۸٬۱۲۶
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
همة تمدنها، اديان و مذاهب، به تعبير مولاي متقيان علي (عليهالسلام) آمدهاند تا ارزشهاي والاي خرد را بنمايانند و فضاي مناسبي براي بروز تواناييهاي نهفته در انسان را به منصة ظهور رسانند و او را به راه و سمت و سويي رهنمون شوند كه با رفتار حيوانات زبان بستهاي كه فاقد تواناييها و امكانات او هستند، تفاوت زمين تا آسماني داشته باشد. | همة تمدنها، اديان و مذاهب، به تعبير مولاي متقيان علي (عليهالسلام) آمدهاند تا ارزشهاي والاي خرد را بنمايانند و فضاي مناسبي براي بروز تواناييهاي نهفته در انسان را به منصة ظهور رسانند و او را به راه و سمت و سويي رهنمون شوند كه با رفتار حيوانات زبان بستهاي كه فاقد تواناييها و امكانات او هستند، تفاوت زمين تا آسماني داشته باشد. | ||
== قضایای بدیهی و امیال فطری == | ==قضایای بدیهی و امیال فطری== | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
و خلاصه اينكه ميان روند تمدن دگرگونساز بشري از يك سو و روند گفتگو و ايمان به ارزشهاي مشترك و مطلق، پيوندي تام و كامل وجود دارد. | و خلاصه اينكه ميان روند تمدن دگرگونساز بشري از يك سو و روند گفتگو و ايمان به ارزشهاي مشترك و مطلق، پيوندي تام و كامل وجود دارد. | ||
= | =ارزشهای مشترک مطلق و نسبی= | ||
ما با تحليل رواني ـ وجداني كه در اين مبحث در پيش گرفتيم متوجه وجود دو مجموعه ارزش شدهايم كه يكي داراي تأثيري مطلق و بدون اثرپذيري از شرايط زماني يا مكاني است و ديگري ارزشهاي عادي (يا ارزشهاي بنيادي) است كه در صورت قرار گرفتن در شرايطي متغير تبديل به عكس خود ميشوند يا تأثير مطلوب خود را از دست ميدهند. | ما با تحليل رواني ـ وجداني كه در اين مبحث در پيش گرفتيم متوجه وجود دو مجموعه ارزش شدهايم كه يكي داراي تأثيري مطلق و بدون اثرپذيري از شرايط زماني يا مكاني است و ديگري ارزشهاي عادي (يا ارزشهاي بنيادي) است كه در صورت قرار گرفتن در شرايطي متغير تبديل به عكس خود ميشوند يا تأثير مطلوب خود را از دست ميدهند. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
==صلحی | ==صلحی جهانی== | ||
گفتيم كه بدون ترديد امنيت، خواسته اي فطري و انساني است كه ريشه در مهمترين غريزه نهفته در فطرت انسان يعني غريزة ”حب به ذات“ دارد. اين غريزه همراه با ديگر غرايز كاركرد هماهنگ و همسويي به منظور تحقق حركت متعادل انساني به سمت اهداف تكاملي و عالي دارد. وجود انگيزههاي غريزه ي براي تأمين حركت متعادل، كافي نيست، بايد فضايي طبيعي براي خويشتن فردي و نوعي فراهم باشد تا آن انگيزهها به سوي هدفهاي مورد نظر، سوق داده شوند. | گفتيم كه بدون ترديد امنيت، خواسته اي فطري و انساني است كه ريشه در مهمترين غريزه نهفته در فطرت انسان يعني غريزة ”حب به ذات“ دارد. اين غريزه همراه با ديگر غرايز كاركرد هماهنگ و همسويي به منظور تحقق حركت متعادل انساني به سمت اهداف تكاملي و عالي دارد. وجود انگيزههاي غريزه ي براي تأمين حركت متعادل، كافي نيست، بايد فضايي طبيعي براي خويشتن فردي و نوعي فراهم باشد تا آن انگيزهها به سوي هدفهاي مورد نظر، سوق داده شوند. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
=ابعاد | =ابعاد و گستره گفتگوی اديان= | ||
با توجه به آنچه گفته شد ميتوان آشكارا امكان گفتگوي اديان در ابعاد گسترده را به دلايل زير در نظر گرفت: | با توجه به آنچه گفته شد ميتوان آشكارا امكان گفتگوي اديان در ابعاد گسترده را به دلايل زير در نظر گرفت: | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
- اديان، جملگي به گفتگوي منطقي فراميخوانند و از آنجا كه اديان روح تمدنها را تشكيل ميدهند، گفتگوي آنها با يكديگر، زمينه را براي گفتگوي اصيل تمدنها در عرصههاي مختلف زندگي، هموار ميسازد و آن را به سمت هرچه انسانيتر شدن سوق مي دهد. | - اديان، جملگي به گفتگوي منطقي فراميخوانند و از آنجا كه اديان روح تمدنها را تشكيل ميدهند، گفتگوي آنها با يكديگر، زمينه را براي گفتگوي اصيل تمدنها در عرصههاي مختلف زندگي، هموار ميسازد و آن را به سمت هرچه انسانيتر شدن سوق مي دهد. | ||
= | =گفتگوی تمدن ها و نقش ارزشها در آن= | ||
با توجه به آنچه گفته شد ميتوان نتيجه گرفت مسير طبيعي حركت بشريت مستلزم آن است كه منطق گفتگوي تمدنها بر آن سايهافكن شود زيرا تمدنها چه به لحاظ فلسفي فطرت را بپذيرند يا نپذيرند،( )ـ نشانه هاي فطرت را به طور آشكار در خود دارند و در نتيجه از جنبههاي مشتركي برخوردارند كه خود لاجرم عرصة گفتگو را باز ميكند. | با توجه به آنچه گفته شد ميتوان نتيجه گرفت مسير طبيعي حركت بشريت مستلزم آن است كه منطق گفتگوي تمدنها بر آن سايهافكن شود زيرا تمدنها چه به لحاظ فلسفي فطرت را بپذيرند يا نپذيرند،( )ـ نشانه هاي فطرت را به طور آشكار در خود دارند و در نتيجه از جنبههاي مشتركي برخوردارند كه خود لاجرم عرصة گفتگو را باز ميكند. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
به هرحال، «گفتگو» اقتضاي همپيوندي و وحدت سرنوشت بشريت، است و مسلماً گريزي از آن نيست؛ و راه ديگري جز درگيري و برخورد ـ كه حكايت از قانون جنگل مي كند و نه قانون انسان ـ در برابر آن وجود ندارد. بنابراين ميتوان با ترسيخ ارزشهاي انساني در آن بر انسانيت گفتگو و تعميق آن انگشت گذارد. ذيلاً تنها به عنوان نمونه به برخي از اين ارزشها ميپردازيم با يادآوري اين نكته كه بحث جامع دربارة آنها، مسلماً مستلزم فرصت بسيار گستردهتري است. | به هرحال، «گفتگو» اقتضاي همپيوندي و وحدت سرنوشت بشريت، است و مسلماً گريزي از آن نيست؛ و راه ديگري جز درگيري و برخورد ـ كه حكايت از قانون جنگل مي كند و نه قانون انسان ـ در برابر آن وجود ندارد. بنابراين ميتوان با ترسيخ ارزشهاي انساني در آن بر انسانيت گفتگو و تعميق آن انگشت گذارد. ذيلاً تنها به عنوان نمونه به برخي از اين ارزشها ميپردازيم با يادآوري اين نكته كه بحث جامع دربارة آنها، مسلماً مستلزم فرصت بسيار گستردهتري است. | ||
= | =نمونههایی از ارزشهای مشتركی كه بايد حكمفرما شوند= | ||
== | ==فضای منطقی== | ||
كه خود، ارزشهاي انساني ثابتي هستند كه با دگرگوني شرايط، دچار تغيير نميشوند. گفتگو بايد براساس فرضيههاي مورد توافق طرفين صورت گيرد در غير اين صورت، ثمربخش نخواهد بود. در گفتگوها، طرفين بايد با انگيزه و روحية حقيقتطلبي وارد شوند؛ همتراز و همسنگ با موضوع مورد بحث باشند، محور گفتگوها نيز كاملاً روشن و آشكار باشد و جنبة عملي ـ نه خيالپردازانه ـ داشته باشد. در جريان گفتگو، آنچه بايد حاكم باشد و فضاي آن را تشكيل دهد، احترام به طرف مقابل و رهايي از پيشداوريهاي گذشته است. | كه خود، ارزشهاي انساني ثابتي هستند كه با دگرگوني شرايط، دچار تغيير نميشوند. گفتگو بايد براساس فرضيههاي مورد توافق طرفين صورت گيرد در غير اين صورت، ثمربخش نخواهد بود. در گفتگوها، طرفين بايد با انگيزه و روحية حقيقتطلبي وارد شوند؛ همتراز و همسنگ با موضوع مورد بحث باشند، محور گفتگوها نيز كاملاً روشن و آشكار باشد و جنبة عملي ـ نه خيالپردازانه ـ داشته باشد. در جريان گفتگو، آنچه بايد حاكم باشد و فضاي آن را تشكيل دهد، احترام به طرف مقابل و رهايي از پيشداوريهاي گذشته است. | ||
گفتگوها بايد در جوي بدور از فشار، خشونت، هرج و مرج، غوغا سالاري و شانتاژ صورت پذيرد. گفتگوي سالم و صحيح، شرايط و اقتضاآت ديگري نيز دارد. اينجانب با اطمينان كامل ميگويم كه در قرآن كريم به تمامي اين ارزشها اشاره شده است. | گفتگوها بايد در جوي بدور از فشار، خشونت، هرج و مرج، غوغا سالاري و شانتاژ صورت پذيرد. گفتگوي سالم و صحيح، شرايط و اقتضاآت ديگري نيز دارد. اينجانب با اطمينان كامل ميگويم كه در قرآن كريم به تمامي اين ارزشها اشاره شده است. | ||
==عدالت، معيارها و | ==عدالت، معيارها و گستره اش== | ||
به رغم اختلافنظرها و تنوع ديدگاهها و مكتبها، گسترههايي وجود دارد كه همگان در مورد آنها، اتفاق نظر دارند. آيا در خصوص ضرورت اعطاي حق به حقدار، ستمگرانه بودن تجاوز به حقوق ملتها، سلب حق آنها در تعيين سرنوشت خود، يا اينكه رشد و توسعه و بهرهبرداري درست از منابع كار نيكويي است و ... كسي ترديدي دارد؟ | به رغم اختلافنظرها و تنوع ديدگاهها و مكتبها، گسترههايي وجود دارد كه همگان در مورد آنها، اتفاق نظر دارند. آيا در خصوص ضرورت اعطاي حق به حقدار، ستمگرانه بودن تجاوز به حقوق ملتها، سلب حق آنها در تعيين سرنوشت خود، يا اينكه رشد و توسعه و بهرهبرداري درست از منابع كار نيكويي است و ... كسي ترديدي دارد؟ | ||
بنابراين بايد اين گسترهها را كشف كرد و در جهت تعميم و پايبندي نسبت به آنها، كوشش نمود. | بنابراين بايد اين گسترهها را كشف كرد و در جهت تعميم و پايبندي نسبت به آنها، كوشش نمود. | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
==تلاش | ==تلاش برای تعميم منطق گفتگو== | ||
در پايان اين بحث فشرده و با توجه به باور عميق به اينكه گفتگو، اقتضاي حكمت، فطرت و عقل سليم در رويارويي با احساسات لجام گسيخته و تعصبهاي نفرتانگيز و زنداني شدن در چارچوبهاي گذشته است، همگان را جداً به درپيش گرفتن و تعميم منطق گفتگو، فراميخوانيم و در اين راستا تشكيل مجموعهاي از انديشمندان دستاندركار در عرصههاي واقعي زندگي از هر گروه را پيشنهاد ميكنيم تا براي فراهم آوردن شرايط چنين كاري و تعميم اين امر مهم، عمل كرده برنامهريزيهاي لازم را انجام دهند. بنظر من ميتوان اين مجموعه را ـ با توجه به آنچه كه ما نمونه آن در جامعه اسلامي را ”اعتدال اسلامي“ ياد ميكنيم ـ ”اعتدال جهاني“ نامگذاري كرد. ”اعتدال اسلامي“ برخاسته از باور به مفهوم عام و فراگير «توازن» در كل هستي و موضع متوازن انسان نسبت به آن از يك سو و تصوري است كه ما از تاريخ و عوامل مؤثر در آن داريم و علاوه بر آن چنين تعبيري گوياي طبيعت اسلام و ديدگاههاي ما نسبت به آن است. | در پايان اين بحث فشرده و با توجه به باور عميق به اينكه گفتگو، اقتضاي حكمت، فطرت و عقل سليم در رويارويي با احساسات لجام گسيخته و تعصبهاي نفرتانگيز و زنداني شدن در چارچوبهاي گذشته است، همگان را جداً به درپيش گرفتن و تعميم منطق گفتگو، فراميخوانيم و در اين راستا تشكيل مجموعهاي از انديشمندان دستاندركار در عرصههاي واقعي زندگي از هر گروه را پيشنهاد ميكنيم تا براي فراهم آوردن شرايط چنين كاري و تعميم اين امر مهم، عمل كرده برنامهريزيهاي لازم را انجام دهند. بنظر من ميتوان اين مجموعه را ـ با توجه به آنچه كه ما نمونه آن در جامعه اسلامي را ”اعتدال اسلامي“ ياد ميكنيم ـ ”اعتدال جهاني“ نامگذاري كرد. ”اعتدال اسلامي“ برخاسته از باور به مفهوم عام و فراگير «توازن» در كل هستي و موضع متوازن انسان نسبت به آن از يك سو و تصوري است كه ما از تاريخ و عوامل مؤثر در آن داريم و علاوه بر آن چنين تعبيري گوياي طبيعت اسلام و ديدگاههاي ما نسبت به آن است. | ||
=نتیجه= | =نتیجه= |