کاربر:Mahdi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{ویرایش}}


'''وفد''' به معنى واردشدن به محضر حكمران براى ارسال پيام، استمداد، اعلان الحاق و نحو آن است.
'''وفد''' به معنى واردشدن به محضر حكمران براى ارسال پيام، استمداد، اعلان الحاق و نحو آن است.
خط ۱۴۳: خط ۱۵۴:
== محبت خاندان نبوت از واجبات و فرائض الهی ==
== محبت خاندان نبوت از واجبات و فرائض الهی ==
   
   
{{شعر}}{{ب|یَا آلَ بَیتِ رَسولِ الله حُبُّکُمُ | فَرضٌ مِنَ الله فی القُرآنِ أنزَلَهُ }}{{شعر}}{{ب|کَفاکُم مِن عظیمِ القَدرِ أنّکُم|مَن لَم یُصلِّ عَلَیکُم لَا صَلَاةَ لَهُ}}{{پایان شعر}}<ref>شعر امام شافعی، ص۳۴و۱۰۴. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۱۵. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۹۳. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۹۱.</ref>


یَا آلَ بَیتِ رَسولِ الله حُبُّکُمُ فَرضٌ مِنَ الله فی القُرآنِ أنزَلَهُ
* -ای خاندان نبوّت، محبّت شما فرضی است که از جانب خداوند در قرآن آمده است. 
کَفاکُم مِن عظیمِ القَدرِ أنّکُم مَن لَم یُصلِّ عَلَیکُم لَا صَلَاةَ لَهُ<ref>شعر امام شافعی، ص۳۴و۱۰۴. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۱۵. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۹۳. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۹۱.</ref>
* - همین در عظمت شأن شما کافی است، آنکه شما را در نماز درود نگفت، نمازی ندارد، (نمازش درست نیست)


ترجمه:
-ای خاندان نبوّت، محبّت شما فرضی است که از جانب خداوند در قرآن آمده است. 
- همین در عظمت شأن شما کافی است، آنکس شما را در نماز درود نگفت، نمازی ندارد، (نمازش درست نیست)
== سوره انسان در مورد علی (ع) ==  
== سوره انسان در مورد علی (ع) ==  
از امام شافعی در مورد امام علی (ع) سؤال شد، ایشان گفت:  
از امام شافعی در مورد امام علی (ع) سؤال شد، ایشان گفت:  
إنّا عَبــیدٌ لِفتیً أنزلَ فِیـــهِ {هَل أتَی}  
{{شعر}}{{ب|إنّا عَبــیدٌ لِفتیً أنزلَ فِیـــهِ {هَل أتَی} | إلی مَتــی أکتُمُهُ؟ إلی مَتی؟ إلی مَتی؟}}{{شعر}}<ref>شعر امام شافعی، ص۵۶. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۱۹و۲۰.</ref>


إلی مَتــی أکتُمُهُ؟ إلی مَتی؟ إلی مَتی؟<ref>شعر امام شافعی، ص۵۶. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۱۹و۲۰.</ref>
* -ما چاکران آن جوانمرد هستیم که درباره ی او سوره ی (هل أتی – سوره ی انسان) نازل شده
* - تا کی آن را پنهان کنم؟ تا کی؟ تا کی؟


== خاندان نبی وسیله نجات ==
امام شافعی به زیارت خانه ی خدا رفت، بر کوهی فرا نمیرفت و به وادی ای فرود نمی آمد، جز اینکه میگریست و میخواند:
{{شعر}}{{ب|آلُ النَّبــــیِّ ذَریــــــعَتی | وَ هُــــم إلَیهِ وَسیــــلـَتی }}{{شعر}}{{ب|أرجُو بِهِــــم أُعطَی غَداً|بِیَدِ الیـــَمینِ صَحیـــفَتی}}{{پایان شعر}}<ref>شعر امام شافعی، ص۶۳. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۵۹. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۳۸. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۳۷.</ref>


ترجمه:
* -خاندان پیامبر دستاویز منند و ایشان وسیله ی رسیدن من به پیامبرند.
* - امیدوارم به اینکه فردای قیامت، نامه ی اعمالم را به دست راستم بدهند.


-ما چاکران آن جوانمرد هستیم که درباره ی او سوره ی (هل أتی – سوره ی انسان) نازل شده
== محبت زیاد به علی ==
امام شافعی در مورد محبت به علی (ع) می گوید:
{{شعر}}{{ب|قالوا تَرَفَّضتَ قُلتُ كَلّا | مَا الرَّفضُ ديني ولَا اعتِقادي }}{{شعر}}{{ب|لكِن تَوَلَّيتُ غَيرَ شَكِّ|خَيرَ إمامٍ وخَيرَ هادي}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|إن كانَ حُبُّ الوَلِيِّ رَفضا | فَإِنَّني أرفَضُ العِبادِ }}{{شعر}}


- تا کی آن را پنهان کنم؟ تا کی؟ تا کی؟
گفتند رافضى شده اى . گفتم : هرگز!<br>


== خاندان نبی وسیله نجات ==
رفض ، نه دين من است و نه باورم.<br>
امام شافعی به زیارت خانه ی خدا رفت، از کوهی بر نمی شد و به وادی ای فرود نمی آمد، جز اینکه می گریست و می خواند:


آلُ النَّبــــیِّ ذَریــــــعَتی وَ هُــــم إلَیهِ وَسیــــلـَتی
امّا بدون هيچ ترديدى دوست دارم<br>


أرجُو بِهِــــم أُعطَی غَداً بِیَدِ الیـــَمینِ صَحیـــفَتی<ref>شعر امام شافعی، ص۶۳. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۵۹. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۳۸. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۳۷.</ref>
بهترين پيشوا و بهترين هدايتگر را.<br>


ترجمه:
اگر دوست داشتن «ولى» رفض است<br>


-خاندان پیامبر دستاویز منند و ایشان وسیله ی رسیدن من به پیامبرند
من رافضى ترينِ بندگانم<ref>شعر امام شافعی، ص۷۲. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۷۲. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۵۰. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۵۱.</ref>.
- امیدوارم به اینکه فردای قیامت، نامه ی اعمالم را به دست راستم بدهند.
== محبت زیاد به علی ==
امام شافعی در مورد محبت به علی(ع) می گوید:
قالوا تَرَفَّضتَ قُلتُ كَلّا
مَا الرَّفضُ ديني ولَا اعتِقادي
لكِن تَوَلَّيتُ غَيرَ شَكِّ
خَيرَ إمامٍ وخَيرَ هادي
إن كانَ حُبُّ الوَلِيِّ رَفضا
فَإِنَّني أرفَضُ العِبادِ<ref>شعر امام شافعی، ص۷۲. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۷۲. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۵۰. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۵۱.</ref>
گفتند رافضى شده اى . گفتم : هرگز!
رفض ، نه دين من است و نه باورم.
امّا بدون هيچ ترديدى دوست دارم
بهترين پيشوا و بهترين هدايتگر را.
اگر دوست داشتن «ولى» رفض است
من رافضى ترينِ بندگانم.


== اقرار به برتری علی ==  
== اقرار به برتری علی ==  
{{شعر}}{{ب|إذا نَحنُ فَضّلنَا عَلِیّاً فَإنَّنَا | رَوَافِضُ بالتفضیلِ عِندَ ذوی الجَهلِ }}{{شعر}}{{ب|وَ فَضلُ أبی بَکرٍ إذا مَا ذَکَرتُهُ|رُمیتُ بِنَصبٍ عِندَ ذِکری للفَضلِ  }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|فَلا زِلتُ ذَا رَفضٍ وَ نَصبٍ کِلاهُمَا|بِحُبَّیهِما حَتَّی أُوَسَّدَ فِی الرَّملَ}}{{پایان شعر}}
هر گاه ما حضرت علی را برتری دهیم،<br>
به خاطر این برتری، نزد این جاهلان مرتد و بی دین هستیم <br>


إذا نَحنُ فَضّلنَا عَلِیّاً فَإنَّنَا رَوَافِضُ بالتفضیلِ عِندَ ذوی الجَهلِ
و اگر از فضل ابوبکر یاد کنیم، به این خاطر به ناجی بودن متهم می شوم <br>
وَ فَضلُ أبی بَکرٍ إذا مَا ذَکَرتُهُ رُمیتُ بِنَصبٍ عِندَ ذِکری للفَضلِ
فَلا زِلتُ ذَا رَفضٍ وَ نَصبٍ کِلاهُمَا بِحُبَّیهِما حَتَّی أُوَسَّدَ فِی الرَّملَ<ref>شعر امام شافعی، ص۱۰۸و۱۰۹. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۲۲. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۹۸. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۹۷.</ref>
ترجمه:
-هر گاه ما حضرت علی را برتری دهیم، به خاطر این برتری، نزد این جاهلان مرتد و بی دین هستیم
- و اگر از فضل ابوبکر یاد کنیم، به این خاطر به ناجی بودن متهم می شوم  
- بنابراین پیوسته به سبب دوستی آنان ناجی و رافضی هستم، زیرا تا وقتی که سر بر خاک می گذارم، آن دو را دوست دارم.
== اقرار به شفیع بودن ال محمد ==
ایشان همچنین درباره اوج محبت خود به اهل بیت «ع» می گوید:
لَئِن کانَ ذَنبِی حُبُّ آلِ محمَّدٍ فذلِکَ ذَنبٌ لَستُ عَنهُ أتوبُ
هُمُ شُفَعائی یومَ حَشری و مَوقِفی إذا کثرتنی یوم ذاک ذنوب<ref>شعر امام شافعی، ص۱۴۳و۱۴۴. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۴۸. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۲۴و۲۵. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۲۷و۲۸.</ref>
ترجمه:
-اگر گناه من محبت آل محمد است، از آن گناه توبه نمی کنم، 
- ایشان روز حشر و به هنگام توقف در صحرای محشر شفیعان منند، اگر آنروز گناهانم فراوان باشد.
حب اهل بیت همسنگ عدل و توحید
لَو فتشُوا قَلبی لألفوا بهِ سطرینِ قد خُطّا بلا کاتبِ
العدل وَ التوحید فی جانبٍ وَ حبّ أهلِ البیتِ فی جانبِ<ref>شعر امام شافعی، ص۱۵۳.</ref>  


ترجمه:
بنابراین پیوسته به سبب دوستی آنان ناجی و رافضی هستم،<br>
-اگر دل مرا بکاوند، دو سطر بر آن نقش بسته ببینند، بدون اینکه نویسنده ای آن را نوشته باشد، 
زیرا تا وقتی که سر بر خاک می گذارم، آن دو را دوست دارم<ref>شعر امام شافعی، ص۱۰۸و۱۰۹. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۲۲. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۹۸. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۹۷.</ref>.
- به یک سو عدل و توحید و از سوی دیگر دوستی خاندان پیامبر.
== برائت از کسانی که حب اهل بیت ندارند ==
إذا في مَجلِسٍ نَذكُرُ عَلِيّا
وسِبطَيهِ وفاطِمَةَ الزَّكِيَّهْ
يُقالُ تَجاوَزوا يا قومُ هذا
فَهذا مِن حَديثِ الرّافِضِيَّهْ
بَرِئتُ إلَى المُهَيمِنِ مِن اُناسٍ
يَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمِيَّهْ<ref>ديوان الشافعي : ص ۸۳ و راجع الصراط المستقيم : ج ۳ ص ۷۷ و الغدير : ج ۴ ص ۳۲۴ .</ref>
هرگاه در نشستى على را ياد مى كنيم
و نيز دو فرزندش و فاطمه پاكْ سرشت را .
گفته مى شود : اى مردم! اين بحث را رها كنيد
كه اين ، سخنِ رافضيان است .
به درگاه الهى برائت مى جويم از مردمى كه
دوستى فرزندان فاطمه را رَفض مى دانند .
== علی (ع)تنها کفو فاطمه ==
إلامَ إلامَ وحَتّى مَتى
اُعاتَبُ في حُبِّ هذَا الفَتى ؟
وهَل زُوِّجَت فاطِمٌ غَيرَهُ
وفي غَيرِهِ هَل أتى  «هَلْ أَتَى»<ref>إنسان: ۱</ref>؟<ref>الصراط المستقيم : ج ۱ ص ۱۸۳ .</ref>


تا كى ، تا كى و تا چه زمانى
== اقرار به شفیع بودن ال محمد ==
در دوستى اين جوان ، سرزنش شوم؟
ایشان همچنین درباره اوج محبت خود به اهل بیت (ع) می گوید:
آيا غير او با فاطمه ازدواج كرد؟
{{شعر}}{{ب|لَئِن کانَ ذَنبِی حُبُّ آلِ محمَّدٍ | فذلِکَ ذَنبٌ لَستُ عَنهُ أتوبُ  }}{{شعر}}{{ب|هُمُ شُفَعائی یومَ حَشری و مَوقِفی|إذا کثرتنی یوم ذاک ذنوب }}{{پایان شعر}}
و آيا در حقّ غير او «هَلْ أَتَى» نازل شد؟


== لعنت خدا بر جاهلان و جاحدان حب اهل بیت ==
اگر گناه من محبت آل محمد است، از آن گناه توبه نمی کنم، 
وقتی در مجلسی از علی و دو فرزندش و همسر پاکش یاد شد، یکی چهره در هم می کشد و می گوید: سخن از آنان درست نیست، این را رها کنید، زیرا این سخن رافضیان است،  آنگاه امام شافعی می سراید:
ایشان روز حشر و به هنگام توقف در صحرای محشر شفیعان منند، اگر آنروز گناهانم فراوان باشد<ref>شعر امام شافعی، ص۱۴۳و۱۴۴. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۴۸. دیوان الإمام الشافعی، عبدالرحمن المصطاوی، ص۲۴و۲۵. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۲۷و۲۸.</ref>.<br>


بَرِئتُ إلَی المُهیمِنِ مِن أُناسٍ یَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمیّه
و همچنین:
إذا ذکروا عَلیّا أو بَنیه أفاضوا بالرّوایات الوقیّه
{{شعر}}{{ب|ویل لمن شفعاؤه خصماؤه  | و الصور فی یوم القیامة ینفخ }}{{شعر}}{{ب|لابد أن ترد القیامة فاطم |و قمیصها بدم الحسین مضمخ}}{{پایان شعر}} 
عَلی آل الرّسُول صلاة رَبی وَ لَعنتُه لتلکَ الجَاهلیّه<ref>شعر امام شافعی، ص۲۱۹. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۵۲. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۱۲۴و۱۲۵.</ref>
وای بر کسی که شفیعان او دشمنانش باشند<br>
ترجمه:
در حالی که در قیامت در صور دمیده می شود<br>
-من از دست مردمی که حب فرزندان فاطمه را کفر می دانند به خدا پناه می برم
حتما فاطمه در قیامت باز می گردد<br>
- چون کسانی که از علی یا فرزندان او یاد کنند، سخنانی می گویند تا پرده و پوشش یاد آنان باشد
در حالیکه پیراهن خون‌آلود حسین(علیه السلام) با اوست<ref>حموی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، جلد: ۲، صفحه: ۲۶۶، مؤسسة المحمودي، بیروت - لبنان، 1398 ه.ق.</ref>.
- رحمت پروردگار بر خاندان رسول و لعنت خدا بر آن جاهلان باد.
== دوستان اهل بیت در بهشت و دشمنانشان در جهنم ==
و سائلی عن حُب أهل البیت هل؟ أُقرّ إعلاناً به أم أجحدُ
هَیهاتَ ممزوجٌ بلحمی و دَمی حُبُّهم و هو الهُدی و الرشدُ
یا أهل البیتِ المصطفی یا عدتی وَ مَن علی حبّهُم أعتَمدُ
أنتم إلی اللهِ غَداً وَسیلَتنی و کیف أخشی؟ و بکم اعتضدُ
ولیّکم فی الخُلدِ حَیّ خَالدٌ و الضدُ فی نارٍ لَظیً مُخلّدُ<ref>شعر امام شافعی، ص۲۲۲و۲۲۳.</ref>  


ترجمه:
== حب اهل بیت همسنگ عدل و توحید ==
-ای پرسندگان از من درباره ی محبت اهل بیت، آیا آشکارا به محبت ایشان اقرار کنم یا آن را انکار نمایم
{{شعر}}{{ب|لَو فتشُوا قَلبی لألفوا بهِ | سطرینِ قد خُطّا بلا کاتبِ  }}{{شعر}}{{ب|العدل وَ التوحید فی جانبٍ |وَ حبّ أهلِ البیتِ فی جانبِ}}{{پایان شعر}}
- هرگز منکر محبت و عشق آنان نخواهم شد، چون به خون و گوشت من درآمیخته است و عشق ایشان وسیله ی هدایت و رشد من است
- ای خاندان محمد، ای همه چیز من، ای کسانی که من متکی به حب شما هستم
- شما در روز قیامت پیش خدا شفیع من هستید پس چگونه بترسم در حالی که به شما اعتماد و اطمینان دارم
- آن که شما را دوست دارد، جاودانه در بهشت می ماند و دشمنان شما جاودانه در آتش پر سوز دوزخ خواهند بود.
== کشتی نجات بودن اهل بیت ==
وَ لَمَّا رَأیتُ النَّاسَ قَد ذَهَبَت بِهِم مَذَاهِبُهُم فِی أبحُرِ الغَیِّ وَ الجَهلَ


رَکِبتُ عَلَی اسمِ الله فِی سُفُنِ النَّجَا وَ هُم آل بَیتِ المُصطفَی خَاتَمِ الرُّسُلِ
اگر دل مرا بکاوند، دو سطر بر آن نقش بسته ببینند، بدون اینکه نویسنده ای آن را نوشته باشد<br>
، 
به یک سو عدل و توحید و از سوی دیگر دوستی خاندان پیامبر<ref>شعر امام شافعی، ص۱۵۳.</ref>.


وَ أمسَکتُ حَبلَ اللهِ وَ هُوَ وَلاءوهُم کَما قَد أُمِرنَا بالتَمسُّکِ بالحَبلِ<ref>شعر امام شافعی، ص۲۷۸.</ref>
== برائت از کسانی که حب اهل بیت ندارند ==
ترجمه:
{{شعر}}{{ب|إذا في مَجلِسٍ نَذكُرُ عَلِيّا | وسِبطَيهِ وفاطِمَةَ الزَّكِيَّهْ  }}{{شعر}}{{ب|يُقالُ تَجاوَزوا يا قومُ هذا |فَهذا مِن حَديثِ الرّافِضِيَّهْ}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|بَرِئتُ إلَى المُهَيمِنِ مِن اُناسٍ|يَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمِيَّهْ}}{{پایان شعر}}
-چون دیدم که مذاهب و اختلافات فقهی، مردم را در دریای جهل و گمراهی کشانده
هرگاه در مجلسی على را ياد مى كنيم<br>
- به نام خدا بر کشتی نجات که همان خاندان پیامبر خاتم است، سوار شدم
- و ریسمان الهی را که همان دوستی و محبت آنان است گرفتم، همانگونه که خداوند ما را به تمسک به حبل الهی فرمان داده است.
== تاکید بر ناسازگاری حب اهل بیت با واقعه کربلا ==
امام شافعی همچنین درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد؛ از جمله:
و مما نفی نومی و شیب لحیتی ـ تعاریف ایام لهن خطوب
تأوب همی و الفواد کتیب ـ وارق عینی و ارقاد غریب
تزلزلت الدنیا لآل محمد ـ و کادت لهم صم الجبال تذوب
فمن بلغ عن الحسین رساله ـ و ان کرهتها انفس و قلوب
قتیل بلاجرم کان قمیصه ـ صبیغ بماء الارجوان خصیب
نصلی علی المختار من آل هاشم ـ و نوذی بینه ان ذاک عجیب
لئن کان ذنبی حب آل محمد ـ فذلک ذنب لست عنه اتوب
هم شفعائی یوم حشری و موقفی ـ و بغضهم للشافعی ذنوب
ترجمه: «این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است. دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم جاری و خواب از آن پریده است. دنیا از این حادثه خاندان پیامبر متزلزل شده و قامت کوه ها از آن ذوب شده است. آیا کسی هست که از من به حسین پیامی برساند اگر چه دل ها آن را ناخوش دارند. حسین کشته ای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده. عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود می فرستیم و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل می رسانیم و اذیت می کنیم. اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد. اهل بیت پیامبر در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم گناه نابخشودنی کرده ام».
ویل لمن شفعاؤه خصماؤه                       


و الصور فی یوم القیامة ینفخ
و نيز دو فرزندش و فاطمه پاكْ سرشت را<br>


لابد أن ترد القیامة فاطم                         
گفته مى شود : اى مردم! اين بحث را رها كنيد<br>


و قمیصها بدم الحسین مضمخ<ref>فرائد السمبطین، جلد 2، صفحه 266.</ref>
كه اين ، سخنِ رافضيان است <br>
به درگاه الهى برائت مى جويم از مردمى كه<br>


و هم او می گوید:
دوستى فرزندان فاطمه را رَفض مى دانند<ref>ديوان الشافعي : ص ۸۳ و راجع الصراط المستقيم : ج ۳ ص ۷۷ و الغدير : ج ۴ ص ۳۲۴ .</ref> .


ابکی الحسین وارثی منه جحجاها           
== علی (ع)تنها کفو فاطمه ==
{{شعر}}{{ب|إلامَ إلامَ وحَتّى مَتى | اُعاتَبُ في حُبِّ هذَا الفَتى؟ }}{{شعر}}{{ب|وهَل زُوِّجَت فاطِمٌ غَيرَهُ |وفي غَيرِهِ هَل أتى  «هَلْ أَتَى»}}{{پایان شعر}}
تا كى ، تا كى و تا چه زمانى<br>


من اهل بیت رسول الله مصاجاً
در دوستى اين جوان، سرزنش شوم؟<br>


ومما نفی نومی و شیب لمتی                 
آيا غير او با فاطمه ازدواج كرد؟<br>


تصاریف ایام لهن خطوب
و آيا در حقّ غير او «هَلْ أَتَى» نازل شد<ref>إنسان:۱</ref>؟<ref>الصراط المستقيم: ج۱ ص۱۸۳.</ref>؟


فمن مبلغ عنی الحسین رسالة               
== لعنت خدا بر جاهلان و جاحدان حب اهل بیت ==
وقتی در مجلسی از علی و دو فرزندش و همسر پاکش یاد شد، یکی چهره در هم می کشد و می گوید: سخن از آنان درست نیست، این را رها کنید، زیرا این سخن رافضیان است،  آنگاه شافعی می سراید:
{{شعر}}{{ب|بَرِئتُ إلَی المُهیمِنِ مِن أُناسٍ | یَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمیّه }}{{شعر}}{{ب|إذا ذکروا عَلیّا أو بَنیه |أفاضوا بالرّوایات الوقیّه}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|لی آل الرّسُول صلاة رَبی|وَ لَعنتُه لتلکَ الجَاهلیّه}}{{پایان شعر}}


و ان کرهتها أنفس و قلوب
من از دست مردمی که حب فرزندان فاطمه را کفر می دانند به خدا پناه می برم.<br>
چون کسانی که از علی یا فرزندان او یاد کنند، سخنانی می گویند تا پرده و پوشش یاد آنان باشد.<br>
رحمت پروردگار بر خاندان رسول و لعنت خدا بر آن جاهلان باد<ref>شعر امام شافعی، ص۲۱۹. دیوان الإمام الشافعی، دکتور امیل بدیع یعقوب، ص۱۵۲. دیوان الإمام الشافعی، ایمان البقاعی، ص۱۲۴و۱۲۵.</ref>.


قتیلاً بلاجرم کأن قمیصه                           
== دوستان اهل بیت در بهشت و دشمنانشان در جهنم ==
{{شعر}}{{ب|حُبُّهم و هو الهُدی و الرشدُ | أُقرّ إعلاناً به أم أجحدُ }}{{شعر}}{{ب|هَیهاتَ ممزوجٌ بلحمی و دَمی|أفاضوا بالرّوایات الوقیّه}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|یا أهل البیتِ المصطفی یا|عدتی وَ مَن علی حبّهُم أعتَمدُ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|أنتم إلی اللهِ غَداً وَسیلَتنی|و کیف أخشی؟ و بکم اعتضدُ  }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|ولیّکم فی الخُلدِ حَیّ خَالدٌ|و الضدُ فی نارٍ لَظیً مُخلّدُ }}{{پایان شعر}}


صبیغ بماء الارجوان خضیب
ای پرسندگان از من درباره ی محبت اهل بیت، آیا آشکارا به محبت ایشان اقرار کنم یا آن را انکار نمایم<br>
هرگز منکر محبت و عشق آنان نخواهم شد، چون به خون و گوشت من درآمیخته است و عشق ایشان وسیله ی هدایت و رشد من است<br>
ای خاندان محمد، ای همه چیز من، ای کسانی که من متکی به حب شما هستم<br>
شما در روز قیامت پیش خدا شفیع من هستید پس چگونه بترسم در حالی که به شما اعتماد و اطمینان دارم<br>
آن که شما را دوست دارد، جاودانه در بهشت می ماند و دشمنان شما جاودانه در آتش پر سوز دوزخ خواهند بود<ref>شعر امام شافعی، ص۲۲۲و۲۲۳.</ref>.


تزلزلت الدنیا لآل محمد                         
== کشتی نجات بودن اهل بیت == 
{{شعر}}{{ب|وَ لَمَّا رَأیتُ النَّاسَ قَد ذَهَبَت بِهِم | مَذَاهِبُهُم فِی أبحُرِ الغَیِّ وَ الجَهلَ }}{{شعر}}{{ب|رَکِبتُ عَلَی اسمِ الله فِی سُفُنِ النَّجَا |وَ هُم آل بَیتِ المُصطفَی خَاتَمِ الرُّسُلِ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|وَ أمسَکتُ حَبلَ اللهِ وَ هُوَ وَلاءوهُم|کَما قَد أُمِرنَا بالتَمسُّکِ بالحَبلِ }}{{پایان شعر}}


و کادت لهم صم الجبال تذوب
-چون دیدم که مذاهب و اختلافات فقهی، مردم را در دریای جهل و گمراهی کشانده <br>


و غارت نجوم و اقشعرت کواکب               
- به نام خدا بر کشتی نجات که همان خاندان پیامبر خاتم است، سوار شدم<br>
- و ریسمان الهی را که همان دوستی و محبت آنان است گرفتم، همانگونه که خداوند ما را به تمسک به حبل الهی فرمان داده است<ref>شعر امام شافعی، ص۲۷۸.</ref>.


و هتک استار و شق جیوب <ref>زفرات الثقلین ج 1، ص 290 و مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 296.</ref>
== تاکید بر ناسازگاری حب اهل بیت با واقعه کربلا ==
امام شافعی همچنین درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد؛ از جمله:
{{شعر}}{{ب|و مما نفی نومی و شیب لحیتی | تعاریف ایام لهن خطوب }}{{شعر}}{{ب|تأوب همی و الفواد کتیب |وارق عینی و ارقاد غریب  }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|تزلزلت الدنیا لآل محمد|و کادت لهم صم الجبال تذوب }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|فمن بلغ عن الحسین رساله|و ان کرهتها انفس و قلوب  }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|ولیّکم فی الخُلدِ حَیّ خَالدٌ|صبیغ بماء الارجوان خصیب }}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|نصلی علی المختار من آل هاشم | و نوذی بینه ان ذاک عجیب  }}{{شعر}}{{ب|لئن کان ذنبی حب آل محمد|فذلک ذنب لست عنه اتوب  }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|هم شفعائی یوم حشری و موقفی|و بغضهم للشافعی ذنوب  }}{{پایان شعر}}
«این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است. <br>
دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم جاری و خواب از آن پریده است.<br>
دنیا از این حادثه خاندان پیامبر متزلزل شده و قامت کوه ها از آن ذوب شده است.<br>
آیا کسی هست که از من به حسین پیامی برساند اگر چه دل ها آن را ناخوش دارند.<br>
حسین کشته ای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده. <br>
عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود می فرستیم<br>
و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل می رسانیم و اذیت می کنیم. <br>
اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد.<br>
اهل بیت پیامبر در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم گناه نابخشودنی کرده‌ام<ref>قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ينابيع المودة لذوي القربی، جلد: ۳، صفحه: ۴۹، منظمة الاوقاف و الشؤون الخیریة، دار الأسوة للطباعة و النشر، قم - ایران، 1422 ه.ق.</ref>».<br>


== منابع: ==  
== منابع: ==  
confirmed
۲٬۱۹۰

ویرایش