحِمِ توجِبُ المَحَبَّةَ وَتَكبِتُ العَدُوَّ) صله رحم محبّت آور است و دشمن را خوار مى گرداند.  
و در بیان فلسفه صله رحم نیز فرموده اند : (صِلَةُ الرَّحِمِ توجِبُ المَحَبَّةَ وَتَكبِتُ العَدُوَّ) صله رحم محبّت آور است و دشمن را خوار مى گرداند.  
در باب علم نسب شناسی نیزحدیثی به نقل از پنج امام معصوم  با اختلافاتی جزئی آمده است و بر این نکته تاکید دارد که علم انساب از علوم ما اهل بیت است .
در باب علم نسب شناسی نیزحدیثی به نقل از پنج امام معصوم  با اختلافاتی جزئی آمده است و بر این نکته تاکید دارد که علم انساب از علوم ما اهل بیت است .
  مسائلی که در فقه و کلام شیعه مطرح می گردد که  به نسب شناسی خاص ارتباط دارد؛از قرار ذیل می باشد:
مسائلی که در فقه و کلام شیعه مطرح می گردد که  به نسب شناسی خاص ارتباط دارد؛از قرار ذیل می باشد:
1- تولّی و قبول امامت اهل بیت رسالت -علیهم السلام- که  برتمام مومنین واجب است. چنان که در سوره شوری آیه 23 آمده است:( قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَی) به امت بگو که من مزد رسالت نمی خواهم جز مودّت به خویشاوندانم .  
1- تولّی و قبول امامت اهل بیت رسالت -علیهم السلام- که  برتمام مومنین واجب است. چنان که در سوره شوری آیه 23 آمده است:( قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَی) به امت بگو که من مزد رسالت نمی خواهم جز مودّت به خویشاوندانم .  
۲- حرمت پرداخت صدقه به اهل بیت علیهم السلام و نوادگان آنها و همچنین وجوب پرداخت خمس به ایشان که تشخیص اهل بیت ( ع) و نوادگان پیامبر اکرم (ص) بر عهده ی علم نسب شناسی است. یکی از شرایط امامت طبق احادیث فراوان نبوی - قریشی بودن اوست. در وقف، ارث و ازدواج وطهارت احکامی مخصوص قریشیها است و نیاز به تعیین مصداق توسط دانش انساب دارد.از پیامبر اکرم (ص) چنین آمده است:
۲- حرمت پرداخت صدقه به اهل بیت علیهم السلام و نوادگان آنها و همچنین وجوب پرداخت خمس به ایشان که تشخیص اهل بیت ( ع) و نوادگان پیامبر اکرم (ص) بر عهده ی علم نسب شناسی است. یکی از شرایط امامت طبق احادیث فراوان نبوی - قریشی بودن اوست. در وقف، ارث و ازدواج وطهارت احکامی مخصوص قریشیها است و نیاز به تعیین مصداق توسط دانش انساب دارد.از پیامبر اکرم (ص) چنین آمده است:
(تَخَیَّرُوا لنطفکم وَ انکحُوا الأکفاء وَ انکحُوا إلَیهِم)  در گزینش همسر براى خود ، محلّ مناسب انتخاب کنید و از اشخاص هم شأن خود زن بگیرید و به آنها زن بدهید .
(تَخَیَّرُوا لنطفکم وَ انکحُوا الأکفاء وَ انکحُوا إلَیهِم)  در گزینش همسر براى خود ، محلّ مناسب انتخاب کنید و از اشخاص هم شأن خود زن بگیرید و به آنها زن بدهید .
در روایت دیگری برای  ضرورت حفظ وپاسداری انساب چنین آمده است:
در روایت دیگری برای  ضرورت حفظ وپاسداری انساب چنین آمده است:
خط ۷۳: خط ۷۳:
4- اهمیّت شناخت همسر لایق، باتوجه به ویژگیهای اخلاقی وجسمی وروحی خاندانها .
4- اهمیّت شناخت همسر لایق، باتوجه به ویژگیهای اخلاقی وجسمی وروحی خاندانها .
در اسلام معیار تفاخر به حسب و نسب _که در اعراب متداول بود_ تاحدودی تغییر کرد و موضوع قرابت نسبی به خاندان رسالت اهمیت ویژه ای یافت که این خود عاملی در جهت تدوین کتب انساب طالبیین در قرن سوم به بعد شد و این خود گواهی بر جایگاه خاص این موضوع نزد مسلمانان است. و با گسترش دایره نقابت در دورترین نقاط جهان اسلام  علم انساب آل ابی طالب نیز به شکوفایی بیشتری دست یافت.
در اسلام معیار تفاخر به حسب و نسب _که در اعراب متداول بود_ تاحدودی تغییر کرد و موضوع قرابت نسبی به خاندان رسالت اهمیت ویژه ای یافت که این خود عاملی در جهت تدوین کتب انساب طالبیین در قرن سوم به بعد شد و این خود گواهی بر جایگاه خاص این موضوع نزد مسلمانان است. و با گسترش دایره نقابت در دورترین نقاط جهان اسلام  علم انساب آل ابی طالب نیز به شکوفایی بیشتری دست یافت.
در حقیقت نقابت و علم انساب هاشمیان لازم و ملزوم یکدیگر شده و تاثیرات متقابلی بر دیگری گذارده اند تا آنجا که نقابت سادات و حفظ انساب ایشان یکی از مسائل مهم برای حکومت های وقت شد زیرا این امر از یک جهت عامل احصاء سادات و کنترل این جمع کثیر و موثر در جامعه اسلامی می شد تا از شورش های احتمالی آنان در مقابل حکومت ها جلوگیری به عمل آید و از دیگر سو ایشان را درجامعه اسلامی مورد تکریم و احترام بیشتر قرارداده تا مشروعیتی برای خود ایجاد نمایند؛چرا که سادات مدعیان حقیقی منصب خلافت و حکومت بر مسلمانان بوده اند.   
در حقیقت نقابت و علم انساب هاشمیان لازم و ملزوم یکدیگر شده و تاثیرات متقابلی بر دیگری گذارده اند تا آنجا که نقابت سادات و حفظ انساب ایشان یکی از مسائل مهم برای حکومت های وقت شد زیرا این امر از یک جهت عامل احصاء سادات و کنترل این جمع کثیر و موثر در جامعه اسلامی می شد تا از شورش های احتمالی آنان در مقابل حکومت ها جلوگیری به عمل آید و از دیگر سو ایشان را درجامعه اسلامی مورد تکریم و احترام بیشتر قرارداده تا مشروعیتی برای خود ایجاد نمایند؛چرا که سادات مدعیان حقیقی منصب خلافت و حکومت بر مسلمانان بوده اند.   


==پیشتازی  و نقش شیعیان در علم انساب==
==پیشتازی  و نقش شیعیان در علم انساب==
  برای علم انساب (نسب شناسی )دو مرحله تصورمی شود: ۱-مرحله قبل ازتدوین ۲-مرحله بعداز تدوین.       
برای علم انساب (نسب شناسی )دو مرحله تصورمی شود: ۱-مرحله قبل ازتدوین ۲-مرحله بعداز تدوین.       
لذا نسب شناسی اعم از نسب نگاری است.و همان گونه که انساب شناسان نیز به شیعه وغیرشیعه تصنیف     
لذا نسب شناسی اعم از نسب نگاری است.و همان گونه که انساب شناسان نیز به شیعه وغیرشیعه تصنیف     
می شوند انساب نگاران نیز به شیعه وغیرشیعه تقسیم شده اند.
می شوند انساب نگاران نیز به شیعه وغیرشیعه تقسیم شده اند.
انساب نگاران شیعه در استفاده از منابع انساب نگاری عمومی پیشقدم و از منابع متنوع تری نیز بهره برده اند.  
انساب نگاران شیعه در استفاده از منابع انساب نگاری عمومی پیشقدم و از منابع متنوع تری نیز بهره برده اند.  
به شهادت مورخان معتبر اولین نسب نگار مسلمان ابونصر محمد بن سائب کلبی (146ق)-ازاصحاب صادقین(علیهماالسلام) - بوده است. البته کتابی به نام او ثبت نشده بلکه فرزندش هشام (205ق) اعلم علمای انساب درعصرخود  دانش پدر را ثبت و ضبط نموده است که نجاشی او را شیعه مذهب می داند  در تاثیر او بر علم انساب همین بس که پیشگامی او با دیگر علمای پیشقدم این علم قابل مقایسه نیست .علمای اهل سنت نیز برای بی بهره نماندن از اطلاعات ابن کلبی کتاب ابن سلام را تلخیص کتاب ابن کلبی دانسته و کتاب النسب او را مورد اعتماد خود می دانند.  از این رو کتب و نظریات ابن کلبی به واسطه ابن سلام در کتاب های التبیین فی انساب القرشیین ازابن قدامه(620ق)  نهایة الارب فی معرفة انساب العرب و قلائد الجمان فی التعریف بقبائل الزمان از قلقشندی(821ق) الاصابة فی تمییز الصحابة از ابن حجر عسقلانی(852ق)  راه یافته و تاثیرات مهمی را بر جای گذارده است.
به شهادت مورخان معتبر اولین نسب نگار مسلمان ابونصر محمد بن سائب کلبی (146ق)-ازاصحاب صادقین(علیهماالسلام) - بوده است. البته کتابی به نام او ثبت نشده بلکه فرزندش هشام (205ق) اعلم علمای انساب درعصرخود  دانش پدر را ثبت و ضبط نموده است که نجاشی او را شیعه مذهب می داند  در تاثیر او بر علم انساب همین بس که پیشگامی او با دیگر علمای پیشقدم این علم قابل مقایسه نیست .علمای اهل سنت نیز برای بی بهره نماندن از اطلاعات ابن کلبی کتاب ابن سلام را تلخیص کتاب ابن کلبی دانسته و کتاب النسب او را مورد اعتماد خود می دانند.  از این رو کتب و نظریات ابن کلبی به واسطه ابن سلام در کتاب های التبیین فی انساب القرشیین ازابن قدامه(620ق)  نهایة الارب فی معرفة انساب العرب و قلائد الجمان فی التعریف بقبائل الزمان از قلقشندی(821ق) الاصابة فی تمییز الصحابة از ابن حجر عسقلانی(852ق)  راه یافته و تاثیرات مهمی را بر جای گذارده است.
بنابراین می توان گفت دیدگاه های ابن کلبی با واسطه یا بی واسطه به آثار تاریخی و نسب شناسانه بعد از خود  راه یافته و تاثیرات انکار ناپذیر و مهمی داشته است و کسانی که در قرون بعدی وارد علم انساب شده¬اند هر کدام به نوعی وام دار او دانسته شده¬اند.  
بنابراین می توان گفت دیدگاه های ابن کلبی با واسطه یا بی واسطه به آثار تاریخی و نسب شناسانه بعد از خود  راه یافته و تاثیرات انکار ناپذیر و مهمی داشته است و کسانی که در قرون بعدی وارد علم انساب شده¬اند هر کدام به نوعی وام دار او دانسته شده¬اند.  


نسب شناسی خاص ذریه پیامبر اکرم ’ (سادات) و نقش شیعیان در حفظ وگسترش این دانش
نسب شناسی خاص ذریه پیامبر اکرم ’ (سادات) و نقش شیعیان در حفظ وگسترش این دانش
خط ۸۸: خط ۸۸:
حفظ و حراست انساب دودمان نبوی در جمیع ادوار اسلامی در نهایت درجه اهمیت بوده است.تا جایی که کسانی چون کمیت بن زید اسدی (م126ق)، سید حمیری(م179ق) و دعبل خزاعی(م246ق) و دیگر شعرای متعهد شیعی نقش خود را به عنوان فرهیختگان جامعه شیعی با ظرافتی تمام به انجام رسانیدند و با توجه به آشنایی ایشان به انساب ـ که از ویژگی های یک شاعر مشهور است - تا در سروده های خود دچار اشتباه نشود ـ در سروده های خود، فراوان به نسب اشخاص اشاره کرده اند که خود می تواند از علل گسترش دانش نسب شناسی باشد.  نخستین کسی که انساب آل ابی طالب را در کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد ابوالحسین یحیی بن حسن عقیقی(214 -277)بود  که به یحیی نسابه مشهور است و مقام نقابت شهر مدینه را نیز بر عهده داشت.  از یحیی نسابه روایات فراوانی به نقل از معصومین (ع) در کتب حدیثی مرحوم شیخ صدوق آمده    است  که می تواند دلیل محکمی بر امامی بودن او باشد حتی دلایلی مبنی بر مصاحبت ایشان با امام رضا نیز موجود است.  
حفظ و حراست انساب دودمان نبوی در جمیع ادوار اسلامی در نهایت درجه اهمیت بوده است.تا جایی که کسانی چون کمیت بن زید اسدی (م126ق)، سید حمیری(م179ق) و دعبل خزاعی(م246ق) و دیگر شعرای متعهد شیعی نقش خود را به عنوان فرهیختگان جامعه شیعی با ظرافتی تمام به انجام رسانیدند و با توجه به آشنایی ایشان به انساب ـ که از ویژگی های یک شاعر مشهور است - تا در سروده های خود دچار اشتباه نشود ـ در سروده های خود، فراوان به نسب اشخاص اشاره کرده اند که خود می تواند از علل گسترش دانش نسب شناسی باشد.  نخستین کسی که انساب آل ابی طالب را در کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد ابوالحسین یحیی بن حسن عقیقی(214 -277)بود  که به یحیی نسابه مشهور است و مقام نقابت شهر مدینه را نیز بر عهده داشت.  از یحیی نسابه روایات فراوانی به نقل از معصومین (ع) در کتب حدیثی مرحوم شیخ صدوق آمده    است  که می تواند دلیل محکمی بر امامی بودن او باشد حتی دلایلی مبنی بر مصاحبت ایشان با امام رضا نیز موجود است.  
با تاملی در کتب انساب الطالبیین(سادات)این نکته قابل توجه است که اکثر مولفان این دست انساب نگاری ها مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری بوده واین مطلب را روشن می سازد که این روند با کتاب انساب آل ابی طالب یحیی نسابه در اواخر قرن سوم شروع شده وتا دو قرن بعد توانسته به اوج خود برسد تاحدی که نسل های بعد را از مراجعه به کتب تاریخ و انساب عمومی بی نیاز کرده است.
با تاملی در کتب انساب الطالبیین(سادات)این نکته قابل توجه است که اکثر مولفان این دست انساب نگاری ها مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری بوده واین مطلب را روشن می سازد که این روند با کتاب انساب آل ابی طالب یحیی نسابه در اواخر قرن سوم شروع شده وتا دو قرن بعد توانسته به اوج خود برسد تاحدی که نسل های بعد را از مراجعه به کتب تاریخ و انساب عمومی بی نیاز کرده است.
به عبارت دیگر نسب شناسی که با علایق قومی و دینی شکل گرفت و احیا شد با استفاده از ظرفیت  و احکام خاص سادات در مذهب شیعه  به شکوفایی دست یافت و همین سیر تکاملی  تاپایان قرن هفتم هجری ادامه یافت .
به عبارت دیگر نسب شناسی که با علایق قومی و دینی شکل گرفت و احیا شد با استفاده از ظرفیت  و احکام خاص سادات در مذهب شیعه  به شکوفایی دست یافت و همین سیر تکاملی  تاپایان قرن هفتم هجری ادامه یافت .
طبق پژوهشی که انجام داده ایم مجموعه نسّابه های مسلمان را احصا نموده و شیعیان  از آنها  را به ترتیب از قرن اول هجری تا قرن کنونی تشخیص داده ؛ که در قرن اول  و دوم هر کدام از میان 16 نسابه ای که احصاء شده است  به ترتیب 4 و 6 نفر  نسابه شیعه مشخص شده است.و در قرن سوم و چهارم نیز از میان 22 نفر نسابه ذکر شده به ترتیب تعداد 11و13 نفر شیعه بوده اند و در قرن پنجم از 21 نفر نسّابه 16نفر. در قرن ششم از 17 نفر نسّابه 12نفر. در قرن هفتم از 12 نفر نسّابه 5 نفر. در قرن هشتم از 17 نفر نسّابه 8 نفر . در قرن نهم از 15 نفر نسّابه 13 نفر. در قرن دهم از 24 نفر نسابه 17 نفر . در قرن یازدهم از 21 نفر نسابه 14 نفر . در قرن دوازدهم از 33نفر نسّابه 17 نفر. در قرن سیزدهم از 25 نفر نسابه 12نفر .  در قرن چهاردهم از 48 نفر نسابه 34 نفر. و در قرن پانزدهم از 31 نفر نسابه 19 نفر  نیز شیعه بوده اند که در کل از 354 نفر نسابه بدست آمده 201 نفر شیعه بوده اند.   
طبق پژوهشی که انجام داده ایم مجموعه نسّابه های مسلمان را احصا نموده و شیعیان  از آنها  را به ترتیب از قرن اول هجری تا قرن کنونی تشخیص داده ؛ که در قرن اول  و دوم هر کدام از میان 16 نسابه ای که احصاء شده است  به ترتیب 4 و 6 نفر  نسابه شیعه مشخص شده است.و در قرن سوم و چهارم نیز از میان 22 نفر نسابه ذکر شده به ترتیب تعداد 11و13 نفر شیعه بوده اند و در قرن پنجم از 21 نفر نسّابه 16نفر. در قرن ششم از 17 نفر نسّابه 12نفر. در قرن هفتم از 12 نفر نسّابه 5 نفر. در قرن هشتم از 17 نفر نسّابه 8 نفر . در قرن نهم از 15 نفر نسّابه 13 نفر. در قرن دهم از 24 نفر نسابه 17 نفر . در قرن یازدهم از 21 نفر نسابه 14 نفر . در قرن دوازدهم از 33نفر نسّابه 17 نفر. در قرن سیزدهم از 25 نفر نسابه 12نفر .  در قرن چهاردهم از 48 نفر نسابه 34 نفر. و در قرن پانزدهم از 31 نفر نسابه 19 نفر  نیز شیعه بوده اند که در کل از 354 نفر نسابه بدست آمده 201 نفر شیعه بوده اند.