نیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - ' می کند' به ' می‌کند'
جز (جایگزینی متن - ' نوشته اند' به ' نوشته‌اند')
جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' می‌کند')
خط ۲۱: خط ۲۱:
</ref> تنها نقشی که در این میان برای علم می توان قائل شد، این است که علم شرط بیدارشدن میل ورغبت نهفته درنفس است. به عبارت صحیح تر باید گفت که میل و رغبتی که در کمون نفس انسان نهفته است، برای تاثیر خود و وادار ساختن انسان به انجام فعلی، بایستی زمینه و موضوعی برای خود بیابد، این زمینه و موضوع در واقع به وسیله همان علم تصوری وتصدیقی که به واسطه بعد علمی وادراکی نفس حاصل می شود، تامین خواهد شد.
</ref> تنها نقشی که در این میان برای علم می توان قائل شد، این است که علم شرط بیدارشدن میل ورغبت نهفته درنفس است. به عبارت صحیح تر باید گفت که میل و رغبتی که در کمون نفس انسان نهفته است، برای تاثیر خود و وادار ساختن انسان به انجام فعلی، بایستی زمینه و موضوعی برای خود بیابد، این زمینه و موضوع در واقع به وسیله همان علم تصوری وتصدیقی که به واسطه بعد علمی وادراکی نفس حاصل می شود، تامین خواهد شد.


میل شدید و ضعیف: برای صدور یک فعل ارادی از انسان، مطلق علم و میل کافی نیست. گاهی انسان فعلی را تصور می کند و در ابتدا به مفید بودن انجام آن هم تصدیق می کند اما به محض مقایسه آن با افعال ارادی دیگر، از اقدام به آن کارمنصرف می شود. این جادرواقع، تصدیق واقعی وپایدار به مفیدبودن عمل حاصل نشده است. وقتی درجه علم ضعیف است، میل نیز به همان نسبت ضعیف تر خواهد بود. هر چه قدر علم، واضح تر و روشن تر باشد، میل نیز شدیدتر است.
میل شدید و ضعیف: برای صدور یک فعل ارادی از انسان، مطلق علم و میل کافی نیست. گاهی انسان فعلی را تصور می‌کند و در ابتدا به مفید بودن انجام آن هم تصدیق می‌کند اما به محض مقایسه آن با افعال ارادی دیگر، از اقدام به آن کارمنصرف می شود. این جادرواقع، تصدیق واقعی وپایدار به مفیدبودن عمل حاصل نشده است. وقتی درجه علم ضعیف است، میل نیز به همان نسبت ضعیف تر خواهد بود. هر چه قدر علم، واضح تر و روشن تر باشد، میل نیز شدیدتر است.


=جایگاه نیت=
=جایگاه نیت=
خط ۵۳: خط ۵۳:
مؤلف کتاب «دستور الاخلاق فی القرآن» در تعریف «نیت» چنین نوشته است: «نیت» به معنای وسیع آن، حرکتی است که از آن اراده نشات نمی‌گیرد چه برای تحقیق و چه برای احراز آن» <ref>دستور الاخلاق فی القرآن، دراسة مقارنة للاخلاق النظریة فی القرآن، دکتور محمد عبدالله دراز، تعریب و تحقیق و تعلیق: دکتور عبدالصبور شاهین، مؤسسة الرسالة، دارالبحوث العلمیة، بیروت، الطبعة السابعة، 1408</ref>
مؤلف کتاب «دستور الاخلاق فی القرآن» در تعریف «نیت» چنین نوشته است: «نیت» به معنای وسیع آن، حرکتی است که از آن اراده نشات نمی‌گیرد چه برای تحقیق و چه برای احراز آن» <ref>دستور الاخلاق فی القرآن، دراسة مقارنة للاخلاق النظریة فی القرآن، دکتور محمد عبدالله دراز، تعریب و تحقیق و تعلیق: دکتور عبدالصبور شاهین، مؤسسة الرسالة، دارالبحوث العلمیة، بیروت، الطبعة السابعة، 1408</ref>


این تعریف اگرچه تا حدودی شاید صحیح باشد، اما چندان واضح و روشن نیست، یعنی تعریفی بسیار کلی است که وصف مانعیت را از دست داده است. زیرا، اولا: مراد از حرکت چیست؟ ثانیا: اگر نیت به معنای، منشا اراده باشد، این تعریف بر مبدا علم و مبدا میل نیز صادق خواهد بود و حال آن که نیت عنصری غیر از علم و میل به حساب آورده شده است. مؤلف مذکور سپس برای اراده، یک موضوع قریب و مباشر تعیین می کند که همان «عمل» است و یک موضوع بعید که بدان دو واژه «غایت» و «هدف» را اطلاق می کند. در نظر مؤلف، این موضوع بعید، دارای دو حیثیت است و با دو اعتبار، دو نام مختلف پیدا می کند: از حیث تصور و حالت عقلی صرف، «غایت» و از حیث این که قوه محرکه ای برای پدیدآوردن فعالیت و تحرک ماست، «دافع» بر آن اطلاق می شود.
این تعریف اگرچه تا حدودی شاید صحیح باشد، اما چندان واضح و روشن نیست، یعنی تعریفی بسیار کلی است که وصف مانعیت را از دست داده است. زیرا، اولا: مراد از حرکت چیست؟ ثانیا: اگر نیت به معنای، منشا اراده باشد، این تعریف بر مبدا علم و مبدا میل نیز صادق خواهد بود و حال آن که نیت عنصری غیر از علم و میل به حساب آورده شده است. مؤلف مذکور سپس برای اراده، یک موضوع قریب و مباشر تعیین می‌کند که همان «عمل» است و یک موضوع بعید که بدان دو واژه «غایت» و «هدف» را اطلاق می‌کند. در نظر مؤلف، این موضوع بعید، دارای دو حیثیت است و با دو اعتبار، دو نام مختلف پیدا می‌کند: از حیث تصور و حالت عقلی صرف، «غایت» و از حیث این که قوه محرکه ای برای پدیدآوردن فعالیت و تحرک ماست، «دافع» بر آن اطلاق می شود.


آنچه در کلام فوق محل اشکال است همین است که گویا مؤلف مذکور برای عنصر علم و تصور ذهنی، خاصیت تحریک و انگیزندگی و خلاصه نوعی فاعلیت قائل است - کما این که بعضی گفته‏‌اند: العلة الغائیه باعتبار وجوده الذهنی، علة فاعلیة لفاعلیة الفاعل - اما اشاره نموده ایم که علم و تصور ذهنی جز خاصیت کشف و حکایت، خاصیت دیگری ندارد و لذا حقیقتا متصف به وصف تحریک و انگیزندگی نمی‌شود. بنابراین، صورت ذهنی جز یک حالت عقلی صرف نیست و هم از این روست که جز «غایت و هدف» به چیز دیگری نام نخواهد شد. در سابق گفتیم که علم، در حقیقت، شرط بروز و ظهور امیال نهفته در کمون روح ماست و دافع و انگیزه برای حرکت و فعالیت ما همان امیال و گرایش های درونی است.
آنچه در کلام فوق محل اشکال است همین است که گویا مؤلف مذکور برای عنصر علم و تصور ذهنی، خاصیت تحریک و انگیزندگی و خلاصه نوعی فاعلیت قائل است - کما این که بعضی گفته‏‌اند: العلة الغائیه باعتبار وجوده الذهنی، علة فاعلیة لفاعلیة الفاعل - اما اشاره نموده ایم که علم و تصور ذهنی جز خاصیت کشف و حکایت، خاصیت دیگری ندارد و لذا حقیقتا متصف به وصف تحریک و انگیزندگی نمی‌شود. بنابراین، صورت ذهنی جز یک حالت عقلی صرف نیست و هم از این روست که جز «غایت و هدف» به چیز دیگری نام نخواهد شد. در سابق گفتیم که علم، در حقیقت، شرط بروز و ظهور امیال نهفته در کمون روح ماست و دافع و انگیزه برای حرکت و فعالیت ما همان امیال و گرایش های درونی است.
خط ۵۹: خط ۵۹:
مؤلف مذکور سپس برای تقسیم نیت به اخلاقی و روان شناختی می‌نویسد: در هر عمل ارادی دو نظر و توجه وجود دارد: یک توجه و نظر بر خود عمل است و توجه و نظر دیگر به غایت. توجه اولی در واقع همان نیت روان شناختی است و علمای روانشناس نیز چنین نیتی را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهند. نظر و عنایت دیگری که فاعل مرید در هنگام انجام فعل به سوی غایت دارد، نیت اخلاقی است که در حوزه علم اخلاق قرار نمی‌گیرد و متصف به ارزش‌های اخلاقی - منفی یا مثبت - می شود.
مؤلف مذکور سپس برای تقسیم نیت به اخلاقی و روان شناختی می‌نویسد: در هر عمل ارادی دو نظر و توجه وجود دارد: یک توجه و نظر بر خود عمل است و توجه و نظر دیگر به غایت. توجه اولی در واقع همان نیت روان شناختی است و علمای روانشناس نیز چنین نیتی را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهند. نظر و عنایت دیگری که فاعل مرید در هنگام انجام فعل به سوی غایت دارد، نیت اخلاقی است که در حوزه علم اخلاق قرار نمی‌گیرد و متصف به ارزش‌های اخلاقی - منفی یا مثبت - می شود.


نیت، به معنایی که در روان شناسی مورد بحث واقع می شود، متصف به ارزش‌های اخلاقی نمی‌شود. این نیت در واقع به معنای قصد و عزم بر کار است، نه به معنای انگیزه و دافع که متصف به حسن و قبح اخلاقی می شود. در این جا ممکن است گفته شود که نیت روان شناختی یعنی توجه و عنایتی که بر خود فعل است، در واقع یا به عنصر علم بازگشت می کند و یاهمان اراده است. بنابراین، «نیت» یک معنا بیش تر ندارد و آن همان «نیت» اخلاقی است.
نیت، به معنایی که در روان شناسی مورد بحث واقع می شود، متصف به ارزش‌های اخلاقی نمی‌شود. این نیت در واقع به معنای قصد و عزم بر کار است، نه به معنای انگیزه و دافع که متصف به حسن و قبح اخلاقی می شود. در این جا ممکن است گفته شود که نیت روان شناختی یعنی توجه و عنایتی که بر خود فعل است، در واقع یا به عنصر علم بازگشت می‌کند و یاهمان اراده است. بنابراین، «نیت» یک معنا بیش تر ندارد و آن همان «نیت» اخلاقی است.


دانشمند معاصر استاد محمدتقی مصباح یزدی در رساله خود: «کلمة حول فلسفة الاخلاق» فرقی بین نیت و داعی نمی گذارند و پس از تقسیم رغبت و داعی به غریزی و غیر غریزی، داعی غیر غریزی را به «نیت» نام می نهند: «و الذی نرکز علیه هو ان جمیع الافعال الارادیة مسبوقة بمیول فطریة و منتهیة الی رغبات کامنة فی النفس تنبعث بنوع من انواع المنبهات الداخلیه او الخارجیه، سواء کانت الرغبة متعلقة باعضاء البدن او بقوی الروح و سواء کانت مشترکة بین الانسان و الحیوان او مختصه بالانسان و سواء کان تاثیرها فی الاراده بالمباشرة او بغیر المباشرة و نسمی الرغبة المؤثرة بالفعل فی حصول الاراده مطلقا بالداعی سواء کان تاثیرها بمفردها او بالاشتراک مع داع او دواع اخری، و سواء کانت الرغبة غریزیة او غیر غریزیة و سواء کانت غیر الغریزیة مشعورا بها و ملتفتا الیها تفصیلا او غیر مشعور بها کذلک بل کانت مغیبة بستار من الغفلة، و نخص الداعی غیر الغریزی باسم النیه و ان کان الشعور به یختلف بالشدة و الضعف و الوضوح و الخفاء و التفصیل و الاجمال فلا نسمی الدواعی الغریزیة المؤثرة فی افعال الاطفال الصغار و من ینسج علی منوالهم بالنیات.<ref>کلمة حول فلسفة الاخلاق، پیشین</ref>
دانشمند معاصر استاد محمدتقی مصباح یزدی در رساله خود: «کلمة حول فلسفة الاخلاق» فرقی بین نیت و داعی نمی گذارند و پس از تقسیم رغبت و داعی به غریزی و غیر غریزی، داعی غیر غریزی را به «نیت» نام می نهند: «و الذی نرکز علیه هو ان جمیع الافعال الارادیة مسبوقة بمیول فطریة و منتهیة الی رغبات کامنة فی النفس تنبعث بنوع من انواع المنبهات الداخلیه او الخارجیه، سواء کانت الرغبة متعلقة باعضاء البدن او بقوی الروح و سواء کانت مشترکة بین الانسان و الحیوان او مختصه بالانسان و سواء کان تاثیرها فی الاراده بالمباشرة او بغیر المباشرة و نسمی الرغبة المؤثرة بالفعل فی حصول الاراده مطلقا بالداعی سواء کان تاثیرها بمفردها او بالاشتراک مع داع او دواع اخری، و سواء کانت الرغبة غریزیة او غیر غریزیة و سواء کانت غیر الغریزیة مشعورا بها و ملتفتا الیها تفصیلا او غیر مشعور بها کذلک بل کانت مغیبة بستار من الغفلة، و نخص الداعی غیر الغریزی باسم النیه و ان کان الشعور به یختلف بالشدة و الضعف و الوضوح و الخفاء و التفصیل و الاجمال فلا نسمی الدواعی الغریزیة المؤثرة فی افعال الاطفال الصغار و من ینسج علی منوالهم بالنیات.<ref>کلمة حول فلسفة الاخلاق، پیشین</ref>
خط ۷۱: خط ۷۱:
ممکن است گفته شود که بنابراین، نیت جز همان عنصر میل و گرایش نیست و حال آن که، هم از نظر روان شناسی و هم از منظر اخلاق، بین نیت و میل اختلاف وجود دارد. چرا که بنابر بیان خود استاد، نیت داعی غیر غریزی است و به هر حال، عنصری است که ذاتا در نهاد و ذات انسان نهفته نیست بلکه امری است که تحقق آن و تعیین متعلق آن، به اختیار خود فرد است اما از سوی دیگر، میل عنصری است که در نهایت ریشه ای فطری و ذاتی در انسان دارد.
ممکن است گفته شود که بنابراین، نیت جز همان عنصر میل و گرایش نیست و حال آن که، هم از نظر روان شناسی و هم از منظر اخلاق، بین نیت و میل اختلاف وجود دارد. چرا که بنابر بیان خود استاد، نیت داعی غیر غریزی است و به هر حال، عنصری است که ذاتا در نهاد و ذات انسان نهفته نیست بلکه امری است که تحقق آن و تعیین متعلق آن، به اختیار خود فرد است اما از سوی دیگر، میل عنصری است که در نهایت ریشه ای فطری و ذاتی در انسان دارد.


با توجه به آنچه گفتیم عنصر «نیت» یا در حقیقت به یکی از دو عنصر علم یا میل بازگشت می کند و عنصر ثالثی نیست، بلکه نیت اصطلاح دیگری است که بالحاظ خاصی بریکی ازاین دوعنصراطلاق می شود و یا عنصری است که علم و میل هر دو در آن ملحوظ اند.
با توجه به آنچه گفتیم عنصر «نیت» یا در حقیقت به یکی از دو عنصر علم یا میل بازگشت می‌کند و عنصر ثالثی نیست، بلکه نیت اصطلاح دیگری است که بالحاظ خاصی بریکی ازاین دوعنصراطلاق می شود و یا عنصری است که علم و میل هر دو در آن ملحوظ اند.


به نظر می‌رسد که «نیت» را به معنای اسمی بتوان چنین تعریف کرد: نیت امری است آگاهانه که میل فاعل مرید بالفعل بدان تعلق گرفته باشد. بنابراین تعریف، نیت عنصری است که در آن هم عنصر علم و هم عنصر میل دخالت دارد و به طور کلی، نیت عنصر بسیطی نیست بلکه امری است مرکب. در این جا، ممکن است گفته شود که نیت اصلا عنصر ثالثی جدای از میل و علم نیست، بلکه نیت مفهومی است که بر عنصر علم از آن حیث که میل نفس بدان تعلق یافته و مورد گرایش فاعل است اطلاق می شود. بنابراین بیان، نیت مفهومی است انتزاعی که منشا انتزاع آن علم و میل هستند.
به نظر می‌رسد که «نیت» را به معنای اسمی بتوان چنین تعریف کرد: نیت امری است آگاهانه که میل فاعل مرید بالفعل بدان تعلق گرفته باشد. بنابراین تعریف، نیت عنصری است که در آن هم عنصر علم و هم عنصر میل دخالت دارد و به طور کلی، نیت عنصر بسیطی نیست بلکه امری است مرکب. در این جا، ممکن است گفته شود که نیت اصلا عنصر ثالثی جدای از میل و علم نیست، بلکه نیت مفهومی است که بر عنصر علم از آن حیث که میل نفس بدان تعلق یافته و مورد گرایش فاعل است اطلاق می شود. بنابراین بیان، نیت مفهومی است انتزاعی که منشا انتزاع آن علم و میل هستند.
خط ۸۵: خط ۸۵:


=رشد و کمال علمی نفس=
=رشد و کمال علمی نفس=
یکی از ابعادی که نفس و روح انسان در آن زمینه رشد و تکامل پیدا می کند بعد علمی است. علم یک عنصر مادی و مشت پر کن نیست و هم از این روست که میان افزایش و یا کاهش علم و وزن انسان هیچ تناسب و رابطه ثابتی برقرار نیست. علم و وزن هر یک از مقوله ای خاص اند و هرگز ضروتاآن که عالم تر است، سنگین وزن تر نیست و نه بالعکس. علم امری است مجرد و لذا سنخیت لازم با روح و نفس انسان را داراست. تکامل نفس بشر در بعد علمی از طریق اتحاد هر چه بیش تر نفس با صور مجرده است. هر چقدر سعه وجودی و میزان تجرد نفس افزایش یابد دائره علم و آگاهی نفس نیز بیش ترمی شود. بنابراین، تکامل نفس انسان مستقیما و منحصرا به وسیله حصول هرچه بیش تر اموری مجرد برای نفس است.
یکی از ابعادی که نفس و روح انسان در آن زمینه رشد و تکامل پیدا می‌کند بعد علمی است. علم یک عنصر مادی و مشت پر کن نیست و هم از این روست که میان افزایش و یا کاهش علم و وزن انسان هیچ تناسب و رابطه ثابتی برقرار نیست. علم و وزن هر یک از مقوله ای خاص اند و هرگز ضروتاآن که عالم تر است، سنگین وزن تر نیست و نه بالعکس. علم امری است مجرد و لذا سنخیت لازم با روح و نفس انسان را داراست. تکامل نفس بشر در بعد علمی از طریق اتحاد هر چه بیش تر نفس با صور مجرده است. هر چقدر سعه وجودی و میزان تجرد نفس افزایش یابد دائره علم و آگاهی نفس نیز بیش ترمی شود. بنابراین، تکامل نفس انسان مستقیما و منحصرا به وسیله حصول هرچه بیش تر اموری مجرد برای نفس است.


نیت ماهیتا هر چه باشد و هر تعریفی داشته باشد، به معنای مصدری - نه اسمی - فعلی از افعال نفس محسوب می شود. بنابراین، امری است مجرد و از سنخ وجود نفس است. لذا همچون عنصر «علم» می تواند در صعود و یا سقوط نفس مؤثر باشد. همان طور که غذای فاسد می تواند مانع رشد جسمانی انسان شده، قوای بدنی را تضعیف نماید، نیت فاسده نیز می تواند روح بشر را فاسد نموده، از مراتب عالیه انسانی به درجات نازله سقوط دهد.
نیت ماهیتا هر چه باشد و هر تعریفی داشته باشد، به معنای مصدری - نه اسمی - فعلی از افعال نفس محسوب می شود. بنابراین، امری است مجرد و از سنخ وجود نفس است. لذا همچون عنصر «علم» می تواند در صعود و یا سقوط نفس مؤثر باشد. همان طور که غذای فاسد می تواند مانع رشد جسمانی انسان شده، قوای بدنی را تضعیف نماید، نیت فاسده نیز می تواند روح بشر را فاسد نموده، از مراتب عالیه انسانی به درجات نازله سقوط دهد.
خط ۹۶: خط ۹۶:
آنچه که در یک فعل ارادی موضوع ارزشیابی اخلاقی قرار نمی‌گیرد کمیت مادی آن نیست، بلکه موضوع ارزشیابی اخلاقی اولا و بالذات یک امر نفسانی و مجرد است که همان عنصر نیت است و اگر هم بعد مادی و غیر مجرد یک عمل متصف به ارزش‌های اخلاقی شود، باز هم از حیث یک بعد معنوی است. چرا که خوبی عمل اخلاقی هرگز نسبتی با زیادی کمی ندارد و بدی اخلاقی نیز با قلت بیگانه است.
آنچه که در یک فعل ارادی موضوع ارزشیابی اخلاقی قرار نمی‌گیرد کمیت مادی آن نیست، بلکه موضوع ارزشیابی اخلاقی اولا و بالذات یک امر نفسانی و مجرد است که همان عنصر نیت است و اگر هم بعد مادی و غیر مجرد یک عمل متصف به ارزش‌های اخلاقی شود، باز هم از حیث یک بعد معنوی است. چرا که خوبی عمل اخلاقی هرگز نسبتی با زیادی کمی ندارد و بدی اخلاقی نیز با قلت بیگانه است.


بنابراین، موضوع ارزشیابی اخلاقی یک عمل، که یک جنبه مادی دارد و یک جنبه غیر مادی که همان نیت عمل است، در واقع همان بعد غیر مادی آن است. قتل نفس بی گناه با اعدام کردن یک قاتل جنایتکار از نظر بعد فیزیکی و مادی هیچ گونه تفاوتی با یکدیگر ندارند. هر دو در صورت و ظاهر، دو فعل شبیه و یکسانند، اما یکی از این دو عملی قبیح و شت شمرده می شود و دیگری عملی نیک و شایسته، چرا که نیت ها در دو عمل تفاوت می کند. دو محصلی که هر دو در کنار یکدیگر تحصیل علم می‌کنند و مباحثه، مطالعه و تحقیق علمی دارند، اما یکی به خاطر جاه و مقام مادی و احیانا تکبر و فخر فروشی کتاب به دست گرفته، و دیگری به خاطر استکمال روحی و شناخت و معرفت در راه تحصیل قرب خداوندی قدم بر می‌دارد، هر دو در ظاهر یک عمل را انجام می‌دهند، اما از نظر اخلاقی، تلاش اولی، کاری ناپسند و عملی ضدارزش است وکار وفعالیت دومی، فعلی ارزشمند و مقدس محسوب می شود. چرا که نیت ها در این دو فعل و در اندیشه این دو فاعل با یکدیگر فرق دارند. آنچه گذشت می تواند تبیین کننده مفهوم کلام معصوم باشد که «انما الاعمال بالنیات»
بنابراین، موضوع ارزشیابی اخلاقی یک عمل، که یک جنبه مادی دارد و یک جنبه غیر مادی که همان نیت عمل است، در واقع همان بعد غیر مادی آن است. قتل نفس بی گناه با اعدام کردن یک قاتل جنایتکار از نظر بعد فیزیکی و مادی هیچ گونه تفاوتی با یکدیگر ندارند. هر دو در صورت و ظاهر، دو فعل شبیه و یکسانند، اما یکی از این دو عملی قبیح و شت شمرده می شود و دیگری عملی نیک و شایسته، چرا که نیت ها در دو عمل تفاوت می‌کند. دو محصلی که هر دو در کنار یکدیگر تحصیل علم می‌کنند و مباحثه، مطالعه و تحقیق علمی دارند، اما یکی به خاطر جاه و مقام مادی و احیانا تکبر و فخر فروشی کتاب به دست گرفته، و دیگری به خاطر استکمال روحی و شناخت و معرفت در راه تحصیل قرب خداوندی قدم بر می‌دارد، هر دو در ظاهر یک عمل را انجام می‌دهند، اما از نظر اخلاقی، تلاش اولی، کاری ناپسند و عملی ضدارزش است وکار وفعالیت دومی، فعلی ارزشمند و مقدس محسوب می شود. چرا که نیت ها در این دو فعل و در اندیشه این دو فاعل با یکدیگر فرق دارند. آنچه گذشت می تواند تبیین کننده مفهوم کلام معصوم باشد که «انما الاعمال بالنیات»


=نیت و مساله جزا=
=نیت و مساله جزا=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش