حق بازگشت از منظر حقوق بین‌الملل و نظام حقوقی اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
=تحليل شهيد مطهري از ناكارامدي اعلاميه حقوق بشر=
=تحليل شهيد مطهري از ناكارامدي اعلاميه حقوق بشر=
در اينكه چرا اعلاميه مذكور به رغم پشتوانه هاي عريض و طويلش  هنوز نتوانسته است در سطح جهان خوشبختي را براي بشريت معاصر به ارمغان اورده و نگراني ها  را بزدايد بلكه اينده جهان را بشدت درمعرض تهديد قرار داده است دلائل مهمي مطرح گرديده است كه مهمترين ان تناقضي است كه بين حقوق مطرح شده دراعلاميه مذكور و مباني فكري تدوين كنندگان – دولتهاي غربي - ان در زمينه انسان شناسي است . شهيد مطهري در تبيين  اين تناقض  مي نويسد :‌   
در اينكه چرا اعلاميه مذكور به رغم پشتوانه هاي عريض و طويلش  هنوز نتوانسته است در سطح جهان خوشبختي را براي بشريت معاصر به ارمغان اورده و نگراني ها  را بزدايد بلكه اينده جهان را بشدت درمعرض تهديد قرار داده است دلائل مهمي مطرح گرديده است كه مهمترين ان تناقضي است كه بين حقوق مطرح شده دراعلاميه مذكور و مباني فكري تدوين كنندگان – دولتهاي غربي - ان در زمينه انسان شناسي است . شهيد مطهري در تبيين  اين تناقض  مي نويسد :‌   
تكيه گاه اين اعلاميه «مقام ذاتى انسان» است ، شرافت و حيثيت ذاتى انسان است.از نظر اين اعلاميه انسان به واسطه يك نوع كرامت و شرافت مخصوص به خود داراى يك سلسله حقوق و آزاديها شده است كه ساير جانداران به واسطه فاقد بودن آن حيثيت و شرافت و كرامت ذاتى، از آن حقوق و آزاديها بى‏بهره‏اند. ... بايد بپرسيم آن حيثيت ذاتى انسانى كه منشأ حقوقى براى انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و كبوتر متمايز ساخته چيست؟ و همين جاست كه يك تناقض واضح ميان اساس اعلاميه حقوق بشر از يك طرف و ارزيابى انسان در فلسفه غرب از طرف ديگر <ref>نمايان مى‏گردد.</ref>
تكيه گاه اين اعلاميه «مقام ذاتى انسان» است ، شرافت و حيثيت ذاتى انسان است.از نظر اين اعلاميه انسان به واسطه يك نوع كرامت و شرافت مخصوص به خود داراى يك سلسله حقوق و آزاديها شده است كه ساير جانداران به واسطه فاقد بودن آن حيثيت و شرافت و كرامت ذاتى، از آن حقوق و آزاديها بى‏بهره‏اند. ... بايد بپرسيم آن حيثيت ذاتى انسانى كه منشأ حقوقى براى انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و كبوتر متمايز ساخته چيست؟ و همين جاست كه يك تناقض واضح ميان اساس اعلاميه حقوق بشر از يك طرف و ارزيابى انسان در فلسفه غرب از طرف ديگر <ref>نمايان مى‏گردد.</ref>
ايشان ادامه مي دهد :‌
ايشان ادامه مي دهد :‌
در فلسفه غرب سالهاست كه انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربى تا حدود يك ماشين تنزل كرده است، روح و اصالت آن مورد انكار واقع شده است. اعتقاد به علت غايى و هدف داشتن طبيعت يك عقيده ارتجاعى تلقى مى‏گردد....از نظر برخى فلسفه‏هاى نيرومند غربى انسان ماشينى است كه محرك او جز منافع اقتصادى نيست. دين و اخلاق و فلسفه و علم و ادبيات و هنر همه رو بناهايى هستند كه زيربناى آنها طرز توليد و پخش و تقسيم ثروت است؛ همه اينها جلوه‏ها و مظاهر جنبه‏هاى اقتصادى زندگى انسان است. ... اگر بناست نيك و بد به‏طور كلى مفاهيم نسبى باشند و الهامات فطرى و وجدانى سخن ياوه شمرده شود، اگر انسان جنساً بنده شهوات و ميلهاى نفسانى خود باشد و جز در برابر زور سر تسليم خم نكند، ....چگونه مى‏توانيم از حيثيت و شرافت انسانى و حقوق غير قابل سلب و شخصيت قابل احترام انسان دم بزنيم و آن را اساس و پايه همه فعاليتهاى خود قرار دهيم؟!
در فلسفه غرب سالهاست كه انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربى تا حدود يك ماشين تنزل كرده است، روح و اصالت آن مورد انكار واقع شده است. اعتقاد به علت غايى و هدف داشتن طبيعت يك عقيده ارتجاعى تلقى مى‏گردد....از نظر برخى فلسفه‏هاى نيرومند غربى انسان ماشينى است كه محرك او جز منافع اقتصادى نيست. دين و اخلاق و فلسفه و علم و ادبيات و هنر همه رو بناهايى هستند كه زيربناى آنها طرز توليد و پخش و تقسيم ثروت است؛ همه اينها جلوه‏ها و مظاهر جنبه‏هاى اقتصادى زندگى انسان است. ... اگر بناست نيك و بد به‏طور كلى مفاهيم نسبى باشند و الهامات فطرى و وجدانى سخن ياوه شمرده شود، اگر انسان جنساً بنده شهوات و ميلهاى نفسانى خود باشد و جز در برابر زور سر تسليم خم نكند، ....چگونه مى‏توانيم از حيثيت و شرافت انسانى و حقوق غير قابل سلب و شخصيت قابل احترام انسان دم بزنيم و آن را اساس و پايه همه فعاليتهاى خود قرار دهيم؟!
نتيجه انكه از منظر ايشان ‌براى غرب لازم بود نخست  در تفسير خويش  از انسان تجديد نظر نموده  آنگاه اعلاميه‏هاى بالابلند در زمينه حقوق مقدس و فطرى بشر صادر كند.  
نتيجه انكه از منظر ايشان ‌براى غرب لازم بود نخست  در تفسير خويش  از انسان تجديد نظر نموده  آنگاه اعلاميه‏هاى بالابلند در زمينه حقوق مقدس و فطرى بشر صادر كند.  
بعد از بيان  مقدمات ذكر شده اينك به تبيين موضوع اصلي مقاله – حق بازگشت از منظر حقوق بين الملل و نظام حقوقي اسلام – مي پردازيم :‌
بعد از بيان  مقدمات ذكر شده اينك به تبيين موضوع اصلي مقاله – حق بازگشت از منظر حقوق بين الملل و نظام حقوقي اسلام – مي پردازيم :‌
=الف - حق بازگشت به موطن در حقوق بين الملل=   
=الف - حق بازگشت به موطن در حقوق بين الملل=   
از جمله حقوق طبيعي كه خالق هستي به همه انسانها كرامت فرموده و در منشور جهاني  حقوق بشر  نيز مورد تصويب قرار گرفته است حق ادميان در انتخاب مكان جهت اقامت و سكني و نيز حق بازگشت به ان است . در ماده13 اعلاميه مذكور امده است :
از جمله حقوق طبيعي كه خالق هستي به همه انسانها كرامت فرموده و در منشور جهاني  حقوق بشر  نيز مورد تصويب قرار گرفته است حق ادميان در انتخاب مكان جهت اقامت و سكني و نيز حق بازگشت به ان است . در ماده13 اعلاميه مذكور امده است :
۸٬۱۲۶

ویرایش