بودیسم یا آیین بودایی پس از اسلام و مسیحیت[۱] از جمله آیین‌هایی است که در سراسر جهان پیرو دارند. بودیسم آیین‌های رایج در شرق آسیا و دارای اماکن زیارتی مقدس و مناسکی همانند حج و عمره می‌باشد.

بودیسم
بودیسم
نام بودیسم یا آیین بودایی یا بوداگرایی (به انگلیسی: Buddhism)

بر پایه آمار سال ۲۰۰۵م. این آیین ۳۶۰ میلیون پیرو در سراسر جهان دارد.. این دین برپایه فلسفه‌ای مبتنی بر آموزه‌های سیدارتا گوتاما که در حدود ۵۶۶ (پیش از میلاد) تا ۴۸۶ (پیش از میلاد) می‌زیسته، است.

آیین بودا به تدریج از هندوستان به سراسر آسیا، آسیای میانه، تبت، سریلانکا، یمن، آسیای جنوب شرقی و نیز کشورهای خاور دور مانند چین، مغولستان، کره و ژاپن راه یافت.

معنای بودا

لقب بودا [۲] در زبان سنسکریت به معنای فرد بیدار است. در ادیان هند این عنوان برای هر شخصی که به روشنی رسیده به کار می‌رود و به بودای تاریخی اختصاص ندارد.

با این حال میان همه بوداها سیدارته گوتمه جایگاهی بس بزرگ دارد. او را نه انسان می‌توان دانست و نه خدا. بودا سرشتی بس والاتر و برتر از این دو دارد. او آموزگار خدایان و انسان‌ها است. [۳]

اعتقادات آیین بودیسم

آیین بودیسم یکى از شاخه‌هاى کیش هندوست [۴] که در هندوستان و حدود دو قرن بعد از مرگ بودا به همّت فرمان روایى به نام «آشوکا» رشد و گسترش یافت و بعدها از سرزمین اصلى کوچ و در خارج از مرزهاى هند، به خصوص در آسیاى جنوب شرقى، چین و ژاپن، پیروان فراوانى براى خود دستوپا کرد.

برخى از مستشرقان از آیین بودا تعبیر به فلسفه مى کنند و برخى نیز نام «دین» بر آن مى نهند. جان بى. ناس در این مورد مى گوید: این مسئله که آیا فلسفه ى بودیسم را مى توان در واقع دین و مذهب نامید یا نه، مورد بحث و نظر است. البته از لحاظ عقاید آن مرد بزرگ در باب جهان هستى و روش‌هاى پیچ در پیچ مى توان آن را به عنوان دین تعریف کرد... . [۵]

ولى اگر به دیده ى تحقیق بنگریم، شاید بهتر باشد که بودیسم را یک مکتب اخلاقى بدانیم تا یک مکتب فلسفى; چرا که بودا به هیچ وجه وارد بحث هاى متافیزیک و فلسفى نمى شود و مى کوشد مسائل فلسفى را هم با تمثیل بیان کند و بحث درباره ى خدا و روح را بى فایده مى انگارد [۶] و به دادن چند تذکر اخلاقى در این باره بسنده مى کند.

از دیدگاه علماى ادیان ابراهیمى نیز نمى توان آیین بودا را «دین» نامید; زیرا آن گونه که خواهد آمد، این آیین، مبدأ اعلى و وجود امور ماوراء الطبیعى و غیرمادى را برنمى تابد و ماده را تنها موجود ازلى و ابدى مى شمارد که خالقى نداشته است. به تعبیر دیگر، مفهوم ذهنى بودا از دین، مفهومى کاملاً اخلاقى است. او در همه چیز به رفتار و سلوک توجه دارد و به مراسم آیینى یا پرستش ما بعدالطبیعه یا خداشناسى...» بى اعتناست. [۷]

آیین بودا را باید نهضتى اصلاحى در آیین هندو شمرد که سعى مى کرد برخى از عقاید و اعمال افراطى و خشن آیین هندو را تعدیل کند. این آیین «راه نجات را در روش اعتدال و میانه روى و عقل سلیم قرار داده و ریاضت هاى افراطى را خلاف مصلحت عقلانى» [۸] مى دانست.

بودیسم با جامعه ى طبقاتى (کاسْتْ) که آیین هندو مبلّغ و محافظ آن بود مخالفت مىورزید و به همین دلیل «هر کس که در صف پیروان بودا درمى آمد از تنگناى رسم و رعایت اصول طبقاتى (کاست) [۹] آزاد مى شد.» [۱۰] هر چند خودش دچار خرافات و ریاضت هاى افراطى اى بود که داعیه ى مخالفت با آنها را داشت.

اساس آیین بودیسم

اساس آیین بودیسم بر این اصل واقع شده که عالم سراسر رنج و بدبختى است [۱۱] و انسان براى رهایى از این رنج باید تلاش کند. [۱۲] بودا آیین خود را بر چهار اصل که نام آن را چهار حقیقت والا مى نهد، بنا نهاده است; آن چهار اصل عبارت‌اند از:

1. حقیقت تألم:

این جهان پر از محنت است.

2. حقیقت علت تألم:

میل و هوس که بنیادش بر شوق شدید به زیستن است، علت و ریشه ى تألم و رنج است.

3. حقیقت پایان تألّم:

ریشه کن کردن میل و هوس، راه پایان دادن به رنج و تألم است.

4. حقیقت طریقت والا براى رفع مایه ى تألّم:

روش ریشه کن کردن میل و هوس استفاده از هشت راه است. [۱۳] این هشت راه که «هشت منزلت والا» نامیده مى شوند عبارت‌اند از: بینش درست، اندیشه ى درست، گفتار درست، کردار درست، معاش درست، تلاش درست، حضور ذهن درست و تمرکز حواس درست.

اصول آیین بودا

در حقیقت، بودا دو مطلب را اصل آیین خود قرار داده است:

اصل اول:

شرّ و درد و رنج بودن عالم هستى و مایه ى اندوه دانستن هر آنچه انسان ها به آن دل مى بندند و از آن به زندگى تعبیر مى کنند.

اصل دوم:

تنها راه نجات از رنج و شرّ عالم و اندوه زندگى، پیوستن به «نیروانا» است که مى توان آن را نوعى عدم و رها شدن از قید وجود دانست.

با توجه به مطالب فوق باید گفت: درست است که بر اساس تعریفى که مى گوید: «دین الهى مجموعه ى عقاید و اخلاق و قوانین و مقرراتى اجرایى است که خداوند آن را براى هدایت بشر فرستاده است...»، [۱۴] آیین بودیسم یک دین به معناى واقعى نیست، ولى چون طرف داران آن تلقى دین از آن را دارند و مى خواهند با ایمان به آن به رستگارى برسند

عبادت و اعمال عبادی در آیین بودا

عبادت در این آیین شکل‌های متفاوت دارد و شامل پرستش تصاویر بودا و نیز بقایای جسمانی او است. [۱۵] مردم عادی برای عبادت به مکان‌های مقدس می‌روند و در آن‌جا با اهدای نذورات خود و زانو زدن و ذکر گفتن در برابر اشیاء مقدس به عبادت می‌پردازند.

عبادت راهبان با مردم عادی تفاوت دارد. آن‌ها همه اوقات خود را به مراقبه و خواندن اذکار و اوراد می‌گذرانند. آن‌ها موظف‌اند که در روزهای ویژه روزه بگیرند و مراسم دعاخوانی و ذکرگویی را اجرا کنند. [۱۶]

اعمال ویژه در آیین بودا

اگر چه بودا اعمالی ویژه برای این زیارتگاه‌ها مشخص نکرده، بوداییان معمولاً رسومی ویژه را در این کار معنوی دنبال می‌کنند. زیارت بیشتر از دو بخش تشکیل می‏شود: طواف زیارتگاه، نماز و دعا.

طواف

انجام طواف به معنای حرکت دوَرانی به دور بقعه مقدس، از اعمالی است که میان بوداییان رواج دارد. طواف بر اساس حرکت عقربه ساعت صورت می‏گیرد؛ به گونه‏ای که همواره بخش راست بدن زائران به سوی مکان مقدس قرار دارد. [۱۷] زائران هنگام طواف که باید با پای برهنه انجام ‏گیرد، سه بار گرداگرد بقعه می‏گردند و آن را طواف می‏کنند.

رمز این عدد آن است که با این طواف‌های سه‌گانه، سه پناه بودایی یعنی بودا، درمه (حقیقت بنیادین) و انجمن را به یاد آورند. [۱۸] برخی زائران تبتی طواف را به صورت خوابیده بر خاک انجام می‏دهند و همه مسیر را به شکل سینه‌خیز طی می‏کنند. [۱۹]

نماز و دعا

زائران معمولاً پس از انجام طواف به نماز و دعا می‌پردازند. برخی از آنان این اعمال را به شکل ایستاده انجام می‏دهند. بعضی بر زانو می‌نشینند و برخی نیز به خاک می‌افتند و اعمال عبادی را به جای می‏آورند.

زیارتگاه‌های چهارگانه

در آیین بودیسم، تمام زیارتگاه­ها مقدس و دارای حرمت تلقی می‏شوند. اما در این میان، چهار زیارتگاه بسیار بالاتر و برجسته‏ تر از دیگر مکان‌های زیارتی هستند. این تقدس تا بدان جا است که از این اماکن به عنوان مکان‌های امن بودایی یاد می‏گردد. هر فرد به محض ورود به این مکان‏ها در امان خواهد بود و حق تعرض به افراد در این مکان­ها وجود ندارد؛ زیرا تقدس این اماکن، اجازه انجام رفتاری را که موجب بی ‏حرمتی شود، نمی‏دهد.

این چهار مکان عبارتند از:

  1. لومبینی
  2. بودگیا
  3. سارنات
  4. کوشیناره

لومبینی Lumbini

شهری در مرز میان هند و نپال کنونی است و بر پایه گزارش‌ها زادگاه بودا می‌باشد. این مکان اکنون رومیندی (Rumindi) نام دارد. [۲۰] باغ لومبینی در این منطقه، از دیرباز دارای تقدس و اهمیت ویژه بوده است. بر پایه گزارش‌های موجود، امپراتور بزرگ مائوری ‏ها به نام آشوکا (Asoka) که در فاصله سال‌های 273 تا 236 ق. م. بر تمام هند حکمفرمایی داشت، به سال 249 به زیارت لومبینی و عبادت در محل تولد بودا پرداخت. به یادبود حضور او در این مکان، ستونی سنگی ساختند و بر آن کتیبه ه‏ایی نگاشتند که رخداد زیارت آشوکا را حکایت می‏کند. به باور بوداییان، متون نوشته شده بر این ستون نشان می‌دهد که این محل از دیرباز به عنوان مکان تولد بودا مورد پذیرش قرار داشته است.

حوضچه مقدس

از جمله مکان‌های مقدس و زیارتی لومبینی، پوشکارنی (Puskarni) به معنای «حوضچه مقدس» است که در پایین مناره آشوکایی قرار گرفته است. آنان بر این باورند که «مایا دوی» (Maya Devi) مادر بودا، بدن خویش را پیش از تولد بودا در این حوضچه شست‌وشو داده و به همین دلیل، این حوضچه از تقدس ویژه میان بوداییان برخوردار است.

معبدکهن مایا دوی

معبد کهن مایا دوی نیز از جمله مکان‌های مقدس و مشهور لومبینی است. این معبدکه درست در برابر ستون آشوکایی قرار دارد، به سال 1995م. مورد کاوش و حفاری‏ های باستانی قرار گرفت. به سال 1996م. کاوشگران اعلام کردند که محل تولد بودا زیر این معبدکشف شده است. باستان‏ شناسان با حفر این مکان به یادواره‏ای سنگی دست یافتند که متعلق به سده سوم ق. م. بود و آن محل را مکان دقیق تولد بودا می‌شمرد. [۲۱]

بودگیا (Bodh-gayā)

بودگیا در منطقه بیهار (Bihar) کشور هند و در فاصله یازده کیلومتری از شرق شهر گایا (Gaya) قرار دارد. [۲۲] بودگیا که محل روشن‏ شدگی بودا است، مقدس‏ ترین مکان روی زمین برای بوداییان به شمار می‏آید. امپراتور آشوکا به سال 259 ق. م. به زیارت این مکان رفت و معبدی را در آن جا بنا کرد. از آن هنگام به مدت بیش از هزار و پانصد سال، زائرانی بی‌شمار به این مکان که مهد آیین بودا است، می‏شتابند.

ویرانی این معبددر سده سیزدهم م. روند زیارت این مکان را با وقفه روبه‌رو ساخت. با محو شدن تدریجی بودیسم در کشور هند، این زیارتگاه نیز به فراموشی سپرده شد تا آن جا که این معبدبه دست هندوها تصرف شد و مدتی طولانی در اختیار آن‌ها قرار داشت. در اواخر سده نوزدهم م. توجه بوداییان به این مکان مقدس دیگر بار معطوف شد و تلاش ­هایی فراوان برای باز پس‌گیری آن صورت گرفت. بوداییان هرگز نتوانستند تفوق و تسلط کامل بر این مکان به دست آورند. امروز این مکان به دست شورایی از 11 بودایی و 14 غیر بودایی اداره می‏گردد. [۲۳]

معبدمهابودی (Mahabodhi)

معبدمهابودی در بودگیا یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌های بوداییان به شمار می‏آید. این معبدکنار درختی بنا شده است که به باور بوداییان، بودا زیر آن به روشن‏شدگی دست یافت. بنای نخست این معبددر سده ششم م. ساخته شد؛ اما در فاصله قرن­های سیزدهم تا نوزدهم م. رو به ویرانی نهاد و سپس به دست راهبان و زائران این معبد، بازسازی گشت.

درخت بودی

بودا زیر درخت اشوته (Ashvatha) (نوعی انجیر) نشست و به مراقبه پرداخت و در همان جا به روشن‌شدگی اعلا (abhisambodhi) دست یافت و بودا شد. این درخت بعدها درخت بودی (Bodhi) نام گرفت و آن مکان را بوداگیا نامیدند که یکی از زیارتگاه‌های برجسته آیین بودا شد. [۲۴]

این درخت بارها به دست حکمرانان قطع شد. نخستین بار امپراتور آشوکا این درخت را قطع کرد؛ اما پس از در آمدن به آیین بودا، دستور داد تا ریشه باقی مانده از این درخت و جوانه‏ های آن را به طور کامل نگهداری کنند. بعدها نیز هر بار که این درخت به دستور حکمرانان قطع می‌شد، بوداییان دیگر بار یکی از قلمه‏ های آن را که در سریلانکا حفظ می‏شد، به آن جا آورده، در جای نخست می ‏کاشتند. درختی که امروز در این مکان قرار دارد، در حدود 125 سال عمر دارد و برای بوداییان بسیار مقدس است.

سارنات (Särnäth)

سارنات در ایالت اوتارپرادش در سی کیلومتری شهر واراناسی (بنارس) قرار دارد. [۲۵] بودا در باغی به نام پارک آهو (Mrigadäva) که اکنون Särnäth نام دارد، نخستین موعظه خود و دهرمه را که بدان دست یافته بود، برای یاران خود بیان می‌کند و به آن‌ها سفارش می‌نماید که راه میانه را برگزینند و از زیاده‌روی پرهیز کنند. روش میانه (تتهاگته) راهی است که به بینش و دانش، سکون و آرامش، تنویر و سرانجام نیروانا می‌رسد و جزء همان راه‌های هشت‌گانه‌ای است که از چهار حقیقت جلیل سرچشمه می‌گیرد.

بقعه اصلی این زیارتگاه نخستین بار به دست امپراتور آشوکا در سده سوم ق. م. احداث شد. این زیارتگاه به رغم اهمیت آن، امروز در معرض ویرانی قرار دارد. بقعه اصلی سارنات از میان رفته و اثری از آن باقی نمانده است؛ اما دیواره‏های آن با حکاکی‏ هایی که بر آن وجود داشته، همچنان محفوظ مانده است. [۲۶]

در این زیارتگاه، بقعه‏ ها و آثار مقدس دیگر نیز وجود دارند. افزون بر این، معابد مهم تازه‏تأسیسی نیز برای زائران سارنات ساخته شده است. از جمله این معابد می‏توان به معبدمردم برمه، معبدچینی ‏ها، معبدژاپنی‏ ها و معبدکره‏ای‏ها اشاره کرد. معبدتایلندی‏ ها و همچنین سه معبدمربوط به مردم تبت، از دیگر معابد موجود در این منطقه هستند. [۲۷]

کوسیناره (Kusinagara)

زیارتگاه کوسیناره در شمال ویشالی از جمله مکان‌های مقدسی است که بوداییان به زیارت آن می‌روند. بر پایه گزارش‌ها، این مکان همان جایی است که بودا در آن وفات یافت و به پری نیروانه (Parinirväna) یا نیروانای کامل دست یافت.

در همین محل جسد او را سوزاندند و بنای یادبودی برای او ساختند. [۲۸] امپراتور آشوکا به سال 249 ق. م. به این مکان آمد و بقعه‏ ها و مناره ‏های گوناگون در این محل بنا کرد. در سده هفتم م. این منطقه کاملا مورد بی‏ توجهی قرار گرفته و رو به ویرانی نهاده بود.

از سده دوازدهم م. و پس از تفوق مسلمانان بر هند، این مکان بیش از پیش مورد بی ‏توجهی قرار گرفت و از یادها محو شد. در اواخر سده نوزدهم م. یکی از راهبان بودایی بر آن شد تا این زیارتگاه را بازسازی کند. او معبداصلی این مکان را در سال‌های 1902 – 1903م. نوسازی کرد و از آن هنگام به بعد، کوشیناره به تدریج جایگاه و اهمیت ویژه خود را بازیافت. [۲۹]

انتقاد بر آیین بودا

انکار مباحث نظرى و اعتقادى

در آیین بودیسم بر خلاف ادیان ابراهیمى که از دو بخش عمده ى نظرى ـ اعتقادى، و عملى ـ تکلیفى تشکیل شده‌اند، خبرى از مباحث نظرى و اعتقادى نیست و هر کس که مى خواهد پیرو این آیین شود، باید بدون هر گونه استدلالى، حقیقت رنج، یعنى شر بودن زندگى را بپذیرد و هم چنین به اصل «سامسارا» (تناسخ)، یعنى تکرار ازلى تولد و مرگ و جابه جا شدن یک روح از جسمى به جسم دیگر، ایمان داشته باشد تا بتواند با عمل به هشت راه بودا خود را از چرخه ى «سامسارا» رهایى بخشد. [۳۰]

بودیسم در مباحث اعتقادى و نظرى کم همت و بى رونق است و مبادى لاهوت و فلسفه ى فوق الطبیعه و امثال آن و مباحث عقلانى نزد بودا وزنى ندارد. وى گفته است: من در باب قدمت عالم و ازلیت جهان توضیحى ندادم و هم چنین در باب محدودیت و تناهى وجود تفسیرى نکردم و... . [۳۱]

با این همه، این ادعا که نمى خواهد در امور نظرى و اعتقادى سخنى بگوید، در عمل به فراموشى سپرده شده و در دام نوعى ماتریالیسم گرفتار مى‌آید و با ابدى و ازلى دانستن ماده و عالم به انکار صانع مى پردازد; گویا آن گاه که لازم است به سؤال مهم از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت پاسخ دهد، مى گوید: من در مباحث نظرى کارى ندارم، [۳۲] ولى آن گاه که نوبت به انکار صانع عالم و معاد مى رسد، وعده ى خود را از یاد مى برد و به انکار مبدأ و معاد مى پردازد.

به همین دلیل مى توان گفت: بودیسم تبیین روشنى براى مباحث عقیدتى ندارد و گرفتار تناقض است و چون مبادى نظرى گویا و روشنى ندارد، در مرحله ى عمل هم چندان موفق نیست و برنامه‌هاى عملى اش نیز بیشتر به توصیه هاى اخلاقى مبهم و نارسا مى ماند که هر کس برداشت متناسب با میل خود را مى تواند از آن داشته باشد; به همین دلیل، در طول تاریخ که دین بودا در نواحى خارج از هند گسترش مى یافت، در برخورد با اساطیر و معتقدات محلى با آنها تطبیق مى یافت و تغییر مى کرد. [۳۳]

انکار خداوند

بودیسم برخلاف مکاتب فلسفى و ادیان دیگر که هر کدام به نوعى قایل به وجود خالق و صانعى براى هستى هستند، عالم را قدیم و ازلى و بى نیاز از خالق مى داند و وجود خداوند را انکار مى کند. [۳۴] بودا «از وجود مافوق طبیعت که ازلى و بالذات و خالق عالم و صانع آسمان ها و زمین است و سرنوشت افراد انسانى را در قبضه داشته و قاضى حاجات و مجیب دعوات و قبله ى نماز و صلات باشد بحثى به میان نیاورده است» [۳۵] و از پاسخ گویى به این سؤال که ماده محدود است و باید علتى داشته باشد، طفره مى رود.

برخى معتقدند که بودا منکر خدا و ماوراء الطبیعه نیست، بلکه در این مورد ساکت است و اعتقاد دارد که ما از درک آنها عاجزیم و نباید خود را درگیر مباحث نظرى و ماوراءالطبیعى کنیم[18] و به همین دلیل، در تعالیم خود از مفاهیم خدا، بهشت[۳۶]، جهنم، وحى، معجزه و... استفاده نمى کند.

اما سؤال این است که:

اولاً

آیا بدون داشتن اعتقاد مى توان به مرحله ى عمل رسید و آیا بدون تبیین جهان هستى مى توان راه سعادت را هموار کرد؟

ثانیاً

در آیین بودیسم دو پیش فرض اعتقادى، یعنى حقیقت تألّم و تناسخ وجود دارد که بدون پذیرفتن آنها نمى توان از روش‌هاى بودا براى سعادتمند شدن پیروى کرد و با قبول آنها، برخلاف خواسته ى وى، وارد مباحث اعتقادى مى شویم که بودیسم آن را خط قرمز و خارج از توان انسان دانسته است; بنابراین آیین بودیسم یا باید جواب گوى مباحث اعتقادى باشد و به تبیین مبدأ و معاد عالم بپردازد و یا از دادن برنامه ى عملى بپرهیزد، والّا دچار سفسطه و مغالطه خواهد شد. هم چنان که در طول تاریخ دچار آن شده و با آن که ادعاى مبارزه با تعدد الهه در آیین هندو را داشت، در طول زمان گرفتار بت پرستى شد و به جاى خدایان متعدد هندوان، تماثیل و مجسمه هاى بودا را بت قرار داد و بت پرستى شرک آلود هندوها را به بت پرستى کفرآمیز بودایى تبدیل کرد.

انکار معاد و اعتقاد به تناسخ

بودا که در پى اصلاح آیین هندوییسم بود، روح را انکار مى کرد، ولى در پاسخ به این سؤال که سرانجام انسان چه خواهد شد، به ناچار مانند هندوها تناسخ را به عنوان اصل مسلم دینى پذیرفت. به عقیده ى وى، روح انسان در هنگام مرگ به کالبد و یا جسم دیگرى انتقال مى یابد و یک سلسله تولد و تجدید حیات را طى مى کند و پس از هر تولد و زندگى دوباره به بدنى دیگر حلول مى کند و این تولدها ممکن است بى انتها و تا ابد ادامه داشته باشد; ولى به تناقض گرفتار مى‌آید، زیرا بدون حلول روح از جسمى به جسم دیگر تناسخ امکان ندارد; [۳۷] و بر فرض که تناسخ را قبول کردیم کدام دلیل عقلى و منطقى صحیحى بر حقانیت تناسخ دلالت مى کند؟!

حدود صد سال پیش مردم هند دویست یا سیصد میلیون نفر بودند که بعد از مرگ، روحشان در کالبد دویست یا سیصد میلیون نفر تازه متولد شده نسخ پیدا کرده است. حال اگر این تعداد را از جمعیت کنونى هند، که بیش از یک میلیارد نفر است، کم کنیم، چیزى حدود هفتصد تا هشتصد میلیون نفر وجود خواهد داشت که طبق قانون تناسخ باید بدون روح باشند، چون قبلاً روحى نبوده تا در این تازه متولدان، نسخ پیدا کند. [۳۸]

پانویس

  1. ر.ک:مقاله مسیحیت
  2. Buddha
  3. آیین بودا در جهان امروز، ص۳۰
  4. حسین، توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، (انتشارات سمت، چاپ اول، 1379)، ص 45
  5. جان، بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 204
  6. غلامعلى، آریا، آشنایى با تاریخ ادیان، (انتشارات پایا، چاپ سوم، 1379 هـ.ش)
  7. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ى احمد آرامى، ع. پاشایى، امیر حسین آریان پور، (شرکت انتشارات علمى و فرهنگى)، چ ششم، 1378
  8. جان، بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 188
  9. در آیین هندو جامعه به چهار طبقه (کاست) تقسیم مى شود و ارتباط طبقه ى پایین با طبقه ى بالا ممنوع است و طبقات بالا صاحب امتیازهاى بسیارى بودند که دیگر طبقات به خصوص طبقه نجس ها از همه ى آنها محروم بودند. البته خود این طبقات نیز زیرمجموعه ها و تقسیمات متعددى داشت. براى اطلاع از آنها ر. ک: ادیان آسیا، ویراسته ى فرید هلم هاردى، ترجمه ى عبدالکریم گواهى، (انتشارات فرهنگى اسلامى، چ دوم، 1377 هـ.ش)، ص 89 ـ 419
  10. جان، بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 188
  11. سادهاتیسا بودا و اندیشه هاى او، ترجمه ى محمد تقى بهرامى حرّان، (تهران: چاپ دیبا، 1382)، ص 28 و 78
  12. سادهاتیسا بودا و اندیشه هاى او، ترجمه ى محمد تقى بهرامى حرّان، (تهران: چاپ دیبا، 1382)، ص 140
  13. هاشم، رجب زاده، چنین گفت بودا، (انتشارات اساطیر، چ سوم، 1378 هـ.ش)، ص 51 و 52
  14. عبدالله جوادى آملى، انتظار بشر از دین، (قم: انتشارات اسراء، چ اول، 1380)، ص 26
  15. Jacob N. Kinnard، "worship"، Encyclopedia of Buddhism، robert E. Buswell، 2003، vol 2 ،p. 905.
  16. Nancy E. Auer Falk، "Buddhist Puja"، Encyclopedia of Religion، ed. M. Eliade، New York، 1987، Vol. 12، p. 86
  17. Trainor، Kevin، Buddhism: the illustrated guide، (Oxford University Press، 2004)، P.113 and C
  18. J. O’Neal، Michael and Jones، Sydney، ibid، P.106
  19. Trainor، Kevin، Buddhism، P.113
  20. A. Salamone، Frank(ed.)، Encyclopedia of religious rites، rituals، and festivals، Routledge، 2004)، Pp.328 &378
  21. Khoon San، Chan، Buddhist pilgrimage، (Subang Jaya Buddhist Association، 2001)، PP.69 – 87
  22. Olsen، Brad، Sacred Places Around the World، (Consortium of Collective Consciousness، 2004، 2nd ed.)، P.92
  23. Khoon San، Chan، Buddhist pilgrimage، Pp.75 – 78
  24. Leela، Aditi Wood، "Bodh Gaya"، Encyclopedia of Buddhism، robert E. Buswell، 2003، vol 1، p. 50
  25. Khoon San، Chan، Buddhist pilgrimage، (Subang Jaya Buddhist Association، 2001)، Pp. 81 – 82 &87 1. بودا، ص59-60.
  26. Wilkinson، Philip and Charing، Douglas، Encyclopedia of religion، P.92
  27. Khoon San، Chan، Buddhist pilgrimage، P.95
  28. Akira، Hirakawa، "Stupa Worship"، Encyclopedia of religion، Vol.14، p.93
  29. Khoon San، Chan، Buddhist pilgrimage، P.98
  30. ویل دورانت، همان، ج 1، ص 495
  31. جان، بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 188
  32. ویل دورانت، همان، ج 1، ص 497
  33. غلامعلى آریا، همان، ص 73
  34. همان، ص 47
  35. جان بى. ناس، همان، ص 189
  36. ر.ک:مقاله بهشت
  37. بودا و اندیشه هاى او، همان، ص 140 و 141
  38. آشنایى با تاریخ ادیان