جایگاه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سادات در جوامع اسلامی ومبانی آن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می فرماید' به 'می‌فرماید'
جز (جایگزینی متن - 'مقاله ای' به 'مقاله‌ای')
جز (جایگزینی متن - 'می فرماید' به 'می‌فرماید')
خط ۷: خط ۷:
این دست پژوهش می‌تواند همزمان با ارائه شناخت لازم، جامعه را با نمونه های عینی آشنا نماید، که با نقش تاثیر گذار خود موجب می‌شوند تا از این رهگذر مسلمانان گامی عملی و امید بخش را به دلیل حضور الگوهای جامع و مقبول، در جهت فرایند تکاملی و معنوی خویش بردارند.
این دست پژوهش می‌تواند همزمان با ارائه شناخت لازم، جامعه را با نمونه های عینی آشنا نماید، که با نقش تاثیر گذار خود موجب می‌شوند تا از این رهگذر مسلمانان گامی عملی و امید بخش را به دلیل حضور الگوهای جامع و مقبول، در جهت فرایند تکاملی و معنوی خویش بردارند.
از طرفی این نوع پژوهش می‌تواند نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی  سادات معاصر نیز به حساب آید؛ تا از یکسو جایگاه بی نظیر اجتماعی و معنوی پرافتخار گذشته خویش را بازیابی نمایند، و با آسیب شناسی دقییق و علمی اسباب رشد سابق و افول امروز را به بوته نقد و نظر بگذارند. و از سوی دیگر با الگو پذیری از گذشتگان خود راه گسترش فرهنگ سازنده اسلامی را هموارتر نمایند، و از رهیافت انتساب جسمی عاطفه مدار، و فکری اعتقاد باور خود با خاندان وحی، دیگر مسلمانان را به پیروی از خود وادار نمایند. و نتیجه این تربیت پذیری از الگوهای کامل تربیت جامعه ای بیدار و یک دست و متکامل است، که می‌تواند فریادی علیه تمام مظاهر استبداد فرهنگی و استعمار اقتصادی دشمنان اسلام باشد.
از طرفی این نوع پژوهش می‌تواند نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی  سادات معاصر نیز به حساب آید؛ تا از یکسو جایگاه بی نظیر اجتماعی و معنوی پرافتخار گذشته خویش را بازیابی نمایند، و با آسیب شناسی دقییق و علمی اسباب رشد سابق و افول امروز را به بوته نقد و نظر بگذارند. و از سوی دیگر با الگو پذیری از گذشتگان خود راه گسترش فرهنگ سازنده اسلامی را هموارتر نمایند، و از رهیافت انتساب جسمی عاطفه مدار، و فکری اعتقاد باور خود با خاندان وحی، دیگر مسلمانان را به پیروی از خود وادار نمایند. و نتیجه این تربیت پذیری از الگوهای کامل تربیت جامعه ای بیدار و یک دست و متکامل است، که می‌تواند فریادی علیه تمام مظاهر استبداد فرهنگی و استعمار اقتصادی دشمنان اسلام باشد.
امیر المومنین (علیه السلام) در بیان جایگاه تکامل بخش اهل بیت (علیهم السلام) می فرماید: «بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ؛ وتَسَنَّمْتُمُ ذُرْوَةَ الْعَلْیَاءَ؛ وبِنَا انْفَجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ». شما ای مردم، به وسیله ما از تاریکیهای جهل و فساد رها گشتید، و راه هدایت را در پیش گرفتید و گام بر فراز اعتلا نهادید. <ref>[[نهج البلاغه]]، خطبه: 4</ref>.
امیر المومنین (علیه السلام) در بیان جایگاه تکامل بخش اهل بیت (علیهم السلام) می‌فرماید: «بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ؛ وتَسَنَّمْتُمُ ذُرْوَةَ الْعَلْیَاءَ؛ وبِنَا انْفَجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ». شما ای مردم، به وسیله ما از تاریکیهای جهل و فساد رها گشتید، و راه هدایت را در پیش گرفتید و گام بر فراز اعتلا نهادید. <ref>[[نهج البلاغه]]، خطبه: 4</ref>.
==2. ضرورت تقریب و نقش خاندان پیامبر==
==2. ضرورت تقریب و نقش خاندان پیامبر==
در اثر انشعاباتی که بین مسلمانان بعد از عصر رسالت به وقوع پیوست به تدریج مذاهب و فرقی در جهان اسلام شکل گرفت. پیدایش این مذاهب که اغلب بر محور تکثر اجتهادات فقهی صورت گرفت پیامدهای شومی را در جوامع اسلامی در پی داشت که بارزترین آنها تفرقه، تکفیر و منازعات خانمان سوز بین پیروان مذاهب بود که تاکنون نیز ادامه دارد.
در اثر انشعاباتی که بین مسلمانان بعد از عصر رسالت به وقوع پیوست به تدریج مذاهب و فرقی در جهان اسلام شکل گرفت. پیدایش این مذاهب که اغلب بر محور تکثر اجتهادات فقهی صورت گرفت پیامدهای شومی را در جوامع اسلامی در پی داشت که بارزترین آنها تفرقه، تکفیر و منازعات خانمان سوز بین پیروان مذاهب بود که تاکنون نیز ادامه دارد.
خط ۵۷: خط ۵۷:
1. سیاق: محبت به پیامبر (صلِّی الله علیه و آله) در کنار محبت به خداوند و جهاد که هر دو واجب هستند قرار گرفته است.
1. سیاق: محبت به پیامبر (صلِّی الله علیه و آله) در کنار محبت به خداوند و جهاد که هر دو واجب هستند قرار گرفته است.
2. وعید عقاب: خداوند متخلفین از دوستی پیامبرش را وعید عذاب و دوری از هدایت داده است؛ و این ممکن نیست مگر آنکه مورد دستور داده شده از واجبات باشد.  
2. وعید عقاب: خداوند متخلفین از دوستی پیامبرش را وعید عذاب و دوری از هدایت داده است؛ و این ممکن نیست مگر آنکه مورد دستور داده شده از واجبات باشد.  
در جای دیگر خداوند دستور می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ». بگو (ای پیغمبر): اگر خدا را دوست می‌دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است. <ref>آل عمران: 31</ref>.
در جای دیگر خداوند دستور می‌فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ». بگو (ای پیغمبر): اگر خدا را دوست می‌دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است. <ref>آل عمران: 31</ref>.
در این آیه خداوند به زبان پیامبرش بندگان را دستور داده است که معیار دوستی خداوند اطاعت از پیامبرش می‌باشد؛ و به عبارت دیگر تبعیت از پیامبر مقدمه دوستی خداوند است، ومقدمه واجب وجوب شرعی و عقلی دارد.  
در این آیه خداوند به زبان پیامبرش بندگان را دستور داده است که معیار دوستی خداوند اطاعت از پیامبرش می‌باشد؛ و به عبارت دیگر تبعیت از پیامبر مقدمه دوستی خداوند است، ومقدمه واجب وجوب شرعی و عقلی دارد.  
قاضی عیاض در استفاده وجوب از آیه می گوید: «فَکَفَى بِهَذَا حَضًّا وَتَنْبِیهًا وَدَلَالَةً وَحُجَّةً على إلتزام مَحَبَّتِهِ وَوُجُوبِ فَرْضِهَا، وَعِظَمِ خَطَرِهَا، وَاسْتِحْقَاقِهِ لَهَا (صلَّى الله علیه وسلَّم)، إذ قَرَّعَ اللهُ تَعَالَى مَنْ کَانَ مَالُهُ وَأَهْلُهُ وَوَلَدُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَوْعَدَهُمْ بِقَوْلِهِ تَعَالَى: «فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»، ثُمَّ فَسَّقَهُمْ بِتَمَامِ الْآیَةِ وَأَعْلَمَهُمْ أَنَّهُمْ مِمَّنْ ضَلَّ وَلَمْ یَهْدِهِ اللهُ». همین مقدار در واجب بودن دوستی آن حضرت کافیست که خداوند توبیخ کرده است کسانی را که دارائی¬هایشان را بر دوستی پیامبرشان ترجیح داده اند؛ و آنان را فاسق و گمراه برشمرده است. <ref>قاضی عیاض، 1407 هـ، ج2 ص43</ref>.
قاضی عیاض در استفاده وجوب از آیه می گوید: «فَکَفَى بِهَذَا حَضًّا وَتَنْبِیهًا وَدَلَالَةً وَحُجَّةً على إلتزام مَحَبَّتِهِ وَوُجُوبِ فَرْضِهَا، وَعِظَمِ خَطَرِهَا، وَاسْتِحْقَاقِهِ لَهَا (صلَّى الله علیه وسلَّم)، إذ قَرَّعَ اللهُ تَعَالَى مَنْ کَانَ مَالُهُ وَأَهْلُهُ وَوَلَدُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَوْعَدَهُمْ بِقَوْلِهِ تَعَالَى: «فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»، ثُمَّ فَسَّقَهُمْ بِتَمَامِ الْآیَةِ وَأَعْلَمَهُمْ أَنَّهُمْ مِمَّنْ ضَلَّ وَلَمْ یَهْدِهِ اللهُ». همین مقدار در واجب بودن دوستی آن حضرت کافیست که خداوند توبیخ کرده است کسانی را که دارائی¬هایشان را بر دوستی پیامبرشان ترجیح داده اند؛ و آنان را فاسق و گمراه برشمرده است. <ref>قاضی عیاض، 1407 هـ، ج2 ص43</ref>.
خط ۶۸: خط ۶۸:
و البته روایاتی هستند که از آنها احترام و دوستی ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) قابل برداشت است:  
و البته روایاتی هستند که از آنها احترام و دوستی ذریه پیامبر (صلی الله علیه و آله) قابل برداشت است:  
1. امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند: «إِنِّی شَافِعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لأَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ ولَوْ جَاءُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْیَا رَجُلٌ نَصَرَ ذُرِّیَّتِی ورَجُلٌ بَذَلَ مَالَه لِذُرِّیَّتِی عِنْدَ الْمَضِیقِ ورَجُلٌ أَحَبَّ ذُرِّیَّتِی بِاللِّسَانِ وبِالْقَلْبِ ورَجُلٌ یَسْعَى فِی حَوَائِجِ ذُرِّیَّتِی إِذَا طُرِدُوا أَوْ شُرِّدُوا». چهار دسته را روز قیامت شفاعت می کنم هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده‌اند. <ref>کلینی، 1365ش، ج4، ص60</ref>.
1. امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند: «إِنِّی شَافِعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لأَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ ولَوْ جَاءُوا بِذُنُوبِ أَهْلِ الدُّنْیَا رَجُلٌ نَصَرَ ذُرِّیَّتِی ورَجُلٌ بَذَلَ مَالَه لِذُرِّیَّتِی عِنْدَ الْمَضِیقِ ورَجُلٌ أَحَبَّ ذُرِّیَّتِی بِاللِّسَانِ وبِالْقَلْبِ ورَجُلٌ یَسْعَى فِی حَوَائِجِ ذُرِّیَّتِی إِذَا طُرِدُوا أَوْ شُرِّدُوا». چهار دسته را روز قیامت شفاعت می کنم هر چند با گناه اهل دنیا به صحرای محشر حاضر شوند: آن که اولاد مرا یاری کند. آن که از اموالش به اولاد تنگدستم کمک کند. کسی که با زبان و قلب، آنان را دوست بدارد و آن که تلاش کند در انجام حوائج و نیازهای افرادی از ذریه ام که تبعید شده و یا رانده شده‌اند. <ref>کلینی، 1365ش، ج4، ص60</ref>.
2. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إذا کان یوم القیامة نادى منادٍ: أیها الخلائق أنصتوا فانَّ محمدا (صلّى الله علیه وآله) یکلمکم، فتنصت الخلائق فیقوم النبیّ (صلّى الله علیه وآله) فیقول: یا معشر الخلائق من کانت له عندی ید أو منة أو معروف فلیقم حتى أکافئه، فیقولون: بآبائنا وأمهاتنا وأیّ ید أو أیّ منة وأیّ معروف لنا، بل الید والمنة والمعروف لله ولرسوله على جمیع الخلائق؛ فیقول لهم: بلى من آوى أحدا من أهل بیتی، أو برّهم، أو کساهم من عرى، أو أشبع جائعهم فلیقم حتى أکافئه؛ فیقوم أناس قد فعلوا ذلک فیأتی النداء من عند الله تعالى: یا محمد یا حبیبی قد جعلت مکافأتهم إلیک فأسکنهم من الجنة حیث شئت، قال: فیسکنهم فی الوسیلة حیث لا یحجبون عن محمد وأهل بیته (علیهم السلام)». هر گاه روز قیامت شود منادى فریاد می زند که، اى گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمّد سخن می گوید. مردم خاموش می‌شوند؛ پیامبر حرکت مى‌کند و می فرماید: اى گروه مردمان! هر کس براى او در پیش من دستى و منّتى و نیکى هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می گویند چه دست و چه منّت و چه نیکى است براى ما بلکه تمام این ها براى خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می فرماید: هر کس یکى از فرزندان مرا پناه داده، نیکى به او کرده، او را از برهنگى پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می‌شوند مردمى که این کردار را انجام داده‏اند. پس ندا از پیشگاه خداى جلّ و علا می‌رسد که، اى محمّد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجاى بهشت که می خواهى آنان را جاى ده. پس آنان را در وسیله جا می‌دهد مکانى که محمّد و آل محمّد را مى‏بینند. <ref>شیخ حر عاملی، 1414 هـ ، ج 16، ص: 333</ref>.
2. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إذا کان یوم القیامة نادى منادٍ: أیها الخلائق أنصتوا فانَّ محمدا (صلّى الله علیه وآله) یکلمکم، فتنصت الخلائق فیقوم النبیّ (صلّى الله علیه وآله) فیقول: یا معشر الخلائق من کانت له عندی ید أو منة أو معروف فلیقم حتى أکافئه، فیقولون: بآبائنا وأمهاتنا وأیّ ید أو أیّ منة وأیّ معروف لنا، بل الید والمنة والمعروف لله ولرسوله على جمیع الخلائق؛ فیقول لهم: بلى من آوى أحدا من أهل بیتی، أو برّهم، أو کساهم من عرى، أو أشبع جائعهم فلیقم حتى أکافئه؛ فیقوم أناس قد فعلوا ذلک فیأتی النداء من عند الله تعالى: یا محمد یا حبیبی قد جعلت مکافأتهم إلیک فأسکنهم من الجنة حیث شئت، قال: فیسکنهم فی الوسیلة حیث لا یحجبون عن محمد وأهل بیته (علیهم السلام)». هر گاه روز قیامت شود منادى فریاد می زند که، اى گروه مردمان! خاموش باشید که همانا محمّد سخن می گوید. مردم خاموش می‌شوند؛ پیامبر حرکت مى‌کند و می‌فرماید: اى گروه مردمان! هر کس براى او در پیش من دستى و منّتى و نیکى هست باید حرکت کند تا جبران کنم. می گویند چه دست و چه منّت و چه نیکى است براى ما بلکه تمام این ها براى خدا و رسولش بر تمام مردمان است. می‌فرماید: هر کس یکى از فرزندان مرا پناه داده، نیکى به او کرده، او را از برهنگى پوشیده، او را گرسنه بوده، سیر کرده باید حرکت کند تا جبران کنم. پس بلند می‌شوند مردمى که این کردار را انجام داده‏اند. پس ندا از پیشگاه خداى جلّ و علا می‌رسد که، اى محمّد! حبیب من! پاداش آنان را به تو واگذار کردم در هر کجاى بهشت که می خواهى آنان را جاى ده. پس آنان را در وسیله جا می‌دهد مکانى که محمّد و آل محمّد را مى‏بینند. <ref>شیخ حر عاملی، 1414 هـ ، ج 16، ص: 333</ref>.
3. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لا یُؤمن عبدٌ حتی أََکون أحبَّ الیه من نفسه، و یکون عترتی أَحبَّ إلیه من عترته، و یکون أهلی أَحبّ إلیه من أَهله و یَکون ذاتی أحب الیه مِن ذاته». ایمان هیچ عبدی کامل نمی‌شود مگر آنکه من پیش او از خودش عزیزتر باشم، و خاندانم پیش او از خاندنش عزیزتر باشند، و ذریه ام پیش او از ذریه اش عزیزتر باشند، و جانم از جانش عزیزتر باشد. <ref>علامه مجلسی، 1403 – 1983م، ج 17، ص: 13</ref>.
3. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «لا یُؤمن عبدٌ حتی أََکون أحبَّ الیه من نفسه، و یکون عترتی أَحبَّ إلیه من عترته، و یکون أهلی أَحبّ إلیه من أَهله و یَکون ذاتی أحب الیه مِن ذاته». ایمان هیچ عبدی کامل نمی‌شود مگر آنکه من پیش او از خودش عزیزتر باشم، و خاندانم پیش او از خاندنش عزیزتر باشند، و ذریه ام پیش او از ذریه اش عزیزتر باشند، و جانم از جانش عزیزتر باشد. <ref>علامه مجلسی، 1403 – 1983م، ج 17، ص: 13</ref>.
==(ب) وجوب تعظیم و توقیر  پیامبر==
==(ب) وجوب تعظیم و توقیر  پیامبر==
===1. تعظیم و توقیر مباشر===
===1. تعظیم و توقیر مباشر===
خداوند در بیان وظیفه مردم راجع به پیامبرش می فرماید: «إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِیرًا * لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا». تو را گواه و مژده دهنده و بیم دهنده فرستاده ایم. تا به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و یاریش کنید و بزرگش دارید و خدا را صبحگاه و شامگاه تسبیح گویید. <ref>فتح: 8 ـ 9</ref>.
خداوند در بیان وظیفه مردم راجع به پیامبرش می‌فرماید: «إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِیرًا * لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا». تو را گواه و مژده دهنده و بیم دهنده فرستاده ایم. تا به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و یاریش کنید و بزرگش دارید و خدا را صبحگاه و شامگاه تسبیح گویید. <ref>فتح: 8 ـ 9</ref>.
بنابراینکه مرجع ضمیر در (وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ) پیامبر اسلام باشد، خداوند ما را به یاری رساندن و بزرگداشت وی دستور می‌دهد. <ref>قرطبی، 1384هـ ـ 1964 م، ج6 ص250؛ فخر رازی 1420 هـ ، ج28 ص72؛ طوسی، 1409 هـ ، ج9، ص318؛ طبرسی، 1415 هـ ـ 1995 م، ج9، ص187</ref>.   
بنابراینکه مرجع ضمیر در (وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ) پیامبر اسلام باشد، خداوند ما را به یاری رساندن و بزرگداشت وی دستور می‌دهد. <ref>قرطبی، 1384هـ ـ 1964 م، ج6 ص250؛ فخر رازی 1420 هـ ، ج28 ص72؛ طوسی، 1409 هـ ، ج9، ص318؛ طبرسی، 1415 هـ ـ 1995 م، ج9، ص187</ref>.   
شیخ طوسی می گوید: «ثم بین الغرض بالارسال، فقال: أرسلناک بهذه الصفة (لتؤمنوا) ومن قرأ ـ بالیاء ـ أی لیؤمنوا هؤلاء الکفار (بالله). ومن قرأ ـ بالتاء ـ وجه الخطاب إلى الخلق أی أرسلته إلیکم (لتؤمنوا بالله) فتوحدوه ورسوله (فتصدقوه وتغرروه) أی تنصروه، فالهاء راجعة إلى النبیّ (صلّى الله علیه وآله). وقال المبرد: معنى (تعزّروه) تعظّموه یقال: غرّرت الرجل إذا کبّرته بلسانک (وتوقّروه) أی تعظّموه. یعنی النبیّ (صلّى الله علیه وآله) فی قول قتادة وقال ابن عباس (تعزّروه) من الاجلال (وتوقّروه) من الإعظام». خداوند هدف از فرستادن پیامبرش را تعظیم و تکریم وی برشمرده است. <ref>شیخ طوسی، 1409 هـ، ج9، ص318</ref>.
شیخ طوسی می گوید: «ثم بین الغرض بالارسال، فقال: أرسلناک بهذه الصفة (لتؤمنوا) ومن قرأ ـ بالیاء ـ أی لیؤمنوا هؤلاء الکفار (بالله). ومن قرأ ـ بالتاء ـ وجه الخطاب إلى الخلق أی أرسلته إلیکم (لتؤمنوا بالله) فتوحدوه ورسوله (فتصدقوه وتغرروه) أی تنصروه، فالهاء راجعة إلى النبیّ (صلّى الله علیه وآله). وقال المبرد: معنى (تعزّروه) تعظّموه یقال: غرّرت الرجل إذا کبّرته بلسانک (وتوقّروه) أی تعظّموه. یعنی النبیّ (صلّى الله علیه وآله) فی قول قتادة وقال ابن عباس (تعزّروه) من الاجلال (وتوقّروه) من الإعظام». خداوند هدف از فرستادن پیامبرش را تعظیم و تکریم وی برشمرده است. <ref>شیخ طوسی، 1409 هـ، ج9، ص318</ref>.
خط ۷۸: خط ۷۸:
====1/2 ـ  تعظیم پیامبر به واسطه تعظیم به سادات====
====1/2 ـ  تعظیم پیامبر به واسطه تعظیم به سادات====
قاضی عیاض می گوید: «وَمِنْ إِعْظَامِهِ وَإِکْبَارِهِ إِعْظَامُ جَمِیعِ أَسْبَابِهِ، وَإِکْرَامُ مَشَاهِدِهِ وَأَمْکِنَتِهِ مِنْ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ، وَمَعَاهِدِهِ. وَمَا لَمَسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَوْ عُرِفَ به». از جمله مصادیق تعظیم و بزرگداشت وی تکریم مکانهای زندگی و عبادت، و آنچه که آن را لمس کرده است می‌باشد. <ref>قاضی عیاض، 1407 هـ ، ج2، ص126</ref>.
قاضی عیاض می گوید: «وَمِنْ إِعْظَامِهِ وَإِکْبَارِهِ إِعْظَامُ جَمِیعِ أَسْبَابِهِ، وَإِکْرَامُ مَشَاهِدِهِ وَأَمْکِنَتِهِ مِنْ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ، وَمَعَاهِدِهِ. وَمَا لَمَسَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَوْ عُرِفَ به». از جمله مصادیق تعظیم و بزرگداشت وی تکریم مکانهای زندگی و عبادت، و آنچه که آن را لمس کرده است می‌باشد. <ref>قاضی عیاض، 1407 هـ ، ج2، ص126</ref>.
از این تعمیم استفاده می شود که هر کاری که تکریم او به حساب آید را شامل می شود؛ مثل تکریم خاندان آن حضرت. چنانکه آیت‌الله بروجردی در تقسیم غنایم می فرماید: «ثُمَّ جعل ثلاثة أسهم منه للیتامى والمساکین وأبناء السبیل المنتسبین إلى هؤلاء السادة وهم أقرباء الرسول (صلَّى اللَّه علیه وآله) فان المرء یحفظ فی ولده». سه سهم از غنایم به یتیمان و مساکین و در راه ماندهای منتسب به خاندان رسالت از سادات و نزدیکان پیامبر اختصاص داده شده است؛ زیرا حفظ انسان در حفظ خاندان اوست. <ref>حسینی قزوینی، 1380 هـ ، ص: 8</ref>.  
از این تعمیم استفاده می شود که هر کاری که تکریم او به حساب آید را شامل می شود؛ مثل تکریم خاندان آن حضرت. چنانکه آیت‌الله بروجردی در تقسیم غنایم می‌فرماید: «ثُمَّ جعل ثلاثة أسهم منه للیتامى والمساکین وأبناء السبیل المنتسبین إلى هؤلاء السادة وهم أقرباء الرسول (صلَّى اللَّه علیه وآله) فان المرء یحفظ فی ولده». سه سهم از غنایم به یتیمان و مساکین و در راه ماندهای منتسب به خاندان رسالت از سادات و نزدیکان پیامبر اختصاص داده شده است؛ زیرا حفظ انسان در حفظ خاندان اوست. <ref>حسینی قزوینی، 1380 هـ ، ص: 8</ref>.  
همین معنا در قضیه فدک آمده است؛ وقتی خلیفه اول به حدیث «نحن معاشر الانبیاء لا نورِّث، ما ترکنا صدقة» استدلال کرد، حضرت فاطمه (علیها السلام) پاسخ فرمودند: «یا أبا بکر! ترید أن تأخذ منّی أرضا جعلها لی رسول الله (صلّى الله علیه وآله) وتصدّق بها علیَّ من الوجیف الذی لم یوجف المسلمون علیه بخیل ولا رکاب؟ أما کان قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): (المرء یحفظ فی ولده بعده)؟ وقد علمتَ أنَّه لم یترک لولده شیئا غیرها». <ref>سلیم بن قیس، 1422 هـ ـ 1380 ش، ص:390؛ قاضی نعمان مغربی، ج3، ص37؛ طبرسی، 1386 هـ ـ 1966 م، ج1، ص139؛ ابن شهر آشوب، 1376 ـ 1956 م، ج2، ص5، ابن میثم بحرانی، 1362 ش، ج5، ص106؛ علامه عسکری، 1410 هـ – 1990م، ج2، ص147؛ ابن ابی الحدید، 1962م، ج16، ص212</ref>.
همین معنا در قضیه فدک آمده است؛ وقتی خلیفه اول به حدیث «نحن معاشر الانبیاء لا نورِّث، ما ترکنا صدقة» استدلال کرد، حضرت فاطمه (علیها السلام) پاسخ فرمودند: «یا أبا بکر! ترید أن تأخذ منّی أرضا جعلها لی رسول الله (صلّى الله علیه وآله) وتصدّق بها علیَّ من الوجیف الذی لم یوجف المسلمون علیه بخیل ولا رکاب؟ أما کان قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): (المرء یحفظ فی ولده بعده)؟ وقد علمتَ أنَّه لم یترک لولده شیئا غیرها». <ref>سلیم بن قیس، 1422 هـ ـ 1380 ش، ص:390؛ قاضی نعمان مغربی، ج3، ص37؛ طبرسی، 1386 هـ ـ 1966 م، ج1، ص139؛ ابن شهر آشوب، 1376 ـ 1956 م، ج2، ص5، ابن میثم بحرانی، 1362 ش، ج5، ص106؛ علامه عسکری، 1410 هـ – 1990م، ج2، ص147؛ ابن ابی الحدید، 1962م، ج16، ص212</ref>.
====2/2–  اجماع مسلمین بر حرمت صدقه واجب بر سادات====
====2/2–  اجماع مسلمین بر حرمت صدقه واجب بر سادات====
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش