جنگ تبوک: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۱۰۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
<br>
<br>
رسول خدا(ص)برای تجهیز این سپاه گران که تا به آن روز در اسلام سابقه نداشت از همه قبایل اطراف کمک گرفت و حتی نامه‌ای به [[مکه]] نوشت و '''عتاب بن اسید''' فرماندار خود را که در مکه منصوب کرده بود مأمور کرد تا قبایل اطراف را برای حرکت بسیج کند و برای هر قبیله‌ای پرچمی جدا و امیری مستقل تعیین کرد و مخارج عظیم آن را نیز از راه زکات و کمک مالی ثروتمندان تأمین نمود.
رسول خدا(ص)برای تجهیز این سپاه گران که تا به آن روز در اسلام سابقه نداشت از همه قبایل اطراف کمک گرفت و حتی نامه‌ای به [[مکه]] نوشت و '''عتاب بن اسید''' فرماندار خود را که در مکه منصوب کرده بود مأمور کرد تا قبایل اطراف را برای حرکت بسیج کند و برای هر قبیله‌ای پرچمی جدا و امیری مستقل تعیین کرد و مخارج عظیم آن را نیز از راه زکات و کمک مالی ثروتمندان تأمین نمود.
<br>
=کارشکنی ها=
<br>
ناگفته پیداست که در چنین شرایطی یک عده منفی باف و مخالف هم هستند که به واسطه علاقه مفرط به دنیا و نداشتن ایمان و نبودن روح فداکاری در آنان، برای خود بهانه ها می‌تراشند تا از زیر بار وظیفه دینی شانه خالی کنند و بلکه برای افراد دیگر نیز وظیفه تعیین کرده و دست به کار شکنی و مخالفت می زنند و تا جایی که بتوانند مانع پیشرفت کارها می‌شوند، بخصوص که در دل هم نفاق و عداوت و دشمنی با اصل هدف و مرام داشته باشند.
<br>
محیط مدینه هم که از نخستین روز ورود پیغمبر اسلام آلوده به چنین افراد منافقی بود و در فرصت‌های مختلف از کارشکنی و مشوب ساختن اذهان عمومی نسبت به رهبر عالی قدر اسلام و اهداف عالیه او خودداری نمی‌کردند وقتی از ماجرا مطلع شدند به اقتضای طبیعت آلوده و ناپاک خود با تبلیغات مسموم و نیش زدن از شرکت افراد در این جهاد مقدس با هر وسیله و امکان، جلوگیری می‌نمودند و کم کم پا را فراتر نهاده به صورت گروهی و دسته جمعی به فعالیت‌های مخفی و پنهانی علیه پیغمبر اسلام و منع از بسیج لشکر دست زدند.
<br>
از آن جمله شخصی است به نام جد بن قیس که وقتی پیغمبر اسلام به او پیشنهاد شرکت در جنگ با رومیان را داد برای تراشیدن بهانه و عذر و یا به صورت استهزا و تمسخر، در پاسخ آن حضرت گفت:«من به زنان علاقه زیادی دارم و می ترسم وقتی زنان زیبای روم را ببینم نتوانم خودداری کنم و به فتنه دچار شوم!».
<br>
این بهانه به قدری زننده و شرم آور بود که خدای تعالی گفتار او را در ضمن آیه‌ای در [[قرآن]] بیان فرموده و خود عهده‌دار پاسخ آن گردید که فرماید: «و منهم من یقول اذن لی و لا تفتنی ألا فی الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحیطة بالکافرین»<ref>سوره توبه،آیه .49</ref>
<br>
(و برخی از آنها گویند به ما اجازه بده(تا در شهر بمانیم)و ما را دچار فتنه مکن! آگاه باش که اینان به فتنه در افتادند و همانا دوزخ به کافران احاطه دارد.)
<br>
و جمعی هم بودند که گرمای هوا را بهانه کرده و از رفتن به جنگ خودداری کردند و به دیگران نیز می‌گفتند: در این گرمای سخت به این سفر نروید که آنان را نیز خدای تعالی به آتش جهنم بیم داده و در پاسخشان فرموده: «قل نار جهنم أشد حرا لو کانوا یفقهون، فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا جزاءا بما کانوا یکسبون»<ref>سوره توبه،آیه های 82 .81</ref>
<br>
(به اینها بگو آتش جهنم گرمتر است اگر می فهمند،اینان باید کم بخندند و بسیار گریه کنند که به جزای سخت کردار خود خواهند رسید.)
<br>
و آیات زیاد دیگری که در مذمت بهانه جویان و متخلفان از جنگ تبوک و منافقانی که مانع شرکت و حرکت دیگران نیز بودند نازل شده و ضمن پاسخ‌های محکمی که به آنها داده شده وعده‌گاه آنها را آتش دوزخ و عدالت الهی قرار داده است.<ref>بحار الانوار،ج 21،ص 185 به بعد</ref>
<br>
<br>
۱٬۵۶۹

ویرایش