امر به معروف و نهی از منکر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱ اوت ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فوق العاده' به 'فوق‌العاده')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
 
'''امر بمعروف و نهی از منکر''' دو فریضه اساسی برای نظارت عمومی در جامعه اسلامی می‌باشد. اهمیت آن در [[اسلام]] به حدی است که تمام احکام دینی در پرتو عمل به آن تحقق می‌یابد.
'''امر بمعروف و نهی از منکر''' دو فریضه اساسی برای نظارت عمومی در جامعه اسلامی می‌باشد. اهمیت آن در [[اسلام]] به حدی است که تمام احکام دینی در پرتو عمل به آن تحقق می یابد.
امر به‌معروف دراصطلاح به‌معنای فرمان دادن به هر کاری است که حُسن آن از نظر عقل و [[شرع]] شناخته شده است و نهی از منکر به معنای باز داشتن از هر کاری است که حُسن آن از منظر عقل و شرع ناشناخته است یا عقل یا شرع به قُبح آن حکم می‌کند.<ref>بصائر ذوی‌التمییز، ج4، ص57، 120؛ التحقیق، ج12، ص 239؛ مصطلحات الفقه، ص 88 ـ 89</ref>  
امر به‌معروف دراصطلاح به‌معنای فرمان دادن به هر کاری است که حُسن آن از نظر عقل و [[شرع]] شناخته شده است و نهی از منکر به معنای باز داشتن از هر کاری است که حُسن آن از منظر عقل و شرع ناشناخته است یا عقل یا شرع به قُبح آن حکم می‌کند.<ref>بصائر ذوی‌التمییز، ج4، ص57، 120؛ التحقیق، ج12، ص 239؛ مصطلحات الفقه، ص 88 ـ 89</ref>  
<br />


== تعریف ==
== تعریف ==
خط ۱۹: خط ۱۶:
تعلیم جاهل نیز هرچند اصطلاحا با امر به معروف و نهی از منکر متفاوت است؛ ولی با همان ملاک واجب شده است، ازاین‌رو در برخی روایات بر آموزش جاهل نیز امر به معروف و نهی از منکر اطلاق شده است:<ref>آذرخشی دیگر، ص 161.</ref> «إِنّما یُؤمَر بالمعروفِ و یُنهی عن‌المنکر مومنٌ فیتعظ أو جاهِلٌ فیتعلَّم».<ref>بحارالانوار، ج 100، ص 71</ref>
تعلیم جاهل نیز هرچند اصطلاحا با امر به معروف و نهی از منکر متفاوت است؛ ولی با همان ملاک واجب شده است، ازاین‌رو در برخی روایات بر آموزش جاهل نیز امر به معروف و نهی از منکر اطلاق شده است:<ref>آذرخشی دیگر، ص 161.</ref> «إِنّما یُؤمَر بالمعروفِ و یُنهی عن‌المنکر مومنٌ فیتعظ أو جاهِلٌ فیتعلَّم».<ref>بحارالانوار، ج 100، ص 71</ref>


در منابع حدیثی شیعه روایاتی که در باب امر به معروف و نهی از منکر گرد آمده، قابل ملاحظه است. از مجموع این روایات می‌توان استفاده کرد که اسلام با نگرشی جامعه گرایانه می‌خواهد همه افراد جامعه اسلامی به‌گونه‌ای تربیت شوند که نسبت به رفتار یکدیگر احساس مسئولیت کنند، زیرا مصالح و سعادت دنیوی و اخروی افراد جامعه به یکدیگر مرتبط است و بر این پایه نقش امر به معروف و نهی از منکر ممتاز و برجسته شده است. بنابر روایات، همه کارهای نیک حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر همانند آب دهان در برابر دریای پهناور است؛<ref>نهج البلاغه، حکمت 374.</ref> همچنین اقامه واجبات دیگر، امنیت راهها، حلیت داد و ستد، برطرف شدن ظلم، آبادانی زمین، انتقام از دشمنان و سامان یافتن همه کارها در گرو امر به معروف و نهی از منکر است. <ref>وسائل الشیعه، ج 11، ص 395.</ref>
در منابع حدیثی شیعه روایاتی که در باب امر به معروف و نهی از منکر گرد آمده، قابل ملاحظه است. از مجموع این روایات می‌توان استفاده کرد که اسلام با نگرشی جامعه گرایانه می‌خواهد همه افراد جامعه اسلامی به‌گونه‌ای تربیت شوند که نسبت به رفتار یکدیگر احساس مسئولیت کنند، زیرا مصالح و سعادت دنیوی و اخروی افراد جامعه به یکدیگر مرتبط است و بر این پایه نقش امر به معروف و نهی از منکر ممتاز و برجسته شده است. بنابر روایات، همه کارهای نیک حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر همانند آب دهان در برابر دریای پهناور است؛<ref>نهج‌البلاغه، حکمت 374.</ref> همچنین اقامه واجبات دیگر، امنیت راه‌ها، حلیت داد و ستد، برطرف شدن ظلم، آبادانی زمین، انتقام از دشمنان و سامان یافتن همه کارها در گرو امر به معروف و نهی از منکر است. <ref>وسائل الشیعه، ج 11، ص 395.</ref>


برخلاف منابع شیعه، روایات این باب در منابع روایی اهل سنت کم شمار است؛ همچنین پیگیری این موضوع در آثار فقهی اهل سنت نشان می‌دهد که میان گرایشات سیاسی مذاهب به حکومت‌ها و محدودسازی امر به معروف و نهی از منکر در حوزه وظایف عمومی ارتباط وجود دارد. جریان محدود سازی امر به معروف و نهی از منکر که به طور مشترک در مذاهب گوناگون اهل سنت از اصحاب رأی و اصحاب حدیث دیده می‌شود در واقع به معنای محدود کردن این دو امر در حوزه وظایف فردی است و در مواردی که از احکام حکومتی سخن به میان آمده، بحث امر به معروف و نهی از منکر نیز به طور گسترده مطرح شده است.<ref>)دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 10، ص 205.</ref>
برخلاف منابع شیعه، روایات این باب در منابع روایی اهل سنت کم شمار است؛ همچنین پیگیری این موضوع در آثار فقهی اهل سنت نشان می‌دهد که میان گرایشات سیاسی مذاهب به حکومت‌ها و محدودسازی امر به معروف و نهی از منکر در حوزه وظایف عمومی ارتباط وجود دارد. جریان محدود سازی امر به معروف و نهی از منکر که به طور مشترک در مذاهب گوناگون اهل سنت از اصحاب رأی و اصحاب حدیث دیده می‌شود در واقع به معنای محدود کردن این دو امر در حوزه وظایف فردی است و در مواردی که از احکام حکومتی سخن به میان آمده، بحث امر به معروف و نهی از منکر نیز به طور گسترده مطرح شده است.<ref>)دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 10، ص 205.</ref>


== وجوب امر به معروف و نهی از منکر ==
== وجوب امر به معروف و نهی از منکر ==
قرآن کریم با تعبیراتی گوناگون به موضوع امر به معروف و نهی از منکر پرداخته است. در شماری از آیات تعبیر امر به معروف و نهی از منکر در کنار یکدیگر به‌کار رفته است: «والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ» (توبه / 9، 71 و نیز آل‌عمران / 3، 104، 110؛ حجّ / 22، 41؛ لقمان / 31، 17)؛ همچنین تعبیراتی مانند «امر به عُرف» (اعراف / 7، 199)، «امر به عدل» (نحل / 16، 90)، «امر به قسط» (آل‌عمران / 3، 21) و «نهی از سوء» (اعراف / 7، 165)، «نهی از فحشا» (نحل / 16، 90)، «نهی از فساد» (هود / 11، 116) و «نهی از گناه» (مائده / 5، 63) به این دو فریضه اشاره دارد. در برخی آیات، به ویژه در ضمن قصص قرآنی نیز بدون تصریح به واژه معروف یا منکر، مصادیقی از امر به معروف و نهی از منکر آمده است. (مائده / 5، 63؛ فرقان / 25، 72)
قرآن کریم با تعبیراتی گوناگون به موضوع امر به معروف و نهی از منکر پرداخته است. در شماری از آیات تعبیر امر به معروف و نهی از منکر در کنار یکدیگر به‌کار رفته است: «والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ» (توبه / 9، 71 و نیز آل‌عمران / 3، 104، 110؛ حجّ / 22، 41؛ لقمان / 31، 17)؛ همچنین تعبیراتی مانند «امر به عُرف» (اعراف / 7، 199)، «امر به عدل» (نحل / 16، 90)، «امر به قسط» (آل‌عمران / 3، 21) و «نهی از سوء» (اعراف / 7، 165)، «نهی از فحشا» (نحل / 16، 90)، «نهی از فساد» (هود / 11، 116) و «نهی از گناه» (مائده / 5، 63) به این دو فریضه اشاره دارد. در برخی آیات، به ویژه در ضمن قصص قرآنی نیز بدون تصریح به واژه معروف یا منکر، مصادیقی از امر به معروف و نهی از منکر آمده است. (مائده / 5، 63؛ فرقان / 25، 72)


محتوای این آیات بر لزوم امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی و نکوهش و هلاکت امتهای پیشین بر اثر ترک این دو فریضه دلالت دارد. فقیهان برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر به بیشتر این آیات استدلال کرده‌اند.<ref>احکام‌القرآن، جصاص، ج2، ص29؛ مسالک‌الافهام، ج 2، ص 372؛ زبدة البیان، ص 411.</ref>
محتوای این آیات بر لزوم امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی و نکوهش و هلاکت امت‌های پیشین بر اثر ترک این دو فریضه دلالت دارد. فقیهان برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر به بیشتر این آیات استدلال کرده‌اند.<ref>احکام‌القرآن، جصاص، ج2، ص29؛ مسالک‌الافهام، ج 2، ص 372؛ زبدة البیان، ص 411.</ref>


برخی نزول آیات قرآن را در تشریع امر به معروف و نهی از منکر دارای سیر تدریجی می‌دانند؛ یعنی در مرحله نخست به تشویق آن پرداخته، سپس سرنوشت شوم ترک این دو کار را یادآور شده، در مرحله بعد آن دو را واجب کرده و در نهایت عمل به آن دو را صفت لازم مؤمنان دانسته است. <ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 27 ـ 28.</ref> شماری از متکلمان و فقیهان افزون بر ادله نقلی (کتاب، سنت، اجماع) برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر به دلیل عقل نیز استدلال کرده و گفته‌اند که امر به معروف و نهی از منکر از بارزترین راههای هدایت انسان است و از باب قاعده لطف (نزدیک ساختن بندگان به طاعت و دور ساختن آنان از معصیت از سر لطف) انجام دادن آن بر همه لازم است. <ref>الاقتصاد، ص 147.</ref>
برخی نزول آیات قرآن را در تشریع امر به معروف و نهی از منکر دارای سیر تدریجی می‌دانند؛ یعنی در مرحله نخست به تشویق آن پرداخته، سپس سرنوشت شوم ترک این دو کار را یادآور شده، در مرحله بعد آن دو را واجب کرده و در نهایت عمل به آن دو را صفت لازم مؤمنان دانسته است. <ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 27 ـ 28.</ref> شماری از متکلمان و فقیهان افزون بر ادله نقلی (کتاب، سنت، اجماع) برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر به دلیل عقل نیز استدلال کرده و گفته‌اند که امر به معروف و نهی از منکر از بارزترین راه‌های هدایت انسان است و از باب قاعده لطف (نزدیک ساختن بندگان به طاعت و دور ساختن آنان از معصیت از سر لطف) انجام دادن آن بر همه لازم است. <ref>الاقتصاد، ص 147.</ref>


فقها درباره اینکه این وجوب عینی است یا کفایی، اختلاف نظر دارند و آن را غالبا در ذیل آیه 104 آل‌عمران / 3 طرح کرده‌اند: «ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ واُولکَ هُمُ المُفلِحون». اکثر مفسران «مِنْ» در «مِنکُم» را تبعیضیه دانسته و وجوب کفایی را نتیجه گرفته‌اند؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر بر همه شما واجب نیست، زیرا همه برای آن شایستگی لازم را ندارند، بلکه باید گروهی از میان شما که با معروف و منکر و شرایط امر به معروف و نهی از منکر آشنا هستند به این مهم مبادرت ورزند؛ <ref>الکشاف، ج 1، ص 396؛ تفسیر بیضاوی، ج 1، ص 278.</ref>
فقها درباره اینکه این وجوب عینی است یا کفایی، اختلاف نظر دارند و آن را غالبا در ذیل آیه 104 آل‌عمران / 3 طرح کرده‌اند: «ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ واُولکَ هُمُ المُفلِحون». اکثر مفسران «مِنْ» در «مِنکُم» را تبعیضیه دانسته و وجوب کفایی را نتیجه گرفته‌اند؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر بر همه شما واجب نیست، زیرا همه برای آن شایستگی لازم را ندارند، بلکه باید گروهی از میان شما که با معروف و منکر و شرایط امر به معروف و نهی از منکر آشنا هستند به این مهم مبادرت ورزند؛ <ref>الکشاف، ج 1، ص 396؛ تفسیر بیضاوی، ج 1، ص 278.</ref>
خط ۵۰: خط ۴۶:
افزون بر این، آیه اصولاً در مقام بیان این واقعیت است که مؤمنان باید در راهشان ثابت قدم باشند و گمراهی دیگران آنان را متزلزل نسازد، زیرا گمراهی آنان به مؤمنان ضرری نمی‌زند؛ <ref>المیزان، ج 6، ص 169.</ref>
افزون بر این، آیه اصولاً در مقام بیان این واقعیت است که مؤمنان باید در راهشان ثابت قدم باشند و گمراهی دیگران آنان را متزلزل نسازد، زیرا گمراهی آنان به مؤمنان ضرری نمی‌زند؛ <ref>المیزان، ج 6، ص 169.</ref>


به عبارت دیگر، انسان باید در انتخاب مسیر حق * و تفکر صحیح تحت تأثیر جامعه قرار نگیرد؛ حق، حق است، گرچه اکثریت از آن روی برگردانند و باطل، باطل * است، گرچه اکثریت به آن روی آورند، همچنان‌که علی علیه‌السلام می‌فرماید: در مسیر هدایت به سبب اندک بودن رهروانش به وحشت نیفتید؛ <ref>نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> همچنین این آیه نمی‌تواند ناسخ آیات وجوب امر به معروف و نهی از منکر باشد، زیرا این آیات نسخ را برنمی‌تابد. <ref>المیزان، ج 6، ص 169</ref>
به عبارت دیگر، انسان باید در انتخاب مسیر حق * و تفکر صحیح تحت تأثیر جامعه قرار نگیرد؛ حق، حق است، گرچه اکثریت از آن روی برگردانند و باطل، باطل * است، گرچه اکثریت به آن روی آورند، همچنان‌که علی علیه‌السلام می‌فرماید: در مسیر هدایت به سبب اندک بودن رهروانش به وحشت نیفتید؛ <ref>نهج‌البلاغه، خطبه 192.</ref> همچنین این آیه نمی‌تواند ناسخ آیات وجوب امر به معروف و نهی از منکر باشد، زیرا این آیات نسخ را برنمی‌تابد. <ref>المیزان، ج 6، ص 169</ref>


== اهمیت امر به معروف و نهی از منکر ==
== اهمیت امر به معروف و نهی از منکر ==
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن کریم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. گاه از این دو فریضه در کنار ایمان به خدا و آخرت یاد شده: «یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ» (آل‌عمران / 3، 114) و گاه پیش‌تر از برپاداشتن نماز و زکات ویژگی مردان و زنان با ایمان شمرده شده است: «المُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ ویُقیمونَ الصَّلوةَ و یُؤتونَ الزَّکوةَ». (توبه / 9، 71) در برابر، از جمله ویژگی‌های منافقان، امر به منکر و نهی از معروف یاد شده است: «المُنـفِقونَ والمُنـفِقـتُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمُنکَرِ و یَنهَونَ عَنِ المَعروفِ». (توبه / 9، 67)
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن کریم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. گاه از این دو فریضه در کنار ایمان به خدا و آخرت یاد شده: «یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ» (آل‌عمران / 3، 114) و گاه پیش‌تر از برپاداشتن نماز و زکات ویژگی مردان و زنان با ایمان شمرده شده است: «المُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ ویُقیمونَ الصَّلوةَ و یُؤتونَ الزَّکوةَ». (توبه / 9، 71) در برابر، از جمله ویژگی‌های منافقان، امر به منکر و نهی از معروف یاد شده است: «المُنـفِقونَ والمُنـفِقـتُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمُنکَرِ و یَنهَونَ عَنِ المَعروفِ». (توبه / 9، 67)


قرآن کریم امر به معروف و نهی از منکر را سنت خداوند دانسته و براساس روایتی از پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آمران به معروف و ناهیان از منکر جانشینان خداوند در عمل به این وظیفه‌اند:(1). «اِنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسـنِ وایتایءِ ذِی القُربی و یَنهی عَنِ الفَحشاءِ والمُنکَرِ والبَغیِ» (نحل / 16، 90)<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 807</ref> و تورات و انجیل به‌جاآوردن این دو واجب را از اوصاف پیامبر این امت برشمرده است. (2) (اعراف / 7، 157) <ref>همان، ج 4، ص 750.</ref>
قرآن کریم امر به معروف و نهی از منکر را سنت خداوند دانسته و براساس روایتی از پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آمران به معروف و ناهیان از منکر جانشینان خداوند در عمل به این وظیفه‌اند:(1). «اِنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسـنِ وایتایءِ ذِی القُربی و یَنهی عَنِ الفَحشاءِ والمُنکَرِ والبَغیِ» (نحل / 16، 90)<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 807</ref> و تورات و انجیل به‌جاآوردن این دو واجب را از اوصاف پیامبر این امت برشمرده است. (2) (اعراف / 7، 157) <ref>همان، ج 4، ص 750.</ref>


عمل کردن به این دو فریضه شاخص امت اسلامی و رمز برتری آنان بر سایر امتها معرفی شده است: «کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وتَنهَونَ عَنِ‌المُنکَرِ» (آل‌عمران / 3، 110) و مسلمانان مأمور شده‌اند که بدین منظور گروه و تشکیلاتی توانمند فراهم آورند تا به رستگاری نایل آیند: «ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ و اُولکَ هُمُ المُفلِحون» (آل‌عمران / 3، 104) و به هنگام برخورداری از قدرت و حاکمیت از این تفضل الهی در جهت بسط امر به معروف و نهی از منکر بهره گیرند: «اَلَّذینَ اِن مَکَّنّـهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وءاتَوُا الزَّکوةَ واَمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ». (حجّ / 22، 41) از آیات قرآن کریم می‌توان استفاده کرد که سرنوشت ترک کنندگان نهی از منکر با سرنوشت مرتکبان منکر گره خورده است و هلاکت و خسران فرجام شوم آنان است. (اعراف / 7، 163 ـ 166)
عمل کردن به این دو فریضه شاخص امت اسلامی و رمز برتری آنان بر سایر امت‌ها معرفی شده است: «کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وتَنهَونَ عَنِ‌المُنکَرِ» (آل‌عمران / 3، 110) و مسلمانان مأمور شده‌اند که بدین منظور گروه و تشکیلاتی توانمند فراهم آورند تا به رستگاری نایل آیند: «ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ و اُولکَ هُمُ المُفلِحون» (آل‌عمران / 3، 104) و به هنگام برخورداری از قدرت و حاکمیت از این تفضل الهی در جهت بسط امر به معروف و نهی از منکر بهره گیرند: «اَلَّذینَ اِن مَکَّنّـهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَّلوةَ وءاتَوُا الزَّکوةَ واَمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ». (حجّ / 22، 41) از آیات قرآن کریم می‌توان استفاده کرد که سرنوشت ترک کنندگان نهی از منکر با سرنوشت مرتکبان منکر گره خورده است و هلاکت و خسران فرجام شوم آنان است. (اعراف / 7، 163 ـ 166)


== پیشینه امر به معروف و نهی از منکر در ادیان آسمانی ==
== پیشینه امر به معروف و نهی از منکر در ادیان آسمانی ==
امر به معروف و نهی از منکر در شریعت اسلامی در قیاس با ادیان دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار است و از همین‌رو یکی از اوصاف پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در تورات امر به معروف و نهی از منکر شمرده شده است: «اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ الَّذی یَجِدونَهُ مَکتوبـًا عِندَهُم فِی التَّورةِ والاِنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ و یَنههُم عَنِ المُنکَرِ». (اعراف / 7، 157) شاید اهمیت فوق‌العاده امر به معروف و نهی از منکر در اسلام از آن روست که این دین برای همه مردم در تمامی اعصار تشریع شده (سبأ / 34، 28؛ آل‌عمران / 3، 19) و آخرین شریعت الهی است (احزاب / 33، 40)، ازاین‌رو لازم است همه مؤمنان، به ویژه دانشمندان در بسط و حفظ شریعت بکوشند و با عمل به این دو فریضه، جانشین خدا و پیامبران بر روی زمین باشند و اسلام را جاودانه کنند. با این همه، این دو فریضه ویژه اسلام نیست و در شرایع پیشین نیز واجب بوده، گرچه محدوده آن به گستردگی اسلام نبوده است.  
امر به معروف و نهی از منکر در شریعت اسلامی در قیاس با ادیان دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار است و از همین‌رو یکی از اوصاف پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در تورات امر به معروف و نهی از منکر شمرده شده است: «اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ الَّذی یَجِدونَهُ مَکتوبـًا عِندَهُم فِی التَّورةِ والاِنجیلِ یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ و یَنههُم عَنِ المُنکَرِ». (اعراف / 7، 157) شاید اهمیت فوق‌العاده امر به معروف و نهی از منکر در اسلام از آن روست که این دین برای همه مردم در تمامی اعصار تشریع شده (سبأ / 34، 28؛ آل‌عمران / 3، 19) و آخرین شریعت الهی است (احزاب / 33، 40)، ازاین‌رو لازم است همه مؤمنان، به ویژه دانشمندان در بسط و حفظ شریعت بکوشند و با عمل به این دو فریضه، جانشین خدا و پیامبران بر روی زمین باشند و اسلام را جاودانه کنند. با این همه، این دو فریضه ویژه اسلام نیست و در شرایع پیشین نیز واجب بوده، گرچه محدوده آن به گستردگی اسلام نبوده است.  


خط ۶۹: خط ۶۲:
همچنین جمعی از «ربّانیون» [دانشمندان مسیحی] و «احبار» [علمای یهود] که از گفتار گناه‌آلود و حرام خوارگی نهی نمی‌کردند نکوهش شده‌اند: «لَولا یَنههُمُ الرَّبّـنِیّونَ والاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ واَکلِهِمُ السُّحتَ لَبِئسَ ما کانوا یَصنَعون». (مائده / 5، 63) شماری از بنی‌اسرائیل بر اثر کفر و ترک نهی از منکر از سوی داود و عیسی علیهماالسلام لعنت شدند: «لُعِنَ الَّذینَ کَفَروا مِن بَنی اِسرءیلَ عَلی لِسانِ داوودَ و عیسَی ابنِ مَریَمَ ذلِکَ بِما عَصَوا وکانوا یَعتَدون * کانوا لا یَتَناهَونَ عَن مُنکَرٍ فَعَلوهُ». (مائده / 5، 78 ـ 79)
همچنین جمعی از «ربّانیون» [دانشمندان مسیحی] و «احبار» [علمای یهود] که از گفتار گناه‌آلود و حرام خوارگی نهی نمی‌کردند نکوهش شده‌اند: «لَولا یَنههُمُ الرَّبّـنِیّونَ والاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ واَکلِهِمُ السُّحتَ لَبِئسَ ما کانوا یَصنَعون». (مائده / 5، 63) شماری از بنی‌اسرائیل بر اثر کفر و ترک نهی از منکر از سوی داود و عیسی علیهماالسلام لعنت شدند: «لُعِنَ الَّذینَ کَفَروا مِن بَنی اِسرءیلَ عَلی لِسانِ داوودَ و عیسَی ابنِ مَریَمَ ذلِکَ بِما عَصَوا وکانوا یَعتَدون * کانوا لا یَتَناهَونَ عَن مُنکَرٍ فَعَلوهُ». (مائده / 5، 78 ـ 79)


از گزارش داستان اصحاب * سبت در قرآن کریم بر می‌آید که گروهی از بنی‌اسرائیل که نهی از منکر نمی‌کردند به همراه مرتکبان منکر هلاک شدند و تنها گروهی نجات یافتند که نهی از منکر کردند: «اَنجَینا الَّذینَ یَنهَونَ عَنِ السّوءِ واَخَذنَا الَّذینَ ظَـلَموا بِعَذابٍ بَـ ٔ سٍ». (اعراف / 7، 165) در آیه 116 هود / 11 بنی‌اسرائیل را عتاب می‌کند که چرا در نسلهای پیشین شما جز گروهی اندک، خردمندانی نبودند که مردم را از فساد باز دارند: «فَلَولا کَانَ مِنَ القُرونِ مِن قَبلِکُم اولوا بَقِیَّةٍ یَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِی الاَرضِ اِلاّ قَلِیلاً مِمَّن اَنجَینا مِنهُم». از نصایح لقمان به فرزندش نیز استفاده می‌شود که امر به معروف در شرایع پیشین واجب بوده است: «یـبُنَیَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلی ما اَصابَکَ». (لقمان / 31، 17)
از گزارش داستان اصحاب * سبت در قرآن کریم بر می‌آید که گروهی از بنی‌اسرائیل که نهی از منکر نمی‌کردند به همراه مرتکبان منکر هلاک شدند و تنها گروهی نجات یافتند که نهی از منکر کردند: «اَنجَینا الَّذینَ یَنهَونَ عَنِ السّوءِ واَخَذنَا الَّذینَ ظَـلَموا بِعَذابٍ بَـ ٔ سٍ». (اعراف / 7، 165) در آیه 116 هود / 11 بنی‌اسرائیل را عتاب می‌کند که چرا درنسل‌های پیشین شما جز گروهی اندک، خردمندانی نبودند که مردم را از فساد باز دارند: «فَلَولا کَانَ مِنَ القُرونِ مِن قَبلِکُم اولوا بَقِیَّةٍ یَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِی الاَرضِ اِلاّ قَلِیلاً مِمَّن اَنجَینا مِنهُم». از نصایح لقمان به فرزندش نیز استفاده می‌شود که امر به معروف در شرایع پیشین واجب بوده است: «یـبُنَیَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلی ما اَصابَکَ». (لقمان / 31، 17)


== شرایط امر به معروف و نهی از منکر ==
== شرایط امر به معروف و نهی از منکر ==
این دو فریضه را موکول به 4 شرط کرده‌اند؛ یعنی باید امر و نهی کننده 1. معروف و منکر را بشناسد. 2. احتمال تأثیر دهد. 3. مخاطب را مصرّ بر گناه بیابد. 4. بر امر و نهی مفسده‌ای همچون ضرر مالی و جانی مترتب نباشد.<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 342.</ref> در خصوص شرط نخست برخی فقها با تمسک به اطلاق آیات و روایات و نیز تأکید موجود در این ادله گفته‌اند: شناخت معروف و منکر واجب است و کسی که بر اثر عدم آگاهی از معروف و منکر نمی‌تواند امر به معروف و نهی از منکر کند گناهکار است. <ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 127 ـ 128.</ref> این گروه از فقها اصطلاحا شناخت معروف و منکر را شرط واجب دانسته‌اند (مانند شرط طهارت برای نماز)؛ ولی بیشتر فقها آن را شرط وجوب دانسته و کسب آن را واجب نمی‌دانند <ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 366.</ref>(مانند شرط استطاعت برای حجّ). بنا به نظر اخیر تنها عالم به معروف و منکر وظیفه امر و نهی را بر عهده دارد.
این دو فریضه را موکول به 4 شرط کرده‌اند؛ یعنی باید امر و نهی کننده 1. معروف و منکر را بشناسد. 2. احتمال تأثیر دهد. 3. مخاطب را مصرّ بر گناه بیابد. 4. بر امر و نهی مفسده‌ای همچون ضرر مالی و جانی مترتب نباشد.<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 342.</ref> در خصوص شرط نخست برخی فقها با تمسک به اطلاق آیات و روایات و نیز تأکید موجود در این ادله گفته‌اند: شناخت معروف و منکر واجب است و کسی که بر اثر عدم آگاهی از معروف و منکر نمی‌تواند امر به معروف و نهی از منکر کند گناهکار است. <ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 127 ـ 128.</ref> این گروه از فقها اصطلاحا شناخت معروف و منکر را شرط واجب دانسته‌اند (مانند شرط طهارت برای نماز)؛ ولی بیشتر فقها آن را شرط وجوب دانسته و کسب آن را واجب نمی‌دانند <ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 366.</ref>(مانند شرط استطاعت برای حجّ). بنا به نظر اخیر تنها عالم به معروف و منکر وظیفه امر و نهی را بر عهده دارد.


قائلان به این نظر به ادله‌ای از جمله روایتی از امام صادق علیه‌السلام استناد کرده‌اند. در این روایت، امام علیه‌السلام وجوب امر به معروف و نهی از منکر را مشروط به قدرت و علم کرده است و آنگاه در تأیید این نظر به آیات «و لتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَر» (آل‌عمران / 3، 104) و نیز «و مِن قَومِ موسی اُمَّةٌ یَهدونَ بِالحَقِّ وبِهِ یَعدِلون» (اعراف / 7، 159) استناد فرموده، با این استدلال که در این دو آیه خداوند وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را تنها بر عهده گروهی خاص: «اُمَّةٌ» نهاده و بر همگان واجب نکرده است.<ref>وسائل الشیعه، ج 6، ص 126.</ref>
قائلان به این نظر به ادله‌ای از جمله روایتی از امام صادق علیه‌السلام استناد کرده‌اند. در این روایت، امام علیه‌السلام وجوب امر به معروف و نهی از منکر را مشروط به قدرت و علم کرده است و آنگاه در تأیید این نظر به آیات «و لتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَر» (آل‌عمران / 3، 104) و نیز «و مِن قَومِ موسی اُمَّةٌ یَهدونَ بِالحَقِّ وبِهِ یَعدِلون» (اعراف / 7، 159) استناد فرموده، با این استدلال که در این دو آیه خداوند وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را تنها بر عهده گروهی خاص: «اُمَّةٌ» نهاده و بر همگان واجب نکرده است.<ref>وسائل الشیعه، ج 6، ص 126.</ref>


درباره شرط دوم، فقیهان این نکته را یادآور شده‌اند که ممکن است در مواردی امر به معروف و نهی از منکر بر مخاطب تأثیر نداشته باشد؛ ولی آثار جانبی دیگری همچون آشکار شدن بدعتها و پیشگیری از مشتبه شدن معروف و منکر داشته باشد که در این صورت نیز باید حقیقت را آشکار کرد و سکوت و کتمان جایز نیست:<ref>تحریرالوسیله، ج 1، ص 456.</ref>
درباره شرط دوم، فقیهان این نکته را یادآور شده‌اند که ممکن است در مواردی امر به معروف و نهی از منکر بر مخاطب تأثیر نداشته باشد؛ ولی آثار جانبی دیگری همچون آشکار شدن بدعت‌ها و پیشگیری از مشتبه شدن معروف و منکر داشته باشد که در این صورت نیز باید حقیقت را آشکار کرد و سکوت و کتمان جایز نیست:<ref>تحریرالوسیله، ج 1، ص 456.</ref>
«اِنَّ الَّذینَ یَکتُمونَ ما اَنزَلنا مِنَ البَیِّنـتِ والهُدی مِن بَعدِ ما بَیَّنّـهُ لِلنّاسِ فِی الکِتـبِ اُولکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ ویَلعَنُهُمُ اللّـعِنون». (بقره / 2، 159، 173)
«اِنَّ الَّذینَ یَکتُمونَ ما اَنزَلنا مِنَ البَیِّنـتِ والهُدی مِن بَعدِ ما بَیَّنّـهُ لِلنّاسِ فِی الکِتـبِ اُولکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ ویَلعَنُهُمُ اللّـعِنون». (بقره / 2، 159، 173)


خط ۸۶: خط ۷۸:
برخی برای اثبات این حکم به آیه 150 اعراف / 7 استناد کرده‌اند که به موجب آن هارون برای حفظ جان خویش از تداوم نهی از منکر امتناع کرد:<ref>تفسیر قرطبی، ج 7، ص 184.</ref> «اِنَّ القَومَ استَضعَفونی و کادوا یَقتُلونَنی». برخی نیز آیه 195 بقره / 2 را که از افکندن خود در هلاکت به دست خویش منع کرده است: «و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی التَّهلُکَةِ» دلیل بر این امر دانسته‌اند؛<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 516 </ref>
برخی برای اثبات این حکم به آیه 150 اعراف / 7 استناد کرده‌اند که به موجب آن هارون برای حفظ جان خویش از تداوم نهی از منکر امتناع کرد:<ref>تفسیر قرطبی، ج 7، ص 184.</ref> «اِنَّ القَومَ استَضعَفونی و کادوا یَقتُلونَنی». برخی نیز آیه 195 بقره / 2 را که از افکندن خود در هلاکت به دست خویش منع کرده است: «و لا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی التَّهلُکَةِ» دلیل بر این امر دانسته‌اند؛<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 516 </ref>


امّا بسیاری از فقها در این مسئله تفصیل داده و آن را در موردی پذیرفته‌اند که مفسده مترتب بر امر و نهی بیش از مفسده مترتب بر ترک معروف و ارتکاب منکر باشد؛ ولی اگر معروف و منکر از اموری است که از نظر شارع مقدس اهمیت فراوانی دارد، مانند حفظ اسلام و عقاید و نوامیس قرآن و احکام ضروری باید با مقایسه اهم و مهمّ، مهم‌تر را در نظر گرفت و با مجرد ضرر و حَرَج وجوب امر به معروف و نهی از منکر برداشته نمی‌شود. چه بسا برای حفظ این‌گونه امور باید جان یا جانهایی فدا شود و در این صورت تحمل ضررهای غیر جانی یا مشقتها به طریق اولی واجب است. <ref>الکاشف، ج2، ص124؛ تحریرالوسیله، ج1، ص465.</ref>
امّا بسیاری از فقها در این مسئله تفصیل داده و آن را در موردی پذیرفته‌اند که مفسده مترتب بر امر و نهی بیش از مفسده مترتب بر ترک معروف و ارتکاب منکر باشد؛ ولی اگر معروف و منکر از اموری است که از نظر شارع مقدس اهمیت فراوانی دارد، مانند حفظ اسلام و عقاید و نوامیس قرآن و احکام ضروری باید با مقایسه اهم و مهمّ، مهم‌تر را در نظر گرفت و با مجرد ضرر و حَرَج وجوب امر به معروف و نهی از منکر برداشته نمی‌شود. چه بسا برای حفظ این‌گونه امور باید جان یا جان‌هایی فدا شود و در این صورت تحمل ضررهای غیر جانی یا مشقتها به طریق اولی واجب است. <ref>الکاشف، ج2، ص124؛ تحریرالوسیله، ج1، ص465.</ref>


از نظر اینان میان قاعده لاضرر و لاحَرَج که مستند عمده شرط چهارم است و ادله امر به معروف و نهی از منکر تزاحم وجود دارد و براساس قاعده تزاحم باید به آن‌که ملاک قوی‌تر و اهمیت بیشتری دارد عمل کرد.<ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 200.</ref>
از نظر اینان میان قاعده لاضرر و لاحَرَج که مستند عمده شرط چهارم است و ادله امر به معروف و نهی از منکر تزاحم وجود دارد و براساس قاعده تزاحم باید به آن‌که ملاک قوی‌تر و اهمیت بیشتری دارد عمل کرد.<ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 200.</ref>
خط ۱۰۴: خط ۹۶:
شهید می‌گوید: اگر امر به معروف و نهی از منکر به صورت جهاد * باشد مسلم است که می‌توان تا سرحد کشته شدن پیش رفت. او در ادامه می‌گوید: بسیاری از عامه امر به معروف و نهی از منکر را اگرچه به کشته شدن آمر و ناهی بینجامد جایز شمرده و به آیه «و کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قـتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیرٌ» استدلال کرده‌اند، زیرا خدا آنان را از آن رو که به سبب امر به معروف و نهی از منکر کشته شده‌اند ستوده است. (<ref>القواعد والفوائد، ص206؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص31.</ref>
شهید می‌گوید: اگر امر به معروف و نهی از منکر به صورت جهاد * باشد مسلم است که می‌توان تا سرحد کشته شدن پیش رفت. او در ادامه می‌گوید: بسیاری از عامه امر به معروف و نهی از منکر را اگرچه به کشته شدن آمر و ناهی بینجامد جایز شمرده و به آیه «و کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قـتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیرٌ» استدلال کرده‌اند، زیرا خدا آنان را از آن رو که به سبب امر به معروف و نهی از منکر کشته شده‌اند ستوده است. (<ref>القواعد والفوائد، ص206؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص31.</ref>


افزون بر آیات، احادیثی که امر به معروف و نهی از منکر را از شاخه‌های جهاد برشمرده <ref>نهج البلاغه، حکمت 375؛ الکافی، ج 5، ص 52.</ref>
افزون بر آیات، احادیثی که امر به معروف و نهی از منکر را از شاخه‌های جهاد برشمرده <ref>نهج‌البلاغه، حکمت 375؛ الکافی، ج 5، ص 52.</ref>


و نیز سیره بسیاری از اولیای الهی که در راستای امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد شهادت پیش رفتند مؤید همین نظر است که در امور مهم و اساسی دشواریها نمی‌تواند مانع امر به معروف و نهی از منکر باشد، <ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 192 ـ 193.</ref>
و نیز سیره بسیاری از اولیای الهی که در راستای امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد شهادت پیش رفتند مؤید همین نظر است که در امور مهم و اساسی دشواریها نمی‌تواند مانع امر به معروف و نهی از منکر باشد، <ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 192 ـ 193.</ref>
خط ۱۱۶: خط ۱۰۸:


== مراتب امر به معروف و نهی از منکر ==
== مراتب امر به معروف و نهی از منکر ==
 
این دو فریضه دارای مراتب سه گانه قلبی، زبانی و عملی است. از این مراحل به «انکار قلبی» «انکار زبانی» و «انکار با دست» تعبیر می‌شود.<ref>)شرائع الاسلام، ج 1، ص 343.</ref> همین مراحل در برخی روایات نیز آمده است. بر پایه روایتی امام باقر علیه‌السلام فرمود: با دلهای خود منکر را ناخوش دارید و با زبان‌های خود از آن باز دارید و با دست خود بر پیشانی کسانی که مرتکب آن می‌شوند بکوبید و در راه خدا از سرزنش هیچ‌کس بیم نداشته باشید. <ref>وسائل الشیعه، ج 11، ص 403.</ref>
این دو فریضه دارای مراتب سه گانه قلبی، زبانی و عملی است. از این مراحل به «انکار قلبی» «انکار زبانی» و «انکار با دست» تعبیر می‌شود.<ref>)شرائع الاسلام، ج 1، ص 343.</ref> همین مراحل در برخی روایات نیز آمده است. بر پایه روایتی امام باقر علیه‌السلام فرمود: با دلهای خود منکر را ناخوش دارید و با زبانهای خود از آن باز دارید و با دست خود بر پیشانی کسانی که مرتکب آن می‌شوند بکوبید و در راه خدا از سرزنش هیچ‌کس بیم نداشته باشید. <ref>وسائل الشیعه، ج 11، ص 403.</ref>
دانشوران در تفسیرِ انکار قلبی بر یک نظر نیستند. تفاسیر مختلف را می‌توان در سه نظر جمع‌بندی کرد: 1. اعتقاد به وجوب واجبات و حرمت محرمات. <ref>النهایه، ص 300-299</ref> ـ 2. راضی نبودن به گناه.<ref>کفایه‌الاحکام، ج 1، ص 405</ref>
دانشوران در تفسیرِ انکار قلبی بر یک نظر نیستند. تفاسیر مختلف را می‌توان در سه نظر جمع‌بندی کرد: 1. اعتقاد به وجوب واجبات و حرمت محرمات. <ref>النهایه، ص 300-299</ref> ـ 2. راضی نبودن به گناه.<ref>کفایه‌الاحکام، ج 1، ص 405</ref>
3. اظهار کراهت قلبی از گناه.<ref>منتهی المطلب، ج 2، ص 993.</ref>
3. اظهار کراهت قلبی از گناه.<ref>منتهی المطلب، ج 2، ص 993.</ref>
خط ۱۳۹: خط ۱۳۰:


== مسؤولیت حکومت اسلامی ==
== مسؤولیت حکومت اسلامی ==
بدون تردید در کنار وظیفه عمومی مردم در انجام دادن این دو فریضه مهم جامه عمل پوشاندن به مرتبه سوم امر به معروف و برخی از درجات این مرتبه، نیازمند قدرت، تشکیلات و حکومت است، زیرا اگر همه آحاد جامعه بدون اذن حاکم اسلامی به این مرحله عمل کنند برخوردهای اجتماعی موجب هرج و مرج شده و نظم و امنیت جامعه اسلامی خدشه‌دار می‌شود، بنابراین، جامعه نیازمند تشکیلاتی مقتدر است که صلاحیت قصاص و اجرای حدود و تعزیرات را داشته باشد. البته همچنان‌که آحاد جامعه وظیفه دارند به دو مرحله نخست (انکار قلبی و زبانی) قیام کنند نسبت به ایجاد چنین تشکیلات قدرتمندی نیز وظیفه دارند.
بدون تردید در کنار وظیفه عمومی مردم در انجام دادن این دو فریضه مهم جامه عمل پوشاندن به مرتبه سوم امر به معروف و برخی از درجات این مرتبه، نیازمند قدرت، تشکیلات و حکومت است، زیرا اگر همه آحاد جامعه بدون اذن حاکم اسلامی به این مرحله عمل کنند برخوردهای اجتماعی موجب هرج و مرج شده و نظم و امنیت جامعه اسلامی خدشه‌دار می‌شود، بنابراین، جامعه نیازمند تشکیلاتی مقتدر است که صلاحیت قصاص و اجرای حدود و تعزیرات را داشته باشد. البته همچنان‌که آحاد جامعه وظیفه دارند به دو مرحله نخست (انکار قلبی و زبانی) قیام کنند نسبت به ایجاد چنین تشکیلات قدرتمندی نیز وظیفه دارند.


خط ۱۶۴: خط ۱۵۴:


== ولایت در امر به معروف و نهی از منکر ==
== ولایت در امر به معروف و نهی از منکر ==
از آنجا که امر به معروف و نهی از منکر جنبه فردی ندارد و وظیفه‌ای اجتماعی است و در روابط انسان با دیگران معنا می‌یابد، به‌گونه‌ای دخالت در امور دیگران (امر و نهی شونده) به حساب می‌آید، ازاین‌رو عمل کردن به این دو فریضه نیاز به سلطه و ولایت دارد و خداوند که بر همه موجودات ولایت دارد برای مؤمنان نسبت به یکدیگر این ولایت و حق قانونی را قرار داده است: «والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ‌المُنکَر». (توبه / 9، 71) از ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر برمی‌آید که امر و نهی در اینجا مولوی است <ref>تحریرالوسیله، ج 1، ص 465</ref>. و ازاین‌رو نیازمند جعل ولایت از سوی خداست.
از آنجا که امر به معروف و نهی از منکر جنبه فردی ندارد و وظیفه‌ای اجتماعی است و در روابط انسان با دیگران معنا می‌یابد، به‌گونه‌ای دخالت در امور دیگران (امر و نهی شونده) به حساب می‌آید، ازاین‌رو عمل کردن به این دو فریضه نیاز به سلطه و ولایت دارد و خداوند که بر همه موجودات ولایت دارد برای مؤمنان نسبت به یکدیگر این ولایت و حق قانونی را قرار داده است: «والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ‌المُنکَر». (توبه / 9، 71) از ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر برمی‌آید که امر و نهی در اینجا مولوی است <ref>تحریرالوسیله، ج 1، ص 465</ref>. و ازاین‌رو نیازمند جعل ولایت از سوی خداست.


خط ۱۷۰: خط ۱۵۹:


== آثار امر به معروف و نهی ازمنکر ==
== آثار امر به معروف و نهی ازمنکر ==
1. فلاح و رستگاری
1. فلاح و رستگاری
آیه 104 آل‌عمران / 3 آمران به معروف و ناهیان از منکر را اهل فلاح و رستگاری * دانسته است؛ به بیان دیگر، در این آیه فلاح و رستگاری مؤمنان متوقف بر امر به معروف و نهی از منکر شده است.<ref>مجمع البیان، ج2، ص 807</ref>  
آیه 104 آل‌عمران / 3 آمران به معروف و ناهیان از منکر را اهل فلاح و رستگاری * دانسته است؛ به بیان دیگر، در این آیه فلاح و رستگاری مؤمنان متوقف بر امر به معروف و نهی از منکر شده است.<ref>مجمع البیان، ج2، ص 807</ref>  
خط ۱۷۸: خط ۱۶۶:


3. نجات از عذاب
3. نجات از عذاب
 
از آیه 165 اعراف / 7 که به داستان اصحاب سبت پرداخته برمی‌آید که در مواجهه با منکر کسانی از عذاب نجات می‌یابند که امر به معروف و نهی از منکر کنند: «فَلَمّا نَسوا ما ذُکِّروا بِهِ اَنجَینا الَّذینَ یَنهَونَ عَنِ السّوءِ واَخَذنَا الَّذینَ ظَـلَموا بِعَذابٍ بَـ ٔ سٍ بِما کانوا یَفسُقون». آیه 116 هود / 11 نیز بنی‌اسرائیل * را نکوهش کرده که چرا درنسل‌های پیشین شما خردمندانی نبودند که مردم را از فساد باز دارند و سپس از نجات یافتن گروه اندکی از بنی‌اسرائیل که نهی از منکر می‌کردند خبر داده است: «فَلَولا کَانَ مِنَ‌القُرونِ مِن قَبلِکُم اولوا بَقِیَّةٍ یَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِی الاَرضِ اِلاّ قَلِیلاً مِمَّن اَنجَینا مِنهُم».
از آیه 165 اعراف / 7 که به داستان اصحاب سبت پرداخته برمی‌آید که در مواجهه با منکر کسانی از عذاب نجات می‌یابند که امر به معروف و نهی از منکر کنند: «فَلَمّا نَسوا ما ذُکِّروا بِهِ اَنجَینا الَّذینَ یَنهَونَ عَنِ السّوءِ واَخَذنَا الَّذینَ ظَـلَموا بِعَذابٍ بَـ ٔ سٍ بِما کانوا یَفسُقون». آیه 116 هود / 11 نیز بنی‌اسرائیل * را نکوهش کرده که چرا در نسلهای پیشین شما خردمندانی نبودند که مردم را از فساد باز دارند و سپس از نجات یافتن گروه اندکی از بنی‌اسرائیل که نهی از منکر می‌کردند خبر داده است: «فَلَولا کَانَ مِنَ‌القُرونِ مِن قَبلِکُم اولوا بَقِیَّةٍ یَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِی الاَرضِ اِلاّ قَلِیلاً مِمَّن اَنجَینا مِنهُم».


4. پاداش اخروی
4. پاداش اخروی
خداوند آمران به معروف و ناهیان از منکر را به دریافت اجر عظیم وعده داده است: «اِلاّ مَن اَمَرَ بِصَدَقَةٍ اَو مَعروفٍ اَو اِصلـحٍ بَینَ النّاسِ ومَن یَفعَل ذلِکَ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ فَسَوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عَظیمـا» (نساء / 4، 114)؛ همچنین خدا مؤمنان را به برخورداری از رحمت الهی و باغهای بهشت بشارت داده است: «یَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ... اُولکَ سَیَرحَمُهُمُ اللّهُ... وعَدَ اللّهُ المُؤمِنینَ والمُؤمِنـتِ جَنّـتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ خــلِدینَ فیها و مَسـکِنَ طَیِّبَةً فی جَنّـتِ عَدنٍ ورِضونٌ مِنَ اللّهِ اَکبَرُ ذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیم». (توبه / 9، 71 ـ 72)
خداوند آمران به معروف و ناهیان از منکر را به دریافت اجر عظیم وعده داده است: «اِلاّ مَن اَمَرَ بِصَدَقَةٍ اَو مَعروفٍ اَو اِصلـحٍ بَینَ النّاسِ ومَن یَفعَل ذلِکَ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ فَسَوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عَظیمـا» (نساء / 4، 114)؛ همچنین خدا مؤمنان را به برخورداری از رحمت الهی و باغهای بهشت بشارت داده است: «یَأمُرونَ بِالمَعروفِ ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ... اُولکَ سَیَرحَمُهُمُ اللّهُ... وعَدَ اللّهُ المُؤمِنینَ والمُؤمِنـتِ جَنّـتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ خــلِدینَ فیها و مَسـکِنَ طَیِّبَةً فی جَنّـتِ عَدنٍ ورِضونٌ مِنَ اللّهِ اَکبَرُ ذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیم». (توبه / 9، 71 ـ 72)


== آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر ==
== آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر ==
1. دوری از رحمت خدا
1. دوری از رحمت خدا
گروهی از بنی‌اسرائیل بر اثر نافرمانی و تجاوز از حق و ترک نهی از منکر، به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند: «لُعِنَ الَّذینَ کَفَروا مِن بَنی اِسرءیلَ عَلی لِسانِ داوودَ وعیسَی ابنِ مَریَمَ... کانوا لایَتَناهَونَ عَن مُنکَرٍ فَعَلوهُ لَبِئسَ ما کانوا یَفعَلون». (مائده / 5، 78 ـ 79) به فرموده حضرت علی علیه‌السلام خداوند امم پیشین را جز به سبب ترک امر به معروف و نهی از منکر لعن نکرد و از رحمت خود دور نساخت. خداوند سفیهانشان را به واسطه گناهان و دانشمندانشان را بر اثر ترک نهی از منکر لعن کرد.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه 192.</ref>
گروهی از بنی‌اسرائیل بر اثر نافرمانی و تجاوز از حق و ترک نهی از منکر، به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند: «لُعِنَ الَّذینَ کَفَروا مِن بَنی اِسرءیلَ عَلی لِسانِ داوودَ وعیسَی ابنِ مَریَمَ... کانوا لایَتَناهَونَ عَن مُنکَرٍ فَعَلوهُ لَبِئسَ ما کانوا یَفعَلون». (مائده / 5، 78 ـ 79) به فرموده حضرت علی علیه‌السلام خداوند امم پیشین را جز به سبب ترک امر به معروف و نهی از منکر لعن نکرد و از رحمت خود دور نساخت. خداوند سفیهانشان را به واسطه گناهان و دانشمندانشان را بر اثر ترک نهی از منکر لعن کرد.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه 192.</ref>


2. عذاب فراگیر
2. عذاب فراگیر
از دیگر پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر عذابی است که افزون بر گناهکاران شامل تارکان امر به معروف و نهی از منکر نیز می‌شود: «واتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَـلَموا مِنکُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَدیدُ العِقاب». (انفال / 8، 25) به گفته ابن عباس در تفسیر این آیه، عذاب خدا که بیاید ستمکار را از غیر ستمکار جدا نمی‌سازد؛ نیز گفته‌اند که ظالمان به سبب ظلمشان عذاب می‌شوند و غیر ظالمان بر اثر ترک امر به معروف و نهی از منکر.<ref>روض الجنان، ج 9، ص 94.</ref> داستان اصحاب سبت که در سوره اعراف / 7 به تفصیل به آن پرداخته شده، نمونه روشنی به شمار می‌رود.
از دیگر پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر عذابی است که افزون بر گناهکاران شامل تارکان امر به معروف و نهی از منکر نیز می‌شود: «واتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَـلَموا مِنکُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ اللّهَ شَدیدُ العِقاب». (انفال / 8، 25) به گفته ابن عباس در تفسیر این آیه، عذاب خدا که بیاید ستمکار را از غیر ستمکار جدا نمی‌سازد؛ نیز گفته‌اند که ظالمان به سبب ظلمشان عذاب می‌شوند و غیر ظالمان بر اثر ترک امر به معروف و نهی از منکر.<ref>روض الجنان، ج 9، ص 94.</ref> داستان اصحاب سبت که در سوره اعراف / 7 به تفصیل به آن پرداخته شده، نمونه روشنی به شمار می‌رود.


خط ۲۰۵: خط ۱۸۹:


3. شریک شدن در گناه
3. شریک شدن در گناه
کسانی که در برابر انجام منکر هیچ‌گونه واکنشی نشان ندهند مانند گناهکاران و در گناه آنها شریک‌اند، از همین‌رو از مؤمنان خواسته شده که هرگاه تمسخر آیات قرآن را شنیدند با کافران همنشین نشوند. در غیر این صورت در گناه همانند آنها خواهند بود: «و قَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِی الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّی یَخوضوا فی حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم...». (نساء / 4، 140) مفسران از این آیه استفاده کرده‌اند که سکوت و همنشینی با فاسقان موجب شریک شدن در گناه آنان می‌شود؛<ref>جامع‌البیان، مج 4، ج 5، ص 443</ref>.همچنین در ذیل آیه 63 مائده / 5 گفته‌اند که ترک کننده نهی از منکر مانند کسی است که مرتکب منکر شود.<ref>تفسیر قرطبی، ج 6، ص 153.</ref>
کسانی که در برابر انجام منکر هیچ‌گونه واکنشی نشان ندهند مانند گناهکاران و در گناه آنها شریک‌اند، از همین‌رو از مؤمنان خواسته شده که هرگاه تمسخر آیات قرآن را شنیدند با کافران همنشین نشوند. در غیر این صورت در گناه همانند آنها خواهند بود: «و قَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِی الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّی یَخوضوا فی حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم...». (نساء / 4، 140) مفسران از این آیه استفاده کرده‌اند که سکوت و همنشینی با فاسقان موجب شریک شدن در گناه آنان می‌شود؛<ref>جامع‌البیان، مج 4، ج 5، ص 443</ref>.همچنین در ذیل آیه 63 مائده / 5 گفته‌اند که ترک کننده نهی از منکر مانند کسی است که مرتکب منکر شود.<ref>تفسیر قرطبی، ج 6، ص 153.</ref>


== آداب امر به معروف و نهی از منکر ==
== آداب امر به معروف و نهی از منکر ==
1. شروع از خویشتن
1. شروع از خویشتن
 
هرچند امر به معروف و نهی از منکر مشروط به عدالت نیست؛ ولی چون در امر به معروف و نهی از منکر نوعی برتری لازم است، اگر آمر به معروف و ناهی از منکر خود ساخته نباشد، از نظر اخلاقی صلاحیت انجام دادن چنین کاری را ندارد و امر و نهی او صوری و بدون تأثیر جدی خواهد بود. از آیه «ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیر...» نیز شاید بتوان استفاده کرد که باید گروه‌هایی مهذّب و خود ساخته به این مهم اقدام کنند، چنان‌که از آیه 6 تحریم / 66: «قوا اَنفُسَکُم واَهلیکُم نارًا» شروع از خویشتن استفاده می‌شود. شاید بتوان از آیه 44 بقره / 2 استفاده کرد که التزام به اوامر و نواهی پیش از امر و نهی دیگران شرط عقلی است: «اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ و تَنسَونَ اَنفُسَکُم واَنتُم تَتلونَ الکِتـبَ اَفَلا تَعقِلون». برخی روایات نیز بر همین نکته تأکید کرده که شما باید ابتدا به خویشتن بپردازید، آنگاه دیگران را از گناه باز دارید.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه 129؛ نورالثقلین، ج 1، ص 75</ref> البته این‌گونه اوامر حمل بر استحباب شده است، زیرا وجوب امر به معروف و نهی از منکر و التزام به معروف و ترک منکر دو واجب مستقل است.
هرچند امر به معروف و نهی از منکر مشروط به عدالت نیست؛ ولی چون در امر به معروف و نهی از منکر نوعی برتری لازم است، اگر آمر به معروف و ناهی از منکر خود ساخته نباشد، از نظر اخلاقی صلاحیت انجام دادن چنین کاری را ندارد و امر و نهی او صوری و بدون تأثیر جدی خواهد بود. از آیه «ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیر...» نیز شاید بتوان استفاده کرد که باید گروه‌هایی مهذّب و خود ساخته به این مهم اقدام کنند، چنان‌که از آیه 6 تحریم / 66: «قوا اَنفُسَکُم واَهلیکُم نارًا» شروع از خویشتن استفاده می‌شود. شاید بتوان از آیه 44 بقره / 2 استفاده کرد که التزام به اوامر و نواهی پیش از امر و نهی دیگران شرط عقلی است: «اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ و تَنسَونَ اَنفُسَکُم واَنتُم تَتلونَ الکِتـبَ اَفَلا تَعقِلون». برخی روایات نیز بر همین نکته تأکید کرده که شما باید ابتدا به خویشتن بپردازید، آنگاه دیگران را از گناه باز دارید.<ref>نهج البلاغه، خطبه 129؛ نورالثقلین، ج 1، ص 75</ref> البته این‌گونه اوامر حمل بر استحباب شده است، زیرا وجوب امر به معروف و نهی از منکر و التزام به معروف و ترک منکر دو واجب مستقل است.


2. مقدم داشتن خویشان
2. مقدم داشتن خویشان
خط ۲۲۲: خط ۲۰۳:


3. شکیبایی
3. شکیبایی
لقمان در نصایح خود به فرزندش او را به برپا داشتن نماز و امر به معروف و نهی از منکر و شکیبایی در برابر مشکلات فرا می‌خواند: «یـبُنَیَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلی ما اَصابَکَ...». (لقمان / 31، 17 <ref>)مجمع البیان، ج 8، ص 500؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515.</ref>
لقمان در نصایح خود به فرزندش او را به برپا داشتن نماز و امر به معروف و نهی از منکر و شکیبایی در برابر مشکلات فرا می‌خواند: «یـبُنَیَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلی ما اَصابَکَ...». (لقمان / 31، 17 <ref>)مجمع البیان، ج 8، ص 500؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515.</ref>


خط ۲۴۲: خط ۲۲۲:
دسته نخست ابلیس و سایر شیاطین‌اند که جامعه را به زشتی و گناه سوق می‌دهند: «اِنَّما یَأ مُرُکُم بِالسُّوءِ والفَحشاءِ واَن تَقولوا عَلَی اللّهِ ما لاتَعلَمون» (بقره / 2، 169)، «الشَّیطـنُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ ویَأمُرُکُم بِالفَحشاءِ واللّهُ یَعِدُکُم مَغفِرَةً مِنهُ و فَضلاً واللّهُ وسِعٌ عَلیم»(بقره / 2، 268)؛ همچنین به مؤمنان هشدار داده است که پای بر جای گامهای شیطان ننهید که او به فحشا و منکر فرمان می‌دهد: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطـنِ ومَن یَتَّبِع خُطُوتِ الشَّیطـنِ فَاِنَّهُ یَأمُرُ بِالفَحشاءِ و المُنکَر». (نور / 24، 21)  
دسته نخست ابلیس و سایر شیاطین‌اند که جامعه را به زشتی و گناه سوق می‌دهند: «اِنَّما یَأ مُرُکُم بِالسُّوءِ والفَحشاءِ واَن تَقولوا عَلَی اللّهِ ما لاتَعلَمون» (بقره / 2، 169)، «الشَّیطـنُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ ویَأمُرُکُم بِالفَحشاءِ واللّهُ یَعِدُکُم مَغفِرَةً مِنهُ و فَضلاً واللّهُ وسِعٌ عَلیم»(بقره / 2، 268)؛ همچنین به مؤمنان هشدار داده است که پای بر جای گامهای شیطان ننهید که او به فحشا و منکر فرمان می‌دهد: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطـنِ ومَن یَتَّبِع خُطُوتِ الشَّیطـنِ فَاِنَّهُ یَأمُرُ بِالفَحشاءِ و المُنکَر». (نور / 24، 21)  


دسته دوم منافقان‌اند که در جامعه اسلامی زندگی می‌کنند و متظاهر به ایمان‌اند و جامعه اسلامی آنان را به عنوان مؤمنانی پایبند به ارزشها می‌شناسد، در حالی که آنان در باطن کفر می‌ورزند: «المُنـفِقونَ والمُنـفِقـتُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمُنکَرِ ویَنهَونَ عَنِ المَعروفِ». (توبه / 9، 67) روشن است که مقصود آیه این نیست که منافقان به مردم بگویند: کار بد بکنید و کار خوب نکنید، زیرا چنین امر و نهیی هیچ‌گونه اثری ندارد، بلکه مقصود این است که به مصادیق منکر امر می‌کنند؛ یعنی مردم را به‌کارهایی فرا می‌خوانند که درواقع منکر است؛ ولی آنها را به عنوان معروف و کارهای خوب معرفی می‌کنند، همچنان‌که شیطان نیز کردار زشت مردم را زیبا جلوه می‌دهد: «و اِذ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطـنُ اَعمــلَهُم» (انفال / 8، 48)، «اَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سوءُ عَمَلِهِ فَرَءاهُ حَسَنـًا». (فاطر / 35، 8)
دسته دوم منافقان‌اند که در جامعه اسلامی زندگی می‌کنند و متظاهر به ایمان‌اند و جامعه اسلامی آنان را به عنوان مؤمنانی پایبند به ارزش‌ها می‌شناسد، در حالی که آنان در باطن کفر می‌ورزند: «المُنـفِقونَ والمُنـفِقـتُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمُنکَرِ ویَنهَونَ عَنِ المَعروفِ». (توبه / 9، 67) روشن است که مقصود آیه این نیست که منافقان به مردم بگویند: کار بد بکنید و کار خوب نکنید، زیرا چنین امر و نهیی هیچ‌گونه اثری ندارد، بلکه مقصود این است که به مصادیق منکر امر می‌کنند؛ یعنی مردم را به‌کارهایی فرا می‌خوانند که درواقع منکر است؛ ولی آنها را به عنوان معروف و کارهای خوب معرفی می‌کنند، همچنان‌که شیطان نیز کردار زشت مردم را زیبا جلوه می‌دهد: «و اِذ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطـنُ اَعمــلَهُم» (انفال / 8، 48)، «اَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سوءُ عَمَلِهِ فَرَءاهُ حَسَنـًا». (فاطر / 35، 8)


== مصادیق قرآنی معروف و منکر ==
== مصادیق قرآنی معروف و منکر ==
با توجه به گستره معنایی «معروف» و «منکر» هر یک از این دو مصادیق فراوانی در قرآن کریم دارد. مؤلفان به برخی از مصادیق این دو اشاره کرده‌اند.<ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 83 ـ 84؛ منهاج‌الصالحین، ج 1، ص 420.</ref>
با توجه به گستره معنایی «معروف» و «منکر» هر یک از این دو مصادیق فراوانی در قرآن کریم دارد. مؤلفان به برخی از مصادیق این دو اشاره کرده‌اند.<ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 83 ـ 84؛ منهاج‌الصالحین، ج 1، ص 420.</ref>


برخی از امور «معروف» در قرآن چنین است: 1. ایمان. 2. تلاوت قرآن. 3. امر به معروف و نهی از منکر. 4. تفکّر. 5. توکّل. 6. صبر. 7. تقوا. 8. پیروی از خدا و رسول. 9. پیشی گرفتن برای تحصیل کارهای نیک. 10. انفاق. 11. فرو بردن خشم. 12. عفو. 13. احسان. 14. اطمینان به وعده‌های خدا. 15. توبه. 16. سیر در زمین و پند گرفتن از سرگذشت امتهای پیشین. 17. جهاد. 18. شهادت در راه خدا. 19. عدالت. 20. شکر خدا. 21. دعا. 22. اخلاق نیک. 23. مشورت. 24. آموزش و فراگیری قرآن و دانش. 25. صراحت در بیان حق. 26. تحمل آسیبها و گرفتاریها در راه خدا. 28. هجرت برای تقویت و حفظ دین. 29. خوف از خدا. 30. استقامت در راه حق. 31. مرابطه و حفظ مرزهای اسلامی از تهاجم دشمنان. 32. صدق. 33. استغفار. 34. تقیّه. 35. دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان خدا. 36. وفای به عهد. 37. تسبیح و یاد خدا در شب و روز. 38. اتحاد و دوستی و برادری. 39. دعوت مردم به سعادت و به سوی خدا. 40. صداقت. 41. پیروی از حق. 42. یاری از (دین) خدا. 43. ایمان به آنچه خداوند نازل کرده براساس تحقیق و بررسی. 44. آمادگی کامل و فراهم کردن مداوم اسباب کار برای جبهه‌گیری در برابر دشمن.<ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 86</ref>  
برخی از امور «معروف» در قرآن چنین است: 1. ایمان. 2. تلاوت قرآن. 3. امر به معروف و نهی از منکر. 4. تفکّر. 5. توکّل. 6. صبر. 7. تقوا. 8. پیروی از خدا و رسول. 9. پیشی گرفتن برای تحصیل کارهای نیک. 10. انفاق. 11. فرو بردن خشم. 12. عفو. 13. احسان. 14. اطمینان به وعده‌های خدا. 15. توبه. 16. سیر در زمین و پند گرفتن از سرگذشت امت‌های پیشین. 17. جهاد. 18. شهادت در راه خدا. 19. عدالت. 20. شکر خدا. 21. دعا. 22. اخلاق نیک. 23. مشورت. 24. آموزش و فراگیری قرآن و دانش. 25. صراحت در بیان حق. 26. تحمل آسیبها و گرفتاریها در راه خدا. 28. هجرت برای تقویت و حفظ دین. 29. خوف از خدا. 30. استقامت در راه حق. 31. مرابطه و حفظ مرزهای اسلامی از تهاجم دشمنان. 32. صدق. 33. استغفار. 34. تقیّه. 35. دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان خدا. 36. وفای به عهد. 37. تسبیح و یاد خدا در شب و روز. 38. اتحاد و دوستی و برادری. 39. دعوت مردم به سعادت و به سوی خدا. 40. صداقت. 41. پیروی از حق. 42. یاری از (دین) خدا. 43. ایمان به آنچه خداوند نازل کرده براساس تحقیق و بررسی. 44. آمادگی کامل و فراهم کردن مداوم اسباب کار برای جبهه‌گیری در برابر دشمن.<ref>امر به معروف و نهی از منکر، ص 86</ref>  


برخی از امور «منکر» در قرآن عبارت است از: 1. کفر. 2. کشتن پیامبران و عدالتخواهان و مخالفت با راهنمایان دین. 3. محرم اسرار قرار دادن کافران. 4. جهل و نادانی. 5. نفاق. 6. دوستی با کافران. 7. ضعف در اراده و تصمیم در راه هدف. 8. اصرار بر گناه. 9. سستی. 10. تأسّف و اندوه بیجا. 11. ظلم. 12. ارتجاع و عقب گرد. 13. کرنش در برابر دشمن. 14. ضعف نشان دادن در برابر دشمن. 15. اطاعت از کافران. 16. کشمکش و نزاع. 17. فرار از جهاد. 18. پندار سپری شدن زمان دین. 19. توجه به تبلیغات باطل. 20. خیانت نسبت به بیت المال. 21. بخل. 22. رضایت به ظلم و گناه. 23. کتمان حق. 24. فروختن دین و حق به دنیا. 25. انکار وجود روح و جهان آخرت. 26. ترسیدن از دوستان شیطان. 27. گمان بر اینکه شکست ظاهری، با حق ناسازگار است. 28. انفاق در راه باطل و تقویت باطل. 29. تمایل دلها از حق به سوی باطل. 30. فتنه‌جویی و بدعتگذاری. 31. حسد و ریاست‌طلبی. 32. نقشه‌های باطل برای مبارزه با حق. 33. پوشاندن حق به وسیله باطل. 34. بازیچه قرار دادن دین. 35. باز داشتن مردم از راه خدا. 36. تبهکاری. 37. دروغگویی. 38. خیانت. 39. ایجاد اختلاف. 40. پیروی از باطل. 41. بیماری قلب (روح). 42. ترسو بودن. 43. فساد حاکمان و زمامداران خودسر. 44. قطع پیوند خویشاوندی. 45. عدم تدبر در قرآن. 46. مخالفت با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله. باطل کردن عمل نیک. 48. پشت کردن به‌دین.<ref>همان، ص 89</ref>  
برخی از امور «منکر» در قرآن عبارت است از: 1. کفر. 2. کشتن پیامبران و عدالتخواهان و مخالفت با راهنمایان دین. 3. محرم اسرار قرار دادن کافران. 4. جهل و نادانی. 5. نفاق. 6. دوستی با کافران. 7. ضعف در اراده و تصمیم در راه هدف. 8. اصرار بر گناه. 9. سستی. 10. تأسّف و اندوه بیجا. 11. ظلم. 12. ارتجاع و عقب گرد. 13. کرنش در برابر دشمن. 14. ضعف نشان دادن در برابر دشمن. 15. اطاعت از کافران. 16. کشمکش و نزاع. 17. فرار از جهاد. 18. پندار سپری شدن زمان دین. 19. توجه به تبلیغات باطل. 20. خیانت نسبت به بیت‌المال. 21. بخل. 22. رضایت به ظلم و گناه. 23. کتمان حق. 24. فروختن دین و حق به دنیا. 25. انکار وجود روح و جهان آخرت. 26. ترسیدن از دوستان شیطان. 27. گمان بر اینکه شکست ظاهری، با حق ناسازگار است. 28. انفاق در راه باطل و تقویت باطل. 29. تمایل دلها از حق به سوی باطل. 30. فتنه‌جویی و بدعتگذاری. 31. حسد و ریاست‌طلبی. 32. نقشه‌های باطل برای مبارزه با حق. 33. پوشاندن حق به وسیله باطل. 34. بازیچه قرار دادن دین. 35. باز داشتن مردم از راه خدا. 36. تبهکاری. 37. دروغگویی. 38. خیانت. 39. ایجاد اختلاف. 40. پیروی از باطل. 41. بیماری قلب (روح). 42. ترسو بودن. 43. فساد حاکمان و زمامداران خودسر. 44. قطع پیوند خویشاوندی. 45. عدم تدبر در قرآن. 46. مخالفت با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله. باطل کردن عمل نیک. 48. پشت کردن به‌دین.<ref>همان، ص 89</ref>  


== منابع ==
== منابع ==


آذرخشی دیگر از آسمان کربلا؛  
آذرخشی دیگر از آسمان کربلا؛  
آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن؛  
آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن؛  
احکام القرآن، ابن العربی؛
احکام القرآن، ابن العربی؛
احکام القرآن، جصاص؛ اربعین؛  
احکام القرآن، جصاص؛ اربعین؛  
اعانة الطالبین علی حل الفاظ فتح المعین؛  
اعانة الطالبین علی حل الفاظ فتح المعین؛  
امر به معروف و نهی از منکر؛
امر به معروف و نهی از منکر؛
انوارالتنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی  
انوارالتنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی  
بحارالانوار؛  
بحارالانوار؛  
 
بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز؛
بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز
 
؛
تحریرالوسیله؛  
تحریرالوسیله؛  
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛  
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛  
التراتیب الاداریه (نظام الحکومة النبویه)؛
التراتیب الاداریه (نظام الحکومة النبویه)؛
التعریفات؛
التعریفات؛
تفسیر الصافی؛  
تفسیر الصافی؛  
التفسیر الکاشف؛
التفسیر الکاشف؛
التفسیر الکبیر؛  
التفسیر الکبیر؛  
تفسیر نورالثقلین؛
تفسیر نورالثقلین؛
جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛
جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛
الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛
الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛
الجوامع الفقهیه؛
الجوامع الفقهیه؛
جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛
جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛
دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه؛
دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه؛
دائرة المعارف بزرگ اسلامی؛
دائرة المعارف بزرگ اسلامی؛
الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛
الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛
 
روض الجنان و روح‌الجنان؛
روض الجنان و روح‌الجنان
 
؛
زبده‌البیان فی براهین احکام القرآن؛  
زبده‌البیان فی براهین احکام القرآن؛  
شرایع‌الاسلام فی مسائل الحلال والحرام؛
شرایع‌الاسلام فی مسائل الحلال والحرام؛
فضل الاعتزال و طبقات المعتزله؛
فضل الاعتزال و طبقات المعتزله؛
فقه القرآن، راوندی؛  
فقه القرآن، راوندی؛  
القواعد و الفوائد؛
القواعد و الفوائد؛
الکشاف؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد؛
الکشاف؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد؛
کفایة الاحکام
کفایة الاحکام
(کفایة الفقه)؛
(کفایة الفقه)؛
مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛
مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛
مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛
مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛
مسالک الافهام الی آیات الاحکام؛  
مسالک الافهام الی آیات الاحکام؛  
مصطلحات الفقه و معظم عناوینه الموضوعیه؛  
مصطلحات الفقه و معظم عناوینه الموضوعیه؛  
معالم القربه فی احکام الحسبه؛
معالم القربه فی احکام الحسبه؛
مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج؛  
مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج؛  
منتهی المطلب؛  
منتهی المطلب؛  
منهاج الصالحین، سیستانی؛  
منهاج الصالحین، سیستانی؛  
المیزان فی تفسیر القرآن؛  
المیزان فی تفسیر القرآن؛  
النهایة فی مجردالفقه و الفتاوی؛
النهایة فی مجردالفقه و الفتاوی؛
نهج‌البلاغه،
نهج‌البلاغه،
وسائل الشیعه.


وسائل الشیعه.
پدیدآور:علی خراسانی


پدیدآور
== پانویس ==
{{پانویس}}


علی خراسانی
=پانویس=
{{پانویس|2}}
== منبع: دائره المعارف قرآن کریم ==
== منبع: دائره المعارف قرآن کریم ==
[[رده:عقاید اسلامی]]
 
[[رده:فروع دین اسلام]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۷۵۱

ویرایش