امیرکبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:


امیرکبیر، فروش [[شراب]] را قدغن کرده بود. روزی غلام سیاهی به خانه یک [[ارمنی]] رفت و شراب خواست. ارمنی نپذیرفت. غلام اصرار کرد و به تهدید ارمنی پرداخت. ارمنی که جرئت سرپیچی از دستور امیر و فروش شراب را نداشت، سرکه شیره را با آب مخلوط کرد و به غلام فروخت. غلام تمامی آن را یک باره سر کشید و شروع به عربده کشی و آزار مردم کرد. غلام را گرفتند و نزد امیر آوردند. امیر دستور داد تا ارمنی را بیاورند و تنبیه کنند. ارمنی قصه را بازگفت که من سرکه شیره به او فروختم، نه شراب. غلام با خشم گفت: چرا این را نگفتی که من بدمستی نکنم؟ امیر که ماجرا را فهمیده بود، خندید و ارمنی را مرخص کرد و غلام را گوشمالی داد.
امیرکبیر، فروش [[شراب]] را قدغن کرده بود. روزی غلام سیاهی به خانه یک [[ارمنی]] رفت و شراب خواست. ارمنی نپذیرفت. غلام اصرار کرد و به تهدید ارمنی پرداخت. ارمنی که جرئت سرپیچی از دستور امیر و فروش شراب را نداشت، سرکه شیره را با آب مخلوط کرد و به غلام فروخت. غلام تمامی آن را یک باره سر کشید و شروع به عربده کشی و آزار مردم کرد. غلام را گرفتند و نزد امیر آوردند. امیر دستور داد تا ارمنی را بیاورند و تنبیه کنند. ارمنی قصه را بازگفت که من سرکه شیره به او فروختم، نه شراب. غلام با خشم گفت: چرا این را نگفتی که من بدمستی نکنم؟ امیر که ماجرا را فهمیده بود، خندید و ارمنی را مرخص کرد و غلام را گوشمالی داد.
=دارالفنون=
پرورش مردان صاحب اندیشه و صنعت گر، نه تنها نیازمند استادانی باتجربه است، بلکه بدون ایجاد مراکز مناسب و سازمان دهی درست، تحقق نمی یابد. امیرکبیر از سال ها پیش از صدارت خود، در تلاش بود تا مدرسه ای تأسیس کند. او قصد داشت دانش آموزانی را در علوم گوناگون تربیت کند و ایران را در مسیر شکوفایی قرار دهد. سرانجام در سال 1266 هـ . ق ساخت مدرسه ای را آغاز کرد و آن را «دارالفنون» نامید.
از آنجا که امیر نیز مانند مردم ایران از انگلیسی ها و روس ها تنفر داشت، به استخدام معلمان اتریشی پرداخت. مدرسه دارالفنون با نُه استاد اتریشی در رشته های مهندسی، تاکتیک نظامی، توپ خانه، سواره نظام، معدن شناسی، طب و دواسازی، با حضور صدوپنجاه دانش آموز، زمانی شروع به کار کرد که سیزده روز قبل از آن، امیرکبیر را در باغ فین به شهادت رسانده بودند و او نتوانست ثمره تلاش های خود را در راه اندازی دارالفنون ببیند.


=وقایع اتفاقیه=
=وقایع اتفاقیه=

نسخهٔ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۰

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۹:۴۰، ۱۲ دسامبر ۲۰۲۱؛


امیرکبیر
نام امیرکبیر
نام کامل میرزا محمدتقی‌خان فراهانی
لقب(ها) امیرکبیر•مؤسس مدرسهٔ دارُالفُنون•انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه•رسیدگی به وضع مالیه
دین اسلام•شیعه
متولد ۱۱۸۶ خورشیدی
محل تولد روستای هزاوه•اراک
پیشه سیاستمدار
پست‌ها صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجار
درگذشت ۲۰ دی ۱۲۳۰ خورشیدی (۴۵–۴۴ سال)
محل فوت حمام فین•کاشان
آرامگاه حرم امام حسین (ع)

میرزا محمدتقی‌خان فراهانی، معروف به امیر کبیر، اهل هزاوه‌ در اطراف‌ فراهان‌ از توابع اراک، سیاستمدار و صدر اعظم‌ عهد ناصرالدین‌ شاه‌ قاجار بود. بعد از رسیدن امیر کبیر به‌ صدارت اصلاحاتی را در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی از جمله حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، قطع نفوذ اجانب و استعمارگران و... شروع کرد و باعث تحول و اصلاحات‌ عمیقی در ایران شد. از جمله اقدامات مهم وی تاسیس مدرسه دارالفنون، انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه، بنای‌ میدان‌ توپخانه‌ و... است.

امیر کبیر سرانجام با دسیسهٔ اطرافیان شاه مخصوصا مهدعلیا، مادر قدرت‌طلب‌ شاه‌ که‌ علاقه شدیدی‌ به‌ مداخله‌ در امور، و نقش‌ مهمی‌ در حوادث‌ سیاسی‌ روزگار داشت‌، از صدارت عزل و به کاشان تبعید و در حمام فین به دستور ناصرالدین‌شاه به قتل رسید. پیکر وی نخست‌ در گورستان‌ «پشت‌ مشهد» کاشان‌ دفن‌ کردند، ولی‌ چندی‌ بعد همسرش‌ عزت‌الدوله‌ آن‌ را به‌ کربلا انتقال‌ داد و در محدوده رواق‌ شرقی‌ حرم‌ امام‌ حسین‌ (ع) معروف‌ به‌ پایین‌ پا به‌خاک‌ سپرده‌ شد.

شخصیت امیر

افزون بر ویژگی های دینی، منش رفتاری و ویژگی های اخلاقی هر فرد، ساخته دوران پرفراز و نشیب زندگی اوست. خانواده ای که در آن تولد یافته است، دوستانی که هم بازی اش بوده اند، معلمانی که تربیتش کرده و مردمانی که با او سروکار داشته اند، همگی بر شخصیت انسان اثرگذارند.

میرزا تقی خان امیرکبیر، آشپززاده ای است که خدمت کار قائم مقام فراهانی بود. گرچه به ظاهر از مردم محروم و فرودست ایران بود، ولی این امتیاز را داشت که در جمع یکی از بهترین و اصیل ترین خاندان آن روز ایران تربیت یابد. هم خواسته های توده مردم را می دانست و هم با افکار بزرگان مملکت آشنا بود. رنج و زحمت مردم را تجربه کرده و رفاه سردمداران را به چشم خود دیده بود. او با لیاقتی که از خود نشان داد، در کنار فرزندان قائم مقام آموزش دید. ازاین رو، هرگز به مردمش خیانت نکرد و مصلحت آنان را بر همه چیز مقدم داشت. مدیری کاردان، سیاست مدار، میهن پرست و مردم دوست و مردی از جنس مردم، با اندیشه ای در خدمت مردم بود.

امیر از نگاه بیگانگان

منشی سفارت انگلیس در تهران، شخصیت امیر و کردارش را چنین توصیف می کند: «امیر نظام به کسی قول نمی دهد، اما وقتی انجام کاری را وعده می دهد، باید به سخنش اعتماد کرد و انجام آن کار را محقق شمرد. امیر نظام به کلی فراتر از آن بود که کسی بتواند او را به رشوه بفریبد. روزها و هفته ها می گذشت که از بام تا شام کار می کرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس می دانست. دشواری ها و نیرنگ ها نیز او را از کار، سست و دل سرد نمی ساخت. اگر امیر نظام در همه نقشه هایش کام یاب نگردید، کاستی از دانایی و نیروی کارش نبود؛ تقصیر از آنان بود که در یاری او کوتاهی کردند».

مبارزه با رشوه

فساد مأموران حکومتی و گسترش رشوه گیری، میوه تلخ حکومت فاسد و ضد مردمی است. از سوی دیگر، بازگذاشتن دست چنین مأمورانی در تجاوز به حقوق مردم، نشانه ناتوانی رهبران کشور است. امیرکبیر کوشید تا پایه های نظمی قوی را استوار سازد و بساط فساد و رشوه خواری را برهم زند؛ چراکه تا پیش از آن، رشوه گیری و باج خواهی، عادت روزانه درباریان شده بود.

یکی از مستشاران انگلیسی می گوید: «از خصلت های ناپسند ایرانیان، «مداخل» است. این واژه به گوش ایرانیان بسیار خوشایند است. مأموران دولت تنها با مداخل خوش حال می شوند. مقرری آنان، چندان مورد توجه نیست و تنها مداخل یک شغل است که تمام حواس آنان را به طرف خود جلب می کند... میرزا تقی خان، کسی نبود که اسم مداخل و رشوه پیش او برده شود. این مرد بی طمع، تمام اصول و رشته های ناپسند را برهم زد و از بین برد و ارتکاب آن را به کلی ممنوع کرد».

روشن فکر دین دار

همان اندازه که تعصب خشک و دین داری کورکورانه، جامعه را از ترقی بازمی دارد، بی توجهی به سنت های دینی و ملی نیز کشور را دچار بی هویتی و بیگانه پرستی می کند. مردان موفق، افرادی هستند که با تکیه بر فرهنگ دینی و ملی خویش و با کمک گرفتن از الگوها و ابزارهای مورد نیاز ـ اگرچه از بیگانگان به دست آمده باشند ـ جامعه را به سوی آبادانی هدایت می کنند. امیرکبیر نمونه برجسته از این گونه انسان هاست. زمانی که فرمانده سپاه اَرزنةُ الروم از او می خواهد تا برای مدت اندکی لباس ترکان عثمانی را بپوشد و از حمله اوباش در امان بماند، با تندی پاسخ می دهد: اگر سر از تنم جدا سازند، لباسی را که مخصوص ایرانیان است، از تن بیرون نمی آورم.

امیری که برای حفظ سنت های کشور خویش چنین سخت گیر بود، به دستاوردهای غرب هم توجه داشت و از بررسی پیشرفت های آنان غافل نبود. ازاین رو، مردم را تشویق می کرد که پیشرفت های غربیان را مطالعه کنند و برای یادگیری دستاوردهای روز غرب، کمر همت ببندند.

توطئه انگلیس

زمانی که کشورهای استعمارگر، فردی را مانع رسیدن به اهداف خود بدانند، از هر وسیله ای برای کنار زدن او استفاده می کنند؛ پیمان دوستی، رشوه، تهدید، بدنام کردن و در نهایت، قتل. امیرکبیر سدّ استواری بود که سعی داشت هیچ روزنه ای برای دست اندازی استعمارگران به ثروت ایران باقی نگذارد.

سفیر انگلستان چندین بار به امیر پیشنهاد رشوه داده بود، ولی امیر، هیچ کدام را نپذیرفت و همین موضوع، خشم سفیر را برانگیخت. سفیر بارها گفته بود: «پول هایی که برای رشوه به امیر پیشنهاد کردند و ایشان نپذیرفت، صرف کشتن وی کردند.» سرانجام نیز دسیسه های انگلیس و جیره بگیرانش در دربار، بزرگ مردی را به کام مرگ فرستاد که شهادتش، مُهر ننگی بر پیشانی دشمنان زد و زندگی اش، سند افتخاری شد در دستان ملت.

امیرکبیر و صنعت

در عصری که نهضت صنعتی در اروپا به اوج خود نزدیک می شد، عقب ماندگی کشورهایی مانند ایران، آشکارتر از گذشته رخ می نمود. اگر بخواهیم اقدامات امیرکبیر را برشماریم، از توجه فراوان امیر به صنعت نباید غافل باشیم. سیاست کلی امیر بر پایه توسعه صنعت و پیشرفت کشاورزی استوار بود. سعی او افزایش تولید ایرانی و کاهش واردات بود. امیر، کارخانه های شکر، پارچه بافی، کاغذسازی، فلزکاری، بلور، چینی سازی و... را در شهرهای ایران راه اندازی کرد.

او دستور داد دستگاه های جدید را به ایران آورند و از مهندسان و صنعت کاران اروپایی بخواهند تا صنایع گوناگون را در ایران آموزش دهند. معادن، شناسایی شد و استخراج فلزات، آغاز گشت. امیر در ترویج و تشویق صنعت گران آن قدر اصرار داشت که عهد بسته بود به هر فردی که هنر بدیع و صنعت تازه ای بیاورد، پاداش خوبی خواهد داد.

رونق کشاورزی

امیرکبیر اعتقاد داشت که یک کشور مستقل، باید همه چیز را در داخل سرزمین خود تأمین کند. او برای رونق کشاورزی، گام های زیادی برداشت. آنچه او انجام داد، شروع حرکتی بود که در آینده باید سامان می یافت. برخی از مهم ترین اقدامات وی برای بهبود وضعیت کشاورزی عبارتند از: ایجاد امنیت برای کشاورزان، تشویق آنان به صنعتی کردن مسیر تولید، کم کردن مالیات، ساخت سدّ ناصری بر رودخانه کرخه و دو سد دیگر در گرگان و قم.

بهداشت

اجتماعی که دچار بیماری های جسمی و روحی است، طعم آرامش را نخواهد چشید. بی توجهی به سلامت و بهداشت، گسترش بیماری ها را در پی دارد. مردمی که در فقر و آلودگی رشد می کنند، رنگ آسایش و پیشرفت را نخواهند دید. امیرکبیر که خود از میان مردم برخاسته بود و با رنجشان آشنایی دیرین داشت، ابتکار زیادی برای بالا بردن سطح بهداشت عمومی به خرج داد. وی آبله کوبی را در ایران عمومی ساخت و به دستور او کتاب های لازم در این زمینه به فارسی ترجمه و چاپ شد. آبله کوبان را با حقوق کافی، استخدام کرد و به شهرهای گوناگون فرستاد. مبارزه با بیماری وبا، ساخت نخستین مریض خانه های دولتی، تعلیم پزشکان، نظافت شهر و گردآوری بیماران از سطح شهرها، از اقدامات دیگر امیر در این راستا هستند.

امیر علم دوست

توجه به علم و ادب و فراهم آوردن محیط لازم برای گسترش دانش، نخستین برنامه برای بالا بردن فهم و درک مردم است. آنچه از امیرکبیر، چهره ای روشن فکر و اندیشمند ساخته، توجه او به علم و فرهنگ بوده است. او در عصری که کتاب، مهم ترین وسیله دانش اندوزی و تولید اندیشه بود، دست به ابتکارهایی زد که ارزش آنها را امروزه به خوبی می توان دریافت.

در دوران صدارت او، کتاب های فراوانی از اروپا به ایران آورده شد که در زمینه های گوناگونی نوشته شده بودند. کتاب هایی درباره علوم طبیعی، صنعت، زراعت، تجارت، اقتصاد، سیاست، قوانین معدن شناسی، تربیت حیوانات اهلی و خانگی، پرورش درختان صنعتی و میوه، باغبانی، نظام لشکری و فنون جنگ، طب، دام پزشکی و... . افزون بر این، امیر 323 نقشه جغرافیای جهان را یک جا به ایران آورد.

میرزا تقی خان کتاب خانه ای در کنار مدرسه دارالفنون تأسیس کرد تا دانش آموزان با علوم مورد علاقه خود آشنا شوند. راه اندازی چاپ خانه مدرسه دارالفنون هم از کارهای اندیشمندانه امیر بود که چاپ کتاب ها را آسان تر، سریع تر و ارزان تر می کرد. در هیچ دوره ای از تاریخ قاجار، چنین رویکردی به علم وجود نداشت و چنین ستایش مندانه برای خودکفایی علمی گام برداشته نشد.

امیر مقتدر

امیرکبیر، فروش شراب را قدغن کرده بود. روزی غلام سیاهی به خانه یک ارمنی رفت و شراب خواست. ارمنی نپذیرفت. غلام اصرار کرد و به تهدید ارمنی پرداخت. ارمنی که جرئت سرپیچی از دستور امیر و فروش شراب را نداشت، سرکه شیره را با آب مخلوط کرد و به غلام فروخت. غلام تمامی آن را یک باره سر کشید و شروع به عربده کشی و آزار مردم کرد. غلام را گرفتند و نزد امیر آوردند. امیر دستور داد تا ارمنی را بیاورند و تنبیه کنند. ارمنی قصه را بازگفت که من سرکه شیره به او فروختم، نه شراب. غلام با خشم گفت: چرا این را نگفتی که من بدمستی نکنم؟ امیر که ماجرا را فهمیده بود، خندید و ارمنی را مرخص کرد و غلام را گوشمالی داد.

دارالفنون

پرورش مردان صاحب اندیشه و صنعت گر، نه تنها نیازمند استادانی باتجربه است، بلکه بدون ایجاد مراکز مناسب و سازمان دهی درست، تحقق نمی یابد. امیرکبیر از سال ها پیش از صدارت خود، در تلاش بود تا مدرسه ای تأسیس کند. او قصد داشت دانش آموزانی را در علوم گوناگون تربیت کند و ایران را در مسیر شکوفایی قرار دهد. سرانجام در سال 1266 هـ . ق ساخت مدرسه ای را آغاز کرد و آن را «دارالفنون» نامید.

از آنجا که امیر نیز مانند مردم ایران از انگلیسی ها و روس ها تنفر داشت، به استخدام معلمان اتریشی پرداخت. مدرسه دارالفنون با نُه استاد اتریشی در رشته های مهندسی، تاکتیک نظامی، توپ خانه، سواره نظام، معدن شناسی، طب و دواسازی، با حضور صدوپنجاه دانش آموز، زمانی شروع به کار کرد که سیزده روز قبل از آن، امیرکبیر را در باغ فین به شهادت رسانده بودند و او نتوانست ثمره تلاش های خود را در راه اندازی دارالفنون ببیند.

وقایع اتفاقیه

بالا بردن سطح آگاهی جامعه و رشد فرهنگی مردم، بهبود زندگی آنان را در پی دارد. دوره سلطنت قاجارها چنان مردم را در تنگ دستی و نادانی قرار داده بود که کمتر کسی گمان می کرد امیرکبیر بتواند تأثیر عمیقی بر فرهنگ مردم به جا بگذارد.

یکی از اساسی ترین اقدامات او برای افزایش اطلاعات و آگاهی جامعه، انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه بود. گرچه پیش از آن، روزنامه های دیگری به زبان فارسی منتشر شده بودند، ولی هیچ کدام موفقیت روزنامه وقایع اتفاقیه را به دست نیاوردند. رویکرد مردم به این روزنامه، چنان رو به فزونی نهاد که حتی ایلات و عشایر نیز مبلغی برای اشتراک این روزنامه می پرداختند تا آن را مطالعه کنند. چگونگی ترقی دولت های اروپایی، رشد صنعت در آنها و اکتشافات جدید، مهم ترین مطالبی بود که در این روزنامه به صورت دنباله دار چاپ می شد.

یکی از نمایندگان انگلیس در ایران می نویسد: «تأسیس این روزنامه، نشانه ای است از عزم راسخ امیر بر ترقی ایران و روشن گردانیدن افکار هم وطنانش».

نقشی بر دیوار

لحظه ای که امیر روی صحن حمام فین نشسته بود و فوران خون خویش را تماشا می کرد، مانند همیشه آرام، متین و در تفکری عمیق بود. ناگهان همچون فردی که چیزی به یاد آورده، از جا برخاست و دست خون آلود خود را بر دیوار گذاشت؛ گویا می خواست چیزی بنویسد. شاید امیر به یاد مرگ مربی خود ـ یعنی قائم مقام ـ افتاده بود که او نیز به دست محمدشاه ترور شده بود و در لحظه جان دادن بر دیوار نگارستان نوشت:

روزگار است این که گه عزت دهد، گه خوار دارد چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

عده ای گفته اند که امیر نیز بر دیوار، متنی نوشت، ولی خوانده نشد و برخی گفته اند که خوانا هم بوده، ولی به نفع خاندان قاجار نبوده و آن را محو کرده اند. یک اروپایی که به ایران سفر کرده بود، گفته است که جمله لا اله الا الله بر دیوار نوشته شده بود.

از تمام شایدها که بگذریم، آنچه می توان به یقین گفت، سخن کُنت دوگوبینوی فرانسوی است. او می نویسد: «به هر حال، اگر بخواهیم پی ببریم که آن نقوش چه بوده یا در مضمون آن خط چه نوشته، می توانیم بگوییم که مُهر بدبختی دولت و ملت ایران بوده که بر پیشانی کشور نقش می بست و سند ننگ تاریخی و ابدی دوران سلطنت ناصرالدین شاه بود که برای همیشه در صفحات تاریخ به یادگار می گذاشت».

منبع