۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[محمد بن عبدالله (خاتم الأنبیاء)' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)') |
|||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:تمدن اسلامی.jpg |جایگزین=تمدن اسلامی]]</div> | <div class="wikiInfo">[[پرونده:تمدن اسلامی.jpg |جایگزین=تمدن اسلامی]]</div> | ||
'''تمدن اسلامی''' با اساس نگرش توحیدی، تمدنی است [[ایدئولوژی|ایدئولوژیک]] با مجموعهای از ساختهها و اندوختههای معنوی و مادی [[جامعه اسلامی]] که انسان را به سوی کمال معنوی و مادی سوق میدهد؛ البته باید توجه داشت؛ مراد از تمدن حداقل در نگاه ما، وجود ساختمانها و بناهای بزرگ و مجلل نیست. امروزه عموم تمدنهای گذشته را با بناهای آن میشناسند و ساختمانهایی مانند [[مسجد اموی]] و... را یادبود تمدن اسلامی برمیشمارند. | '''تمدن اسلامی''' با اساس نگرش توحیدی، تمدنی است [[ایدئولوژی|ایدئولوژیک]] با مجموعهای از ساختهها و اندوختههای معنوی و مادی [[جامعه اسلامی]] که انسان را به سوی کمال معنوی و مادی سوق میدهد؛ البته باید توجه داشت؛ مراد از تمدن حداقل در نگاه ما، وجود ساختمانها و بناهای بزرگ و مجلل نیست. امروزه عموم تمدنهای گذشته را با بناهای آن میشناسند و ساختمانهایی مانند [[مسجد اموی]] و... را یادبود تمدن اسلامی برمیشمارند. | ||
در این تمدن نقش [[شیعیان]] و پیروان مکتب [[اهل بیت | در این تمدن نقش [[مذهب شیعه|شیعیان]] و پیروان مکتب [[اهل بیت|اهلبیت]] (مانند بسیاری از گروههای دیگر) نقشی مهم و اثرگذار بوده است. | ||
== تمدن اسلامی == | == تمدن اسلامی == | ||
در تعریف تمدن اسلامی باید گفت که این تمدن نوع خاصی از زندگی است که تابع داشتهها و دستاوردهای معطوف به نیازهای انسانی است که در سایه آموزههای اسلامی درگذر زمان در جامعه مسلمانان نهادینه شده است؛ بنابراین تمدن اسلامی لزوماً برآمده از [[دین|دیانت]] اسلامی یا برساخته مسلمانان نیست، بلکه محصولی است که ذیل چتر [[اسلام]] در جامعه مسلمانی شکلگرفته است. بیتردید اگر اسلام نبود و مسلمانان کنشهای خود را با آن منطبق نمیساختند، چنین تمدنی هرگز سر برنمیآورد. | در تعریف تمدن اسلامی باید گفت که این تمدن نوع خاصی از زندگی است که تابع داشتهها و دستاوردهای معطوف به نیازهای انسانی است که در سایه آموزههای اسلامی درگذر زمان در جامعه مسلمانان نهادینه شده است؛ بنابراین تمدن اسلامی لزوماً برآمده از [[دین|دیانت]] اسلامی یا برساخته مسلمانان نیست، بلکه محصولی است که ذیل چتر [[اسلام]] در جامعه مسلمانی شکلگرفته است. بیتردید اگر اسلام نبود و مسلمانان کنشهای خود را با آن منطبق نمیساختند، چنین تمدنی هرگز سر برنمیآورد. | ||
[[ژوزف بورلو]]، در کتاب تمدن اسلامی میگوید: در اوایل قرن اول هجری [[دین]] جدیدی در [[عربستان]] ظاهر شد که تاریخ جهان را متحول کرد. این دین که بر [[پیامبر]]، [[ | [[ژوزف بورلو]]، در کتاب تمدن اسلامی میگوید: در اوایل قرن اول هجری [[دین]] جدیدی در [[عربستان]] ظاهر شد که تاریخ جهان را متحول کرد. این دین که بر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر]]، [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه)]] نازل شد، بر اعتقاد راسخ به خدای واحد متکی است. پیروان دین اسلام بهسرعت کشورهای [[خاورمیانه]] را فتح کردند و اسلام و زبان عربی را در این منطقه که دارای تمدنهای قدیمی بود گسترش و رواج دادند. از تلاقی این دین و میراث [[یونان]] و [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]]، تمدن جدیدی حاصل شد. | ||
اسلام بنا به نوشته لوتروپ استودارد، تاریخنگار آمریکایی در کتاب «امروز با [[مسلمین]] یا عالم نو اسلام»، از تمدنهای مشهوری است که تاریخ عمومی دنیا با آن زینت یافته و با آثار درخشان خود تا ابد تاریخ را پر کرده است. | اسلام بنا به نوشته لوتروپ استودارد، تاریخنگار آمریکایی در کتاب «امروز با [[مسلمین]] یا عالم نو اسلام»، از تمدنهای مشهوری است که تاریخ عمومی دنیا با آن زینت یافته و با آثار درخشان خود تا ابد تاریخ را پر کرده است. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== تمدن نوین اسلامی == | == تمدن نوین اسلامی == | ||
این سؤال مطرح است که آیا تمدن اسلامی پدیدهای مربوط به گذشته و تاریخ است یا | این سؤال مطرح است که آیا تمدن اسلامی پدیدهای مربوط به گذشته و تاریخ است یا اینکه واقعیتی مستمر و مداوم است که مسئله امروز انسان و جهان نیز هست؟ | ||
در پاسخ به این سؤال باید گفت که تمدن اسلامی با پشتوانه دین اسلام و فرهنگ اسلامی موجودی زنده، پویا، پایا و بالنده است که باوجود فاصله گرفتن از دوران اوج و رنج کشیدن در دوران زوال و انحطاط بهطور دائم در جستجوی احیای تمدنی خویش بوده است. این دغدغهها و تلاشهای احیاگرانه در دو قرن اخیر با شکلگیری نوعی [[بیداری اسلامی]] که از آن با عناوین مختلفی نظیر جنبشهای | در پاسخ به این سؤال باید گفت که تمدن اسلامی با پشتوانه دین اسلام و فرهنگ اسلامی موجودی زنده، پویا، پایا و بالنده است که باوجود فاصله گرفتن از دوران اوج و رنج کشیدن در دوران زوال و انحطاط بهطور دائم در جستجوی احیای تمدنی خویش بوده است. این دغدغهها و تلاشهای احیاگرانه در دو قرن اخیر با شکلگیری نوعی [[بیداری اسلامی]] که از آن با عناوین مختلفی نظیر [[جنبشهای اسلامی]]، [[اسلامگرایی]]، [[رنسانس اسلامی]]، [[تجددخواهی اسلامی]]، [[اصلاحگرایی اسلامی]]، [[اسلام سیاسی]] و … یاد میشود، وارد مرحله جدید و تعیینکنندهای شده است که امروزه از آن با عنوان «تمدن نوین اسلامی» یاد میشود. | ||
[[هرایر دکمجیان]] در بحث «تجدید حیات اسلامی» بهخوبی نشان میدهد که چگونه [[جهان اسلام]] و جهان عرب پس از گذشت از مراحل [[ناسیونالیسم]] ترکی (پانترکیسم)، ناسیونالیسم فارسی (پانایرانیسم)، ناسیونالیسم عربی (پانعربیسم) اکنون سالهاست که وارد عصر تجدید حیات اسلامی یا پاناسلامیسم شده است. | [[هرایر دکمجیان]] در بحث «تجدید حیات اسلامی» بهخوبی نشان میدهد که چگونه [[جهان اسلام]] و جهان عرب پس از گذشت از مراحل [[ناسیونالیسم]] ترکی (پانترکیسم)، ناسیونالیسم فارسی (پانایرانیسم)، ناسیونالیسم عربی (پانعربیسم) اکنون سالهاست که وارد عصر تجدید حیات اسلامی یا پاناسلامیسم شده است. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
ایجاد و اعتلای تمدن تابع یک سری از عوامل و شرایط خاص است که فقدان آنها میتواند رکود و انحطاط تمدن را در پی داشته باشد. موانع شکلگیری تمدن اسلامی را میتوان به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد. عوامل درونی عبارتاند از استبداد حکام، جهالت و بیخبری تودههای مسلمان و عقبماندگی آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و فاصله گرفتن آنها از اسلام نخستین، اختلافات مذهبی و تفسیر نادرست برخی از مفاهیم اسلامی. عوامل بیرونی نیز عبارتاند از نفوذ استعمار غربی و فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام که اغلب بهصورت تهاجم نظامی، سیاسی و فرهنگی بروز مییابد. | ایجاد و اعتلای تمدن تابع یک سری از عوامل و شرایط خاص است که فقدان آنها میتواند رکود و انحطاط تمدن را در پی داشته باشد. موانع شکلگیری تمدن اسلامی را میتوان به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد. عوامل درونی عبارتاند از استبداد حکام، جهالت و بیخبری تودههای مسلمان و عقبماندگی آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و فاصله گرفتن آنها از اسلام نخستین، اختلافات مذهبی و تفسیر نادرست برخی از مفاهیم اسلامی. عوامل بیرونی نیز عبارتاند از نفوذ استعمار غربی و فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام که اغلب بهصورت تهاجم نظامی، سیاسی و فرهنگی بروز مییابد. | ||
از دیگر چالشهای فراروی احیای تمدن اسلامی میتوان به نداشتن رهبری واحد، [[تهاجم فرهنگی]] غرب، اختلافات قومی بین مسلمانان، مشکلات اقتصادی جوامع مسلمانان، عدم اعتقاد به عقلانیت دینی، مقابله غرب با جهان اسلام و نیز تحریف اسلام و وارونه جلوه دادن مفاهیم دینی از سوی برخی افراطیون و گرایش سیاسی حاکمان کشورهای اسلامی ([[لائیک]]، پادشاهی و دنبالهروی قدرتهای بزرگ) اشاره کرد. | از دیگر چالشهای فراروی احیای تمدن اسلامی میتوان به نداشتن رهبری واحد، [[تهاجم فرهنگی]] غرب، اختلافات قومی بین مسلمانان، مشکلات اقتصادی جوامع مسلمانان، عدم اعتقاد به عقلانیت دینی، مقابله غرب با جهان اسلام و نیز تحریف اسلام و وارونه جلوه دادن مفاهیم دینی از سوی برخی افراطیون و گرایش سیاسی حاکمان [[جهان اسلام|کشورهای اسلامی]] ([[لائیک]]، پادشاهی و دنبالهروی قدرتهای بزرگ) اشاره کرد. | ||
درنهایت در پاسخ به این پرسش که آیا تمدن اسلامی قادر است در دنیای کنونی که تحولات بنیادینی یافته، با بازآرایی خود حضوری پویا و رقابتی داشته باشد یا خیر؟ باید اشاره کرد که تمدن اسلامی درگذر زمان و بنا به دلایلی، برای مدتها نتوانست در عرصه رقابت تمدنی نقشآفرینی کند و حضور مؤثری داشته باشد؛ هرچند مسلمانان تا مدتها ازآنچه پیشآمده بود، آگاه نبودند، چون نه با دنیای اطراف خود در ارتباط بودند تا در نگاهی مقایسهای و انتقادی به کاستیهای پیشآمده وقوف یابند، نه اساساً به برتری تمدنی دیگران باور داشتند؛ تا اینکه در یک سده اخیر با گسترش تعامل و آشنایی مسلمانان با جهان غرب و مدرنیته و پیدایش رسانهها و توسعه اطلاعات، دستهای از متفکران نواندیش، در رویکردی مقایسهای میان وضعیت [[جهان اسلام]] و داشتههای دیگران و با رازکاوی اوضاع پیشآمده، در جستجوی راهکارهایی برای برونرفت از آن برآمدند. | درنهایت در پاسخ به این پرسش که آیا تمدن اسلامی قادر است در دنیای کنونی که تحولات بنیادینی یافته، با بازآرایی خود حضوری پویا و رقابتی داشته باشد یا خیر؟ باید اشاره کرد که تمدن اسلامی درگذر زمان و بنا به دلایلی، برای مدتها نتوانست در عرصه رقابت تمدنی نقشآفرینی کند و حضور مؤثری داشته باشد؛ هرچند مسلمانان تا مدتها ازآنچه پیشآمده بود، آگاه نبودند، چون نه با دنیای اطراف خود در ارتباط بودند تا در نگاهی مقایسهای و انتقادی به کاستیهای پیشآمده وقوف یابند، نه اساساً به برتری تمدنی دیگران باور داشتند؛ تا اینکه در یک سده اخیر با گسترش تعامل و آشنایی مسلمانان با جهان غرب و مدرنیته و پیدایش رسانهها و توسعه اطلاعات، دستهای از متفکران نواندیش، در رویکردی مقایسهای میان وضعیت [[جهان اسلام]] و داشتههای دیگران و با رازکاوی اوضاع پیشآمده، در جستجوی راهکارهایی برای برونرفت از آن برآمدند. |