نقد و بررسی مساله فتاوا و جریان های تکفیری در شیعه (مقاله)

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۹ توسط Roudbari (بحث | مشارکت‌ها)

فتاوا و جریانهای تکفیری در شیعه عنوان مدخلی است در بررسی و تحلیل اتهام سنگینی که برخی گروههای افراطی اهل سنت و نیز برخی از کج اندیشان شیعه به فقیهان شیعه امامیه رواداشته و میدارند و این اتهام این است که فقیهان مذکور تمامی اهل سنت و منکرین امامت معصومین (علیهم السلام) را کافر می دانند – اعم از کفر کلامی یا کفر فقهی – در این مقاله ادعای مذکور مورد نقد قرار گرفته و بطلان و دروغ بودن آن به اثبات رسیده است.

چکیده

از جمله اتهامات سنگینی که برخی گروههای افراطی اهل سنت و نیز برخی از کج اندیشان شیعه به فقیهان شیعه رواداشته و میدارند این است که فقیهان مذکور تمامی اهل سنت و منکرین امامت معصومین علیهم السلام را کافر دانسته – اعم از کفر کلامی یا کفر فقهی – و معتقدند که امام عصر "عج" بعد از ظهور با آنان معامله کفار حربی خواهد داشت و همه را نابود خواهد کرد


اینان برای تایید گفتارشان به سخنان برخی از فقیهان امامیه از متقدمین و متاخرین و معاصرین استناد نموده و می گویند ادعای مذکور امری متواتر بوده و قابل انکار نیست.


در این مقاله بر آنیم که بگوئیم ادعای مذکور بر فرض صحت تنها اقلیتی محدود از مخالفینی را شامل می گردد که فقط از روی جحد و عناد از پذیرش حقیقت سرباز زده اند


اما کسانی که را که نه از روی تعمد و تقصیر بلکه از روی قصور و عدم آگاهی دقیق نتوانسته اند به حقیقت اسلام- از جمله اعتقاد به امامت معصومین علیهم السلام- نائل گردند هیچگاه حکم تکفیر و عوارض آن شامل حالشان نخواهد بود .

این مطلب در سراسر کلمات فقیهان شیعه قابل مشاهده بوده و همگی بر آن اذعان دارند حتی اخباریین افراطی شیعه نیز که احکام شدید و غلیظی را بر مخالفین و منکرین امامت معصومین مترتب نموده اند در موارد متعدد مستضعین فکری را از چنین احکامی مستثنی می دانند.

تبیین

اتهام تکفیر اهل تسنن و منکران امامت ائمه معصومین علیهم السلام از جانب فقیهان شیعه امری است که متاسفانه در کتابهای برخی گروههای افراطی اهل تسنن و نیز برخی کج اندیشان شیعه بصورتی گسترده منتشر گردیده است که در این مقاله یکی از آنان را مورد بررسی قرار می دهیم:

بررسی بخشی از کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟

در کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟ تالیف عبدالملک بن عبدالرحمان الشافعی به نقل از صاحب حدائق(محدث بحرانی) آمده است :

و اما الاخبار الداله علی کفر المخالفین عداالمستضعفین فمنها ما رواه فی الکافی بسنده عن مولاناالباقرعلیه السلام قال ان الله عز و جل نصب علیا علیه السلام علما بینه و بین خلقه فمن عرفه کان مومنا و من انکره کان کافرا و من جهله کان ضالا [۱]

نقد

اگر در همین متن فوق بنگریم بخوبی می بینیم عنوانی که صاحب حدائق به این قبیل روایات داده است عبارتست از :‌

"و اما الاخبار الداله علی کفر المخالفین عداالمستضعفین"

بسیار مایه شگفتی است که مولف کتاب الفکر التکفیری کلماتی به این وضوح را نادیده گرفته و تنها به قسمت نخست جمله توجه نموده است با اینکه مولف به صراحت می گوید حکم تکفیر شامل مستضعفین نخواهد بود .

ایشان در پاورقی صفحه مذکور بدون توجه به قید بکار رفته در کلام صاحب حدائق می گوید حکم مذکور شامل همه مخالفین خواهد بود :‌

مقصودهم بمصطلح المخالفین هو کل من عدالشیعی الامامی من المسلمین و تحدیدا اهل السنه الذین یعتقدون بشرعیه خلافه الشیخین ابی بکر و عمر ....آنگاه به کلماتی از فقیهان شیعه در این زمینه استناد می کند

بررسی بخشی دیگر از کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟

ایشان از کتاب الحدائق الناضره محدث بحرانی سخنان علامه حلی را اینگونه نقل می کند‌:

وقال العلامة فی شرحه- فص الیاقوت تالیف ابن نوبخت(انوار الملکوت فی شرح الیاقوت )- :‌ أما دافعوا النص على أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) بالإمامة فقد ذهب أكثر أصحابنا إلى تكفیرهم لأن النص معلوم بالتواتر من دین محمد ( صلى الله علیه وآله ) فیكون ضروریا أی معلوما من دینه ضرورة فجاحده یكون كافرا كمن یجحد وجوب الصلاة وصوم شهر رمضان و اختار ذالک فی المنتهی فقال فی کتاب الزکاه فی بیان وصف المستحق بالایمان ما صورته :‌


لان الامامه من ارکان الدین و اصوله و قد علم ثبوتها من النبی صلی الله علیه و آله ضروره و الجاحد لها لایکون مصدقا للرسول فی جمیع ما جاء‌به فیکون کافرا – انتهی –[۲]

نقد

نگاه اجمالی به گفتار ذکر شده از علامه در شرح کتاب فص الیاقوت نیز بیانگر آن است که ایشان حکم تکفیر را متوجه منکرین جاحد امامت می داند نه مطلق مخالفین

در متن منقول از کتاب المنتهی نیز که مولف کتاب الفکر التکفیری آنرا نقل می کند حکم کفر بر مخالفین جاحد بار شده است نه مطلق مخالفین

عجیب این است که مولف کتاب مذکور هیچ اشاره ای به این قید واضح نمی کند .

باید به ایشان گفت :‌آیا اخلاق و منش دینی و انسانی اقتضا نمی کند که در هنگام قضاوت نسبت به گفتار دیگران به همه قیودات کلماتشان توجه نموده و بر اساس "ضع امر اخیک علی احسنه" در حد امکان سخنان دیگران را به شکلی منطقی توجیه نمایئم؟


وقتی محدث بحرانی مولف کتاب الحدائق الناضره به صراحت می گوید که حکم تکفیر شامل مستضعفین از منکرین امامت معصومین نمی گردد چگونه او را از قائلین به تکفیر همه اهل سنت می دانید در حالی مستضعفین از فرق اسلامی بخش اعظم مسلمانان را تشکیل می دهند بدلیل آنکه همگان اذعان داریم که اکثریت مردم اعم از سنی و شیعه ، انتخاب مذهب شان تحقیقی نبوده بلکه در اثر شرائط محیطی و خانوادگی شان صورت گرفته است و از اینرو توده های هر دو فرقه را باید از مستضعفین فکری دانست که بدون تحقیق و تفقه دینشان را بر گزیده اند .

در اینصورت مراد محدث بحرانی از مستضعین چنین اکثریت عظیمی از اهل سنت بوده که نتیجه اش عدم تکفیر آنان خواهد بود.


باید گفت متاسفانه در تمام مواردی که مولف کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه به فقیهان شیعه چنین نسبتهائی را مید هد اشکال فوق الذکر جاری است چون از منظر همه فقیهان شیعه مستضعفین از اهل سنت از دائره حکم تکفیر استثنا گردیده و تنها کسانی که از روی عناد و جحد حقائق را انکار می کنند مورد تکفیر قرار گرفته اند که این امر حتی بر مبانی فقیهان اهل سنت نیز مقبول می باشد چون از منظر فقیهان اهل سنت نیز مستضعفین از شیعیان مستثنی از حکم تکفیر می باشند فتامل جیدا

بررسی بخشی دیگر از کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟

مولف کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه در قسمت آخر فصل اول کتابش عالمانی از شیعه را بصورتی اهانت آمیز نام برده و با استناد به کلماتشان ادعا می کند که همه آنان قائل به کفر اهل سنت هستند در حالی که اگر به متن کامل کلمات این فقیهان مراجع شود شواهد فراوانی بر کذب و ناصواب بودن این ادعا یافت می گردد.

اینک قسمتی از بخش پایانی فصل اول کتاب الفکر التکفیری را مرور می کنیم :‌


و قال خاتمه محدثیهم المجلسی : والاخبار الوارده فی ذالک- ای فی کفر المخالفین- اکثر من ان یمکن جمعه فی باب او کتاب و قال :‌ و الاحادیث الداله علی خلودهم فی النار متواتره او قریبه منها

ایشان در ادامه گفتار صاحب جواهر را اینچینن بیان می کند :‌ و قال علامتهم محمد حسن النجفی :‌ وعلی کل حال فمنشا هذاالقول – کفر المخالفین - من القائل به استفاضه النصوص و تواترها بکفر المخالفین

و قال شیخهم الاعظم الانصاری :‌ و یدل علیه –کفرالمخالفین- اخبار متواتره نذکر بعضها تیمنا و تشریفا للکتاب ...الی ان عبر عن کثرتها بعد سردها (ص352) بقوله: الی غیر ذالک مما لایطیق مثلی الاحاطه بعشر معشاره!! بل ولاقطره من بحاره!!


و قال آیتهم العظمی محسن الحکیم :‌ و کیف کان فالاستدلال علی النجاسه – ای نجاسه المخالفین- و اخری بالنصوص المتجاوزه حد الاستفاضه بل قیل انها متواتره المتضمنه کفرهم

ایشان آخرین فقیه شیعی را اینچنین مورد اتهام قرار می دهد :‌

و قال الخمینی فقد تمسک لنجاستهم بامور منها :‌روایات مستفیضه دلت علی کفرهم کموثقه الفضیل بن الیسار عن ابی جعفر ع و نحوهما اخبار کثیره – انتهی – [۳]

نقد کلی

باید گفت :‌ متاسفانه در همه اینگونه موارد مولف کتاب الفکر التکفیری و امثال ایشان حتی برخی افراد کج اندیش از شیعیان نیز حکم تکفیر مخالفین از جانب فقیهان شیعه را بطور کلی متوجه همه اهل سنت می داند

در حالی که این امر تهمتی بیش نیست و تقریبا تمام این فقیهان چنین اتهامی را با صراحت رد نموده اند چون همه انان مستضعفین فکری را – که از منظر این فقیهان اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت را تشکیل می دهند- از حکم مذکور استثنا نموده اند .

در این مقاله بر آنیم که فارغ از اتهاماتی که به فقیهان شیعه در این زمینه از ناحیه افراد کج اندیش یا مغرض زده شده است به بررسی علمی این مساله پرداخته و آن را از منظر قران سنت و حکم عقل مورد بررسی قرار دهیم اما قبل از ان دیدگاه برخی از فقیهان را که مورد اتهام قرار گرفته اند را بیان نموده تا برهمگان روشن گردد که تکفیر مخالفین در شیعه شامل مستضعین فکری نمی گردد:‌

کلمات برخی از فقیهان شیعه در مستثنی بودن مستضعفین از حکم تکفیر

شیخ صدوق

ایشان در کتاب الاعتقادات [۴]می فرماید:

واعتقادنا فیمن جحد إمامة أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب والأئمة من بعده - علیهم السلام - أنه بمنزلة من جحد نبوة جمیع الأنبیاء

شیخ مفید

ایشان در کتاب اوائل المقالات تحت عنوان :‌ "القول فی تسمیة جاحدی الإمامة ومنكری ما أوجب الله تعالى للأئمة من فرض الطاعة" کسانی را که انکارشان نسبت به امامت از روی جحد باشد را مستحق خلود در جهنم می داند:


واتفقت الإمامیة على أن من أنكر إمامة أحد الأئمة وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر ضال مستحق للخلود فی النار [۵]

ابن ادریس

ایشان در کتاب سرائر خواندن نماز میت بر مستضعفین فکری منکر امامت را واجب می داند : ولا تجب الصلاة إلا على المعتقدین للحق ، أو كان بحكمهم من أطفالهم ، الذین بلغوا ست سنین ، على ما قدمناه ، ومن المستضعفین ،[۶]

نراقی

نراقی در مستند الشیعه ج 1ص 208 نیز ضمن بیان قول مشهور به طهارت منکران امامت می گوید حتی آنها که قائل به نجاست منکران امامت هستند مستضعفین را از این حکم استثنا می کنند:‌

وأما المخالفون لنا فی الإمامة ، فالحق المشهور : طهارتهم وعن السید القول بالنجاسة مطلقا وعن الحلی فی غیر المستضعفین منهم ، واختاره بعض مشایخ والدی

شهید ثانی

شهید ثانی در مسالک الافهام نیز صرف زکات برای منکرین امامت را در صورتی که مستضعف باشند جایز می داند:

القسم الثانی فی أوصاف المستحق الوصف الأول : الإیمان . فلا یعطى كافرا ، ولا معتقدا لغیر الحق . ومع عدم المؤمنین ، یجوز صرف الفطرة خاصة إلى المستضعف [۷]

محقق حلی

همین حکم در شرایع نیز ذکر گردیده است :‌

القسم الثانی فی أوصاف المستحق الوصف الأول : الإیمان فلا یعطى كافرا ، ولا معتقدا لغیر الحق ، ومع عدم المؤمنین ، یجوز صرف الفطرة خاصة إلى المستضعف ،[۸]

صاحب مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلام

در مدارک الاحکام نیز حکم به جواز پرداخت زکات به مستضعفین از مخالفین شده است :‌ ‌

القسم الثانی : فی أوصاف المستحق الوصف الأول : الإیمان ، فلا یعطى كافرا ، ولا معتقدا لغیرالحق ومع عدم المؤمن یجوز صرف الفطرة خاصة إلى المستضعف . [۹]

علامه مجلسی

ایشان در مورد استثنای مخالفین قاصر و مستضعف( که ضروری دین را انکار می کنند) از خلود در دوزخ می فرماید:  : ‌ اعلم أن الذی یقتضیه الجمع بین الآیات والاخبار أن الكافر المنكرلضروری من ضروریات دین الاسلام مخلد فی النار ، لا یخفف عنه العذاب إلا المستضعف الناقص فی عقله أو الذی لم یتم علیه الحجة ولم یقصر فی الفحص والنظر ، فإنه یحتمل أن یكون من المرجون لأمر الله كما سیأتی تحقیقه فی كتاب الایمان والكفر ،[۱۰]

ایشان در زمینه حکم فرق غیر شیعه امامیه که منکر ضروری دین نیستند بین مستضعف و معاند تفصیل داده و می فرماید :‌

وأما غیر الشیعة الإمامیة من المخالفین وسائر فرق الشیعة ممن لم ینكر شیئا من ضروریات دین الاسلام فهم فرقتان : إحداهما المتعصبون المعاندون منهم ممن قد تمت علیهم الحجة فهم فی النار خالدون ، والأخرى المستضعفون منهم وهم الضعفاء العقول مثل النساء العاجزات والبله وأمثالهم ومن لم یتم علیه الحجة ممن یموت فی زمان الفترة ، أو كان فی موضع لم یأت إلیه خبر الحجة فهم المرجون لا الله ، إما یعذبهم وإما یتوب علیهم ، فیرجى لهم النجاة من النار- [۱۱] -

این گفتار نیز بیانگر ان است که غیر معاندین و غیر جاحدین که منکر ضروری دین نیستند تحت عنوان المرجون لامر الله قرار می گیرند که در نتیجه امید به نجاتشان وجود دارد.

علامه حلی در کشف المراد

علامه حلی در کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد- تحقیق الاملی – نیز حکم کفر از منظر قائلین به آن را مختص معاندین و جاحدین از مخالفین امامت می داند :

ایشان در زمینه حکم کسانی که امامت امام علی را انکار می کنند می فرماید :‌ ...وأما مخالفوه – امام علی - فی الإمامة فقد اختلف قول علمائنا فیهم ، فمنهم من حكم بكفرهم لأنهم دفعوا ما علم ثبوته من ضرورة وهو النص الجلی الدال على إمامته مع تواتره ، وذهب آخرون إلى أنهم فسقة وهو الأقوى [۱۲]

ایه الله خوئی

ایشان نیز در مساله صلاه بر مستضعف تصریح می کند که اطلاقات باب صلاه شامل اینگونه افراد می شود :

أما المستضعف - وهو الذی لا یعاند الاسلام والحق وإنما لم یلتزم به لقصور فیه بحیث لو بین له الحق لقبله ، وهذا یتفق كثیرا فی العجزة والنساء وعامة القاصرین فالصحیح أن الصلاة علیه إنما هی بخمس تكبیرات وذلك لاطلاق ما دل على أن صلاة المیت خمس تكبیرات ، ولا نعرف من یصرح بذلك من الأصحاب ولا من صرح بخلافه ،

ایشان حتی روایاتی را که برخی به واسطه آنها قائل به عدم جواز صلاه بر مستضعف شده اند سندا و دلاله تمام نمی داند :‌

نعم قد یتوهم أن ما رواه إسماعیل بن سعد الأشعری عن أبی الحسن الرضا ( ع)قال : سألته عن الصلاة على المیت فقال : " أما المؤمن فخمس تكبیرات وأما المنافق فأربع ولا سلام فیها " ، یدل على أن التكبیرات الخمسة منحصرة بالصلاة على المؤمن ولما لم یكن المستضعف بمؤمن فلا تجب خمس تكبیرات فی الصلاة علیه .ویندفع بأن الروایة لا دلالة لها على ذلك لأن المؤمن فی الروایة مقابل المنافق لا مقابل المستضعف فكما أنه لیس بمؤمن كذلك لیس بمنافق فالروایة غیر شاملة لحكمه فتبقى الاطلاقات شاملة له من دون مزاحم على أنها ضعیفة السند...-انتهی- [۱۳]

در زیارت جامعه نیز که از زیارات معتبر نزد شیعیان می باشد فقط منکران جحودی امامت معصومین کافر شمرده شده اند:‌

در این زیارت آمده است :‌ ومن جحدكم كافر

بنابر این فقط جاحدان و معاندین هستند که در زمره کفار خواهند بود .

ایراد آیت الله وحید خراسانی به صاحب جواهر كه ناصب شیعه را هم كافر می داند

ایشان می فرماید:‌ جمع بین حب اهل بیت و بغض نسبت به شیعه دلیل بر ناصبی بودن فرد نیست همانند ذهبی كه هر چند با شیعه عداوت دارد اما در مناقب امام علی علیه السلام کتاب تدوین نموده است . [۱۴]

آیت الله وحید خراسانی در قسمتی دیگر از کتابشان می فرماید:‌

اجماع مسلمین بر كفر كسانی است كه عداوت با اهل بیت علیهم السلام دارند [۱۵]

بنابر این از منظر ایشان هم نمی توان حکم به تکفیر اهل سنت نمود چون اهل بیت از منظر اهل سنت واجب الاحترام بوده و عداوت با آنان مستوجب دوزخ خواهد بود .

بطور کلی باید گفت :

ملاحظه در همه موارد ذکر شده بیانگر خطای فاحش همه کسانی است که عمدا یا از روی غفلت فقیهان شیعه را مورد اتهامی سنگین مبنی بر کفرهمه اهل سنت قرار داده اند در حالی که نسبت کفر تنها بر معاندین و جاحدین بوده و مستضعین فکری از مخالفین از ان استثنا شده اند.

بررسی گفتار برخی از کج اندیشان شیعه

متاسفانه علاوه بر بعضی مولفان افراطی سنی برخی از کج اندیشان شیعه نیز ادعا و اتهام مذکور – تکفیر اهل سنت و منکران امامت توسط فقیهان شیعه - را پذیرفته و مدعی هستند که تکفیر کلامی فقیهان شیعه نسبت به اهل تسنن امری قطعی بوده و بهیچ وجه قابل انکار نیست


یکی از اینان آقای کمال حیدری می باشد که بصورت مکرر ادعای مذکور را در مواضع گوناگون در آثارشان بیان نموده اند .


بعنوان نمونه ایشان در مصاحبه با شبکه العراقیه می گوید :‌ هذا أقوله بضرس قاطع و أقطع فیما أقول: لایوجد عالم إثنی عشری إلا یحکم بکفر المسلمین جمیعاً باطنا، نعم یختلفون ظاهراً . بحسب الباطن و بحسب الحشر الأخروی و بحسب البعد الکلامی إتفقت کلمۀ علماء الشیعۀ علی کفرهم.»

نقد

باید گفت :‌ با توجه به گفتار فقیهان شیعه که برخی از آنها در متن مقاله ذکر گردید معلوم شد که اطلاق سخن و ادعای ایشان ناصواب است بجهت آنکه تمام فقهای شیعه، مستضعفین و قاصران را مشمول حکم تکفیر نمی دانند که با عنایت به استثنای ذکر شده – و توضیحاتی که در متن مقاله ذکر شد - تقریبا اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت از حکم مذکور خارج خواهند بود .

نتیجه

1-نسبت دادن تکفیر مسلمانان غیر شیعه امامیه– اعم از اهل سنت و فرق دیگر شیعه آن هم بصورت مطلق و عموم- به فقیهان شیعه دروغ و اتهامی بیش نیست .

2-لازمه عدم تکفیر مسلمانان غیر شیعه آن است که کلیه احکام و حقوق اسلامی– نظیر محقون الدم و العرض و المال بودن- بر همه مسلمانان غیر شیعه جاری است.

3- احکام مذکور علاوه بر همه مسلمانان - بر همه انسانهای غیر معاند که – که برخی از فلاسفه اسلامی - نام مسلمان فطری را برآنان نهاده اند- نیز جاری خواهد بود . و السلام

و السلام

منابع

پانویس

  1. الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟ تالیف عبدالملک بن عبدالرحمان الشافعی ص 25-26
  2. رک به همان ص 306
  3. همان ص 29-31
  4. الاعتقادات ص 105
  5. اوائل المقالات شیخ مفید ص 44
  6. السرائر ج 1ص 356
  7. مسالک الافهام ج 1ص 421
  8. شرایع ج 1ص 123
  9. مدارک الاحکام ج 4ص 237
  10. بحار الانوار علامه مجلسی ج8ص 365-368
  11. همان ج 8ص 363-365
  12. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد- تحقیق الاملی – ص 540
  13. کتاب الطهاره ج 9 ص 88تا 96
  14. رک به التکفیر فی ضوء‌الفکر الشیعی ص 76
  15. رک به همان ص 86