زارگیریه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''زارگیریه‏''' طایفه‏ اى از [[شیعه]] هستند كه در [[بندر عباس]] و اطراف آن سكنى دارند.
'''زارگیریه‏''' طایفه‏ اى از [[شیعه]] هستند که در [[بندر عباس]] و اطراف آن سکنى دارند.


==تاریخچه==
==تاریخچه==
خط ۵: خط ۵:


==آداب و رسوم==
==آداب و رسوم==
اعمال زارگیران به نوعی به جادوگری شباهت دارد.آن ها به شیخ خود «بابا» مى‏ گویند. بابا با چند تن از همراهان خود، ارواح خبیثه را با «زار» گرفتن از تن شخص مجنون خارج مى‏ كند. زارگیران گرد هم جمع می شوند و با نواختن دُهُلى به نام «لایبا» و زدن خیزران بر بدن شخص جن زده، شیطان یا جن یا روح خبیث را از تن او بیرون مى ‏كنند. حین انجام مراسم، شخص بابا از خود بیخود مى ‏شود و در ضمن این اعمال، گیاهان مخصوصى در كنار شخص جن‏ زده دود مى شود تا بوى آن به مشام وى برسد. ممكن است كسى كه «زار» در تن او جاى گرفته، توسط آن روح به وى وحى شود و به غیب گویى بپردازد. گاهى زنى جادوگر متصدى بیرون آوردن «زار» از تن بیمار مى‏ شود. از جمله مراسم بیرون آوردن «زار»، قربانى كردن مرغ است.
اعمال زارگیران به نوعی به جادوگری شباهت دارد.آن ها به شیخ خود «بابا» مى‏ گویند. بابا با چند تن از همراهان خود، ارواح خبیثه را با «زار» گرفتن از تن شخص مجنون خارج مى‏ کند. زارگیران گرد هم جمع می شوند و با نواختن دُهُلى به نام «لایبا» و زدن خیزران بر بدن شخص جن زده، شیطان یا جن یا روح خبیث را از تن او بیرون مى ‏کنند. حین انجام مراسم، شخص بابا از خود بیخود مى ‏شود و در ضمن این اعمال، گیاهان مخصوصى در کنار شخص جن‏ زده دود مى شود تا بوى آن به مشام وى برسد. ممکن است کسى که «زار» در تن او جاى گرفته، توسط آن روح به وى وحى شود و به غیب گویى بپردازد. گاهى زنى جادوگر متصدى بیرون آوردن «زار» از تن بیمار مى‏ شود. از جمله مراسم بیرون آوردن «زار»، قربانى کردن مرغ است.


==پراکندگی جغرافیایی==
==پراکندگی جغرافیایی==
زارگیران در بلاد آفریقا فراوان اند و البته در كشور عمان نیز حضور دارند و جمع كلمه زار در زبان ایشان «زران» است كه در زبان سومالى این كلمه تبدیل به سار شده است.
زارگیران در بلاد آفریقا فراوان اند و البته در کشور عمان نیز حضور دارند و جمع کلمه زار در زبان ایشان «زران» است که در زبان سومالى این کلمه تبدیل به سار شده است.


==آثار مربوطه==
==آثار مربوطه==
درباره این طایفه، كتابى به نام «اهل هوى» به زبان فارسى منتشر شده است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ  دوم، ص 209 با ویرایش و اصلاحات  در عبارات.</ref> <ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج 10، ص 329- 331.
درباره این طایفه، کتابى به نام «اهل هوى» به زبان فارسى منتشر شده است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ  دوم، ص 209 با ویرایش و اصلاحات  در عبارات.</ref> <ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج 10، ص 329- 331.
</ref>
</ref>


خط ۲۱: خط ۲۱:
بنا بر نقل برخی از منابع، زعفرانی ظاهرا از مردم ری بوده که در قرن سوم هجری قمری زندگی می کرد. وی معاصر حسین بن نجار بود. سمعانی در کتاب انساب نام وی را می آورد، اما فرقه ای را به او نسبت نمی دهد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>
بنا بر نقل برخی از منابع، زعفرانی ظاهرا از مردم ری بوده که در قرن سوم هجری قمری زندگی می کرد. وی معاصر حسین بن نجار بود. سمعانی در کتاب انساب نام وی را می آورد، اما فرقه ای را به او نسبت نمی دهد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>


== خصوصیات اخلاقی==
==خصوصیات اخلاقی==
زعفرانی بنده شهرت بود و میل داشت که در تمام دنیا مشهور شود به همین جهت شخصی را به مزدوری گرفت و به مکه فرستاد تا در موسم حج او را دشنام دهد و لعنت کند تا از این راه حواس حاجیان را به خود جلب کرده و به شهرت برسد.
زعفرانی بنده شهرت بود و میل داشت که در تمام دنیا مشهور شود به همین جهت شخصی را به مزدوری گرفت و به مکه فرستاد تا در موسم حج او را دشنام دهد و لعنت کند تا از این راه حواس حاجیان را به خود جلب کرده و به شهرت برسد.
برخی از پیروان زعفرانیه خوردن انگور و کشمش را برای خود منع و حرام کردند و مى‏ گفتند: چون زعفرانى انگور بسیار دوست مى ‏داشت، از این رو چیزى را كه او خیلى دوست داشت بر خود روا نمى‏ داریم. م<ref>شکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح و جابجای عبارات.</ref>
برخی از پیروان زعفرانیه خوردن انگور و کشمش را برای خود منع و حرام کردند و مى‏ گفتند: چون زعفرانى انگور بسیار دوست مى ‏داشت، از این رو چیزى را که او خیلى دوست داشت بر خود روا نمى‏ داریم. م<ref>شکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح و جابجای عبارات.</ref>
                
                
==اعتقادات==
==اعتقادات==
عبد القاهر بغدادی در باره این شخص می گوید که وی همواره سخنان متناقضی بیان می کرد. می گفت که کلام خداى متعال غیر اوست و هر چیزى كه غیر خداى متعال باشد مخلوق است. اما در موضعی دیگر می گفت که سگ شرف دارد بر کسی که بگوید سخن خدا مخلوق است.
عبد القاهر بغدادی در باره این شخص می گوید که وی همواره سخنان متناقضی بیان می کرد. می گفت که کلام خداى متعال غیر اوست و هر چیزى که غیر خداى متعال باشد مخلوق است. اما در موضعی دیگر می گفت که سگ شرف دارد بر کسی که بگوید سخن خدا مخلوق است.
عزّ الدین ابن اثیر، در كتاب «اللباب فى تهذیب الانساب» آورده است  که زعفرانى معتقد بود که  قرآن «محدث» و كلام او غیر از اوست  و هر چیزی كه غیر از او باشد، «مخلوق» است. اما  در نقلی دیگر مى‏ گفت: هركسی قائل به خلق قرآن باشد، كافر است و این دو سخن متناقض است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح و جابجایی عبارات</ref> <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق،  به اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره،  سال 1948 میلادی، ص 126- 127</ref> <ref>بغدادی ابو منصور بن طاهر، الملل و النحل، تحقیق دکتر نادر البیرنصرى، بیروت،  سال 1970میلادی، ص 143</ref>
عزّ الدین ابن اثیر، در کتاب «اللباب فى تهذیب الانساب» آورده است  که زعفرانى معتقد بود که  قرآن «محدث» و کلام او غیر از اوست  و هر چیزی که غیر از او باشد، «مخلوق» است. اما  در نقلی دیگر مى‏ گفت: هرکسی قائل به خلق قرآن باشد، کافر است و این دو سخن متناقض است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح و جابجایی عبارات</ref> <ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق،  به اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره،  سال 1948 میلادی، ص 126- 127</ref> <ref>بغدادی ابو منصور بن طاهر، الملل و النحل، تحقیق دکتر نادر البیرنصرى، بیروت،  سال 1970میلادی، ص 143</ref>
<ref>حسنی رازی مرتضی، تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام، به اهتمام عباس اقبال آشتیانى، تهران،  سال 1313هجری شمسی، ص 62</ref>
<ref>حسنی رازی مرتضی، تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام، به اهتمام عباس اقبال آشتیانى، تهران،  سال 1313هجری شمسی، ص 62</ref>
                
                
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش