نیت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' می‌کند')
جز (جایگزینی متن - ' می توان' به ' می‌توان')
خط ۳: خط ۳:
در مبحث [[معاد]] و چگونگی پاداش و کیفر الهی در روز رستاخیز نیز که از مباحث علم کلام است مساله نیت مطرح می شود. فلسفه اخلاق نیز مساله «نیت» را در ارزش گذاری اخلاقی مورد ملاحظه قرار می‌دهد.
در مبحث [[معاد]] و چگونگی پاداش و کیفر الهی در روز رستاخیز نیز که از مباحث علم کلام است مساله نیت مطرح می شود. فلسفه اخلاق نیز مساله «نیت» را در ارزش گذاری اخلاقی مورد ملاحظه قرار می‌دهد.


«نیت» از دیدگاه خاصی از مسائل علم النفس فلسفی و علم روان شناسی نیز محسوب می شود. «قصد و نیت» گاه به معنای توجه و التفات گرفته می شود و با توجه به این معنا می توان گفت که مساله «نیت» در مسائل حقوقی و جزائی نیز به شکل خاصی مطرح گردیده است.
«نیت» از دیدگاه خاصی از مسائل علم النفس فلسفی و علم روان شناسی نیز محسوب می شود. «قصد و نیت» گاه به معنای توجه و التفات گرفته می شود و با توجه به این معنا می‌توان گفت که مساله «نیت» در مسائل حقوقی و جزائی نیز به شکل خاصی مطرح گردیده است.


<br />
<br />


=مفهوم نیت=
=مفهوم نیت=
واژه «نیت» در مقام استعمال ما فارسی زبانان گاه به معنای اسمی به کار می‌رود و مراد از آن غایتی است که فاعل از فعل خود آن را در نظر گرفته است. مثلا می گوئیم: «نیت شما در این حرکت چیست؟» و پاسخ داده می شود: «زیارت دوستان». در این جا می توان گفت: «زیارت دوستان» نیت ماست. و البته این غیر از این معناست که بگوئیم: زیارت دوستان موضوع و متعلق نیت ماست. بنابراین در این استعمال، «نیت» به معنای مصدری یعنی نیت کردن نیست، بلکه به معنای «منوی» است.
واژه «نیت» در مقام استعمال ما فارسی زبانان گاه به معنای اسمی به کار می‌رود و مراد از آن غایتی است که فاعل از فعل خود آن را در نظر گرفته است. مثلا می گوئیم: «نیت شما در این حرکت چیست؟» و پاسخ داده می شود: «زیارت دوستان». در این جا می‌توان گفت: «زیارت دوستان» نیت ماست. و البته این غیر از این معناست که بگوئیم: زیارت دوستان موضوع و متعلق نیت ماست. بنابراین در این استعمال، «نیت» به معنای مصدری یعنی نیت کردن نیست، بلکه به معنای «منوی» است.


استعمال دوم «نیت» در معنای مصدر است که از آن فعل مشتق می شود. [لکل امرء ما نوی]. «نیت» در استعمال سوم، به معنای توجه، التفات و خطور ذهنی به کار می‌رود و غالبا در هنگام انجام عبادات مطرح می شود. مثلا به هنگام انجام نماز از کسی سؤال می کنیم: «آیا نیت کرده ای یا خیر؟» در این جا، مقصود این است که آیا شخص مذکور در ابتدای انجام نماز، خصوصیات فعل و قصد نهایی از آن، یعنی قرب الهی را به ذهن خود خطور داده است یا نه؟ به عبارت دیگر، مقصود از نیت کردن در این جا، توجه و التفات تفصیلی به فعل نماز و تعداد رکعات آن و این که به چه مقصودی بایستی به جا آورده شود، می‌باشد.
استعمال دوم «نیت» در معنای مصدر است که از آن فعل مشتق می شود. [لکل امرء ما نوی]. «نیت» در استعمال سوم، به معنای توجه، التفات و خطور ذهنی به کار می‌رود و غالبا در هنگام انجام عبادات مطرح می شود. مثلا به هنگام انجام نماز از کسی سؤال می کنیم: «آیا نیت کرده ای یا خیر؟» در این جا، مقصود این است که آیا شخص مذکور در ابتدای انجام نماز، خصوصیات فعل و قصد نهایی از آن، یعنی قرب الهی را به ذهن خود خطور داده است یا نه؟ به عبارت دیگر، مقصود از نیت کردن در این جا، توجه و التفات تفصیلی به فعل نماز و تعداد رکعات آن و این که به چه مقصودی بایستی به جا آورده شود، می‌باشد.
خط ۱۹: خط ۱۹:


علم آفریننده میل نیست: بعضی چنین پنداشته اند که «علم» تصوری و تصدیقی و صرف توجه و التفات به یک عمل، خود موجد میل و رغبت است. اما در حقیقت چنین نیست. چرا که «علم» فی حد نفسه پدیده ای است که ذاتا جز خاصیت کشف و حاکویت، خاصیت دیگری ندارد.<ref>کلمة حول فلسفة الاخلاق، الاستاذ مصباح الیزدی، انتشارات درراه حق، قم، ص 21
علم آفریننده میل نیست: بعضی چنین پنداشته اند که «علم» تصوری و تصدیقی و صرف توجه و التفات به یک عمل، خود موجد میل و رغبت است. اما در حقیقت چنین نیست. چرا که «علم» فی حد نفسه پدیده ای است که ذاتا جز خاصیت کشف و حاکویت، خاصیت دیگری ندارد.<ref>کلمة حول فلسفة الاخلاق، الاستاذ مصباح الیزدی، انتشارات درراه حق، قم، ص 21
</ref> تنها نقشی که در این میان برای علم می توان قائل شد، این است که علم شرط بیدارشدن میل ورغبت نهفته درنفس است. به عبارت صحیح تر باید گفت که میل و رغبتی که در کمون نفس انسان نهفته است، برای تاثیر خود و وادار ساختن انسان به انجام فعلی، بایستی زمینه و موضوعی برای خود بیابد، این زمینه و موضوع در واقع به وسیله همان علم تصوری وتصدیقی که به واسطه بعد علمی وادراکی نفس حاصل می شود، تامین خواهد شد.
</ref> تنها نقشی که در این میان برای علم می‌توان قائل شد، این است که علم شرط بیدارشدن میل ورغبت نهفته درنفس است. به عبارت صحیح تر باید گفت که میل و رغبتی که در کمون نفس انسان نهفته است، برای تاثیر خود و وادار ساختن انسان به انجام فعلی، بایستی زمینه و موضوعی برای خود بیابد، این زمینه و موضوع در واقع به وسیله همان علم تصوری وتصدیقی که به واسطه بعد علمی وادراکی نفس حاصل می شود، تامین خواهد شد.


میل شدید و ضعیف: برای صدور یک فعل ارادی از انسان، مطلق علم و میل کافی نیست. گاهی انسان فعلی را تصور می‌کند و در ابتدا به مفید بودن انجام آن هم تصدیق می‌کند اما به محض مقایسه آن با افعال ارادی دیگر، از اقدام به آن کارمنصرف می شود. این جادرواقع، تصدیق واقعی وپایدار به مفیدبودن عمل حاصل نشده است. وقتی درجه علم ضعیف است، میل نیز به همان نسبت ضعیف تر خواهد بود. هر چه قدر علم، واضح تر و روشن تر باشد، میل نیز شدیدتر است.
میل شدید و ضعیف: برای صدور یک فعل ارادی از انسان، مطلق علم و میل کافی نیست. گاهی انسان فعلی را تصور می‌کند و در ابتدا به مفید بودن انجام آن هم تصدیق می‌کند اما به محض مقایسه آن با افعال ارادی دیگر، از اقدام به آن کارمنصرف می شود. این جادرواقع، تصدیق واقعی وپایدار به مفیدبودن عمل حاصل نشده است. وقتی درجه علم ضعیف است، میل نیز به همان نسبت ضعیف تر خواهد بود. هر چه قدر علم، واضح تر و روشن تر باشد، میل نیز شدیدتر است.
خط ۸۷: خط ۸۷:
یکی از ابعادی که نفس و روح انسان در آن زمینه رشد و تکامل پیدا می‌کند بعد علمی است. علم یک عنصر مادی و مشت پر کن نیست و هم از این روست که میان افزایش و یا کاهش علم و وزن انسان هیچ تناسب و رابطه ثابتی برقرار نیست. علم و وزن هر یک از مقوله ای خاص اند و هرگز ضروتاآن که عالم تر است، سنگین وزن تر نیست و نه بالعکس. علم امری است مجرد و لذا سنخیت لازم با روح و نفس انسان را داراست. تکامل نفس بشر در بعد علمی از طریق اتحاد هر چه بیش تر نفس با صور مجرده است. هر چقدر سعه وجودی و میزان تجرد نفس افزایش یابد دائره علم و آگاهی نفس نیز بیش ترمی شود. بنابراین، تکامل نفس انسان مستقیما و منحصرا به وسیله حصول هرچه بیش تر اموری مجرد برای نفس است.
یکی از ابعادی که نفس و روح انسان در آن زمینه رشد و تکامل پیدا می‌کند بعد علمی است. علم یک عنصر مادی و مشت پر کن نیست و هم از این روست که میان افزایش و یا کاهش علم و وزن انسان هیچ تناسب و رابطه ثابتی برقرار نیست. علم و وزن هر یک از مقوله ای خاص اند و هرگز ضروتاآن که عالم تر است، سنگین وزن تر نیست و نه بالعکس. علم امری است مجرد و لذا سنخیت لازم با روح و نفس انسان را داراست. تکامل نفس بشر در بعد علمی از طریق اتحاد هر چه بیش تر نفس با صور مجرده است. هر چقدر سعه وجودی و میزان تجرد نفس افزایش یابد دائره علم و آگاهی نفس نیز بیش ترمی شود. بنابراین، تکامل نفس انسان مستقیما و منحصرا به وسیله حصول هرچه بیش تر اموری مجرد برای نفس است.


نیت ماهیتا هر چه باشد و هر تعریفی داشته باشد، به معنای مصدری - نه اسمی - فعلی از افعال نفس محسوب می شود. بنابراین، امری است مجرد و از سنخ وجود نفس است. لذا همچون عنصر «علم» می تواند در صعود و یا سقوط نفس مؤثر باشد. همان طور که غذای فاسد می تواند مانع رشد جسمانی انسان شده، قوای بدنی را تضعیف نماید، نیت فاسده نیز می تواند روح بشر را فاسد نموده، از مراتب عالیه انسانی به درجات نازله سقوط دهد.
نیت ماهیتا هر چه باشد و هر تعریفی داشته باشد، به معنای مصدری - نه اسمی - فعلی از افعال نفس محسوب می شود. بنابراین، امری است مجرد و از سنخ وجود نفس است. لذا همچون عنصر «علم» می‌تواند در صعود و یا سقوط نفس مؤثر باشد. همان طور که غذای فاسد می‌تواند مانع رشد جسمانی انسان شده، قوای بدنی را تضعیف نماید، نیت فاسده نیز می‌تواند روح بشر را فاسد نموده، از مراتب عالیه انسانی به درجات نازله سقوط دهد.


=روح یا بدن کدامیک اصیل است؟ =
=روح یا بدن کدامیک اصیل است؟ =
خط ۹۶: خط ۹۶:
آنچه که در یک فعل ارادی موضوع ارزشیابی اخلاقی قرار نمی‌گیرد کمیت مادی آن نیست، بلکه موضوع ارزشیابی اخلاقی اولا و بالذات یک امر نفسانی و مجرد است که همان عنصر نیت است و اگر هم بعد مادی و غیر مجرد یک عمل متصف به ارزش‌های اخلاقی شود، باز هم از حیث یک بعد معنوی است. چرا که خوبی عمل اخلاقی هرگز نسبتی با زیادی کمی ندارد و بدی اخلاقی نیز با قلت بیگانه است.
آنچه که در یک فعل ارادی موضوع ارزشیابی اخلاقی قرار نمی‌گیرد کمیت مادی آن نیست، بلکه موضوع ارزشیابی اخلاقی اولا و بالذات یک امر نفسانی و مجرد است که همان عنصر نیت است و اگر هم بعد مادی و غیر مجرد یک عمل متصف به ارزش‌های اخلاقی شود، باز هم از حیث یک بعد معنوی است. چرا که خوبی عمل اخلاقی هرگز نسبتی با زیادی کمی ندارد و بدی اخلاقی نیز با قلت بیگانه است.


بنابراین، موضوع ارزشیابی اخلاقی یک عمل، که یک جنبه مادی دارد و یک جنبه غیر مادی که همان نیت عمل است، در واقع همان بعد غیر مادی آن است. قتل نفس بی گناه با اعدام کردن یک قاتل جنایتکار از نظر بعد فیزیکی و مادی هیچ گونه تفاوتی با یکدیگر ندارند. هر دو در صورت و ظاهر، دو فعل شبیه و یکسانند، اما یکی از این دو عملی قبیح و شت شمرده می شود و دیگری عملی نیک و شایسته، چرا که نیت ها در دو عمل تفاوت می‌کند. دو محصلی که هر دو در کنار یکدیگر تحصیل علم می‌کنند و مباحثه، مطالعه و تحقیق علمی دارند، اما یکی به خاطر جاه و مقام مادی و احیانا تکبر و فخر فروشی کتاب به دست گرفته، و دیگری به خاطر استکمال روحی و شناخت و معرفت در راه تحصیل قرب خداوندی قدم بر می‌دارد، هر دو در ظاهر یک عمل را انجام می‌دهند، اما از نظر اخلاقی، تلاش اولی، کاری ناپسند و عملی ضدارزش است وکار وفعالیت دومی، فعلی ارزشمند و مقدس محسوب می شود. چرا که نیت ها در این دو فعل و در اندیشه این دو فاعل با یکدیگر فرق دارند. آنچه گذشت می تواند تبیین کننده مفهوم کلام معصوم باشد که «انما الاعمال بالنیات»
بنابراین، موضوع ارزشیابی اخلاقی یک عمل، که یک جنبه مادی دارد و یک جنبه غیر مادی که همان نیت عمل است، در واقع همان بعد غیر مادی آن است. قتل نفس بی گناه با اعدام کردن یک قاتل جنایتکار از نظر بعد فیزیکی و مادی هیچ گونه تفاوتی با یکدیگر ندارند. هر دو در صورت و ظاهر، دو فعل شبیه و یکسانند، اما یکی از این دو عملی قبیح و شت شمرده می شود و دیگری عملی نیک و شایسته، چرا که نیت ها در دو عمل تفاوت می‌کند. دو محصلی که هر دو در کنار یکدیگر تحصیل علم می‌کنند و مباحثه، مطالعه و تحقیق علمی دارند، اما یکی به خاطر جاه و مقام مادی و احیانا تکبر و فخر فروشی کتاب به دست گرفته، و دیگری به خاطر استکمال روحی و شناخت و معرفت در راه تحصیل قرب خداوندی قدم بر می‌دارد، هر دو در ظاهر یک عمل را انجام می‌دهند، اما از نظر اخلاقی، تلاش اولی، کاری ناپسند و عملی ضدارزش است وکار وفعالیت دومی، فعلی ارزشمند و مقدس محسوب می شود. چرا که نیت ها در این دو فعل و در اندیشه این دو فاعل با یکدیگر فرق دارند. آنچه گذشت می‌تواند تبیین کننده مفهوم کلام معصوم باشد که «انما الاعمال بالنیات»


=نیت و مساله جزا=
=نیت و مساله جزا=