بهاءالدین الرواس: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">جایگزین= حسن بصری|بندانگشتی| {| class="wikitable aboutAuthorTabl...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۱۲: خط ۱۲:
</div>
</div>


'''شریف محمد مهدی بن علی بن نورالدین رفاعی'''، معروف به الرواس و متخلص به بهاءالدین (1805 - 1870) (1220 - 1287 هجری قمری)، عالم، عارف و شاعر [[مسلمان]] عراقی از قرن سیزدهم. ق / قرن نوزدهم میلادی و از صوفیان سلسله رفاعی .صوفی شمرده می شود در سوق الشیوخ استان [[بصره]] [[عثمانی]] به دنیا آمد. او هنگام مرگ پدرش خردسال بود، عمویش او را به تعلیم و تعلیم گماشت تا برای بزرگان زمان خود بخواند. در جوانی به [[حجاز]] رفت و یک سال در [[مکه]] و دو سال در [[مدینه]] اقامت داشت. سپس در سال 1238 به [[مصر]] رفت و سیزده سال در مسجد [[الازهر]] اقامت گزید. سپس در سال 1251 به [[عراق]] بازگشت و در شهرهای آن کوچ کرد. او به [[ایران]]، سند، [[هند]]، [[چین]]، کردستان، آناتولی و [[سوریه]] سفر کرد. در [[بغداد]] درگذشت. چندین مجلد شعر دارد از جمله مائده الکریم در دو مجلد و الحكم المهدوية ومواعظ ورفرف العناية و ديوان مشكاة اليقين ومعراج القلوب <ref>إميل يعقوب (2009). معجم الشعراء منذ بدء عصر النهضة. المجلد الثالث ل - ي (الطبعة الأولى). بيروت: دار صادر. صفحة 1065.
'''شریف محمد مهدی بن علی بن نورالدین رفاعی'''، معروف به الرواس و متخلص به بهاءالدین (1805 - 1870) (1220 - 1287 هجری قمری)، عالم، عارف و شاعر [[مسلمان]] عراقی از قرن سیزدهم. ق / قرن نوزدهم میلادی و از صوفیان سلسله رفاعی .صوفی شمرده می شود در سوق الشیوخ استان [[بصره]] [[عثمانی]] به دنیا آمد. او هنگام مرگ پدرش خردسال بود، عمویش او را به تعلیم و تعلیم گماشت تا برای بزرگان زمان خود بخواند. در جوانی به [[حجاز]] رفت و یک سال در [[مکه]] و دو سال در [[مدینه]] اقامت داشت. سپس در سال 1238 به [[مصر]] رفت و سیزده سال در مسجد [[الازهر]] اقامت گزید. سپس در سال 1251 به [[عراق]] بازگشت و در شهرهای آن کوچ کرد. او به [[ایران]]، سند، [[هند]]، [[چین]]، کردستان، آناتولی و [[سوریه]] سفر کرد. در [[بغداد]] درگذشت. چندین مجلد شعر دارد از جمله مائده الکریم در دو مجلد و الحكم المهدویة ومواعظ ورفرف العنایة و دیوان مشكاة الیقین ومعراج القلوب <ref>إمیل یعقوب (2009). معجم الشعراء منذ بدء عصر النهضة. المجلد الثالث ل - ی (الطبعة الأولى). بیروت: دار صادر. صفحة 1065.
  خير الدين الزركلي (2002). الأعلام. المجلد السابع (الطبعة الخامسة عشرة). بيروت،‌ لبنان: دار العلم للملايين. صفحة 113-114.</ref>
  خیر الدین الزركلی (2002). الأعلام. المجلد السابع (الطبعة الخامسة عشرة). بیروت،‌ لبنان: دار العلم للملایین. صفحة 113-114.</ref>


=نسب=
=نسب=


السيد بهاء الدين مهدي الرواس ابن السيد علي ابن السيد نور الدين ابن السيد أحمد ابن السيد محمد ابن السيد بدر الدين ابن السيد علي الرديني ابن السيد الكبير العارف بالله ولي الله الشيخ محمود الصوفي الصيادي الرفاعي ابن السيد محمد برهان ابن السيد حسن الغواص ابن السيد محمد شاه المعروف بالرندي ابن السيد محمد خزام دفين الموصل ابن السيد نور الدين ابن السيد عبد الواحد ابن السيد محمود الأسمر ابن السيد حسين العراقي ابن السيد إبراهيم العربي ابن السيد محمود ابن السيد عبد الرحمن شمس الدين ابن السيد عبد الله قاسم نجم الدين المبارك ابن السيد محمد خزام السليم ابن السيد شمس الدين عبد الكريم ابن السيد صالح عبد الرزاق ابن السيد شمس الدين محمد ابن السيد صدر الدين علي ابن السيد القطب الشهير أحمد عز الدين الصياد الرفاعي سبط الإمام أحمد الرفاعي رضي الله تعالى عنه ابن السيد عبد الرحيم ابن السيد عثمان ابن السيد حسن ابن السيد عسلة ابن السيد الحازم ابن السيد أحمد ابن السيد علي المكي ابن السيد رفاعة القوم ويقال له الحسن نزيل المغرب ابن السيد المهدي ابن السيد ابي القاسم محمد ابن السيد الحسن ابن السيد الحسين ابن السيد أحمد ابن السيد موسى الثاني ابن السيد إبراهيم المرتضى ابن السيد الإمام [[امام کاظم(ع)|موسى الكاظم]] ابن السيد الإمام [[جعفر صادق|جعفر الصادق]] ابن السيد الإمام [[امام باقر|محمد الباقر]] ابن السيد الإمام [[زین العابدین|زين العابدين]] علي السجاد ابن السيد الإمام [[حسین|الحسين]] السبط ابن الإمام [[علی بن ابی طالب|علي بن ابي طالب]]<ref>عامر النجار، الطرق الصوفية، دار المعارف، القاهرة، الطبعة السادسة 1995، صـ: 125 - 126</ref>
السید بهاء الدین مهدی الرواس ابن السید علی ابن السید نور الدین ابن السید أحمد ابن السید محمد ابن السید بدر الدین ابن السید علی الردینی ابن السید الكبیر العارف بالله ولی الله الشیخ محمود الصوفی الصیادی الرفاعی ابن السید محمد برهان ابن السید حسن الغواص ابن السید محمد شاه المعروف بالرندی ابن السید محمد خزام دفین الموصل ابن السید نور الدین ابن السید عبد الواحد ابن السید محمود الأسمر ابن السید حسین العراقی ابن السید إبراهیم العربی ابن السید محمود ابن السید عبد الرحمن شمس الدین ابن السید عبد الله قاسم نجم الدین المبارك ابن السید محمد خزام السلیم ابن السید شمس الدین عبد الكریم ابن السید صالح عبد الرزاق ابن السید شمس الدین محمد ابن السید صدر الدین علی ابن السید القطب الشهیر أحمد عز الدین الصیاد الرفاعی سبط الإمام أحمد الرفاعی رضی الله تعالى عنه ابن السید عبد الرحیم ابن السید عثمان ابن السید حسن ابن السید عسلة ابن السید الحازم ابن السید أحمد ابن السید علی المكی ابن السید رفاعة القوم ویقال له الحسن نزیل المغرب ابن السید المهدی ابن السید ابی القاسم محمد ابن السید الحسن ابن السید الحسین ابن السید أحمد ابن السید موسى الثانی ابن السید إبراهیم المرتضى ابن السید الإمام [[امام کاظم(ع)|موسى الكاظم]] ابن السید الإمام [[جعفر صادق|جعفر الصادق]] ابن السید الإمام [[امام باقر|محمد الباقر]] ابن السید الإمام [[زین العابدین|زین العابدین]] علی السجاد ابن السید الإمام [[حسین|الحسین]] السبط ابن الإمام [[علی بن ابی طالب|علی بن ابی طالب]]<ref>عامر النجار، الطرق الصوفیة، دار المعارف، القاهرة، الطبعة السادسة 1995، صـ: 125 - 126</ref>


=سیره=
=سیره=


عارفى كه در محبّتش دلهايش يكى است و اسرار و وجدانها بر علم و ولايت او اتفاق مى‌افتد، و عالمى كه از مهمترين مشكلات او مى‌ترسد و در تقرب و دسترسى به او وابسته است، مصداق آن است. مردم و نخبگان رهبران ارجمند: آن که دارای کرامت های بی شمار و ماوراء الطبیعه های بی شمار است و توسط شاگردش، دانشمندی که در زمان خود بی نظیر بود، و نیکوکاری که مردم زمان خود را هدایت می کرد، ترجمه کرد. زمان او قطب سران احمدیه و نقطه حلقه سران رفاعی که در هر کلابی به فضیلت معروف بود آقای کتاب قلاده الجواهر در ذکر الرفاعی. امداد و یاران بزرگوارش فرمود: این غیور و امام یگانه در سال دویست و بیست و هزار به دنیا آمد و در سال دویست و هشتاد و هفت از دنیا رفت و به سن بلوغ رسید. شصت و هفت سال ولادت او در سوق الشیوخ بود، شهر کوچکی در تجارت بصره، محل سکونت پدرش، و بالاترین آن، پس از طاعونی که در بصره روی داد و پدرش مرد و یتیم ماند، سپس مادرش درگذشت. پانزده ساله بود در آنجا برای مردی به نام ملا احمد قرآن خوانده بود و از صالحان بود. در سال دویست و سی و پنج، تقدیر او را به جهانگردی کشاند، پس برای طلب خانه خدا بیرون رفت و یک سال به مکه نزدیک شد، سپس به زیارت جدش رضی الله عنه مشرف شد. بر او باد و دو سال در مدینه اقامت کرد و در آنجا به طلب علم برای رجال مسجد النبی مشغول شد، سپس به [[مصر]] رفت و در مسجد الازهر اقامت گزید و سیزده سال در آنجا ماند و اسلام آورد. علوم از شیوخ الازهر و نیکوکارانش تا آن که در هر فن و علمی سرآمد شد و در پای تجرید و فقر و انکسار بود سپس سیاح به عراق بازگشت و شیخ را ملاقات کرد. خدا ولي خدا را آقا مي شناسد و لازم بود مدتي به او خدمت كنم و به او سلوك كنم و او را اختيار كرد و از طرف او وصي كرد و با عالم خدا ملاقات كرد». عبدالکریم بن عبدالرحیم القادری»<ref>مخطوطة:سلسلة النسب والطريقة لآل يحيى بن حسام الدين الكيلاني وذريته، 1790 م، محفوظة عند الاسرة الكيلانية في ديالى، وطولها ،7 متر، تحقيق :المهندس عبد الستار هاشم سعيد الكيلاني والدكتور جمال الدين فالح الكيلاني ،1999.
عارفى كه در محبّتش دلهایش یكى است و اسرار و وجدانها بر علم و ولایت او اتفاق مى‌افتد، و عالمى كه از مهمترین مشكلات او مى‌ترسد و در تقرب و دسترسى به او وابسته است، مصداق آن است. مردم و نخبگان رهبران ارجمند: آن که دارای کرامت های بی شمار و ماوراء الطبیعه های بی شمار است و توسط شاگردش، دانشمندی که در زمان خود بی نظیر بود، و نیکوکاری که مردم زمان خود را هدایت می کرد، ترجمه کرد. زمان او قطب سران احمدیه و نقطه حلقه سران رفاعی که در هر کلابی به فضیلت معروف بود آقای کتاب قلاده الجواهر در ذکر الرفاعی. امداد و یاران بزرگوارش فرمود: این غیور و امام یگانه در سال دویست و بیست و هزار به دنیا آمد و در سال دویست و هشتاد و هفت از دنیا رفت و به سن بلوغ رسید. شصت و هفت سال ولادت او در سوق الشیوخ بود، شهر کوچکی در تجارت بصره، محل سکونت پدرش، و بالاترین آن، پس از طاعونی که در بصره روی داد و پدرش مرد و یتیم ماند، سپس مادرش درگذشت. پانزده ساله بود در آنجا برای مردی به نام ملا احمد قرآن خوانده بود و از صالحان بود. در سال دویست و سی و پنج، تقدیر او را به جهانگردی کشاند، پس برای طلب خانه خدا بیرون رفت و یک سال به مکه نزدیک شد، سپس به زیارت جدش رضی الله عنه مشرف شد. بر او باد و دو سال در مدینه اقامت کرد و در آنجا به طلب علم برای رجال مسجد النبی مشغول شد، سپس به [[مصر]] رفت و در مسجد الازهر اقامت گزید و سیزده سال در آنجا ماند و اسلام آورد. علوم از شیوخ الازهر و نیکوکارانش تا آن که در هر فن و علمی سرآمد شد و در پای تجرید و فقر و انکسار بود سپس سیاح به عراق بازگشت و شیخ را ملاقات کرد. خدا ولی خدا را آقا می شناسد و لازم بود مدتی به او خدمت كنم و به او سلوك كنم و او را اختیار كرد و از طرف او وصی كرد و با عالم خدا ملاقات كرد». عبدالکریم بن عبدالرحیم القادری»<ref>مخطوطة:سلسلة النسب والطریقة لآل یحیى بن حسام الدین الكیلانی وذریته، 1790 م، محفوظة عند الاسرة الكیلانیة فی دیالى، وطولها ،7 متر، تحقیق :المهندس عبد الستار هاشم سعید الكیلانی والدكتور جمال الدین فالح الكیلانی ،1999.
  كتاب :جامع الأنوار في مناقب الابرار، نظمي زادة ،ورقة421،مخطوطة متحف طوب قابي بإسطنبول، برقم1204e.h</ref>. و راه قادریه را از او گرفت. سپس سیاحت کرد و به هند و [[خراسان]] و فارس و ترکستان و کردستان رفت و از عراق و شام و [[قسطنطنیه]] و آناتولی و رومالی گشت و به حجاز بازگشت و به [[یمن]] و نجد و [[بحرین]] در بیابان ها سفر می کرد و اهل [[تصوف]] را می دید
  كتاب :جامع الأنوار فی مناقب الابرار، نظمی زادة ،ورقة421،مخطوطة متحف طوب قابی بإسطنبول، برقم1204e.h</ref>. و راه قادریه را از او گرفت. سپس سیاحت کرد و به هند و [[خراسان]] و فارس و ترکستان و کردستان رفت و از عراق و شام و [[قسطنطنیه]] و آناتولی و رومالی گشت و به حجاز بازگشت و به [[یمن]] و نجد و [[بحرین]] در بیابان ها سفر می کرد و اهل [[تصوف]] را می دید


و در ظاهر شبیه بادیه نشین ها شده و به ظاهر توجهی نداشت و خود را از اهل قبور می دانست و غالباً در سفرهای خود به بغداد برمی گشت و برای دفع حاجت و نیاز به تجارت می پرداخت. با فروختن گوسفند به امرار معاش پرداخته و در این کارها اگر شخصی نیازمند بود به او کمک می کرد بیش از هفت ماه در شهری نمی ماند. بیشتر مدت اقامت وی ​​در هر جا کمتر از سه ماه بود و عبای کوتاه و لباسی با آستین کوتاه و کمربند پشمی مشکی بر تن داشت و مطابق با طریقه [[رفاعیه|رفاعی]] و سنت محمدی و گمنام زندگی میکرددر حالی که امام زمان خود و شیخ عصر در علم و عمل و زهد و ادب بود.
و در ظاهر شبیه بادیه نشین ها شده و به ظاهر توجهی نداشت و خود را از اهل قبور می دانست و غالباً در سفرهای خود به بغداد برمی گشت و برای دفع حاجت و نیاز به تجارت می پرداخت. با فروختن گوسفند به امرار معاش پرداخته و در این کارها اگر شخصی نیازمند بود به او کمک می کرد بیش از هفت ماه در شهری نمی ماند. بیشتر مدت اقامت وی ​​در هر جا کمتر از سه ماه بود و عبای کوتاه و لباسی با آستین کوتاه و کمربند پشمی مشکی بر تن داشت و مطابق با طریقه [[رفاعیه|رفاعی]] و سنت محمدی و گمنام زندگی میکرددر حالی که امام زمان خود و شیخ عصر در علم و عمل و زهد و ادب بود.
خط ۴۱: خط ۴۱:
در سال 1235 هجری قمری برای زیارت بیت الله الحرام عازم شد و یک سال در [[مکه]] اقامت گزید، سپس دو سال در مدینه بود و در این مدت به تعلیم برای مردان در [[مسجد النبی]] پرداخت. تا آنكه در هر فن و علمى سرآمد شد، سپس به عراق بازگشت و با شیخ عبدالله الراوى الرفاعى ملاقات كرد و راه رفاعى را از او گرفت و ملازمت او را درخواست نمود. مدتی به او اختیار داد و از طرف او خلیفه شد. سپس به سیاحت در کشور پرداخت و به هندوستان و خراسان و پارسیان و ترکستان و کردستان رفت و در عراق و شام و قسطنطنیه و آناتولی و رومانی گشت و به حجاز بازگشت و به یمن و نجد و بحرین رفت.
در سال 1235 هجری قمری برای زیارت بیت الله الحرام عازم شد و یک سال در [[مکه]] اقامت گزید، سپس دو سال در مدینه بود و در این مدت به تعلیم برای مردان در [[مسجد النبی]] پرداخت. تا آنكه در هر فن و علمى سرآمد شد، سپس به عراق بازگشت و با شیخ عبدالله الراوى الرفاعى ملاقات كرد و راه رفاعى را از او گرفت و ملازمت او را درخواست نمود. مدتی به او اختیار داد و از طرف او خلیفه شد. سپس به سیاحت در کشور پرداخت و به هندوستان و خراسان و پارسیان و ترکستان و کردستان رفت و در عراق و شام و قسطنطنیه و آناتولی و رومانی گشت و به حجاز بازگشت و به یمن و نجد و بحرین رفت.


او هرگز هفت ماه در شهری نمی ماند و بیشتر مدت اقامتش در کشور کمتر از سه ماه بود و لباس سفیدی می پوشید که زره آبی روی آن بود و آستین های کوتاه بدون آستین داشت و کمربندش از پشم سیاه بود. مطابق اثر رفاعی و سنت محمدی و گمنام بود<ref>كتاب :العقود اللؤلؤية في طريق السادة المولوية، النابلسي، الشيخ عبد الغني، مطبعة الترقي بدمشق، الطبعة الثانية، 1932 م ،ص921</ref>.
او هرگز هفت ماه در شهری نمی ماند و بیشتر مدت اقامتش در کشور کمتر از سه ماه بود و لباس سفیدی می پوشید که زره آبی روی آن بود و آستین های کوتاه بدون آستین داشت و کمربندش از پشم سیاه بود. مطابق اثر رفاعی و سنت محمدی و گمنام بود<ref>كتاب :العقود اللؤلؤیة فی طریق السادة المولویة، النابلسی، الشیخ عبد الغنی، مطبعة الترقی بدمشق، الطبعة الثانیة، 1932 م ،ص921</ref>.


=آثار=
=آثار=
خط ۴۷: خط ۴۷:
آثار مهم او عبارتند از:
آثار مهم او عبارتند از:
بوارق الحقائق
بوارق الحقائق
طي السجل
طی السجل
فصل الخطاب
فصل الخطاب
برقمة البلبل
برقمة البلبل
الدرة البيضاء
الدرة البیضاء
الحكم المهدوية
الحكم المهدویة
مشكاة اليقين (ديوان)
مشكاة الیقین (دیوان)
معراج القلوب (ديوان)
معراج القلوب (دیوان)


=درگذشت=
=درگذشت=


وی در سال 1287 هجری قمری در بغداد وفات یافت و در ضلع شرقی مسجد دکاکین حبوب به خاک سپرده شد در حالی که به سن شصت و هفت سالگی رسیده بود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A1_%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B3#cite_note-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%AF_%D8%AA%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D8%A72-9 بهاء الدين الرواس]</ref>.
وی در سال 1287 هجری قمری در بغداد وفات یافت و در ضلع شرقی مسجد دکاکین حبوب به خاک سپرده شد در حالی که به سن شصت و هفت سالگی رسیده بود<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A1_%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%8A%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B3#cite_note-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%AF_%D8%AA%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D8%A72-9 بهاء الدین الرواس]</ref>.


=پانویس=
=پانویس=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش