سید محسن حکیم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
https://www.hawzahnews.com › news
https://www.hawzahnews.com › news
</ref>
</ref>
=نظرسید محسن حکیم در مورد فلسطين=
سال 1338 براى مسلمانان سالى ناگوار بود. شاه سرانجام پرده هاى تزوير كنار زده، رژيم اشغالگر قدس را به رسميت شناخت. مرجع بيدار شيعه ضمن نامه اى به آية الله بهبهانى در تهران، نگرانى خويش را آشكار ساخت. علاوه بر اين آن بزرگوار بهره گيرى از كمكهاى مردمى در راه آزادى فلسطين را ستود و دورى مسلمانان از اسلام را سبب اصلى مشكل فلسطين شمرد.<ref>دماء العلماء فى طريق الجهاد، ص51 - 50</ref>


=سال‌های پایانی زندگی سید محسن حکیم=
=سال‌های پایانی زندگی سید محسن حکیم=

نسخهٔ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۲

سید محسن حکیم
سید محسن حکیم
نام سید محسن حکیم
لقب حکیم
زادروز عید فطر ۱۳۰۶ق
زادگاه نجف
وفات ۲۷ ربیع‌الاول ۱۳۹۰ق/ ۱۳۴۹ش
آرامگاه عراق • نجف • مسجد هندی
محل زندگی عراق نجف
اساتید محمدکاظم خراسانی • آقا ضیاء عراقی • محمدحسین نائینی • سید ابوتراب خوانساری
شاگردان حسین وحید خراسانی • سید محمد باقر صدر • محمد تقی جعفری • سید مصطفی خمینی
دین اسلام
مذهب شیعه
آثار مستمسک العروة الوثقی • حقائق‌الاصول • نهج‌الفقاهة • منهاج‌الصالحین

آیت الله سید محسن طباطبایی حکیم (۱۳۹۰-۱۳۰۶ ق)، از علماى مجاهد شیعه و از شاگردان میرزای نائینى بود. فقیه، اصولی، مرجع تقلید شیعه امامیه و مدیر حوزه علمیه نجف بود. وی پس از درگذشت حسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ مرجعیت عامه شیعیان را به مدت بیش از ۹ سال بر عهده داشت. او عمر پربرکت خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرد و به ساختن و تأسیس مدارس، کتابخانه‌ها، مساجد و سایر بناهاى علمى و دینى در عراق اهتمام جدی داشت. آیت الله حکیم در فعالیتهاى سیاسی و اجتماعى مردى شجاع بود و صراحت در بیان آرا و نظرات علمى و شهامت او در فتوا کم نظیر بود.وی حوادث ایران را هم مورد توجه قرار می‌داد و با صدور نامه، اعلامیه و تلگراف از مواضع علمای ایران به رهبری امام خمینی(ره) در مقابله با زورگویی رژیم پهلوی حمایت کرد.

زندگی سید محسن حکیم

سیدمحسن حکیم در ۱۳۰۶ق در نجف[۱]، در خانواده‌ای متولد شد. پدرش، سیدمهدی حکیم، از عالمان نجف دانسته شده است. محسن، در شش سالگی پدرش را از دست داد.[۲] حکیم، ۱۰ پسر و چهار دختر داشت. یوسف، محمدرضا، محمدمهدی، کاظم، محمدباقر، عبدالهادی، عبدالصاحب، علاءالدین، عبدالعزیز، و محمدحسین، پسران او هستند.

سال‌های پایانی زندگی سیدمحسن با حبس خانگی و سختگیری بر حوزه علمیه و شیعیان عراق[۳] و مقاومت وی همراه بود؛ چرا که پس از کودتای حسن‌البکر، فشارهای حزب بعث بر حکیم بیشتر شد و حزب بعث تلاش کرد او تسلیم شود.[۴] سیدمحسن طباطبایی حکیم سرانجام در ۲۷ ربیع‌الاول، ۱۳۹۰ق[۵]، در ۸۴ سالگی، بر اثر بیماری در بغداد درگذشت. پیکر او از بغداد تا کربلا و سپس تا نجف تشییع شد و در مسجد هندی و در کنار کتابخانه‌اش، به خاک سپرده شد.[۶]

دلیل شهرت به حکیم

در قرن دهم امیر سید علی، پزشک ویژه شاه عباس صفوی، همراه پادشاه به زیارت مرقد منور امیر مؤمنان علی (ع) شتافت. فضای معنوی این شهر آسمانی چنان قلب پاک پزشک دربار را شیفته ساخت که بی‌اختیار به تقاضای اهالی نجف پاسخ مثبت داده، برای همیشه خادم آستان علی (ع) و حکیم ساکنان حریم آن امام راستین شد. بدین ترتیب سید علی به حکیم شهرت یافت و این نام را برای همیشه در فرزندانش به یادگار نهاد. [۷]

تحصیلات محسن حکیم

حکیم از هفت سالگی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن، و از ۹ سالگی تحصیل علوم دینی را آغاز کرد. درس‌های مقدماتی، مانند ادبیات عرب و منطق و برخی متون اصول فقه (مانند قوانین و معالم) و برخی متون فقهی (مانند شرایع و لمعه) را نزد برادرش، سیدمحمود، و دروس مقاطع بالاتر را نزد بزرگانی چون صادق جواهری و صادق بهبهانی خواند.

اساتید محسن حکیم

حکیم در ۱۳۲۷ق، فراگیری دروس عالی حوزه (دوره خارج) را آغاز کرد و نزد آخوند خراسانی، آقاضیاء عراقی، شیخ علی جواهری، محمدحسین نائینی و ابوتراب خوانسانی، فقه[۸] و اصول و رجال را فراگرفت و به درجه اجتهاد رسید. در اخلاق، از سیدمحمدسعید حبوبی، باقر قاموسی، سید علی قاضی طباطبایی، ملا حسینقلی همدانی و شیخ علی قمی بهره برد.[۹]

شاگردان سید محسن حکیم

حکیم از ۱۳۳۳، پس از بازگشت از جهاد، تدریس دوره سطح حوزه و از ۱۳۳۷ یا ۱۳۳۸ تدریس دوره خارج فقه و اصول را آغاز کرد و در بیش از نیم قرن تدریس، شاگردان فراوانی تربیت کرد. شماری از مشهورترین شاگردان او عبارت‌اند از: فرزندش سیدیوسف حکیم، محمدتقی آل‌فقیه از علمای مشهور لبنان (متوفی ۱۳۷۸ش)، سیداسماعیل صدر ، سیدمحمدتقی بحرالعلوم ، سیدمحمدباقر صدر ، محمدعلی قاضی طباطبائی ، سیدعلی حسینی سیستانی ، سیداسداللّه مدنی ، محمدمهدی شمس‌الدین ، محمدحسین فضل‌اللّه ، حسین وحید خراسانی ، سیدموسی صدر ، سیدحسن خرسان ، سیدحسین مکی عاملی ، محمدتقی تبریزی ، نصراللّه شبستری و سیدسعید حکیم . [۱۰]

تالیفات سید محسن حکیم

سید محسن حکیم بیش از چهل اثر از خود به جای گذاشته که برخی از آنها تألیف و برخی شرح یا حاشیه‌اند.

مستمسک العروة الوثقی، نخستین شرح استدلالی بر عروة الوثقی.

حقائق الاصول، شرح بر کفایة الاصول.

نهج الفقاهة، شرح و حاشیه بر کتاب المکاسب.

منهاج الناسکین، مناسک و احکام تفصیلی حج.

شرحی استدلالی بر تبصرة المتعلمین علامه حلی.

شرح تشریح الافلاک شیخ بهایی در هیئت.

شرح المختصر النافعِ محقق حلّی، نخستین اثر فقهی حکیم.

المسائل الدینیة.

رسالة فی ارث الزوجة.

منهاج الصالحین، رساله عملیه است و شامل فتاوای حکیم در ابواب گوناگون فقه.[۱۱]

اقدامات سید محسن حکیم در راستای مرجعیت

احداث یا بازسازی و مرمت ده‌ها مسجد ، حسینیه و بنای فرهنگی؛ تأسیس کتابخانه‌ای عمومی در نجف به نام مکتبة آیةاللّه الحکیم العامة و به‌تدریج، ایجاد شعبه‌هایی از آن در برخی شهرهای عراق و نیز در کشورهایی چون اندونزی ، ایران ، بحرین ، پاکستان ، سوریه ، لبنان ، مصر و هند ؛ پشتیبانی مادّی و معنوی از نشریاتی مانند الاضواء، رسالة الاسلام، النجف، الایمان، الثقافة الاسلامیة و سلسله کتاب‌ها و جزوه‌هایی با عنوان «مِنْ هُدَی النجف» و نویسندگان آنها؛ و نیز حمایت از نویسندگان، خطیبان، ادیبان و شاعرانی که فرهنگ اسلامی را گسترش می‌دادند و با اندیشه‌های الحادی و کمونیستی یا انحرافی مقابله می‌کردند. [۱۲]

او به نقشِ محوری مرجعیت در حل مسائل اجتماعی و سیاسی مسلمانان و رفع منازعات فرقه‌ای و مذهبی، توجه ویژه‌ای داشت و آن‌جا که مصلحت مسلمانان ایجاب می‌کرد موضع‌گیری می‌نمود و در صدد حل اندیشمندانه مسائل برمی‌آمد. فرستادن هیئتی به هند برای رفع اختلاف میان عالمان آن دیار، موضع‌گیری در اعتراض به قتل‌عام مسلمانان پاکستان، پشتیبانی از تأسیس المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی در لبنان و موضع‌گیری درباره اخوان‌المسلمین مصر نمونه‌هایی از اقدامات او بودند.[۱۳]

مرجعیت سید محسن حکیم

پس از درگذشت میرزا محمدحسین نائینی (۱۳۱۵ ش)، برخی مقلدان او به سید محسن حکیم رجوع کردند و پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانی (۱۳۲۵ش)، مرجعیت او تثبیت شد. سید محسن حکیم پس از درگذشت سید حسین طباطبایی بروجردی در سال ۱۳۴۰ش، در جایگاه مؤثرترین مرجع شیعه قرار گرفت.[۱۴]

پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و به قدرت رسیدن او در سال ۱۹۵۸م و ترویج افکار کمونیستی، حکیم با صدور فتوای معروف خود با عنوان الشیوعیهٔ کفر و الحاد (مرام اشتراکی یا کمونیسم، کفر و الحاد است) به مبارزه با کمونیست‌های عراق پرداخت.[۱۵]

به دنبال واقعه مدرسه فیضیه در نوروز ۱۳۴۲، سید محسن حکیم خطاب به مراجع و علمای شاخص مقیم ایران تلگرافی ارسال کرده و آنان را دعوت به مهاجرت به عتبات کرد:[۱۶]

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. حوادث مولمه پی در پی و فجایع محزنه به ساحت علمای اعلام و روحانیت قم قلوب مؤمنین را جریحه‌دار و موجب تأثر شدید اینجانب گردیده‌است. وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.[۱۷] امید است حضرات علما دسته‌جمعی مهاجرت به عتبات عالیات بنمایند تا بتوانم رای خود را دربارهٔ دولت صادر نمایم.

با این حال علمای قم در پاسخ به این پیشنهاد، مهاجرت را به صلاح ندانستند و حضور در ایران را ضروری قلمداد کردند.[۱۸]

نامبرده علاقه زیادی به ساختن و تأسیس مدارس، کتابخانه‌ها، مساجد و سایر بناهای علمی و دینی داشت. کتابخانه معروف او به نام مکتبة الإمام الحکیم در نجف، یکی از مجهزترین و مدرنترین کتابخانه‌های اسلامی است و بیش از یکصد شعبه در سراسر عراق دارد. به فرمان او مدارس و مساجد متعددی در نجف، بغداد، بصره و سایر نقاط عراق و کشورهای دیگر اسلامی ساخته شده‌است.[۱۹]

اقدامات سید محسن حکیم در سامان‌دهی حوزه

در دوره زعامت آیت‌اللّه حکیم و با کوشش او حوزه‌های علمی شیعه ، به ویژه حوزه نجف، به پیشرفت کمّی و کیفی چشمگیری دست یافتند و امور اداری آن‌ها نظم بهتری یافت. تعدادی از اقدامات او در این‌باره بدین قرار است: برنامه‌ریزی و تلاش به منظور افزایش شمار طلاب، چنان‌که فقط در حوزه نجف شمار طلاب از ۱۲۰۰ تن به حدود ۸۰۰۰ تن رسید؛ تأسیس مدرسه علوم اسلامی[۲۰] و غنابخشیدن به دروس حوزه با برقراری درس‌هایی چون فلسفه ، کلام ، تفسیر و اقتصاد ، برنامه‌ریزی برای آشنا شدن طلاب با اندیشه‌های الحادی، مانند مارکسیسم ، و توجه دادن بزرگان حوزه به خطر آنها؛ تمرکززدایی از حوزه و گسترش حوزه‌های علمیه در شهرها و مناطق دوردست و سایر کشورها، مانند پاکستان[۲۱]، عربستان[۲۲] و کشورهای افریقایی؛ و اهتمام به تسهیلات و ملزومات تحصیل و اسکان طلاب خارجی، از جمله اختصاص مدرسه‌ای در نجف به طلاب هندی و مدرسه‌ای به طلاب افغانی و تبتی. [۲۳]

عرصه سیاست و سید محسن حکیم

حکیم نه تنها از امور سیاسی دوری نمی‌کرد بلکه دخالت در این امور را، اگر به اصلاح آن‌ها و کاهش مشکلات مردم و آسایش بیش‌تر آنان کمک می‌کرد، وظیفه دینی می‌دانست. [۲۴]

او در تأسیس و تثبیت جماعت العلماء فی النجف الاشرف، که تشکلی سیاسی ـ حوزوی بود، نقش اساسی داشت و از تشکیل احزاب اسلامی با شرایطی حمایت می‌کرد. [۲۵]

در مسائل داخلی، او اعتراض به دولت و تلاش برای اصلاح عملکرد آن را لازم می‌شمرد. برخی اقدامات او در این‌باره عبارت بودند از: سفر به بغداد در ۱۳۴۲ش/ ۱۹۶۳ در اعتراض به رژیم بعثی حکومت عبدالسلام عارف و، به سبب حبس و شکنجه مخالفان؛ اعتراض شدید به سبب سیاست طایفه‌گرایی، تبعیض مذهبی و تفرقه‌افکنی و نیز تصویب قانون ملی‌سازی برخی از شرکت‌های تجاری در ۱۳۴۳ش/ ۱۹۶۴، که به تضعیف قدرت مالی شیعیان می‌انجامید؛ واکنش شدید به تصمیم حکومت عارف در سرکوب کردهای شمال عراق (به استناد فتوای شماری از عالمان اهل سنّت ، به بهانه تجزیه‌طلبی و خروج کردن آنان بر حکومت). حکیم با فتوا دادن به جایز نبودن جنگ با کردها، از کشتار آنان جلوگیری کرد. [۲۶]

فعالیت های سیاسی سید محسن حکیم

از جمله اقدامات سیاسی حکیم در جریان جنگ جهانی اول و پس از اعلام جنگ و جهاد عثمانی بر ضد متفقین این بود که نیروهای انگلیسی در ۲۵ ذیحجه ۱۳۳۲ هجری بندر فاو در جنوب عراق را اشغال کردند و تصمیم به تصرف دیگر مناطق عراق گرفتند.

از اینرو علمای شیعه عراق برای بیرون راندن دشمنان بر ضد نیروهای انگلیسی فتوای جهاد صادر کردند. شور و هیجان عمومی بر ضد انگلیس سراسر شهرهای شیعه نشین را فراگرفت و ده ها هزار مجاهد داوطلب تحت فرماندهی سه گروه از علما روانه جبهه‌های نبرد شدند. سید محسن حکیم جزو علمای گروه سوم قرار داشت.

وی به تبعیت از استادان مجاهد خود، ‌علاوه بر درس و بحث به امور سیاسی نیز توجهی ویژه داشت، از او پرسیدند: «نظر شما درباره سیاست و دخالت علما در آن چیست؟» او با صراحت تمام گفت: «اگر معنی سیاست، اصلاح امور مردم، روی اصول صحیح عقلانی و رفاه حال و آسایش بندگان خدا باشد، اسلام تمامش همین است و جز سیاست، ‌ چیز دیگری نیست و علما غیر از این، کار دیگری ندارند و اگر منظور معنی دیگری باشد، اسلام از آن بیگانه و دور است.

آیت‌الله حکیم در کمک به جنبش‌های آزادیبخش اسلامی، فعال بود و مسلمانان را به کمک و پشتیبانی از برادران مسلمان فلسطینی تشویق می‌کرد و اعلامیه‌های متعدد و مهمی راجع به فلسطین و وحدت مسلمانان جهان برای نجات بیت‌ المقدس صادر کرد. همچنین موضع دولت عراق را در جلوگیری از تظاهرات مردم در محکومیت حمله سه جانبه انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی به مصر را به شدت محکوم و از برگزاری نماز جماعت امتناع ورزید تا آنکه رژیم عراق مجبور به عذرخواهی شد.

همچنین در حمله غافلگیرانه رژیم صهیونیستی به کشورهای مصر، سوریه و اردن آیت‌الله حکیم در اعلامیه‌ای اعلام داشت: «اکنون که جهاد مسلمانان با یهودیان صهیونیست شروع شده است، ‌همدستی کافی و کامل باید کرد و به دشمن اسلام مهلت ندهند که برادرانِ آنان را مورد قتل و غارت قرار دهند. خدای متعال با ماست و باید جهاد را تعمیم دهیم. وی همچنین در شهریور ۱۳۴۸ خورشیدی در تلگرامی، آتش زدن مسجدالاقصی توسط صهیونیست‌ها را به شدت محکوم کرد و از عموم مسلمین دعوت کرد که با تمام قوا برای نجات و رهایی قدس شریف و سرزمین فلسطین از دست صهیونیست‌های کافر و تجاوز پیشه، فداکاری کنند و از مقدسات اسلام که مورد اهانت و تحقیر دشمنان اسلام قرار گرفته‌اند، دفاع کنند. [۲۷]

مبارزه با کمونیسم سید محسن حکیم

حکیم معارض سرسخت کمونیسم بود. پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و به قدرت رسیدن او در ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸، برای ترویج افکار کمونیستی و تصویب قوانین ناسازگار با احکام فقهی، از جمله قانون احوال شخصیه عراق (مصوب ۱۳۳۸ش/۱۹۵۹)، زمینه مناسبی فراهم شد. حکیم رسماً به تصویب این قانون اعتراض کرد و عالمان و خطیبان را به آگاه کردن مردم از ماهیت ضددینی آن فراخواند. او همچنین با صدور دو فتوای تاریخی در ۱۳۳۸ش، پیوستن به حزب کمونیست را شرعاً غیرمجاز و در حکم کفر و الحاد یا ترویج کفر و الحاد دانست. در پی این فتوا، دیگر عالمان نجف نیز فتواهای مشابه دادند و سرانجام عبدالکریم قاسم را به عذرخواهی واداشتند. [۲۸]

حمایت سید محسن حکیم از مواضع امام خمینی

ایشان پس از رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی در فروردین ماه 1340، به مرجعیت عامه شیعیان جهان رسید و گروه كثیری از شیعیان كویت، عراق ، ایران، بحرین، افغانستان، هند و پاكستان از ایشان تقلید می‌كردند. در همه حوادث و منازعات سیاسی كه از 1341 به بعد میان روحانیت و رژیم محمد‌رضا شاه در ایران روی داد، وی با صدور نامه، اعلامیه و تلگراف از مواضع علمای ایران به رهبری امام خمینی، حمایت كرد.

آیت‌الله حكیم لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را از جمله «قوانین كافره و خلاف قوانین مقدسة اسلام» دانست و حمله به مدرسه فیضیه در فروردین 1342 را به شدت محكوم كرد و خواستار مهاجرت دسته جمعی علمای بزرگ ایران به عتبات گردید كه مورد موافقت آنان قرار نگرفت. همچنین طی تلگرامی، سركوب قیام 15 خرداد 1342 را توسط محمد‌رضا شاه به شدت محكوم نمود و اعلام داشت: «خبر حوادث خونین ایران را كه همواره موجب شدت یافتن زخم‌های حوادث گذشتة بسیار نزدیك می‌باشد، دریافت داشتم.

یقین دارم اصرار مسئولین امور در پیروی از سیاست كوبیدن و ارعاب مردم در فاصله‌های پی‌در پی، كاشف از عجز آنها در اداره امور مملكت است. باید از این گونه سیاست‌بازی‌ بهراسند كه به طور قطع، آنها را به پرتگاه سقوط مبتلا خواهد ساخت و اندیشة بد، دامنگیر صاحبش خواهد شد. نفرت و انزجار شدید ما را به مسئولین امور از این نحو رفتار ناهنجار به عموم مؤمنین، به خصوص طبقه روحانیون ابلاغ نمایید...»[۲۹]

نظرسید محسن حکیم در مورد فلسطين

سال 1338 براى مسلمانان سالى ناگوار بود. شاه سرانجام پرده هاى تزوير كنار زده، رژيم اشغالگر قدس را به رسميت شناخت. مرجع بيدار شيعه ضمن نامه اى به آية الله بهبهانى در تهران، نگرانى خويش را آشكار ساخت. علاوه بر اين آن بزرگوار بهره گيرى از كمكهاى مردمى در راه آزادى فلسطين را ستود و دورى مسلمانان از اسلام را سبب اصلى مشكل فلسطين شمرد.[۳۰]

سال‌های پایانی زندگی سید محسن حکیم

پس از کودتای حسن‌البکر ، حزب بعث که ماهیتی ضد اسلامی داشت تلاش کرد بیش از پیش بر آیت‌اللّه حکیم فشار آورد و او را به تسلیم وادار کند. سال‌های پایانی زندگی ایشان با تضییقات بسیار و حبس خانگی و سختگیری بر حوزه علمیه و شیعیان عراق و مقاومت ایشان همراه بود.[۳۱]

درگذشت محسن حکیم

سید محسن حکیم در ۲۷ ربیع‌الاول ۱۳۹۰ در ۸۴ سالگی درگذشت. تشییع جنازه او که در آن صدها هزار نفر شرکت داشتند به تظاهرات وسیعی بر ضد رژیم بعثی عراق تبدیل شد. نماز میت را فرزند بزرگ او، سید یوسف حکیم برگزار نمود و نامبرده را در نجف اشرف در جنب کتابخانه خود دفن کردند. وی کتابخانه‌ای در جنب مسجد[۳۲] هندی در ابتدای خیابان شارع الرسول در نجف تأسیس کرده‌است و مزار او نیز در همان مکان می‌باشد. [۳۳]

پانویس

  1. ر.ک:مقاله نجف
  2. قاسمی، ساختار سیاسی - اجتماعی شیعیان عراق، ۱۳۹۳ش، ص۱۶۳-۱۶۴
  3. ر.ک:مقاله عراق
  4. تبرّائیان، احیاگر حوزه، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۸۱-۵۶۲
  5. حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۸۷
  6. علی‌صغیر، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۵
  7. ترجمه «الامام الحکیم»، مصباح نجفی، ص ۴۳ـ۴۱
  8. ر.ک:مقاله فقه
  9. سراج، الامام محسن الحکیم، بیروت، ج۱، ص۲۷-۲۸؛ تبرائیان، مرجع مجدد امام حکیم، ۱۳۹۰ش، ص۳۵.
  10. محمدحسین علی‌صغیر، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۹، اساطین المرجعیة العُلیا فی النجف الاشرف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳
  11. باقری بیدهندی، «نجوم امت (۲۱) آیت الله العظمی حاج سید محسن حکیم»، ص۶۵-۶۸
  12. هاشم فیاض‌حسینی، الامام المجاهد السیدمحسن الحکیم، ج۱، ص۳۷ـ۳۹، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹
  13. محمدباقر حکیم، مرجعیة الامام الحکیم قدّس سرّه: نظرة تحلیلیة شاملة، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، قم ۱۴۲۴
  14. بامداد، مهدی (۱۳۵۷). شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۵. تهران. صص. ص۱۹۰
  15. عدنان ابراهیم سراج (۱۴۱۴/۱۹۹۳). الامام محسن الحکیم: ۱۸۸۹–۱۹۷۰م. بیروت. صص. صص ۲۱۷،۲۲۵،۳۲۰
  16. صفاءالدین تبرائیان. «روایت موثق از دیدار آیت‌الله حکیم و روح‌الله خمینی». مرکز اسناد انقلاب
  17. آیه 227 سوره شعراء
  18. دوانی، علی (۱۳۶۰). نهضت روحانیون ایران، ج۳. تهران. صص. صص۴۶–۴۴
  19. آیت الله سید محسن حکیم مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
  20. ر.ک:مقاله علوم اسلامی
  21. ر.ک:مقاله پاکستان
  22. ر.ک:مقاله عربستان
  23. علی‌احمد بَهادلی، الحوزة العلمیة فی‌النجف: معالمها و حرکتها الاصلاحیة، ج۱، ص۳۴۲، ۱۳۳۹ـ۱۴۰۱ه/ ۱۹۲۰ـ۱۹۸۰م، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳
  24. عدنان ابراهیم سراج، الامام محسن ‌الحکیم: ۱۸۸۹ـ ۱۹۷۰م، ج۱، ص۱۱۶ـ۱۱۸، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳
  25. حامد بیاتی، «المرجعیة الدینیة و دورها القیادی 'السیدمحسن الحکیم نموذجاً، ج۱، ص۵۵۱،
  26. فی ضوء الوثائق السریة البریطانیة ۱۹۶۳ـ۱۹۶۶م»، در النجف الاشرف: اسهامات فی الحضارة الانسانیة، ج ۱، لندن: بوک اکسترا، ۱۴۲۱/۲۰۰۰
  27. درباره محسن حکیم - ایرنا https://www.irna.ir › news › درباره-م...
  28. هاشم فیاض‌حسینی، الامام المجاهد السیدمحسن الحکیم، ج۱، ص۶۷ـ۶۹، (لندن) ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹
  29. آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم یک مکتب بود - خبرگزاری حوزه https://www.hawzahnews.com › news
  30. دماء العلماء فى طريق الجهاد، ص51 - 50
  31. صفاءالدین تبرّائیان، ج۱، ص۲۸۱ـ۵۶۲، احیاگر حوزه نجف: زندگی و زمانه آیت‌اللّه‌العظمی حکیم، تهران ۱۳۸۷ش
  32. ر.ک:مقاله مسجد
  33. شیعه نیوز. ۹ فروردین ۱۳۸۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ نوامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۱۸ نوامبر ۲۰۱۸