معیارهای سندی در رد و قبول حدیث (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<sub>
از مهمترین فرقه‌های تشیع و تسنن در نقدالحدیث حجیت یا عدم حجیت قول [[صحابه]] است. [[اهل سنت و جماعت|اهل تسنن]] معتقد به صورت مطلق قائل به حجیت قول صحابه و عالمان [[شیعه]] معتقد به عدم حجیت آن می‌باشند. در این مقاله به بررسی دیدگاه [[مذاهب اسلامی|فریقین]] در این مساله پرداخته شده است.
<div class="wikiInfo">
 
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
== حجیت قول صحابه از منظر فریقین ==
|-
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" |معیارهای مختص سندی دررد و قبول حدیث
|زبان مقاله
| data-type="authorfatherName" |فارسی
|-
|نویسنده
| data-type="authorBirthPlace" |سید مصطفی حسینی رودباری
|-
 
|}
</div>
 
                                                                                                 
==حجیت قول صحابه از منظر فریقین==
   
   
                                 
بحث دراین مساله در دو مرحله خواهد بود:  
بحث دراین مساله در دو مرحله خواهد بود :  


الف –اراء اعلام اهل سنت در موضوع قول صحابه
الف –اراء اعلام اهل سنت در موضوع قول صحابه
ب- دیدگاه اعلام امامیه در موضوع قول صحابه
ب- دیدگاه اعلام امامیه در موضوع قول صحابه  
ج -نقد و بررسی ادله قائلین به حجیت قول صحابه  
ج -نقد و بررسی ادله قائلین به حجیت قول صحابه  
==الف –اراء اعلام اهل سنت در موضوع قول صحابه==  
== الف –اراء اعلام اهل سنت در موضوع قول صحابه ==  
 
 
باید گفت گرچه مشهور ان است که اغلب اهل سنت قائل به حجیت  قول و عمل صحابه هستند اما انگاه به اثار و کتب انان می نگریم می بینیم از منظربسیاری از انان  قول و عمل صحابه فاقد حجیت است .


باید گفت گرچه مشهور آن است که اغلب اهل سنت قائل به حجیت قول و عمل صحابه هستند اما آن‌گاه به آثار و کتب آنان می‌نگریم می‌بینیم از منظر بسیاری از آنان قول و عمل صحابه فاقد حجیت است.


در اینجا گفتار برخی از انان را بیان می کنیم :  
در اینجا گفتار برخی از آنان را بیان می‌کنیم:  


===1– اراءامامان اربعه اهل سنت در موضوع قول الصحابه :===
===1– اراءامامان اربعه اهل سنت در موضوع قول الصحابه:===
   
   
 
از کلمات ائمه اربعه اهل سنت استفاده می‌شود که قول و سنت صحابه آن‌گاه که از کتاب و سنت نبوی، دلیلی- برمساله- موجود نباشد حجت خواهد بود.
از کلمات ائمه اربعه اهل سنت استفاده می شود که قول و سنت صحابه انگاه که از کتاب و سنت نبوی، دلیلی- برمساله- موجود نباشد حجت خواهد بود .
 


ابوحنیفه  
ابوحنیفه  


مولف کتاب مقائیس نقد متون السنه در تبیین دیدگاه ابوحنیفه در موضوع قول صحابه می‌نویسد:


مولف کتاب مقائیس نقد متون السنه در تبیین دیدگاه ابوحنیفه در موضوع قول صحابه می نویسد :
اما ابوحنیفه فقد رحمه الله فکان من منهجه ان یلتزم بقول الصحابی فیما لایجد فیها نصا من القرآن او السنه.....وقول الصحابی من حیث ترتیب حجیته بین المصادر عند ابی حنیفه متاخر عن السنه بحیث لا ینظر الیه مع وجودها بصوره مقبوله عنده تبعا لمنهجه ثم هومتقدم علی القیاس بحیث یترک القیاس عند وجود قول الصحابی – انتهی – <ref>مقائیس نقد متون السنه ص 395</ref>  
 
اما ابوحنیفه فقد رحمه الله فکان من منهجه ان یلتزم بقول الصحابی فیما لایجد فیها نصا من القران او السنه .....وقول الصحابی من حیث ترتیب حجیته بین المصادر عند ابی حنیفه متاخر عن السنه بحیث لا ینظر الیه مع وجودها بصوره مقبوله عنده تبعا لمنهجه ثم هومتقدم علی القیاس بحیث یترک القیاس عند وجود قول الصحابی – انتهی – <ref>مقائیس نقد متون السنه ص 395</ref>
 
 
بنابر این از منظر ابوحنیفه قول صحابی در رتبه متاخر از سنت قرار داشته و  بر قیاس نیز مقدم می باشد .


بنابر این از منظر ابوحنیفه قول صحابی در رتبه متاخر از سنت قرار داشته و بر قیاس نیز مقدم می‌باشد.


امام مالک  
امام مالک  


 
مولف کتاب مذکور در بیان دیدگاه امام مالک - در زمینه عمل صحابه- می‌نویسد:  
مولف کتاب مذکور در بیان دیدگاه امام مالک - در زمینه عمل صحابه- می نویسد :  
اما المالک فعنده الکتاب ثم السنه المتواتره فی المنزله الاولی ثم یاتی بعدهما اجماع – او عمل – اهل المدینه و مرتبه عمل الصحابی بعد ذالک  
اما المالک فعنده الکتاب ثم السنه المتواتره فی المنزله الاولی ثم یاتی بعدهما اجماع – او عمل – اهل المدینه و مرتبه عمل الصحابی بعد ذالک  


 
ایشان دیدگاه مالک را در زمانی که اقوال صحابه متعدد باشد اینچنین بیان می‌کند:
ایشان دیدگاه مالک را در زمانی که اقوال صحابه متعدد باشد اینچنین بیان می کند :
 


و حین تتعدد اقوال الصحابه فی المساله الواحده فاننا نجده یختار منها ما یری انه یتفق مع ما یطلق علیه مصطلحه الشهیر او ما یوافق فی الحقیقه اجتهاده الخاص فی المساله – انتهی – <ref>مقائیس نقد متون السنه ص 395-398 </ref>
و حین تتعدد اقوال الصحابه فی المساله الواحده فاننا نجده یختار منها ما یری انه یتفق مع ما یطلق علیه مصطلحه الشهیر او ما یوافق فی الحقیقه اجتهاده الخاص فی المساله – انتهی – <ref>مقائیس نقد متون السنه ص 395-398 </ref>
خط ۶۲: خط ۳۷:
امام شافعی
امام شافعی


ایشان در بیان دیدگاه امام شافعی را در زمینه قول صحابی می‌نویسد:
...هذا هو موقف الشافعی من عمل الصحابه فهو لایقدمه علی قول رسول الله ص بل یاخذ به حیث لا نص فی المساله مادام مجمعا علیه - انتهی -


ایشان در بیان دیدگاه امام شافعی را در زمینه  قول صحابی می نویسد  :
    
...هذا هو موقف الشافعی من عمل الصحابه فهو لایقدمه علی قول رسول الله ص بل یاخذ به حیث لا نص فی المساله مادام   مجمعا علیه -  انتهی -
 
 
احمد بن حنبل  
احمد بن حنبل  


مولف کتاب مذکور، دیدگاه احمدبن حنبل را نسبت به قول صحابه بیان می‌کند:
اما الامام احمدبن حنبل فهو ینظر الی عمل الصحابه و فتواهم بقریب من نظره الشافعی " فهی حجه عنده تلی الاحادیث الصحیحه و تتقدم علی المرسل من الاحادیث و الضعیف من الاخبار و ان کانت تلک الدعوی مخالفه للنص لم یلتفت الی ما خالفه کائنا من کان....فلم یکن یقدم علی الحدیث الصحیح عملا و لا رایا و لا قیاسا و لا قول صاحب و لا عدم علمه بالمخالف الذی یسمیه کثیر من الناس اجماعا و یقدمونه علی الحدیث الصحیح. – انتهی - <ref>المصدرالسابق ص 398-399</ref>


مولف کتاب مذکور، دیدگاه احمدبن حنبل را نسبت به قول صحابه بیان می کند :
بنابراین از منظر ائمه اربعه اهل سنت حجیت قول صحابه مشروط به عدم وجود سنت نبوی می‌باشد. در نتبیجه قول صحابه از منظر آنان حجیت فی‌الجمله خواهد داشت.  
اما الامام احمدبن حنبل فهو ینظر الی عمل الصحابه و فتواهم بقریب من نظره الشافعی " فهی حجه عنده تلی الاحادیث الصحیحه و تتقدم علی المرسل من الاحادیث و الضعیف من الاخبار و ان کانت تلک الدعوی مخالفه للنص لم یلتفت الی ما خالفه کائنا من کان ....فلم یکن یقدم علی الحدیث الصحیح عملا و لا رایا و لا قیاسا و لا قول صاحب و لا عدم علمه بالمخالف الذی یسمیه کثیر من الناس اجماعا و یقدمونه علی الحدیث الصحیح .– انتهی - <ref>المصدر السابق ص 398-399</ref>
 
 
بنابراین از منظر ائمه اربعه اهل سنت حجیت قول صحابه مشروط به عدم وجود سنت نبوی می باشد.در نتبیجه قول صحابه از منظر انان حجیت فی الجمله خواهد داشت .  
 
 
===2-اراء دانشمندان دیگر اهل سنت در موضوع  قول صحابه===


===2-اراء دانشمندان دیگر اهل سنت در موضوع قول صحابه ===


ابن حزم  
ابن حزم  


 
از منظر ابن حزم دلیلی بر حجیت قول صحابه حجیت وجود نداشته و حجت قطعی منحصر به قرآن و سنت پیامبر ص می‌باشد.  
از منظر ابن حزم دلیلی بر حجیت قول صحابه حجیت وجود نداشته و حجت قطعی منحصر به قران و سنت پیامبر ص می باشد .  


   
   
مولف کتاب مقائیس نقد متن الحدیث در بیان دیدگاه ابن حزم می نویسد :  
مولف کتاب مقائیس نقد متن الحدیث در بیان دیدگاه ابن حزم می‌نویسد:  
و یقول – ابن حزم – عن قول صاحب الذی لایعرف له من الصحابه مخالف : و یکفی فی ابطال ذالک انه لم یات قران و لا سنه بایجاب تقلید الصاحب الذی لایعرف له منهم مخالف لا سیما فیما خالف تلک الروایه عن ذالک الصاحب من نص القران او السنه الثابته و فی هذا خالفناهم لا فی روایه عن صاحب موافقه للقران او السنه و اذا لم یات بذالک قران و لا سنه فهو قول فاسد و دعوی باطله و انما جاء النص باتباع القران و بیان النبی ص و بان الدین قد کمل والحمد لله رب العالمین – انتهی – <ref>المصدر السابق  ص 399</ref>  
و یقول – ابن حزم – عن قول صاحب الذی لایعرف له من الصحابه مخالف: و یکفی فی ابطال ذالک انه لم یات قرآن و لا سنه بایجاب تقلید الصاحب الذی لایعرف له منهم مخالف لا سیما فیما خالف تلک الروایه عن ذالک الصاحب من نص القرآن او السنه الثابته و فی هذا خالفناهم لا فی روایه عن صاحب موافقه للقرآن او السنه و اذا لم یات بذالک قرآن و لا سنه فهو قول فاسد و دعوی باطله و انما جاء النص باتباع القرآن و بیان النبی ص و بان الدین قد کمل والحمد لله رب العالمین – انتهی – <ref>المصدرالسابق ص 399</ref>  
 


شوکانی  
شوکانی  


ایشان نیز همانند ابن حزم قائل به عدم حجیت قول صحابه بوده و مسلمانان را فقط مکلف به تبعیت از قرآن و سنت می‌داند.


ایشان نیز همانند ابن حزم قائل به  عدم حجیت قول صحابه بوده و مسلمانان را فقط مکلف به تبعیت از قران و سنت می داند .
مولف کتاب مقائیس نقد المتن در این زمینه می‌نویسد:  
 
و قد وافق ابن حزم فی نظرته هذه الشوکانی حیث قال: و الحق انه لیس بحجه (یعنی عمل الصحابی) فان الله تعالی لم یبعث الی هذه الامه الا نبینا محمدا ص و لیس لنا الا رسول واحد و کتاب واحد و جمیع الامه ماموره باتباع کتابه و سنه نبیه و لا فرق بین الصحابه و من بعدهم فی ذالک فکلهم مکلفون بالتکالیف الشرعیه و باتباع الکتاب و السنه....و فضلهم (الصحابه) لایلزمنا ان نجعل کل واحد منهم بمنزله رسول الله ص فی قوله و الزام الناس باتباعه فان ذالک لم یاذن به الله و لایثبت عنه فیه حرف واحد – انتهی – <ref>المصدرالسابق ص 401</ref>
 
مولف کتاب مقائیس نقد المتن در این زمینه می نویسد :  
و قد وافق ابن حزم فی نظرته هذه الشوکانی حیث قال : و الحق انه لیس بحجه ( یعنی عمل الصحابی ) فان الله تعالی لم یبعث الی هذه الامه الا نبینا محمدا ص و لیس لنا الا رسول واحد و کتاب واحد و جمیع الامه ماموره باتباع کتابه و سنه نبیه و لا فرق بین الصحابه و من بعدهم فی ذالک فکلهم مکلفون بالتکالیف الشرعیه و باتباع الکتاب و السنه ....و فضلهم (الصحابه ) لایلزمنا ان نجعل کل واحد منهم بمنزله رسول الله ص فی قوله و الزام الناس باتباعه فان ذالک لم یاذن به الله و لایثبت عنه فیه حرف واحد – انتهی – <ref>المصدر السابق ص 401</ref>


   
   
غزالی  
غزالی  


از منظرغزالی قول صحابه به صرف صحابه بودن فاقد حجیت بوده و ضمن بیان آراءمختلف اهل سنت در معتبر دانستن ان، حجیت قول صحابه را بصورت مطلق - بدلیل عدم پشتوانه علمی- امری موهوم می‌داند.


از منظرغزالی قول صحابه به صرف صحابه بودن  فاقد حجیت بوده  و ضمن بیان اراء مختلف اهل سنت در معتبر دانستن ان ، حجیت قول صحابه را بصورت مطلق  -  بدلیل عدم  پشتوانه علمی- امری موهوم می داند . 
ایشان در المستصفی می‌نویسد:
...الأصل الثانی من الأصول الموهومة قول الصحابی وقد ذهب قوم إلى أن مذهب الصحابی حجة مطلقا، وقوم إلى أنه حجة إن خالف القیاس، وقوم إلى أن الحجة فی قول أبی‌بکر وعمر خاصة لقوله (ص): اقتدوا باللذین من بعدی وقوم إلى أن الحجة فی قول الخلفاء الراشدین إذا اتفقوا،


ایشان در المستصفی می نویسد :
ایشان ضمن بیان بطلان آراءذکر شده در نقد آنها می‌نویسد:  
...الأصل الثاني من الأصول الموهومة قول الصحابي وقد ذهب قوم إلى أن مذهب الصحابي حجة مطلقا ، وقوم إلى أنه حجة إن خالف القياس ، وقوم إلى أن الحجة في قول أبي بكر وعمر خاصة لقوله ( ص ) : اقتدوا باللذين من بعدي وقوم إلى أن الحجة في قول الخلفاء الراشدين إذا اتفقوا ،
والکل باطل عندنا، فإن من یجوز علیه الغلط والسهو ولم تثبت عصمته عنه فلا حجة فی قوله، فکیف یحتج بقولهم مع جواز الخطأ وکیف تدعى عصمتهم من غیر حجة متواترة، وکیف یتصور عصمة قوم یجوز علیهم الاختلاف، وکیف یختلف المعصومان، کیف وقد اتفقت الصحابة على جواز مخالفة الصحابة، فلم ینکر أبوبکر وعمر على من خالفهما بالاجتهاد بل أوجبوا فی مسائل الاجتهاد على کل مجتهد أن یتبع اجتهاد نفسه، فانتفاء الدلیل على العصمة، ووقوع الاختلاف بینهم وتصریحهم بجواز مخالفتهم فیه ثلاثة أدلة قاطعة. - انتهی –<ref>المستصفی ص 165</ref>
 
 
ایشان ضمن بیان بطلان اراء ذکر شده در نقد انها می نویسد :
والكل باطل عندنا ، فإن من يجوز عليه الغلط والسهو ولم تثبت عصمته عنه فلا حجة في قوله ، فكيف يحتج بقولهم مع جواز الخطأ وكيف تدعى عصمتهم من غير حجة متواترة ، وكيف يتصور عصمة قوم يجوز عليهم الاختلاف ، وكيف يختلف المعصومان ، كيف وقد اتفقت الصحابة على جواز مخالفة الصحابة ، فلم ينكر أبو بكر وعمر على من خالفهما بالاجتهاد بل أوجبوا في مسائل الاجتهاد على كل مجتهد أن يتبع اجتهاد نفسه ، فانتفاء الدليل على العصمة ، ووقوع الاختلاف بينهم وتصريحهم بجواز مخالفتهم فيه ثلاثة أدلة قاطعة .- انتهی –<ref>المستصفی ص 165</ref>


    
    
نتیجه انکه  قول منسوب به مشهور اهل سنت در حجیت مطلق قول و عمل صحابه فاقد دلیل و مستند قطعی بوده و از منظر انان ، قول و عمل صحابه تنها زمانی حجت است که شاهدی از قران و سنت نبوی موجود نباشد .در تحلیلی باید گفت معتبر بودن قول صحابه در فرض مذکور ، بیانگر ان است که از منظر اینان سنت صحابه – نه به صرف صحابی بودن بلکه - از انجا که کاشف و بیانگر سنت نبوی می باشد حجت خواهد بود. <ref>باید گفت نظیر مبنای فوق دیدگاه امامیه در مساله اجماع می باشد . چون اجماع نزد امامیه زمانی حجت است که کاشف از رای معصوم باشد .</ref>
نتیجه آن‌که قول منسوب به مشهور اهل سنت در حجیت مطلق قول و عمل صحابه فاقد دلیل و مستند قطعی بوده و از منظر آنان، قول و عمل صحابه تنها زمانی حجت است که شاهدی از قرآن و سنت نبوی موجود نباشد. در تحلیلی باید گفت معتبر بودن قول صحابه در فرض مذکور، بیانگر آن است که از منظر اینان سنت صحابه – نه به صرف صحابی بودن بلکه - از آنجا که کاشف و بیانگر سنت نبوی می‌باشد حجت خواهد بود. <ref>باید گفت نظیر مبنای فوق دیدگاه امامیه در مساله اجماع می‌باشد. چون اجماع نزد امامیه زمانی حجت است که کاشف از رای معصوم باشد.</ref>
 
 
==ب - دیدگاه امامیه در موضوع قول صحابه==
== ب - دیدگاه امامیه در موضوع قول صحابه ==
 
 
از منظر امامیه منابع  استنباط  احکام شریعت  منحصر به  قران  و سنت پیامبر و ائمه معصومین ع بوده و قول صحابه  تا زمانی که کاشف از قول معصوم نباشد فاقد حجیت است . در موسوعه اصول الفقه المقارن -  امده است :


از منظر امامیه منابع استنباط احکام شریعت منحصر به قرآن و سنت پیامبر و ائمه معصومین ع بوده و قول صحابه تا زمانی که کاشف از قول معصوم نباشد فاقد حجیت است. در موسوعه اصول الفقه المقارن - امده است:


اما رای الامامیه فان قول الصحابی لیس حجه علی الغیر ما لم یستند الی المعصوم و اما اذا کان الصحابی اماما کالامام علی ع و الحسن و الحسنن فیوخذ بقولهم عی خلقه  
اما رای الامامیه فان قول الصحابی لیس حجه علی الغیر ما لم یستند الی المعصوم و اما اذا کان الصحابی اماما کالامام علی ع و الحسن و الحسنن فیوخذ بقولهم عی خلقه  


 
انگاه برخی از ادله علمای امامیه در نفی حجیت قول صحابه را این‌چنین بیان می‌کند:  
انگاه برخی از ادله علمای امامیه در نفی حجیت قول صحابه را اینچنین بیان می کند :  
و استدل العلامه -الحلی - علی عدم حجیه قول الصحابی بوجوه: اولا قوله تعالی: فاعتبروا یا اولی الابصار، امر بالاعتبار و هو ینافی التقلید. الثانی: قوله تعالی: فان تنازعتم فی شئی فردوه الی الله و الرسول و السول اوجب الرد عند الاختلاف الی الله و رسوله فلو رد الی مذهب الصحابی کان ترکا للواجب. الثالث: اجماع الصحابه علی جواز مخالفه کل واحد من احاد الصحابه و لم ینکر ابوبکر و عمر علی من خالفهما بل ربما رجعا الیه فی قضایا کثیره فلو کان مذهب الصحابه حجه لما جاز المخالفه له.... - انتهی <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 272</ref>
و استدل العلامه -الحلی - علی عدم حجیه قول الصحابی بوجوه : اولا قوله تعالی : فاعتبروا یا اولی الابصار، امر بالاعتبار و هو ینافی التقلید . الثانی : قوله تعالی : فان تنازعتم فی شئی فردوه الی الله و الرسول و السول اوجب الرد عند الاختلاف الی الله و رسوله فلو رد الی مذهب الصحابی کان ترکا للواجب . الثالث : اجماع الصحابه علی جواز مخالفه کل واحد من احاد الصحابه و لم ینکر ابوبکر و عمر علی من خالفهما بل ربما رجعا الیه فی قضایا کثیره فلو کان مذهب الصحابه حجه لما جاز المخالفه له....- انتهی <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 272</ref>
   
   
==ج - نقد و بررسی دلائل قائلین به حجیت قول صحابه==
== ج - نقد و بررسی دلائل قائلین به حجیت قول صحابه ==
 
 
بعد از بیان  اقوال اعلام اهل سنت نسبت به اعتبار یا عدم اعتبار قول صحابه اینک به نقد و بررسی دلائل قائلین به حجیت قول صحابه می پردازیم :


==ادله قائلین به حجیت قول صحابه==
بعد از بیان اقوال اعلام اهل سنت نسبت به اعتبار یا عدم اعتبار قول صحابه اینک به نقد و بررسی دلائل قائلین به حجیت قول صحابه می‌پردازیم:


== ادله قائلین به حجیت قول صحابه ==


1-ایات : در کتاب موسوعه اصول الفقه المقارن از شاطبی نقل شده که ایشان معتقد به مبنای فوق بوده و به ایاتی از قران در این زمینه استناد نموده است :
1-ایات: در کتاب موسوعه اصول الفقه المقارن از شاطبی نقل شده که ایشان معتقد به مبنای فوق بوده و به آیاتی از قرآن در این زمینه استناد نموده است:  


1-1- کنتم خیر أمة أخرجت للناس....


1-1- كنتم خير أمة أخرجت للناس ....
1-2-وکذلک جعلناکم أمة وسطا لتکونوا شهداء على الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا
 
ایشان مدعی است آیه اول افضلیت صحابه را - که مخاطبن نخست آیه هستند - ثابت نموده و آیه دوم نیز عدالت صحابه را ثبت می‌کند. <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 211</ref>
 
1-2-وكذلك جعلناكم أمة وسطا لتكونوا شهداء على الناس ويكون الرسول عليكم شهيدا
ایشان مدعی است ایه اول افضلیت صحابه را - که مخاطبن نخست ایه هستند - ثابت نموده و ایه دوم نیز عدالت صحابه را ثبت می کند . <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 211</ref>


   
   
گفتار علامه سید محمد تقی حکیم در نقد استدلال شاطبی به ایه اول- درافضلیت صحابه -  
گفتار علامه سید محمد تقی حکیم در نقد استدلال شاطبی به آیه اول- درافضلیت صحابه -  
ایشان در کتاب الاصول العامه للفقه المقارن -در نقد استناد قائلین به حجیت قول صحابه به ایه" كنتم خير أمة أخرجت للناس" می نویسد :
ایشان در کتاب الاصول العامه للفقه المقارن -در نقد استناد قائلین به حجیت قول صحابه به ایه" کنتم خیر أمة أخرجت للناس" می‌نویسد:


   
   
اولا : افضلیت امت اسلام بر امتهای دیگر مستلزم ثبات قدم همه افراد امت اسلام در همه زمانها و حالات نیست بلکه ایه شریفه بیانگر ثبا ت قدم نسبی امت اسلامی بر اصول و شریعت اسلامی است.
اولا: افضلیت امت اسلام بر امت‌های دیگر مستلزم ثبات قدم همه افراد امت اسلام در همه زمان‌ها و حالات نیست بلکه آیه شریفه بیانگر ثبات قدم نسبی امت اسلامی بر اصول و شریعت اسلامی است.
 
 
بعلاوه انکه ایه شریفه در مقام بیان حجیت گفتار صحایه و امت اسلامی عصر رسالت نیست بلکه ایه در مقام بیان ملاک فضیلت امت اسلامی بر امتهای دیگر می باشد که ان هم بر اساس مفاد ایه مذکور، امر بمعروف و نهی از منکر است:
 
 
ان اثبات الأفضلية لهم على سائر الأمم ، كما هو مفاد أفعل التفضيل في كلمة ( خير أمة ) لا تستلزم الاستقامة لكل فرد منهم على كل حال ، بل تكفي الاستقامة النسبية لافرادها ، فيكون معناها ان هذه الأمة مثلا في مفارقات أفرادها ، أقل من الأمم التي سبقتها فهي خيرهم من هذه الناحية ، هذا إذا لم نقل أن الآية انما فضلتهم من جهة تشريع الأمر بالمعروف لهم والنهي عن المنكر ، كما هو ظاهر تعقيبها بقوله تعالى : تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر ، فلا تكون واردة في مقام جعل الحجية لأقوالهم أصلا – انتهی -
 
 
ثالیا :  ایه در مقام بیان افضلیت امت اسلامی بلحاظ عام مجموعی است نه عام افرادی :
ان التفضيل الوارد فيها انما هو بلحاظ المجموع - ككل – لا بلحاظ تفضيل كل فرد منها على كل فرد من غيرها لنلتزم لهم بالاستقامة على كل حال ، ولذا لا نرى أية منافاة بين هذه الآية وبين ما يدل – لو وجد - على تفضيل حواري عيسى مثلا على بعض غير المتورعين من الصحابة
 
 
ثالثا : ایه مذکور در مقام بیان تفضیل امت اسلامی بر سائر امتهاست نه در مقام جعل حجیت برای همه گفتار و اعمالی که از صحابه پیامبر ص صادر می شود :
 


انها واردة في مقام التفضيل لا مقام جعل الحجية لكل ما يصدر عنهم من أقوال وأفعال وتقريرات إذ هي أجنبية عن هذه الناحية ، ومع عدم احراز كونها واردة لبيان هذه الجهة لا يمكن التمسك بها بحال .
بعلاوه آن‌که آیه شریفه در مقام بیان حجیت گفتار صحایه و امت اسلامی عصر رسالت نیست بلکه آیه در مقام بیان ملاک فضیلت امت اسلامی بر امت‌های دیگر می‌باشد که آن هم بر اساس مفاد آیه مذکور، امر بمعروف و نهی از منکر است:


ان اثبات الأفضلیة لهم على سائر الأمم، کما هو مفاد أفعل التفضیل فی کلمة (خیر أمة) لا تستلزم الاستقامة لکل فرد منهم على کل حال، بل تکفی الاستقامة النسبیة لافرادها، فیکون معناها ان هذه الأمة مثلا فی مفارقات أفرادها، أقل من الأمم التی سبقتها فهی خیرهم من هذه الناحیة، هذا إذا لم نقل أن الآیة انما فضلتهم من جهة تشریع الأمر بالمعروف لهم والنهی عن المنکر، کما هو ظاهر تعقیبها بقوله تعالى: تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر، فلا تکون واردة فی مقام جعل الحجیة لأقوالهم أصلا – انتهی -


رابعا : دلیل اعم از مدعا است  چون  مدعا  افضلیت صحابه است  و ایه بیانگر افضلیت امت اسلامی است :  
ثالیا: آیه در مقام بیان افضلیت امت اسلامی بلحاظ عام مجموعی است نه عام افرادی:  
ان التفضیل الوارد فیها انما هو بلحاظ المجموع - ککل – لا بلحاظ تفضیل کل فرد منها على کل فرد من غیرها لنلتزم لهم بالاستقامة على کل حال، ولذا لا نرى أیة منافاة بین هذه الآیة وبین ما یدل – لو وجد - على تفضیل حواری عیسى مثلا على بعض غیر المتورعین من الصحابة


ثالثا: آیه مذکور در مقام بیان تفضیل امت اسلامی بر سائر امت‌هاست نه در مقام جعل حجیت برای همه گفتار و اعمالی که از صحابه پیامبر ص صادر می‌شود:


ان هذا الدليل لو تم فهو أوسع من المدعى بكثير لكون الأمة أوسع من الصحابة ولا يمكن الالتزام بهذا التعميم .انتهی  <ref>الاصول العامه للفقه المقارن ص 135-136</ref>
انها واردة فی مقام التفضیل لا مقام جعل الحجیة لکل ما یصدر عنهم من أقوال وأفعال وتقریرات إذ هی أجنبیة عن هذه الناحیة، ومع عدم احراز کونها واردة لبیان هذه الجهة لا یمکن التمسک بها بحال.


رابعا: دلیل اعم از مدعا است چون مدعا افضلیت صحابه است و آیه بیانگر افضلیت امت اسلامی‌است:


مولف کتاب الاصول العامه للفقه المقارن در ادامه می گوید :
ان هذا الدلیل لو تم فهو أوسع من المدعى بکثیر لکون الأمة أوسع من الصحابة ولا یمکن الالتزام بهذا التعمیم. انتهی <ref>الاصول العامه للفقه المقارن ص 135-136</ref>


نکاتی که نسبت به استدلال  شاطبی در ایه اول بیان گردید نسبت به ایه دوم هم جریان دارد . بعلاوه انکه اثبات عدالت صحابه دلیل بر سنت انگاشتن گفتارشان -  صحابه - نمی گردد :
مولف کتاب الاصول العامه للفقه المقارن در ادامه می‌گوید:


نکاتی که نسبت به استدلال شاطبی در آیه اول بیان گردید نسبت به آیه دوم هم جریان دارد. بعلاوه آن‌که اثبات عدالت صحابه دلیل بر سنت انگاشتن گفتارشان - صحابه - نمی‌گردد:


وما يقال عن هذه الآية يقال عن الآية الثانية فهي ، بالإضافة إلى هذه المؤاخذات على الاستفادة منها والغض عن تسليم إفادتها لعدالتهم جميعا ، ان مجرد العدالة لا يوجب كون كل ما يصدر عنهم من السنة والا لعممنا الحكم إلى كل عادل سواء كان صحابيا أم غير صحابي ، لورود الحكم على العنوان كما هو الفرض ، وغاية ما تقتضيه العدالة هو كونهم الحكم على العنوان كما هو الفرض ، وغاية ما تقتضيه العدالة هو كونهم لا يتعمدون الخطيئة ، أما مطابقة ما يصدر عنهم للأحكام الواقعية ليكون سنة ، فهذا أجنبي عن مفهوم العدالة تماما . – انتهی – <ref>المصدر السابق -</ref>
وما یقال عن هذه الآیة یقال عن الآیة الثانیة فهی، بالإضافة إلى هذه المؤاخذات على الاستفادة منها والغض عن تسلیم إفادتها لعدالتهم جمیعا، ان مجرد العدالة لا یوجب کون کل ما یصدر عنهم من السنة والا لعممنا الحکم إلى کل عادل سواء کان صحابیا أم غیر صحابی، لورود الحکم على العنوان کما هو الفرض، وغایة ما تقتضیه العدالة هو کونهم الحکم على العنوان کما هو الفرض، وغایة ما تقتضیه العدالة هو کونهم لا یتعمدون الخطیئة، أما مطابقة ما یصدر عنهم للأحکام الواقعیة لیکون سنة، فهذا أجنبی عن مفهوم العدالة تماما. – انتهی – <ref>المصدرالسابق -</ref>  


   
   
2-سنت : دومین دلیلی که برخی جهت حجیت قول صحابه بدان استدلال کرده اند روایاتی است که در این رابطه از پیامبر ص صادر شده است که برخی از انها را دراینجا بیان می کنیم :  
2-سنت: دومین دلیلی که برخی جهت حجیت قول صحابه بدان استدلال کرده‌اند روایاتی است که در این رابطه از پیامبر ص صادر شده است که برخی از آنها را دراینجا بیان می‌کنیم:  
 
 
- أوصيكم بتقوى الله والسمع والطاعة وإن كان عبدا حبشيا فإنه من يعش منك يرى بعدى اختلافا كثيرا فعليكم بسنتي وسنة الخلفاء الراشدين المهديين وعضوا عليها بالنواجذ - مسند احمد ج 4ص 126
-تفترق أمتي على ثلاث وسبعين فرقه كلهن في النار الا واحدة ما أنا عليه اليوم وأصحابي - کنزالعمال ج 1ص 210
 


-مثل أصحابي مثل الملح في الطعام لا يصلح الطعام إلا بالملح . کنزالعمال ج 1ص531)-
- أوصیکم بتقوى الله والسمع والطاعة وإن کان عبدا حبشیا فإنه من یعش منک یرى بعدى اختلافا کثیرا فعلیکم بسنتی وسنة الخلفاء الراشدین المهدیین وعضوا علیها بالنواجذ - مسند احمد ج 4ص 126
-إن الله اختار أصحابي على العالمين سوى النبيين والمرسلين واختار لي من أصحابي أربعة أبا بكر وعمر وعثمان وعليا رحمهم الله فجعلهم أصحابي وقال في أصحابي كلهم خير واختار أمتي على الأمم واختار من أمتي أربعة قرون القرن الأول والثاني والثالث والرابع- مجمع الزوائد ج 10ص 16
-تفترق أمتی على ثلاث وسبعین فرقه کلهن فی النار الا واحدة ما أنا علیه الیوم وأصحابی - کنزالعمال ج 1ص 210


-مثل أصحابی مثل الملح فی الطعام لا یصلح الطعام إلا بالملح. کنزالعمال ج 1ص531)-
-إن الله اختار أصحابی على العالمین سوى النبیین والمرسلین واختار لی من أصحابی أربعة أبا بکر وعمر وعثمان وعلیا رحمهم الله فجعلهم أصحابی وقال فی أصحابی کلهم خیر واختار أمتی على الأمم واختار من أمتی أربعة قرون القرن الأول والثانی والثالث والرابع- مجمع الزوائد ج 10ص 16


- اصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم- تحفه الاحوذی ج 10ص 155-
- اصحابی کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم- تحفه الاحوذی ج 10ص 155-
أيضا : ان الله اختار أصحابي على جميع العالمين سوى النبيين والمرسلين ، واختار لي منهم أربعة : أبا بكر وعمر وعثمان وعليا ، فجعلهم خير أصحابي وفي أصحابي كلهم خير. ويروى ایضا في بعض الاخبار وأصحابي كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم ، إلى غير ذلك مما في معناه – انتهی - <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 212-</ref>
أیضا: ان الله اختار أصحابی على جمیع العالمین سوى النبیین والمرسلین، واختار لی منهم أربعة: أبا بکر وعمر وعثمان وعلیا، فجعلهم خیر أصحابی وفی أصحابی کلهم خیر. ویروى ایضا فی بعض الاخبار وأصحابی کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم، إلى غیر ذلک مما فی معناه – انتهی - <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 212-</ref>


   
   
مولف کتاب الاصول العامه للفقه المقارن در پاسخ این استدلال می فرماید :  
مولف کتاب الاصول العامه للفقه المقارن در پاسخ این استدلال می‌فرماید:  
 


نقد و بررسی  
نقد و بررسی  


باید گفت : روایات مذکور با قطع نظر از ضعف سندی ، مفادشان نیز در اثبات مدعی ضعیف است چون ادعای صدور و حجیت انها ازناحیه شارع مستلزم تناقض می باشد .
باید گفت: روایات مذکور با قطع نظر از ضعف سندی، مفادشان نیز در اثبات مدعی ضعیف است چون ادعای صدور و حجیت آنها ازناحیه شارع مستلزم تناقض می‌باشد.  
 


در موسوعه اصول الفقه المقارن نسبت به ضعف سندی روایات مذکور امده است :
در موسوعه اصول الفقه المقارن نسبت به ضعف سندی روایات مذکور امده است:  
والجواب عن هذه الأحاديث ونظائرها - بعد التغافل عن أسانيدها وحساب ما جاء في بعضها من الطعون أمثال ما ذكره ابن حزم عن حديث أصحابي كالنجوم من أنه حديث موضوع مكذوب باطل ، وقال أحمد : حديث لا يصح ، وقال البزار : لا يصح هذا الكلام عن النبي  صلى الله عليه وآله - ان هذه الروايات لا يمكن الاخذ بظاهر بعضها ،
والجواب عن هذه الأحادیث ونظائرها - بعد التغافل عن أسانیدها وحساب ما جاء فی بعضها من الطعون أمثال ما ذکره ابن حزم عن حدیث أصحابی کالنجوم من أنه حدیث موضوع مکذوب باطل، وقال أحمد: حدیث لا یصح، وقال البزار: لا یصح هذا الکلام عن النبی صلى الله علیه وآله - ان هذه الروایات لا یمکن الاخذ بظاهر بعضها،


ایشان در نقد استناد به روایات مذکور در حجیت قول صحابه می‌نویسد:


ایشان در نقد استناد به روایات مذکور در حجیت قول صحابه می نویسد  : 
وأول ما یرد على الروایة الأولى ونظائرها من الروایات الآمرة بالاقتداء بهم، استحالة صدور مضمونها من المعصوم لاستحالة ان یعبدنا الشارع بالمتناقضین، وتناقض سیرة الخلفاء فی نفسها من أوضح الأمور لمن قرأ تأریخهم واستقرأ ما صدر عنهم من أحداث. وحسبک ان سیرة الشیخین مما عرضت على الإمام علی (علیه‌السلام) یوم الشورى، فأبى التقید بها ولم یقبل الخلافة لذلک، وقبلها عثمان وخرج علیها بإجماع المؤرخین، وفی أیام خلافة الامام، نقض کل ما أبرمه الخلیفة عثمان، وخرج على سیرته سواء فی توزیع الأموال أم المناصب أم أسلوب الحکم، والشیخان نفسهما مختلفا السیرة، فأبوبکر ساوى فی توزیع الأموال الخراجیة وعمر فاوت فیها، وأبوبکر کان یرى طلاق الثلاث واحدا، وعمر شرعه ثلاثا، وعمر منع عن المتعتین، ولم یمنع عنهما الخلیفة الأول ونظائر ذلک أکثر من أن تحصى وعلى هذا، فأیة هذه السیر هی السنة؟ وهل یمکن ان تکون کلها سنة حاکیة عن الواقع، وهل یتقبل الواقع الواحد حکمین متناقضین ؟! <ref>الاصول العامه للفقه المقارن ص 140-138</ref>


وأول ما يرد على الرواية الأولى ونظائرها من الروايات الآمرة بالاقتداء بهم ، استحالة صدور مضمونها من المعصوم لاستحالة ان يعبدنا الشارع بالمتناقضين ، وتناقض سيرة الخلفاء في نفسها من أوضح الأمور لمن قرأ تأريخهم واستقرأ ما صدر عنهم من أحداث . وحسبك ان سيرة الشيخين مما عرضت على الإمام علي ( عليه السلام ) يوم الشورى ، فأبى التقيد بها ولم يقبل الخلافة لذلك ، وقبلها عثمان وخرج عليها بإجماع المؤرخين ، وفي أيام خلافة الامام ، نقض كل ما أبرمه الخليفة عثمان ، وخرج على سيرته سواء في توزيع الأموال أم المناصب أم أسلوب الحكم ، والشيخان نفسهما مختلفا السيرة ، فأبو بكر ساوى في توزيع الأموال الخراجية وعمر فاوت فيها ، وأبو بكر كان يرى طلاق الثلاث واحدا ، وعمر شرعه ثلاثا ، وعمر منع عن المتعتين ، ولم يمنع عنهما الخليفة الأول ونظائر ذلك أكثر من أن تحصى    وعلى هذا ، فأية هذه السير هي السنة ؟ وهل يمكن ان تكون كلها سنة حاكية عن الواقع ، وهل يتقبل الواقع الواحد حكمين متناقضين ؟ ! <ref>الاصول العامه للفقه المقارن ص  140-138</ref>
مضمون گفتار فوق بیان تناقض در سیره خلفا با یکدیگر است بنابراین چگونه شارع امر به تبعیت از سیره‌های متناقض اصحاب می‌کند؟


مضمون گفتار فوق بیان تناقض در سیره خلفا با یکدیگر است بنابراین چگونه شارع امر به تبعیت از سیره های متناقض اصحاب می کند ؟
مولف کتاب ارزشمند الاصول العامه للفقه المقارن در نقد و بررسی ادله روائی قائلین به حجیت قول صحابه می‌نویسد:


على أن بعض هذه الروایات أضیق من المدعى لاختصاصها بالخلفاء الراشدین کالروایة الأولى، فتعمیمها إلى مختلف الصحابة لا یتضح له وجه، والروایات الباقیة أجنبیة عن إفادة إثبات جعل الحجیة لما یصدر عنهم وغایة ما تدل علیه - لو صحت أسانیدها - مدحهم والثناء علیهم، والمدح والثناء لا یرتبطان بعالم جعل الحجیة للممدوحین. <ref>الاصول العامه للفقه المقارن ص 139</ref>


مولف کتاب ارزشمند الاصول العامه للفقه المقارن  در نقد و بررسی ادله روائی قائلین به حجیت قول صحابه می نویسد  :
مفاد گفتار فوق آن است که برخی از روایات مذکور- نظیر روایت اول - اخص از مدعاست چون اختصاص به خلفاء راشدین داشته و برخی دیگر هم ربطی به حجیت کلام صحابه ندارد چون فقط درمقام مدح و ثناء صحابه است.


ایشان در ادامه می‌نویسد:


على أن بعض هذه الروايات أضيق من المدعى لاختصاصها بالخلفاء الراشدين كالرواية الأولى ، فتعميمها إلى مختلف الصحابة لا يتضح له وجه ، والروايات الباقية أجنبية عن إفادة إثبات جعل الحجية لما يصدر عنهم وغاية ما تدل عليه - لو صحت أسانيدها - مدحهم والثناء عليهم ، والمدح والثناء لا يرتبطان بعالم جعل الحجية للممدوحين . <ref>الاصول العامه للفقه المقارن ص 139</ref>
روایات مذکور حتی بنابر تمامیت دلالت، بوسیله روایاتی که مبین ارتداد اکثریت صحابه است تخصیص خورده است:


على أن هذه الروایات - على تقدیر تمامیة دلالتها - مخصصة بما دل على ارتداد أکثرهم، ففی صحیح البخاری عن أبی هریرة عن النبی صلى الله علیه وآله قال: بینا أنا قائم إذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بینی وبینهم فقال: هلم، فقلت: أین؟ قال إلى النار والله، قلت: وما شأنهم؟ قال: انهم ارتدوا بعدک على أدبارهم القهقری، ثم إذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بینی وبینهم، فقال: هلم، قلت: أین؟ قال: إلى النار والله، قلت: ما شأنهم؟ قال: إنهم ارتدوا بعدک على أدبارهم القهقری، فلا أراه یخلص منهم إلا مثل همل النعم


مفاد گفتار فوق ان است که برخی از روایات مذکور- نظیر روایت اول -  اخص از مدعاست چون اختصاص به خلفاء راشدین داشته و برخی دیگر هم ربطی به حجیت کلام صحابه ندارد چون فقط درمقام مدح و ثناء صحابه است. 
ایشان در ادامه به ذکر روایات دیگری که با روایات فوق اشتراک مضمونی دارد می‌پردازد:


وفی روایته الأخرى عن سهل بن سعد قال: (قال النبی (صلى الله علیه وآله): إنی فرطکم على الحوض من مر علی شرب، ومن شرب لم یظمأ أبدا، لیردن علی أقوام أعرفهم ویعرفونی، ثم یحال بینی وبینهم فأقول: انهم منی، فیقال انک لا تدری ما أحدثوا بعدک، فأقول سحقا سحقا لمن غیر بعدی وفی روایته الثالثة عن انس عن النبی (صلى الله علیه وآله) قال: (لیردن علی ناس من أصحابی الحوض حتى عرفتهم اختلجوا دونی، فأقول أصحابی، فیقول: لا تدری ما أحدثوا بعدک – انتهی - <ref>المصدرالسابق ص 139</ref>.


ایشان در ادامه می نویسد :  
3-سومین دلیل بر حجیت قول صحابه که برخی از اهل سنت بدان استدلال کرده‌اند سیره علماء در تقدیم قول صحابه بر اقوال دیگران است ّ: در کتاب موسوعه اصول الفقه المقارن امده است:
ثالثها تقدیم جمهور العلماء ما علیه الصحابه عند التعارض فی الاقوال فبعضهم قدم مطلق الصحابه واخر ابابکر و عمر و اخر الخلفاء الاربعه هذا مضافا الی ما یکنون بهم من الاحترام الفائق و المدح و التقلید- طبقا لرای البعض - و هدا یعنی اعتمادهم سنتهم <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 212-</ref>


روایات مذکور حتی بنابر تمامیت دلالت ، بوسیله روایاتی که مبین ارتداد اکثریت صحابه است تخصیص خورده است :
در موسوعه مذکور به نقد این دلیل توسط ناقدین - دراینکه دلیل مذکور اختصاص به باب تعارض داشته وفقط اوثقیت نقل صحابه را نسبت به دیگران ثابت می‌کند- اینچنین اشاره شده است:  
فرد هذاالدلیل: ….بانه غریب عن المقام و الترجیح و الثناء و المدح الوارد عن جمهور العلماء عند التعارض خاص فیما نقل من آثار عن الرسول فالدلیل خاص فی تراجیح الروایا ت و ان نقلهم اوثق من غیرهم – انتهی - <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 212</ref>


4-روایاتی که بر لزوم محبت به صحابه دارد:
در موسوعه اصول الفقه المقارن در این زمینه امده است:


على أن هذه الروايات - على تقدير تمامية دلالتها - مخصصة بما دل على ارتداد أكثرهم ، ففي صحيح البخاري عن أبي هريرة عن النبي  صلى الله عليه وآله  قال : بينا أنا قائم إذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال : هلم ، فقلت : أين ؟ قال إلى النار والله ، قلت : وما شأنهم ؟ قال : انهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقري ، ثم إذا زمرة حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم ، فقال : هلم ، قلت : أين ؟ قال : إلى النار والله ، قلت : ما شأنهم ؟ قال : إنهم ارتدوا بعدك على أدبارهم القهقري ، فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم
الدلیل الرابع لحجیه قول الصحابه الاحادیث التی اوجبت محبتهم و ذمت من ابغضهم و ان من احبهم احب النبی و من ابغضهم ابغض النبی


 
مخالفین حجیت قول صحابه در رد دلیل مذکور می‌گویند:
ایشان در ادامه به ذکر روایات دیگری  که با روایات فوق  اشتراک مضمونی دارد می پردازد :
 
 
وفي روايته الأخرى عن سهل بن سعد قال : ( قال النبي ( صلى الله عليه وآله ) : إني فرطكم على الحوض من مر علي شرب ، ومن شرب لم يظمأ أبدا ، ليردن علي أقوام أعرفهم ويعرفوني ، ثم يحال بيني وبينهم فأقول : انهم مني ، فيقال انك لا تدري ما أحدثوا بعدك ، فأقول سحقا سحقا لمن غير بعدي  وفي روايته الثالثة عن انس عن النبي ( صلى الله عليه وآله ) قال : ( ليردن علي ناس من أصحابي الحوض حتى عرفتهم اختلجوا دوني ، فأقول أصحابي ، فيقول : لا تدري ما أحدثوا بعدك – انتهی - <ref>المصدرالسابق ص 139</ref>.
 
 
3-سومین دلیل  بر حجیت قول صحابه که برخی از اهل سنت بدان استدلال کرده اند سیره  علماء در تقدیم قول صحابه بر اقوال دیگران است ّ: در کتاب موسوعه اصول الفقه المقارن امده است :
ثالثها تقدیم جمهور العلماء  ما علیه الصحابه عند التعارض فی الاقوال فبعضهم قدم مطلق الصحابه واخر ابابکر و عمر و اخر الخلفاء الاربعه  هذا مضافا الی ما یکنون بهم من الاحترام الفائق و المدح و التقلید-  طبقا لرای البعض -  و هدا یعنی اعتمادهم سنتهم <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 212-</ref>
 
 
در موسوعه مذکور به نقد این دلیل توسط ناقدین - دراینکه دلیل مذکور اختصاص به باب تعارض داشته وفقط  اوثقیت نقل صحابه را نسبت به دیگران ثابت می کند-  اینچنین اشاره شده است :
فرد هذاالدلیل: ….بانه غریب عن المقام و الترجیح  و الثناء و المدح الوارد عن جمهور العلماء عند التعارض خاص فیما نقل من اثار عن الرسول فالدلیل خاص فی تراجیح الروایا ت و ان نقلهم اوثق من غیرهم – انتهی - <ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 212</ref>
 
 
4-روایاتی که بر لزوم محبت به صحابه دارد :
در موسوعه اصول الفقه المقارن در این زمینه امده است :
 
 
الدلیل الرابع  لحجیه قول الصحابه الاحادیث التی اوجبت  محبتهم و ذمت من ابغضهم و ان من احبهم احب النبی و من ابغضهم ابغض النبی
 
 
مخالفین حجیت قول صحابه در رد دلیل مذکور می گویند :


    
    
فرد هذه الدلیل ایضا : ...بان الحدیث المزبور لیس کافیا لمنح سنتهم الحجیه و اعطائهم صفه المشرعین او الحاق منزلتهم بمنزله النبوه و هو لاینفی عنهم الخطا و السهو و الغفله – انتهی  
فرد هذه الدلیل ایضا:...بان الحدیث المزبور لیس کافیا لمنح سنتهم الحجیه و اعطائهم صفه المشرعین او الحاق منزلتهم بمنزله النبوه و هو لاینفی عنهم الخطا و السهو و الغفله – انتهی  
<ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 211</ref>
<ref>موسوعه اصول الفقه المقارن ج 4ص 211</ref>


== نتیجه ==
از مباحثی که در موضوع حجیت قول صحابه از برخی اعلام اهل سنت نقل شد معلوم گردید که هیچیک از این ادله وافی به مقصود قائلین به حجیت قول صحابه نمی‌باشد لازم به ذکر است که بیشتر اهل سنت بویژه متاخرین از آنان گرچه برای صحابه ارزش و اعتبار خاصی قائلند اما گفتار و سنت اصحابه از منظر آنان حجیت نداشته و آن را جزء سنت نبوی نمی‌دانند.


==نتیجه==  
== پانویس ==
 
{{پانویس}}
از مباحثی که در موضوع حجیت قول صحابه از برخی اعلام اهل سنت نقل شد معلوم گردید  که هیچیک از این ادله وافی به مقصود قائلین به حجیت قول صحابه نمی باشد  لازم به ذکر است که بیشتر اهل سنت بویژه متاخرین از انان گرچه برای صحابه ارزش و اعتبار خاصی قائلند اما گفتار و سنت اصحابه از منظر انان حجیت نداشته  و ان  را  جزء سنت نبوی نمی دانند .
==منابع==
 
[[پانویس]]
 
[[رده: مقالات ، علوم حدیثی مقارن،نقد الحدیث ،نقد المتن]]


<references />
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:علوم مقارن]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش