اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Javadi صفحهٔ اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان (مقاله) منتقل کرد)
 
(۱۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
''' اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان''' عنوان مقاله‌ای است به زبان فارسی که توسط [[محمد علی تسخیری|آیت‌الله محمد علی تسخیری]] در رابطه با نگاه اسلام به مقوله توسعه ونقش زنان مسلمان در این عرصه به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه‌های مرتبط با این مساله و پاسخ به شبهه مقید کردن زنان از هر گونه فعالیت امروزین و توسعه گون است. خواننده از رهگذر مطالعه این مقاله به این نکته رهنمون می‌گردد که با توجه به دیدگاه کمال خواهانه و مترقیانه اسلام نسبت به زن و جایگاه او می‌توان به این نتیجه رسید که این مکتب آسمانی از قرن‌ها قبل از اینکه این گونه مباحث همانند آزادی و توسعه زنان، حقوق ایشان و... حمایت می‌کرده و برای زنان حقوق و جایگاه ویژه ای قائل شده است.
[[پرونده:آیه الله تسخیری 2.jpg|جایگزین=شهریاری، حمید|بندانگشتی|آیت الله تسخیری]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" |اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان
|-
|زبان مقاله
| data-type="authorfatherName" |فارسی
|-
|اطلاعات نشر
| data-type="authorbirthDate" |ایران
|-
|نویسنده
| data-type="authorBirthPlace" |[[محمد علی تسخیری|آیت الله محمد علی تسخیری]]
|-
|}
</div>
''' اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان''' عنوان مقاله ای است به زبان فارسی که توسط [[محمد علی تسخیری|آیه الله محمد علی تسخیری]] در رابطه با نگاه اسلام به مقوله توسعه ونقش زنان مسلمان در این عرصه به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه های مرتبط با این مساله و پاسخ به شبهه مقید کردن زنان از هر گونه فعالیت امروزین و توسعه گون است. خواننده از رهگذر مطالعه این مقاله به این نکته رهنمون می گردد که با توجه به دیدگاه کمال خواهانه و مترقیانه اسلام نسبت به زن و جایگاه او می توان به این نتیجه رسید که این مکتب آسمانی از قرن ها قبل از اینکه این گونه مباحث همانند آزادی و توسعه زنان، حقوق ایشان و... حمایت می کرده و برای زنان حقوق و جایگاه ویژه ای قائل شده است.


=مقدمه=
=مقدمه=
خداوند متعال مي فرمايد: «من عمل صالحا من ذكرا و انثى و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون» (سوره النحل – 97)
خداوند متعال می‌فرماید: «من عمل صالحا من ذکرا و انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون» (سوره النحل – 97)
هر زن و مردي كه كاري نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگي خوش و پاكيزه اي بدو خواهيم داد و پاداشي بهتر از كردارشان به آنها عطا خواهيم كرد.
هر زن و مردی که کاری نیکو انجام دهد، اگر ایمان آورده باشد زندگی خوش و پاکیزه ای بدو خواهیم داد و پاداشی بهتر از کردارشان به آنها عطا خواهیم کرد.
چنانچه خواسته باشيم يك تعريف عمومي از «توسعه اجتماعي» به دست آوريم  مي توان گفت مراد از آن: «حركت آگاهانه و سازمان يافتة اجتماعي و هماهنگ با ابعاد گوناگون مادي و معنوي به منظور رسيدن به وضع انساني بهتر است.»
چنانچه خواسته باشیم یک تعریف عمومی از «توسعه اجتماعی» به دست آوریم می‌توان گفت مراد از آن: «حرکت آگاهانه و سازمان یافته اجتماعی و هماهنگ با ابعاد گوناگون مادی و معنوی به منظور رسیدن به وضع انسانی بهتر است.»
در اين تعريف چند عنصر نهفته است:
در این تعریف چند عنصر نهفته است:


1- هدف انسانی متمایز از اهداف غریزی و کور حیوانی. حرکت یاد شده زمانی این هدفمندی را خواهد داشت که با چشم اندازهای فطرت انسانی و نشانه‌های آن، همسویی و همگونی داشته باشد.


1- هدف انساني متمايز از اهداف غريزي و كور حيواني. حركت ياد شده زماني اين هدفمندي را خواهد داشت كه با چشم اندازهاي فطرت انساني و نشانه هاي آن، همسويي و همگوني داشته باشد.
2- پویایی ارادی در جهت این هدف انسانی که به دلیل در هم آمیزی آگاهی، اراده و خردورزی در این حرکت، با حرکت‌های حیوانی تفاوت بارزی دارد.


2- پويايي ارادي در جهت اين هدف انساني كه به دليل در هم آميزي آگاهي، اراده و خردورزي در اين حركت، با حركت هاي حيواني تفاوت بارزي دارد.
3- هماهنگی، سازماندهی و تناسب تمامی جنبه‌های مادی و معنوی در چنین حرکتی. این هماهنگی و تعادل شرط اساسی توسعه است.  


3- هماهنگي، سازماندهي و تناسب تمامي جنبه هاي مادي و معنوي در چنين حركتي. اين هماهنگي و تعادل شرط اساسي توسعه است.
توسعه ای که این عنصر را نادیده گیرد، دچار تورم و رشد غیر طبیعی در یک یا چند جنبه و مردگی و کم رنگی جنبه‌های دیگر می‌گردد؛ امری که کل روند حرکت اجتماعی را دچار اختلال، افراط و تفریط و چند پارگی می‌سازد.
 
اجتماعی بودن حرکت، بدین معنی که تمامی اجزای سازنده جامعه باید در این حرکت مشارکت و رشد خود را داشته باشند و نیز بدین معنی است که پیامدهای حاصل از این حرکت باید بر عناصر و عوامل اجتماعی انعکاس یابد. و اگر دید خود را به وسعت جهان اسلام گسترش دهیم، این ابعاد به همان ا ندازه و به میزان بزرگی توان و نیروهای طبیعی، انسانی، اقتصادی و... آن، گسترش و بزرگی می‌یابند.
 
توسعه اي كه اين عنصر را ناديده گيرد، دچار تورم و رشد غير طبيعي در يك يا چند جنبه و مردگي و كم رنگي جنبه هاي ديگر  مي گردد؛ امري كه كل  روند حركت اجتماعي را دچار اختلال، افراط و تفريط و چند پارگي  مي سازد.
اجتماعي بودن حركت، بدين معني كه تمامي اجزاي سازندة جامعه بايد در اين حركت مشاركت و رشد خود را داشته باشند و نيز بدين معني است كه پيامدهاي حاصل از اين حركت بايد بر عناصر و عوامل اجتماعي انعكاس يابد. و اگر ديد خود را به وسعت جهان اسلام گسترش دهيم، اين ابعاد به همان ا ندازه و به ميزان بزرگي توان و نيروهاي طبيعي، انساني، اقتصادي و. .. آن، گسترش و بزرگي  مي يابند.


=اسلام و توسعه=
=اسلام و توسعه=
اسلام توسعة همه جانبه و در تمامي عرصه ها را مورد تاكيد قرار مي دهد تا امت اسلامي، امتي «وسط» و امتي «شاهد» و حاضر به لحاظ تمدني و شايستة عنوان «خير امة اخرجت للناس» باشد؛ شايان ذكر است كه اين وظيفه و ماموريت تمدني، مستلزم بذل بيشترين تلاش ها براي تحقق آن و بمثابة واجب كفايي با مسووليت تمامي امت است.  
اسلام توسعه همه‌جانبه و در تمامی عرصه‌ها را مورد تاکید قرار می‌دهد تا امت اسلامی، امتی «وسط» و امتی «شاهد» و حاضر به لحاظ تمدنی و شایسته عنوان «خیر امه اخرجت للناس» باشد؛ شایان ذکر است که این وظیفه و ماموریت تمدنی، مستلزم بذل بیشترین تلاش‌ها برای تحقق آن و بمثابه واجب کفایی با مسوولیت تمامی امت است.  


و لزوم حتمي انجام آن از سوي همگان به عنوان يك حقيقت شرعي، بسيار مهم و جدي است. و توسعه در بخش توليد تقريبا مورد اتفاق همة مذاهب اسلامي و هدفي است كه بايد با استفاده از ابزارها و وسايلي كه اسلام آنها را مي پذيرد، تحقق يابد.
و لزوم حتمی انجام آن از سوی همگان به عنوان یک حقیقت شرعی، بسیار مهم و جدی است. و توسعه در بخش تولید تقریبا مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی و هدفی است که باید با استفاده از ابزارها و وسایلی که اسلام آنها را می‌پذیرد، تحقق یابد.
مي توان با توجه به برخورد اسلام با اين امر و دستورات رسمي كه در اين خصوص صادر كرده، اين اصل يعني ضرورت توسعه در توليد را نتيجه گرفت؛  
می‌توان با توجه به برخورد اسلام با این امر و دستورات رسمی که در این خصوص صادر کرده، این اصل یعنی ضرورت توسعه در تولید را نتیجه گرفت؛  


زيباترين فرمان اسلامي در اين باره، نامة مولاي متقيان حضرت علي (عليه السلام) به محمدبن ابوبكر است، طبق آنچه در نهج البلاغه و «الامالي» شيخ طوسي آمده است:
زیباترین فرمان اسلامی در‌این‌باره، نامه مولای متقیان حضرت علی (‌علیه‌السلام) به محمدبن ابوبکر است، طبق آنچه در [[نهج‌البلاغه]] و «الامالی» شیخ طوسی آمده است:
«اي بندگان خدا! بدانيد كه پرهيزكاران بهرة دنيا و سود آخرت را بردند، چه با اهل دنيا در خوش ترين جاهايي كه سكونت داشتند، مشاركت كرده اند و بهترين خوراكي هايي كه ممكن بود خورده شود، خوردند؛ از آنچه مردم خوشگذران از دنيا برخوردار شدند آنها هم برخوردار گشتند و ...» <ref>"نهج البلاغه": شرح صبحي الصالح ص 383 و الامالي ج 1 صفحه 250.</ref>
«ای بندگان خدا! بدانید که پرهیزکاران بهره دنیا و سود آخرت را بردند، چه با اهل دنیا در خوش‌ترین جاهایی که سکونت داشتند، مشارکت کرده‌اند و بهترین خوراکی‌هایی که ممکن بود خورده شود، خوردند؛ از آنچه مردم خوشگذران از دنیا برخوردار شدند آنها هم برخوردار گشتند و...» <ref>"نهج‌البلاغه": شرح صبحی الصالح ص 383 و الامالی ج 1 صفحه 250.</ref>
اين هدف همچنانكه در قرآن مجيد نيز آمده است، داراي چارچوبي ديني است:
این هدف همچنانکه در قرآن مجید نیز آمده است، دارای چارچوبی دینی است:
"يا ايها الذين آمنوا لاتحرموا طيبات ما احل لكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين" <ref>سورة مائده – 87</ref>
"یا ایها الذین آمنوا لاتحرموا طیبات ما احل لکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین" <ref>سورة مائده – 87</ref>
(اي كساني كه ايمان آورده ايد، چيزهاي پاكيزه اي را كه خدا بر شما حلال كرده است، حرام مكنيد و از حد در مگذريد كه خدا تجاوز كنندگان از حد را دوست ندارد.)
(ای کسانی که ایمان آورده اید، چیزهای پاکیزه ای را که خدا بر شما حلال کرده است، حرام مکنید و از حد در مگذرید که خدا تجاوز کنندگان از حد را دوست ندارد.)
==ابزارهای اسلام برای توسعه توليد==
== ابزارهای اسلام برای توسعه تولید ==
===ابزارهای فكری===
=== ابزارهای فکری ===
اسلام در مورد توسعه، سفارش زيادي كرده و كرامت و ارجمندي انسان را بدان پيوند داده و كار و كوشش را عبادت و كارگر و زحمتكش را كه براي روزي خود كار  مي كند، برتر از عابد دانسته است، پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) بر دست كارگر زحمتكش بوسه زده مي فرمايد: «به دنبال روزي حلال رفتن، بر هر زن و مرد مسلمان، واجب است.» <ref>"اسدالغايه"، جلد 2 – صفحه 269. و "بحارالانوار"، جلد 103 – صفحه 9.</ref>
اسلام در مورد توسعه، سفارش زیادی کرده و کرامت و ارجمندی انسان را بدان پیوند داده و کار و کوشش را عبادت و کارگر و زحمتکش را که برای روزی خود کار می‌کند، برتر از عابد دانسته است، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بر دست کارگر زحمتکش بوسه زده می‌فرماید: «به دنبال روزی حلال رفتن، بر هر زن و مرد مسلمان، واجب است.» <ref>"اسدالغایه"، جلد 2 – صفحه 269. و "بحارالانوار"، جلد 103 – صفحه 9.</ref>
اسلام عدم بهره برداري از برخي ثروتها و منابع طبيعي را نمي پذيرد و خداوند متعال مي گويد: «ما جعل الله من بحيرة ولا سائبة ولا وصيلة ولاحام ولكن الذين كفروا يفترون على الله الكذب واكثرهم لايعقلون» (سوره مائده – 103).
اسلام عدم بهره‌برداری از برخی ثروتها و منابع طبیعی را نمی‌پذیرد و خداوند متعال می‌گوید: «ما جعل الله من بحیره ولا سائبه ولا وصیله ولاحام ولکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب واکثرهم لایعقلون» (سوره مائده – 103).
خداوند در باره "بحيره" و "سائبه" و "وصيله" و "حامي" حكمي نكرده است ولي كافران، بر خدا، دروغ مي بندند و بيشترينشان بي خردن
خداوند درباره "بحیره" و "سائبه" و "وصیله" و "حامی" حکمی نکرده است ولی کافران، بر خدا، دروغ می‌بندند و بیشترینشان بی خردن


* توضیح بحیره:
* توضیح بحیره:
* بحيره" شتري را گويند كه بچه پنجم خود را مي زاييد و اين پنجمين نر بود؛ به علامت، گوشش را مي شكافتند و آزادش مي كردند تا هر جاي كه خواهد برود و بچرخد. "سائبه" ماده شتري بود كه براي بازگشتن مسافر يا شفاي بيمار نذر مي كردند و چون نذر برآورده مي شد ماده شتر را آزاد مي كردند تا به هر جاي كه خواهد برود و بچرخد. "وصيله" نيز ماده شتري بود كه پس از زاييدن دو بچه ماده، گوشش را مي بريدند و آزادش مي كردند. "حامي" شتر نري بود كه چند بار از او براي آبستن كردن ماده شتران سود برده بودند و اين شتر را نيز از بار كشيدن و سواري دادن معاف مي كردند. (م) به نقل از قرآن مجيد با ترجمه دكتر عبدالمحمد آيتي.
* بحیره" شتری را گویند که بچه پنجم خود را می‌زایید و این پنجمین نر بود؛ به علامت، گوشش را می‌شکافتند و آزادش می‌کردند تا هر جای که خواهد برود و بچرخد. "سائبه" ماده شتری بود که برای بازگشتن مسافر یا شفای بیمار نذر می‌کردند و چون نذر برآورده می‌شد ماده شتر را آزاد می‌کردند تا به هر جای که خواهد برود و بچرخد. "وصیله" نیز ماده شتری بود که پس از زاییدن دو بچه ماده، گوشش را می‌بریدند و آزادش می‌کردند. "حامی" شتر نری بود که چند بار از او برای آبستن کردن ماده شتران سود برده بودند و این شتر را نیز از بار کشیدن و سواری دادن معاف می‌کردند. (م) به نقل از قرآن مجید با ترجمه دکتر عبدالمحمد آیتی.


و نيز خداوند متعال مي فرمايد: " وهو الذي جعل لكم الارض ذلولا فامشوا في مناكبها وكلوا من رزقه واليه النشور". (سوره ملك – 15)
و نیز خداوند متعال می‌فرماید: " وهو الذی جعل لکم الارض ذلولا فامشوا فی مناکبها وکلوا من رزقه والیه النشور". (سوره ملک – 15)
اوست كه زمين را رام شما گردانيد پس بر روي آن سير كنيد و از رزق خدا بخوريد چون از قبر بيرون آييد به سوي او مي رويد.
اوست که زمین را رام شما گردانید پس بر روی آن سیر کنید و از رزق خدا بخورید چون از قبر بیرون آیید به سوی او می‌روید.
اسلام، هزينه هاي توليدي را بر هزينه هاي مصرفي، ترجيح داده است؛ در اين مورد، احاديث و رواياتي وارد شده كه از فروش زمين و خانه و صرف پول آن در خريد كالاي مصرفي، نهي كرده اند. <ref>"وسايل الشيعه" جلد 12 – صفحه 44.</ref>
اسلام، هزینه‌های تولیدی را بر هزینه‌های مصرفی، ترجیح داده است؛ در این مورد، احادیث و روایاتی وارد شده که از فروش زمین و خانه و صرف پول آن در خرید کالای مصرفی، نهی کرده‌اند. <ref>"وسایل الشیعه" جلد 12 – صفحه 44.</ref>
===ابزارهای تشريعی===
=== ابزارهای تشریعی ===
كه ذيلا به برخي احكام تشريعي اسلام در اين مورد اشاره مي شود:  
که ذیلا به برخی احکام تشریعی اسلام در این مورد اشاره می‌شود:  


1- در صورتي كه زمين بدون استفاده بماند و آسيب ببيند، مصادره مي گردد.  
1- در صورتی که زمین بدون استفاده بماند و آسیب ببیند، مصادره می‌گردد.  


2- ممانعت اسلام از "عدم بهره برداري بي دليل" از مراتع و انحصاري كردن آن (الحمي).  
2- ممانعت اسلام از "عدم بهره‌برداری بی دلیل" از مراتع و انحصاری کردن آن (الحمی).  


3- كساني كه كار احياي يك منبع طبيعي را آغاز مي كنند نبايد بهره برداري از آن را متوقف كنند و گرنه، حق بهره برداري آنها، باز ستانده مي شود.  
3- کسانی که کار احیای یک منبع طبیعی را آغاز می‌کنند نباید بهره‌برداری از آن را متوقف کنند و گرنه، حق بهره‌برداری آنها، باز ستانده می‌شود.  


4- به ولي امر (حاكم) اجازه داده نمي شود بيش از توان بهره برداري "منبع طبيعي" در تيول كسي قرار دهد. <ref>"تذكرة الفقهاء" جلد دوم – صفحه 404.</ref>
4- به ولی امر (حاکم) اجازه داده نمی‌شود بیش از توان بهره‌برداری "منبع طبیعی" در تیول کسی قرار دهد. <ref>"تذکرة الفقهاء" جلد دوم – صفحه 404.</ref>  


5- كسب درآمد بدون زحمت و كار از جمله اجاره كردن [خانه، زمين و...] به مبلغي و اجاره داده همان (ملك) به مبلغي بيشتر، حرام شده است. <ref>"جواهرالكلام" جلد 27، صفحه 226.</ref>  
5- کسب درآمد بدون زحمت و کار از جمله اجاره کردن [خانه، زمین و...] به مبلغی و اجاره داده همان (ملک) به مبلغی بیشتر، حرام شده است. <ref>"جواهرالکلام" جلد 27، صفحه 226.</ref>  


6- بهره ربايي حرام گرديده و اين خود متضمن دو دستاورد براي توليد است:  
6- بهره ربایی حرام گردیده و این خود متضمن دو دستاورد برای تولید است:  


دستاورد اول: پايان بخشيدن به رقابت تلخ ميان بخش بازرگاني و صنعت. زيرا رباخواران (سرمايه داران) معمولا مترصد نيازمندي سرمايه گذاران به پول براي بالا بردن نرخ بهره هستند و برعكس سرمايه گذاران نيز مترصد كاهش نرخ بهره براي تقاضاي سرمايه (پول) بيشتري از سرمايه داران هستند؛ ولي هنگامي كه ربا حذف شود سرمايه داران خود تبديل به سرمايه گذاران (در بخش صنعت) و مشاركت در سرمايه گذاري بر اساس سود حاصله، مي شوند.  
دستاورد اول: پایان بخشیدن به رقابت تلخ میان بخش بازرگانی و صنعت. زیرا رباخواران (سرمایه‌داران) معمولا مترصد نیازمندی سرمایه گذاران به پول برای بالا بردن نرخ بهره هستند و برعکس سرمایه گذاران نیز مترصد کاهش نرخ بهره برای تقاضای سرمایه (پول) بیشتری از سرمایه‌داران هستند؛ ولی هنگامی که ربا حذف شود سرمایه‌داران خود تبدیل به سرمایه گذاران (در بخش صنعت) و مشارکت در سرمایه‌گذاری بر اساس سود حاصله، می‌شوند.  


دستاورد دوم: سرمايه هاي آزاد شده (از گردونه ربا) بر خلاف زماني كه نظام بهرة ربايي حاكم باشد در پروژه هاي بزرگ و بلند مدت، به كار گرفته خواهد شد. زيرا صاحب سرمايه ترجيح مي دهد بجاي سرمايه گذاري و در واقع وام دهي بلندمدت، اموال خود را به ربا بگذارد و سود تضمين شده اي را براي خود تأمين كند. حال آنكه وام گيرندگان نيز ترجيح مي دهند پروژه هاي كوتاه مدتي را داشته باشند تا بتوانند هر چه زودتر، وام دريافتي خود (و بهرة آن) را، بازپس دهند.
دستاورد دوم: سرمایه‌های آزاد شده (از گردونه ربا) بر خلاف زمانی که نظام بهره ربایی حاکم باشد در پروژه‌های بزرگ و بلند مدت، به کار گرفته خواهد شد. زیرا صاحب سرمایه ترجیح می‌دهد بجای سرمایه‌گذاری و در واقع وام دهی بلندمدت، اموال خود را به ربا بگذارد و سود تضمین شده‌ای را برای خود تأمین کند. حال آنکه وام گیرندگان نیز ترجیح می‌دهند پروژه‌های کوتاه مدتی را داشته باشند تا بتوانند هر چه زودتر، وام دریافتی خود (و بهره آن) را، بازپس دهند.  


از سوي ديگر آنها تنها به طرحهايي خواهند پرداخت كه  نسبت به سودآوري آن، مطمئن شده باشند و اين خود مانعي بر سر راه توسعه و باعث ايجاد بحرانها و عدم ثبات در زندگي اقتصادي است. حال آنكه به دنبال تبديل رباخوار به تاجر و سرمايه گذار او نفع خود را در اجراي طرحهاي اقتصادي مي بيند هر چند سود كمتري نصيبش سازد، همچنانكه به نفع خود مي بيند كه سودهاي بدست آمده را نيز در پروژه هاي تجاري به كار گيرد كه خود باعث رونق اقتصادي مي گردد.  
از سوی دیگر آنها تنها به طرح‌هایی خواهند پرداخت که نسبت به سودآوری آن، مطمئن شده باشند و این خود مانعی بر سر راه توسعه و باعث ایجاد بحران‌ها و عدم ثبات در زندگی اقتصادی است. حال آنکه به دنبال تبدیل رباخوار به تاجر و سرمایه گذار او نفع خود را در اجرای طرح‌های اقتصادی می‌بیند هر چند سود کمتری نصیبش سازد، همچنانکه به نفع خود می‌بیند که سودهای بدست آمده را نیز در پروژه‌های تجاری به کار گیرد که خود باعث رونق اقتصادی می‌گردد.  
   
   
7- اسلام قمار و سحر و جادو را تحريم كرده است.  
7- اسلام قمار و سحر و جادو را تحریم کرده است.  


8- اسلام از طريق وضع عوارض مشخصي، مانع از انباشت پول شده است. كساني كه پول، طلا يا نقره – كه در آن زمان دولت اسلامي بر اساس آن فعاليت اقتصادي مي كرد – انباشت مي كنند بايد هر ساله مالياتي (زكات) به ميزان 5/2% از اموال خود به بيت المال واريز كنند و اين كار آنقدر تكرار مي شود كه تنها مبلغ بيست دينار (طلا) باقي بماند و بدين ترتيب تمامي اموال به سمت فعاليت هاي اقتصادي سوق داده مي شوند؛ اسلام با اين كار (يعني با تحريم اندوختن ثروت) موفق به حل مشكل برخاسته از كاهش جريان پول در نظام سرمايه داري گرديد.
8- اسلام از طریق وضع عوارض مشخصی، مانع از انباشت پول شده است. کسانی که پول، طلا یا نقره – که در آن زمان دولت اسلامی بر اساس آن فعالیت اقتصادی می‌کرد – انباشت می‌کنند باید هر ساله مالیاتی (زکات) به میزان 5/2% از اموال خود به بیت‌المال واریز کنند و این کار آنقدر تکرار می‌شود که تنها مبلغ بیست دینار (طلا) باقی بماند و بدین ترتیب تمامی اموال به سمت فعالیت‌های اقتصادی سوق داده می‌شوند؛ اسلام با این کار (یعنی با تحریم اندوختن ثروت) موفق به حل مشکل برخاسته از کاهش جریان پول در نظام سرمایه‌داری گردید.
در توضيح مطلب بايد گفت: پول يا نقدينگي، ابزاري براي داد و ستد و "جريان" است و در پي مشكلات ناشي از معادلات پاياپاي يعني مبادله مستقيم كالاها و توليدات، مطرح گرديد. در معاملات پاياپاي، كسي پشم مي داد و گندم مي گرفت. اين روند مشكلاتي داشت از جمله اينكه كالاي مورد درخواستِ يكي بايد نزد كسي باشد كه متقاضي كالاي اوست. ديگر مشكل تفاوت قيمت دو كالاي مورد معامله و نيز مسئله ارزيابي اين اشياء يا كالاها است.
در توضیح مطلب باید گفت: پول یا نقدینگی، ابزاری برای داد و ستد و "جریان" است و در پی مشکلات ناشی از معادلات پایاپای یعنی مبادله مستقیم کالاها و تولیدات، مطرح گردید. در معاملات پایاپای، کسی پشم می‌داد و گندم می‌گرفت. این روند مشکلاتی داشت از جمله اینکه کالای مورد درخواستِ یکی باید نزد کسی باشد که متقاضی کالای اوست. دیگر مشکل تفاوت قیمت دو کالای مورد معامله و نیز مسئله ارزیابی این اشیاء یا کالاها است.  
   
   
براي برطرف ساختن اين مشكلات پول و "نقد" به عنوان مقياس و معياري براي ارزش گذاري و ابزار داد و ستد، مطرح گرديد ولي بعدها، اين ابزار از هدف اصلي خود خارج شد و براي اندوختن، به كار گرفته شد. با وجود پول، عمل تعويض گندم با پشم، تبديل به دو عمل مبادله اي گرديد و اين فرصت را براي صاحب پشم پديد آورد كه خريد گندم را به تاخير اندازد و پول دريافتي را اندوخته كند. سرمايه داري نيز با مطرح كردن سود (يا بهره)، اندوختن پول را تشويق كرد و در نتيجه تعادل تقاضا و عرضة كلي كالاي توليدي و مصرفي، بر هم خورد حال آنكه در معاملات پاياپاي (كالا به كالااين تعادل وجود داشت و توليد كننده تنها زماني توليد مي كرد كه نياز به مصرف يا تبديل آن با كالاي مصرفي ديگري داشت. ولي در دورة پول، توليد كننده براي فروش و اندوختن پول آن، توليد مي كند و در نتيجه عرضه اي ايجاد مي شود كه تقاضايي همراه ندارد كه - همچنانكه گفته شد ـ باعث اختلال در تعادل عرضه و تقاضا مي شود. و اين اختلال نيز متناسب با افزايش ميل به اندوختن پول، بيشتر مي گردد و بخشي از ثروت، راكد مي ماند.  
برای برطرف ساختن این مشکلات پول و "نقد" به عنوان مقیاس و معیاری برای ارزش گذاری و ابزار داد و ستد، مطرح گردید ولی بعدها، این ابزار از هدف اصلی خود خارج شد و برای اندوختن، به کار گرفته شد. با وجود پول، عمل تعویض گندم با پشم، تبدیل به دو عمل مبادله ای گردید و این فرصت را برای صاحب پشم پدید آورد که خرید گندم را به تاخیر اندازد و پول دریافتی را اندوخته کند. سرمایه‌داری نیز با مطرح کردن سود (یا بهره)، اندوختن پول را تشویق کرد و در نتیجه تعادل تقاضا و عرضه کلی کالای تولیدی و مصرفی، بر هم خورد حال آنکه در معاملات پایاپای (کالا به کالااین تعادل وجود داشت و تولید کننده تنها زمانی تولید می‌کرد که نیاز به مصرف یا تبدیل آن با کالای مصرفی دیگری داشت. ولی در دوره پول، تولید کننده برای فروش و اندوختن پول آن، تولید می‌کند و در نتیجه عرضه ای ایجاد می‌شود که تقاضایی همراه ندارد که - همچنانکه گفته شد ـ باعث اختلال در تعادل عرضه و تقاضا می‌شود. و این اختلال نیز متناسب با افزایش میل به اندوختن پول، بیشتر می‌گردد و بخشی از ثروت، راکد می‌ماند.  
   
   
سرمايه داري با اين پيش فرض كه فروشنده كالا گرايش يا رغبتي به خود پول ندارد بلكه در پي فروش كالاي خود براي دستيابي به (خريد) كالايي است كه نيازش را بر آورده سازد - كه در اين صورت عرضه و تقاضا، متعادل مي گردد – وارد فعاليت هاي اقتصادي شد. او با چنين پيش فرضي غافل از چنين رابطه اي ميان مشكلات و انباشت پول بود. ولي پيش فرض مزبور مربوط به دوره پاياپاي (و نه دوران حضور پول) است، از اينجاست كه تفاوت اسلام و سرمايه داري روشن مي گردد.
سرمایه‌داری با این پیش فرض که فروشنده کالا گرایش یا رغبتی به خود پول ندارد بلکه در پی فروش کالای خود برای دستیابی به (خرید) کالایی است که نیازش را بر آورده سازد - که در این صورت عرضه و تقاضا، متعادل می‌گردد – وارد فعالیت‌های اقتصادی شد. او با چنین پیش فرضی غافل از چنین رابطه ای میان مشکلات و انباشت پول بود. ولی پیش فرض مزبور مربوط به دوره پایاپای (و نه دوران حضور پول) است، از اینجاست که تفاوت اسلام و سرمایه‌داری روشن می‌گردد.
اسلام با در نظر گرفتن ماليات بر انباشت پول با اين انباشت، مبارزه مي كند ولي سرمايه داري با در نظر گرفتن بهره، آن را تشويق هم مي كند، اسلام ضمن چيرگي بر مهمترين مشكل مطرح شده، مي داند كه جامعة اسلامي براي توسعة توليد، نيازمند انباشت پول است و با گردآوري سرمايه هاي بزرگ افراد – همچون جوامع سرمايه داري طرح هاي بزرگ اقتصادي تاسيس و راه اندازي مي شود علاوه بر آن جامعة اسلامي مي تواند از عرصه هاي مالكيت هاي عمومي و مالكيت هاي دولتي نيز بهره برداري نمايد.  
اسلام با در نظر گرفتن مالیات بر انباشت پول با این انباشت، مبارزه می‌کند ولی سرمایه‌داری با در نظر گرفتن بهره، آن را تشویق هم می‌کند، اسلام ضمن چیرگی بر مهمترین مشکل مطرح شده، می‌داند که جامعه اسلامی برای توسعه تولید، نیازمند انباشت پول است و با گردآوری سرمایه‌های بزرگ افراد – همچون جوامع سرمایه‌داری طرح‌های بزرگ اقتصادی تاسیس و راه‌اندازی می‌شود علاوه بر آن جامعه اسلامی می‌تواند از عرصه‌های مالکیت‌های عمومی و مالکیت‌های دولتی نیز بهره‌برداری نماید.
 
9- اعمال لغو و لهو و بیهوده را به دلیل ضربه زدن به شخصیت جدی انسان‌ها و کاهلی در کار، تحریم می‌کند.
 
10- در ممانعت از انباشت ثروت می‌کوشد:
«کی لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم» (سوره الحشر -7)
تا (سرمایه) میان توانگرانتان دست به دست نشود.
این منع نیز هر چند مستقیما در پیوند با توزیع [ثروت] است، ارتباط غیر مستقیم نیز با تولید دارد زیرا وقتی ثروت در دست برخی انباشته شود، فقر و تنگدستی عمومیت می‌یابد و توده مردم از مصرف نیازهای خود باز می‌مانند و در نتیجه تولیدات روی هم تلنبار می‌شوند و]بازار[دچار رکود می‌گردد و تولید کاهش می‌یابد.
 
11- کاستن از بازی‌های تجاری <ref>"وسایل الشیعه"، جلد 12، صفحه 327.</ref>
 
12- اعطای مالکیت اموال افراد پس از فوتشان به نزدیکان آنها، که در واقع جنبه مثبت ارث و احکام مربوط به آن است و انگیزه‌ای برای تشویق انسان به کار و تلاش و حتی عاملی اساسی در فعالیت افراد در اواخر عمر بشمار می‌رود.
 
13- اسلام، تامین اجتماعی را مقرر نموده است؛ موضوعی که به انسان انگیزه و احساس روانی مثبتی در ورود به عرصه‌های مختلف تولید و خلاقیت می‌بخشد که در غیر این صورت رغبتی به بسیاری فعالیت‌ها نشان نمی‌دهد.
 
14- اسلام تأمین اقتصادی در مورد افراد توانای کار را حرام ساخته و آنان را از تکدی‌گری نیز منع کرده است. <ref>"الوسائل" جلد 6 صفحه 159.</ref>
 
15- اسراف و تبذیر را حرام دانسته و این خود مصرف را کنترل و اموال را به سمت تولید، سوق می‌دهد.
 
16- آموزش تمامی فنون و صنایع مورد نیاز زندگی را برای مسلمانان واجب کفایی دانسته است.
 
17- و از آن مهمتر، تحصیل خبرگی و تخصص هر چه بیشتر در مسایل مختلف را بر مسلمانان واجب گردانده است. "واعدوا لهم ما استطعتم من قوه" که خود حکمی کلی شامل تمامی آن چیزهایی است که امت را قادر به رهبری جهان می‌سازد.
 
18- به دولت امکان راهبری و اشراف بر تمامی بخش‌های تولید را بخشیده است؛ دولت می‌تواند با امکانات و مالکیت‌های خود، الگویی برای عرصه‌های دیگر [اقتصاد] ارائه دهد. <ref>همان منبع، جلد 6، صفحه 37.</ref>
 
19- اسلام به دولت قدرت و امکان گردآوری شمار بزرگی از نیروی کار انسانی مازاد بر نیاز بخش خصوصی را بخشیده و امکان شرکت همه نیروها در حرکت تولید را فراهم آورده است.
 
20- و سرانجام اینکه]از نظر اسلام[دولت حق دارد بر تولید نظارت داشته و به منظور پیشگیری از هرج و مرج در این عرصه، برنامه‌ریزی متمرکز آن را در اختیار داشته باشد.
== سیاست‌های توسعه ای ==
اسلام پس از آنکه به عنوان آیین دینی، چنین امکاناتی را برای توسعه فراهم آورده است، دست دولت را در بررسی شرایط و تدوین سیاست‌های اقتصادی با هدف تحقق آن توسعه باز گذارده است؛ این سیاست‌ها، بخشی از مکتب اقتصادی اسلام نیست زیرا با تغییر در شرایط، دچار دگرگونی می‌شوند. مکتب اقتصادی اسلام تنها هدف‌های اصلی و خطوط عمده و کلی آن را ترسیم می‌کند و جزییات را به دولت وا می‌گذارد.
== اهداف توسعه ==
مکتب‌های اقتصادی جهانی، در اصل لزوم توسعه اتفاق نظر دارند ولی در جزئیات این توسعه و هدف‌های آن، دچار اختلاف دیدگاه و نظرند. لذا پیش از هر چیز، باید مفاهیم و برداشت مکتب [اقتصادی] اسلام از توسعه را، مشخص سازیم تا تفاوت‌ها را درک کنیم. همچنانکه مکتب توسعه ای اسلام را نیز نباید از چارچوب کلی و تمدنی آن، جدا سازیم.
 
به عنوان مثال، می‌بینیم سرمایه‌داری به لحاظ تاریخی، نمای مکتبیِ تمدن نوین مادی را تشکیل می‌دهد و ثروت را به عنوان هدف در نظر نمی‌گیرد زیرا ماده همه چیز آن است و "توسعه" صرف نظر از نحوه توزیع و سهم افراد از رفاه، باید تحقق یابد بر همین اساس است که سرمایه‌داری به عنوان مثال بهره‌گیری از ابزارها و ماشین آلات جدید را به هر قیمتی تشویق می‌کند حتی اگر به بهای بیکاری هزاران کارگر باشد. به همین ترتیب می‌بینیم که مشکل اقتصادی در دیدگاه مارکسیسم، هم منحصر به "پائین بودن تولید و عدم سخاوتمندی طبیعت" است و این مسئله نیز جز با رشد تولید، درمان پذیر نیست.
== مواضع اسلام ==
موضع اسلام با توجه به موارد زیر، روشن می‌گردد:
=== تلقی و برداشت اسلام از ثروت ===
در این خصوص ما با دو دسته متون اسلامی، روبرو هستیم یکی، آنهایی که ثروت را مورد ستایش قرار می‌دهند از جمله این سخن پیامبر (ص) که فرمود: "بهترین یاور در تقوای الهی، ثروتمندی است." و دیگری احادیث و روایاتی که دنیا را نکوهش می‌کنند و به زهد و پارسایی فرا می‌خوانند، از جمله این کلام مولای متقیان (ع) که فرموده: "برترین صفتی که به دین یاری می‌رساند زهد در دنیاست."
ولی از ترکیب این دو، نتیجه می‌گیریم که اسلام، ثروت را هدف مهمی تلقی می‌کند که البته تنها وسیله ای برای تحقق نقش خلافت انسان در روی زمین و اعتلای اوست. در عین حال رشد و افزایش ثروت تنها برای خود ثروت را رد می‌کند؛ اسلام می‌خواهد فرد مسلمان ثروت خود را افزایش دهد به گونه‌ای که او مالک ثروت و نه ثروت مالک او باشد.
=== پیوند دادن رشد تولید با توزیع:===
توسعه و رشد – همچنانکه گفته شد – هدفی مرحله ای است که آن‌چنان‌که از محتوای نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر بر می‌آید اگر سهمی در رفاه و آسایش]انسان‌ها[نداشته باشد، نقش خود را ایفا نکرده است ولی اگر مردم به سوی آن بسیج شوند و در خدمت ثروت در آیند ولی ثروت در خدمت مردم نباشد در این صورت سخنان پیامبر اکرم (ص) مصداق می‌یابد که فرمود: "دینارهای زرد (طلا) و درهم‌های سفید (نقره) بلای جان شما خواهند شد همچنانکه بلای جان پیشینیان شما شدند."
و لذاست که اگر بجای سرمایه‌داری، اسلام حاکم بود هرگز اجازه نمی‌داد تا پیش از رفع مشکلات مطرح شده و عوارض هر اقدام، ماشین، جایگزین نیروی کار انسانی گردد.
=== برداشت اسلام از مشکل اقتصاد ===
در دیدگاه اسلام، مشکل اقتصاد از بخل طبیعت سرچشمه ننمی‌گیرد – این دیدگاه سرمایه‌داری است که بخل طبیعت و محدودیت‌های آن را، مسلم فرض کرده و سعی دارد آن را با توسعه، حل کند و بدین ترتیب نظام اقتصادی خود را در این چارچوب و نه در راستای چیرگی بر آن، قرار می‌دهد. – در اسلام عقیده بر آن است که طبیعت تماما در اختیار انسان و به سود اوست مشروط بر آنکه کفران نعمت نکند و ضمن بهره‌برداری از آن در توزیعش بی‌عدالتی و ستم روا ندارد.
"و آتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها، ان الانسان لظلوم کفار" (سوره ابراهیم – 34).
و هر چه از او خواسته اید به شما ارزانی داشته است و اگر خواهید که نعمت‌هایش را شمار کنید، نتوانید، که آدمی ستمکار و کافر نعمت است.
== رابطه تولید و توزیع ==
مارکسیسم بر وجود چنین رابطه ای، انگشت می‌گذارد و بر آن ست که شیوه تولید، شکل خاصی از توزیع را به دنبال دارد و چنانچه وسایل تولید پیشرفت کنند با شکل توزیع قبلی در تناقض قرار می‌گیرند و آن را متناسب با خود، تغییر می‌دهند، به نظر مارکسیسم این پیوند یا تبعیت، قانونی طبیعی و ثابت است؛ کافی است انسان تولید کند، نوع تولید خود، نحوه توزیع آن را در پی خواهد آورد. ولی اسلام، چنین پیوندی را به رسمیت نمی‌شناسد و رابطه تولید و توزیع را بر پایه توزیعی می‌داند که مکتب]اقتصادی[اسلام بدان می‌پردازد و طی آن تولید، در چارچوب توزیع و به سود آن، شکل نمی‌گیرد. این ایده، مبتنی بر نکاتی از این قرار است:
یکم: اینکه قوانین توزیعی اسلام برای هر زمان و مکانی، مناسب است.
دوم: عملیات تولیدی که افراد انجام می‌دهند، خود مرحله ای از تحقق همان قوانین توزیعی است. به عنوان مثال احیای زمین، منجر به تحقق قوانین توزیع می‌شود. ولی ممکن است برای تعادل کلی (طبیعت یا جامعه)، خطرناک باشد.  


9- اعمال لغو و لهو و بيهوده را به دليل ضربه زدن به شخصيت جدي انسانها و كاهلي در كار، تحريم مي كند.  
در گذشته هر کس می‌توانست تنها مساحت محدودی از زمین را احیا کند ولی همین فرد اکنون و به یمن وسایل پیشرفته و ابزارهای نوین، می‌تواند مساحتهای بزرگی از زمین را زیر کشت آورد در اینجاست که عملی ساختن این توانایی باید، کنترل شده باشد. رابطه (مکتب اقتصادی) وهدایت اقتصاد از همین نکته سرچشمه نمی‌گیرد و در قدرت "ولی امر" در دخالت برای ممانعت از اعمال ناعادلانه قوانین توزیعی مزبور، مطرح می‌شود.  


10- در ممانعت از انباشت ثروت مي كوشد:
رشد تولید نیز چه بسا مستلزم دخالت در تولید و هدایت قوانین آن - البته بدون آسیب رساندن به اصل آن - باشد. بنابر‌این، اصل "دخالت دولت" اصلی است که به قوانین توزیعی چنان انعطافی می‌بخشد که با همه شرایط و احوال، هماهنگی پیدا می‌کند.
«كي لا يكون دولة بين الاغنياء منكم» (سوره الحشر -7)
== رابطه تولید و گردش [کالاها]==
تا (سرمايه) ميان توانگرانتان دست به دست نشود.
تولید]و به عبارت دقیق تر کالای تولیدی[به مفهوم تکامل طبیعت به گونه‌ای برتر برای تامین نیازهای انسان است. گردش [کالاهای تولیدی] نیز انتقال آنها از جایی به جای دیگر است که تعبیر حقوقی آن، مجموعه عملیات بازرگانی به شیوه پایاپای و قراردادهایی چون خرید و فروش است.
اين منع نيز هر چند مستقيما در پيوند با توزيع [ثروت] است، ارتباط غير مستقيم نيز با توليد دارد زيرا وقتي ثروت در دست برخي انباشته شود، فقر و تنگدستي عموميت مي يابد و تودة مردم از مصرف نيازهاي خود باز مي مانند و در نتيجه توليدات روي هم تلنبار مي شوند و ]بازار[ دچار ركود مي گردد و توليد كاهش مي يابد.  
جابجایی کالاها – به معنای مادی - چه به شکل عمودی مانند استخراج معادن و چه به شکل افقی همچون انتقال کالاها به محل مصرف - روندی تولیدی است زیرا مستلزم مرحله تکاملی و به وجود آورنده منفعتی است. حال آنکه به معنای حقوقی، مستلزم مشخص ساختن ارتباط آن با تولید در برداشت مکتبی است؛ شناخت تعریف اسلام از جابجایی کالاها نه تنها به ایجاد تصور همه‌جانبه مکتبی از آن یاری می‌رساند، بلکه در تدوین سیاست‌های کلی جابجایی کالاها و پر کردن قلمرو اختیاراتی که اسلام به دولت سپرده موثر است.
==== تعریف اسلام از جابجایی کالاها ====
به نظر می‌رسد اسلام، جابجایی را بخشی از تولید می‌شناسد. این برداشت، با جریان تاریخی جابجایی کالاها نیز همخوانی دارد. زیرا قویا بر این گمانیم که در گذشته افراد به تولیدات خود بسنده می‌کردند و دلیلی برای دستیابی به تولید دیگران نداشتند. جابجایی کالاها به دنبال تقسیم کار مطرح شد؛ در این روند، فرد از یک کالا، بیش از نیاز خود تولید می‌کرد، دیگری نیز چنین بود و در اینجا بود که "مبادله" مطرح می‌شد؛ تولید کننده گندم، گندم خود را نزد تولید کننده پشم می‌برد تا همانجا مستقیما به مبادله کالاهای خود بپردازند؛ پس از آن، این جابجایی، تکامل پیدا کرد و نیازمند واسطه ای میان تولید کننده و مصرف کننده گردید و تجارت شکل گرفت.
بنابر این در هر دوره، پیش از جابجایی کالا، تولیدی وجود داشت. در دوره نخست، تولید کننده پشم، آن را تولید می‌کرد و سپس می‌فروخت ولی در دوره دوم، (یعنی به دنبال مطرح شدن نقش واسطه و در واقع تحقق تجارت) واسطه کالای تولیدی را به بازار می‌برد و از آن محافظت می‌کرد تا به فروش رساند. سودهای حاصله، بر اثر کار تولیدی و نه انتقال مالکیت، بود ولی انگیزه‌های فردی و خودخواهانه، این روند را تحت تاثیر قرار داد بطوری که جابجایی کالا، خود – بدون اینکه تولیدی پیش از آن صورت گرفته باشد – هدف گردید و در نتیجه قراردادها و مالکیت‌ها در خصوص یک کالا، تنها برای اینکه شمار بیشتری از سرمایه‌داران [واسطه‌ها] به سود دست یابند، متعدد گردید.  


11- كاستن از بازي هاي تجاري <ref>"وسايل الشيعه"، جلد 12، صفحه 327.</ref>
طبیعی است که اسلام این انحراف را نپذیرد و جابجایی کالاها را در پرتو دیدگاه‌های ویژه خود سامان بخشد؛ برای این کار نیز میان تولید و جابجایی، رابطه ای شرعی در نظر نمی‌گیرد. و این چیزی است که در متون اسلامی از جمله در فرمان حضرت علی (‌علیه‌السلام) به مالک اشتر، می‌بینیم.
حضرت علی (‌علیه‌السلام) می‌فرماید:
"دیگر آنکه سوداگران و پیشه وران، ستونهای اقتصاد به شمار می‌آیند. همیشه درخواست‌هایشان را بپذیر و به متصدی امر سفارش کن که از هر گونه کمکی به آنان دریغ نورزد و از رفتار و کردارشان خرده نگیرد.... همه آنان مایه سود و اساس رونق زندگی هستند و نیازمندی‌های مردم را از شهرهای دور و نزدیک فراهم می‌کنند..."  
بنابر این تجارت و سوداگری نوعی تولید است، این برداشت نیز خود بیانگر سمت‌گیری عملی [اقتصادی] برای فعالیت‌های دولت است. سمت‌گیری شرعی و قانونی دیگری نیز وجود دارد که منعکس کننده این مفهوم است و در احکامی چون موارد زیر، جلوه‌گر شده است:


12- اعطاي مالكيت اموال افراد پس از فوتشان به نزديكان آنها، كه در واقع جنبه مثبت ارث و احكام مربوط به آن است و انگيزه اي براي تشويق انسان به كار و تلاش و حتي عاملي اساسي در فعاليت افراد در اواخر عمر بشمار مي رود.  
1- برخی فقها بر آنند: کسی که گندم خریداری کرده ولی آن را، تحویل نگرفته حق ندارد [آن را بفروشد و] سودی از آن به دست آورد. با اینکه قانونا انتقال موضوع خرید و فروش از طریق قرارداد، انجام شده فرض می‌شود ولی تا هنگامی که تحویل صورت نگرفته باشد اجازه سود بردن داده نمی‌شود تا درآمدهای تجاری حتما در پیوند با انجام کاری باشد.  


13- اسلام، تامين اجتماعي را مقرر نموده است؛ موضوعي كه به انسان انگيزه و احساس رواني مثبتي در ورود به عرصه هاي مختلف توليد و خلاقيت مي بخشد كه در غير اين صورت رغبتي به بسياري فعاليت ها نشان نمي دهد.  
2- در نظر بسیاری از فقها چنانچه تاجری، کالایی را به بهایی که فی المجلس پرداخت می‌کند، پیش خرید کند تا زمان تحویل کالا، حق ندارد کالای خریداری شده را به بهای بالاتری، به فروش رساند؛ در این مورد احادیثی نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
3- نهی از تلقی رکبان (به استقبال بازرگانان به خارج از شهر رفتن و جنس آنها را با هدف کسب سود بیشتر ارزان خریدن) زیرا بی‌نیازی از واسطه را تداعی می‌کند.
=== تولید برای چه کسی ===
سرمایه‌داری در توجیه تولید، بر عامل قیمتی انگشت می‌گذارد که آن را قانون عرضه و تقاضا در بازار آزاد تعیین می‌کند زیرا سود، محرک و مشوق کار، و خود تابعی از نوسانات قیمت‌هاست؛ با افزایش قیمت – که خود گویای افزایش تقاضاست – تولید هم افزایش پیدا می‌کند. نتیجه اینکه مصرف، سمت و سو دهنده تولید است بنابر‌این شعار سرمایه‌داری این است: تولید برای مصرف کنندگان.


14- اسلام تأمين اقتصادي در مورد افراد تواناي كار را حرام ساخته و آنان را از تكدي گري نيز منع كرده است. <ref>"الوسائل" جلد 6 صفحه 159.</ref>
==== نقد نظریه سرمایه‌داری ====
این تصویر هر چند تا حدی درست است اما در دل خود تناقضی میان تولید و تقاضا در نظام سرمایه‌داری نهفته دارد زیرا در این نظام، "تقاضا" بیشتر بیانگر جنبه‌های نظری (احتیاج) است تا جنبه‌های انسانی و واقعی آن. زیرا بیشتر ویژه تقاضایی است که به دلیل در برداشتن پشتوانه نقدینگی، بهای کالا را بالا می‌برد حال آنکه تقاضایی که از پشتوانه نقدینگی برخوردار نیست، نادیده انگاشته می‌شود وقیمت‌ها را نیز بالا نمی‌برد، گرچه خیلی هم جدی باشد و بنابر‌این قدرت خرید در سرمایه‌داری، بیشتر در طبقات مرفه فراهم است و همانها هستند که قیمت‌ها را کنترل می‌کنند و کارگاههای تولیدی نیز برای آنان فعالیت می‌کنند. و از آنجا که این قشر، توان جذب همه کالاهای ضروری و تجملاتی و وسایل سرگرمی و تفریحی را دارند و طبقات نیازمند فاقد چنین توانی هستند، همه پروژه‌های (تولیدی) سرمایه‌داری در جهت برآوردن خواست‌های مرفهان، سوق داده می‌شوند و تقاضاهای دیگران با بی توجهی روبرو می‌شود مگر در آن حدی که برای شرکتهای بزرگ نیروی کار فراهم آورد. نتیجه آنکه بازار پر از کالاهای تجملاتی و تهی از کالاهای ضروری می‌گردد.


15- اسراف و تبذير را حرام دانسته و اين خود مصرف را كنترل و اموال را به سمت توليد، سوق مي دهد.
==== موضع اسلام ====
موضع اسلام نسبت به تولید، در موارد زیر خلاصه می‌شود:


16- آموزش تمامي فنون و صنايع مورد نياز زندگي را براي مسلمانان واجب كفايي دانسته است.  
1- تولید]اقتصادی[جامعه باید فراهم آورنده نیازهای ضروری باشد و تا نیازهای ضروری تولید نشده باشد امکانات تولیدی نباید به عرصه دیگری منتقل شود. <ref>"الوسائل"، جلد 11، صفحه 597.
</ref>
2- همچنانکه در تولید نیز نباید اسراف شود و از نیاز جامعه فراتر رود. <ref>"المیزان فی تفسیر القرآن"، جلد 8 – صفحات 93 و 94.</ref>


17- و از آن مهمتر، تحصيل خبرگي و تخصص هر چه بيشتر در مسايل مختلف را بر مسلمانان واجب گردانده است. "واعدوا لهم ما استطعتم من قوة" كه خود حكمي كلي شامل تمامي آن چيزهايي است كه امت را قادر به رهبري جهان مي سازد.  
3- بنا به دلایل زیر دولت حق دخالت در تولید را دارد: <ref>"علل الشرائع"، جلد 1، صفحه 253؛ و "تحت العقول"، صفحه 462.</ref>


18- به دولت امكان راهبري و اشراف بر تمامي بخش هاي توليد را بخشيده است؛ دولت مي تواند با امكانات و مالكيت هاي خود، الگويي براي عرصه هاي ديگر [اقتصاد] ارائه دهد. <ref>همان منبع، جلد 6، صفحه 37.</ref> 
الف – به منظور تحقق دو مورد قبلی.  


19- اسلام به دولت قدرت و امكان گردآوري شمار بزرگي از نيروي كار انساني مازاد بر نياز بخش خصوصي را بخشيده و امكان شركت همه نيروها در حركت توليد را فراهم آورده است.
ب – برای پر کردن قلمرو اختیارات قانونی حکومت (یعنی عرصه مباحات). دولت می‌تواند در کم و کیف فعالیت‌ها دخالت داشته باشد.
ج – همچنان که ـ طبق نظری – کار مستقیم فرد در تملک ثروتهای خام طبیعی، شرط شده است. بنابراین یک فرد به تنهایی قادر به انجام طرح‌های بزرگ [بهره‌برداری از ثروتهای طبیعی] نیست و دخالت و سازماندهی دولتی برای تولید ثروتهای خام طبیعی، لازم می‌آید؛ وقتی دولت بر صنایع استخراجی کنترل داشت در واقع بر رشته‌های مختلف تولیدی کنترل دارد این اصل (هر چند غیر مستقیم) زمینه‌ساز دخالت ولی امر در امر تولید است زیرا معمولا تولید در همه رشته‌ها، منوط به مواد اولیه است. <ref>برای توضیح بیشتر در‌این‌باره نگاه کنید به کتاب:"اقتصاد نا" شهید سیدمحمد باقر صدر (مبحث تولید)
</ref>


20- و سرانجام اينكه ]از نظر اسلام[ دولت حق دارد بر توليد نظارت داشته و به منظور پيشگيري از هرج و مرج در اين عرصه، برنامه ريزي متمركز آن را در اختيار داشته باشد.
=نقش زن در روند توسعه اجتماعی=
==سياستهای توسعه ای==
گاه به زن به عنوان انسانی فعال در عرصه توسعه و گاه نیز به او به عنوان مادر، دختر، خواهر و همسر و در واقع موجودی با خصوصیات ویژه ای می‌نگریم که او را در داشتن نیروهای عاطفی و توان وجودی موثر و در نتیجه وظایف اجتماعی منحصر به فرد، از مرد متمایز می‌سازد.
اسلام پس از آنكه به عنوان آيين ديني، چنين امكاناتي را براي توسعه فراهم آورده است، دست دولت را در بررسي شرايط و تدوين سياستهاي اقتصادي با هدف تحقق آن توسعه باز گذارده است؛ اين سياست ها، بخشي از مكتب اقتصادي اسلام نيست زيرا با تغيير در شرايط، دچار دگرگوني مي شوند. مكتب اقتصادي اسلام تنها هدفهاي اصلي و خطوط عمده و كلي آن را ترسيم مي كند و جزييات را به دولت وا مي گذارد.
وقتی او را به عنوان انسانی فعال در عرصه توسعه بنگریم و به این حقیقت اذعان کنیم که:
==اهداف توسعه==
مكتب هاي اقتصادي جهاني، در اصل لزوم توسعه اتفاق نظر دارند ولي در جزئيات اين توسعه و هدفهاي آن، دچار اختلاف ديدگاه و نظرند. لذا پيش از هر چيز، بايد مفاهيم و برداشت مكتب [اقتصادي] اسلام از توسعه را، مشخص سازيم تا تفاوتها را درك كنيم. همچنانكه مكتب توسعه اي اسلام را نيز نبايد از چارچوب كلي و تمدني آن، جدا سازيم.


1- "انسان محور هر گونه توسعه است".


به عنوان مثال، مي بينيم سرمايه داري به لحاظ تاريخي، نماي مكتبيِ تمدن نوين مادي را تشكيل مي دهد و ثروت را به عنوان هدف در نظر مي گيرد زيرا ماده همه چيز آن است و "توسعه" صرف نظر از نحوة توزيع و سهم افراد از رفاه، بايد تحقق يابد بر همين اساس است كه سرمايه داري به عنوان مثال بهره گيري از ابزارها و ماشين آلات جديد را به هر قيمتي تشويق مي كند حتي اگر به بهاي بيكاري هزاران كارگر باشد. به همين ترتيب مي بينيم كه مشكل اقتصادي در ديدگاه ماركسيسم، هم منحصر به "پائين بودن توليد و عدم سخاوتمندي طبيعت" است و اين مسئله نيز جز با رشد توليد، درمان پذير نيست.
2- "توسعه مستمر، توسعه ای است که هماهنگی متعادلی میان مجموعه عناصر توسعه و ساختارهای فرهنگ معنوی فراهم آورنده اسباب آن ایجاد کند".
==مواضع اسلام==
موضع اسلام با توجه به موارد زير، روشن مي گردد:
===تلقي و برداشت اسلام از ثروت===
===در اين خصوص ما با دو دسته متون اسلامي، روبرو هستيم يكي، آنهايي كه ثروت را مورد ستايش قرار مي دهند از جمله اين سخن پيامبر (ص) كه فرمود: "بهترين ياور در تقواي الهي، ثروتمندي است."  و ديگري احاديث و رواياتي كه دنيا را نكوهش مي كنند و به زهد و پارسايي فرا مي خوانند، از جمله اين كلام مولاي متقيان (ع) كه فرموده: "برترين صفتي كه به دين ياري مي رساند زهد در دنياست."===
ولي از تركيب اين دو، نتيجه مي گيريم كه اسلام، ثروت را هدف مهمي تلقي مي كند كه البته تنها  وسيله اي براي تحقق نقش خلافت انسان در روي زمين و اعتلاي اوست. در عين حال رشد و افزايش ثروت تنها براي خود ثروت را رد مي كند؛ اسلام مي خواهد فرد مسلمان ثروت خود را افزايش دهد به گونه اي كه او مالك ثروت و نه ثروت مالك او باشد.
===پيوند دادن رشد توليد با توزيع:===
توسعه و رشد – همچنانكه گفته شد – هدفي مرحله اي است كه آنچنانكه از محتواي نامة حضرت علي (ع) به مالك اشتر بر مي آيد اگر سهمي در رفاه و آسايش ]انسان ها[ نداشته باشد، نقش خود را ايفا نكرده است ولي اگر مردم به سوي آن بسيج شوند و در خدمت ثروت در آيند ولي ثروت در خدمت مردم نباشد در اين صورت سخنان پيامبر اكرم (ص) مصداق مي يابد كه فرمود: "دينارهاي زرد (طلا) و درهم هاي سفيد (نقره) بلاي جان شما خواهند شد همچنانكه بلاي جان پيشينيان شما شدند."
و لذاست كه اگر بجاي سرمايه داري، اسلام حاكم بود هرگز اجازه نمي داد تا پيش از رفع مشكلات مطرح شده و عوارض هر اقدام، ماشين، جايگزين نيروي كار انساني گردد.
===برداشت اسلام از مشكل اقتصاد===
در ديدگاه اسلام، مشكل اقتصاد از بخل طبيعت سرچشمه نمي گيرد – اين ديدگاه سرمايه داري است كه بخل طبيعت و محدوديت هاي آن را، مسلم فرض كرده و سعي دارد آن را با توسعه، حل كند و بد ين ترتيب نظام اقتصادي خود را در اين چارچوب و نه در راستاي چيرگي بر آن، قرار مي دهد. – در اسلام عقيده بر آن است كه طبيعت تماما در اختيار انسان و به سود اوست مشروط بر آنكه كفران نعمت نكند و ضمن بهره برداري از آن در توزيعش بي عدالتي و ستم روا ندارد.
"و آتاكم من كل ما سألتموه و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها، ان الانسان لظلوم كفار" (سوره ابراهيم – 34).
و هر چه از او خواسته ايد به شما ارزاني داشته است و اگر خواهيد كه نعمتهايش را شمار كنيد، نتوانيد، كه آدمي ستمكار و كافر نعمت است.
==رابطه توليد و توزيع==
ماركسيسم بر وجود چنين رابطه اي، انگشت مي گذارد و بر آن ست كه شيوة توليد، شكل خاصي از توزيع را به دنبال دارد و چنانچه وسايل توليد پيشرفت كنند با شكل توزيع قبلي در تناقض قرار مي گيرند و آن را متناسب با خود، تغيير مي دهند، به نظر ماركسيسم اين پيوند يا تبعيت، قانوني طبيعي و ثابت است؛ كافي است انسان توليد كند، نوع توليد خود، نحوة توزيع آن را در پي خواهد آورد. ولي اسلام، چنين پيوندي را به رسميت نمي شناسد و رابطة توليد و توزيع را بر پاية توزيعي مي داند كه مكتب ]اقتصادي[ اسلام بدان مي پردازد و طي آن توليد، در چارچوب توزيع و به سود آن، شكل مي گيرد. اين ايده، مبتني بر نكاتي از اين قرار است:
يكم: اينكه قوانين توزيعي اسلام براي هر زمان و مكاني، مناسب است.
دوم: عمليات توليدي كه افراد انجام مي دهند، خود مرحله اي از تحقق همان قوانين توزيعي است. به عنوان مثال احياي زمين، منجر به تحقق قوانين توزيع  مي شود. ولي ممكن است براي تعادل كلي (طبيعت يا جامعه)، خطرناك باشد.  


در گذشته هر كس  مي توانست تنها مساحت محدودي از زمين را احيا كند ولي همين فرد اكنون و به يمن وسايل پيشرفته و ابزارهاي نوين، مي تواند مساحتهاي بزرگي از زمين  را زير كشت آورد در اينجاست كه عملي ساختن اين توانايي بايد، كنترل شده باشد. رابطة (مكتب اقتصادي) وهدايت اقتصاد از همين نكته سرچشمه مي گيرد و در قدرت "ولي امر" در دخالت براي ممانعت از اعمال ناعادلانه قوانين توزيعي مزبور، مطرح مي شود.  
3- "فطرت انسانی مهمترین و عمیق‌ترین ساختار در وجود انسان است و بدون آن، انسان هویت خود را از دست می‌دهد و تبدیل به سیستمی می‌شود که نمی‌توان از حقوق، رشد اجتماعی، حرکت عادلانه، اخلاقیات و حتی حضور تمدنی او سخن به میان آورد.


رشد توليد نيز چه بسا مستلزم دخالت در توليد و هدايت قوانين آن - البته بدون آسيب رساندن به اصل آن - باشد. بنابر اين، اصل "دخالت دولت" اصلي است كه به قوانين توزيعي چنان انعطافي مي بخشد  كه با همة شرايط و احوال، هماهنگي پيدا  مي كند.
4- "دین با ریشه داشتن در سرچشمه فطرت، کاملترین دستوری است که آفریدگار انسان برای تحقق تکامل هماهنگ و متناسب مادی و معنوی وی در نظر گرفته و این تنها دین است که می‌تواند این روند ثبات هویتی و شخصیتی و نیز آرامش و اطمینان قلبی و امید سرشار به آینده را به او ببخشد و دشواری‌ها و تضادهای بزرگ اجتماعی از جمله تضاد دائمی میان (خودخواهی و خودپرستی) و (کار مفید برای جامعه و فراموش نمودن خویشتن در این راه) و نیز تناقض موجود میان گرایش‌های الحادی و گرایش‌های مؤمنانه مفرط به امور نسبی و آنچه که شرک نامیده می‌شود را حل کند.
==رابطه توليد و گردش [كالاها]==
توليد ]و به عبارت دقيق تر كالاي توليدي[ به مفهوم تكامل طبيعت به گونه اي برتر براي تامين نيازهاي انسان است. گردش [كالاهاي توليدي] نيز انتقال آنها از جايي به جاي ديگر است كه تعبير حقوقي آن، مجموعه عمليات بازرگاني به شيوة پاياپاي و قراردادهايي چون خريد و فروش است.
جابجايي كالاها – به معناي مادي - چه به شكل عمودي مانند استخراج معادن و چه به شكل افقي همچون انتقال كالاها به محل مصرف - روندي توليدي است زيرا مستلزم مرحلة تكاملي و به وجود آورندة منفعتي است. حال آنكه به معناي حقوقي، مستلزم مشخص ساختن ارتباط آن با توليد در برداشت مكتبي است؛ شناخت تعريف اسلام از جابجايي كالاها نه تنها به ايجاد تصور همه جانبة مكتبي از آن ياري مي رساند، بلكه در تدوين سياستهاي كلي جابجايي كالاها و پر كردن قلمرو اختياراتي كه اسلام به دولت سپرده موثر است.
====تعريف اسلام از جابجايی كالاها====
به نظر مي رسد اسلام، جابجايي را بخشي از توليد مي شناسد. اين برداشت، با جريان تاريخي جابجايي كالاها نيز همخواني دارد. زيرا قويا بر اين گمانيم كه در گذشته افراد به توليدات خود بسنده مي كردند و دليلي براي دستيابي به توليد ديگران نداشتند. جابجايي كالاها به دنبال تقسيم كار مطرح شد؛ در اين روند، فرد از يك كالا، بيش از نياز خود توليد مي كرد، ديگري نيز چنين بود و در اينجا بود كه "مبادله" مطرح مي شد؛ توليد كنندة گندم، گندم خود را نزد توليد كننده پشم مي برد تا همانجا مستقيما به مبادلة كالاهاي خود بپردازند؛ پس از آن، اين جابجايي، تكامل پيدا كرد و نيازمند واسطه اي ميان توليد كننده و مصرف كننده گرديد و تجارت شكل گرفت.
بنابر اين در هر دوره، پيش از جابجايي كالا، توليدي وجود داشت. در دورة نخست، توليد كنندة پشم، آن را توليد مي كرد و سپس مي فروخت ولي در دوره دوم، (يعني به دنبال مطرح شدن نقش واسطه و در واقع تحقق تجارت) واسطه كالاي توليدي را به بازار مي برد و از آن محافظت مي كرد تا به فروش رساند. سودهاي حاصله، بر اثر كار توليدي و نه انتقال مالكيت، بود ولي انگيزه هاي فردي و خودخواهانه، اين روند را تحت تاثير قرار داد بطوري كه جابجايي كالا، خود –  بدون اينكه توليدي پيش از آن صورت گرفته باشد – هدف گرديد و در نتيجه قراردادها و مالكيت ها در خصوص يك كالا، تنها براي اينكه شمار بيشتري از سرمايه داران [واسطه ها] به سود دست يابند، متعدد گرديد.  


وقتی به همه این داده‌ها – و حقایق بزرگ توجه کنیم، درک خواهیم کرد که زن به مثابه انسان، محور توسعه و از ارکان اساسی آن است و هر روند توسعه ای تنها هنگامی می‌تواند با خود و ادعای خود صادق باشد که حس انسانی و فطری در وجود زن را تکامل بخشد و موقعیت انسانی و طبیعی او را به وی عطا کند و هر گونه عنصر ایجاد کننده تبعیض انسانی میان زن و مرد را بر طرف سازد و در این عرصه نقش انسانی برابری به وی عطا کند و از این نیروی سازنده انسانی به بهترین روش به سود کل جامعه بهره‌برداری نماید.
این نیز ناگفته نماند که وقتی ثبات شخصیتی زن و اطمینان قلبی او و امید به آینده اش در وجود وی ریشه دار شود، انرژی و توان بزرگی به کل حرکت اجتماعی می‌بخشد و عناصر تشکیل دهنده روند تکاملی آن را، فراهم می‌آورد.


طبيعي است كه اسلام اين انحراف را نپذيرد و جابجايي كالاها را در پرتو ديدگاههاي ويژة خود سامان بخشد؛ براي اين كار نيز ميان توليد و جابجايي، رابطه اي شرعي در نظر مي گيرد. و اين چيزي است كه در متون اسلامي از جمله در فرمان حضرت علي (عليه السلام) به مالك اشتر، مي بينيم.
== زن و نقش متناسب با ویژگی‌های وی ==
حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد:
حال اگر مجددا به ویژگی‌های زن و آنچه او را از مرد متمایز می‌سازد بازگردیم خواهیم دید که این ویژگی‌ها، نه تنها چیزی از ارزش‌های انسانی وی نمی‌کاهد بلکه بر این ارزش‌ها نیز می‌افزاید و تاثیر نهادی خود را بر جای می‌گذارد بدین معنا که رحمت الهی در نقش زن و مرد در روند توسعه اجتماعی و حتی توسعه و تکامل فردی نیز تقسیم کار طبیعی را در نظر گرفته است.
"ديگر آنكه سوداگران و پيشه وران، ستونهاي اقتصاد به شمار مي آيند. هميشه درخواستهايشان را بپذير و به متصدي امر سفارش كن كه از هر گونه كمكي به آنان دريغ  نورزد و از رفتار و كردارشان خرده نگيرد.... همة آنان مايه سود و اساس رونق زندگي هستند و نيازمندي هاي مردم را از شهرهاي دور و نزديك فراهم  مي كنند..."
زن به عنوان همسر و مادر بدون تردید دارای نقش‌های متفاوتی نسبت به مرد به عنوان همسر و پدر است ولی این دو نقش در عین حال، کاملا مکمل یکدیگرند چنانکه زندگی به همان اندازه که امکان جایگزینی آنها با یکدیگر را ندارد به هر دوی آنها نیاز دارد.
بنابر اين تجارت و سوداگري نوعي توليد است، اين برداشت نيز خود بيانگر سمت گيري عملي [اقتصادي] براي فعاليتهاي دولت است. سمت گيري شرعي و قانوني ديگري نيز وجود دارد كه منعكس كننده  اين مفهوم است و در احكامي چون موارد زير، جلوه گر شده است:
اینک می‌توان نتیجه گرفت که زن به این اعتبار، دارای تاثیر فراوانی بر روند توسعه نیز هست و به رغم تعدد علل و عوامل توسعه (علل فاعلی، علل غایی، علل صوری و علل مادی)، بیشترین تاثیر را در این میان بر جای خواهد گذارد. زیرا زن می‌تواند در عرصه‌های مختلف به خوبی ایفای وظیفه نماید. به عنوان مثال به موارد زیر اشاره می‌کنیم:
=== فراهم آوردن محیط سالم خانوادگی ===
اگر زن در این امر موفق باشد می‌تواند شالوده جامعه انسانی سالم، دارای اعتماد به نفس، امیدوار به آینده و مصمم را بنا نهد. در غیر این صورت، جامعه به لحاظ عاطفی ناپایدار و به لحاظ معنوی متزلزل خواهد بود و زمینه گسترش تبهکاری و رخوت و کاهلی در آن فراهم می‌شود و به تدریج ویژگی‌های خلاق خود را از کف می‌نهد. یک همسر خوب و یک مادر خوب، قوام زندگی خانوادگی خوب را تشکیل می‌دهد و این به نوبه خود قوام و دوام جامعه خوب را (آنچنان که متون اسلامی نیز بر آن تاکید دارند) تضمین می‌کند.
=== فراهم آوردن فضای مناسب برای تربیت نسل فعال و کارآمد ===
پیش از این گفتیم که انسان خوب، محور توسعه است چنین انسانی نیازمند روند تربیتی – پرورشی مداومی است که نیروهای سازنده او را به منصه ظهور برساند و توان درونی اش را عیان کند، این مهم نیز خود بخود صورت ننمی‌گیرد بلکه نیازمند روند تربیتی و فضای پرورشی مناسبی است.
تردیدی نیست که زن، مهمترین تاثیر را در پرورش عناصر انسانی دارد و آنچنانکه می‌گویند در فراسوی هر مرد بزرگی، زن بزرگی قرار دارد و چه بسیارند بزرگ زنانی که در تاریخ بر فراز و نشیب ما حضور داشته‌اند.
=== فراهم آوردن فضای شور انگیز عاطفی ===
با استفاده از استعدادهای طبیعی زن در برآوردن این نیاز ضروری انسان از یک سو و ایجاد حالت‌های عاطفی مورد نیاز برای گذر از دشواری‌ها و موانع و ایجاد توسعه اجتماعی پایدار از سوی دیگر.
جامعه ای که فاقد چنین محیط یا فضای عاطفی و گرم باشد، جامعه خاموش و محیط مرده ای است که به رغم پیشرفت احتمالی در برخی عرصه‌های مادی، فاقد جلای انسانی مطلوب و در نتیجه ناتوان از ایجاد توسعه متعادل خواهد بود.
به همین دلیل، آشکارا روشن می‌شود که زن در فراهم آوردن محیط پاک خانوادگی، نقش به سزایی دارد و خانواده و سازمان آن به همان مفهوم سنتی که نزد همه جوامع و ادیان، شناخته شده است، سنگ بنای روند توسعه به شمار می‌رود.


همچنین روشن می‌گردد که هر ضربه ای به نقش زن در ساختار خانوادگی پیش گفته و هر گونه کم توجهی و کاستن از اهمیت حلقه مقدس خانوادگی یا کوشش در جهت طرح مفاهیم جدید و ادعای مصداقهای به اصطلاح امروزی برای آن و تضعیف پیوندهای خانوادگی یا ایجاد جایگزین‌های ا دعایی و... همه و همه این تلاش‌ها و کوشش‌ها پیامدهای منفی فاجعه آمیزی بر آینده تمامی بشریت بر جای می‌گذارد و پویایی توسعه‌آمیز و مطلوب را از آن سلب می‌کند و حتی می‌توان گفت توطئه ا ی آشکار علیه تمامی بشریت – هر چند با پوشش خدمت بین‌المللی به توسعه - به شمار می‌رود.
در اینجا باید توجه کنیم که اسلام، به میزان بسیار بالایی زن را در روند توسعه مشارکت داده است.


1- برخي فقها بر آنند: كسي كه گندم خريد اري كرده ولي آن را، تحويل نگرفته حق ندارد [آن را بفروشد و] سودي از آن به دست آورد. با اينكه قانونا انتقال موضوع خريد و فروش از طريق قرارداد، انجام شده فرض مي شود ولي تا هنگامي كه تحويل صورت نگرفته باشد اجازة سود بردن داده نمي شود تا درآمدهاي تجاري حتما در پيوند با انجام كاري باشد.  
=اشاره‌ای به نشست‌ها و کنفرانس‌های سازمان ملل متحد در‌این‌باره و مواضع ما نسبت به آنها=
تردیدی نیست که روند توسعه، به ویژه در سال‌های اخیر به میزان زیادی تحت تاثیر فعالیت‌های سازمان ملل متحد قرار داشته و کنفرانس‌های بین‌المللی چندی در سطوح مختلف برگزارشده است. از جمله: کنفرانس بخارست در 1974م، کنفرانس مکزیکوسیتی در 1984م، کنفرانس قاهره در 1994م، کنفرانس کوپنهاک در 1995 و دیگر کنفرانس‌های بین‌المللی که به منظور بررسی حقوق زن، برگزار گردیده است مانند کنفرانس نایروبی و پکن؛ در تمامی این نشست‌ها و گروه‌های بین‌المللی تاکید بر نقش خانواده در روند توسعه کاملا مشهود بوده است.


ولی با نگاهی به اسناد پیشنهادی و یا قطعنامه‌های پایانی آنها، ملاحظه می‌شود که این اسناد طوری تنظیم و تدوین شده‌اند که آنها را از روند متعادل دور می‌سازد و نقش دین در زندگی را به فراموشی می‌سپارد و تاثیر عناصر معنوی در این عرصه را نادیده می‌انگارد و حتی فرصتی برای سوء‌استفاده از زن به عنوان کالا یا بازیچه برای سوق دادن جامعه به لاابالیگری و از هم گسستن روابط خانوادگی و هموار کردن زمینه سقط جنین، فراهم می‌آورد.


2- در نظر بسياري از فقها چنانچه تاجري، كالايي را به بهايي كه في المجلس پرداخت مي كند، پيش خريد كند تا زمان تحويل كالا، حق ندارد كالاي خريداري  شده را به بهاي بالاتري، به فروش رساند؛ در اين مورد احاديثي نيز مورد استفاده قرار گرفته است.
سند پیشنهادی قاهره به کنفرانس جمعیت و توسعه، بمب بزرگی بود که اوضاع را منفجر کرد بطوری که دلسوزان، آشکارا توطئه استعماری علیه ارزش‌ها و مقدسات بشریت را در آن منعکس دیدند زیرا سعی در از هم یاشاندن خانواده و طرح مفاهیم متنوعی از آن و هموار ساختن راه برقراری روابط و پیوندهای خارج از چارچوب ازدواج و خانواده داشتند، من خود در راس هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در این کنفرانس حضور داشتم تا مگر تاثیر مثبتی بر نتایج آن بر جای گذارم که چنین نیز شد و به رغم عدم هماهنگی‌های قبلی میان مواضع کشورهای اسلامی - که شمار اندکی از آنها، حضور در کنفرانس را تحریم کرده بودند - و نیز فشارهای غربی علیه اسلام، موفق شدیم مجموعه اسلامی نیرومندی را تشکیل دهیم که با مجموعه دینی مسیحی همکاری خوبی داشته و به تغییر در دهها اصطلاح و موضع این سند از جمله: حذف اصطلاح "حق جنسی" و "روابط خارج از چارچوب ازدواج" و حذف جنبه الزامی سند و نیز تعدیل سند مربوط به سقط جنین و جز آن، توفیق یافتیم.  
3- نهي از تلقي ركبان (به استقبال بازرگانان به خارج از شهر رفتن و جنس آنها را با هدف كسب سود بيشتر ارزان خريدن)  زيرا بي نيازي از واسطه را تداعي مي كند.
===توليد برای چه کسی===
سرمايه داري در توجيه توليد، بر عامل قيمتي انگشت مي گذارد كه آن را قانون عرضه و تقاضا در بازار آزاد تعيين  مي كند زيرا سود، محرك و مشوق كار، و خود تابعي از نوسانات قيمت هاست؛ با افزايش قيمت – كه خود گوياي افزايش تقاضاست – توليد هم افزايش پيدا مي كند. نتيجه اينكه مصرف، سمت و سو دهندة توليد است بنابر اين شعار سرمايه داري اين است : توليد براي مصرف كنندگان.


====نقد نظريه سرمايه داری====
و خود من نیز طی سخنرانی در نشست بین‌المللی آن، بر حقایق زیر انگشت گذاردم:
اين تصوير هر چند تا حدي درست است اما در دل خود تناقضي ميان توليد و تقاضا در نظام سرمايه داري نهفته دارد زيرا در اين نظام، "تقاضا" بيشتر بيانگر جنبه هاي نظري (احتياج) است تا جنبه هاي انساني و واقعي آن. زيرا بيشتر ويژة تقاضايي است كه به دليل در برداشتن پشتوانة نقدينگي، بهاي كالا را بالا مي برد حال آنكه تقاضايي كه از پشتوانه نقدينگي برخوردار نيست، ناديده انگاشته مي شود وقيمت ها را نيز بالا نمي برد، گرچه خيلي هم جدي باشد و بنابر اين قدرت خريد در سرمايه داري، بيشتر در طبقات مرفه فراهم است و همانها هستند كه قيمت ها را كنترل مي كنند و كارگاههاي توليدي نيز براي آنان فعاليت مي كنند. و از آنجا كه اين قشر، توان جذب همة كالاهاي ضروري و تجملاتي و وسايل سرگرمي و تفريحي را دارند و طبقات نيازمند فاقد چنين تواني هستند، همة پروژه هاي (توليدي) سرمايه داري در جهت برآوردن خواستهاي مرفهان، سوق داده مي شوند و تقاضاهاي ديگران با بي توجهي روبرو مي شود مگر در آن حدي كه براي شركتهاي بزرگ نيروي كار فراهم آورد. نتيجه آنكه بازار پر از كالاهاي تجملاتي و تهي از كالاهاي ضروري مي گردد.
یکم: اگر درصدد سازماندهی و کنترل حرکت‌های جمعیتی در چارچوب توسعه مطلوب هستیم باید پیش از هر چیز به همه ابعاد مادی و معنوی انسان بنگریم تا برنامه‌ریزی‌های ما همسو و هماهنگ با فطرت انسانی و موقعیت وی در جهان هستی باشد. در این راستا، برآنیم که این مشکل اجتماعی نه در عدم پاسخگویی امکانات و منابع طبیعی به نرخ رشد جمعیت بلکه برخاسته از عدم بهره‌برداری بهینه و مثبت از این امکانات و انواع ستمهایی است که در توزیع آنها، صورت نمی‌گیرد؛ قرآن کریم پس از یادآوری نعمت‌های فراوان الهی، می‌گوید:
"وآتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها ان الانسان لظلوم کفار" (سوره ابراهیم – 34).


====موضع اسلام====
و هر چه از او خواسته اید به شما ارزانی داشته و اگر خواهید که نعمت‌هایش را شماره کنید، نتوانید، که آدمی ستمکار و کافر نعمت است.
موضع اسلام نسبت به توليد، در موارد زير خلاصه مي شود:


1- توليد ]اقتصادي[ جامعه بايد فراهم آورنده نيازهاي ضروري باشد و تا نيازهاي ضروري توليد نشده باشد امكانات توليدي نبايد به عرصة ديگري منتقل شود.
دوم: واقعیت انسانی در طی تاریخ و آنچه که شریعت‌های آسمانی در دیدگاه‌های اجتماعی خود مقررمی دارند، تاکید دارند که کیان خانواده، سنگ بنای جامعه را تشکیل می‌دهد و هر حرکتی که استحکام آن را خدشه دار سازد یا جایگزینی برای آن در نظر گیرد، ضربه ای به حرکت اصیل انسانیت وارد آورده است. البته این، مطلقا به معنای نفی تنظیم خانواده به شیوه‌های مشروع – که خود بخشی از اقدامات توجیهی و تقویتی آن است - نمی‌باشد.


2- همچنانكه در توليد نيز نبايد اسراف شود و از نياز جامعه فراتر رود.
سوم: زن به مثابه نیمی از پیکره جامعه انسانی، نقش اساسی در شکل‌دهی به بنای اجتماعی و سیاسی ایفا می‌کند و حتما باید این نقش را با اطمینان کامل و بدون هر گونه خدشه به کرامت یا تحقیر استعدادهای انسانی اش، ایفا نماید.


3- بنا به دلايل زير دولت حق دخالت در توليد را دارد: 
چهارم: هر برنامه واقع بینانه ای برای برقراری توسعه پایدار، نباید از نقش ارزش‌های اخلاقی و اعتقادات دینی در تحکیم و تقویت پایه‌های توسعه و برآوردن متعادل نیازهای انسان به عنوان محور این آبادانی و توسعه، غفلت ورزد؛ این ارزش‌ها حتما باید مورد تاکید قرار گیرند و در جهت تقویت آنها و نفی هر آنچه در برابر آنها قرار نمی‌گیرد، عمل شود.


الف – به منظور تحقق دو مورد قبلي.  
پنجم: اصل تساوی در امکان بهره‌برداری از ثروتهای طبیعی که خود هدیه ای از سوی خداوند متعال است، همگی ما را بدان فرا می‌خواند تا در راستای تحقق نزدیکی هر چه بیشتر سطح زندگی‌های مختلف در سرتاسر جهان تلاش کنیم؛ هدف بزرگی که تحقق آن، بار سنگینی بر دوش کشورهای ثروتمند می‌گذارد و اگر در پی تحقق نوعی ادغام انسانی مطلوب هستند، نمی‌توانند از زیر آن شانه خالی کنند.


ب – براي پر كردن قلمرو اختيارات قانوني حكومت (يعني عرصة مباحات). دولت مي تواند در كم و كيف فعاليت ها دخالت داشته باشد.
ششم: حقوق بشر آنچنانکه در اعلامیه جهانی و دیگر اعلامیه‌ها از جمله اعلامیه اسلامی حقوق بشر مطرح شده است باید بطور دقیقی مراعات گردد. گو اینکه طبیعی است تاکید شود که هیچ کشور یا مجموعه کشورهایی حق ندارند برداشت خود از آن را بر کشورهای دیگر تحمیل کنند یا عناصر فرهنگی و دینی دیگران را به بهانه برداشتی که خود دارند، مورد خدشه قرار دهند.
ج – همچنان كه ـ طبق نظري – كار مستقيم فرد در تملك ثروتهاي خام طبيعي، شرط شده است. بنا بر اين يك فرد به تنهايي قادر به انجام طرحهاي بزرگ [بهره برداري از ثروتهاي طبيعي] نيست و دخالت و سازماندهي دولتي براي توليد ثروتهاي خام طبيعي، لازم مي آيد؛ وقتي دولت بر صنايع استخراجي كنترل داشت در واقع بر رشته هاي مختلف توليدي كنترل دارد اين اصل (هر چند غير مستقيم) زمينه ساز دخالت ولي امر در امر توليد است زيرا معمولا توليد در همة رشته ها، منوط به مواد اوليه است.  


در این میان باید به تعریف مشترک و قابل قبولی دست یافت که بتوان از طریق آن حقیقت را بی هیچ تحمیلی، تشخیص داد و اسناد مورد نظر]و اعلامیه‌ها و...[آنچنان دقیق و آگاهانه و با دوراندیشی تدوین شوند که امکان سوء‌استفاده از آنها به سادگی، میسر نباشد.
چهارمین کنفرانس جمعیت و توسعه در پکن به رغم هدف‌های اعلان شده خود مبنی بر توجه به زن و سهیم ساختن وی در روند توسعه و با طرح شعار:"برابری، توسعه و صلح"، رسالت ویران‌گرانه کنفرانس قاهره را تکمیل کرد و از آن بالاتر، همه اصلاحاتی را که مطرح ساخته بودیم، نقش بر آب کرد و مجددا بر چیزی انگشت گذارد که "حقوق جنسی" نام دارد. در حقیقت چیزی جز تلاش برای از هم گسیختن پیوندهای خانوادگی و حذف عنصر اصلی روند توسعه، نبود.


=نقش زن در روند توسعه اجتماعی=
== جنبه‌های مثبت ==
گاه به زن به عنوان انساني فعال در عرصه توسعه و گاه نيز به او به عنوان مادر، دختر،  خواهر و همسر و در واقع موجودي با خصوصيات ويژه اي مي نگريم كه او را در داشتن نيروهاي عاطفي و توان وجودي موثر و در نتيجه وظايف اجتماعي منحصر به فرد، از مرد متمايز مي سازد.
البته تاکید بر ضرورت توجه به زنان و لزوم سلامت بارداری فی نفسه مسئله کاملا درستی است و باید به آن توجه جدی مبذول داشت زیرا سالانه:
وقتي او را به عنوان انساني فعال در عرصة توسعه بنگريم و به اين حقيقت اذعان كنيم كه:
- 585 هزار زن بر اثر عوارض حاملگی، می‌میرند.
 
- 300 هزار زن به علت عدم استفاده درست از قرص‌های ضد بارداری تلف می‌شوند.
 
- 120 تا 150 میلیون زن به این نوع قرص‌ها دسترسی ندارند.
- 75 میلیون زن، بطور ناخواسته باردار می‌شوند.
 
- و از 175 میلیون زن باردار، 45 میلیون سقط جنین می‌کنند.
 
- 70 هزار زن از سقط جنین غیر قانونی و شمار نامعلومی نیز ا ز عوارض آن رنج می‌برند.
 
- یک میلیون زن بر اثر التهاب مجاری تناسلی، فوت می‌شوند.
 
- 333 میلیون مورد بیمار مبتلا به بیماریهای واگیردار جنسی وجود دارد و در بسیاری از کشورها چیزی حدود 60% از زنان حامل بیماریهای جنسی واگیردار هستند که آمادگی ابتلا به بیماری‌های مختلف، دارند.
 
- در سال 1996 م سه میلیون نفر مبتلا به ویروس ایدز شدند و شمار بیماران ایدزی به 40 میلیون نفر رسید.
 
- تعداد 60 میلیون دختر در آمارگیری‌ها به دلیل ترجیح پسر بر دختر، نادیده انگاشته شدند.
 
- همچنانکه همه ساله دو میلیون دختر وارد بازار خودفروشی می‌شوند.
 
- 600 میلیون زن از بیسوادی رنج می‌برند حال آنکه آمار بیسوادان مرد 320 میلیون نفر است.
 
آمارهای دیگری نیز وجود دارد <ref>نگاه کنید به مقاله دکتر ملک افضلی در مجله (بهداشت خانواده) شماره 14 سال چهارم – چاپ ایران.</ref> که توجه ویژه ای به ا ین موضوع را می‌طلبد. واقعیت آن است که تامین این جنبه به معنای رعایت حق زندگی است که اسلام توصیه و تاکید فراوانی در مورد آن دارد. از این روست که بند چهارم از سند قاهره را کاملا درست و سازنده می‌دانیم آنجا که می‌گوید:
 
"تحکیم برابری و عدالت جنسی و اقتدار زنان و حذف انواع خشونت در حق آنان و برخورداری ایشان از حق تنظیم بارداری خود، از بنیادهای اساسی برای کنترل جمعیت و توسعه است."
 
از اینجاست که جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده که جنبه‌های مثبت این سند را به مورد اجرا گذارد ضمن آنکه پیش از آن نیز برنامه‌هایی برای میدان دادن به زنان برای کسب حقوق طبیعی خود و مشارکت فعال در روند سازندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره، در نظر گرفته بود.
نمونه‌هایی از برنامه‌های اجرایی جمهوری اسلامی ایران در عرصه بهبود شرایط خانواده و بهداشت زنان و کودکان از این قرار است:
1 - توجه به امر زایمان و اجرای برنامه‌های متنوع بهداشتی درباره آن که منجر به کاهش نرخ مرگ و میر سالانه از 90 در هزار در سال 1978 م به 28 در هزار گردیده است.
2 - اجرای برنامه‌های اجتماعی داوطلبانه کنترل موالید برای کاهش نرخ رشد جمعیت از 3/3 درصد به4/1 درصد طی یک فاصله بیست ساله.
 
3 – وارد کردن برنامه تنظیم خانواده در نظام مراقبت‌های بهداشتی کشور.
 
تشویق مردم به سوادآموزی و تحصیل و رسیدن به رقم 70% باسوادی در میان زنان بالای پانزده سال.
اجرای این برنامه‌ها، باعث اختصاص جایزه کنترل جمعیت سازمان ملل متحد در سال 1998 م به جمهوری اسلامی‌گردید. <ref>همان منبع، شماره 12.</ref>
علاوه برا ین برنامه‌هایی برای حضور هر چه جدی تر زنان در عرصه‌های مختلف رسانه‌ای، سیاسی، اجتماعی، پارلمانی و مدنی و جز آن در نظر گرفته شده است.
 
=نقش سازمان‌های غیر دولتی (NGOS) در این خصوص=
بشریت گامهای گسترده و بزرگی در راه ایجاد نهادهای جامع بین‌المللی در جهت حل مشکلات و تحقق تفاهم میان اعضای خود برداشته و سعی در نیل به اجرای برنامه‌هایی جهانی دارای پیامدهای سازنده و سراسری دارد.
سازمان ملل متحد بمثابه گسترده‌ترین سازمان بین‌المللی با آن همه سازمان‌های فرعی در عرصه‌های متفاوت فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی، تجاری و غیره، در همین راستا شکل گرفته و تاسیس شده است.
 
جنبش عدم تعهد در گستره ای محدودتر و نیز سازمان کنفرانس اسلامی در چارچوب جهان اسلام نیز به همین ترتیب، شکل گرفته است.
سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی بزرگ دیگری نیز هستند که تاثیر بسزایی در این روند بر جای گذارده‌اند ولی به هر حال بیشتر سازمان‌های بین‌المللی همچنان گرفتار مشکلات بزرگی هستند که مانع از تحقق اهداف انسانی آنها می‌گردد ما به برخی از این مشکلات اشاره می‌کنیم:
 
1- تصمیمات این سازمان‌ها، در بهترین حالت در خدمت منافع و گرایش‌های دولت‌هاست و هیچ ضمانتی برای تحقق هدف‌های توده‌های مردم، وجود ندارد. در واقع آنها اگر نگوئیم منافع تنها قدرت مسلط بر جهان، حد‌اقل منافع قدرت‌های مسلط بر خودرا تحقق می‌بخشند.
 
2- واقعیت عیان در این سازمان‌ها، حاکی از آن است که در بیشتر مواضع، تحت تاثیر جریان‌های ضد بشری از جمله: صهیونیسم و گرایش‌های مادی و الحادی و... قرار دارند و این روند، زیانهای بزرگی بر حرکت بشریت، وارد می‌آورد.


1- "انسان محور هر گونه توسعه است".
3- همچنانکه تأمل در این تصمیمات یا قطعنامه‌ها، نشانگر آن است که این سازمان‌ها، بی آنکه شعارهای مطرح شده شان پشتوانه واقعی داشته باشد، اقدام به ایجاد نیازهای کاذب برای توده‌های مردم می‌کنند؛ قطعنامه‌های مربوط به حقوق بشر، مبارزه با نژادپرستی و دفاع از حقوق زن و سامان بخشی به روند توسعه اجتماعی و جز آن، در این مقوله قرار می‌گیرند حال آنکه می‌بینیم در این عرصه، بنا به منافع تنگ نظرانه، معیارهای دوگانه ای مطرح می‌شود و تصمیمات حقیقی و آنچه که واقعا باید دنبال شود در صورتی که با منافع قدرت‌های بزرگ، همخوانی نداشته باشد، به صورت نوشته ای روی کاغذ باقی می‌ماند.
ونیز بسیاری کاستی‌های دیگر...


2- "توسعه مستمر، توسعه اي است كه هماهنگي متعادلي ميان مجموعة عناصر توسعه و ساختارهاي فرهنگ معنوي فراهم آورندة اسباب آن ايجاد كند".
لذا به نظر ما عرصه گسترده‌ای برای مشارکت سازمان‌های غیر دولتی (NGOS) در نشست‌های بین‌المللی و ایراد فشار بر طرفهای رسمی برای اتخاذ تصمیمات هماهنگ‌تر با هدف‌های مطلوب، وجود دارد.
مشارکت این سازمان‌ها، می‌تواند پیامدهای متعدد و مثبتی همچون موارد زیر داشته باشد:


3- "فطرت انساني مهمترين و عميق ترين ساختار در وجود انسان است و بدون آن، انسان هويت خود را از دست مي دهد و تبديل به سيستمي مي شود كه نمي توان از حقوق، رشد اجتماعي، حركت عادلانه، اخلاقيات و حتي حضور تمدني او سخن به ميان آورد.
1- از آنجا که سازمان‌های مردمی آشنایی بیشتر و نزدیکتری با مشکلات اجتماعی مردم دارند، درک بسیار مطلوبتری نیز نسبت به راه حلهای مردمی، دارند و در نتیجه می‌توانند تصمیمات اتخاذ شده را به این اهداف نزدیک‌تر سازند و آنها را به تمامی اقشار و طبقات جامعه مدنی برسانند.


4- "دين با ريشه داشتن در سرچشمه ي فطرت، كاملترين دستوري است كه آفريدگار انسان براي تحقق تكامل هماهنگ و متناسب مادي و معنوي وي در نظر گرفته و اين تنها دين است كه مي تواند اين روند ثبات هويتي و شخصيتي و نيز آرامش و اطمينان قلبي و اميد سرشار به آينده را به او ببخشد و دشواري ها و تضادهاي بزرگ اجتماعي از جمله تضاد دائمي ميان (خودخواهي و خودپرستي) و (كار مفيد براي جامعه و فراموش نمودن خويشتن در اين راه) و نيز تناقض موجود ميان گرايشهاي الحادي و گرايش هاي مؤمنانة مفرط به امور نسبي و آنچه كه شرك ناميده مي شود را حل كند.
2- و از آنجا که این سازمان‌ها در تحلیل‌های خود آزاد و فارغ از قید و بندهای رسمی هستند، می‌توانند به راه حلهای واقعی رسیده و آنها را با قدرت، در محافل بین‌المللی مطرح سازند.


وقتي به همة اين داده ها – و حقايق بزرگ توجه كنيم، درك خواهيم كرد كه زن به مثابة انسان، محور توسعه و از اركان اساسي آن است و هر روند توسعه اي تنها هنگامي مي تواند با خود و ادعاي خود صادق باشد كه حس انساني و فطري در وجود زن را تكامل بخشد و موقعيت انساني و طبيعي او را به وي عطا كند و هر گونه عنصر ايجاد كنندة تبعيض انساني ميان زن و مرد را بر طرف سازد و در اين عرصه نقش انساني برابري به وي عطا كند و از اين نيروي سازندة انساني به بهترين روش به سود كل جامعه بهره برداري نمايد.
3- حضور این سازمان‌ها، بیانگر پیگیریهای گسترده مردمی و تا حدودی تشکیل دهنده افکار عمومی بین‌المللی است از مقامات رسمی جز پاسخ مثبت به خواست‌های آنها، کار دیگری ساخته نیست و همین امر آنها را تشویق به برداشتن گامهای واقعبینانه‌تری در راه تحقق عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه و احترام به محیط زیست می‌نماید.
اين نيز ناگفته نماند كه وقتي ثبات شخصيتي زن و اطمينان قلبي او و اميد به آينده اش در وجود وي ريشه دار شود، انرژي و توان بزرگي به كل حركت اجتماعي مي بخشد و عناصر تشكيل دهندة روند تكاملي آن را، فراهم مي آورد.


==زن و نقش متناسب با ويژگی های وی==
4- این سازمان‌ها در تنظیم رابطه میان توسعه و دولت، مشارکت می‌کنند زیرا ضمن وحدت بخشیدن به تمامی نیروها، فعالیت‌های بهداشتی، رفاهی، حرفه‌ای، خیریه و... را سر و سامان می‌بخشند. <ref>"العولمه و الدوله" (جهانی شدن و دولت)، غسان منیر و اکرم احمد، صفحه 196.
حال اگر مجددا به ويژگي هاي زن و آنچه او را از مرد متمايز مي سازد بازگرديم خواهيم ديد كه اين ويژگي ها، نه تنها چيزي از ارزش هاي انساني وي نمي كاهد بلكه بر اين ارزش ها نيز مي افزايد و تاثير نهادي خود را بر جاي مي گذارد بدين معنا كه رحمت الهي در نقش زن و مرد در روند توسعه اجتماعي و حتي توسعه و تكامل فردي نيز تقسيم كار طبيعي را در نظر گرفته است.
</ref>
زن به عنوان همسر و مادر بدون ترديد داراي نقش هاي متفاوتي نسبت به مرد به عنوان همسر و پدر است ولي اين دو نقش در عين حال، كاملا مكمل يكديگرند چنانكه زندگي به همان اندازه كه امكان جايگزيني آنها با يكديگر را ندارد به هر دوي آنها نياز دارد.
5- همچنانکه محیط مناسبی را برای فعالیت‌های انسانی غیر انتفاعی و داوطلبانه و با هزینه‌های اندک تامین می‌کنند.
اينك مي توان نتيجه گرفت كه زن به اين اعتبار، داراي تاثير فراواني بر روند توسعه نيز هست و به رغم تعدد علل و عوامل توسعه (علل فاعلي، علل غايي، علل صوري و علل مادي)، بيشترين تاثير را در اين ميان بر جاي خواهد گذارد. زيرا زن مي تواند در عرصه هاي مختلف به خوبي ايفاي وظيفه نمايد. به عنوان مثال به موارد زير اشاره مي كنيم:
===فراهم آوردن محيط سالم خانوادگی===
===اگر زن در اين امر موفق باشد مي تواند شالودة جامعة انساني سالم، داراي اعتماد به نفس، اميدوار به آينده و مصمم را بنا نهد. در غير اين صورت، جامعه به لحاظ عاطفي ناپايدار و به لحاظ معنوي متزلزل خواهد بود و زمينة گسترش تبهكاري و رخوت و كاهلي در آن فراهم مي شود و به تدريج ويژگي هاي خلاق خود را از كف مي نهد. يك همسر خوب و يك مادر خوب، قوام زندگي خانوادگي خوب را تشكيل مي دهد و اين به نوبة خود قوام و دوام جامعه خوب را (آنچنان كه متون اسلامي نيز بر آن تاكيد دارند) تضمين مي كند.===
===فراهم آوردن فضای مناسب برای تربيت نسل فعال و كارآمد===
پيش از اين گفتيم كه انسان خوب، محور توسعه است چنين انساني نيازمند روند تربيتي – پرورشي مداومي است كه نيروهاي سازنده او را به منصة ظهور برساند و توان دروني اش را عيان كند، اين مهم نيز خود بخود صورت نمي گيرد بلكه نيازمند روند تربيتي و فضاي پرورشي مناسبي است.
ترديدي نيست كه زن، مهمترين تاثير را در پرورش عناصر انساني دارد و آنچنانكه مي گويند در فراسوي هر مرد بزرگي، زن بزرگي قرار دارد و چه بسيارند بزرگ زناني كه در تاريخ بر فراز و نشيب ما حضور داشته اند.
===فراهم آوردن فضای شور انگيز عاطفی===
با استفاده از استعدادهاي طبيعي زن در برآوردن اين نياز ضروري انسان از يك سو و ايجاد حالتهاي عاطفي مورد نياز براي گذر از دشواري ها و موانع و ايجاد توسعة اجتماعي پايدار از سوي ديگر.
جامعه اي كه فاقد چنين محيط يا فضاي عاطفي و گرم باشد، جامعة خاموش و محيط مرده اي است كه به رغم پيشرفت احتمالي در برخي عرصه هاي مادي، فاقد جلاي انساني مطلوب و در نتيجه ناتوان از ايجاد توسعة متعادل خواهد بود.
به همين دليل، آشكارا روشن مي شود كه زن در فراهم آوردن محيط پاك خانوادگي، نقش به سزايي دارد و خانواده و سازمان آن به همان مفهوم سنتي كه نزد همة جوامع و اديان، شناخته شده است، سنگ بناي روند توسعه  به شمار مي رود.


همچنين روشن مي گردد كه هر ضربه اي به نقش زن در ساختار خانوادگي پيش گفته و هر گونه كم توجهي و كاستن از اهميت حلقة مقدس خانوادگي يا كوشش در جهت طرح مفاهيم جديد و ادعاي مصداقهاي به اصطلاح امروزي براي آن و تضعيف پيوندهاي خانوادگي يا ايجاد جايگزين هاي ا دعايي  و ... همه و همه اين تلاش ها و كوشش ها پيامدهاي منفي فاجعه آميزي بر آيندة تمامي بشريت بر جاي مي گذارد و پويايي توسعه آميز و مطلوب را از آن سلب مي كند و حتي مي توان گفت توطئه ا ي آشكار عليه تمامي بشريت هر چند با پوشش خدمت بين المللي به توسعه - به شمار مي رود.
6- و در همسویی و همکاری با سازمان‌های مشابه خود در کشورهای مختلف، جریانی جهانی را تشکیل می‌دهند که قادر به طرح مسایل مختلف]انسانی جهانی[است.
در اينجا بايد توجه كنيم كه اسلام، به ميزان بسيار بالايي زن را در روند توسعه مشاركت داده است.
=نتیجه‌گیری=
در پرتو آنچه گفته شد، حقایق زیر نتیجه‌گیری می‌شود:


=اشاره ای به نشست ها و كنفرانس های سازمان ملل متحد در اين باره و مواضع ما نسبت به آن ها=
1- روند توسعه اجتماعی، روندی انسانی است که به مرزهای جنسی، جغرافیایی یا مادی محدود نمی‌شود و در دیدگاه اسلامی زن عنصر اساسی این حرکت به شمار می‌رود و بدون حضور او، این روند ناقص و غیر موثر خواهد بود.
ترديدي نيست كه روند توسعه، به ويژه در سالهاي اخير به ميزان زيادي تحت تاثير فعاليتهاي سازمان ملل متحد قرار داشته و كنفرانس هاي بين المللي چندي در سطوح مختلف برگزارشده است. از جمله: كنفرانس بخارست در 1974م، كنفرانس مكزيكوسيتي در 1984م، كنفرانس قاهره در 1994م، كنفرانس كوپنهاك در 1995 و ديگر كنفرانسهاي بين المللي كه به منظور بررسي حقوق زن، برگزار گرديده است مانند كنفرانس نايروبي و پكن؛ در تمامي اين نشست ها و گروههاي بين المللي تاكيد بر نقش خانواده در روند توسعه كاملا مشهود بوده است.
ولي با نگاهي به اسناد پيشنهادي و يا قطعنامه هاي پاياني آنها، ملاحظه مي شود كه اين اسناد طوري تنظيم و تدوين شده اند كه آنها را از روند متعادل دور مي سازد و نقش دين در زندگي را به فراموشي مي سپارد و تاثير عناصر معنوي در اين عرصه را ناديده مي انگارد و حتي فرصتي براي سوء استفاده از زن به عنوان كالا يا بازيچه براي سوق دادن جامعه به لااباليگري و از هم گسستن روابط خانوادگي و هموار كردن زمينة سقط جنين، فراهم مي آورد.
سند پيشنهادي قاهره به كنفرانس جمعيت و توسعه، بمب بزرگي بود كه اوضاع را منفجر كرد بطوري كه دلسوزان، آشكارا توطئه ي استعماري عليه ارزش ها و مقدسات بشريت را در آن منعكس ديدند زيرا سعي در از هم ياشاندن خانواده و طرح مفاهيم متنوعي از آن و هموار ساختن راه برقراري روابط و پيوندهاي خارج از چارچوب ازدواج و خانواده داشتند، من خود در راس هيئت نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در اين كنفرانس حضور داشتم تا مگر تاثير مثبتي بر نتايج آن بر جاي گذارم كه چنين نيز شد و به رغم عدم هماهنگي هاي قبلي ميان مواضع كشورهاي اسلامي - كه شمار اندكي از آنها، حضور در كنفرانس را تحريم كرده بودند - و نيز فشارهاي غربي عليه اسلام، موفق شديم مجموعة اسلامي نيرومندي را تشكيل دهيم كه با مجموعة ديني مسيحي همكاري خوبي داشته و به تغيير در دهها اصطلاح و موضع اين سند از جمله: حذف اصطلاح "حق جنسي" و "روابط خارج از چارچوب ازدواج" و حذف جنبة الزامي سند و نيز تعديل سند مربوط به سقط جنين و جز آن، توفيق يافتيم. و خود من نيز طي سخنراني در نشست  بين المللي آن، بر حقايق زير انگشت گذاردم:
يكم:  اگر درصدد سازماندهي و كنترل حركتهاي جمعيتي در چارچوب توسعة مطلوب هستيم بايد پيش از هر چيز به همة ابعاد مادي و معنوي انسان بنگريم تا برنامه ريزي هاي ما همسو و هماهنگ با فطرت انساني و موقعيت وي در جهان هستي باشد. در اين راستا، برآنيم كه اين مشكل اجتماعي نه در عدم پاسخگويي امكانات و منابع طبيعي به نرخ رشد جمعيت بلكه برخاسته از عدم بهره برداري بهينه و مثبت از اين امكانات و انواع ستمهايي است كه در توزيع آنها، صورت مي گيرد؛ قرآن كريم پس از يادآوري نعمت هاي فراوان الهي، مي گويد:
"وآتاكم من كل ما سألتموه و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها ان الانسان لظلوم كفار" (سوره ابراهيم – 34).
و هر چه از او خواسته ايد به شما ارزاني داشته و اگر خواهيد كه نعمتهايش را شماره كنيد، نتوانيد، كه آدمي ستمكار و كافر نعمت است.
دوم: واقعيت انساني در طي تاريخ و آنچه كه شريعت هاي آسماني در ديدگاههاي اجتماعي خود مقررمي دارند، تاكيد دارند كه كيان خانواده، سنگ بناي جامعه را تشكيل مي دهد و هر حركتي كه استحكام آن را خدشه دار سازد يا جايگزيني براي آن در نظر گيرد،    ضربه اي به حركت اصيل انسانيت وارد آورده است. البته اين، مطلقا به معناي نفي تنظيم خانواده به شيوه هاي مشروع – كه خود بخشي از اقدامات توجيهي و تقويتي آن است - نمي باشد.
سوم: زن به مثابة نيمي از پيكرة جامعة انساني، نقش اساسي در شكل دهي به بناي اجتماعي و سياسي ايفا مي كند و حتما بايد اين نقش را با اطمينان كامل و بدون هر گونه خدشه به كرامت يا تحقير استعدادهاي انساني اش، ايفا نمايد.
چهارم: هر برنامة واقع بينانه اي براي برقراري توسعة پايدار، نبايد از نقش ارزش هاي اخلاقي و اعتقادات ديني در تحكيم و تقويت پايه هاي توسعه و برآوردن متعادل نيازهاي انسان به عنوان محور اين آباداني و توسعه، غفلت ورزد؛ اين ارزش ها حتما بايد مورد تاكيد قرار گيرند و در جهت تقويت آنها و نفي هر آنچه در برابر آنها قرار مي گيرد، عمل شود.
پنجم : اصل تساوي در امكان بهره برداري از ثروتهاي طبيعي كه خود هديه اي از سوي خداوند متعال است، همگي ما را بدان فرا مي خواند تا در راستاي تحقق نزديكي هر چه بيشتر سطح زندگي هاي مختلف در سرتاسر جهان تلاش كنيم؛ هدف بزرگي كه تحقق آن، بار سنگيني بر دوش كشورهاي ثروتمند مي گذارد و اگر در پي تحقق نوعي ادغام انساني مطلوب هستند، نمي توانند از زير آن شانه خالي كنند.
ششم: حقوق بشر آنچنانكه در اعلامية جهاني و ديگر اعلاميه ها از جمله اعلامية اسلامي حقوق بشر مطرح شده است بايد بطور دقيقي مراعات گردد. گو اينكه طبيعي است تاكيد شود كه هيچ كشور يا مجموعه كشورهايي حق ندارند برداشت خود از آن را بر كشورهاي ديگر تحميل كنند يا عناصر فرهنگي و ديني ديگران را به بهانة برداشتي كه خود دارند، مورد خدشه قرار دهند.
در اين ميان بايد به تعريف مشترك و قابل قبولي دست يافت كه بتوان از طريق آن حقيقت را بي هيچ تحميلي، تشخيص داد و اسناد مورد نظر ]و اعلاميه ها و ...[ آنچنان دقيق و آگاهانه و با دورانديشي تدوين شوند كه امكان سوء استفاده از آنها به سادگي، ميسر نباشد.
چهارمين كنفرانس جمعيت و توسعه در پكن به رغم هدف هاي اعلان شدة خود مبني بر توجه به زن و سهيم ساختن وي در روند توسعه و با طرح شعار:"برابري، توسعه و صلح"، رسالت ويرانگرانة كنفرانس قاهره را تكميل كرد و از آن بالاتر، همة اصلاحاتي را كه مطرح ساخته بوديم، نقش بر آب كرد و مجددا بر چيزي انگشت گذارد كه "حقوق جنسي" نام دارد. در حقيقت چيزي جز تلاش براي از هم گسيختن پيوندهاي خانوادگي و حذف عنصر اصلي روند توسعه، نبود.


==جنبه های مثبت==
2- جهان خیلی دیر به این حقیقت دست یافت حال آنکه اسلام بیش از ده قرن زودتر و هنگامی که زن را همتراز مرد در روند "ولایت اجتماعی" قرار داد و همه گونه حق مشارکت در تصمیم‌گیریهای سیاسی – اقتصادی و اجتماعی را به وی بخشید، به چنین باوری رسیده بود.
البته تاكيد بر ضرورت توجه به زنان و لزوم سلامت بارداري في نفسه مسئلة كاملا درستي است و بايد به آن توجه جدي مبذول داشت زيرا سالانه:
- 585 هزار زن بر اثر عوارض حاملگي، مي ميرند.
- 300 هزار زن به علت عدم استفاده درست از قرص هاي ضد بارداري تلف مي شوند.
- 120 تا 150 ميليون زن به اين نوع قرص ها دسترسي ندارند.
- 75 ميليون زن، بطور ناخواسته باردار مي شوند.
- و از 175 ميليون زن باردار، 45 ميليون سقط جنين مي كنند.
- 70 هزار زن از سقط جنين غير قانوني و شمار نامعلومي نيز ا ز عوارض آن رنج مي برند.
- يك ميليون زن بر اثر التهاب مجاري تناسلي، فوت مي شوند.
- 333 ميليون مورد بيمار مبتلا به بيماريهاي واگيردار جنسي وجود دارد و در بسياري از كشورها چيزي حدود 60% از زنان حامل بيماريهاي جنسي واگيردار هستند كه آمادگي ابتلا به بيماري هاي مختلف، دارند.
- در سال 1996 م سه ميليون نفر مبتلا به ويروس ايدز شدند و شمار بيماران ايدزي به 40 ميليون نفر رسيد.
- تعداد 60 ميليون دختر در آمارگيري ها به دليل ترجيح پسر بر دختر، ناديده انگاشته شدند.
- همچنانكه همه ساله دو ميليون دختر وارد بازار خودفروشي مي شوند.
- و 600 ميليون زن از بيسوادي رنج مي برند حال آنكه آمار بيسوادان مرد 320 ميليون نفر است.
آمارهاي ديگري نيز وجود دارد  كه توجه ويژه اي به ا ين موضوع را  مي طلبد. واقعيت آن  است كه تامين اين جنبه به معناي رعايت حق زندگي است كه اسلام توصيه و تاكيد فراواني در مورد آن دارد. از اين روست كه بند چهارم از سند قاهره را كاملا درست و سازنده مي دانيم آنجا كه مي گويد:


"تحكيم برابري و عدالت جنسي و اقتدار زنان و حذف انواع خشونت در حق آنان و برخورداري ايشان از حق تنظيم بارداري خود، از بنيادهاي اساسي براي كنترل جمعيت و توسعه است."
3- دولت‌ها و مقامات و نهادهای رسمی نقش بزرگی در تحقق چنین مشارکتی دارند ولی این امر زمانی به نتایج مطلوب خواهد رسید که سازمان‌های مردمی، جایگاه خود را در سوق دادن این روند به پیش و تاثیرگذاری مثبت بر آن به دست آورند.


از اينجاست كه جمهوري ا سلامي ايران تلاش كرده كه جنبه هاي مثبت اين سند را به مورد اجرا گذارد ضمن آنكه پيش از آن نيز برنامه هايي براي ميدان دادن به زنان براي كسب حقوق طبيعي خود و مشاركت فعال در روند  سازندگي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و غيره، در نظر گرفته بود.
4- سازمان کنفرانس اسلامی در همگامی با نگاه اسلام به زن، آنچه که باید، انجام نداده و نقش اساسی و مطلوب را به وی نبخشیده و متاسفانه نسبت به طبیعت پیشگامانه اسلام، عقب مانده است و اکنون باید در تحقق این هماهنگی، عقب ماندگی‌های خود را سریعا جبران کند.
نمونه هايي از برنامه هاي اجرايي جمهوري اسلامي ايران در عرصة بهبود شرايط خانواده و بهداشت زنان و كودكان از اين قرار است:
حقیقت آن است که تصمیمات اتخاذ شده از سوی نهمین کنفرانس سران اسلامی در تهران، سابقه بسیار خوبی در این زمینه بر جای گذارد، گو اینکه همچنان بر آنم که این سازمان در همگامی یا پیشرفت‌های مطرح بین‌المللی در این عرصه عقب مانده است.
1 - توجه به امر زايمان و اجراي برنامه هاي متنوع بهداشتي دربارة آن كه منجر به كاهش نرخ مرگ و مير سالانه از 90 در هزار در سال 1978 م به 28 در هزار گرديده است.
2 - اجراي برنامه هاي اجتماعي داوطلبانة  كنترل مواليد براي كاهش نرخ رشد جمعيت از 3/3 درصد به4/1 درصد طي يك فاصلة بيست ساله.


3 – وارد كردن برنامة تنظيم خانواده در نظام مراقبت هاي بهداشتي كشور.
در اینجاست که یاد‌آوری می‌کنم نباید فراموش کنیم چالش‌هایی که در آغاز قرن بیست ویکم در ابعاد سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، با آنها روبرو هستیم از جمله: چالش‌های جهانی شدن، سلطه فرهنگی، دهکده کوچک اطلاعاتی و شعارهای پر زرق و برقی که دشمنان روابط سالم انسانی در پس آن پنهان می‌شوند و در صدد دگرگون ساختن حتی قوانین عادی ما برای رسیدن به منویات خویش هستند، همه و همه، چالش‌هایی است که همواره باید مد نظرمان باشند. [وبرای مقابله با آنها] در همه زمینه‌ها دست به خلاقیت و ابتکار بزنیم.


تشويق مردم به سوادآموزي و تحصيل و رسيدن به رقم 70% باسوادي در ميان زنان بالاي پانزده سال.
به عنوان مثال، در عرصه ورزش، نباید اجازه دهیم زن [در جامعه کشورهای اسلامی] همچون عنصری فربه و بیمار باقی بماند بلکه باید ضمن رعایت عفت و اخلاق والای اسلامی، شیوه‌های سالمی به عنوان جایگزین شیوه‌های شناخته شده و جهانی کنونی – که با تمامی ارزش‌ها و سنت‌ها و عرفهای ما منافات د ارند – ابداع کنیم.
اجراي اين برنامه ها، باعث اختصاص جايزة كنترل جمعيت سازمان ملل متحد در سال 1998 م به جمهوري اسلامي گرديد.
علاوه برا ين برنامه هايي براي حضور هر چه جدي تر زنان در عرصه هاي مختلف رسانه اي، سياسي، اجتماعي، پارلماني و مدني و جز آن در نظر گرفته شده است.


این تنها یک مثال برای اشاره به ضرورت تغییر و پیشرفت در همه عرصه‌هاست. در عرصه سیاسی نیز نباید نقش فعال زن در شکل‌دهی به تصمیمات سیاسی را به فراموشی بسپاریم. و این چیزی است که برخی مناطق اسلامی ما واقعا به آن نیاز دارند و حتی شاهد آنیم که برخی گروه‌های متحجر بر اساس اجتهادهای قشری و بیگانه با روح اسلام و نیز روایات و احادیث ثابت نشده، زن را به دور از آموزش و پرورش – چه رسد به ـ مشارکت در زندگی اقتصادی، زندانی خانه ساخته‌اند.


=نقش سازمانهای غير دولتی (NGOS) در اين خصوص=
این کار علاوه بر خدشه دار ساختن چهره اسلام، مانع از حرکت امت در رویارویی با چالش‌های اشاره شده است.
بشريت گامهاي گسترده و بزرگي در راه ايجاد نهادهاي جامع بين المللي در جهت حل مشكلات و تحقق تفاهم ميان اعضاي خود برداشته و سعي در نيل به اجراي برنامه هايي جهاني داراي پيامدهاي سازنده و سراسري دارد.
نیاز مبرم ما نه تدوین استراتژی فرهنگی در عرصه‌های مختلف، یا موافقت با اعلامیه رسمی حقوق بشر از دیدگاه اسلامی و نه حتی تدوین استراتژی تبلیغاتی یا اجتماعی برای جهان اسلام – که اینها همه سرانجام و پس از بحث‌های فراوان، تدوین شده و تقریبا در ذهن هر کس که شناختی از گرایش‌های اسلام دارد، روشن هستند – بلکه فعالیت منظم و به هم پیوسته و جامع – در سطح جهان اسلام – در عمل به استراتژیهایی است که در کنفرانس بین‌المللی اسلامی از جمله ششمین کنفرانس سران اسلامی در داکا (سنگال) یا هیجدهمین کنفرانس وزرای خارجه اسلامی در قاهره و جز آن، مورد تصویب قرار گرفته است.
سازمان ملل متحد بمثابة گسترده ترين سازمان بين المللي با آن همه سازمانهاي فرعي در عرصه هاي متفاوت فرهنگي، اقتصادي، بهداشتي، تجاري و غيره، در همين راستا شكل گرفته و تاسيس شده است.
جای تاسف است که اعلام شود جهان اسلام در سطح سازمان کنفرانس اسلامی و به رغم وجود شیوه‌های مختلف اجرایی در اینجا و آنجا، در خصوص راه حل عملی مشترکی برای اجرا، به توافق نرسیده است.
جنبش عدم تعهد در گستره اي محدودتر و نيز سازمان كنفرانس اسلامي در چارچوب جهان اسلام نيز به همين ترتيب، شكل گرفته است.
سازمانها و نهادهاي بين المللي بزرگ ديگري نيز هستند كه تاثير بسزايي در اين روند بر جاي گذارده اند ولي به هر حال بيشتر سازمانهاي بين المللي همچنان گرفتار مشكلات بزرگي هستند كه مانع از تحقق اهداف انساني آنها مي گردد ما به برخي از اين مشكلات اشاره مي كنيم.
1- تصميمات اين سازمانها، در بهترين حالت در خدمت منافع و گرايش هاي دولتهاست و هيچ ضمانتي براي تحقق هدفهاي توده هاي مردم، وجود ندارد. در واقع آنها اگر نگوئيم منافع تنها قدرت مسلط بر جهان، حد اقل منافع قدرتهاي مسلط بر خودرا تحقق مي بخشند.
2- واقعيت عيان در اين سازمانها، حاكي از آن است كه در بيشتر مواضع، تحت تاثير جريانهاي ضد بشري از جمله: صهيونيسم و گرايش هاي مادي و الحادي و ... قرار دارند و اين روند، زيانهاي بزرگي بر حركت بشريت، وارد مي آورد.
3- همچنانكه تأمل در اين تصميمات يا قطعنامه ها، نشانگر آن است كه اين سازمانها، بي آنكه شعارهاي مطرح شده شان پشتوانه واقعي داشته باشد، اقدام به ايجاد نيازهاي كاذب براي توده هاي مردم مي كنند؛ قطعنامه هاي مربوط به حقوق بشر، مبارزه با نژادپرستي و دفاع از حقوق زن و سامان بخشي به روند توسعه اجتماعي و جز آن، در اين مقوله قرار مي گيرند حال آنكه مي بينيم در اين عرصه، بنا به منافع تنگ نظرانه، معيارهاي دوگانه اي مطرح مي شود و تصميمات حقيقي و آنچه كه واقعا بايد دنبال شود در صورتي كه با منافع قدرتهاي بزرگ، همخواني نداشته باشد، به صورت نوشته اي روي كاغذ باقي مي ماند.
ونيز بسياري كاستي هاي ديگر ...
لذا به نظر ما عرصة گسترده اي براي مشاركت سازمانهاي غير دولتي (NGOS) در نشستهاي بين المللي و ايراد فشار بر طرفهاي رسمي براي اتخاذ تصميمات هماهنگ تر با هدفهاي مطلوب، وجود دارد.
مشاركت اين سازمانها، مي تواند پيامدهاي متعدد و مثبتي همچون موارد زير داشته باشد:
1- از آنجا كه سازمانهاي مردمي آشنايي بيشتر و نزديكتري با مشكلات اجتماعي مردم دارند، درك بسيار مطلوبتري نيز نسبت به راه حلهاي مردمي، دارند و در نتيجه مي توانند تصميمات اتخاذ شده را به اين اهداف نزديك تر سازند و آنها را به تمامي اقشار و طبقات جامعة مدني برسانند.
2- و از آنجا كه اين سازمانها در تحليل هاي خود آزاد و فارغ از قيد و بندهاي رسمي هستند، مي توانند به راه حلهاي واقعي رسيده و آنها را با قدرت، در محافل بين المللي مطرح سازند.
3- حضور اين سازمانها، بيانگر پيگيريهاي گستردة مردمي و تا حدودي تشكيل دهندة افكار عمومي  بين المللي است از مقامات رسمي جز پاسخ مثبت به خواستهاي آنها، كار ديگري ساخته نيست و همين امر آنها را تشويق به برداشتن گامهاي واقعبينانه تري در راه تحقق عدالت اجتماعي، توزيع عادلانه و احترام به محيط زيست مي نمايد.
4- اين سازمانها در تنظيم رابطه ميان توسعه و دولت، مشاركت مي كنند زيرا ضمن وحدت بخشيدن به تمامي نيروها، فعاليت هاي بهداشتي، رفاهي ، حرفه اي ، خيريه و... را سر و سامان مي بخشند.
5- همچنانكه محيط مناسبي را براي فعاليتهاي انساني غير انتفاعي و داوطلبانه و با هزينه هاي اندك تامين مي كنند.
6- و در همسويي و همكاري با سازمانهاي مشابه خود در كشورهاي مختلف، جرياني جهاني را تشكيل مي دهند كه قادر به طرح مسايل مختلف ]انساني – جهاني[ است.
=نتیجه گیری=
در پرتو آنچه گفته شد، حقايق زير نتيجه گيري مي شود:
1- روند توسعه اجتماعي، روندي انساني است كه به مرزهاي جنسي، جغرافيايي يا مادي محدود نمي شود و در ديدگاه اسلامي زن عنصر اساسي اين حركت به شمار مي رود و بدون حضور او، اين روند ناقص و غير موثر خواهد بود.
2- جهان خيلي دير به اين حقيقت دست يافت حال آنكه اسلام بيش از ده قرن زودتر و هنگامي كه زن را همتراز مرد در روند "ولايت اجتماعي" قرار داد و همه گونه حق مشاركت در تصميم گيريهاي سياسي – اقتصادي و اجتماعي را به وي بخشيد، به چنين باوري رسيده بود.
3- دولتها و مقامات و نهادهاي رسمي نقش بزرگي در تحقق چنين مشاركتي دارند ولي اين امر زماني به نتايج مطلوب خواهد رسيد كه سازمانهاي مردمي، جايگاه خود را در سوق دادن اين روند به پيش و تاثيرگذاري مثبت بر آن به دست آورند.
4- سازمان كنفرانس اسلامي در همگامي با نگاه اسلام به زن، آنچه كه بايد، انجام نداده و نقش اساسي و مطلوب را به وي نبخشيده و متاسفانه نسبت به طبيعت پيشگامانه اسلام، عقب مانده است و اكنون بايد در تحقق اين هماهنگي، عقب ماندگي هاي خود را سريعا جبران كند.
حقيقت آن است كه تصميمات اتخاذ  شده از سوي نهمين كنفرانس سران اسلامي در تهران، سابقة بسيار خوبي در اين زمينه بر جاي گذارد، گو اينكه همچنان بر آنم كه اين سازمان در همگامي يا پيشرفت هاي مطرح بين المللي در اين عرصه عقب مانده است.
در اينجاست كه ياد آوري مي كنم نبايد فراموش كنيم چالش هايي كه در آغاز قرن بيست ويكم در ابعاد سياسي، اقتصادي يا اجتماعي، با آنها روبرو هستيم از جمله : چالش هاي جهاني شدن، سلطه فرهنگي، دهكده كوچك اطلاعاتي و شعارهاي پر زرق و برقي كه دشمنان روابط سالم انساني در پس آن پنهان مي شوند و در صدد دگرگون ساختن حتي قوانين عادي ما براي رسيدن به منويات خويش هستند، همه و همه، چالشهايي است كه همواره بايد مد نظرمان باشند. [وبراي مقابله با آنها] در همة زمينه ها دست به خلاقيت و ابتكار بزنيم.


به عنوان مثال، در عرصة ورزش، نبايد اجازه دهيم زن [در جامعة كشورهاي اسلامي] همچون عنصري فربه و بيمار باقي بماند بلكه بايد ضمن رعايت عفت و اخلاق والاي اسلامي، شيوه هاي سالمي به عنوان جايگزين شيوه هاي شناخته شده و جهاني كنوني كه با تمامي ارزش ها و سنت ها و عرفهاي ما منافات د ارند – ابداع كنيم.
در اینجا تاکید می‌کنم که امت اسلامی، دارای ویژگی‌های مشخصی است که هویت آن را تعیین و نشان‌های قرآنی آن را‌ ترسیم می‌کند از جمله مثلا، ویژگی الهی، و انتساب به خداوند متعال در اعتقادات و احکام و قوانین و نیز ویژگی‌های اخلاقی - انسانی متبلور در نظام اخلاقی اسلام و رهایی از هر گونه فساد و صحنه‌های غیر اخلاقی که غرایز جنسی در آن نقش ایفا می‌کنند و چهره واقعی آن را خدشه دار می‌سازند - چنین امتی تنها زمانی می‌تواند به انتساب خود به اسلام، افتخار ورزد که این تصویر والای اسلامی را تحقق بخشد و روابط خود را بر اساس معیارهای اسلامی، بنا نهد و توده‌های خود را با آگاهی‌های مطلوبی که به آن می‌دهد، مصونیت بخشد و حتی در میان افراد آن که نسبت بالایی از آنها را زنان تشکیل می‌دهد - انگیزه‌های نیرومندی برای رویارویی با چالش‌های یاد شده، فراهم آورد. خیزش اسلامی تنها گزینه ماست و گرنه چالش‌ها، ما را فرا خواهند گرفت و همه ویژگی‌های ما را به یغما خواهند برد.


اين تنها يك مثال براي اشاره به ضرورت تغيير و پيشرفت در همة عرصه هاست. در عرصة سياسي نيز نبايد نقش فعال زن در شكل دهي به تصميمات سياسي را به فراموشي بسپاريم. و اين چيزي است كه برخي مناطق اسلامي ما واقعا به آن نياز دارند و حتي شاهد آنيم كه برخي گروههاي متحجر بر اساس اجتهادهاي قشري و بيگانه با روح اسلام و نيز روايات و احاديث ثابت نشده، زن را به دور از آموزش و پرورش – چه رسد به ـ  مشاركت در زندگي اقتصادي ، زنداني خانه ساخته اند. اين كار علاوه بر خدشه دار ساختن چهرة اسلام، مانع از حركت امت در رويارويي با چالش هاي اشاره شده است.
در اینجاست که رسالت علما – زن و مرد – برای ایفای نقش وارثان انبیاء روشن می‌گردد.
نياز مبرم ما نه تدوين استراتژي فرهنگي در عرصه هاي مختلف، يا موافقت با اعلامية رسمي حقوق بشر از ديدگاه اسلامي و نه حتي تدوين استراتژي تبليغاتي يا اجتماعي براي جهان اسلام – كه اينها همه سرانجام و پس از بحث هاي فراوان، تدوين شده و تقريبا در ذهن هر كس كه شناختي از گرايش هاي اسلام دارد، روشن هستند – بلكه فعاليت منظم و به هم پيوسته و جامع – در سطح جهان اسلام – در عمل به استراتژيهايي است كه در كنفرانس بين المللي اسلامي از جمله ششمين كنفرانس سران اسلامي در داكا (سنگال) يا هيجدهمين كنفرانس وزراي خارجه اسلامي در قاهره و جز آن، مورد تصويب قرار گرفته است.
در پایان مایلم مجددا تاکید کنم که ما ناگزیریم بپذیریم که اولا زن مسلمان امروز و در بعد واقعی و عملی، فاقد نقش شایسته در روند توسعه اجتماعی است. ما به یک برنامه همه‌جانبه توسعه ای نیاز داریم که مبتنی بر پایه‌های زیر باشد:
جاي تاسف است كه اعلام شود جهان اسلام در سطح سازمان كنفرانس اسلامي و به رغم وجود شيوه هاي مختلف اجرايي در اينجا و آنجا، در خصوص راه حل عملي مشتركي براي اجرا، به توافق نرسيده است.
یکم – گسترش آگاهی مسلمانان (زن و مرد) نسبت به حقوق زن و نقش ضروری وی در روند توسعه.
در اينجا تاكيد مي كنم كه امت اسلامي، داراي ويژگي هاي مشخصي است كه هويت آن را تعيين و نشان هاي قرآني آن را ترسيم مي كند از جمله مثلا، ويژگي الهي، و انتساب به خداوند متعال در اعتقادات و احكام و قوانين و نيز ويژگي هاي اخلاقي - انساني متبلور در نظام اخلاقي اسلام و رهايي از هر گونه فساد و صحنه هاي غير اخلاقي كه غرايز جنسي در آن نقش ايفا مي كنند و چهره واقعي آن را خدشه دار مي سازند - چنين امتي تنها زماني مي تواند به انتساب خود به اسلام، افتخار ورزد كه اين تصوير والاي اسلامي را تحقق بخشد و روابط خود را بر اساس معيارهاي اسلامي، بنا نهد و توده هاي خود را با آگاهي هاي مطلوبي كه به آن مي دهد، مصونيت بخشد و حتي در ميان افراد آن – كه نسبت بالايي از آنها را زنان تشكيل مي دهد - انگيزه هاي نيرومندي براي رويارويي با چالش هاي ياد شده، فراهم آورد. خيزش اسلامي تنها گزينة ماست و گرنه چالش ها، ما را فرا خواهند گرفت و همة ويژگي هاي ما را به يغما خواهند برد.
دوم – فراهم آوردن مساوات عادلانه و منطقی میان زن و مرد در فرصتهای توسعه ای از جمله فرصت کار، برنامه‌ریزی، مدیریت و هدایت سرمایه و ثروت و تحقق مشارکت سیاسی - اداری، فرهنگی و غیره.
در اينجاست كه رسالت علما – زن و مرد – براي ايفاي نقش وارثان انبياء روشن مي گردد.
سوم – تاکید بر حرکت آموزشی و ارتقای آن در مورد بانوان.
در پايان مايلم مجددا تاكيد كنم كه ما ناگزيريم بپذيريم كه اولا زن مسلمان امروز و در بعد واقعي و عملي، فاقد نقش شايسته در روند توسعة اجتماعي است. ما به يك برنامة همه جانبه توسعه اي نياز داريم كه مبتني بر پايه هاي زير باشد:
چهارم – تاسیس سازمان‌های غیر دولتی زنان و پشتیبانی جدی از آنها.
يكم – گسترش آگاهي مسلمانان (زن و مرد) نسبت به حقوق زن و نقش ضروري وي در روند توسعه.
دوم – فراهم آوردن مساوات عادلانه و منطقي ميان زن و مرد در فرصتهاي توسعه اي از جمله فرصت كار، برنامه ريزي، مديريت و هدايت سرمايه و ثروت و تحقق مشاركت سياسي - اداري، فرهنگي و غيره.
سوم – تاكيد بر حركت آموزشي و ارتقاي آن در مورد بانوان.
چهارم – تاسيس سازمانهاي غير دولتي زنان و پشتيباني جدي از آنها.
پنجم – حل ريشه اي مشكل مهاجرت هاي داخلي و خارجي و توجه به پيامدهاي آن زيرا بيشتر مهاجرتها كه به دليل عوامل گوناگون انجام مي شود در ميان زنان است.
ششم – ايجاد راههاي موثر براي حل مشكلات اجتماعي زنان و كوشش در تغيير ديدگاه جامعه نسبت به زنان شاغل.
هفتم – كوشش در جهت تقويت جسمي زنان و نجات آنها ازضعف و بيماري و تشويق تربيت بدني و ورزش هاي مناسب به دور از هر گونه سوء استفاده و بي بند وباري.


پنجم – حل ریشه‌ای مشکل مهاجرت‌های داخلی و خارجی و توجه به پیامدهای آن زیرا بیشتر مهاجرتها که به دلیل عوامل گوناگون انجام می‌شود در میان زنان است.
ششم – ایجاد راه‌های موثر برای حل مشکلات اجتماعی زنان و کوشش در تغییر دیدگاه جامعه نسبت به زنان شاغل.
هفتم – کوشش در جهت تقویت جسمی زنان و نجات آنها ازضعف و بیماری و تشویق تربیت بدنی و ورزش‌های مناسب به دور از هر گونه سوء‌استفاده و بی بند وباری.


=پانویس=
{{پانویس| 2}}
{{پانویس| 2}}
[[رده:مقاله‌ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۰

اسلام و توسعه و نقش زن مسلمان عنوان مقاله‌ای است به زبان فارسی که توسط آیت‌الله محمد علی تسخیری در رابطه با نگاه اسلام به مقوله توسعه ونقش زنان مسلمان در این عرصه به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه‌های مرتبط با این مساله و پاسخ به شبهه مقید کردن زنان از هر گونه فعالیت امروزین و توسعه گون است. خواننده از رهگذر مطالعه این مقاله به این نکته رهنمون می‌گردد که با توجه به دیدگاه کمال خواهانه و مترقیانه اسلام نسبت به زن و جایگاه او می‌توان به این نتیجه رسید که این مکتب آسمانی از قرن‌ها قبل از اینکه این گونه مباحث همانند آزادی و توسعه زنان، حقوق ایشان و... حمایت می‌کرده و برای زنان حقوق و جایگاه ویژه ای قائل شده است.

مقدمه

خداوند متعال می‌فرماید: «من عمل صالحا من ذکرا و انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون» (سوره النحل – 97) هر زن و مردی که کاری نیکو انجام دهد، اگر ایمان آورده باشد زندگی خوش و پاکیزه ای بدو خواهیم داد و پاداشی بهتر از کردارشان به آنها عطا خواهیم کرد. چنانچه خواسته باشیم یک تعریف عمومی از «توسعه اجتماعی» به دست آوریم می‌توان گفت مراد از آن: «حرکت آگاهانه و سازمان یافته اجتماعی و هماهنگ با ابعاد گوناگون مادی و معنوی به منظور رسیدن به وضع انسانی بهتر است.» در این تعریف چند عنصر نهفته است:

1- هدف انسانی متمایز از اهداف غریزی و کور حیوانی. حرکت یاد شده زمانی این هدفمندی را خواهد داشت که با چشم اندازهای فطرت انسانی و نشانه‌های آن، همسویی و همگونی داشته باشد.

2- پویایی ارادی در جهت این هدف انسانی که به دلیل در هم آمیزی آگاهی، اراده و خردورزی در این حرکت، با حرکت‌های حیوانی تفاوت بارزی دارد.

3- هماهنگی، سازماندهی و تناسب تمامی جنبه‌های مادی و معنوی در چنین حرکتی. این هماهنگی و تعادل شرط اساسی توسعه است.

توسعه ای که این عنصر را نادیده گیرد، دچار تورم و رشد غیر طبیعی در یک یا چند جنبه و مردگی و کم رنگی جنبه‌های دیگر می‌گردد؛ امری که کل روند حرکت اجتماعی را دچار اختلال، افراط و تفریط و چند پارگی می‌سازد. اجتماعی بودن حرکت، بدین معنی که تمامی اجزای سازنده جامعه باید در این حرکت مشارکت و رشد خود را داشته باشند و نیز بدین معنی است که پیامدهای حاصل از این حرکت باید بر عناصر و عوامل اجتماعی انعکاس یابد. و اگر دید خود را به وسعت جهان اسلام گسترش دهیم، این ابعاد به همان ا ندازه و به میزان بزرگی توان و نیروهای طبیعی، انسانی، اقتصادی و... آن، گسترش و بزرگی می‌یابند.

اسلام و توسعه

اسلام توسعه همه‌جانبه و در تمامی عرصه‌ها را مورد تاکید قرار می‌دهد تا امت اسلامی، امتی «وسط» و امتی «شاهد» و حاضر به لحاظ تمدنی و شایسته عنوان «خیر امه اخرجت للناس» باشد؛ شایان ذکر است که این وظیفه و ماموریت تمدنی، مستلزم بذل بیشترین تلاش‌ها برای تحقق آن و بمثابه واجب کفایی با مسوولیت تمامی امت است.

و لزوم حتمی انجام آن از سوی همگان به عنوان یک حقیقت شرعی، بسیار مهم و جدی است. و توسعه در بخش تولید تقریبا مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی و هدفی است که باید با استفاده از ابزارها و وسایلی که اسلام آنها را می‌پذیرد، تحقق یابد. می‌توان با توجه به برخورد اسلام با این امر و دستورات رسمی که در این خصوص صادر کرده، این اصل یعنی ضرورت توسعه در تولید را نتیجه گرفت؛

زیباترین فرمان اسلامی در‌این‌باره، نامه مولای متقیان حضرت علی (‌علیه‌السلام) به محمدبن ابوبکر است، طبق آنچه در نهج‌البلاغه و «الامالی» شیخ طوسی آمده است: «ای بندگان خدا! بدانید که پرهیزکاران بهره دنیا و سود آخرت را بردند، چه با اهل دنیا در خوش‌ترین جاهایی که سکونت داشتند، مشارکت کرده‌اند و بهترین خوراکی‌هایی که ممکن بود خورده شود، خوردند؛ از آنچه مردم خوشگذران از دنیا برخوردار شدند آنها هم برخوردار گشتند و...» [۱] این هدف همچنانکه در قرآن مجید نیز آمده است، دارای چارچوبی دینی است: "یا ایها الذین آمنوا لاتحرموا طیبات ما احل لکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین" [۲] (ای کسانی که ایمان آورده اید، چیزهای پاکیزه ای را که خدا بر شما حلال کرده است، حرام مکنید و از حد در مگذرید که خدا تجاوز کنندگان از حد را دوست ندارد.)

ابزارهای اسلام برای توسعه تولید

ابزارهای فکری

اسلام در مورد توسعه، سفارش زیادی کرده و کرامت و ارجمندی انسان را بدان پیوند داده و کار و کوشش را عبادت و کارگر و زحمتکش را که برای روزی خود کار می‌کند، برتر از عابد دانسته است، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بر دست کارگر زحمتکش بوسه زده می‌فرماید: «به دنبال روزی حلال رفتن، بر هر زن و مرد مسلمان، واجب است.» [۳] اسلام عدم بهره‌برداری از برخی ثروتها و منابع طبیعی را نمی‌پذیرد و خداوند متعال می‌گوید: «ما جعل الله من بحیره ولا سائبه ولا وصیله ولاحام ولکن الذین کفروا یفترون علی الله الکذب واکثرهم لایعقلون» (سوره مائده – 103). خداوند درباره "بحیره" و "سائبه" و "وصیله" و "حامی" حکمی نکرده است ولی کافران، بر خدا، دروغ می‌بندند و بیشترینشان بی خردن

  • توضیح بحیره:
  • بحیره" شتری را گویند که بچه پنجم خود را می‌زایید و این پنجمین نر بود؛ به علامت، گوشش را می‌شکافتند و آزادش می‌کردند تا هر جای که خواهد برود و بچرخد. "سائبه" ماده شتری بود که برای بازگشتن مسافر یا شفای بیمار نذر می‌کردند و چون نذر برآورده می‌شد ماده شتر را آزاد می‌کردند تا به هر جای که خواهد برود و بچرخد. "وصیله" نیز ماده شتری بود که پس از زاییدن دو بچه ماده، گوشش را می‌بریدند و آزادش می‌کردند. "حامی" شتر نری بود که چند بار از او برای آبستن کردن ماده شتران سود برده بودند و این شتر را نیز از بار کشیدن و سواری دادن معاف می‌کردند. (م) به نقل از قرآن مجید با ترجمه دکتر عبدالمحمد آیتی.

و نیز خداوند متعال می‌فرماید: " وهو الذی جعل لکم الارض ذلولا فامشوا فی مناکبها وکلوا من رزقه والیه النشور". (سوره ملک – 15) اوست که زمین را رام شما گردانید پس بر روی آن سیر کنید و از رزق خدا بخورید چون از قبر بیرون آیید به سوی او می‌روید. اسلام، هزینه‌های تولیدی را بر هزینه‌های مصرفی، ترجیح داده است؛ در این مورد، احادیث و روایاتی وارد شده که از فروش زمین و خانه و صرف پول آن در خرید کالای مصرفی، نهی کرده‌اند. [۴]

ابزارهای تشریعی

که ذیلا به برخی احکام تشریعی اسلام در این مورد اشاره می‌شود:

1- در صورتی که زمین بدون استفاده بماند و آسیب ببیند، مصادره می‌گردد.

2- ممانعت اسلام از "عدم بهره‌برداری بی دلیل" از مراتع و انحصاری کردن آن (الحمی).

3- کسانی که کار احیای یک منبع طبیعی را آغاز می‌کنند نباید بهره‌برداری از آن را متوقف کنند و گرنه، حق بهره‌برداری آنها، باز ستانده می‌شود.

4- به ولی امر (حاکم) اجازه داده نمی‌شود بیش از توان بهره‌برداری "منبع طبیعی" در تیول کسی قرار دهد. [۵]

5- کسب درآمد بدون زحمت و کار از جمله اجاره کردن [خانه، زمین و...] به مبلغی و اجاره داده همان (ملک) به مبلغی بیشتر، حرام شده است. [۶]

6- بهره ربایی حرام گردیده و این خود متضمن دو دستاورد برای تولید است:

دستاورد اول: پایان بخشیدن به رقابت تلخ میان بخش بازرگانی و صنعت. زیرا رباخواران (سرمایه‌داران) معمولا مترصد نیازمندی سرمایه گذاران به پول برای بالا بردن نرخ بهره هستند و برعکس سرمایه گذاران نیز مترصد کاهش نرخ بهره برای تقاضای سرمایه (پول) بیشتری از سرمایه‌داران هستند؛ ولی هنگامی که ربا حذف شود سرمایه‌داران خود تبدیل به سرمایه گذاران (در بخش صنعت) و مشارکت در سرمایه‌گذاری بر اساس سود حاصله، می‌شوند.

دستاورد دوم: سرمایه‌های آزاد شده (از گردونه ربا) بر خلاف زمانی که نظام بهره ربایی حاکم باشد در پروژه‌های بزرگ و بلند مدت، به کار گرفته خواهد شد. زیرا صاحب سرمایه ترجیح می‌دهد بجای سرمایه‌گذاری و در واقع وام دهی بلندمدت، اموال خود را به ربا بگذارد و سود تضمین شده‌ای را برای خود تأمین کند. حال آنکه وام گیرندگان نیز ترجیح می‌دهند پروژه‌های کوتاه مدتی را داشته باشند تا بتوانند هر چه زودتر، وام دریافتی خود (و بهره آن) را، بازپس دهند.

از سوی دیگر آنها تنها به طرح‌هایی خواهند پرداخت که نسبت به سودآوری آن، مطمئن شده باشند و این خود مانعی بر سر راه توسعه و باعث ایجاد بحران‌ها و عدم ثبات در زندگی اقتصادی است. حال آنکه به دنبال تبدیل رباخوار به تاجر و سرمایه گذار او نفع خود را در اجرای طرح‌های اقتصادی می‌بیند هر چند سود کمتری نصیبش سازد، همچنانکه به نفع خود می‌بیند که سودهای بدست آمده را نیز در پروژه‌های تجاری به کار گیرد که خود باعث رونق اقتصادی می‌گردد.

7- اسلام قمار و سحر و جادو را تحریم کرده است.

8- اسلام از طریق وضع عوارض مشخصی، مانع از انباشت پول شده است. کسانی که پول، طلا یا نقره – که در آن زمان دولت اسلامی بر اساس آن فعالیت اقتصادی می‌کرد – انباشت می‌کنند باید هر ساله مالیاتی (زکات) به میزان 5/2% از اموال خود به بیت‌المال واریز کنند و این کار آنقدر تکرار می‌شود که تنها مبلغ بیست دینار (طلا) باقی بماند و بدین ترتیب تمامی اموال به سمت فعالیت‌های اقتصادی سوق داده می‌شوند؛ اسلام با این کار (یعنی با تحریم اندوختن ثروت) موفق به حل مشکل برخاسته از کاهش جریان پول در نظام سرمایه‌داری گردید. در توضیح مطلب باید گفت: پول یا نقدینگی، ابزاری برای داد و ستد و "جریان" است و در پی مشکلات ناشی از معادلات پایاپای یعنی مبادله مستقیم کالاها و تولیدات، مطرح گردید. در معاملات پایاپای، کسی پشم می‌داد و گندم می‌گرفت. این روند مشکلاتی داشت از جمله اینکه کالای مورد درخواستِ یکی باید نزد کسی باشد که متقاضی کالای اوست. دیگر مشکل تفاوت قیمت دو کالای مورد معامله و نیز مسئله ارزیابی این اشیاء یا کالاها است.

برای برطرف ساختن این مشکلات پول و "نقد" به عنوان مقیاس و معیاری برای ارزش گذاری و ابزار داد و ستد، مطرح گردید ولی بعدها، این ابزار از هدف اصلی خود خارج شد و برای اندوختن، به کار گرفته شد. با وجود پول، عمل تعویض گندم با پشم، تبدیل به دو عمل مبادله ای گردید و این فرصت را برای صاحب پشم پدید آورد که خرید گندم را به تاخیر اندازد و پول دریافتی را اندوخته کند. سرمایه‌داری نیز با مطرح کردن سود (یا بهره)، اندوختن پول را تشویق کرد و در نتیجه تعادل تقاضا و عرضه کلی کالای تولیدی و مصرفی، بر هم خورد حال آنکه در معاملات پایاپای (کالا به کالا)، این تعادل وجود داشت و تولید کننده تنها زمانی تولید می‌کرد که نیاز به مصرف یا تبدیل آن با کالای مصرفی دیگری داشت. ولی در دوره پول، تولید کننده برای فروش و اندوختن پول آن، تولید می‌کند و در نتیجه عرضه ای ایجاد می‌شود که تقاضایی همراه ندارد که - همچنانکه گفته شد ـ باعث اختلال در تعادل عرضه و تقاضا می‌شود. و این اختلال نیز متناسب با افزایش میل به اندوختن پول، بیشتر می‌گردد و بخشی از ثروت، راکد می‌ماند.

سرمایه‌داری با این پیش فرض که فروشنده کالا گرایش یا رغبتی به خود پول ندارد بلکه در پی فروش کالای خود برای دستیابی به (خرید) کالایی است که نیازش را بر آورده سازد - که در این صورت عرضه و تقاضا، متعادل می‌گردد – وارد فعالیت‌های اقتصادی شد. او با چنین پیش فرضی غافل از چنین رابطه ای میان مشکلات و انباشت پول بود. ولی پیش فرض مزبور مربوط به دوره پایاپای (و نه دوران حضور پول) است، از اینجاست که تفاوت اسلام و سرمایه‌داری روشن می‌گردد. اسلام با در نظر گرفتن مالیات بر انباشت پول با این انباشت، مبارزه می‌کند ولی سرمایه‌داری با در نظر گرفتن بهره، آن را تشویق هم می‌کند، اسلام ضمن چیرگی بر مهمترین مشکل مطرح شده، می‌داند که جامعه اسلامی برای توسعه تولید، نیازمند انباشت پول است و با گردآوری سرمایه‌های بزرگ افراد – همچون جوامع سرمایه‌داری – طرح‌های بزرگ اقتصادی تاسیس و راه‌اندازی می‌شود علاوه بر آن جامعه اسلامی می‌تواند از عرصه‌های مالکیت‌های عمومی و مالکیت‌های دولتی نیز بهره‌برداری نماید.

9- اعمال لغو و لهو و بیهوده را به دلیل ضربه زدن به شخصیت جدی انسان‌ها و کاهلی در کار، تحریم می‌کند.

10- در ممانعت از انباشت ثروت می‌کوشد: «کی لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم» (سوره الحشر -7) تا (سرمایه) میان توانگرانتان دست به دست نشود. این منع نیز هر چند مستقیما در پیوند با توزیع [ثروت] است، ارتباط غیر مستقیم نیز با تولید دارد زیرا وقتی ثروت در دست برخی انباشته شود، فقر و تنگدستی عمومیت می‌یابد و توده مردم از مصرف نیازهای خود باز می‌مانند و در نتیجه تولیدات روی هم تلنبار می‌شوند و]بازار[دچار رکود می‌گردد و تولید کاهش می‌یابد.

11- کاستن از بازی‌های تجاری [۷]

12- اعطای مالکیت اموال افراد پس از فوتشان به نزدیکان آنها، که در واقع جنبه مثبت ارث و احکام مربوط به آن است و انگیزه‌ای برای تشویق انسان به کار و تلاش و حتی عاملی اساسی در فعالیت افراد در اواخر عمر بشمار می‌رود.

13- اسلام، تامین اجتماعی را مقرر نموده است؛ موضوعی که به انسان انگیزه و احساس روانی مثبتی در ورود به عرصه‌های مختلف تولید و خلاقیت می‌بخشد که در غیر این صورت رغبتی به بسیاری فعالیت‌ها نشان نمی‌دهد.

14- اسلام تأمین اقتصادی در مورد افراد توانای کار را حرام ساخته و آنان را از تکدی‌گری نیز منع کرده است. [۸]

15- اسراف و تبذیر را حرام دانسته و این خود مصرف را کنترل و اموال را به سمت تولید، سوق می‌دهد.

16- آموزش تمامی فنون و صنایع مورد نیاز زندگی را برای مسلمانان واجب کفایی دانسته است.

17- و از آن مهمتر، تحصیل خبرگی و تخصص هر چه بیشتر در مسایل مختلف را بر مسلمانان واجب گردانده است. "واعدوا لهم ما استطعتم من قوه" که خود حکمی کلی شامل تمامی آن چیزهایی است که امت را قادر به رهبری جهان می‌سازد.

18- به دولت امکان راهبری و اشراف بر تمامی بخش‌های تولید را بخشیده است؛ دولت می‌تواند با امکانات و مالکیت‌های خود، الگویی برای عرصه‌های دیگر [اقتصاد] ارائه دهد. [۹]

19- اسلام به دولت قدرت و امکان گردآوری شمار بزرگی از نیروی کار انسانی مازاد بر نیاز بخش خصوصی را بخشیده و امکان شرکت همه نیروها در حرکت تولید را فراهم آورده است.

20- و سرانجام اینکه]از نظر اسلام[دولت حق دارد بر تولید نظارت داشته و به منظور پیشگیری از هرج و مرج در این عرصه، برنامه‌ریزی متمرکز آن را در اختیار داشته باشد.

سیاست‌های توسعه ای

اسلام پس از آنکه به عنوان آیین دینی، چنین امکاناتی را برای توسعه فراهم آورده است، دست دولت را در بررسی شرایط و تدوین سیاست‌های اقتصادی با هدف تحقق آن توسعه باز گذارده است؛ این سیاست‌ها، بخشی از مکتب اقتصادی اسلام نیست زیرا با تغییر در شرایط، دچار دگرگونی می‌شوند. مکتب اقتصادی اسلام تنها هدف‌های اصلی و خطوط عمده و کلی آن را ترسیم می‌کند و جزییات را به دولت وا می‌گذارد.

اهداف توسعه

مکتب‌های اقتصادی جهانی، در اصل لزوم توسعه اتفاق نظر دارند ولی در جزئیات این توسعه و هدف‌های آن، دچار اختلاف دیدگاه و نظرند. لذا پیش از هر چیز، باید مفاهیم و برداشت مکتب [اقتصادی] اسلام از توسعه را، مشخص سازیم تا تفاوت‌ها را درک کنیم. همچنانکه مکتب توسعه ای اسلام را نیز نباید از چارچوب کلی و تمدنی آن، جدا سازیم.

به عنوان مثال، می‌بینیم سرمایه‌داری به لحاظ تاریخی، نمای مکتبیِ تمدن نوین مادی را تشکیل می‌دهد و ثروت را به عنوان هدف در نظر نمی‌گیرد زیرا ماده همه چیز آن است و "توسعه" صرف نظر از نحوه توزیع و سهم افراد از رفاه، باید تحقق یابد بر همین اساس است که سرمایه‌داری به عنوان مثال بهره‌گیری از ابزارها و ماشین آلات جدید را به هر قیمتی تشویق می‌کند حتی اگر به بهای بیکاری هزاران کارگر باشد. به همین ترتیب می‌بینیم که مشکل اقتصادی در دیدگاه مارکسیسم، هم منحصر به "پائین بودن تولید و عدم سخاوتمندی طبیعت" است و این مسئله نیز جز با رشد تولید، درمان پذیر نیست.

مواضع اسلام

موضع اسلام با توجه به موارد زیر، روشن می‌گردد:

تلقی و برداشت اسلام از ثروت

در این خصوص ما با دو دسته متون اسلامی، روبرو هستیم یکی، آنهایی که ثروت را مورد ستایش قرار می‌دهند از جمله این سخن پیامبر (ص) که فرمود: "بهترین یاور در تقوای الهی، ثروتمندی است." و دیگری احادیث و روایاتی که دنیا را نکوهش می‌کنند و به زهد و پارسایی فرا می‌خوانند، از جمله این کلام مولای متقیان (ع) که فرموده: "برترین صفتی که به دین یاری می‌رساند زهد در دنیاست." ولی از ترکیب این دو، نتیجه می‌گیریم که اسلام، ثروت را هدف مهمی تلقی می‌کند که البته تنها وسیله ای برای تحقق نقش خلافت انسان در روی زمین و اعتلای اوست. در عین حال رشد و افزایش ثروت تنها برای خود ثروت را رد می‌کند؛ اسلام می‌خواهد فرد مسلمان ثروت خود را افزایش دهد به گونه‌ای که او مالک ثروت و نه ثروت مالک او باشد.

پیوند دادن رشد تولید با توزیع:

توسعه و رشد – همچنانکه گفته شد – هدفی مرحله ای است که آن‌چنان‌که از محتوای نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر بر می‌آید اگر سهمی در رفاه و آسایش]انسان‌ها[نداشته باشد، نقش خود را ایفا نکرده است ولی اگر مردم به سوی آن بسیج شوند و در خدمت ثروت در آیند ولی ثروت در خدمت مردم نباشد در این صورت سخنان پیامبر اکرم (ص) مصداق می‌یابد که فرمود: "دینارهای زرد (طلا) و درهم‌های سفید (نقره) بلای جان شما خواهند شد همچنانکه بلای جان پیشینیان شما شدند." و لذاست که اگر بجای سرمایه‌داری، اسلام حاکم بود هرگز اجازه نمی‌داد تا پیش از رفع مشکلات مطرح شده و عوارض هر اقدام، ماشین، جایگزین نیروی کار انسانی گردد.

برداشت اسلام از مشکل اقتصاد

در دیدگاه اسلام، مشکل اقتصاد از بخل طبیعت سرچشمه ننمی‌گیرد – این دیدگاه سرمایه‌داری است که بخل طبیعت و محدودیت‌های آن را، مسلم فرض کرده و سعی دارد آن را با توسعه، حل کند و بدین ترتیب نظام اقتصادی خود را در این چارچوب و نه در راستای چیرگی بر آن، قرار می‌دهد. – در اسلام عقیده بر آن است که طبیعت تماما در اختیار انسان و به سود اوست مشروط بر آنکه کفران نعمت نکند و ضمن بهره‌برداری از آن در توزیعش بی‌عدالتی و ستم روا ندارد. "و آتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها، ان الانسان لظلوم کفار" (سوره ابراهیم – 34). و هر چه از او خواسته اید به شما ارزانی داشته است و اگر خواهید که نعمت‌هایش را شمار کنید، نتوانید، که آدمی ستمکار و کافر نعمت است.

رابطه تولید و توزیع

مارکسیسم بر وجود چنین رابطه ای، انگشت می‌گذارد و بر آن ست که شیوه تولید، شکل خاصی از توزیع را به دنبال دارد و چنانچه وسایل تولید پیشرفت کنند با شکل توزیع قبلی در تناقض قرار می‌گیرند و آن را متناسب با خود، تغییر می‌دهند، به نظر مارکسیسم این پیوند یا تبعیت، قانونی طبیعی و ثابت است؛ کافی است انسان تولید کند، نوع تولید خود، نحوه توزیع آن را در پی خواهد آورد. ولی اسلام، چنین پیوندی را به رسمیت نمی‌شناسد و رابطه تولید و توزیع را بر پایه توزیعی می‌داند که مکتب]اقتصادی[اسلام بدان می‌پردازد و طی آن تولید، در چارچوب توزیع و به سود آن، شکل نمی‌گیرد. این ایده، مبتنی بر نکاتی از این قرار است: یکم: اینکه قوانین توزیعی اسلام برای هر زمان و مکانی، مناسب است. دوم: عملیات تولیدی که افراد انجام می‌دهند، خود مرحله ای از تحقق همان قوانین توزیعی است. به عنوان مثال احیای زمین، منجر به تحقق قوانین توزیع می‌شود. ولی ممکن است برای تعادل کلی (طبیعت یا جامعه)، خطرناک باشد.

در گذشته هر کس می‌توانست تنها مساحت محدودی از زمین را احیا کند ولی همین فرد اکنون و به یمن وسایل پیشرفته و ابزارهای نوین، می‌تواند مساحتهای بزرگی از زمین را زیر کشت آورد در اینجاست که عملی ساختن این توانایی باید، کنترل شده باشد. رابطه (مکتب اقتصادی) وهدایت اقتصاد از همین نکته سرچشمه نمی‌گیرد و در قدرت "ولی امر" در دخالت برای ممانعت از اعمال ناعادلانه قوانین توزیعی مزبور، مطرح می‌شود.

رشد تولید نیز چه بسا مستلزم دخالت در تولید و هدایت قوانین آن - البته بدون آسیب رساندن به اصل آن - باشد. بنابر‌این، اصل "دخالت دولت" اصلی است که به قوانین توزیعی چنان انعطافی می‌بخشد که با همه شرایط و احوال، هماهنگی پیدا می‌کند.

رابطه تولید و گردش [کالاها]

تولید]و به عبارت دقیق تر کالای تولیدی[به مفهوم تکامل طبیعت به گونه‌ای برتر برای تامین نیازهای انسان است. گردش [کالاهای تولیدی] نیز انتقال آنها از جایی به جای دیگر است که تعبیر حقوقی آن، مجموعه عملیات بازرگانی به شیوه پایاپای و قراردادهایی چون خرید و فروش است. جابجایی کالاها – به معنای مادی - چه به شکل عمودی مانند استخراج معادن و چه به شکل افقی همچون انتقال کالاها به محل مصرف - روندی تولیدی است زیرا مستلزم مرحله تکاملی و به وجود آورنده منفعتی است. حال آنکه به معنای حقوقی، مستلزم مشخص ساختن ارتباط آن با تولید در برداشت مکتبی است؛ شناخت تعریف اسلام از جابجایی کالاها نه تنها به ایجاد تصور همه‌جانبه مکتبی از آن یاری می‌رساند، بلکه در تدوین سیاست‌های کلی جابجایی کالاها و پر کردن قلمرو اختیاراتی که اسلام به دولت سپرده موثر است.

تعریف اسلام از جابجایی کالاها

به نظر می‌رسد اسلام، جابجایی را بخشی از تولید می‌شناسد. این برداشت، با جریان تاریخی جابجایی کالاها نیز همخوانی دارد. زیرا قویا بر این گمانیم که در گذشته افراد به تولیدات خود بسنده می‌کردند و دلیلی برای دستیابی به تولید دیگران نداشتند. جابجایی کالاها به دنبال تقسیم کار مطرح شد؛ در این روند، فرد از یک کالا، بیش از نیاز خود تولید می‌کرد، دیگری نیز چنین بود و در اینجا بود که "مبادله" مطرح می‌شد؛ تولید کننده گندم، گندم خود را نزد تولید کننده پشم می‌برد تا همانجا مستقیما به مبادله کالاهای خود بپردازند؛ پس از آن، این جابجایی، تکامل پیدا کرد و نیازمند واسطه ای میان تولید کننده و مصرف کننده گردید و تجارت شکل گرفت. بنابر این در هر دوره، پیش از جابجایی کالا، تولیدی وجود داشت. در دوره نخست، تولید کننده پشم، آن را تولید می‌کرد و سپس می‌فروخت ولی در دوره دوم، (یعنی به دنبال مطرح شدن نقش واسطه و در واقع تحقق تجارت) واسطه کالای تولیدی را به بازار می‌برد و از آن محافظت می‌کرد تا به فروش رساند. سودهای حاصله، بر اثر کار تولیدی و نه انتقال مالکیت، بود ولی انگیزه‌های فردی و خودخواهانه، این روند را تحت تاثیر قرار داد بطوری که جابجایی کالا، خود – بدون اینکه تولیدی پیش از آن صورت گرفته باشد – هدف گردید و در نتیجه قراردادها و مالکیت‌ها در خصوص یک کالا، تنها برای اینکه شمار بیشتری از سرمایه‌داران [واسطه‌ها] به سود دست یابند، متعدد گردید.

طبیعی است که اسلام این انحراف را نپذیرد و جابجایی کالاها را در پرتو دیدگاه‌های ویژه خود سامان بخشد؛ برای این کار نیز میان تولید و جابجایی، رابطه ای شرعی در نظر نمی‌گیرد. و این چیزی است که در متون اسلامی از جمله در فرمان حضرت علی (‌علیه‌السلام) به مالک اشتر، می‌بینیم. حضرت علی (‌علیه‌السلام) می‌فرماید: "دیگر آنکه سوداگران و پیشه وران، ستونهای اقتصاد به شمار می‌آیند. همیشه درخواست‌هایشان را بپذیر و به متصدی امر سفارش کن که از هر گونه کمکی به آنان دریغ نورزد و از رفتار و کردارشان خرده نگیرد.... همه آنان مایه سود و اساس رونق زندگی هستند و نیازمندی‌های مردم را از شهرهای دور و نزدیک فراهم می‌کنند..." بنابر این تجارت و سوداگری نوعی تولید است، این برداشت نیز خود بیانگر سمت‌گیری عملی [اقتصادی] برای فعالیت‌های دولت است. سمت‌گیری شرعی و قانونی دیگری نیز وجود دارد که منعکس کننده این مفهوم است و در احکامی چون موارد زیر، جلوه‌گر شده است:

1- برخی فقها بر آنند: کسی که گندم خریداری کرده ولی آن را، تحویل نگرفته حق ندارد [آن را بفروشد و] سودی از آن به دست آورد. با اینکه قانونا انتقال موضوع خرید و فروش از طریق قرارداد، انجام شده فرض می‌شود ولی تا هنگامی که تحویل صورت نگرفته باشد اجازه سود بردن داده نمی‌شود تا درآمدهای تجاری حتما در پیوند با انجام کاری باشد.

2- در نظر بسیاری از فقها چنانچه تاجری، کالایی را به بهایی که فی المجلس پرداخت می‌کند، پیش خرید کند تا زمان تحویل کالا، حق ندارد کالای خریداری شده را به بهای بالاتری، به فروش رساند؛ در این مورد احادیثی نیز مورد استفاده قرار گرفته است. 3- نهی از تلقی رکبان (به استقبال بازرگانان به خارج از شهر رفتن و جنس آنها را با هدف کسب سود بیشتر ارزان خریدن) زیرا بی‌نیازی از واسطه را تداعی می‌کند.

تولید برای چه کسی

سرمایه‌داری در توجیه تولید، بر عامل قیمتی انگشت می‌گذارد که آن را قانون عرضه و تقاضا در بازار آزاد تعیین می‌کند زیرا سود، محرک و مشوق کار، و خود تابعی از نوسانات قیمت‌هاست؛ با افزایش قیمت – که خود گویای افزایش تقاضاست – تولید هم افزایش پیدا می‌کند. نتیجه اینکه مصرف، سمت و سو دهنده تولید است بنابر‌این شعار سرمایه‌داری این است: تولید برای مصرف کنندگان.

نقد نظریه سرمایه‌داری

این تصویر هر چند تا حدی درست است اما در دل خود تناقضی میان تولید و تقاضا در نظام سرمایه‌داری نهفته دارد زیرا در این نظام، "تقاضا" بیشتر بیانگر جنبه‌های نظری (احتیاج) است تا جنبه‌های انسانی و واقعی آن. زیرا بیشتر ویژه تقاضایی است که به دلیل در برداشتن پشتوانه نقدینگی، بهای کالا را بالا می‌برد حال آنکه تقاضایی که از پشتوانه نقدینگی برخوردار نیست، نادیده انگاشته می‌شود وقیمت‌ها را نیز بالا نمی‌برد، گرچه خیلی هم جدی باشد و بنابر‌این قدرت خرید در سرمایه‌داری، بیشتر در طبقات مرفه فراهم است و همانها هستند که قیمت‌ها را کنترل می‌کنند و کارگاههای تولیدی نیز برای آنان فعالیت می‌کنند. و از آنجا که این قشر، توان جذب همه کالاهای ضروری و تجملاتی و وسایل سرگرمی و تفریحی را دارند و طبقات نیازمند فاقد چنین توانی هستند، همه پروژه‌های (تولیدی) سرمایه‌داری در جهت برآوردن خواست‌های مرفهان، سوق داده می‌شوند و تقاضاهای دیگران با بی توجهی روبرو می‌شود مگر در آن حدی که برای شرکتهای بزرگ نیروی کار فراهم آورد. نتیجه آنکه بازار پر از کالاهای تجملاتی و تهی از کالاهای ضروری می‌گردد.

موضع اسلام

موضع اسلام نسبت به تولید، در موارد زیر خلاصه می‌شود:

1- تولید]اقتصادی[جامعه باید فراهم آورنده نیازهای ضروری باشد و تا نیازهای ضروری تولید نشده باشد امکانات تولیدی نباید به عرصه دیگری منتقل شود. [۱۰] 2- همچنانکه در تولید نیز نباید اسراف شود و از نیاز جامعه فراتر رود. [۱۱]

3- بنا به دلایل زیر دولت حق دخالت در تولید را دارد: [۱۲]

الف – به منظور تحقق دو مورد قبلی.

ب – برای پر کردن قلمرو اختیارات قانونی حکومت (یعنی عرصه مباحات). دولت می‌تواند در کم و کیف فعالیت‌ها دخالت داشته باشد. ج – همچنان که ـ طبق نظری – کار مستقیم فرد در تملک ثروتهای خام طبیعی، شرط شده است. بنابراین یک فرد به تنهایی قادر به انجام طرح‌های بزرگ [بهره‌برداری از ثروتهای طبیعی] نیست و دخالت و سازماندهی دولتی برای تولید ثروتهای خام طبیعی، لازم می‌آید؛ وقتی دولت بر صنایع استخراجی کنترل داشت در واقع بر رشته‌های مختلف تولیدی کنترل دارد این اصل (هر چند غیر مستقیم) زمینه‌ساز دخالت ولی امر در امر تولید است زیرا معمولا تولید در همه رشته‌ها، منوط به مواد اولیه است. [۱۳]

نقش زن در روند توسعه اجتماعی

گاه به زن به عنوان انسانی فعال در عرصه توسعه و گاه نیز به او به عنوان مادر، دختر، خواهر و همسر و در واقع موجودی با خصوصیات ویژه ای می‌نگریم که او را در داشتن نیروهای عاطفی و توان وجودی موثر و در نتیجه وظایف اجتماعی منحصر به فرد، از مرد متمایز می‌سازد. وقتی او را به عنوان انسانی فعال در عرصه توسعه بنگریم و به این حقیقت اذعان کنیم که:

1- "انسان محور هر گونه توسعه است".

2- "توسعه مستمر، توسعه ای است که هماهنگی متعادلی میان مجموعه عناصر توسعه و ساختارهای فرهنگ معنوی فراهم آورنده اسباب آن ایجاد کند".

3- "فطرت انسانی مهمترین و عمیق‌ترین ساختار در وجود انسان است و بدون آن، انسان هویت خود را از دست می‌دهد و تبدیل به سیستمی می‌شود که نمی‌توان از حقوق، رشد اجتماعی، حرکت عادلانه، اخلاقیات و حتی حضور تمدنی او سخن به میان آورد.

4- "دین با ریشه داشتن در سرچشمه فطرت، کاملترین دستوری است که آفریدگار انسان برای تحقق تکامل هماهنگ و متناسب مادی و معنوی وی در نظر گرفته و این تنها دین است که می‌تواند این روند ثبات هویتی و شخصیتی و نیز آرامش و اطمینان قلبی و امید سرشار به آینده را به او ببخشد و دشواری‌ها و تضادهای بزرگ اجتماعی از جمله تضاد دائمی میان (خودخواهی و خودپرستی) و (کار مفید برای جامعه و فراموش نمودن خویشتن در این راه) و نیز تناقض موجود میان گرایش‌های الحادی و گرایش‌های مؤمنانه مفرط به امور نسبی و آنچه که شرک نامیده می‌شود را حل کند.

وقتی به همه این داده‌ها – و حقایق بزرگ توجه کنیم، درک خواهیم کرد که زن به مثابه انسان، محور توسعه و از ارکان اساسی آن است و هر روند توسعه ای تنها هنگامی می‌تواند با خود و ادعای خود صادق باشد که حس انسانی و فطری در وجود زن را تکامل بخشد و موقعیت انسانی و طبیعی او را به وی عطا کند و هر گونه عنصر ایجاد کننده تبعیض انسانی میان زن و مرد را بر طرف سازد و در این عرصه نقش انسانی برابری به وی عطا کند و از این نیروی سازنده انسانی به بهترین روش به سود کل جامعه بهره‌برداری نماید. این نیز ناگفته نماند که وقتی ثبات شخصیتی زن و اطمینان قلبی او و امید به آینده اش در وجود وی ریشه دار شود، انرژی و توان بزرگی به کل حرکت اجتماعی می‌بخشد و عناصر تشکیل دهنده روند تکاملی آن را، فراهم می‌آورد.

زن و نقش متناسب با ویژگی‌های وی

حال اگر مجددا به ویژگی‌های زن و آنچه او را از مرد متمایز می‌سازد بازگردیم خواهیم دید که این ویژگی‌ها، نه تنها چیزی از ارزش‌های انسانی وی نمی‌کاهد بلکه بر این ارزش‌ها نیز می‌افزاید و تاثیر نهادی خود را بر جای می‌گذارد بدین معنا که رحمت الهی در نقش زن و مرد در روند توسعه اجتماعی و حتی توسعه و تکامل فردی نیز تقسیم کار طبیعی را در نظر گرفته است. زن به عنوان همسر و مادر بدون تردید دارای نقش‌های متفاوتی نسبت به مرد به عنوان همسر و پدر است ولی این دو نقش در عین حال، کاملا مکمل یکدیگرند چنانکه زندگی به همان اندازه که امکان جایگزینی آنها با یکدیگر را ندارد به هر دوی آنها نیاز دارد. اینک می‌توان نتیجه گرفت که زن به این اعتبار، دارای تاثیر فراوانی بر روند توسعه نیز هست و به رغم تعدد علل و عوامل توسعه (علل فاعلی، علل غایی، علل صوری و علل مادی)، بیشترین تاثیر را در این میان بر جای خواهد گذارد. زیرا زن می‌تواند در عرصه‌های مختلف به خوبی ایفای وظیفه نماید. به عنوان مثال به موارد زیر اشاره می‌کنیم:

فراهم آوردن محیط سالم خانوادگی

اگر زن در این امر موفق باشد می‌تواند شالوده جامعه انسانی سالم، دارای اعتماد به نفس، امیدوار به آینده و مصمم را بنا نهد. در غیر این صورت، جامعه به لحاظ عاطفی ناپایدار و به لحاظ معنوی متزلزل خواهد بود و زمینه گسترش تبهکاری و رخوت و کاهلی در آن فراهم می‌شود و به تدریج ویژگی‌های خلاق خود را از کف می‌نهد. یک همسر خوب و یک مادر خوب، قوام زندگی خانوادگی خوب را تشکیل می‌دهد و این به نوبه خود قوام و دوام جامعه خوب را (آنچنان که متون اسلامی نیز بر آن تاکید دارند) تضمین می‌کند.

فراهم آوردن فضای مناسب برای تربیت نسل فعال و کارآمد

پیش از این گفتیم که انسان خوب، محور توسعه است چنین انسانی نیازمند روند تربیتی – پرورشی مداومی است که نیروهای سازنده او را به منصه ظهور برساند و توان درونی اش را عیان کند، این مهم نیز خود بخود صورت ننمی‌گیرد بلکه نیازمند روند تربیتی و فضای پرورشی مناسبی است. تردیدی نیست که زن، مهمترین تاثیر را در پرورش عناصر انسانی دارد و آنچنانکه می‌گویند در فراسوی هر مرد بزرگی، زن بزرگی قرار دارد و چه بسیارند بزرگ زنانی که در تاریخ بر فراز و نشیب ما حضور داشته‌اند.

فراهم آوردن فضای شور انگیز عاطفی

با استفاده از استعدادهای طبیعی زن در برآوردن این نیاز ضروری انسان از یک سو و ایجاد حالت‌های عاطفی مورد نیاز برای گذر از دشواری‌ها و موانع و ایجاد توسعه اجتماعی پایدار از سوی دیگر. جامعه ای که فاقد چنین محیط یا فضای عاطفی و گرم باشد، جامعه خاموش و محیط مرده ای است که به رغم پیشرفت احتمالی در برخی عرصه‌های مادی، فاقد جلای انسانی مطلوب و در نتیجه ناتوان از ایجاد توسعه متعادل خواهد بود. به همین دلیل، آشکارا روشن می‌شود که زن در فراهم آوردن محیط پاک خانوادگی، نقش به سزایی دارد و خانواده و سازمان آن به همان مفهوم سنتی که نزد همه جوامع و ادیان، شناخته شده است، سنگ بنای روند توسعه به شمار می‌رود.

همچنین روشن می‌گردد که هر ضربه ای به نقش زن در ساختار خانوادگی پیش گفته و هر گونه کم توجهی و کاستن از اهمیت حلقه مقدس خانوادگی یا کوشش در جهت طرح مفاهیم جدید و ادعای مصداقهای به اصطلاح امروزی برای آن و تضعیف پیوندهای خانوادگی یا ایجاد جایگزین‌های ا دعایی و... همه و همه این تلاش‌ها و کوشش‌ها پیامدهای منفی فاجعه آمیزی بر آینده تمامی بشریت بر جای می‌گذارد و پویایی توسعه‌آمیز و مطلوب را از آن سلب می‌کند و حتی می‌توان گفت توطئه ا ی آشکار علیه تمامی بشریت – هر چند با پوشش خدمت بین‌المللی به توسعه - به شمار می‌رود. در اینجا باید توجه کنیم که اسلام، به میزان بسیار بالایی زن را در روند توسعه مشارکت داده است.

اشاره‌ای به نشست‌ها و کنفرانس‌های سازمان ملل متحد در‌این‌باره و مواضع ما نسبت به آنها

تردیدی نیست که روند توسعه، به ویژه در سال‌های اخیر به میزان زیادی تحت تاثیر فعالیت‌های سازمان ملل متحد قرار داشته و کنفرانس‌های بین‌المللی چندی در سطوح مختلف برگزارشده است. از جمله: کنفرانس بخارست در 1974م، کنفرانس مکزیکوسیتی در 1984م، کنفرانس قاهره در 1994م، کنفرانس کوپنهاک در 1995 و دیگر کنفرانس‌های بین‌المللی که به منظور بررسی حقوق زن، برگزار گردیده است مانند کنفرانس نایروبی و پکن؛ در تمامی این نشست‌ها و گروه‌های بین‌المللی تاکید بر نقش خانواده در روند توسعه کاملا مشهود بوده است.

ولی با نگاهی به اسناد پیشنهادی و یا قطعنامه‌های پایانی آنها، ملاحظه می‌شود که این اسناد طوری تنظیم و تدوین شده‌اند که آنها را از روند متعادل دور می‌سازد و نقش دین در زندگی را به فراموشی می‌سپارد و تاثیر عناصر معنوی در این عرصه را نادیده می‌انگارد و حتی فرصتی برای سوء‌استفاده از زن به عنوان کالا یا بازیچه برای سوق دادن جامعه به لاابالیگری و از هم گسستن روابط خانوادگی و هموار کردن زمینه سقط جنین، فراهم می‌آورد.

سند پیشنهادی قاهره به کنفرانس جمعیت و توسعه، بمب بزرگی بود که اوضاع را منفجر کرد بطوری که دلسوزان، آشکارا توطئه استعماری علیه ارزش‌ها و مقدسات بشریت را در آن منعکس دیدند زیرا سعی در از هم یاشاندن خانواده و طرح مفاهیم متنوعی از آن و هموار ساختن راه برقراری روابط و پیوندهای خارج از چارچوب ازدواج و خانواده داشتند، من خود در راس هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در این کنفرانس حضور داشتم تا مگر تاثیر مثبتی بر نتایج آن بر جای گذارم که چنین نیز شد و به رغم عدم هماهنگی‌های قبلی میان مواضع کشورهای اسلامی - که شمار اندکی از آنها، حضور در کنفرانس را تحریم کرده بودند - و نیز فشارهای غربی علیه اسلام، موفق شدیم مجموعه اسلامی نیرومندی را تشکیل دهیم که با مجموعه دینی مسیحی همکاری خوبی داشته و به تغییر در دهها اصطلاح و موضع این سند از جمله: حذف اصطلاح "حق جنسی" و "روابط خارج از چارچوب ازدواج" و حذف جنبه الزامی سند و نیز تعدیل سند مربوط به سقط جنین و جز آن، توفیق یافتیم.

و خود من نیز طی سخنرانی در نشست بین‌المللی آن، بر حقایق زیر انگشت گذاردم: یکم: اگر درصدد سازماندهی و کنترل حرکت‌های جمعیتی در چارچوب توسعه مطلوب هستیم باید پیش از هر چیز به همه ابعاد مادی و معنوی انسان بنگریم تا برنامه‌ریزی‌های ما همسو و هماهنگ با فطرت انسانی و موقعیت وی در جهان هستی باشد. در این راستا، برآنیم که این مشکل اجتماعی نه در عدم پاسخگویی امکانات و منابع طبیعی به نرخ رشد جمعیت بلکه برخاسته از عدم بهره‌برداری بهینه و مثبت از این امکانات و انواع ستمهایی است که در توزیع آنها، صورت نمی‌گیرد؛ قرآن کریم پس از یادآوری نعمت‌های فراوان الهی، می‌گوید: "وآتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها ان الانسان لظلوم کفار" (سوره ابراهیم – 34).

و هر چه از او خواسته اید به شما ارزانی داشته و اگر خواهید که نعمت‌هایش را شماره کنید، نتوانید، که آدمی ستمکار و کافر نعمت است.

دوم: واقعیت انسانی در طی تاریخ و آنچه که شریعت‌های آسمانی در دیدگاه‌های اجتماعی خود مقررمی دارند، تاکید دارند که کیان خانواده، سنگ بنای جامعه را تشکیل می‌دهد و هر حرکتی که استحکام آن را خدشه دار سازد یا جایگزینی برای آن در نظر گیرد، ضربه ای به حرکت اصیل انسانیت وارد آورده است. البته این، مطلقا به معنای نفی تنظیم خانواده به شیوه‌های مشروع – که خود بخشی از اقدامات توجیهی و تقویتی آن است - نمی‌باشد.

سوم: زن به مثابه نیمی از پیکره جامعه انسانی، نقش اساسی در شکل‌دهی به بنای اجتماعی و سیاسی ایفا می‌کند و حتما باید این نقش را با اطمینان کامل و بدون هر گونه خدشه به کرامت یا تحقیر استعدادهای انسانی اش، ایفا نماید.

چهارم: هر برنامه واقع بینانه ای برای برقراری توسعه پایدار، نباید از نقش ارزش‌های اخلاقی و اعتقادات دینی در تحکیم و تقویت پایه‌های توسعه و برآوردن متعادل نیازهای انسان به عنوان محور این آبادانی و توسعه، غفلت ورزد؛ این ارزش‌ها حتما باید مورد تاکید قرار گیرند و در جهت تقویت آنها و نفی هر آنچه در برابر آنها قرار نمی‌گیرد، عمل شود.

پنجم: اصل تساوی در امکان بهره‌برداری از ثروتهای طبیعی که خود هدیه ای از سوی خداوند متعال است، همگی ما را بدان فرا می‌خواند تا در راستای تحقق نزدیکی هر چه بیشتر سطح زندگی‌های مختلف در سرتاسر جهان تلاش کنیم؛ هدف بزرگی که تحقق آن، بار سنگینی بر دوش کشورهای ثروتمند می‌گذارد و اگر در پی تحقق نوعی ادغام انسانی مطلوب هستند، نمی‌توانند از زیر آن شانه خالی کنند.

ششم: حقوق بشر آنچنانکه در اعلامیه جهانی و دیگر اعلامیه‌ها از جمله اعلامیه اسلامی حقوق بشر مطرح شده است باید بطور دقیقی مراعات گردد. گو اینکه طبیعی است تاکید شود که هیچ کشور یا مجموعه کشورهایی حق ندارند برداشت خود از آن را بر کشورهای دیگر تحمیل کنند یا عناصر فرهنگی و دینی دیگران را به بهانه برداشتی که خود دارند، مورد خدشه قرار دهند.

در این میان باید به تعریف مشترک و قابل قبولی دست یافت که بتوان از طریق آن حقیقت را بی هیچ تحمیلی، تشخیص داد و اسناد مورد نظر]و اعلامیه‌ها و...[آنچنان دقیق و آگاهانه و با دوراندیشی تدوین شوند که امکان سوء‌استفاده از آنها به سادگی، میسر نباشد. چهارمین کنفرانس جمعیت و توسعه در پکن به رغم هدف‌های اعلان شده خود مبنی بر توجه به زن و سهیم ساختن وی در روند توسعه و با طرح شعار:"برابری، توسعه و صلح"، رسالت ویران‌گرانه کنفرانس قاهره را تکمیل کرد و از آن بالاتر، همه اصلاحاتی را که مطرح ساخته بودیم، نقش بر آب کرد و مجددا بر چیزی انگشت گذارد که "حقوق جنسی" نام دارد. در حقیقت چیزی جز تلاش برای از هم گسیختن پیوندهای خانوادگی و حذف عنصر اصلی روند توسعه، نبود.

جنبه‌های مثبت

البته تاکید بر ضرورت توجه به زنان و لزوم سلامت بارداری فی نفسه مسئله کاملا درستی است و باید به آن توجه جدی مبذول داشت زیرا سالانه: - 585 هزار زن بر اثر عوارض حاملگی، می‌میرند.

- 300 هزار زن به علت عدم استفاده درست از قرص‌های ضد بارداری تلف می‌شوند.

- 120 تا 150 میلیون زن به این نوع قرص‌ها دسترسی ندارند. - 75 میلیون زن، بطور ناخواسته باردار می‌شوند.

- و از 175 میلیون زن باردار، 45 میلیون سقط جنین می‌کنند.

- 70 هزار زن از سقط جنین غیر قانونی و شمار نامعلومی نیز ا ز عوارض آن رنج می‌برند.

- یک میلیون زن بر اثر التهاب مجاری تناسلی، فوت می‌شوند.

- 333 میلیون مورد بیمار مبتلا به بیماریهای واگیردار جنسی وجود دارد و در بسیاری از کشورها چیزی حدود 60% از زنان حامل بیماریهای جنسی واگیردار هستند که آمادگی ابتلا به بیماری‌های مختلف، دارند.

- در سال 1996 م سه میلیون نفر مبتلا به ویروس ایدز شدند و شمار بیماران ایدزی به 40 میلیون نفر رسید.

- تعداد 60 میلیون دختر در آمارگیری‌ها به دلیل ترجیح پسر بر دختر، نادیده انگاشته شدند.

- همچنانکه همه ساله دو میلیون دختر وارد بازار خودفروشی می‌شوند.

- 600 میلیون زن از بیسوادی رنج می‌برند حال آنکه آمار بیسوادان مرد 320 میلیون نفر است.

آمارهای دیگری نیز وجود دارد [۱۴] که توجه ویژه ای به ا ین موضوع را می‌طلبد. واقعیت آن است که تامین این جنبه به معنای رعایت حق زندگی است که اسلام توصیه و تاکید فراوانی در مورد آن دارد. از این روست که بند چهارم از سند قاهره را کاملا درست و سازنده می‌دانیم آنجا که می‌گوید:

"تحکیم برابری و عدالت جنسی و اقتدار زنان و حذف انواع خشونت در حق آنان و برخورداری ایشان از حق تنظیم بارداری خود، از بنیادهای اساسی برای کنترل جمعیت و توسعه است."

از اینجاست که جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده که جنبه‌های مثبت این سند را به مورد اجرا گذارد ضمن آنکه پیش از آن نیز برنامه‌هایی برای میدان دادن به زنان برای کسب حقوق طبیعی خود و مشارکت فعال در روند سازندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره، در نظر گرفته بود. نمونه‌هایی از برنامه‌های اجرایی جمهوری اسلامی ایران در عرصه بهبود شرایط خانواده و بهداشت زنان و کودکان از این قرار است: 1 - توجه به امر زایمان و اجرای برنامه‌های متنوع بهداشتی درباره آن که منجر به کاهش نرخ مرگ و میر سالانه از 90 در هزار در سال 1978 م به 28 در هزار گردیده است. 2 - اجرای برنامه‌های اجتماعی داوطلبانه کنترل موالید برای کاهش نرخ رشد جمعیت از 3/3 درصد به4/1 درصد طی یک فاصله بیست ساله.

3 – وارد کردن برنامه تنظیم خانواده در نظام مراقبت‌های بهداشتی کشور.

تشویق مردم به سوادآموزی و تحصیل و رسیدن به رقم 70% باسوادی در میان زنان بالای پانزده سال. اجرای این برنامه‌ها، باعث اختصاص جایزه کنترل جمعیت سازمان ملل متحد در سال 1998 م به جمهوری اسلامی‌گردید. [۱۵] علاوه برا ین برنامه‌هایی برای حضور هر چه جدی تر زنان در عرصه‌های مختلف رسانه‌ای، سیاسی، اجتماعی، پارلمانی و مدنی و جز آن در نظر گرفته شده است.

نقش سازمان‌های غیر دولتی (NGOS) در این خصوص

بشریت گامهای گسترده و بزرگی در راه ایجاد نهادهای جامع بین‌المللی در جهت حل مشکلات و تحقق تفاهم میان اعضای خود برداشته و سعی در نیل به اجرای برنامه‌هایی جهانی دارای پیامدهای سازنده و سراسری دارد. سازمان ملل متحد بمثابه گسترده‌ترین سازمان بین‌المللی با آن همه سازمان‌های فرعی در عرصه‌های متفاوت فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی، تجاری و غیره، در همین راستا شکل گرفته و تاسیس شده است.

جنبش عدم تعهد در گستره ای محدودتر و نیز سازمان کنفرانس اسلامی در چارچوب جهان اسلام نیز به همین ترتیب، شکل گرفته است. سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی بزرگ دیگری نیز هستند که تاثیر بسزایی در این روند بر جای گذارده‌اند ولی به هر حال بیشتر سازمان‌های بین‌المللی همچنان گرفتار مشکلات بزرگی هستند که مانع از تحقق اهداف انسانی آنها می‌گردد ما به برخی از این مشکلات اشاره می‌کنیم:

1- تصمیمات این سازمان‌ها، در بهترین حالت در خدمت منافع و گرایش‌های دولت‌هاست و هیچ ضمانتی برای تحقق هدف‌های توده‌های مردم، وجود ندارد. در واقع آنها اگر نگوئیم منافع تنها قدرت مسلط بر جهان، حد‌اقل منافع قدرت‌های مسلط بر خودرا تحقق می‌بخشند.

2- واقعیت عیان در این سازمان‌ها، حاکی از آن است که در بیشتر مواضع، تحت تاثیر جریان‌های ضد بشری از جمله: صهیونیسم و گرایش‌های مادی و الحادی و... قرار دارند و این روند، زیانهای بزرگی بر حرکت بشریت، وارد می‌آورد.

3- همچنانکه تأمل در این تصمیمات یا قطعنامه‌ها، نشانگر آن است که این سازمان‌ها، بی آنکه شعارهای مطرح شده شان پشتوانه واقعی داشته باشد، اقدام به ایجاد نیازهای کاذب برای توده‌های مردم می‌کنند؛ قطعنامه‌های مربوط به حقوق بشر، مبارزه با نژادپرستی و دفاع از حقوق زن و سامان بخشی به روند توسعه اجتماعی و جز آن، در این مقوله قرار می‌گیرند حال آنکه می‌بینیم در این عرصه، بنا به منافع تنگ نظرانه، معیارهای دوگانه ای مطرح می‌شود و تصمیمات حقیقی و آنچه که واقعا باید دنبال شود در صورتی که با منافع قدرت‌های بزرگ، همخوانی نداشته باشد، به صورت نوشته ای روی کاغذ باقی می‌ماند. ونیز بسیاری کاستی‌های دیگر...

لذا به نظر ما عرصه گسترده‌ای برای مشارکت سازمان‌های غیر دولتی (NGOS) در نشست‌های بین‌المللی و ایراد فشار بر طرفهای رسمی برای اتخاذ تصمیمات هماهنگ‌تر با هدف‌های مطلوب، وجود دارد. مشارکت این سازمان‌ها، می‌تواند پیامدهای متعدد و مثبتی همچون موارد زیر داشته باشد:

1- از آنجا که سازمان‌های مردمی آشنایی بیشتر و نزدیکتری با مشکلات اجتماعی مردم دارند، درک بسیار مطلوبتری نیز نسبت به راه حلهای مردمی، دارند و در نتیجه می‌توانند تصمیمات اتخاذ شده را به این اهداف نزدیک‌تر سازند و آنها را به تمامی اقشار و طبقات جامعه مدنی برسانند.

2- و از آنجا که این سازمان‌ها در تحلیل‌های خود آزاد و فارغ از قید و بندهای رسمی هستند، می‌توانند به راه حلهای واقعی رسیده و آنها را با قدرت، در محافل بین‌المللی مطرح سازند.

3- حضور این سازمان‌ها، بیانگر پیگیریهای گسترده مردمی و تا حدودی تشکیل دهنده افکار عمومی بین‌المللی است از مقامات رسمی جز پاسخ مثبت به خواست‌های آنها، کار دیگری ساخته نیست و همین امر آنها را تشویق به برداشتن گامهای واقعبینانه‌تری در راه تحقق عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه و احترام به محیط زیست می‌نماید.

4- این سازمان‌ها در تنظیم رابطه میان توسعه و دولت، مشارکت می‌کنند زیرا ضمن وحدت بخشیدن به تمامی نیروها، فعالیت‌های بهداشتی، رفاهی، حرفه‌ای، خیریه و... را سر و سامان می‌بخشند. [۱۶] 5- همچنانکه محیط مناسبی را برای فعالیت‌های انسانی غیر انتفاعی و داوطلبانه و با هزینه‌های اندک تامین می‌کنند.

6- و در همسویی و همکاری با سازمان‌های مشابه خود در کشورهای مختلف، جریانی جهانی را تشکیل می‌دهند که قادر به طرح مسایل مختلف]انسانی – جهانی[است.

نتیجه‌گیری

در پرتو آنچه گفته شد، حقایق زیر نتیجه‌گیری می‌شود:

1- روند توسعه اجتماعی، روندی انسانی است که به مرزهای جنسی، جغرافیایی یا مادی محدود نمی‌شود و در دیدگاه اسلامی زن عنصر اساسی این حرکت به شمار می‌رود و بدون حضور او، این روند ناقص و غیر موثر خواهد بود.

2- جهان خیلی دیر به این حقیقت دست یافت حال آنکه اسلام بیش از ده قرن زودتر و هنگامی که زن را همتراز مرد در روند "ولایت اجتماعی" قرار داد و همه گونه حق مشارکت در تصمیم‌گیریهای سیاسی – اقتصادی و اجتماعی را به وی بخشید، به چنین باوری رسیده بود.

3- دولت‌ها و مقامات و نهادهای رسمی نقش بزرگی در تحقق چنین مشارکتی دارند ولی این امر زمانی به نتایج مطلوب خواهد رسید که سازمان‌های مردمی، جایگاه خود را در سوق دادن این روند به پیش و تاثیرگذاری مثبت بر آن به دست آورند.

4- سازمان کنفرانس اسلامی در همگامی با نگاه اسلام به زن، آنچه که باید، انجام نداده و نقش اساسی و مطلوب را به وی نبخشیده و متاسفانه نسبت به طبیعت پیشگامانه اسلام، عقب مانده است و اکنون باید در تحقق این هماهنگی، عقب ماندگی‌های خود را سریعا جبران کند. حقیقت آن است که تصمیمات اتخاذ شده از سوی نهمین کنفرانس سران اسلامی در تهران، سابقه بسیار خوبی در این زمینه بر جای گذارد، گو اینکه همچنان بر آنم که این سازمان در همگامی یا پیشرفت‌های مطرح بین‌المللی در این عرصه عقب مانده است.

در اینجاست که یاد‌آوری می‌کنم نباید فراموش کنیم چالش‌هایی که در آغاز قرن بیست ویکم در ابعاد سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، با آنها روبرو هستیم از جمله: چالش‌های جهانی شدن، سلطه فرهنگی، دهکده کوچک اطلاعاتی و شعارهای پر زرق و برقی که دشمنان روابط سالم انسانی در پس آن پنهان می‌شوند و در صدد دگرگون ساختن حتی قوانین عادی ما برای رسیدن به منویات خویش هستند، همه و همه، چالش‌هایی است که همواره باید مد نظرمان باشند. [وبرای مقابله با آنها] در همه زمینه‌ها دست به خلاقیت و ابتکار بزنیم.

به عنوان مثال، در عرصه ورزش، نباید اجازه دهیم زن [در جامعه کشورهای اسلامی] همچون عنصری فربه و بیمار باقی بماند بلکه باید ضمن رعایت عفت و اخلاق والای اسلامی، شیوه‌های سالمی به عنوان جایگزین شیوه‌های شناخته شده و جهانی کنونی – که با تمامی ارزش‌ها و سنت‌ها و عرفهای ما منافات د ارند – ابداع کنیم.

این تنها یک مثال برای اشاره به ضرورت تغییر و پیشرفت در همه عرصه‌هاست. در عرصه سیاسی نیز نباید نقش فعال زن در شکل‌دهی به تصمیمات سیاسی را به فراموشی بسپاریم. و این چیزی است که برخی مناطق اسلامی ما واقعا به آن نیاز دارند و حتی شاهد آنیم که برخی گروه‌های متحجر بر اساس اجتهادهای قشری و بیگانه با روح اسلام و نیز روایات و احادیث ثابت نشده، زن را به دور از آموزش و پرورش – چه رسد به ـ مشارکت در زندگی اقتصادی، زندانی خانه ساخته‌اند.

این کار علاوه بر خدشه دار ساختن چهره اسلام، مانع از حرکت امت در رویارویی با چالش‌های اشاره شده است. نیاز مبرم ما نه تدوین استراتژی فرهنگی در عرصه‌های مختلف، یا موافقت با اعلامیه رسمی حقوق بشر از دیدگاه اسلامی و نه حتی تدوین استراتژی تبلیغاتی یا اجتماعی برای جهان اسلام – که اینها همه سرانجام و پس از بحث‌های فراوان، تدوین شده و تقریبا در ذهن هر کس که شناختی از گرایش‌های اسلام دارد، روشن هستند – بلکه فعالیت منظم و به هم پیوسته و جامع – در سطح جهان اسلام – در عمل به استراتژیهایی است که در کنفرانس بین‌المللی اسلامی از جمله ششمین کنفرانس سران اسلامی در داکا (سنگال) یا هیجدهمین کنفرانس وزرای خارجه اسلامی در قاهره و جز آن، مورد تصویب قرار گرفته است. جای تاسف است که اعلام شود جهان اسلام در سطح سازمان کنفرانس اسلامی و به رغم وجود شیوه‌های مختلف اجرایی در اینجا و آنجا، در خصوص راه حل عملی مشترکی برای اجرا، به توافق نرسیده است.

در اینجا تاکید می‌کنم که امت اسلامی، دارای ویژگی‌های مشخصی است که هویت آن را تعیین و نشان‌های قرآنی آن را‌ ترسیم می‌کند از جمله مثلا، ویژگی الهی، و انتساب به خداوند متعال در اعتقادات و احکام و قوانین و نیز ویژگی‌های اخلاقی - انسانی متبلور در نظام اخلاقی اسلام و رهایی از هر گونه فساد و صحنه‌های غیر اخلاقی که غرایز جنسی در آن نقش ایفا می‌کنند و چهره واقعی آن را خدشه دار می‌سازند - چنین امتی تنها زمانی می‌تواند به انتساب خود به اسلام، افتخار ورزد که این تصویر والای اسلامی را تحقق بخشد و روابط خود را بر اساس معیارهای اسلامی، بنا نهد و توده‌های خود را با آگاهی‌های مطلوبی که به آن می‌دهد، مصونیت بخشد و حتی در میان افراد آن – که نسبت بالایی از آنها را زنان تشکیل می‌دهد - انگیزه‌های نیرومندی برای رویارویی با چالش‌های یاد شده، فراهم آورد. خیزش اسلامی تنها گزینه ماست و گرنه چالش‌ها، ما را فرا خواهند گرفت و همه ویژگی‌های ما را به یغما خواهند برد.

در اینجاست که رسالت علما – زن و مرد – برای ایفای نقش وارثان انبیاء روشن می‌گردد. در پایان مایلم مجددا تاکید کنم که ما ناگزیریم بپذیریم که اولا زن مسلمان امروز و در بعد واقعی و عملی، فاقد نقش شایسته در روند توسعه اجتماعی است. ما به یک برنامه همه‌جانبه توسعه ای نیاز داریم که مبتنی بر پایه‌های زیر باشد: یکم – گسترش آگاهی مسلمانان (زن و مرد) نسبت به حقوق زن و نقش ضروری وی در روند توسعه. دوم – فراهم آوردن مساوات عادلانه و منطقی میان زن و مرد در فرصتهای توسعه ای از جمله فرصت کار، برنامه‌ریزی، مدیریت و هدایت سرمایه و ثروت و تحقق مشارکت سیاسی - اداری، فرهنگی و غیره. سوم – تاکید بر حرکت آموزشی و ارتقای آن در مورد بانوان. چهارم – تاسیس سازمان‌های غیر دولتی زنان و پشتیبانی جدی از آنها.

پنجم – حل ریشه‌ای مشکل مهاجرت‌های داخلی و خارجی و توجه به پیامدهای آن زیرا بیشتر مهاجرتها که به دلیل عوامل گوناگون انجام می‌شود در میان زنان است. ششم – ایجاد راه‌های موثر برای حل مشکلات اجتماعی زنان و کوشش در تغییر دیدگاه جامعه نسبت به زنان شاغل. هفتم – کوشش در جهت تقویت جسمی زنان و نجات آنها ازضعف و بیماری و تشویق تربیت بدنی و ورزش‌های مناسب به دور از هر گونه سوء‌استفاده و بی بند وباری.

پانویس

  1. "نهج‌البلاغه": شرح صبحی الصالح ص 383 و الامالی ج 1 صفحه 250.
  2. سورة مائده – 87
  3. "اسدالغایه"، جلد 2 – صفحه 269. و "بحارالانوار"، جلد 103 – صفحه 9.
  4. "وسایل الشیعه" جلد 12 – صفحه 44.
  5. "تذکرة الفقهاء" جلد دوم – صفحه 404.
  6. "جواهرالکلام" جلد 27، صفحه 226.
  7. "وسایل الشیعه"، جلد 12، صفحه 327.
  8. "الوسائل" جلد 6 صفحه 159.
  9. همان منبع، جلد 6، صفحه 37.
  10. "الوسائل"، جلد 11، صفحه 597.
  11. "المیزان فی تفسیر القرآن"، جلد 8 – صفحات 93 و 94.
  12. "علل الشرائع"، جلد 1، صفحه 253؛ و "تحت العقول"، صفحه 462.
  13. برای توضیح بیشتر در‌این‌باره نگاه کنید به کتاب:"اقتصاد نا" شهید سیدمحمد باقر صدر (مبحث تولید)
  14. نگاه کنید به مقاله دکتر ملک افضلی در مجله (بهداشت خانواده) شماره 14 سال چهارم – چاپ ایران.
  15. همان منبع، شماره 12.
  16. "العولمه و الدوله" (جهانی شدن و دولت)، غسان منیر و اکرم احمد، صفحه 196.