۸٬۱۱۸
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
همة تمدنها، اديان و مذاهب، به تعبير مولاي متقيان علي (عليهالسلام) آمدهاند تا ارزشهاي والاي خرد را بنمايانند و فضاي مناسبي براي بروز تواناييهاي نهفته در انسان را به منصة ظهور رسانند و او را به راه و سمت و سويي رهنمون شوند كه با رفتار حيوانات زبان بستهاي كه فاقد تواناييها و امكانات او هستند، تفاوت زمين تا آسماني داشته باشد. | همة تمدنها، اديان و مذاهب، به تعبير مولاي متقيان علي (عليهالسلام) آمدهاند تا ارزشهاي والاي خرد را بنمايانند و فضاي مناسبي براي بروز تواناييهاي نهفته در انسان را به منصة ظهور رسانند و او را به راه و سمت و سويي رهنمون شوند كه با رفتار حيوانات زبان بستهاي كه فاقد تواناييها و امكانات او هستند، تفاوت زمين تا آسماني داشته باشد. | ||
== قضایای بدیهی و امیال فطری == | |||
خط ۴۰: | خط ۴۲: | ||
از جمله اين اميال و غرايز ميتوان به موارد زير اشاره كرد: ميل به كمال، حركت به سمت كمال مطلق، كوشش در رفع كاستيهاي خويش، اذعان به اين قدرت، مطلق اداي حق و سپاس نعمتهاي ارزاني شده، تلاش در جهت اطاعت از او و ... است؛ اين گرايشها و اميال و غرايز به رغم گوناگوني تجليّات و تعدد روشها و عملكردهاي آنها، در سرشت انساني ريشه دوانيده اند هرچند ممكن است به دليل شبهات يا سوء تفاهمهايي، سركوب يا پنهان شده باشند. از جمله اين غرايز همچنين ميتوان از غريزة حب به ذات و كوشش در جهت تحقق خواستها و آرزوهاي خويش نام برد كه به نوبة خود از جمله غرايز اصلي در انسان به شمار ميرود كه نميتوان آن را ناديده گرفت و سركوب كرد يا همچون ماركسيسم آن را پديدهاي روبنايي تلقي كرد و تصور كرد كه ميتوان از طريق الغاي مالكيت خصوصي، آن را از وجود انسان حذف نمود. ذوق هنري و شيفتگي نسبت به عنصر زيبايي كه جهان هستي، سرشار از آن است نيز در اين زمره قرار دارد. | |||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۸: | ||
براي اطمينان از اين امر نيز ميتوان اين پرسش را در برابر هر كسي قرار داد: آيا فلان رفتار را رفتاري انساني قلمداد ميكني يا حيواني؟ و به عنوان مثال ميتوان روي كشتار يتيمان سالخوردگان و مستضعفان با انگيزة سرگرمي و تفنن، انگشت گذاشت؛ مسلماً و بدون هيچ ترديدي، چنين رفتاري از سوي هر كسي كه صورت گيرد، رفتاري وحشيانه است. قرآن كريم نيز وقتي مي فرمايد: «احل لكم الطيبات»( ) (چيزهاي پاكيزه بر شما حلال است) بدنبال سوق دادن انسان به تأملات وجداني و باورهاي فطري خويش است و تعيين مصداق طيبات (چيزهاي پاكيزه) را به خودش واميگذارد و نيز وقتي مي فرمايد: «انما حرّم ربي الفواحش»( ) پروردگارم زشتكاريهاي ناروا را حرام كرده است) يا آنجا كه خروج از حالت انساني را فسق و انحراف از طبيعت، تلقي ميكند و ميگويد: «نسوا الله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون»( ) (خداوند را فراموش كردند پس خداوند نيز آنان را از ياد خودشان برد آنان نافرمانند.) | براي اطمينان از اين امر نيز ميتوان اين پرسش را در برابر هر كسي قرار داد: آيا فلان رفتار را رفتاري انساني قلمداد ميكني يا حيواني؟ و به عنوان مثال ميتوان روي كشتار يتيمان سالخوردگان و مستضعفان با انگيزة سرگرمي و تفنن، انگشت گذاشت؛ مسلماً و بدون هيچ ترديدي، چنين رفتاري از سوي هر كسي كه صورت گيرد، رفتاري وحشيانه است. قرآن كريم نيز وقتي مي فرمايد: «احل لكم الطيبات»( ) (چيزهاي پاكيزه بر شما حلال است) بدنبال سوق دادن انسان به تأملات وجداني و باورهاي فطري خويش است و تعيين مصداق طيبات (چيزهاي پاكيزه) را به خودش واميگذارد و نيز وقتي مي فرمايد: «انما حرّم ربي الفواحش»( ) پروردگارم زشتكاريهاي ناروا را حرام كرده است) يا آنجا كه خروج از حالت انساني را فسق و انحراف از طبيعت، تلقي ميكند و ميگويد: «نسوا الله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون»( ) (خداوند را فراموش كردند پس خداوند نيز آنان را از ياد خودشان برد آنان نافرمانند.) | ||
و بدين ترتيب به اين حقيقت ميرسيم كه اديان، به فطرت انساني ايمان دارند اين فطرت خود مقرر ميدارد كه عدالت، بطور مطلق، ارزش مطلوبي است و صلح، در صورتي خواستني و مطلوب است كه از مصداقهاي عدالت و تجلي آن باشد؛ تأكيد بر ”صلح عادلانه“ نيز تأكيدي انساني و درست است. | و بدين ترتيب به اين حقيقت ميرسيم كه اديان، به فطرت انساني ايمان دارند اين فطرت خود مقرر ميدارد كه عدالت، بطور مطلق، ارزش مطلوبي است و صلح، در صورتي خواستني و مطلوب است كه از مصداقهاي عدالت و تجلي آن باشد؛ تأكيد بر ”صلح عادلانه“ نيز تأكيدي انساني و درست است. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۷: | ||
=نمونههايي از ارزشهاي مشتركي كه بايد حكمفرما شوند= | =نمونههايي از ارزشهاي مشتركي كه بايد حكمفرما شوند= | ||
== فضاي منطقي== | ==فضاي منطقي== | ||
كه خود، ارزشهاي انساني ثابتي هستند كه با دگرگوني شرايط، دچار تغيير نميشوند. گفتگو بايد براساس فرضيههاي مورد توافق طرفين صورت گيرد در غير اين صورت، ثمربخش نخواهد بود. در گفتگوها، طرفين بايد با انگيزه و روحية حقيقتطلبي وارد شوند؛ همتراز و همسنگ با موضوع مورد بحث باشند، محور گفتگوها نيز كاملاً روشن و آشكار باشد و جنبة عملي ـ نه خيالپردازانه ـ داشته باشد. در جريان گفتگو، آنچه بايد حاكم باشد و فضاي آن را تشكيل دهد، احترام به طرف مقابل و رهايي از پيشداوريهاي گذشته است. | كه خود، ارزشهاي انساني ثابتي هستند كه با دگرگوني شرايط، دچار تغيير نميشوند. گفتگو بايد براساس فرضيههاي مورد توافق طرفين صورت گيرد در غير اين صورت، ثمربخش نخواهد بود. در گفتگوها، طرفين بايد با انگيزه و روحية حقيقتطلبي وارد شوند؛ همتراز و همسنگ با موضوع مورد بحث باشند، محور گفتگوها نيز كاملاً روشن و آشكار باشد و جنبة عملي ـ نه خيالپردازانه ـ داشته باشد. در جريان گفتگو، آنچه بايد حاكم باشد و فضاي آن را تشكيل دهد، احترام به طرف مقابل و رهايي از پيشداوريهاي گذشته است. | ||
گفتگوها بايد در جوي بدور از فشار، خشونت، هرج و مرج، غوغا سالاري و شانتاژ صورت پذيرد. گفتگوي سالم و صحيح، شرايط و اقتضاآت ديگري نيز دارد. اينجانب با اطمينان كامل ميگويم كه در قرآن كريم به تمامي اين ارزشها اشاره شده است. | گفتگوها بايد در جوي بدور از فشار، خشونت، هرج و مرج، غوغا سالاري و شانتاژ صورت پذيرد. گفتگوي سالم و صحيح، شرايط و اقتضاآت ديگري نيز دارد. اينجانب با اطمينان كامل ميگويم كه در قرآن كريم به تمامي اين ارزشها اشاره شده است. | ||
== عدالت، معيارها و گسترة آن== | ==عدالت، معيارها و گسترة آن== | ||
به رغم اختلافنظرها و تنوع ديدگاهها و مكتبها، گسترههايي وجود دارد كه همگان در مورد آنها، اتفاق نظر دارند. آيا در خصوص ضرورت اعطاي حق به حقدار، ستمگرانه بودن تجاوز به حقوق ملتها، سلب حق آنها در تعيين سرنوشت خود، يا اينكه رشد و توسعه و بهرهبرداري درست از منابع كار نيكويي است و ... كسي ترديدي دارد؟ | به رغم اختلافنظرها و تنوع ديدگاهها و مكتبها، گسترههايي وجود دارد كه همگان در مورد آنها، اتفاق نظر دارند. آيا در خصوص ضرورت اعطاي حق به حقدار، ستمگرانه بودن تجاوز به حقوق ملتها، سلب حق آنها در تعيين سرنوشت خود، يا اينكه رشد و توسعه و بهرهبرداري درست از منابع كار نيكويي است و ... كسي ترديدي دارد؟ | ||
بنابراين بايد اين گسترهها را كشف كرد و در جهت تعميم و پايبندي نسبت به آنها، كوشش نمود. | بنابراين بايد اين گسترهها را كشف كرد و در جهت تعميم و پايبندي نسبت به آنها، كوشش نمود. |