نفاق: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'می گوید' به 'می‌گوید')
جز (جایگزینی متن - 'علی رغم' به 'علی‌رغم')
خط ۳۴: خط ۳۴:
عدم درک واقعیات، بر اثر رهاکردن آئین حق، بعد از شناخت آن: «لایَفْقَهُون».
عدم درک واقعیات، بر اثر رهاکردن آئین حق، بعد از شناخت آن: «لایَفْقَهُون».


داشتن ظاهری آراسته و زبانی چرب، علی رغم تهی بودن درون و باطن: «وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ...».
داشتن ظاهری آراسته و زبانی چرب، علی‌رغم تهی بودن درون و باطن: «وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ...».


بیهودگی در جامعه و عدم انعطاف در مقابل حق، همچون یک قطعه چوب خشک: «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ».
بیهودگی در جامعه و عدم انعطاف در مقابل حق، همچون یک قطعه چوب خشک: «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ».

نسخهٔ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۹

نفاق به معنى دورویى و مخالف بودن ظاهر با باطن است. قرآن جایگاه منافقین را قعر جهنم دانسته و آنها را به عنوان دشمنان اسلام معرفی نموده به شدت نکوهش کرده است. روایات نیز به توصیف صفات ناشایست آنها پرداخته است.

تعریف لغوی

واژه‌‌ی نفاق از ریشه‌ی «نفق» است. نفق‏ الرجُلُ یعنی آن مرد داخل تونل شد و النَّافِقَاء یکى از سوراخهاى لانه موش صحرائی است که آنرا براى روز فرار پنهان مى‏‌کند.[۱] به جهت همین شباهت کار منافق را نفاق نامیدند، چرا که منافق در لغت به کسی می‌گویند که «کفرش را مخفی می‌کند و اظهار ایمان می‌کند و در کل خلاف آنچه در دل دارد، اظهار می‌کند».[۲]

نفاق از نگاه قرآن

در قرآن‌کریم مردم از نظر ایمان به سه دسته تقسیم شده‌اند:‌ مؤمنان، کافران و منافقان. در این میان، تعبیرهایی که درباره‌ی اهل نفاق به‌کار برده شده است، شدّت بیشتری دارد.

قرآن اهتمام زیادی به امر منافقین داشته است و سخن از منافین به کرات در سوره‌‏هاى قرآن آمده است. سوره بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنکبوت، احزاب، فتح، حدید، حشر، منافقین و تحریم از جمله این سوره‌هاست. خدا منافقان را به شدیدترین وجه تهدید نموده‌ است. در دنیا تهدید نموده به مهر زدن بر دلهایشان، و پرده افکندن بر گوش‌هاو چشمهایشان، و گرفتن نورشان و رها نمودن آنها در تاریکی‌ها، به طورى که دیگر راه سعادت خود را نبینند، و در آخرت به اینکه در قعر جهنم (درک اسفل) جایشان ‏دهد. خداى تعالى به پیامبرش خطاب مى‌‏کند که منافقان دشمن هستند از آنها بر حذر باش: «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ»[۳][۴]

برخی از اقدامات منافقین که قرآن به آن اشاره دارد

کناره‌‏گیری از لشکر اسلام در جنگ احد

پیمان بستن با یهود، و تشویق آنان به‏ لشکرکشى علیه مسلمین

ساختن مسجد ضرار

منتشر کردن داستان افک (تهمت به عایشه)،

فتنه به پا کردنشان در داستان سقایت و داستان عقبه[۵]

توصیف حال منافقین

توصیف حال منافقین در آیات ابتدائی سوره منافقون چنین آمده است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ (1) اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (2) ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ (3) وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ (4) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (5) سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (6) هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ یَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ (7) یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ(8)»؛[۶]

هنگامی که منافقان نزد تو می‌آیند می‌گویند ما شهادت می‌دهیم که حتما تو رسول خدائی. خداوند می‌داند که تو قطعا رسول او هستی ولی خداوند شهادت می‌دهد که منافقان دروغگو هستند. آنها سوگندهایشان را سپر ساخته اند تا مردم را از راه خدا بازدارند، آنها کارهای بسیار بدی انجام می‌دهند. این به خاطر آن است که آنها نخست ایمان آوردند سپس کافر شدند، لذا بر دلهای آنها مهر نهاده شده، و حقیقت را درک نمی‌کنند. هنگامی که آنها را می‌بینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو می‌برد و اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرامی دهی، اما گوئی چوب‌های خشکی هستند که بر دیوار تکیه داده شده، هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود می‌پندارند، آنها دشمنان واقعی تو هستند از آنان برحذر باش، خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف می‌شوند؟ هنگامی که به آنها گفته شود بیائید تا رسول خدا برای شما استغفار کند سرهای خود را از روی استهزا و کبر و غرور تکان می‌دهند و آنها را می‌بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر می‌ورزند. برای آنها تفاوت نمی کند خواه استغفار برایشان کنی یا نکنی، هرگز خداوند آنها را نمی بخشد، زیرا خداوند قوم فاسق را هدایت نمی کند. آنها کسانی هستند که می‌گویند: به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند غافل از این که خزائن آسمانها و زمین از آن خدا است ولی منافقان نمی فهمند. آنها می‌گویند: اگر به مدینه بازگردیم عزیزان ذلیلان را بیرون می‌کنند، در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولی منافقان نمی‌دانند.

نشانه‌های منافقین

از مجموع آیات فوق، نشانه‌های متعددی برای منافقان استفاده می‌شود که در یک جمع بندی می‌توان، آن را در ده نشانه، خلاصه کرد:

دروغگوئی صریح و آشکار: «وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ».

استفاده از سوگندهای دروغین برای گمراه ساختن مردم: «اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً».

عدم درک واقعیات، بر اثر رهاکردن آئین حق، بعد از شناخت آن: «لایَفْقَهُون».

داشتن ظاهری آراسته و زبانی چرب، علی‌رغم تهی بودن درون و باطن: «وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ...».

بیهودگی در جامعه و عدم انعطاف در مقابل حق، همچون یک قطعه چوب خشک: «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ».

بدگمانی و ترس و وحشت از هر حادثه و هر چیز به خاطر خائن بودن: «یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِم...».

حق را به باد سخریه و استهزاء گرفتن: «لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ».

فسق و گناه: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ».

خود را مالک همه چیز دانستن و دیگران را محتاج به خود پنداشتن: «هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ یَنْفَضُّوا».

خود را عزیز و دیگران را ذلیل، تصور کردن: «لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ».

اقسام نفاق

نویسنده تفسیر اطیب البیان در مورد اقسام نفاق می‌گوید:

نفاق بمعنى دو رویى و مخالف بودن ظاهر با باطن است و براى آن اقسامى است:

  • قسم اول: نفاق در عقیده: به این گونه که در باطن کافر و مشرک و مادی‌گرا و منحرف باشد ولى در ظاهر اظهار اسلام و ایمان کند. این نوع از نفاق اعظم و اشدّ و اقبح اقسام کفر است زیرا علاوه بر کفر باطنى، شامل مکر و حیله و خدعه نسبت به مسلمانان نیز می‌باشد.
  • قسم دوم: نفاق در اخلاق: یعنى باطنا متخلّق به اخلاق حمیده نباشد ولى در ظاهر چنین نمایش دهد که داراى اخلاق حمیده است مثل این که در باطن زهد و خوف از خدا و محبت خدا و سخاوت و توکل و خشوع و امثال این صفات را ندارد ولى در ظاهر خود را زاهد و خائف و محبّ خدا و سخى و متوکل و خاشع و نظائر اینها نشان می‌دهد.
  • قسم سوم: نفاق در اعمال: یعنى خلوت او با ملأ او و پنهان او با آشکاراى او متفاوت باشد. در ظاهر خود را عابدترین و باتقوا ترین معرّفى کند ولى در حقیقت چنین نباشد.

و دلیل بر این که نفاق شامل جمیع این اقسام است اخبارى است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در تعریف نفاق و منافق وارد شده از امام چهارم زین‌العابدین علیه السّلام روایت شده که فرمود: «بدرستى که منافق نهى میکند و نهى نمى‌پذیرد و امر می‌کند به آنچه خود انجام نمی‌دهد و وقتى به نماز مى‌ایستد التفات و توجهش به غیر خداست و هنگامى که به رکوع میرود چون چهارپایان فرود می‌شود یعنى از رکوع چیزى درک نمی کند، شام می‌کند و همّش خوراک است با این که روزه نبوده و صبح می‌کند و همّش خواب است با این که شب بیدار نبوده اگر با تو سخن گوید، دروغ میگوید و اگر به او امانت بسپارى، خیانت کند و اگر از او غایب شوى، غیبت تو را می‌نماید و اگر با او وعده کنى، خلف وعده می‌کند».

و از حضرت امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: «رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: فزونى خشوع اعضاء و جوارح برخلاف آنچه در قلب است، نزد ما نفاق می‌باشد».

و نیز از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: «رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: سه خصلت است که در هر کس باشد، منافق است و اگرچه روزه بدارد و نماز بگزارد و گمان کند مسلمان است، کسى که هر گاه امانت به او سپرده شود، خیانت کند و هرگاه تکلم کند، دروغ گوید و هرگاه وعده کند، وفا ننماید».[۷]

روایات درباره نفاق

منشا نفاق

قالَ رَسوُلُ اللّهِ صلی الله علیه وآله: حُبُّ المالِ والشَّرَفِ یَنْبُتانِ النِّفاقَ فِی القَلْبِ کَما یَنْبُتُ الماءُ البَقْلَ؛ نبی اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم می‌فرماید: حبّ مال و حب برتری، نفاق می‌رویانند همچنان که آب گیاه را می‌رویاند.

نشانه‌های نفاق

  • رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ و َإِنْ صَامَ وَصَلَّی مَنْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ و َإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا ائْتُمِنَ خَان؛

سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: در امانت خیانت کند. در سخن دروغ بگوید. در وعده تخلّف کند.

  • عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ رُوِیَ أَنَّ لِلْمُنَافِقِ أَرْبَعاً مِنْ عَلَامَاتِ النِّفَاقِ قَسَاوَةَ الْقَلْبِ وَ جُمُودَ الْعَیْنِ وَ الْإِصْرَارَ عَلَی الذَّنْبِ و َالْحِرْصَ عَلَی الدُّنْیَا؛

امام صادق علیه السلام فرمودند: چهار چیز از نشانه‌های نفاق است:

سنگدل بودن، نَگریستن از ترس خدا، گناه پی درپی بدون توبه واقعی، طمع بر دنیا.[۸]

  • قَالَ علیه السلام: الْخِیَانَةُ رَأْسُ النِّفَاقِ؛
  • امام علیه السلام فرمودند: خیانت، اوج بی ایمانی و نفاق است.[۹]

زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ لَا تَقُمْ إِلَی الصَّلَاةِ مُتَکَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَثَاقِلًا فَآن‌ ها مِنْ خَلَلِ النِّفَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ نَهَی الْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَقُومُوا إِلَی الصَّلَاةِ و َهُمْ سُکَارَی یَعْنِی مِنَ النَّوْمِ؛

امام باقر علیه السلام فرمودند: با کسالت و خواب آلودگی و سنگینی و بی حالی نماز نخوانید که این طور نماز خواندن از نفاق است و خداوند مؤمنین را از نماز خواندن در حال خواب آلودگی نهی کرده.[۱۰]

  • مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام أَسْأَلُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَکَتَبَ إِلَی: «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَىٰ یُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا* مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا»[۱۱] لَیْسُوا مِنَ الْکَافِرِینَ وَلَیْسُوا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ و َلَیْسُوا مِنَ الْمُسْلِمِینَ یُظْهِرُونَ الْإِیمَانَ وَ یَصِیرُونَ إِلَی الْکُفْرِ وَالتَّکْذِیبِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ؛

امام رضا علیه السلام، در جواب نامه محمد بن فضیل که از حضرت، مسئله ای پرسیده بود، ضمن توصیف منافقین به وسیله آیات 142 و 143 سوره نساء که می‌فرماید: (منافقین به خداوند خدعه می‌کنند و خدا هم به آنان خدعه می‌کند و با کسالت نماز می‌گزارند و ریا می‌کنند و به یاد خدا نیستند مگر اندکی نه با مؤمنین اند نه با کفار و کسی که از خدا و هدایت الهی جدا شد راهی برای نجات نمی یابد)، فرمودند: منافقین نه از کافرین اند و نه از مؤمنین و نه از مسلمین، اظهار ایمان می‌کنند ولی روش زندگیشان کفر و تکذیب خدا است، از رحمت خدا دور باشند.[۱۲]

بعضی از صفات منافقین

  • أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ قَالَ: إِنَّ الْمُنَافِقَ یَنْهَی و َلَا یَنْتَهِی وَ یَأْمُرُ بِمَا لَا یَأْتِی و َإِذَا قَامَ إِلَی الصَّلَاةِ اعْتَرَضَ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ و َمَا الِاعْتِرَاضُ قَالَ الِالْتِفَاتُ وَ إِذَا رَکَعَ رَبَضَ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الْعَشَاءُ و َهُوَ مُفْطِرٌ وَ یُصْبِحُ و َهَمُّهُ النَّوْمُ و َلَمْ یَسْهَرْ إِنْ حَدَّثَکَ کَذَبَکَ و َإِنِ ائْتَمَنْتَهُ خَانَکَ و َإِنْ غِبْتَ اغْتَابَکَ وَ إِنْ وَعَدَکَ أَخْلَفَکَ؛

امام سجاد علیه السلام فرمودند: منافق عمل می‌کند به آن چه که دیگران را از آن نهی می‌کند و امر می‌کند به آنچه که خودش عمل نمی کند، نماز می‌خواند بدون توجه به خدا، رکوع می‌کند ولی چیزی از توجه به خدا و کرنش، در او نیست. روز را به شب و شب را به روز می‌رساند در حالی که همه تلاشش خوردن و خوابیدن است، اگر حرف بزند دروغ می‌گوید و اگر به او اعتماد کنی خیانت می‌کند، پشت سرت غیبت می‌کند و اگر وعده دهد خلف وعده می‌کند.[۱۳]

  • قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَثَلُ الْمُنَافِقِ مَثَلُ جِذْعِ النَّخْلِ أَرَادَ صَاحِبُهُ أَنْ یَنْتَفِعَ بِهِ فِی بَعْضِ بِنَائِهِ فَلَمْ یَسْتَقِمْ لَهُ فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی أَرَادَ فَحَوَّلَهُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ فَلَمْ یَسْتَقِمْ لَهُ فَکَانَ آخِرُ ذَلِکَ أَنْ أَحْرَقَهُ بِالنَّار؛

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: مثل منافق، مثل شاخه نخلی است که وقتی صاحبش بخواهد در ساخت بنائش از او بهره بگیرد، به خاطر مستقیم نبودنش بکار نمی‌آید و در نتیجه فقط به درد سوزاندن می‌خورد.[۱۴]

  • عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَا زَادَ خُشُوعُ الْجَسَدِ عَلَی مَا فِی الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنَا نِفَاقٌ؛

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر خشوع و کرنش و فروتنی که کسی در ظاهر نسبت به خدا نشان می‌دهد، بیش از مقداری باشد که در قلب و باطنش است، این نفاق است.[۱۵]

  • عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَیْنَاهُ بِحَقِیقَةِ الْإِیمَانِ وَ حَقِیقَةِ النِّفَاقِ؛

امام باقر علیه السلام فرمودند: ما با دیدن هر کس، می‌فهمیم که مؤمن است یا منافق.[۱۶]

  • قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِیَّاکُمْ و َالْمِرَاءَ و َالْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا یُمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَی الْإِخْوَانِ و َیَنْبُتُ عَلَیْهِمَا النِّفَاقُ؛

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: باهم جدال و دشمنی نکنید که باعث بیماری دل و نفاق می‌شود.[۱۷]

موسیقی حرام، آشیانه نفاق

امام صادق علیه السلام فرمودند:الْغِنَاءُ عُشُّ النِّفَاق؛ موسیقی حرام، آشیانه نفاق (نابود کننده ایمان) است.[۱۸]

نواختن آلات موسیقی حرام، موجب مرض نفاق:

امام صادق علیه السلام فرمودند: ضَرْبُ الْعِیدَانِ یُنْبِتُ النِّفَاقَ فِی الْقَلْبِ کَمَا یُنْبِتُ الْمَاءُ الْخُضْرَةَ؛ نواختن آلات موسیقی حرام، سبب مرض نفاق در قلب می‌شود، همان طور که آب باعث رویش سبزه می‌شود.[۱۹]

حقوقی که منافق ادا نمی کند

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ ثَلَاثَةٌ لَا یَجْهَلُ حَقَّهُمْ إِلَّا مُنَافِقٌ مَعْرُوفُ النِّفَاقِ ذُو الشَّیْبَةِ فِی الْإِسْلَامِ وَحَامِلُ الْقُرْآنِ وَالْإِمَامُ الْعَادِلُ؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: حق سه نفر را زیر پا نمیگذارد مگر منافق معروف النفاق: پیر شده در اسلام، حاملان قرآن و امام عادل.[۲۰]

جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ نَهَی أَنْ یُخْفِیَ الْمَرْءُ زَکَاتَهُ عَنْ إِمَامِهِ وَقَالَ إِخْفَاءُ ذَلِکَ مِنَ النِّفَاق؛ امیرالمؤمنین علیه السلام نهی کردند مردم را از مخفی کردن و نپرداختن زکات به امام عادل و فرمودند: مخفی کردن آن از نفاق است.[۲۱]

ذکر خدا باعث دوری از نفاق

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً کُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَانِ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ و َبَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که زیاد ذاکر و به یاد خداوند عزوجل باشد، خداوند او را دوست می‌دارد و از نفاق و آتش جهنم دور می‌شود.[۲۲]

لبیک احرام، باعث برائت از نفاق

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله مَنْ لَبَّی فِی إِحْرَامِهِ سَبْعِینَ مَرَّةً إِیمَاناً وَاحْتِسَاباً أَشْهَدَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ بِبَرَاءَةٍ مِنَ النَّارِ وَبَرَاءَةٍ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که در حال احرام، از روی ایمان هفتاد بار لبیک گوید خداوند، هزاران هزار ملک را شاهد نمی‌گیرد که او را از نفاق و آتش دوزخ دور کند.[۲۳]

دعاء برای دوری از نفاق

قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السلام إِذَا دَخَلْتَ الْحَمَّامَ فَقُلْ فِی الْوَقْتِ الَّذِی تَنْزِعُ فِیهِ ثِیَابَکَ اللَّهُمَّ انْزِعْ عَنِّی رِبْقَةَ النِّفَاقِ و َثَبِّتْنِی عَلَی الْإِیمَان؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی در حمام لباست را از تن بیرون می‌آوری بگو: خدایا مرا از نفاق دور کن و بر ایمان، ثابت دار[۲۴]

سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ مَنْ صَلَّی فِی لَیْلَةِ الْأُولَی مِنْ رَجَبٍ ثَلَاثِینَ رَکْعَةً بِالْحَمْدِ و َالْجَحْدِ ثَلَاثاً و َالتَّوْحِیدِ ثَلَاثاً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَبَرَأَ مِنَ النِّفَاق؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که شب اول رجب سی رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک حمد و سه بار سوره کافرون و سه بار سوره توحید بخواند، خداوند گناهانش را می‌آمرزد و از نفاق دور می‌شود.[۲۵]

به مسلمان ظالم، نباید نسبت شرک و نفاق داد:

أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَی الشِّرْکِ وَلَا إِلَی النِّفَاقِ وَلَکِنَّهُ کَانَ یَقُولُ هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا؛ حضرت علی علیه السلام به مسلمانانی که با او می‌جنگیدند، نسبت شرک و نفاق نمیداد (که این نشانگر بزرگی نفاق است) بلکه می‌فرمود: اینها برادران ما هستند که بر ما ظلم می‌کنند و با ما می‌جنگند.[۲۶]

نفاق، مانع استجابت دعاء

امام زین‌العابدین علیه السلام فرمودند: از گناهانی که باعث مستجاب نشدن دعا می‌شود، نیت بد و باطن بد و خبیث داشتن و نفاق و دو رو بودن با برادران دینی است.[۲۷]

انس و ارتباط مستمر با قرآن، بهترین و مؤثرترین راه علاج و دوری از بیماری نفاق:

نَهْجُ الْبَلَاغَةِ، قَالَ علیه السلام اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِی لَا یَکْذِبُ و َمَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَةٍ فِی هُدًی وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًی و َاعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَلَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ و َاسْتَعِینُوا بِهِ عَلَی لَأْوَائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ و َهُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْعَمَی و َالضَّلَال... ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: بدانید، این قرآن نصیحت کننده ای است که فریب نمی‌دهد، هدایت کننده ای است که گمراه نمی کند، گوینده ای است که دروغ نمی‌گوید و کسی با آن همنشین نمی‌شود مگر این که به هدایتش ‍ افزوده و از نادانیش کم می‌شود و بدانید، کسی که به قرآن عالم باشد، هیچ کس نمی‌تواند به علم او بیفزاید و هیچ عالمی از قرآن بی نیاز نیست، پس از قرآن شفا بگیرید و از آن کمک بگیرید که شفای بزرگترین دردها که کفر و نفاق و نادانی و گمراهی است، در آن است.[۲۸]

نماز جماعت، سبب دوری از نفاق

الشَّهِیدُ فِی الذِّکْرَی، عَنِ النَّبِی صلی الله علیه و آله مَنْ صَلَّی أَرْبَعِینَ یَوْماً فِی الْجَمَاعَةِ یُدْرِکُ التَّکْبِیرَةَ الْأُولَی کُتِبَ لَهُ بَرَاءَتَانِ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ و َبَرَاءَةٌ مِنَ النِّفَاقِ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که چهل روز در نماز جماعت، از اول نماز شرکت کند از آتش دوزخ و از نفاق دور می‌شود.[۲۹]

منبع

برگرفته از سایت دانشنامه اسلامی

پانویس

  1. فرهنگ ابجدى، ترجمه المنجد الابجدى، ص68
  2. ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، دارالدعوه استانبول، 1989 ق،1410 هـ. ق، ص 942.
  3. سوره منافقون، آیه4
  4. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص288
  5. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص288
  6. سوره منافقون، آیات 1 تا 8
  7. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌1، ص303 تا 305 (نقل با تلخیص)
  8. مستدرك الوسائل، ج11، ص367
  9. مستدرك الوسائل، ج14، ص14
  10. مستدرك الوسائل، ج4، ص90
  11. سوره نساء، 143 و 142
  12. الكافی، ج2، ص396
  13. كافی، ج2، ص397
  14. كافی، ج2، ص397
  15. كافی، ج2، ص397
  16. كافی، ج1، ص438
  17. كافی، ج2، ص300
  18. كافی، ج6، ص431
  19. كافی، ج6، ص434
  20. وسایل الشیعه، ج12، ص98
  21. مستدرك الوسائل، ج7، ص123
  22. كافی، ج2، ص499
  23. كافی، ج4، ص337
  24. من لایحضره الفقیه، ج:1، ص:112
  25. وسائل الشیعه، ج7، ص91
  26. وسائل الشیعه، ج15، ص82
  27. وسائل الشیعه، ج16، ص281
  28. مستدرك الوسائل، ج4، ص239
  29. مستدرك الوسائل، ج6، ص446