احمد المستیری

احمد المستیری "پدر تعددگرایی رسانه‌ای یا سیاسی" در تونس و رهبر و بنیان‌گذار جنبش دموکرات‌های سوسیالیست، وفاتش به گشایش پرونده‌هایی دامن زد که انتظار می‌رفت در صدر گفتگوی اندیشه ای و سیاسی از زمان سقوط حکومت بن علی در ژانویه 2011 و انفجار پدیده موسوم به "بهار عربی" یا بیداری اسلامی باشد.

حسن بصری
نام احمد المستیری
محل تولد تونس
مسئولیت موسس حزب دموکرات‌های سوسیالیست

نقش المستیری در اندیشه وعمل سیاسی تونس

نقش تاریخی احمد المستیری و هم‌قطارانش، یعنی رهبران جنبش دموکرات‌های سوسیالیست در 50 سال گذشته در ترویج تفکر تعددگرایی و انتقال کشور از فرهنگ تک رئیسی و تک حزبی به فرهنگ گفتگو با دیگران در رسانه‌ها و احزاب و سازمان‌های چندجانبه، انجامید. او از 50 سال قبل، فرهیختگان و دولتمردان بزرگی را رهبری کرد که به دلیل اختلاف مواضعشان راجع به دموکراسی و راه پیشبرد امور کشور و زندگی سیاسی و رسانه‌ها، از حزب حاکم به ریاست رئیس‌جمهور الحبیب بورقیبه جدا شده بودند. کثرت‌گرایی رسانه‌ای، فرهنگی و حزبی، یک امر واقعی در مرحله نبرد با استعمارگر بود که در اوت 1946 در "کنفرانس استقلال" (کنفرانس لیلة القدر) بروز کرد، در این صورت، دیگر اختلاف نظری روی این نکته باقی نمی‌ماند که دولت‌های ملی-گرای نخستین، یعنی دولت‌هایی که درست بعد از استقلال تونس بر سر کار آمدند، خود مانعی در برابر کثرت‌گرایی حزبی و رسانه‌ای بودند، و حتی فراتر از آن، به منظور مقابله گسترده‌تر با همه اشکال کثرت‌گرایی، در سال 1964، مقررات حزب حاکم را در بنزرت به تصویب رساندند که در آن مقرر گردید تا اتحادیه‌های کارگران، تاجران، کشاورزان، دانشجویان و زنان، به حزب حاکم ملحق شوند و رهبران این اتحادیه‌ها به عنوان اعضای شورای رهبری حزب تعیین شدند. انتقاداتی که برخی از رهبران سیاسی و حزبی، مانند احمد التلیلی، دبیرکل اتحادیه مشاغل یا وزیر احمد المستیری و رهبر سیاسی الباهی الادغم به این امر داشتند، به طردشان منجر شد. به همین دلیل، رهبری احمد المستیری و دوستانش در میان سال‌های 1971 و 1974 بر جریانی که ندای کثرت‌گرایی سیاسی و رسانه‌ای را در درون حزب حاکم و کشور سر می‌داد، به کنار زدن آنها و طردشان از عرصه و سپس برگزاری یک "همه‌پرسی مردمی" صوری در 1975 برای تعیین الحبیب بورقیبه به ریاست "مادام العمر" کشور تبدیل شد که پس از آن، عرصه بر مخالفانش به شدت تنگ شد.

تاسیس حزب دموکرات سوسیال تونس

تأسیس جنبش دموکرات‌های سوسیالیست به ایجاد فضایی منجر شد که در آن، صدها تن از فرهیختگان تونسی و سیاستمداران به رهبری احمد المستیری و افراد نزدیک به او دست به تحرک زدند و در این چارچوب، در سال 1977 عریضه "یکصد فرهیخته و سیاستمدار از جریان‌های مختلف" را صادر، نخستین روزنامه مخالف دولت (روزنامه الرأی) را منتشر و نخستین سازمان مستقل حقوق بشر را در همان سال تأسیس کردند و سپس در سال 1978، نخستین حزب سیاسی مخالف دولت را آشکارا تأسیس کردند و آن را "جنبش دموکرات‌های سوسیالیست" نامیدند. هرچند که تأسیس چنین حزبی، به منزله یک شوک به عرصه سیاسی و رسانه‌ای ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی بود، اما مهمترین دستاورد احمد المستیری و هم‌قطاران لیبرالش، خارج ساختن کشور از مرحله سلطه حزب حاکم و تحمیل سلطه حکومت بر تمامی رسانه‌ها از طریق تأسیس روزنامه "الرأی" در پایان سال 1978 و سپس روزنامه "المستقبل" به دو زبان عربی و فرانسه (لاونیر) روزنامه "دموکراسی" به زبان فرانسه و روزنامه‌های دیگر نزدیک به شخصیت‌ها، احزاب و جریانات سیاسی و چپگرا و اسلامگرا بود.

تاثیرات حزب دموکرات سوسیال بر جریان روشنفکری تونس

مقامات و شخصیت‌های لیبرال کشور، در انتهای دولت الهادی نویره در اواخر دهه 1970 و سپس در دوره دولت محمد مزالی (1980-1986) برخورد مثبتی با این مسئله داشتند و همزمان، برای اجرایی کردن کثرت‌گرایی رسانه‌ای و سیاسی، تحت رهبری احمد المستیری و دموکرات‌های سوسیالیست به علاوه نویسندگان، اصحاب رسانه، فرهیختگان لیبرال و چپگرا و اسلامگرایان مستقل دست به کار شدند. شخصیت‌های تأثیرگذار می‌توان از شخصیت‌های زیر نام برد: حسیب بن عمار، محمد مواعده، اسماعیل بولحیه، الدالی الجازی، خمیس الشماری، احمد عیاض الودرنی، حموده بن سلامه، مصطفی بن جعفر، منصر الرویسی، ابوبکر الصغیر، احمد الکرفاعی، احمیده النیفر، صلاح‌الدین الجورشی، احمد نجیب الشابی، رشید خشانه، میه الجریبی، محمد کریشان، کمال بن یونس، حمادی الردیسی، البشیر الصید، میة الجریبی، عبدالرزاق الکیلانی، عبدالفتاح عمر، محمد الشرفی، الهاشمی الطرودی، محمد قلبی، منیر الباجی، محمد بنور و سامی العکرمی. ارگانهای حزب ضمن اینکه تأسیس جنبش دموکرات‌های سوسیالیست و روزنامه‌های وابسته به آن به دست احمد المستیری وهم‌قطارانش، حاشیه آزادی‌های رسانه‌ای و تثبیت کثرت‌گرایی در دیگر رسانه‌های "مستقل" مانند روزنامه‌های دارالصباح، دارالانوار و الشعب را افزایش داد و به تأسیس روزنامه‌ها و مجله‌های مخالف دولت و مستقل به دو زبان عربی و فرانسه انجامید که از آن جمله می‌توان به "لوفار" (مناره) و "الوحده"، ارگان حزب وحدت مردمی و "الطریق الجدید" ارگان حزب کمونیست‌ها به علاوه "مجله اندیشه اسلامی آینده‌ای 15*20" (جریان "اسلامگرایان ترقی‌خواه" یا "چپگرایان اسلامگرا") و "جامعه"، "الحبیب" و "المعرفه" اشاره کرد که دو مجله اخیر به رهبران جنبش "الاتجاه الاسلامی" در دوره پیش از محاکمه‌های 1981 نزدیک بودند.

ادبیات فرهنگی، فکری و سیاسی

ادبیات المستیری و همراهانش یعنی بنیان‌گذاران جنبش دموکرات‌های سوسیالیست و نویسندگان و سیاستمداران بزرگ، نشان می‌دهد که این "مکتب سیاسی- رسانه‌ای- فرهنگی" یک افزوده نوعی برای تونس داشت و بزرگ‌ترین تغییر سیاسی در تاریخ ملی تونس را در طول 50 سال گذشته ایجاد کرد. یاوران احمد المستیری و پیشگامان جریان "دموکراتیک ترقی‌خواه" به دو دوره بورقیبه و بن علی و سپس به دوره پس از انقلاب 2011 تقسیم شدند، اما مجموعه‌ای از اصول ثابت و مرجعیت‌ها، آنها را گرد هم آورد و تأثیر جدی آنها را در گفتمان سیاسی قدرت در دهه پایانی حکومت بورقیبه (1977- 1987) و دوره اولیه حکومت بن علی (1988- 1989) تفسیر کرد. ضمن اینکه همین ادبیات، بر شخصیت‌ها و احزابی که از درون حزب احمد المستیری، یعنی حزب تکتل به رهبری مصطفی بن جعفر و عبداللطیف عبید و خلیل الزاویه و محمد بنور و هم‌قطارانشان به علاوه رویکرد جدید جنبش دموکرات‌ها به رهبری محمد مواعده (1990- 1995) و سپس به ریاست اسماعیل بولحیه (1995- 2010) و جنبش‌هایی که تحت ریاست "جدا شدگان" دیگری مانند الطیب المحسین و احمد الخصخوصی سر برآوردند، تأثیر گذاشت. نقطه قوت در ادبیات سوسیال دموکرات‌ها و گزینه‌های رهبر احمد المستیری این بود که آنها همچنین به اصلاح گفتمان فکری و سیاسی و راهبرد مبارزه سیاسی اکثر طرف‌های سیاسی چپگرا، مارکسیست، ملی‌گرا و اسلامگرا که شعارهای "انقلابی" سر می‌دادند و خواهان سرنگونی رژیم المستیری و همراهانش از مفهوم سوسیالیسم و دموکراسی نزدیک به گفتمان چپگرای معتدل جهانی و جنبش "سوسیال دموکرات" که در آلمان، فرانسه، اروپا و نیز بر "سوسیالیسم بین‌المللی" تأثیرگذار بود، استفاده کردند. در عین حال، آنها خود را امتداد دولت ملی مدرن و دستاوردهای آن می‌دانستند و خواهان اصلاحات در سیاست‌های داخلی و خارجی آن "به دور از خشونت و منطق جدایی و برخورد" بودند. احمد المستیری تأکید داشت که تونس و کشورهای عربی نیاز دارند تا شراکت خود را به صورت همزمان با اروپا و کشورهای اسلامی و آفریقایی مجاور مانند ترکیه، ایران، پاکستان و نیجریه، که در عرصه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پیشرفت داشتند، توسعه ببخشند. در آغاز، گفتمان المستیری و یارانش و ادبیات روزنامه‌های "الرأی" و "المستقبل" و "لافونیر" با مخالفت شدیدی مواجه شد. اینان متهم شدند که تلاش دارند تا روی نظام کنونی را سفید کنند و آن را از فروپاشی نجات دهند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بروز یک "جریان انقلابی مسلمان" که حامی جریان چپگرا در تونس بود و با رشد جریان‌های "ملی‌گرایان دموکرات" و "کارگران تونسی" و "شعله" و هم فکرانشان در دانشگاه‌ها و اتحادیه‌ها، بر شدت انتقادات علیه المستیری و دوستانش افزوده شد. محمد مزالی، نخست‌وزیری را تحویل گرفت (1980- 1986) و راه کثرت‌گرایی فکری و سیاسی و حرکت در مسیر سیاست گشایش دموکراتیک را در پیش گرفت که با عنوان "سیاست گشایش" از آن نام برده شد که نظام انور سادات نیز بعد از مرگ جمال عبدالناصر در سال 1970، آن را در مصر در پیش گرفت، تعداد منتقدان المستیری و جنبش او افزوده شد. با وجود برخوردها و کشمکش‌هایی که در درون بیشتر جنبش‌های چپگرای عربی و اسلامی به وجود آمد، اما باز هم رویکرد احمد المستیری به پیروزی رسید. ضمن اینکه رهبران احزاب ایدئولوژیک از جمله "جنبش الاتجاه الاسلامی" به رهبری راشد الغنوشی و عبدالفتاح مورو و جنبش بعث و حزب کارگزاران کمونیست نیز همین رویکرد را در پیش گرفتند. پذیرش رویکرد احمد المستیری و دموکرات‌ها و سوسیالیست‌ها توسط رهبران احزاب، در دوره بن علی و بعد از انقلاب 2011 نیز ادامه پیدا کرد تا اینکه تعداد احزاب قانونی، به بیش از 200 حزب رسید.

افول جریان المستیری

ملاحظه می‌شود که المستیری و جنبش دموکرات‌های سوسیالیست، از اواخر دوره بورقیبه و اوایل دوره بن علی و سپس بعد از انقلاب 2011، قربانی "گفتمان دوگانه" و موضوع مزایده چندین طرف بودند: طرف‌های سیاسی دموکرات و ترقی‌خواه تونسی و بین‌المللی که تلاش کردند تا احمد المستیری، "جانشین بورقیبه" در سال 1987 و سپس "جانشین بن علی" بعد از تقلب در انتخابات آوریل 1989 باشد. اما این "مقام" باعث شد که برخی از مخالفان المستیری و رقیبان و دشمنانش از میان نخبگان حاکم و مخالفان، چندین بار و با قدرت علیه او ائتلاف کنند. پس از انتخابات 1989، از طریق پویش‌های سنگین رسانه‌ای و خشونت لفظی و فیزیکی غیراخلاقی که علیه شخص او انجام شد، او را به کناره‌گیری "کامل" از عرصه قدرت راضی کردند. رهبران سیاسی و حزبی از مکاتب مختلف، تلاش کردند تا در دوره‌های بورقیبه و بن علی، از طریق آغاز پویش‌های شیطنت‌آمیز علیه جنبش دموکرات‌های سوسیالیست و رهبران آن، در آن واحد، نقش جایگزین معتدل حزب حاکم و رهبری آن و حزب احمد المستیری را ایفا کنند. در سی سال گذشته و پس از آن، بعد از انقلاب 2011، احمد المستیری و پروژه‌اش توسط برخی از دوستانش که "مرکب خود را تغییر دادند" و با ارائه استعفای خود به احزاب دیگر یا دولت پیوستند و از آن سو به وزارت رسیدند، محاصره شدند. بدین ترتیب، یک بار دیگر مشخص شد که نخبگان تونسی، نقش‌های پیشگامی را در عرصه عربی ایفا می‌کنند، اما خیلی زود، به دلیل پرداختن به کشمکش‌های حاشیه‌ای، به دست خودشان کنار زده می‌شوند و فرصت آن را پیدا نمی‌کنند که میوه مبارزات خود را بچینند و "دیگران" از آنها استفاده می‌کنند[۱].

پانویس