سیره امام علی (علیه‌السلام) در وحدت اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - '[[امام علی' به '[[علی بن ابی طالب')
(۹۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
بسمه تعالي
==سيره امام علي عليه السلام در وحدت اسلامي==
==كليد واژه :‌ امام علي  ، وحدت ، اختلاف ، خلفا ، سيره ، سكوت ، صبر==
==چكيده :‌==
از فرازهاي  اساسي حيات سياسي امام علي عليه السلام  سيره  رفتاري ان  حضرت  در حفظ وحدت  جامعه اسلامي  است . ان حضرت برغم  بي مهري هاي فراواني كه نسبت به او و خاندان مكرمش  صورت  گرفت  تمام سعيش را  در وحدت اسلامي بكار گرفت  . او در عصر خلفا  با همه انان معاشرت داشته و مشاوره هاي لازم را به انان در مسير هدايت صحيح جامعه ارائه مي نمود. ان حضرت  در طول 25سال  بعد از رحلت پيامبر ص  به دليل جايگاه عظيم وحدت در اسلام  با اتخاذ سياست  صبر و سكوت  از حقوق  مسلم خويش  عدول نمود و تنها زماني  به تبيين دلائل اين سكوت  طولاني پرداخت كه به حاكميت رسيد. اين هم بدان جهت بود كه جامعه اسلامي  را  نسبت به  انحرافاتي  كه  بعد از رسول اكرم  ص  واقع گرديده بود اگاهي داده و زمينه را براي  اصلاح  امور جامعه فراهم نمايد . سياست وحدت بخشي امام  حتي در واپسين روزهاي قبل از شهادت ان حضرت بخوبي هويدا بود . ان حضرت  با توصيه هاي لازم در اين مسير خط مشي  مسلمانان را  بعد از مماتش ترسيم نمود و از انان خواست كه  همچنان در مسير وحدت گام بردارند .


==مقدمه==
سیره [[علی بن ابی طالب]] (‌علیه‌السلام) در [[وحدت اسلامی]] عنوان مقاله‌ای است که در [[پژوهشگاه مطالعات تقریبی]] در ارتباط با چگونگی سلوک و رفتار وحدت آفرین امام علی (‌علیه‌السلام)نگاشته شده است. <ref>نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری</ref>
انقلاب تكاملي اسلام با رهبري بي نظير رسول اكرم  تحولات شگرفي  را در جزيره العرب سبب گرديد . وحدت و يكپارچگي كه ببركت اسلام در جامعه اسلامي ايجاد گرديد اميد دشمنان را در غلبه بر اسلام به ياس و نوميدي مبدل كرد :‌" اليوم يئس الذين كفروا من دينكم  فلا تخشوهم و اخشوني "
 
بسياري از كساني كه قصد نابودي اسلام و حكومت نوپاي اسلامي را داشتند مترصد ان بودند كه با رحلت ان حضرت نقشه هاي شومشان را عملي سازند. انان از هر ابزاري در نيل به اهدافشان بهره برداري مي كردند كه از جمله انها ايجاد تنش و اختلاف در بين مسلمانان بود . اقتدار معنوي و سياسي و اجتماعي رسول اكرم ص در عصر رسالتش مانع بروز فتنه خناسان و تفرقه افكنان مي گرديد . امام علي بعنوان برترين رهبر الهي رسالتش را حفظ ميراث رسول الله دانسته و تمامي همتش را استمرار حركت توحيدي ان حضرت مي دانست .                
== چکیده:‌==
در اين قسمت به تبيين سيره وحدت بخش امام علي عليه السلام  در سه مرحله بعد از رحلت رسول اكرم ص – دوران خلفا ، دوران حاكميت و روزهاي واپسين شهادت - مي پردازيم :‌
از فرازهای اساسی حیات سیاسی امام علی ‌علیه‌السلام سیره رفتاری ان حضرت در حفظ وحدت جامعه اسلامی است. ان حضرت برغم بی مهری‌های فراوانی که نسبت به او و خاندان مکرمش صورت گرفت تمام سعیش را در وحدت اسلامی بکار گرفت. او در عصر خلفا با همه آنان معاشرت داشته و مشاوره‌های لازم را به آنان در مسیر هدایت صحیح جامعه ارائه می‌نمود. ان حضرت در طول 25سال بعد از رحلت پیامبر ص به دلیل جایگاه عظیم وحدت در اسلام با اتخاذ سیاست صبر و سکوت از حقوق مسلم خویش عدول نمود و تنها زمانی به تبیین دلائل این سکوت طولانی پرداخت که به حاکمیت رسید. این هم بدان جهت بود که جامعه اسلامی را نسبت به انحرافاتی که بعد از رسول اکرم ص واقع گردیده بود آگاهی داده و زمینه را برای اصلاح امور جامعه فراهم نماید. سیاست وحدت بخشی امام حتی در واپسین روزهای قبل از شهادت ان حضرت بخوبی هویدا بود. ان حضرت با توصیه‌های لازم در این مسیر خط مشی مسلمانان را بعد از مماتش ترسیم نمود و از آنان خواست که همچنان در مسیر وحدت گام بردارند.
 
== مقدمه ==  
انقلاب تکاملی اسلام با رهبری بی‌نظیر رسول اکرم تحولات شگرفی را در جزیره العرب سبب گردید. وحدت و یکپارچگی که ببرکت اسلام در جامعه اسلامی ایجاد گردید امید دشمنان را در غلبه بر اسلام به یاس و نومیدی مبدل کرد:‌" الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشونی "  
بسیاری از کسانی که قصد نابودی اسلام و حکومت نوپای اسلامی را داشتند مترصد ان بودند که با رحلت ان حضرت نقشه‌های شومشان را عملی سازند. آنان از هر ابزاری در نیل به اهدافشان بهره‌برداری می‌کردند که از جمله آنها ایجاد تنش و اختلاف در بین مسلمانان بود. اقتدار معنوی و سیاسی و اجتماعی رسول اکرم ص در عصر رسالتش مانع بروز فتنه خناسان و تفرقه‌افکنان می‌گردید. امام علی بعنوان برترین رهبر الهی رسالتش را حفظ میراث رسول الله دانسته و تمامی همتش را استمرار حرکت توحیدی ان حضرت می‌دانست.  
در این قسمت به تبیین سیره وحدت بخش امام علی ‌علیه‌السلام در سه مرحله بعد از رحلت رسول اکرم ص – دوران خلفا، دوران حاکمیت و روزهای واپسین شهادت - می‌پردازیم:‌


==الف – سيره وحدت بخش امام در دوران خلفا==
== الف – سیره وحدت بخش امام در دوران خلفا ==
===1- بيعت با خليفه وقت و اتخاذ سياست صبر و سكوت===  
===1- بیعت با خلیفه وقت و اتخاذ سیاست صبر و سکوت ===  
   
   
حوادث تلخي كه بعد از رحلت پيامبر ص واقع گرديد بويژه تصميم عجولانه اصحاب سقيفه  مبني بر كنار گذاشتن امام علي از خلافت و انتخاب ابي بكر بعنوان خليفه  و نيز حادثه دردناك هجوم به خانه فاطمه سلام الله عليها ، اهل بيت رسول خدا ص و پيروان انان  را در موقعيت سختي قرار داد . امام علي  برغم انكه  خود را شايسته ترين فرد در خلافت مي دانست  با تصميم سقيفه درانتخاب ابي بكر بعنوان خليفه چندان مخالفتي ننمود و سياست همكاري و تفاهم با انان را شيوه خويش قرار داد .
حوادث تلخی که بعد از رحلت پیامبر ص واقع گردید بویژه تصمیم عجولانه اصحاب سقیفه مبنی بر کنار گذاشتن امام علی از خلافت و انتخاب ابی‌بکر بعنوان خلیفه و نیز حادثه دردناک هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها، اهل بیت رسول خدا ص و پیروان آنان را در موقعیت سختی قرار داد. امام علی برغم آنکه خود را شایسته‌ترین فرد در خلافت می‌دانست با تصمیم سقیفه درانتخاب ابی‌بکر بعنوان خلیفه چندان مخالفتی ننمود و سیاست همکاری و تفاهم با آنان را شیوه خویش قرار داد.
‌در خطبه سوم نهج البلاغه كه بعد از بيعت مردم با ان حضرت ايراد شده است امام عليه السلام جهت روشنگري جامعه اسلامي  به تبيين  مواضع خويش  در برابر دستگاه خلافت مبني  بر صبر  ، سكوت 25ساله و عدم اعتراض به خلفا و نيز سياست  مشاركت  و مدارا با انان  برغم دشوار بودن ان - اشاره نموده و مي فرمايد:‌
‌در خطبه سوم [[نهج‌البلاغه]] که بعد از بیعت مردم با ان حضرت ایراد شده است امام ‌علیه‌السلام جهت روشنگری جامعه اسلامی به تبیین مواضع خویش در برابر دستگاه خلافت مبنی بر صبر، سکوت 25ساله و عدم اعتراض به خلفا و نیز سیاست مشارکت و مدارا با آنان برغم دشوار بودن ان - اشاره نموده و می‌فرماید:‌
هان اى مردم ، سوگند به خدا ، آن شخص جامهء خلافت را به تن كرد و او خود قطعا مىدانست كه موقعيت من نسبت به خلافت ، موقعيت مركز آسياب به آسياب است كه به دور آن مىگردد .
هان ای مردم، سوگند به خدا، آن شخص جامهء خلافت را به تن کرد و او خود قطعا میدانست که موقعیت من نسبت به خلافت، موقعیت مرکز آسیاب به آسیاب است که به دور آن میگردد.
سيل انبوه فضيلتهاى انسانى - الهى از قله‌هاى روح من به سوى انسانها سرازير مىشود . ارتفاعات سر به ملكوت كشيدهء امتيازات من بلندتر از آن است كه پرندگان دور پرواز بتوانند هواى پريدن روى آن ارتفاعات را در سر بپرورانند .
سیل انبوه فضیلتهای انسانی - الهی از قله‌های روح من به سوی انسان‌ها سرازیر می‌شود. ارتفاعات سر به ملکوت کشیدهء امتیازات من بلندتر از آن است که پرندگان دور پرواز بتوانند هوای پریدن روی آن ارتفاعات را در سر بپرورانند.
[ در آن هنگام كه خلافت در مسير ديگرى افتاد ] ، پرده اى ميان خود و زمامدارى آويخته روى از آن گردانيدم ، چون در انتخاب يكى از دو راه انديشيدم ، يا مىبايست با دستى خالى به مخالفانم حمله كنم و يا شكيبائى در برابر حادثه اى ظلمانى و پر ابهام پيشه گيرم . [ چه حادثه اى ] حادثه اى بس كوبنده كه بزرگسال را فرتوت و كم سال را پير و انسان با ايمان را تا بديدار پروردگارش در رنج و مشقت فرو مىبرد .
[در آن هنگام که خلافت در مسیر دیگری افتاد]، پرده ای میان خود و زمامداری آویخته روی از آن گردانیدم، چون در انتخاب یکی از دو راه اندیشیدم، یا میبایست با دستی خالی به مخالفانم حمله کنم و یا شکیبائی در برابر حادثه ای ظلمانی و پر ابهام پیشه گیرم. [چه حادثه ای] حادثه ای بس کوبنده که بزرگسال را فرتوت و کم سال را پیر و انسان با ایمان را تا بدیدار پروردگارش در رنج و مشقت فرو می‌برد.
به حكم عقل سليم بر آن شدم كه صبر و تحمل را بر حمله با دست خالى ترجيح بدهم . من راه بردبارى را پيش گرفتم ، چونان بردبارى چشمى كه خس و خاشاك در آن فرو رود و گلويى كه استخوانى مجرايش را بگيرد . [ چرا اضطراب سر تا پايم را نگيرد و اقيانوس درونم را نشوراند ] . مىديدم حقى كه به من رسيده و از آن من است به يغما مىرود و از مجراى حقيقىاش منحرف مىگردد
به حکم عقل سلیم بر آن شدم که صبر و تحمل را بر حمله با دست خالی ترجیح بدهم. من راه بردباری را پیش گرفتم، چونان بردباری چشمی که خس و خاشاک در آن فرو رود و گلویی که استخوانی مجرایش را بگیرد. [چرا اضطراب سر تا پایم را نگیرد و اقیانوس درونم را نشوراند]. میدیدم حقی که به من رسیده و از آن من است به یغما میرود و از مجرای حقیقیاش منحرف میگردد
امام عليه السلام در بخشي از نامه شان به اهالي مصر به شرائط سخت دوران بعد از ارتحال پيامير ص اشاره نموده و ضمن اظهار شگفتي از برخورد نامناسب مسلمانان عرب با اهل بيت پيامبر، در تحليلي دليل بيعت  خويش با خليفه وقت و كناره گيري از خلافت را اينچنين بيان مي كند  :
امام ‌علیه‌السلام در بخشی از نامه شان به اهالی مصر به شرائط سخت دوران بعد از ارتحال پیامیر ص اشاره نموده و ضمن اظهار شگفتی از برخورد نامناسب مسلمانان عرب با اهل بیت پیامبر، در تحلیلی دلیل بیعت خویش با خلیفه وقت و کناره‌گیری از خلافت را اینچنین بیان می‌کند :
...من‌ دست‌ خود را از بیعت‌ با ابوبکر نگه‌ داشتم‌ تا اینکه‌ مشاهده‌ کردم‌ مردمی‌ را که‌ از اسلام‌ برگشتند و به‌ نابودی‌ دین‌ محمد دعوت‌ می‌کنند، پس‌ ترسیدم‌ اگر اسلام‌ و اهلش‌ را یاری‌ نکنم، رخنه‌ و یا خرابی‌ در بنای‌ اسلام‌ ببینم‌ که‌ مصیبت‌ آن‌ برای‌ من‌ عظیم‌تر است‌ از اینکه‌ حکومت‌ و ولایت‌ شما را از دست‌ بدهم، پس‌ در آن‌ حوادث‌ ناگوار قیام‌ کردم‌ تا اینکه‌ باطل، از میان‌ رفت‌ و دین‌ اسلام‌ ثبات‌ و قوام‌ یافت..
...من‌ دست‌ خود را از بیعت‌ با ابوبکر نگه‌ داشتم‌ تا اینکه‌ مشاهده‌ کردم‌ مردمی‌ را که‌ از اسلام‌ برگشتند و به‌ نابودی‌ دین‌ محمد دعوت‌ می‌کنند، پس‌ ترسیدم‌ اگر اسلام‌ و اهلش‌ را یاری‌ نکنم، رخنه‌ و یا خرابی‌ در بنای‌ اسلام‌ ببینم‌ که‌ مصیبت‌ آن‌ برای‌ من‌ عظیم‌تر است‌ از اینکه‌ حکومت‌ و ولایت‌ شما را از دست‌ بدهم، پس‌ در آن‌ حوادث‌ ناگوار قیام‌ کردم‌ تا اینکه‌ باطل، از میان‌ رفت‌ و دین‌ اسلام‌ ثبات‌ و قوام‌ یافت..  
امام عليه السلام  در گفتاري ديگر كه قبل از واقعه جمل ايراد گرديد به حوادث دردناك بعد از رحلت پيامبر اشاره نموده و علت سكوت خويش را در برابر مخالفين ، بيم بروز تفرقه در بين مسلمين  و بازگشت مردم به كفر و تباهي مي داند :‌  
امام ‌علیه‌السلام در گفتاری دیگر که قبل از واقعه جمل ایراد گردید به حوادث دردناک بعد از رحلت پیامبر اشاره نموده و علت سکوت خویش را در برابر مخالفین، بیم بروز تفرقه در بین مسلمین و بازگشت مردم به کفر و تباهی می‌داند:‌  
پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نمى‏كرديم كه امت در حق ما طمع كند، اما آنچه انتظار نمى‏رفت واقع شد؛ حق ما را غصب كردند و ما در رديف توده بازارى قرار گرفتيم، چشمهايى از ما گريست و ناراحتيها به وجود آمد . به خدا سوگند اگر بيم وقوع تفرقه ميان مسلمين و بازگشت كفر و تباهى دين نبود، رفتار ما با آنان‏طور ديگر بود.  
پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نمی‏‌کردیم که امت در حق ما طمع کند، اما آنچه انتظار نمی‏رفت واقع شد؛ حق ما را غصب کردند و ما در ردیف توده بازاری قرار گرفتیم، چشمهایی از ما گریست و ناراحتیها به وجود آمد. به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان‏طور دیگر بود.  
در كلامي ديگر ان حضرت از قريش و حاميانشان در پيشگاه الهي اظهار تظلم و شكايت نموده و مي فرمايد :‌ پروردگارا، من از تو براي مقابله با قبيله قريش و از کساني که مردم قريشي را ياري کردند، ياري مي جويم، زيرا آنان پيوند خويشاوندي را با من قطع کردند و درباره نزاع و خصومت براي گرفتن حقي که من بر آن از ديگران شايسته تر بودم اتفاق نمودند. و گفتند:
در کلامی دیگر ان حضرت از قریش و حامیانشان در پیشگاه الهی اظهار تظلم و شکایت نموده و می‌فرماید:‌ پروردگارا، من از تو برای مقابله با قبیله قریش و از کسانی که مردم قریشی را یاری کردند، یاری می‌جویم، زیرا آنان پیوند خویشاوندی را با من قطع کردند و درباره نزاع و خصومت برای گرفتن حقی که من بر آن از دیگران شایسته تر بودم اتفاق نمودند. و گفتند:
آگاه باش، تو مي تواني (يا مي توانستي) حق را به دست بياروي و اگر کسي ديگر اين حق را به دست بياورد تو بايد از آن ممنوع گردي. يا با تحمل اندوه، شکيبايي پيشه کن و يا با تاسف در حسرت بمير! پس درباره وضع خويشان نگريستم. براي من نه ياري بود و نه دفاع کننده اي و نه ياوري. مگر دودمان خودم. پس آنان را از مرگ نگهداري کردم. پس چشمم را در حالي که خار در آن فرو رفته بود، روي هم گذاشتم و آب دهانم را در حال گرفتگي گلو از غصه فرو دادم. و صبر کردم در خوردن غضب، صبري که براي ذائقه تلخ تر از حنظل بود و براي قلب دردآورتر از لبه شمشير.  
آگاه باش، تو می‌توانی (یا می‌توانستی) حق را به دست بیاروی و اگر کسی دیگر این حق را به دست بیاورد تو باید از آن ممنوع گردی. یا با تحمل اندوه، شکیبایی پیشه کن و یا با تاسف در حسرت بمیر! پس درباره وضع خویشان نگریستم. برای من نه یاری بود و نه دفاع کننده ای و نه یاوری. مگر دودمان خودم. پس آنان را از مرگ نگهداری کردم. پس چشمم را در حالی که خار در آن فرو رفته بود، روی هم گذاشتم و آب دهانم را در حال گرفتگی گلو از غصه فرو دادم. و صبر کردم در خوردن غضب، صبری که برای ذائقه تلخ تر از حنظل بود و برای قلب دردآورتر از لبه شمشیر.  
ابن ابي الحديد نيز درروايتي ازكلبى نقل مى‏كند:
ابن ابی الحدید نیز درروایتی ازکلبی نقل می‌کند:
«على قبل از آنكه به سوى بصره برود، در يك خطبه فرمود: قريش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد ديدم صبر از تفرق كلمه مسلمين و ريختن خونشان بهتر است؛ مردم تازه مسلمان‏اند و دين مانند مشكى كه تكان داده مى‏شود كوچكترين سستى آن را تباه مى‏كند و كوچكترين فردى آن را وارونه مى‏نمايد.
«علی قبل از آنکه به سوی بصره برود، در یک خطبه فرمود: قریش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد دیدم صبر از تفرق کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است؛ مردم تازه مسلمان‏اند و دین مانند مشکی که تکان داده می‏شود کوچکترین سستی آن را تباه می‌کند و کوچکترین فردی آن را وارونه می‏نماید.


==گفتار شهيد مطهري در تبيين موضع سكوت امام بعد از رحلت پيامبرص==  
== گفتار شهید مطهری در تبیین موضع سکوت امام بعد از رحلت پیامبرص ==  
ايشان  درتبيين  علت سكوت امام واهتمام انحضرت به وحدت مسلمين  بعد از ارتحال پيامبر ص مي فرمايد :‌
ایشان درتبیین علت سکوت امام واهتمام انحضرت به وحدت مسلمین بعد از ارتحال پیامبر ص می‌فرماید:‌
طبعاً‌ هرکس‌ می‌خواهد بداند آنچه‌ علی(ع) دربارة‌ آن‌ می‌اندیشید، آنچه‌ علی(ع) نمی‌خواست‌ آسیب‌ ببیند، آنچه‌ علی(ع) آن‌ اندازه‌ برایش‌ اهمیت‌ قائل‌ بود که‌ چنان‌ رنج‌ جانکاه‌ را تحمل‌ کرد چه‌ بود؟ حدساً‌ باید گفت: آن‌ چیز وحدت‌ صفوف‌ مسلمین‌ و راه‌ نیافتن‌ تفرقه‌ در آن‌ است. مسلمین، قوت‌ و قدرت‌ خود را که‌ تازه‌ داشتند به‌ جهانیان‌ نشان‌ می‌دادند مدیون‌ وحدت‌ صفوف‌ و اتفاق‌ کلمه‌ خود بودند، موفقیت‌های‌ محیرالعقول‌ خود را در سال‌های‌ بعد نیز از برکت‌ همین‌ وحدت‌ کلمه‌ کسب‌ کردند، علی‌القاعده‌ علی(ع) به‌خاطر همین‌ مصلحت، سکوت‌ و مدارا کرد.. »
طبعاً‌ هرکس‌ می‌خواهد بداند آنچه‌ علی(ع) دربارة‌ آن‌ می‌اندیشید، آنچه‌ علی(ع) نمی‌خواست‌ آسیب‌ ببیند، آنچه‌ علی(ع) آن‌ اندازه‌ برایش‌ اهمیت‌ قائل‌ بود که‌ چنان‌ رنج‌ جانکاه‌ را تحمل‌ کرد چه‌ بود؟ حدساً‌ باید گفت: آن‌ چیز وحدت‌ صفوف‌ مسلمین‌ و راه‌ نیافتن‌ تفرقه‌ در آن‌ است. مسلمین، قوت‌ و قدرت‌ خود را که‌ تازه‌ داشتند به‌ جهانیان‌ نشان‌ می‌دادند مدیون‌ وحدت‌ صفوف‌ و اتفاق‌ کلمه‌ خود بودند، موفقیت‌های‌ محیرالعقول‌ خود را در سال‌های‌ بعد نیز از برکت‌ همین‌ وحدت‌ کلمه‌ کسب‌ کردند، علی‌القاعده‌ علی(ع) به‌خاطر همین‌ مصلحت، سکوت‌ و مدارا کرد..»
ايشان در بخشي ديگر به حوادث دردناك بعد ا زپيامبر كه نسبت به همسر گرامي اش  زهرا سلام الله عليها اتفاق افتاد اشاره كرده و صبر و تحمل ان حضرت را جهت حفظ وحدت اسلامي اينچنين تبيين مي كند :‌  
ایشان در بخشی دیگر به حوادث دردناک بعد ا زپیامبر که نسبت به همسر گرامی‌اش زهرا سلام الله علیها اتفاق افتاد اشاره کرده و صبر و تحمل ان حضرت را جهت حفظ وحدت اسلامی اینچنین تبیین می‌کند:‌  
سكوت و مدارا در برخى شرايط بيش از قيامهاى خونين نيرو و قدرت تملك نفس مى‏خواهد. مردى را در نظر بگيريد كه مجسمه شجاعت و شهامت و غيرت است، هرگز به دشمن پشت نكرده و پشت دلاوران از بيمش مى‏لرزد؛ اوضاع و احوالى پيش مى‏آيد كه مردمى سياست پيشه از موقع حساس استفاده مى‏كنند و كار را بر او تنگ مى‏گيرند تا آنجا كه همسر بسيار عزيزش مورد اهانت قرار مى‏گيرد و او خشمگين وارد خانه مى‏شود و با جمله‏هايى كه كوه را از جا مى‏كند شوهر غيور خود را مورد عتاب قرار مى‏دهد و مى‏گويد:
سکوت و مدارا در برخی شرایط بیش از قیامهای خونین نیرو و قدرت تملک نفس می‏خواهد. مردی را در نظر بگیرید که مجسمه شجاعت و شهامت و غیرت است، هرگز به دشمن پشت نکرده و پشت دلاوران از بیمش می‏لرزد؛ اوضاع و احوالی پیش می‌‏آید که مردمی سیاست پیشه از موقع حساس استفاده می‏کنند و کار را بر او تنگ می‏گیرند تا آنجا که همسر بسیار عزیزش مورد اهانت قرار می‏گیرد و او خشمگین وارد خانه می‏شود و با جمله‏هایی که کوه را از جا می‌کند شوهر غیور خود را مورد عتاب قرار می‏دهد و می‏گوید:
«پسر ابوطالب! چرا به گوشه خانه خزيده‏اى؟ تو همانى كه شجاعان از بيم تو خواب نداشتند؛ اكنون در برابر مردمى ضعيف سستى نشان مى‏دهى؟
«پسر ابوطالب! چرا به گوشه خانه خزیده‏ای؟ تو همانی که شجاعان از بیم تو خواب نداشتند؛ اکنون در برابر مردمی ضعیف سستی نشان می‏دهی؟
اى كاش مرده بودم و چنين روزى را نمى‏ديدم.».
ای کاش مرده بودم و چنین روزی را نمی‏دیدم.».
على خشمگين از ماجراها از طرف همسرى كه بى‏نهايت او را عزيز مى‏دارد اينچنين تهييج مى‏شود. اين چه قدرتى است كه على را از جا نمى‏كند؟! پس از استماع سخنان زهرا، با نرمى او را آرام مى‏كند كه: نه، من فرقى نكرده‏ام، من همانم كه بودم، مصلحت چيز ديگر است. تا آنجا كه زهرا را قانع مى‏كند و از زبان زهرا مى‏شنود: «حَسْبِىَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل».  
علی خشمگین از ماجراها از طرف همسری که بی‏نهایت او را عزیز می‏دارد اینچنین تهییج می‏شود. این چه قدرتی است که علی را از جا نمی‌کند؟! پس از استماع سخنان زهرا، با نرمی او را آرام می‌کند که: نه، من فرقی نکرده‏ام، من همانم که بودم، مصلحت چیز دیگر است. تا آنجا که زهرا را قانع می‌کند و از زبان زهرا می‏شنود: «حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل».  
ابن ابى الحديد در ذيل كلام 211 امام علي  اين داستان معروف را نقل مى‏كند:
ابن ابی الحدید در ذیل کلام 211 امام علی این داستان معروف را نقل می‌کند:
«روزى فاطمه سلام اللَّه عليها على عليه السلام را دعوت به قيام مى‏كرد. در همين حال فرياد مؤذن بلند شد كه‏ «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». على عليه السلام به زهرا فرمود: آيا دوست دارى اين فرياد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود:
«روزی فاطمه سلام اللَّه علیها علی ‌علیه‌السلام را دعوت به قیام می‏‌کرد. در همین حال فریاد مؤذن بلند شد که‏ «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». علی ‌علیه‌السلام به زهرا فرمود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود:
سخن من جز اين نيست.».  
سخن من جز این نیست.».  
===2-موضعگيري امام عليه السلام در برابر فتنه گران – ابوسفيان و ... –===
===2-موضع‌گیری امام ‌علیه‌السلام در برابر فتنه گران – ابوسفیان و ... –===
   
   
بعد از رحلت رسول اكرم ص عباس عموي پيامبر و ابوسفيان به نزد حضرت امده و او را در جريان بيعت در سقيفه قرار دادند و از ان حضرت خواستند كه نسبت به انتخاب خليفه وقت اعتراض نمايد اما امام عليه السلام  در پاسخ انها ضمن هشدار به مردم نسبت به لزوم هشياري در برابر فتنه گران خطاب به انان  فرمود :‌
بعد از رحلت رسول اکرم ص عباس عموی پیامبر و ابوسفیان به نزد حضرت امده و او را در جریان بیعت در سقیفه قرار دادند و از ان حضرت خواستند که نسبت به انتخاب خلیفه وقت اعتراض نماید اما امام ‌علیه‌السلام در پاسخ آنها ضمن هشدار به مردم نسبت به لزوم هشیاری در برابر فتنه گران خطاب به آنان فرمود:‌
اى مردم ، امواج طوفانى فتنه‌ها را كه حيات شما دريانوردان اقيانوس هستى را به تلاطم انداخته است ، با كشتىهاى نجات بشكافيد و پيش برويد . از راه عداوت و نفرت از يكديگر برگرديدو طريق مهر و محبت پيش بگيريد . تاجهاى فريباى مباهات و افتخار بيكديگر را از تارك خود برداشته بر زمين نهيد . آن كس به مقصود خويشتن نائل گشت كه پر و بالى داشت و بپرواز در آمد ، يا فاقد قدرت بود ، از هجوم به مخاطرات خوددارى كرد و آسوده گشت .
ای مردم، امواج طوفانی فتنه‌ها را که حیات شما دریانوردان اقیانوس هستی را به تلاطم انداخته است، با کشتیهای نجات بشکافید و پیش بروید. از راه عداوت و نفرت از یکدیگر برگردیدو طریق مهر و محبت پیش بگیرید. تاجهای فریبای مباهات و افتخار بیکدیگر را از تارک خود برداشته بر زمین نهید. آن کس به مقصود خویشتن نائل گشت که پر و بالی داشت و بپرواز در آمد، یا فاقد قدرت بود، از هجوم به مخاطرات خودداری کرد و آسوده گشت.
اين گونه زمامدارى مانند آبى كثيف است كه با مشقت بياشامند و چونان لقمهء ناگوار است كه با خوردنش به غصّه و اندوه گرفتار آيند . كسى كه دست به چيدن ميوه نارس ببرد ، چونان كشاورزيست كه در غير زمين خود بكارد  .  
این گونه زمامداری مانند آبی کثیف است که با مشقت بیاشامند و چونان لقمهء ناگوار است که با خوردنش به غصّه و اندوه گرفتار آیند. کسی که دست به چیدن میوه نارس ببرد، چونان کشاورزیست که در غیر زمین خود بکارد.  
«ابن ميثم»  شارح معروف نهج البلاغه  در آغاز اين خطبه مى‌گويد:  
 
سبب اين كلام «امير مؤمنان على» (ع) آن است كه چون در «سقيفه بنى ساعده» براى «ابو بكر»بيعت گرفته شد، «ابو سفيان» براى ايجاد فتنه و آشوب و درگيرى در ميان مسلمانان به سراغ «عبّاس» عموى پيامبر رفت و به او گفت: اين گروه، خلافت را از «بنى هاشم» بيرون بردند و در قبيله «بنى تيم» قرار دادند (ابو بكر از اين قبيله بود) و مسلّم است كه فردا اين مرد خشن كه از طايفه «بنى عدى» است (اشاره به عمر است) در ميان ما حكومت خواهد كرد. برخيز، نزد «على» (ع) برويم و با او به عنوان خلافت بيعت كنيم.
«ابن میثم» شارح معروف نهج‌البلاغه در آغاز این خطبه می‌گوید:  
تو عموى پيامبرى و سخن من هم در ميان قريش مقبول است اگر آنها با ما به مقابله برخيزند با آنها پيكار مى‌كنيم و آنان را در هم مى‌كوبيم. و به دنبال اين سخن هر دو نزد «امير مؤمنان على» (ع) آمدند. «ابو سفيان» عرض كرد: اى «ابو الحسن» از مسأله خلافت غافل مشو. كى ما پيرو قبيله بى سر و پاى «تيم» بوديم! (و مى‌خواست به اين ترتيب امام (ع) را تحريك براى قيام و درگيرى كند) اين در حالى بود كه حضرت مى‌دانست او به خاطر دين، اين سخنان را نمى‌گويد بلكه مى‌خواهد فساد بر پا كند به همين جهت خطبه بالا را ايراد فرمود.
سبب این کلام «امیر مؤمنان علی» (ع) آن است که چون در «سقیفه بنی ساعده» برای «ابوبکر»بیعت گرفته شد، «ابوسفیان» برای ایجاد فتنه و آشوب و درگیری در میان مسلمانان به سراغ «عبّاس» عموی پیامبر رفت و به او گفت: این گروه، خلافت را از «بنی‌هاشم» بیرون بردند و در قبیله «بنی تیم» قرار دادند (ابوبکر از این قبیله بود) و مسلّم است که فردا این مرد خشن که از طایفه «بنی عدی» است (اشاره به عمر است) در میان ما حکومت خواهد کرد. برخیز، نزد «علی» (ع) برویم و با او به عنوان خلافت بیعت کنیم.
شهيد مطهري در شرح خطبه مذكور- پنجم-  مي  فرمايد :‌
تو عموی پیامبری و سخن من هم در میان قریش مقبول است اگر آنها با ما به مقابله برخیزند با آنها پیکار می‌کنیم و آنان را در هم می‌کوبیم. و به دنبال این سخن هر دو نزد «امیر مؤمنان علی» (ع) آمدند.  
-امام عليه السلام- خيلى چند جانبه و جامع سخن گفت. فرمود فتنه كه پيدا مى‏شود آدمهاى فتنه‏جو مى‏خواهند آتش فتنه را بالا ببرند و بيشتر كنند ولى اشخاص صالح مى‏خواهند كشتى پيدا كنند كه چگونه اين درياى فتنه را سالم طى كنند. تو – ابوسفيان -  از طريق منافره و اختلاف و تنافر و ايجاد نفرت ميان مسلمين وارد شدى و از طريق تفاخر كه او تيم است و تو هاشم هستى. اسلام اين تفاخرات را از بين برده، صحبت افتخار به تيم و هاشم نيست. ولى بعد براى اينكه اصل حقيقت مطلب را هم گفته باشد فرمود: اما مطلب در جاى خودش درست است، خلافت حق من است ولى نه به دليل اينكه من از هاشمم و بنى‏هاشم بايد ارث ببرد، او تيم است و تيم حق ندارد؛ حقانيت تابع اين نيست. در عين حال من اگر بال و كمك مى‏داشتم (يعنى تو بال و كمك من نيستى) قيام مى‏كردم (يعنى تو برو دنبال كارت، من هرگز از تو استمداد نمى‏كنم). افْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناحٍ‏ رستگار شد كسى كه بالى دارد و با بال خودش پرواز مى‏كند (يعنى تو كه بال من نيستى، تو برو دنبال كارت).
===3- سيره وحدت بخش امام عليه السلام باحضور در شوراي شش نفره جهت انتخاب خليفه===
امام عليه السلام در زمينه برتري خويش بر ديگران در امر خلافت در شوراي شش نفره مي فرمايد :‌
قطعاً‌ شما خود می‌دانید که‌ من‌ از دیگران‌ شایسته‌تر و احق‌ به‌ خلافت‌ هستم، ولی‌ به‌ خدا سوگند من‌ تسلیم‌ هستم‌ و مخالفتی‌ ندارم، مادامی‌ که‌ امور مسلمانان‌ روبراه‌ باشد و تنها به‌ من‌ ستم‌ شود. و در این‌ کار أجر و فضل‌ خدا و هم‌ پرهیز از آنچه‌ از زر و زیور دنیا در آن‌ اختلاف‌ دارید را مسئلت‌ دارم. 
ابن ابى الحديد مي گويد :
«در داستان شورا چون عباس مى‏دانست كه نتيجه چيست، از على خواست كه در جلسه شركت نكند اما على با اينكه نظر عباس را از لحاظ نتيجه تأييد مى‏كرد، پيشنهاد را نپذيرفت و عذرش اين بود: «انّى اكْرَهُ‏ الْخِلافَ» من اختلاف را دوست نمى‏دارم. عباس گفت: «اذاً تَرى‏ ما تَكْرَهُ» يعنى بنابراين با آنچه دوست ندارى مواجه خواهى شد.».
ايشان ذيل خطبه 65 نقل مى‏كند:
«يكى از فرزندان ابولهب اشعارى مبتنى بر فضيلت و ذى حق بودن على و بر ذمّ مخالفانش سرود. على او را از سرودن اين گونه اشعار كه در واقع نوعى تحريك و شعار بود نهى كرد و فرمود: «سَلامَةُ الدّينِ احَبُّ الَيْنا مِنْ غَيْرِهِ» براى ما سلامت اسلام و اينكه اساس اسلام باقى بماند از هر چيز ديگر محبوبتر و باارجتر است.» .
===4– سيره وحدت بخش امام درمشاوره به ابوبكر جهت نبرد با روميان :===
‌  بعد از مشاوره ابوبكر با جمعي از صحابه در زمينه نبرد با روميان و ترديد او در اين تصميم ، از امام ياري خواست .  امام عليه السلام او را تشويق نموده و  بدو فرمود  : ان فعلت ظفرت:‌ اگر نبرد کنى پیروز خواهى شد. خلیفه از تشویق امام، خوشحال شد و گفت: بشرت بخیر:‌ فال نیکى زدى و به خیر بشارت دادى
===5- سيره وحدت بخش امام در مشاوره نظامي به عمر در حمله به ايران===
انگاه كه عمر با جمعي از صحابه در حمله به ايران مشاوره نمود بعد از استماع ديدگاه انان كه بيشتر به جنبه هاي مادي و كثرت سپاه دشمن و كمي سپاه اسلام تكيه داشتنند امام عليه السلام ديدگاهشان را اينچنين بيان فرمودند :‌
پیروزى و شکست این امر (اسلام) بستگى به فزونى نیرو و کمى جمعیت نداشته است، این دین خدا است که آن را پیروز ساخت و سپاه اوست که خود آن را آماده و یارى کرد تا آنکه به آنجا که باید برسند رسید و به هر جا که باید طلوع بکند طلوع کرد، از ناحیه خداوند به ما وعده پیروزى داده شده است، و مى دانیم که خداوند به وعده خود جامه عمل پوشانیده و سپاه خویش را یارى خواهد کرد.


امام در ادامه  ، عمر را كه تصميم بر حضور مستقيم در جنگ داشت اينچنين مورد خطاب قرار داد :
«ابوسفیان» عرض کرد: ای «ابوالحسن» از مسأله خلافت غافل مشو. کی ما پیرو قبیله بی سر و پای «تیم» بودیم! (و می‌خواست به این ترتیب امام (ع) را تحریک برای قیام و درگیری کند) این در حالی بود که حضرت می‌دانست او به خاطر دین، این سخنان را نمی‌گوید بلکه می‌خواهد فساد بر پا کند به همین جهت خطبه بالا را ایراد فرمود.
موقعیت زمامدار، همچون رشته مهره ها است که آنها را گرد آورده به هم پیوند مى دهد. اگر رشته از هم بگسلد، مهره ها پراکنده مى شوند و سپس هرگز نمى توان آنها را جمع آورى کرده و از نو نظام بخشید. امروز، اگر چه عرب از نظر تعداد کم است، اما نیروى اسلام فراوان  و در پرتو اجتماع و اتحاد و هماهنگى، عزیز و نیرومند است. بنابراین تو (خلیفه) همچون محور سنگ آسیاب، جامعه را به وسیله مسلمانان به گردش در آور و با همکارى آنان در نبرد، آتش جنگ را براى دشمنان شعله ور ساز، زیرا اگر شخصا از این سرزمین خارج شوى، عرب از اطراف و اکناف سر از زیر بار فرمانت بیرون خواهد برد و آنگاه آنچه پشت سرگذاشته اى  مهمتر از آن خواهد بود که در پیش رو دارى.اگر فردا چشم عجمها بر تو افتد، خواهند گفت: این اساس و ریشه (رهبر) عرب است، اگر ریشه این درخت را قطع کنید، راحت مى شوید، و این فکر، آنان را در مبارزه با تو و طمع در نابودى تو حریص تر و سرسخت تر خواهد ساخت.
شهید مطهری در شرح خطبه مذکور- پنجم- می‌فرماید:
-امام ‌علیه‌السلام- خیلی چند جانبه و جامع سخن گفت. فرمود فتنه که پیدا می‏شود آدمهای فتنه‏جو می‏خواهند آتش فتنه را بالا ببرند و بیشتر کنند ولی اشخاص صالح می‏خواهند کشتی پیدا کنند که چگونه‌این دریای فتنه را سالم طی کنند. تو – ابوسفیان - از طریق منافره و اختلاف و تنافر و ایجاد نفرت میان مسلمین وارد شدی و از طریق تفاخر که او تیم است و تو هاشم هستی. اسلام این تفاخرات را از بین برده، صحبت افتخار به تیم و هاشم نیست.  


امام  خطاب  به عمر كه نگران فزوني سپاه دشمن و شكست در جنگ بود فرمود :
ولی بعد برای اینکه اصل حقیقت مطلب را هم گفته باشد فرمود: اما مطلب در جای خودش درست است، خلافت حق من است ولی نه به دلیل اینکه من از هاشمم و بنی‏هاشم باید ارث ببرد، او تیم است و تیم حق ندارد؛ حقانیت تابع این نیست. در عین حال من اگر بال و کمک می‏داشتم (یعنی تو بال و کمک من نیستی) قیام می‏‌کردم (یعنی تو برو دنبال کارت، من هرگز از تو استمداد نمی‏کنم). افْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناحٍ‏ رستگار شد کسی که بالی دارد و با بال خودش پرواز می‌کند (یعنی تو که بال من نیستی، تو برو دنبال کارت).
اما اینکه گفتى آنان براى جنگ با مسلمانان آماده مى شوند و از این موضوع نگرانى، بدان که خداوند بیش از تو این کار را ناخوش دارد، و او بر تغییر آنچه نمى پسندد، تواناتر است . واما اینکه به فزونى تعداد سربازان دشمن اشاره کردى، (بدان که) ما، در گذشته، در نبردها، روى تعداد افراد تکیه نمى کردیم، بلکه بر یارى و کمک خداوندى حساب مى کردیم (و پیروز هم مى شدیم).
===3- سیره وحدت بخش امام ‌علیه‌السلام باحضور در شورای شش نفره جهت انتخاب خلیفه ===
   
امام ‌علیه‌السلام در زمینه برتری خویش بر دیگران در امر خلافت در شورای شش نفره می‌فرماید:‌
قطعاً‌ شما خود می‌دانید که‌ من‌ از دیگران‌ شایسته‌تر و احق‌ به‌ خلافت‌ هستم، ولی‌ به‌ خدا سوگند من‌ تسلیم‌ هستم‌ و مخالفتی‌ ندارم، مادامی‌ که‌ امور مسلمانان‌ روبراه‌ باشد و تنها به‌ من‌ ستم‌ شود. و در این‌ کار أجر و فضل‌ خدا و هم‌ پرهیز از آنچه‌ از زر و زیور دنیا در آن‌ اختلاف‌ دارید را مسئلت‌ دارم.
ابن ابی الحدید می‌گوید:
«در داستان شورا چون عباس می‏دانست که نتیجه چیست، از علی خواست که در جلسه شرکت نکند اما علی با اینکه نظر عباس را از لحاظ نتیجه تأیید می‏‌کرد، پیشنهاد را نپذیرفت و عذرش این بود: «انّی اکْرَهُ‏ الْخِلافَ» من اختلاف را دوست نمی‏دارم. عباس گفت: «اذاً تَری‏ ما تَکْرَهُ» یعنی بنابراین با آنچه دوست نداری مواجه خواهی شد.».
ایشان ذیل خطبه 65 نقل می‌کند:
«یکی از فرزندان ابولهب اشعاری مبتنی بر فضیلت و ذی حق بودن علی و بر ذمّ مخالفانش سرود. علی او را از سرودن این گونه اشعار که در واقع نوعی تحریک و شعار بود نهی کرد و فرمود: «سَلامَةُ الدّینِ احَبُّ الَیْنا مِنْ غَیْرِهِ» برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند از هر چیز دیگر محبوبتر و باارجتر است.».
===4– سیره وحدت بخش امام درمشاوره به ابوبکر جهت نبرد با رومیان:===
‌ بعد از مشاوره ابوبکر با جمعی از صحابه در زمینه نبرد با رومیان و تردید او در این تصمیم، از امام یاری خواست. امام ‌علیه‌السلام او را تشویق نموده و بدو فرمود: ان فعلت ظفرت:‌ اگر نبرد کنی پیروز خواهی شد. خلیفه از تشویق امام، خوشحال شد و گفت: بشرت بخیر:‌ فال نیکی زدی و به خیر بشارت دادی
===5- سیره وحدت بخش امام در مشاوره نظامی به عمر در حمله به ایران ===
انگاه که عمر با جمعی از صحابه در حمله به ایران مشاوره نمود بعد از استماع دیدگاه آنان که بیشتر به جنبه‌های مادی و کثرت سپاه دشمن و کمی سپاه اسلام تکیه داشتنند امام ‌علیه‌السلام دیدگاهشان را اینچنین بیان فرمودند:‌
پیروزی و شکست این امر (اسلام) بستگی به فزونی نیرو و کمی جمعیت نداشته است، این دین خدا است که آن را پیروز ساخت و سپاه اوست که خود آن را آماده و یاری کرد تا آنکه به آنجا که باید برسند رسید و به هر جا که باید طلوع بکند طلوع کرد، از ناحیه خداوند به ما وعده پیروزی داده شده است، و می‌دانیم که خداوند به وعده خود جامه عمل پوشانیده و سپاه خویش را یاری خواهد کرد.


===6-سيره وحدت بخش امام در دفاع از عثمان و مانع شدن از بروز فتنه جديد :‌===
امام در ادامه، عمر را که تصمیم بر حضور مستقیم در جنگ داشت اینچنین مورد خطاب قرار داد:
يكي  از مظاهر اساسي  و شگفت اور در سيره سياسي  امام عليه السلام تلاش ان حضرت در پيشگيري از فتنه جديدي بود كه  بعد از قتل عمر بيم  وقوع ان مي رفت  . اعتراض شديد و عمومي مردم مدينه و شهرهاي گوناگون به سياستهاي تبعيض اميز خليفه عثمان بحدي بود كه قدرت مقابله را از دستگاه خلافت سلب كرده بود. امام علي با دعوت معترضين به ارامش و نصايح خير خواهانه به عثمان در موافقت با خواسته هاي مشروع مردمي  تلاش مي نمود تا مشكلات پيش امده بين مردم و حاكميت بشكل مسالمت اميز پايان يابد  . در اين راستا امام تمام تلاشش را در دفاع از عثمان بكار گرفت  حتي فرزندانش را به دفاع از عثمان فراخواند .  
موقعیت زمامدار، همچون رشته مهره‌ها است که آنها را گرد آورده به هم پیوند می‌دهد. اگر رشته از هم بگسلد، مهره‌ها پراکنده می‌شوند و سپس هرگز نمی‌توان آنها را جمع آوری کرده و از نو نظام بخشید. امروز، اگر‌چه عرب از نظر تعداد کم است، اما نیروی اسلام فراوان و در پرتو اجتماع و اتحاد و هماهنگی، عزیز و نیرومند است. بنابراین تو (خلیفه) همچون محور سنگ آسیاب، جامعه را به وسیله مسلمانان به گردش در آور و با همکاری آنان در نبرد، آتش جنگ را برای دشمنان شعله‌ور ساز، زیرا اگر شخصا از این سرزمین خارج شوی، عرب از اطراف و اکناف سر از زیر بار فرمانت بیرون خواهد برد و آنگاه آنچه پشت سرگذاشته ای مهمتر از آن خواهد بود که در پیش رو داری. اگر فردا چشم عجمها بر تو افتد، خواهند گفت: این اساس و ریشه (رهبر) عرب است، اگر ریشه این درخت را قطع کنید، راحت می‌شوید، و این فکر، آنان را در مبارزه با تو و طمع در نابودی تو حریص تر و سرسخت تر خواهد ساخت.


امام خطاب به عمر که نگران فزونی سپاه دشمن و شکست در جنگ بود فرمود:‌


شدت اهتمام ان حضرت  در محافظت از عثمان از اين سخن حضرت كه :"‌ و الله لقد دفعت‌ عنه‌ حتی‌ خشیت‌ أن‌ أکون‌ آثما؛  :‌ ‌ بخدا قسم‌ تا آن‌ حد، از عثمان‌ دفاع‌ کردم‌ که‌ خوف‌ آن‌ را دارم‌ که‌ مرتکب‌ گناه‌ شده‌ باشم"  بخوبي استفاده مي شود .
اما اینکه گفتی آنان برای جنگ با مسلمانان آماده می‌شوند و از این موضوع نگرانی، بدان که خداوند بیش از تو این کار را ناخوش دارد، و او بر تغییر آنچه نمی‌پسندد، تواناتر است. واما اینکه به فزونی تعداد سربازان دشمن اشاره کردی، (بدان که) ما، در گذشته، در نبردها، روی تعداد افراد تکیه نمی‌کردیم، بلکه بر یاری و کمک خداوندی حساب می‌کردیم (و پیروز هم می‌شدیم).
شيخ عبد المتعال الصعيدي از انديشمندان  دانشگاه الازهر اهل سنت  در تبيين اين فراز از تاريخ اسلام  و سيره امام علي عليه السلام  مي نويسد :‌
===6-سیره وحدت بخش امام در دفاع از عثمان و مانع شدن از بروز فتنه جدید:‌===
هنگامی‌ که‌ در پایان‌ خلافت‌ عثمان، شورشیان‌ و طاغیان، بر او شوریدند، علی(ع) از این‌ فرصت‌ به‌ سود خود استفاده‌ نکرد ، بلکه‌ می‌خواست‌ آن‌ فتنه‌ را بخواباند. و همین‌ که‌ آشوب‌ به‌ جائی‌ رسید که‌ بر جان‌ عثمان‌ خائف‌ گردید، دو فرزندش‌ حسن‌ و حسین‌ را فرستاد تا از عثمان‌ دفاع‌ کنند، با اینکه‌ خواباندن‌ آشوب، خلاف‌ حق‌ او بود که‌ اقتضا می‌کرد خلیفه‌ را با آشوب‌گران‌ رها کند. ولی‌ او تصمیم‌ گرفت‌ تا پایان ، به‌ سنت‌ و روشی‌ که‌ به‌عنوان‌ مثل‌ اعلا و کار نمونه‌ در مورد اختلاف‌ رأی، اتخاذ کرده‌ بود ادامه‌ دهد.
یکی از مظاهر اساسی و شگفت اور در سیره سیاسی امام ‌علیه‌السلام تلاش ان حضرت در پیشگیری از فتنه جدیدی بود که بعد از قتل عمر بیم وقوع ان می‌رفت. اعتراض شدید و عمومی مردم مدینه و شهرهای گوناگون به سیاست‌های تبعیض امیز خلیفه عثمان بحدی بود که قدرت مقابله را از دستگاه خلافت سلب کرده بود. امام علی با دعوت معترضین به ارامش و نصایح خیر خواهانه به عثمان در موافقت با خواسته‌های مشروع مردمی تلاش می‌نمود تا مشکلات پیش امده بین مردم و حاکمیت بشکل مسالمت امیز پایان یابد. در این راستا امام تمام تلاشش را در دفاع از عثمان بکار گرفت حتی فرزندانش را به دفاع از عثمان فراخواند.  


شدت اهتمام ان حضرت در محافظت از عثمان از این سخن حضرت که:"‌ و الله لقد دفعت‌ عنه‌ حتی‌ خشیت‌ أن‌ أکون‌ آثما؛ :‌ ‌ بخدا قسم‌ تا آن‌ حد، از عثمان‌ دفاع‌ کردم‌ که‌ خوف‌ آن‌ را دارم‌ که‌ مرتکب‌ گناه‌ شده‌ باشم" بخوبی استفاده می‌شود.
شیخ عبدالمتعال الصعیدی از اندیشمندان دانشگاه الازهر اهل سنت در تبیین این فراز از تاریخ اسلام و سیره امام علی ‌علیه‌السلام می‌نویسد:‌
هنگامی‌ که‌ در پایان‌ خلافت‌ عثمان، شورشیان‌ و طاغیان، بر او شوریدند، علی(ع) از این‌ فرصت‌ به‌ سود خود استفاده‌ نکرد، بلکه‌ می‌خواست‌ آن‌ فتنه‌ را بخواباند. و همین‌ که‌ آشوب‌ به‌ جائی‌ رسید که‌ بر جان‌ عثمان‌ خائف‌ گردید، دو فرزندش‌ حسن‌ و حسین‌ را فرستاد تا از عثمان‌ دفاع‌ کنند، با اینکه‌ خواباندن‌ آشوب، خلاف‌ حق‌ او بود که‌ اقتضا می‌کرد خلیفه‌ را با آشوب‌گران‌ رها کند. ولی‌ او تصمیم‌ گرفت‌ تا پایان، به‌ سنت‌ و روشی‌ که‌ به‌عنوان‌ مثل‌ اعلا و کار نمونه‌ در مورد اختلاف‌ رأی، اتخاذ کرده‌ بود ادامه‌ دهد.


ايشان  در ادامه مي نويسد :‌
ایشان در ادامه می‌نویسد:‌
هنگامی‌ که‌ مردم‌ پس‌ از عثمان‌ می‌خواستند با او بیعت‌ کنند در قبول‌ بیعت‌ عجله‌ نکرد و آن‌ را فرصتی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ آرمان‌ و عقیده‌اش‌ مغتنم‌ نشمرد، زیرا علی(ع) خلافت‌ را نه‌ برای‌ مصلحت‌ شخصی، بلکه‌ برای‌ مصلحت‌ مسلمانان‌ می‌خواست، لهذا از بیعت‌ امتناع‌ کرد و به‌ طالبان‌ بیعت‌ پاسخ‌ موافق‌ نداد، مگر پس‌ از اصرار آنان‌ که‌ ملاحظه‌ کرد ناچار از اجابت‌ آنها است‌ تا تفرقه‌ پیش‌ آمده‌ بین‌ مسلمین‌ بر اثر قتل‌ عثمان‌ را، برطرف‌ نماید. و لهذا زبیر و طلحه‌ را دعوت‌ کرد و گفت: اگر میل‌ دارید با من‌ بیعت‌ کنید و اگر نه‌ با شما بیعت‌ شود. آنان‌ گفتند ما با تو بیعت‌ می‌کنیم‌ ... علی(ع) مایل‌ نبود خلافت‌ خود را بر کسی‌ تحمیل‌ نماید، بلکه‌ می‌خواست‌ مردم‌ به‌ اختیار خود با او بیعت‌ کنند و هرکس‌ از بیعت‌ با او ابا می‌کرد او را آزاد می‌گذارد
هنگامی‌ که‌ مردم‌ پس‌ از عثمان‌ می‌خواستند با او بیعت‌ کنند در قبول‌ بیعت‌ عجله‌ نکرد و آن‌ را فرصتی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ آرمان‌ و عقیده‌اش‌ مغتنم‌ نشمرد، زیرا علی(ع) خلافت‌ را نه‌ برای‌ مصلحت‌ شخصی، بلکه‌ برای‌ مصلحت‌ مسلمانان‌ می‌خواست، لهذا از بیعت‌ امتناع‌ کرد و به‌ طالبان‌ بیعت‌ پاسخ‌ موافق‌ نداد، مگر پس‌ از اصرار آنان‌ که‌ ملاحظه‌ کرد ناچار از اجابت‌ آنها است‌ تا تفرقه‌ پیش‌ آمده‌ بین‌ مسلمین‌ بر اثر قتل‌ عثمان‌ را، برطرف‌ نماید. و لهذا زبیر و طلحه‌ را دعوت‌ کرد و گفت: اگر میل‌ دارید با من‌ بیعت‌ کنید و اگر نه‌ با شما بیعت‌ شود. آنان‌ گفتند ما با تو بیعت‌ می‌کنیم‌ ... علی(ع) مایل‌ نبود خلافت‌ خود را بر کسی‌ تحمیل‌ نماید، بلکه‌ می‌خواست‌ مردم‌ به‌ اختیار خود با او بیعت‌ کنند و هرکس‌ از بیعت‌ با او ابا می‌کرد او را آزاد می‌گذارد


==ب- سيره وحدت بخش امام در دوران خلافت==
== ب- سیره وحدت بخش امام در دوران خلافت ==
===1- سيره وحدت بخش امام در برخورد با خوارج و جذب و هدايت انان  :‌===
===1- سیره وحدت بخش امام در برخورد با خوارج و جذب و هدایت آنان :‌===
خوارج برغم مواضع افراطی شان در برابر امام ‌علیه‌السلام بخصوص تکفیر ان حضرت همچنان مورد عنایت امام بوده و نهایت تلاش در هدایت و جذب آنان توسط امام صورت می‌گرفت. برخورد قاطع امام با اینان زمانی بود که اقدام به ایجاد ناامنی در جامعه نموده و نبرد مسلحانه علیه نظام اسلامی را اغاز کردند.
 
شیخ عبدالمتعال الصعیدی از اعلام اهل سنت در این زمینه‌ می‌نویسد:‌
معاویه‌ از فرمان‌ علی(ع) هنگام‌ عزل‌ او از استانداری‌ شام، سرپیچی‌ کرد، و این‌ یکی‌ از حقوق‌ خلیفه‌ است‌ دربارة‌ معاویه‌ و دیگران‌ که‌ از او اطاعت‌ کنند، و اگر اطاعت‌ نکردند این‌ امر از عنوان‌ اختلاف‌ رأی، به‌ عصیان‌ و طغیان‌ تبدیل‌ می‌شود، عصیان‌ حکمی‌ دارد غیر از حکم‌ اختلاف‌ در رأی، زیرا عصیان‌ و نافرمانی، موجب‌ تفرقه‌ بین‌ مسلمین‌ است، و لازم‌ است‌ با آن‌ رفتاری‌ اتخاذ شود که‌ باعث‌ جمع‌ کلمة‌ مسلمین‌ گردد هر چند به‌ خشونت‌ منتهی‌ شود. همین‌ بود رفتار علی(ع) با کسانی‌ که‌ در قضیة‌ تحکیم‌ میان‌ او و معاویه‌ با او مخالف‌ شدند و از او عزلت‌ گزیده‌ به‌ لحاظ‌ قبول‌ تحکیم‌ او را محکوم‌ نمودند. با اینکه‌ از لحاظ‌ دینی‌ ایرادی‌ نداشت، اما آنان‌ عده‌ای‌ تندرو و افراطیان‌ مذهبی‌ بودند ولی‌ علی(ع) به‌ آن‌گونه‌ که‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ علی(ع) حکم‌ کردند که‌ او را کافر دانستند بر آنها حکم‌ نکرد، بلکه‌ به‌ آنان‌ گفت: مادامی‌ که‌ با ما مصاحبت‌ و همراهی‌ دارید، سه‌ چیز را از شما دریغ‌ نمی‌داریم: از حضور در مساجد خدا منع‌ نمی‌کنیم، مادامی‌ که‌ با ما همراه‌ هستید شما را از سهم‌ بیت‌المال‌ محروم‌ نمی‌کنیم، و با شما نمی‌جنگیم‌ مگر شما پیش‌ قدم‌ در جنگ‌ با ما شوید.»
ایشان در ادامه می‌نویسد:‌ دیگر بالاتر از این‌ روش‌ تسامح‌ و گذشت‌ در مورد اختلاف‌ رأی، متصور نیست.


===2- سیره امام در برابر قاسطین ===
امام در برابر این جبهه که عنود‌ترین دشمنانش می‌باشند ضمن آگاهی بخشیدن به جامعه اسلامی به بیان مشترکات بین جبهه یاران خویش و جبهه شامیان در نبرد صفین می‌پردازد.
‌ در نامه 58 امام ‌علیه‌السلام ضمن تحلیلی جامع از تقابل دو جبهه نبرد صفین تنها نقطه افتراق این دو جبهه را دیدگاه متفاوت هر یک درقتل عثمان دانسته و می‌فرماید:‌
در اغاز که با جمعی از شامیان ملاقات کردیم بین ما و آنان جز مساله عثمان اختلافی نبود بدیهی‌ است‌ که‌ پروردگار ما یکی‌ است‌ و پیغمبر ما یکی‌ است‌ و دعوت‌ ما در اسلام‌ یکی‌ است. ما چیزی‌ بیش‌ از شامیان‌ دربارة‌ ایمان‌ به‌ خدا و تصدیق‌ رسولش‌ نداریم، آنها نیز در این‌ خصوص‌ فزونی‌ بر ما ندارند. ما و آنها در همة‌ امور شریک‌ و متحد هستیم، مگر در مورد قتل‌ عثمان‌ که‌ ما از آن‌ بری‌ هستیم، و آنان‌ در حمایت‌ از عثمان‌ کوتاهی‌ کردند.
این سخنان وحدت بخش حضرت نسبت به کسانی است که به رهبری معاویه و باند اموی بیشترین درگیری را با امام داشته و تبلیغات گسترده‌ای علیه ان حضرت راه انداخته اند اما امام بجهت اهمیت وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی حتی با اینان نیز چنین روشی را اتخاذ نموده و به ذکر مشترکات دو جبهه می‌پردازد.
===3- سیره وحدت بخش امام در برابر جبهه ناکثین ===
حرکت نفاق افکنانه اصحاب جمل ان هم بعد از بیعتشان با امام علی ‌علیه‌السلام یکی از فرازهای مهم و عبرت اموز تاریخ اسلام است.


خوارج برغم مواضع افراطي شان در برابر امام عليه السلام  بخصوص تكفير ان حضرت همچنان مورد عنايت امام بوده و نهايت تلاش در هدايت و جذب انان توسط امام صورت مي گرفت . برخورد قاطع امام با اينان زماني بود كه اقدام به ايجاد ناامني در جامعه نموده و نبرد مسلحانه عليه نظام اسلامي را اغاز كردند.
مرحوم‌ علامة‌ شهید مطهری‌ تحت عنوان‌ «اتحاد اسلام» در مقایسه ای بین مواضع وحدت بخش امام علی ‌علیه‌السلام بعد از رحلت پیامبرص ان هم برغم غصب حق شان و مواضع تفرقه‌افکنانه طلحه و زبیردر دوران خلافت بحق امام علی می‌گوید:‌  
شيخ عبد المتعال الصعيدي از اعلام اهل سنت  در اين زمينه‌ مي نويسد :‌
معاویه‌ از فرمان‌ علی(ع) هنگام‌ عزل‌ او از استانداری‌ شام ، سرپیچی‌ کرد، و این‌ یکی‌ از حقوق‌ خلیفه‌ است‌ دربارة‌ معاویه‌ و دیگران‌ که‌ از او اطاعت‌ کنند، و اگر اطاعت‌ نکردند این‌ امر از عنوان‌ اختلاف‌ رأی، به‌ عصیان‌ و طغیان‌ تبدیل‌ می‌شود، عصیان‌ حکمی‌ دارد غیر از حکم‌ اختلاف‌ در رأی، زیرا عصیان‌ و نافرمانی، موجب‌ تفرقه‌ بین‌ مسلمین‌ است، و لازم‌ است‌ با آن‌ رفتاری‌ اتخاذ شود که‌ باعث‌ جمع‌ کلمة‌ مسلمین‌ گردد هر چند به‌ خشونت‌ منتهی‌ شود. همین‌ بود رفتار علی(ع) با کسانی‌ که‌ در قضیة‌ تحکیم‌ میان‌ او و معاویه‌ با او مخالف‌ شدند و از او عزلت‌ گزیده‌ به‌ لحاظ‌ قبول‌ تحکیم‌ او را محکوم‌ نمودند. با اینکه‌ از لحاظ‌ دینی‌ ایرادی‌ نداشت، اما آنان‌ عده‌ای‌ تندرو و افراطیان‌ مذهبی‌ بودند ولی‌ علی(ع) به‌ آن‌گونه‌ که‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ علی(ع) حکم‌ کردند که‌ او را کافر دانستند بر آنها حکم‌ نکرد، بلکه‌ به‌ آنان‌ گفت: مادامی‌ که‌ با ما مصاحبت‌ و همراهی‌ دارید، سه‌ چیز را از شما دریغ‌ نمی‌داریم: از حضور در مساجد خدا منع‌ نمی‌کنیم، مادامی‌ که‌ با ما همراه‌ هستید شما را از سهم‌ بیت‌المال‌ محروم‌ نمی‌کنیم، و با شما نمی‌جنگیم‌ مگر شما پیش‌ قدم‌ در جنگ‌ با ما شوید.»
ايشان در ادامه مي نويسد :‌ دیگر بالاتر از این‌ روش‌ تسامح‌ و گذشت‌ در مورد اختلاف‌ رأی، متصور نیست.


===2- سيره امام در برابر قاسطين===
... – امام ‌علیه‌السلام - مخصوصا در دوران‌ خلافت‌ خودش‌ آنگاه‌ که‌ طلحه‌ و زبیر نقض‌ بیعت‌ کردند و فتنة‌ داخلی‌ ایجاد نمودند، علی(ع) مکرراً‌ وضع‌ خود را بعد از پیغمبر با این‌ها مقایسه‌ می‌کند و می‌گوید: من‌ به‌خاطر پرهیز از تفرق‌ کلمة‌ مسلمین، از حق‌ مسلم‌ خودم‌ چشم‌ پوشیدم‌ و اینان‌ با اینکه‌ به‌ طوع‌ و رغبت‌ بیعت‌ کردند، بیعت‌ خویش‌ را نقض‌ کردند. و پروای‌ ایجاد اختلاف‌ در میان‌ مسلمین‌ را نداشتند.  
امام در برابر اين جبهه كه عنود ترين دشمنانش مي باشند ضمن اگاهي بخشيدن  به جامعه اسلامي به  بيان مشتركات بين جبهه ياران خويش  و جبهه شاميان در نبرد صفين مي پردازد .
امام در موضع دیگر قبل از حرکت بسوی بصره جهت مقابله با ناکثین می‌فرماید: ...چه می‏شود طلحه و زبیر را؟ خوب بود سالی و لااقل چند ماهی صبر می‌کردند و حکومت مرا می‏دیدند، آنگاه تصمیم می‏گرفتند. اما آنان طاقت نیاوردند و علیه من شوریدند و در امری که خداوند حقی برای آنها قرار نداده با من به کشمکش پرداختند.».
‌ در نامه 58 امام عليه السلام ضمن تحليلي جامع از تقابل دو جبهه نبرد صفين  تنها نقطه افتراق اين دو جبهه را  ديدگاه متفاوت هر يك درقتل عثمان دانسته  و مي فرمايد :‌
در اغاز كه با جمعي از شاميان ملاقات كرديم بين ما و انان جز مساله عثمان اختلافي نبود  بدیهی‌ است‌ که‌ پروردگار ما یکی‌ است‌ و پیغمبر ما یکی‌ است‌ و دعوت‌ ما در اسلام‌ یکی‌ است.ما چیزی‌ بیش‌ از شامیان‌ دربارة‌ ایمان‌ به‌ خدا و تصدیق‌ رسولش‌ نداریم، آنها نیز در این‌ خصوص‌ فزونی‌ بر ما ندارند. ما و آنها در همة‌ امور شریک‌ و متحد هستیم، مگر در مورد قتل‌ عثمان‌ که‌ ما از آن‌ بری‌ هستیم، و آنان‌ در حمایت‌ از عثمان‌ کوتاهی‌ کردند. 
اين سخنان وحدت بخش حضرت نسبت به كساني است كه به رهبري معاويه و باند اموي بيشترين درگيري را با امام داشته و تبليغات گسترده اي عليه ان حضرت راه انداخته اند اما امام بجهت اهميت وحدت و يكپارچگي جامعه اسلامي حتي با اينان نيز  چنين روشي را  اتخاذ  نموده و به ذكر مشتركات دو جبهه مي پردازد .
===3- سيره وحدت بخش امام در برابر جبهه ناكثين===
حركت نفاق افكنانه اصحاب جمل ان هم بعد از بيعتشان  با امام علي عليه السلام يكي از فرازهاي  مهم و عبرت اموز تاريخ اسلام است .
مرحوم‌ علامة‌ شهید مطهری‌ تحت  عنوان‌ «اتحاد اسلام» در مقايسه اي بين مواضع وحدت بخش امام علي عليه السلام  بعد از رحلت پيامبرص  ان هم  برغم غصب حق شان و مواضع تفرقه افكنانه طلحه و زبيردر دوران خلافت بحق امام علي  می‌گوید:‌
... – امام عليه السلام - مخصوصا در دوران‌ خلافت‌ خودش‌ آنگاه‌ که‌ طلحه‌ و زبیر نقض‌ بیعت‌ کردند و فتنة‌ داخلی‌ ایجاد نمودند، علی(ع) مکرراً‌ وضع‌ خود را بعد از پیغمبر با این‌ها مقایسه‌ می‌کند و می‌گوید: من‌ به‌خاطر پرهیز از تفرق‌ کلمة‌ مسلمین، از حق‌ مسلم‌ خودم‌ چشم‌ پوشیدم‌ و اینان‌ با اینکه‌ به‌ طوع‌ و رغبت‌ بیعت‌ کردند، بیعت‌ خویش‌ را نقض‌ کردند. و پروای‌ ایجاد اختلاف‌ در میان‌ مسلمین‌ را نداشتند.  
امام در موضع ديگر قبل از حركت بسوي بصره جهت مقابله با ناكثين مي فرمايد : ...چه مى‏شود طلحه و زبير را؟ خوب بود سالى و لااقل چند ماهى صبر مى‏كردند و حكومت مرا مى‏ديدند، آنگاه تصميم مى‏گرفتند. اما آنان طاقت نياوردند و عليه من شوريدند و در امرى كه خداوند حقى براى آنها قرار نداده با من به كشمكش پرداختند.».


==ج –سيره وحدت بخش امام در برابر تفرقه افكنان==
== ج –سیره وحدت بخش امام در برابر تفرقه‌افکنان ==
. در روايتي امده است :‌ كه فردي  از يهوديان به ان حضرت از روي  شماتت و سرزنش عرضه داشت :  
. در روایتی امده است:‌ که فردی از یهودیان به ان حضرت از روی شماتت و سرزنش عرضه داشت:  
‌ هنوز پیغمبرتان‌ را به‌ خاک‌ نسپرده‌ بودید (و به‌ اصطلاح‌ هنوز آب‌ غسلش‌ خشک‌ نشده‌ بود) که‌ دربارة‌ او اختلاف‌ کردید!!
‌ هنوز پیغمبرتان‌ را به‌ خاک‌ نسپرده‌ بودید (و به‌ اصطلاح‌ هنوز آب‌ غسلش‌ خشک‌ نشده‌ بود) که‌ دربارة‌ او اختلاف‌ کردید!!
  امام عليه السلام در پاسخ فرمود :
 
امام ‌علیه‌السلام در پاسخ فرمود:


:ما تنها در آنچه‌ از او شنیده‌ایم‌ اختلاف‌ کردیم، نه‌ دربارة‌ خود او. اما شما هنوز پاهاتان‌ از آب‌ دریا (که‌ از آن‌ عبور کردید) خشک‌ نشده‌ بود که‌ به‌ پیغمبرتان‌ گفتید: خدائی‌ برای‌ ما قرار بده، همانطور این‌ بت‌پرستان‌ خدایانی‌ دارند. آنگاه‌ فرمود شما مردمی‌ نادان‌ هستید.
:ما تنها در آنچه‌ از او شنیده‌ایم‌ اختلاف‌ کردیم، نه‌ دربارة‌ خود او. اما شما هنوز پاهاتان‌ از آب‌ دریا (که‌ از آن‌ عبور کردید) خشک‌ نشده‌ بود که‌ به‌ پیغمبرتان‌ گفتید: خدائی‌ برای‌ ما قرار بده، همانطور این‌ بت‌پرستان‌ خدایانی‌ دارند. آنگاه‌ فرمود شما مردمی‌ نادان‌ هستید.


==د – سيره وحدت بخش امام در فاصله ضربت خوردن تا شهادت==  
== د – سیره وحدت بخش امام در فاصله ضربت خوردن تا شهادت ==  
يكي از فرازهاي برجسته در سيره  امام علي عليه السلام  توصيه به وحدت و اجتناب از تفرق در فاصله ضربت خوردن تا شهادت است . ساعاتي كه امام اخرين لحظات  عمرشريقش را سپري نموده و طبعا در چنين  زمان حساس انسانها  مهمترين توصيه ها و دغدغه هاي خويش را بيان  مي كنند . دقت در اين بخش ا ز سيره نظري و عملي  امام بيانگر افق متعالي نگاه ان بزرگوار نسبت به اهميت  وحدت اسلامي خواهد بود .  
یکی از فرازهای برجسته در سیره امام علی ‌علیه‌السلام توصیه به وحدت و اجتناب از تفرق در فاصله ضربت خوردن تا شهادت است. ساعاتی که امام آخرینلحظات عمرشریقش را سپری نموده و طبعا در چنین زمان حساس انسان‌ها مهمترین توصیه‌ها و دغدغه‌های خویش را بیان می‌کنند. دقت در این بخش ا ز سیره نظری و عملی امام بیانگر افق متعالی نگاه ان بزرگوار نسبت به اهمیت وحدت اسلامی‌خواهد بود.  
  دراين قسمت بخشي از اين توصيه ها را كه بهنگام شهادت بيان فرمود ه است را بيان مي كنيم :‌
دراین قسمت بخشی از این توصیه‌ها را که بهنگام شهادت بیان فرمود ه است را بیان می‌کنیم:‌
اما وصيت من به شما ان است كه از هر نوع شرك به خدا اجتناب نموده و سنت محمد صلى الله عليه و آله را ضايع نكنيد  و اين دو ستون را همواره برپاى داريد و اين دو چراغ را همواره افروخته نگه داريد. بدانيد  تا زمانى كه متحد بوده و پراكنده نشده ايد، كسى شما را نكوهش نخواهد كرد. هر كس از شما بايد به قدر طاقتش بكوشد و بر نادانان آسان گيردپروردگارى است بخشاينده و دينى است استوار و درست و پيشوايى است دانا  
اما وصیت من به شما ان است که از هر نوع شرک به خدا اجتناب نموده و سنت محمد صلی الله علیه و آله را ضایع نکنید و این دو ستون را همواره برپای دارید و این دو چراغ را همواره افروخته نگه دارید. بدانید تا زمانی که متحد بوده و پراکنده نشده اید، کسی شما را نکوهش نخواهد کرد. هر کس از شما باید به قدر طاقتش بکوشد و بر نادانان آسان گیردپروردگاری است بخشاینده و دینی است استوار و درست و پیشوایی است دانا  
در وصيتي ديگر ان حضرت خطاب به امام حسن و امام حسين  و همه كساني پيام حضرت را دريافت مي كنند  مي فرمايد :‌
در وصیتی دیگر ان حضرت خطاب به امام حسن و امام حسین و همه کسانی پیام حضرت را دریافت می‌کنند می‌فرماید:‌
هرگز تقواى الهى را از ياد نبريد، كوشش كنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقى بمانيد.  
هرگز تقوای الهی را از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید.  
  همه با هم به ريسمان خدا چنگ بزنيد و بر اساس ايمان به خدا متحد باشيد و از هم جدا نشويد، همانا از پيغمبر خدا شنيدم كه مى ‌فرمود: اصلاحِ ميان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چيزى كه دين را محو و نابود مى ‌كند فساد و اختلاف است، ولاحَولَ ولاقُوَّة إلّابِاللَّهِ العليّ العظيم....بر شما باد كه بر روابط دوستانه ميان خود بيافزاييد، به يكديگر نيكى كنيد از كناره‌ گيرى از يكديگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهيزيد. كارهاى خير را به مدد يكديگر و اجتماعاً انجام دهيد و از همكارى در مورد گناهان و چيزهايى كه موجب كدورت و دشمنى مى ‌شود بپرهيزيد
همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید و بر اساس ایمان به خدا متحد باشید و از هم جدا نشوید، همانا از پیغمبر خدا شنیدم که می ‌فرمود: اصلاحِ میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزی که دین را محو و نابود می ‌کند فساد و اختلاف است، ولاحَولَ ولاقُوَّة إلّابِاللَّهِ العلیّ العظیم....بر شما باد که بر روابط دوستانه میان خود بیافزایید، به یکدیگر نیکی کنید از کناره‌ گیری از یکدیگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید. کارهای خیر را به مدد یکدیگر و اجتماعاً انجام دهید و از همکاری در مورد گناهان و چیزهایی که موجب کدورت و دشمنی می ‌شود بپرهیزید
.
.
‌  
==خاتمه : گفتار امام عليه السلام در زمينه لزوم وحدت در جامعه==
 
در بخش پاياني مقاله حاضر برخي از گفتار امام عليه السلام در زمينه لزوم وحدت در جامعه اسلامي و اجتناب از تفرقه مرور مي كنيم :‌
== خاتمه: گفتار امام ‌علیه‌السلام در زمینه لزوم وحدت در جامعه ==
    1- الخلاف‌ یهدم‌ الر‌أی‌ ؛  اختلاف، رأی‌ صحیح‌ را ویران‌ می‌سازد  
در بخش پایانی مقاله حاضر برخی از گفتار امام ‌علیه‌السلام در زمینه لزوم وحدت در جامعه اسلامی و اجتناب از تفرقه مرور می‌کنیم:‌
 
1- الخلاف‌ یهدم‌ الر‌أی‌؛ اختلاف، رأی‌ صحیح‌ را ویران‌ می‌سازد  
 
انسان‌ در حالت‌ آرامش‌ می‌تواند نظر درست‌ اختیار نماید، اما در جو‌ی‌ پر از برخورد، از جادة‌ صواب، منحرف‌ می‌گردد.
انسان‌ در حالت‌ آرامش‌ می‌تواند نظر درست‌ اختیار نماید، اما در جو‌ی‌ پر از برخورد، از جادة‌ صواب، منحرف‌ می‌گردد.
2- ما اختلف‌ دعوتان‌ الا‌ کانت‌ احداهما ضلالة؛ هیچگاه‌ دو دعوت‌ و دو نظریه‌ در قبال‌ هم‌ قرار نمی‌گیرند مگر اینکه‌ یکی‌ از آن‌ دو ضلالت‌ و باطل‌ است.  
2- ما اختلف‌ دعوتان‌ الا‌ کانت‌ احداهما ضلالة؛ هیچگاه‌ دو دعوت‌ و دو نظریه‌ در قبال‌ هم‌ قرار نمی‌گیرند مگر اینکه‌ یکی‌ از آن‌ دو ضلالت‌ و باطل‌ است.  
این‌ جمله‌ حکیمانه‌ اشاره‌ به‌ این‌ است‌ که‌ حق‌ و باطل‌ با هم‌ جمع‌ نمی‌شوند و همواره‌ حق‌ در برابر باطل‌ است‌ و تبلیغات، دعوت‌ها و احزاب‌ هم‌ همین‌طور هستند از بین‌ آنها، یکی‌ حق‌ و بقیه‌ باطل‌ و ضلالت‌اند.
این‌ جمله‌ حکیمانه‌ اشاره‌ به‌ این‌ است‌ که‌ حق‌ و باطل‌ با هم‌ جمع‌ نمی‌شوند و همواره‌ حق‌ در برابر باطل‌ است‌ و تبلیغات، دعوت‌ها و احزاب‌ هم‌ همین‌طور هستند از بین‌ آنها، یکی‌ حق‌ و بقیه‌ باطل‌ و ضلالت‌اند.


3- و علیکم‌ بالتواصل‌ و التباذل‌ و ایاکم‌ و التدابر و التقاطع.
3- و علیکم‌ بالتواصل‌ و التباذل‌ و ایاکم‌ و التدابر و التقاطع.  
بر شما باد به‌ وصل‌ کردن‌ و همبستگی‌ با هم‌ و بذل‌ و بخشش‌ به‌ هم‌ و بپرهیزید از پشت‌ کردن‌ به‌ هم‌ و قطع‌ رابطه‌ با یکدیگر.  
بر شما باد به‌ وصل‌ کردن‌ و همبستگی‌ با هم‌ و بذل‌ و بخشش‌ به‌ هم‌ و بپرهیزید از پشت‌ کردن‌ به‌ هم‌ و قطع‌ رابطه‌ با یکدیگر.  
4- و أیاکم‌ و التلون‌ فی‌ دین‌ الله، فأن‌ جماعة‌ فیما تکرهون‌ من‌ الحق، خیرٌ‌ من‌ فُرقةٌ‌ فیما تحبون‌ من‌ الباطل...
4- و أیاکم‌ و التلون‌ فی‌ دین‌ الله، فأن‌ جماعة‌ فیما تکرهون‌ من‌ الحق، خیرٌ‌ من‌ فُرقةٌ‌ فیما تحبون‌ من‌ الباطل...  
مبادا در دین‌ خدا تردید و تلون‌ و اختلاف‌ از خود نشان‌ دهید، که‌ همانا اجتماع‌ و همبستگی‌ در آنچه‌ از حق‌ مورد کراهت‌ شما است، از تفرقه‌ در آنچه‌ از باطل‌ مورد محبت‌ شما است‌ بهتر است.
مبادا در دین‌ خدا تردید و تلون‌ و اختلاف‌ از خود نشان‌ دهید، که‌ همانا اجتماع‌ و همبستگی‌ در آنچه‌ از حق‌ مورد کراهت‌ شما است، از تفرقه‌ در آنچه‌ از باطل‌ مورد محبت‌ شما است‌ بهتر است.
5- واجعلوا اللسان‌ واحداً... : سخنانتان‌ را یکی‌ قرار دهید و وحدت‌ کلمه‌ داشته‌ باشید .
5- واجعلوا اللسان‌ واحداً... : سخنانتان‌ را یکی‌ قرار دهید و وحدت‌ کلمه‌ داشته‌ باشید.
6-والزمواالسواد الأعظم ، فإن يد الله مع الجماعة ، وإياكم والفرقة ! فإن الشاذ من الناس للشيطان ،كما أن الشاذ من الغنم للذئب ، ألا من دعا إلى مثل هذا الشعار فاقتلوه ولو كان تحت عمامتي  همواره‌ با سیاهی‌ و انبوه‌ مردم‌ مسلمان‌ ملازم‌ باشید که‌ همانا دست‌ خدا با جماعت‌ است، و از تفرقه‌ بپرهیزید..
6-والزمواالسواد الأعظم، فإن ید الله مع الجماعة، وإیاکم والفرقة! فإن الشاذ من الناس للشیطان ،کما أن الشاذ من الغنم للذئب، ألا من دعا إلی مثل هذا الشعار فاقتلوه ولو کان تحت عمامتی همواره‌ با سیاهی‌ و انبوه‌ مردم‌ مسلمان‌ ملازم‌ باشید که‌ همانا دست‌ خدا با جماعت‌ است، و از تفرقه‌ بپرهیزید..


نتيجه :‌
نتیجه:‌
سيره وحدت بخش امام علي عليه السلام  در عصري كه امواج فتنه ها كيان  جامعه نوپاي اسلامي را تهديد مي نمود  برغم سختي هاي فراواني كه بر ان حضرت  و اهل بيتش هجوم اورد بيانگر جايگاه عظيم  اين اصل - وحدت و يكپارچگي – در اسلام مي باشد . صبر و سكوت 25ساله ان در عصر خلفا و تبيين دلائل ان در عصر خلافت  بزرگترين درسي است كه امام عليه السلام  با سيره اش به مسلمانان اموخت. او به مسلمانان فهماند كه تنها در پرتو وحدت و انسجام اسلامي است كه مي توان  از شريعت محافظت نموده و زمينه اجراي احكام الهي را فراهم نمود .  والسلام 
 
==فهرست منابع :==
‌قران
نهج البلاغه صبحي الصالح


ترجمه و تفسير نهج البلاغه – محمد تقي جعفري
سیره وحدت بخش امام علی ‌علیه‌السلام در عصری که امواج فتنه‌ها کیان جامعه نوپای اسلامی را تهدید می‌نمود برغم سختی‌های فراوانی که بر ان حضرت و اهل بیتش هجوم اورد بیانگر جایگاه عظیم این اصل - وحدت و یکپارچگی – در اسلام می‌باشد. صبر و سکوت 25ساله ان در عصر خلفا و تبیین دلائل ان در عصر خلافت بزرگ‌ترین درسی است که امام ‌علیه‌السلام با سیره اش به مسلمانان اموخت. او به مسلمانان فهماند که تنها در پرتو وحدت و انسجام اسلامی است که می‌توان از شریعت محافظت نموده و زمینه اجرای احکام الهی را فراهم نمود. والسلام
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد
مجموعه اثار شهيد مطهري
== فهرست منابع:==
‌قرآن
 
نهج‌البلاغه صبحی الصالح
 
ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه – محمد تقی جعفری
شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید
مجموعه آثار شهید مطهری
بحار الانوار  
بحار الانوار  
الجمل شيخ مفيد
الجمل شیخ مفید
شرح نهج البلاغه ابن ميثم ج1ص276 – ترجمه از :‌ پيام امير المومنين تاليف ايه الله مكارم 
شرح نهج‌البلاغه ابن میثم ج1ص276 – ترجمه از:‌ پیام امیر المومنین تالیف آیه الله مکارم
تاریخ الیعقوبى
تاریخ الیعقوبی
مجله رسالة‌الاسلام‌ ط‌ مجمع‌ جهانی‌ تقریب‌ ج‌ 3
مجله رسالة‌الاسلام‌ ط‌ مجمع‌ جهانی‌ تقریب‌ ج‌ 3
عيون الحكم و المواعظ
عیون الحکم و المواعظ
 
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:وحدت]]

نسخهٔ ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۸

سیره علی بن ابی طالب (‌علیه‌السلام) در وحدت اسلامی عنوان مقاله‌ای است که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی در ارتباط با چگونگی سلوک و رفتار وحدت آفرین امام علی (‌علیه‌السلام)نگاشته شده است. [۱]

چکیده:‌

از فرازهای اساسی حیات سیاسی امام علی ‌علیه‌السلام سیره رفتاری ان حضرت در حفظ وحدت جامعه اسلامی است. ان حضرت برغم بی مهری‌های فراوانی که نسبت به او و خاندان مکرمش صورت گرفت تمام سعیش را در وحدت اسلامی بکار گرفت. او در عصر خلفا با همه آنان معاشرت داشته و مشاوره‌های لازم را به آنان در مسیر هدایت صحیح جامعه ارائه می‌نمود. ان حضرت در طول 25سال بعد از رحلت پیامبر ص به دلیل جایگاه عظیم وحدت در اسلام با اتخاذ سیاست صبر و سکوت از حقوق مسلم خویش عدول نمود و تنها زمانی به تبیین دلائل این سکوت طولانی پرداخت که به حاکمیت رسید. این هم بدان جهت بود که جامعه اسلامی را نسبت به انحرافاتی که بعد از رسول اکرم ص واقع گردیده بود آگاهی داده و زمینه را برای اصلاح امور جامعه فراهم نماید. سیاست وحدت بخشی امام حتی در واپسین روزهای قبل از شهادت ان حضرت بخوبی هویدا بود. ان حضرت با توصیه‌های لازم در این مسیر خط مشی مسلمانان را بعد از مماتش ترسیم نمود و از آنان خواست که همچنان در مسیر وحدت گام بردارند.

مقدمه

انقلاب تکاملی اسلام با رهبری بی‌نظیر رسول اکرم تحولات شگرفی را در جزیره العرب سبب گردید. وحدت و یکپارچگی که ببرکت اسلام در جامعه اسلامی ایجاد گردید امید دشمنان را در غلبه بر اسلام به یاس و نومیدی مبدل کرد:‌" الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشونی " بسیاری از کسانی که قصد نابودی اسلام و حکومت نوپای اسلامی را داشتند مترصد ان بودند که با رحلت ان حضرت نقشه‌های شومشان را عملی سازند. آنان از هر ابزاری در نیل به اهدافشان بهره‌برداری می‌کردند که از جمله آنها ایجاد تنش و اختلاف در بین مسلمانان بود. اقتدار معنوی و سیاسی و اجتماعی رسول اکرم ص در عصر رسالتش مانع بروز فتنه خناسان و تفرقه‌افکنان می‌گردید. امام علی بعنوان برترین رهبر الهی رسالتش را حفظ میراث رسول الله دانسته و تمامی همتش را استمرار حرکت توحیدی ان حضرت می‌دانست. در این قسمت به تبیین سیره وحدت بخش امام علی ‌علیه‌السلام در سه مرحله بعد از رحلت رسول اکرم ص – دوران خلفا، دوران حاکمیت و روزهای واپسین شهادت - می‌پردازیم:‌

الف – سیره وحدت بخش امام در دوران خلفا

1- بیعت با خلیفه وقت و اتخاذ سیاست صبر و سکوت

حوادث تلخی که بعد از رحلت پیامبر ص واقع گردید بویژه تصمیم عجولانه اصحاب سقیفه مبنی بر کنار گذاشتن امام علی از خلافت و انتخاب ابی‌بکر بعنوان خلیفه و نیز حادثه دردناک هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها، اهل بیت رسول خدا ص و پیروان آنان را در موقعیت سختی قرار داد. امام علی برغم آنکه خود را شایسته‌ترین فرد در خلافت می‌دانست با تصمیم سقیفه درانتخاب ابی‌بکر بعنوان خلیفه چندان مخالفتی ننمود و سیاست همکاری و تفاهم با آنان را شیوه خویش قرار داد. ‌در خطبه سوم نهج‌البلاغه که بعد از بیعت مردم با ان حضرت ایراد شده است امام ‌علیه‌السلام جهت روشنگری جامعه اسلامی به تبیین مواضع خویش در برابر دستگاه خلافت مبنی بر صبر، سکوت 25ساله و عدم اعتراض به خلفا و نیز سیاست مشارکت و مدارا با آنان برغم دشوار بودن ان - اشاره نموده و می‌فرماید:‌ هان ای مردم، سوگند به خدا، آن شخص جامهء خلافت را به تن کرد و او خود قطعا میدانست که موقعیت من نسبت به خلافت، موقعیت مرکز آسیاب به آسیاب است که به دور آن میگردد. سیل انبوه فضیلتهای انسانی - الهی از قله‌های روح من به سوی انسان‌ها سرازیر می‌شود. ارتفاعات سر به ملکوت کشیدهء امتیازات من بلندتر از آن است که پرندگان دور پرواز بتوانند هوای پریدن روی آن ارتفاعات را در سر بپرورانند. [در آن هنگام که خلافت در مسیر دیگری افتاد]، پرده ای میان خود و زمامداری آویخته روی از آن گردانیدم، چون در انتخاب یکی از دو راه اندیشیدم، یا میبایست با دستی خالی به مخالفانم حمله کنم و یا شکیبائی در برابر حادثه ای ظلمانی و پر ابهام پیشه گیرم. [چه حادثه ای] حادثه ای بس کوبنده که بزرگسال را فرتوت و کم سال را پیر و انسان با ایمان را تا بدیدار پروردگارش در رنج و مشقت فرو می‌برد. به حکم عقل سلیم بر آن شدم که صبر و تحمل را بر حمله با دست خالی ترجیح بدهم. من راه بردباری را پیش گرفتم، چونان بردباری چشمی که خس و خاشاک در آن فرو رود و گلویی که استخوانی مجرایش را بگیرد. [چرا اضطراب سر تا پایم را نگیرد و اقیانوس درونم را نشوراند]. میدیدم حقی که به من رسیده و از آن من است به یغما میرود و از مجرای حقیقیاش منحرف میگردد امام ‌علیه‌السلام در بخشی از نامه شان به اهالی مصر به شرائط سخت دوران بعد از ارتحال پیامیر ص اشاره نموده و ضمن اظهار شگفتی از برخورد نامناسب مسلمانان عرب با اهل بیت پیامبر، در تحلیلی دلیل بیعت خویش با خلیفه وقت و کناره‌گیری از خلافت را اینچنین بیان می‌کند : ...من‌ دست‌ خود را از بیعت‌ با ابوبکر نگه‌ داشتم‌ تا اینکه‌ مشاهده‌ کردم‌ مردمی‌ را که‌ از اسلام‌ برگشتند و به‌ نابودی‌ دین‌ محمد دعوت‌ می‌کنند، پس‌ ترسیدم‌ اگر اسلام‌ و اهلش‌ را یاری‌ نکنم، رخنه‌ و یا خرابی‌ در بنای‌ اسلام‌ ببینم‌ که‌ مصیبت‌ آن‌ برای‌ من‌ عظیم‌تر است‌ از اینکه‌ حکومت‌ و ولایت‌ شما را از دست‌ بدهم، پس‌ در آن‌ حوادث‌ ناگوار قیام‌ کردم‌ تا اینکه‌ باطل، از میان‌ رفت‌ و دین‌ اسلام‌ ثبات‌ و قوام‌ یافت.. امام ‌علیه‌السلام در گفتاری دیگر که قبل از واقعه جمل ایراد گردید به حوادث دردناک بعد از رحلت پیامبر اشاره نموده و علت سکوت خویش را در برابر مخالفین، بیم بروز تفرقه در بین مسلمین و بازگشت مردم به کفر و تباهی می‌داند:‌ پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نمی‏‌کردیم که امت در حق ما طمع کند، اما آنچه انتظار نمی‏رفت واقع شد؛ حق ما را غصب کردند و ما در ردیف توده بازاری قرار گرفتیم، چشمهایی از ما گریست و ناراحتیها به وجود آمد. به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان‏طور دیگر بود. در کلامی دیگر ان حضرت از قریش و حامیانشان در پیشگاه الهی اظهار تظلم و شکایت نموده و می‌فرماید:‌ پروردگارا، من از تو برای مقابله با قبیله قریش و از کسانی که مردم قریشی را یاری کردند، یاری می‌جویم، زیرا آنان پیوند خویشاوندی را با من قطع کردند و درباره نزاع و خصومت برای گرفتن حقی که من بر آن از دیگران شایسته تر بودم اتفاق نمودند. و گفتند: آگاه باش، تو می‌توانی (یا می‌توانستی) حق را به دست بیاروی و اگر کسی دیگر این حق را به دست بیاورد تو باید از آن ممنوع گردی. یا با تحمل اندوه، شکیبایی پیشه کن و یا با تاسف در حسرت بمیر! پس درباره وضع خویشان نگریستم. برای من نه یاری بود و نه دفاع کننده ای و نه یاوری. مگر دودمان خودم. پس آنان را از مرگ نگهداری کردم. پس چشمم را در حالی که خار در آن فرو رفته بود، روی هم گذاشتم و آب دهانم را در حال گرفتگی گلو از غصه فرو دادم. و صبر کردم در خوردن غضب، صبری که برای ذائقه تلخ تر از حنظل بود و برای قلب دردآورتر از لبه شمشیر. ابن ابی الحدید نیز درروایتی ازکلبی نقل می‌کند: «علی قبل از آنکه به سوی بصره برود، در یک خطبه فرمود: قریش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد دیدم صبر از تفرق کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است؛ مردم تازه مسلمان‏اند و دین مانند مشکی که تکان داده می‏شود کوچکترین سستی آن را تباه می‌کند و کوچکترین فردی آن را وارونه می‏نماید.

گفتار شهید مطهری در تبیین موضع سکوت امام بعد از رحلت پیامبرص

ایشان درتبیین علت سکوت امام واهتمام انحضرت به وحدت مسلمین بعد از ارتحال پیامبر ص می‌فرماید:‌ طبعاً‌ هرکس‌ می‌خواهد بداند آنچه‌ علی(ع) دربارة‌ آن‌ می‌اندیشید، آنچه‌ علی(ع) نمی‌خواست‌ آسیب‌ ببیند، آنچه‌ علی(ع) آن‌ اندازه‌ برایش‌ اهمیت‌ قائل‌ بود که‌ چنان‌ رنج‌ جانکاه‌ را تحمل‌ کرد چه‌ بود؟ حدساً‌ باید گفت: آن‌ چیز وحدت‌ صفوف‌ مسلمین‌ و راه‌ نیافتن‌ تفرقه‌ در آن‌ است. مسلمین، قوت‌ و قدرت‌ خود را که‌ تازه‌ داشتند به‌ جهانیان‌ نشان‌ می‌دادند مدیون‌ وحدت‌ صفوف‌ و اتفاق‌ کلمه‌ خود بودند، موفقیت‌های‌ محیرالعقول‌ خود را در سال‌های‌ بعد نیز از برکت‌ همین‌ وحدت‌ کلمه‌ کسب‌ کردند، علی‌القاعده‌ علی(ع) به‌خاطر همین‌ مصلحت، سکوت‌ و مدارا کرد..» ایشان در بخشی دیگر به حوادث دردناک بعد ا زپیامبر که نسبت به همسر گرامی‌اش زهرا سلام الله علیها اتفاق افتاد اشاره کرده و صبر و تحمل ان حضرت را جهت حفظ وحدت اسلامی اینچنین تبیین می‌کند:‌ سکوت و مدارا در برخی شرایط بیش از قیامهای خونین نیرو و قدرت تملک نفس می‏خواهد. مردی را در نظر بگیرید که مجسمه شجاعت و شهامت و غیرت است، هرگز به دشمن پشت نکرده و پشت دلاوران از بیمش می‏لرزد؛ اوضاع و احوالی پیش می‌‏آید که مردمی سیاست پیشه از موقع حساس استفاده می‏کنند و کار را بر او تنگ می‏گیرند تا آنجا که همسر بسیار عزیزش مورد اهانت قرار می‏گیرد و او خشمگین وارد خانه می‏شود و با جمله‏هایی که کوه را از جا می‌کند شوهر غیور خود را مورد عتاب قرار می‏دهد و می‏گوید: «پسر ابوطالب! چرا به گوشه خانه خزیده‏ای؟ تو همانی که شجاعان از بیم تو خواب نداشتند؛ اکنون در برابر مردمی ضعیف سستی نشان می‏دهی؟ ای کاش مرده بودم و چنین روزی را نمی‏دیدم.». علی خشمگین از ماجراها از طرف همسری که بی‏نهایت او را عزیز می‏دارد اینچنین تهییج می‏شود. این چه قدرتی است که علی را از جا نمی‌کند؟! پس از استماع سخنان زهرا، با نرمی او را آرام می‌کند که: نه، من فرقی نکرده‏ام، من همانم که بودم، مصلحت چیز دیگر است. تا آنجا که زهرا را قانع می‌کند و از زبان زهرا می‏شنود: «حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل». ابن ابی الحدید در ذیل کلام 211 امام علی این داستان معروف را نقل می‌کند: «روزی فاطمه سلام اللَّه علیها علی ‌علیه‌السلام را دعوت به قیام می‏‌کرد. در همین حال فریاد مؤذن بلند شد که‏ «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». علی ‌علیه‌السلام به زهرا فرمود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود: سخن من جز این نیست.».

2-موضع‌گیری امام ‌علیه‌السلام در برابر فتنه گران – ابوسفیان و ... –

بعد از رحلت رسول اکرم ص عباس عموی پیامبر و ابوسفیان به نزد حضرت امده و او را در جریان بیعت در سقیفه قرار دادند و از ان حضرت خواستند که نسبت به انتخاب خلیفه وقت اعتراض نماید اما امام ‌علیه‌السلام در پاسخ آنها ضمن هشدار به مردم نسبت به لزوم هشیاری در برابر فتنه گران خطاب به آنان فرمود:‌ ‌ ای مردم، امواج طوفانی فتنه‌ها را که حیات شما دریانوردان اقیانوس هستی را به تلاطم انداخته است، با کشتیهای نجات بشکافید و پیش بروید. از راه عداوت و نفرت از یکدیگر برگردیدو طریق مهر و محبت پیش بگیرید. تاجهای فریبای مباهات و افتخار بیکدیگر را از تارک خود برداشته بر زمین نهید. آن کس به مقصود خویشتن نائل گشت که پر و بالی داشت و بپرواز در آمد، یا فاقد قدرت بود، از هجوم به مخاطرات خودداری کرد و آسوده گشت. این گونه زمامداری مانند آبی کثیف است که با مشقت بیاشامند و چونان لقمهء ناگوار است که با خوردنش به غصّه و اندوه گرفتار آیند. کسی که دست به چیدن میوه نارس ببرد، چونان کشاورزیست که در غیر زمین خود بکارد.

«ابن میثم» شارح معروف نهج‌البلاغه در آغاز این خطبه می‌گوید: سبب این کلام «امیر مؤمنان علی» (ع) آن است که چون در «سقیفه بنی ساعده» برای «ابوبکر»بیعت گرفته شد، «ابوسفیان» برای ایجاد فتنه و آشوب و درگیری در میان مسلمانان به سراغ «عبّاس» عموی پیامبر رفت و به او گفت: این گروه، خلافت را از «بنی‌هاشم» بیرون بردند و در قبیله «بنی تیم» قرار دادند (ابوبکر از این قبیله بود) و مسلّم است که فردا این مرد خشن که از طایفه «بنی عدی» است (اشاره به عمر است) در میان ما حکومت خواهد کرد. برخیز، نزد «علی» (ع) برویم و با او به عنوان خلافت بیعت کنیم. تو عموی پیامبری و سخن من هم در میان قریش مقبول است اگر آنها با ما به مقابله برخیزند با آنها پیکار می‌کنیم و آنان را در هم می‌کوبیم. و به دنبال این سخن هر دو نزد «امیر مؤمنان علی» (ع) آمدند.

«ابوسفیان» عرض کرد: ای «ابوالحسن» از مسأله خلافت غافل مشو. کی ما پیرو قبیله بی سر و پای «تیم» بودیم! (و می‌خواست به این ترتیب امام (ع) را تحریک برای قیام و درگیری کند) این در حالی بود که حضرت می‌دانست او به خاطر دین، این سخنان را نمی‌گوید بلکه می‌خواهد فساد بر پا کند به همین جهت خطبه بالا را ایراد فرمود. شهید مطهری در شرح خطبه مذکور- پنجم- می‌فرماید:‌ -امام ‌علیه‌السلام- خیلی چند جانبه و جامع سخن گفت. فرمود فتنه که پیدا می‏شود آدمهای فتنه‏جو می‏خواهند آتش فتنه را بالا ببرند و بیشتر کنند ولی اشخاص صالح می‏خواهند کشتی پیدا کنند که چگونه‌این دریای فتنه را سالم طی کنند. تو – ابوسفیان - از طریق منافره و اختلاف و تنافر و ایجاد نفرت میان مسلمین وارد شدی و از طریق تفاخر که او تیم است و تو هاشم هستی. اسلام این تفاخرات را از بین برده، صحبت افتخار به تیم و هاشم نیست.

ولی بعد برای اینکه اصل حقیقت مطلب را هم گفته باشد فرمود: اما مطلب در جای خودش درست است، خلافت حق من است ولی نه به دلیل اینکه من از هاشمم و بنی‏هاشم باید ارث ببرد، او تیم است و تیم حق ندارد؛ حقانیت تابع این نیست. در عین حال من اگر بال و کمک می‏داشتم (یعنی تو بال و کمک من نیستی) قیام می‏‌کردم (یعنی تو برو دنبال کارت، من هرگز از تو استمداد نمی‏کنم). افْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناحٍ‏ رستگار شد کسی که بالی دارد و با بال خودش پرواز می‌کند (یعنی تو که بال من نیستی، تو برو دنبال کارت).

3- سیره وحدت بخش امام ‌علیه‌السلام باحضور در شورای شش نفره جهت انتخاب خلیفه

امام ‌علیه‌السلام در زمینه برتری خویش بر دیگران در امر خلافت در شورای شش نفره می‌فرماید:‌ قطعاً‌ شما خود می‌دانید که‌ من‌ از دیگران‌ شایسته‌تر و احق‌ به‌ خلافت‌ هستم، ولی‌ به‌ خدا سوگند من‌ تسلیم‌ هستم‌ و مخالفتی‌ ندارم، مادامی‌ که‌ امور مسلمانان‌ روبراه‌ باشد و تنها به‌ من‌ ستم‌ شود. و در این‌ کار أجر و فضل‌ خدا و هم‌ پرهیز از آنچه‌ از زر و زیور دنیا در آن‌ اختلاف‌ دارید را مسئلت‌ دارم. ابن ابی الحدید می‌گوید: «در داستان شورا چون عباس می‏دانست که نتیجه چیست، از علی خواست که در جلسه شرکت نکند اما علی با اینکه نظر عباس را از لحاظ نتیجه تأیید می‏‌کرد، پیشنهاد را نپذیرفت و عذرش این بود: «انّی اکْرَهُ‏ الْخِلافَ» من اختلاف را دوست نمی‏دارم. عباس گفت: «اذاً تَری‏ ما تَکْرَهُ» یعنی بنابراین با آنچه دوست نداری مواجه خواهی شد.». ایشان ذیل خطبه 65 نقل می‌کند: «یکی از فرزندان ابولهب اشعاری مبتنی بر فضیلت و ذی حق بودن علی و بر ذمّ مخالفانش سرود. علی او را از سرودن این گونه اشعار که در واقع نوعی تحریک و شعار بود نهی کرد و فرمود: «سَلامَةُ الدّینِ احَبُّ الَیْنا مِنْ غَیْرِهِ» برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند از هر چیز دیگر محبوبتر و باارجتر است.».

4– سیره وحدت بخش امام درمشاوره به ابوبکر جهت نبرد با رومیان:

‌ بعد از مشاوره ابوبکر با جمعی از صحابه در زمینه نبرد با رومیان و تردید او در این تصمیم، از امام یاری خواست. امام ‌علیه‌السلام او را تشویق نموده و بدو فرمود: ان فعلت ظفرت:‌ اگر نبرد کنی پیروز خواهی شد. خلیفه از تشویق امام، خوشحال شد و گفت: بشرت بخیر:‌ فال نیکی زدی و به خیر بشارت دادی

5- سیره وحدت بخش امام در مشاوره نظامی به عمر در حمله به ایران

انگاه که عمر با جمعی از صحابه در حمله به ایران مشاوره نمود بعد از استماع دیدگاه آنان که بیشتر به جنبه‌های مادی و کثرت سپاه دشمن و کمی سپاه اسلام تکیه داشتنند امام ‌علیه‌السلام دیدگاهشان را اینچنین بیان فرمودند:‌ پیروزی و شکست این امر (اسلام) بستگی به فزونی نیرو و کمی جمعیت نداشته است، این دین خدا است که آن را پیروز ساخت و سپاه اوست که خود آن را آماده و یاری کرد تا آنکه به آنجا که باید برسند رسید و به هر جا که باید طلوع بکند طلوع کرد، از ناحیه خداوند به ما وعده پیروزی داده شده است، و می‌دانیم که خداوند به وعده خود جامه عمل پوشانیده و سپاه خویش را یاری خواهد کرد.

امام در ادامه، عمر را که تصمیم بر حضور مستقیم در جنگ داشت اینچنین مورد خطاب قرار داد: موقعیت زمامدار، همچون رشته مهره‌ها است که آنها را گرد آورده به هم پیوند می‌دهد. اگر رشته از هم بگسلد، مهره‌ها پراکنده می‌شوند و سپس هرگز نمی‌توان آنها را جمع آوری کرده و از نو نظام بخشید. امروز، اگر‌چه عرب از نظر تعداد کم است، اما نیروی اسلام فراوان و در پرتو اجتماع و اتحاد و هماهنگی، عزیز و نیرومند است. بنابراین تو (خلیفه) همچون محور سنگ آسیاب، جامعه را به وسیله مسلمانان به گردش در آور و با همکاری آنان در نبرد، آتش جنگ را برای دشمنان شعله‌ور ساز، زیرا اگر شخصا از این سرزمین خارج شوی، عرب از اطراف و اکناف سر از زیر بار فرمانت بیرون خواهد برد و آنگاه آنچه پشت سرگذاشته ای مهمتر از آن خواهد بود که در پیش رو داری. اگر فردا چشم عجمها بر تو افتد، خواهند گفت: این اساس و ریشه (رهبر) عرب است، اگر ریشه این درخت را قطع کنید، راحت می‌شوید، و این فکر، آنان را در مبارزه با تو و طمع در نابودی تو حریص تر و سرسخت تر خواهد ساخت.

امام خطاب به عمر که نگران فزونی سپاه دشمن و شکست در جنگ بود فرمود:‌

اما اینکه گفتی آنان برای جنگ با مسلمانان آماده می‌شوند و از این موضوع نگرانی، بدان که خداوند بیش از تو این کار را ناخوش دارد، و او بر تغییر آنچه نمی‌پسندد، تواناتر است. واما اینکه به فزونی تعداد سربازان دشمن اشاره کردی، (بدان که) ما، در گذشته، در نبردها، روی تعداد افراد تکیه نمی‌کردیم، بلکه بر یاری و کمک خداوندی حساب می‌کردیم (و پیروز هم می‌شدیم).

6-سیره وحدت بخش امام در دفاع از عثمان و مانع شدن از بروز فتنه جدید:‌

یکی از مظاهر اساسی و شگفت اور در سیره سیاسی امام ‌علیه‌السلام تلاش ان حضرت در پیشگیری از فتنه جدیدی بود که بعد از قتل عمر بیم وقوع ان می‌رفت. اعتراض شدید و عمومی مردم مدینه و شهرهای گوناگون به سیاست‌های تبعیض امیز خلیفه عثمان بحدی بود که قدرت مقابله را از دستگاه خلافت سلب کرده بود. امام علی با دعوت معترضین به ارامش و نصایح خیر خواهانه به عثمان در موافقت با خواسته‌های مشروع مردمی تلاش می‌نمود تا مشکلات پیش امده بین مردم و حاکمیت بشکل مسالمت امیز پایان یابد. در این راستا امام تمام تلاشش را در دفاع از عثمان بکار گرفت حتی فرزندانش را به دفاع از عثمان فراخواند.

شدت اهتمام ان حضرت در محافظت از عثمان از این سخن حضرت که:"‌ و الله لقد دفعت‌ عنه‌ حتی‌ خشیت‌ أن‌ أکون‌ آثما؛ :‌ ‌ بخدا قسم‌ تا آن‌ حد، از عثمان‌ دفاع‌ کردم‌ که‌ خوف‌ آن‌ را دارم‌ که‌ مرتکب‌ گناه‌ شده‌ باشم" بخوبی استفاده می‌شود. شیخ عبدالمتعال الصعیدی از اندیشمندان دانشگاه الازهر اهل سنت در تبیین این فراز از تاریخ اسلام و سیره امام علی ‌علیه‌السلام می‌نویسد:‌ هنگامی‌ که‌ در پایان‌ خلافت‌ عثمان، شورشیان‌ و طاغیان، بر او شوریدند، علی(ع) از این‌ فرصت‌ به‌ سود خود استفاده‌ نکرد، بلکه‌ می‌خواست‌ آن‌ فتنه‌ را بخواباند. و همین‌ که‌ آشوب‌ به‌ جائی‌ رسید که‌ بر جان‌ عثمان‌ خائف‌ گردید، دو فرزندش‌ حسن‌ و حسین‌ را فرستاد تا از عثمان‌ دفاع‌ کنند، با اینکه‌ خواباندن‌ آشوب، خلاف‌ حق‌ او بود که‌ اقتضا می‌کرد خلیفه‌ را با آشوب‌گران‌ رها کند. ولی‌ او تصمیم‌ گرفت‌ تا پایان، به‌ سنت‌ و روشی‌ که‌ به‌عنوان‌ مثل‌ اعلا و کار نمونه‌ در مورد اختلاف‌ رأی، اتخاذ کرده‌ بود ادامه‌ دهد.

ایشان در ادامه می‌نویسد:‌ هنگامی‌ که‌ مردم‌ پس‌ از عثمان‌ می‌خواستند با او بیعت‌ کنند در قبول‌ بیعت‌ عجله‌ نکرد و آن‌ را فرصتی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ آرمان‌ و عقیده‌اش‌ مغتنم‌ نشمرد، زیرا علی(ع) خلافت‌ را نه‌ برای‌ مصلحت‌ شخصی، بلکه‌ برای‌ مصلحت‌ مسلمانان‌ می‌خواست، لهذا از بیعت‌ امتناع‌ کرد و به‌ طالبان‌ بیعت‌ پاسخ‌ موافق‌ نداد، مگر پس‌ از اصرار آنان‌ که‌ ملاحظه‌ کرد ناچار از اجابت‌ آنها است‌ تا تفرقه‌ پیش‌ آمده‌ بین‌ مسلمین‌ بر اثر قتل‌ عثمان‌ را، برطرف‌ نماید. و لهذا زبیر و طلحه‌ را دعوت‌ کرد و گفت: اگر میل‌ دارید با من‌ بیعت‌ کنید و اگر نه‌ با شما بیعت‌ شود. آنان‌ گفتند ما با تو بیعت‌ می‌کنیم‌ ... علی(ع) مایل‌ نبود خلافت‌ خود را بر کسی‌ تحمیل‌ نماید، بلکه‌ می‌خواست‌ مردم‌ به‌ اختیار خود با او بیعت‌ کنند و هرکس‌ از بیعت‌ با او ابا می‌کرد او را آزاد می‌گذارد

ب- سیره وحدت بخش امام در دوران خلافت

1- سیره وحدت بخش امام در برخورد با خوارج و جذب و هدایت آنان :‌

خوارج برغم مواضع افراطی شان در برابر امام ‌علیه‌السلام بخصوص تکفیر ان حضرت همچنان مورد عنایت امام بوده و نهایت تلاش در هدایت و جذب آنان توسط امام صورت می‌گرفت. برخورد قاطع امام با اینان زمانی بود که اقدام به ایجاد ناامنی در جامعه نموده و نبرد مسلحانه علیه نظام اسلامی را اغاز کردند.

شیخ عبدالمتعال الصعیدی از اعلام اهل سنت در این زمینه‌ می‌نویسد:‌ معاویه‌ از فرمان‌ علی(ع) هنگام‌ عزل‌ او از استانداری‌ شام، سرپیچی‌ کرد، و این‌ یکی‌ از حقوق‌ خلیفه‌ است‌ دربارة‌ معاویه‌ و دیگران‌ که‌ از او اطاعت‌ کنند، و اگر اطاعت‌ نکردند این‌ امر از عنوان‌ اختلاف‌ رأی، به‌ عصیان‌ و طغیان‌ تبدیل‌ می‌شود، عصیان‌ حکمی‌ دارد غیر از حکم‌ اختلاف‌ در رأی، زیرا عصیان‌ و نافرمانی، موجب‌ تفرقه‌ بین‌ مسلمین‌ است، و لازم‌ است‌ با آن‌ رفتاری‌ اتخاذ شود که‌ باعث‌ جمع‌ کلمة‌ مسلمین‌ گردد هر چند به‌ خشونت‌ منتهی‌ شود. همین‌ بود رفتار علی(ع) با کسانی‌ که‌ در قضیة‌ تحکیم‌ میان‌ او و معاویه‌ با او مخالف‌ شدند و از او عزلت‌ گزیده‌ به‌ لحاظ‌ قبول‌ تحکیم‌ او را محکوم‌ نمودند. با اینکه‌ از لحاظ‌ دینی‌ ایرادی‌ نداشت، اما آنان‌ عده‌ای‌ تندرو و افراطیان‌ مذهبی‌ بودند ولی‌ علی(ع) به‌ آن‌گونه‌ که‌ آنان‌ نسبت‌ به‌ علی(ع) حکم‌ کردند که‌ او را کافر دانستند بر آنها حکم‌ نکرد، بلکه‌ به‌ آنان‌ گفت: مادامی‌ که‌ با ما مصاحبت‌ و همراهی‌ دارید، سه‌ چیز را از شما دریغ‌ نمی‌داریم: از حضور در مساجد خدا منع‌ نمی‌کنیم، مادامی‌ که‌ با ما همراه‌ هستید شما را از سهم‌ بیت‌المال‌ محروم‌ نمی‌کنیم، و با شما نمی‌جنگیم‌ مگر شما پیش‌ قدم‌ در جنگ‌ با ما شوید.» ایشان در ادامه می‌نویسد:‌ دیگر بالاتر از این‌ روش‌ تسامح‌ و گذشت‌ در مورد اختلاف‌ رأی، متصور نیست.

2- سیره امام در برابر قاسطین

امام در برابر این جبهه که عنود‌ترین دشمنانش می‌باشند ضمن آگاهی بخشیدن به جامعه اسلامی به بیان مشترکات بین جبهه یاران خویش و جبهه شامیان در نبرد صفین می‌پردازد. ‌ در نامه 58 امام ‌علیه‌السلام ضمن تحلیلی جامع از تقابل دو جبهه نبرد صفین تنها نقطه افتراق این دو جبهه را دیدگاه متفاوت هر یک درقتل عثمان دانسته و می‌فرماید:‌ در اغاز که با جمعی از شامیان ملاقات کردیم بین ما و آنان جز مساله عثمان اختلافی نبود بدیهی‌ است‌ که‌ پروردگار ما یکی‌ است‌ و پیغمبر ما یکی‌ است‌ و دعوت‌ ما در اسلام‌ یکی‌ است. ما چیزی‌ بیش‌ از شامیان‌ دربارة‌ ایمان‌ به‌ خدا و تصدیق‌ رسولش‌ نداریم، آنها نیز در این‌ خصوص‌ فزونی‌ بر ما ندارند. ما و آنها در همة‌ امور شریک‌ و متحد هستیم، مگر در مورد قتل‌ عثمان‌ که‌ ما از آن‌ بری‌ هستیم، و آنان‌ در حمایت‌ از عثمان‌ کوتاهی‌ کردند. این سخنان وحدت بخش حضرت نسبت به کسانی است که به رهبری معاویه و باند اموی بیشترین درگیری را با امام داشته و تبلیغات گسترده‌ای علیه ان حضرت راه انداخته اند اما امام بجهت اهمیت وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی حتی با اینان نیز چنین روشی را اتخاذ نموده و به ذکر مشترکات دو جبهه می‌پردازد.

3- سیره وحدت بخش امام در برابر جبهه ناکثین

حرکت نفاق افکنانه اصحاب جمل ان هم بعد از بیعتشان با امام علی ‌علیه‌السلام یکی از فرازهای مهم و عبرت اموز تاریخ اسلام است.

مرحوم‌ علامة‌ شهید مطهری‌ تحت عنوان‌ «اتحاد اسلام» در مقایسه ای بین مواضع وحدت بخش امام علی ‌علیه‌السلام بعد از رحلت پیامبرص ان هم برغم غصب حق شان و مواضع تفرقه‌افکنانه طلحه و زبیردر دوران خلافت بحق امام علی می‌گوید:‌

... – امام ‌علیه‌السلام - مخصوصا در دوران‌ خلافت‌ خودش‌ آنگاه‌ که‌ طلحه‌ و زبیر نقض‌ بیعت‌ کردند و فتنة‌ داخلی‌ ایجاد نمودند، علی(ع) مکرراً‌ وضع‌ خود را بعد از پیغمبر با این‌ها مقایسه‌ می‌کند و می‌گوید: من‌ به‌خاطر پرهیز از تفرق‌ کلمة‌ مسلمین، از حق‌ مسلم‌ خودم‌ چشم‌ پوشیدم‌ و اینان‌ با اینکه‌ به‌ طوع‌ و رغبت‌ بیعت‌ کردند، بیعت‌ خویش‌ را نقض‌ کردند. و پروای‌ ایجاد اختلاف‌ در میان‌ مسلمین‌ را نداشتند. امام در موضع دیگر قبل از حرکت بسوی بصره جهت مقابله با ناکثین می‌فرماید: ...چه می‏شود طلحه و زبیر را؟ خوب بود سالی و لااقل چند ماهی صبر می‌کردند و حکومت مرا می‏دیدند، آنگاه تصمیم می‏گرفتند. اما آنان طاقت نیاوردند و علیه من شوریدند و در امری که خداوند حقی برای آنها قرار نداده با من به کشمکش پرداختند.».

ج –سیره وحدت بخش امام در برابر تفرقه‌افکنان

. در روایتی امده است:‌ که فردی از یهودیان به ان حضرت از روی شماتت و سرزنش عرضه داشت: ‌ هنوز پیغمبرتان‌ را به‌ خاک‌ نسپرده‌ بودید (و به‌ اصطلاح‌ هنوز آب‌ غسلش‌ خشک‌ نشده‌ بود) که‌ دربارة‌ او اختلاف‌ کردید!!

امام ‌علیه‌السلام در پاسخ فرمود:

ما تنها در آنچه‌ از او شنیده‌ایم‌ اختلاف‌ کردیم، نه‌ دربارة‌ خود او. اما شما هنوز پاهاتان‌ از آب‌ دریا (که‌ از آن‌ عبور کردید) خشک‌ نشده‌ بود که‌ به‌ پیغمبرتان‌ گفتید: خدائی‌ برای‌ ما قرار بده، همانطور این‌ بت‌پرستان‌ خدایانی‌ دارند. آنگاه‌ فرمود شما مردمی‌ نادان‌ هستید.

د – سیره وحدت بخش امام در فاصله ضربت خوردن تا شهادت

یکی از فرازهای برجسته در سیره امام علی ‌علیه‌السلام توصیه به وحدت و اجتناب از تفرق در فاصله ضربت خوردن تا شهادت است. ساعاتی که امام آخرینلحظات عمرشریقش را سپری نموده و طبعا در چنین زمان حساس انسان‌ها مهمترین توصیه‌ها و دغدغه‌های خویش را بیان می‌کنند. دقت در این بخش ا ز سیره نظری و عملی امام بیانگر افق متعالی نگاه ان بزرگوار نسبت به اهمیت وحدت اسلامی‌خواهد بود. دراین قسمت بخشی از این توصیه‌ها را که بهنگام شهادت بیان فرمود ه است را بیان می‌کنیم:‌ اما وصیت من به شما ان است که از هر نوع شرک به خدا اجتناب نموده و سنت محمد صلی الله علیه و آله را ضایع نکنید و این دو ستون را همواره برپای دارید و این دو چراغ را همواره افروخته نگه دارید. بدانید تا زمانی که متحد بوده و پراکنده نشده اید، کسی شما را نکوهش نخواهد کرد. هر کس از شما باید به قدر طاقتش بکوشد و بر نادانان آسان گیردپروردگاری است بخشاینده و دینی است استوار و درست و پیشوایی است دانا در وصیتی دیگر ان حضرت خطاب به امام حسن و امام حسین و همه کسانی پیام حضرت را دریافت می‌کنند می‌فرماید:‌ هرگز تقوای الهی را از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید. همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید و بر اساس ایمان به خدا متحد باشید و از هم جدا نشوید، همانا از پیغمبر خدا شنیدم که می ‌فرمود: اصلاحِ میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزی که دین را محو و نابود می ‌کند فساد و اختلاف است، ولاحَولَ ولاقُوَّة إلّابِاللَّهِ العلیّ العظیم....بر شما باد که بر روابط دوستانه میان خود بیافزایید، به یکدیگر نیکی کنید از کناره‌ گیری از یکدیگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید. کارهای خیر را به مدد یکدیگر و اجتماعاً انجام دهید و از همکاری در مورد گناهان و چیزهایی که موجب کدورت و دشمنی می ‌شود بپرهیزید . ‌

خاتمه: گفتار امام ‌علیه‌السلام در زمینه لزوم وحدت در جامعه

در بخش پایانی مقاله حاضر برخی از گفتار امام ‌علیه‌السلام در زمینه لزوم وحدت در جامعه اسلامی و اجتناب از تفرقه مرور می‌کنیم:‌

1- الخلاف‌ یهدم‌ الر‌أی‌؛ اختلاف، رأی‌ صحیح‌ را ویران‌ می‌سازد

انسان‌ در حالت‌ آرامش‌ می‌تواند نظر درست‌ اختیار نماید، اما در جو‌ی‌ پر از برخورد، از جادة‌ صواب، منحرف‌ می‌گردد. 2- ما اختلف‌ دعوتان‌ الا‌ کانت‌ احداهما ضلالة؛ هیچگاه‌ دو دعوت‌ و دو نظریه‌ در قبال‌ هم‌ قرار نمی‌گیرند مگر اینکه‌ یکی‌ از آن‌ دو ضلالت‌ و باطل‌ است. این‌ جمله‌ حکیمانه‌ اشاره‌ به‌ این‌ است‌ که‌ حق‌ و باطل‌ با هم‌ جمع‌ نمی‌شوند و همواره‌ حق‌ در برابر باطل‌ است‌ و تبلیغات، دعوت‌ها و احزاب‌ هم‌ همین‌طور هستند از بین‌ آنها، یکی‌ حق‌ و بقیه‌ باطل‌ و ضلالت‌اند.

3- و علیکم‌ بالتواصل‌ و التباذل‌ و ایاکم‌ و التدابر و التقاطع. بر شما باد به‌ وصل‌ کردن‌ و همبستگی‌ با هم‌ و بذل‌ و بخشش‌ به‌ هم‌ و بپرهیزید از پشت‌ کردن‌ به‌ هم‌ و قطع‌ رابطه‌ با یکدیگر. 4- و أیاکم‌ و التلون‌ فی‌ دین‌ الله، فأن‌ جماعة‌ فیما تکرهون‌ من‌ الحق، خیرٌ‌ من‌ فُرقةٌ‌ فیما تحبون‌ من‌ الباطل... مبادا در دین‌ خدا تردید و تلون‌ و اختلاف‌ از خود نشان‌ دهید، که‌ همانا اجتماع‌ و همبستگی‌ در آنچه‌ از حق‌ مورد کراهت‌ شما است، از تفرقه‌ در آنچه‌ از باطل‌ مورد محبت‌ شما است‌ بهتر است. 5- واجعلوا اللسان‌ واحداً... : سخنانتان‌ را یکی‌ قرار دهید و وحدت‌ کلمه‌ داشته‌ باشید. 6-والزمواالسواد الأعظم، فإن ید الله مع الجماعة، وإیاکم والفرقة! فإن الشاذ من الناس للشیطان ،کما أن الشاذ من الغنم للذئب، ألا من دعا إلی مثل هذا الشعار فاقتلوه ولو کان تحت عمامتی همواره‌ با سیاهی‌ و انبوه‌ مردم‌ مسلمان‌ ملازم‌ باشید که‌ همانا دست‌ خدا با جماعت‌ است، و از تفرقه‌ بپرهیزید..

نتیجه:‌

سیره وحدت بخش امام علی ‌علیه‌السلام در عصری که امواج فتنه‌ها کیان جامعه نوپای اسلامی را تهدید می‌نمود برغم سختی‌های فراوانی که بر ان حضرت و اهل بیتش هجوم اورد بیانگر جایگاه عظیم این اصل - وحدت و یکپارچگی – در اسلام می‌باشد. صبر و سکوت 25ساله ان در عصر خلفا و تبیین دلائل ان در عصر خلافت بزرگ‌ترین درسی است که امام ‌علیه‌السلام با سیره اش به مسلمانان اموخت. او به مسلمانان فهماند که تنها در پرتو وحدت و انسجام اسلامی است که می‌توان از شریعت محافظت نموده و زمینه اجرای احکام الهی را فراهم نمود. والسلام

فهرست منابع:

‌قرآن

نهج‌البلاغه صبحی الصالح

ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه – محمد تقی جعفری شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید مجموعه آثار شهید مطهری بحار الانوار الجمل شیخ مفید شرح نهج‌البلاغه ابن میثم ج1ص276 – ترجمه از:‌ پیام امیر المومنین تالیف آیه الله مکارم تاریخ الیعقوبی مجله رسالة‌الاسلام‌ ط‌ مجمع‌ جهانی‌ تقریب‌ ج‌ 3 عیون الحکم و المواعظ

  1. نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری