تعالیم و مواضع فکری جنبش مهدیه سودان

از ویکی‌وحدت

تعالیم و مواضع فکری جنبش مهدیه عنوان مدخلی است که در رابطه با ریشه‌های فکری جنبش محمد احمد المهدی ‏از یکسو و ارتباط آن با تعالیم تصوف و طریقتهای صوفیانه با گرایش‌های اصلاحی و اجتماعی و از سوی دیگر به تعالیم و نظریات سیدجمال‌الدین اسدآبادی می‌باشد.

مواضع فکری رهبری جنبش

1- دوری از تفرقه و بازگشت به اصل دین با ایمان به کتاب و سنت

2- لزوم اجتهاد در مسائل اجتماعی با توجه به شرایط زمان و مردم،

3- جهاد همه‌جانبه،

4- احیای مسأله مهم رهبری و امامت برای اداره جامعه.

محمد احمد المهدی رهبر جنبش اسلام را در بین آفریقاییان با آمیزه‌هایی از تصوف و تحت تأثیر تعالیم و دعوت‌های برخی طریقت‌های صوفیانه نشر داده است.
همچنین باید خاطرنشان ساخت که محمد احمد و تعدادی از پیروانش از طریق مصر تحت تأثیر مکتب و نهضت سیدجمال‌الدین اسدآبادی نیز قرار گرفته‌اند و طبق برخی اسناد و نوشته‌ها مهدی سودانی به مدت چهار سال در نزد سید جمال‌الدین اسد‌آبادی مشغول تحصیل بوده است.[۱]
در کنار این بعد، گرچه محمد احمد المهدی دارای گرایش صوفیانه بوده است ولی همواره در کنار قرآن مجید و کتب حدیث، احیاالعلوم غزالی را نیز به همراه داشته است که نشان می‌دهد تحت تأثیر غزالی نیز بوده است [۲]
محمد احمد المهدی با مشاهده انحطاط اخلاقی و اجتماعی، فساد و تباهی و ضعف و پراکندگی مسلمانان و بی‌عدالتی و ظلمی که از طرف حکام مصری، استعمارگران انگلیسی و قدرتمندان محلی گریبان مردم شده بود، به جهاد و قیام مسلحانه دست زد.
این جنبش بر مبنای تعالیم دین و آرای احیاگرانه‌اش با قیام علیه فساد داخلی و هجوم خارجی در صدد حل این مسائل برآمد.
در این رابطه شعارها و اهداف مهم دعوت اصلاحی را می‌توان این موارد عنوان کرد:
مبارزه با شرک، بدعت‌ها و انحرافات، بازگشت به توحید و دین پاک و اسلام حقیقی، عمل به قرآن و اجرای احکام اسلامی از طریق برپایی حکومت اسلامی، وحدت مسلمین و مبارزه با استعمارگران، آزادسازی سودان، مصر و جهان اسلام از سلطه بیگانه، نشر دین در سراسر جهان و تأکید بر اصول و مفاهیمی‌مانند جهاد، اجتهاد، هجرت، امامت و رهبری.
بر این اساس مهم‌ترین تعالیم و آموزه‌های محمد احمد المهدی را نیز می‌توان این‌گونه بیان برداشت کرد
با توجه به این تعالیم می‌توان گفت که جنبش مهدی سودانی در پی بازگشت به اسلام بوده و همچنین نمی‌توانست به سودان محدود بماند.[۳]
از دیگر ویژگی‌های مهم جنبش محمد احمد المهدی جهت‌گیری مساوات‌ طلبانه و عدالت‌‌‌خواهانه آن بود که با توجه به وضعیت سودان و مردم تحت ستم آن به شدت مورد استقبال مردمی قرار گرفت.
طبق برخی روایت‌ها او در ابتدای دعوتش در سال 1881 اعلام کرده بود که وی همان مهدی موعود است و دین حقیقتی را اعمال خواهد کرد.
به همین دلیل از مردم خواسته است بر ضد مصریان و انگلیسی‌ها جهاد کنند و در پی احیای قوانین راستین اسلام برآیند. طبق این روایت‌ها از جنبش محمد احمد المهدی او اعلام کرده است که حکومت مهدی به ظلم و ستم پایان خواهد داد و عدالت را در سودان برقرار خواهد کرد.[۴]
براساس این تفاسیر از جنبش مهدی سودانی، برخی تحلیل‌گران جنبش اصلاح‌گرانه او را بسیار فراتر از دیگر فعالیت‌های اصلاح‌گرانه اسلامی در قرن هجده و نوزده برمی‌شمارند.
بدین نحو که طبق این تفاسیر از مهدی سودانی، او مدعی مقامی یگانه برای خود بود که سه جایگاه متفاوت را در بر می‌گرفت: امام، جانشین رسول‌خدا و مهدی موعود. در جایگاه امام وی ادعای پیشوای جامعه مسلمانان را داشته است.
در جایگاه جانشین رسول خدا با اصلاح جامعه اسلامی وظیفه‌ای به مانند او را تکرار کند و همچنین همانند مهدی موعود خود را وابسته به رستاخیز می‌دانست که ظهورش خبر از پایان زمان و اجرای عدالت می‌داد.
اما با وجود این تفاسیر که او را به عنوان مدعی مهدویت توصیف کرده‌‌اند، بیش از هر چیزی به نظر می‌رسد که محمد احمد المهدی خود را«متمهدی» می‌دانسته و هم خود و هم پیروانشان منتظران ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) بوده‌اند.
عنوان کردن ادعای مهدویت نیز از طرف دشمنان چندگانه آنها با تفاسیر خاص از سخنانش و به قصد مخدوش کردن چهره مذهبی و دینی جنبش مهدی بوده است. به خصوص که این جنبش جهاد مقدس و بزرگی را علیه استعمار انگلیس به راه انداخت و پیروزی‌های مهمی هم به دست آورده بود.
در کنار این می‌توان عنوان نمود که حداقل ادعی مهدویت او به این شدت و صراحتی که در این توصیفات ارائه شده است، نبوده است.[۵]
از دیگر مواضع جنبش مهدی سودانی به عنوان نخستین جنبش اسلامی در سودان باید به مواضع رهبران آن نسبت به امپراتوری عثمانی اشاره کرد.
به طور کلی مواضع مهدی سودانی نسبت به عثمانی‌ها دوستانه بوده و خلیفه عثمانی نزد مهدیون مورد احترام بوده است.
اما با این وجود جنبش مهدی مستقل از عثمانی‌ها عمل می‌کرد و تفکر پان اسلامی خاص خود را داشت و حتی محمد احمد المهدی از عملکرد سلاطین و دولت عثمانی نیز انتقاد می‌کرد و برخی اعمال آنها را برخلاف احکام الهی و دستورات پیامبر (صلی‌الله‌علیه و آله‌وسلم) می‌دانست.
در این راستا او رستگاری را تنها در پیروی از دین و زنده نگه داشتن سنت پیامبر و اصحاب او ممکن می‌دانست. به همین دلیل او در پی برچیدن ظلم و بی‌عدالتی و استقرار عدل و عدالت در سراسر زمین و برگرداندن شکوه و اقتدار گذشته اسلام و مسلمانان بود.
جنبش مهدی سودانی همچنین جنبه ضد استعماری دارای اهمیت فراوان بوده است. در سخنان رسمی محمد احمد المهدی رهبر جنبش آمده است که او بر ضد نفوذ غرب و برای از بین بردن بدعت‌ها قیام کرده است و می‌خواهد مردم مسلمان را به سوی اسلام واقعی بخواند و احکام قرآن و سنت را اجرا نماید
که نخستین گام در این مسیر بیرون راند نیروهای اشغالگر انگلیس است. در واقع پیرو این جهت‌گیری ضدانگلیسی بود که او ضربات سهمگینی را بر نیروهای انگلیسی وارد کرد.
مبارزه با دول استعماری غرب در سطح جهان اسلام مطابق با دیدگاه اصلاح‌گران مسلمان مانند محمد احمد جز با وحدت مسلمین ممکن نبود.
و به همین دلیل او معتقد بوده است که مسلمانان فقط می‌توانند با وحدت اصول اسلام را اجرا کنند و نیروهای متجاوز و بیگانه را بیرون نمایند.
در همین رابطه می‌توان بیان داشت که هدف محمد احمد المهدی و این جنبش تنها آزادسازی سودان و مصر نبود بلکه او در نظر داشت تمام جهان اسلام را از سلطه استعمار غربی نجات دهد و حکومت اسلامی و خلافت جهانی اسلام را بنا نهد.
ولی برای او در مرحله اول آزادی سودان و سپس مصر و در وهله بعد دیگر بلاد شمال آفریقا و دیگر نقاط جهان اسلام مطرح بوده است.
در واقع طبق برخی توصیف‌ها، او خود را قطب دارالاسلام اصلاح شده می‌دانست و در پی اتحاد و نجات سراسر آفریقای باختری و شمالی بود.[۶]
همچنین باید اشاره داشت که محمد احمد المهدی جنبش خود را بر اساس «طریقه» سازماندهی می‌کرد که مطابق دیدگاه سنتی طریقت‌های صوفیانه، رابطه قوی و مرید و مرادی و امامت و بیعت با رهبر در آن جایگاه ویژه‌ای داشت.

منابع

  1. سیداحمد موثقی، (1374) جنبش‌های اسلامی معاصر، تهران: سمت، 258 – 257
  2. سیدهادی خسروشاهی، نبرد اسلام در آفریقا، جلد دوم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 68.
  3. سیدهادی خسروشاهی، (1390) حرکت اسلامی سودان: تاریخ و اهداف، از آغاز تاکنون، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 24 – 23
  4. علی دخانیاتی، (1358) تاریخ آفریقا، تهران: انتشارات توکا، 153
  5. پی. ام. هالت و ام. دبلیو. دالی، (1366) تاریخ سودان بعد از اسلام، ترجمه محمد تقی اکبری، تهران: بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 97
  6. بزیل دیویدسن، (1366) تاریخ آفریقا یا تاریخ یک قاره، ترجمه هرمز ریاحی و فرشته مولوی، تهران: امیرکبیر، 435