نجدات

از ویکی‌وحدت

نجدات از فرق خوارج و پیرو نجده بن عامر حنفى بودند.

وجه تسمیه

در منابع آورده‌اند که پیروان این فرقه از این جهت نجدیه نامیده نشدند تا با کسانی که منسوب به بلاد نجد هستند و نجدیه نامیده می‌شوند، مخلوط نشوند. البته این فرقه در تاج العروس نجدیه نامیده شده است.[۱] [۲] [۳]

تاریخچه

نجدة بن عامر بن عبدالله حروری حنفی، از بزرگان خوارج بود. وی در ابتدا از یاران نافع بن ازرق بود و سپس از ازارقه جدا گردیده خود فرقه مستقلی را بنا گذارد. خوارج نجدات را عاذریه نیز گفته‌اند به این دلیل که مردم را به خاطر جهل بر فروع دین معذور دانسته‌اند. نجد بن عامر حنفى از یمامه حرکت کرد تا به ازارقه بپیوندد در بین راه دو نفر به نام ابوفدیک و عطیه بن اسود که از نافع بن ازرق جدا شده بودند، به نجدبن عامر حنفی پیوسته و با وى بیعت کردند و او را امیرالمومنین خواندند و این گونه فرقه جدیدى پدید آوردند. گفته‌اند که علت اختلاف نجده و نافع بن ازرق، مسئله تقیه بوده است. نافع تقیه را حرام ولی نجده آن را جایز مى‌دانست.

اعتقادات

پیروان این فرقه معتقد بودند 1. شناخت خدا و رسولش واجب است. 2. خون مسلمانان محترم است 3.از مکر و حیله باید دوری جست.4. مردم باید با برهان و دلیل به احکام اسلامی آشنا شوند.5. کسی که مرتکب گناه کبیره شود، مشرک است.6. کسی که زنا و دزدی کند و خمر بیاشامد، ولی اصراری بر انجام این خلاف‌ها نداشته باشد، از اسلام خارج نمی‌شود.[۴][۵] [۶] 7.آن‌ها اهل خطا در اجتهاد را به سبب جهل شان به احکام معذور می‌دانستند حتی اگر این خطا موجب می‌شد که شخص کسی را به قتل برساند.[۷] [۸] 8.از جمله بارزترین عقاید خوارج نجدات این بود که آنها امامت را لازم‏ نمى‌دانستند و معتقد بودند که مردم اصلا به امام احتیاج ندارند بلکه باید در میان‏ خودشان عدل و انصاف را رعایت کنند در غیر این صورت وجود امام‏ لازم می‌‏شود. [۹] 9.یکی دیگر از عقاید گروه نجدات این بود که آنها بر خلاف ازارقه، تخلف کنندگان از هجرت و جهاد با آنها را کافر و مشرک نمی ‏دانستند و هم چنین کشتن‏ اطفال را جایز نمى‌دانستند. نجدة بن عامر درباره این مسائل، نامه ‏ای به نافع بن‏ ازرق نوشت و با استناد به آیات قرآنی خواست که او را قانع کند، اما نافع قانع‏ نشد.[۱۰] [۱۱]

انشعاب

بعد از کشته شدن نجده ابن عامر، فرقه نجدات سه دسته شدند 1. گروهى به ابو فدیک پیوستند 2. دسته‏ اى او را در کارهایش معذور دانستند.3. عده‏ اى دیگر از یمامه به بصره رفتند و در کار وى درنگ کردند و گفتند ما نمی‌دانیم که بدعت‌های نجده راست است یا دروغ.

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 438
  2. مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص354
  3. الفرق الاسلامیة، ص44
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 439
  5. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، نشر دار المعرفه، ج۱، ص۱۲۳
  6. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، نشر دار المعرفه، ج۱، ص 143
  7. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 439
  8. شاکری حسین، موسوعه المصطفی والعترة علیهم‌السلام، قم، نشر الهادی، سال 1417 قمری، چاپ اول، ج۹، ص۵۶۶
  9. شهرستانى عبدالکریم، ‏الملل و النحل، ‏ قم، نشر الشریف المرتضی، سال 1364 شمسی، چاپ سوم، ‏ج ‏1، ص 141
  10. آمدى سیف الدین، ‏أبكار الأفكار فی أصول الدین، قاهره، نشر دارلکتب، سال 1423 قمری، ج ‏5، ص 76
  11. شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ج 1. ص 141