امر به معروف و نهی از منکر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ،' به '،'
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۳: خط ۵۳:
احتمال دیگر این است که مرتبه نخست امر به معروف و نهى از منکر یعنى انکار قلبى واجب عینى باشد؛ اما مرتبه دوم ( انکار زبانى ) عینى نبوده و مرتبه سوم ( انکار عملى ) کفایى است. <ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 362.</ref>
احتمال دیگر این است که مرتبه نخست امر به معروف و نهى از منکر یعنى انکار قلبى واجب عینى باشد؛ اما مرتبه دوم ( انکار زبانى ) عینى نبوده و مرتبه سوم ( انکار عملى ) کفایى است. <ref>جواهرالکلام، ج 21، ص 362.</ref>


برخى با تمسک به آیه 105 مائده / 5 گمان برده‌اند که اگر شخصى مراقب خویش بوده و در جهت اصلاح خویش اقدام کند لازم نیست نگران عملکرد دیگر افراد جامعه باشد، زیرا هنگامى که شخص هدایت یافته باشد گمراهى دیگران به او ضرر نمى‌زند: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا عَلَیکُم اَنفُسَکُم لایَضُرُّکُم مَن ضَلَّ اِذَا اهتَدَیتُم اِلَى اللّهِ مَرجِعُکُم ». حتى برخى گفته‌اند که ظاهر آیه بر عدم وجوب امر به معروف و نهى از منکر دلالت دارد <ref>تفسیر قرطبى، ج 6 ، ص 223</ref>
برخى با تمسک به آیه 105 مائده / 5 گمان برده‌اند که اگر شخصى مراقب خویش بوده و در جهت اصلاح خویش اقدام کند لازم نیست نگران عملکرد دیگر افراد جامعه باشد، زیرا هنگامى که شخص هدایت یافته باشد گمراهى دیگران به او ضرر نمى‌زند: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا عَلَیکُم اَنفُسَکُم لایَضُرُّکُم مَن ضَلَّ اِذَا اهتَدَیتُم اِلَى اللّهِ مَرجِعُکُم ». حتى برخى گفته‌اند که ظاهر آیه بر عدم وجوب امر به معروف و نهى از منکر دلالت دارد <ref>تفسیر قرطبى، ج ص 223</ref>


در حالى که در آیه مزبور سخن از هدایت است و انسان آنگاه هدایت یافته که به وظایف خویش از جمله امر به معروف و نهى از منکر عمل کرده باشد. البته در صورتى که به وظیفه خود عمل کند یا شرایط یا زمینه براى انجام دادن این تکلیف فراهم نباشد، گمراهى دیگران به او زیانى نمى‌زند،  
در حالى که در آیه مزبور سخن از هدایت است و انسان آنگاه هدایت یافته که به وظایف خویش از جمله امر به معروف و نهى از منکر عمل کرده باشد. البته در صورتى که به وظیفه خود عمل کند یا شرایط یا زمینه براى انجام دادن این تکلیف فراهم نباشد، گمراهى دیگران به او زیانى نمى‌زند،  




افزون بر این، آیه اصولاً در مقام بیان این واقعیت است که مؤمنان باید در راهشان ثابت قدم باشند و گمراهى دیگران آنان را متزلزل نسازد، زیرا گمراهى آنان به مؤمنان ضررى نمى‌زند ؛ <ref>المیزان، ج 6 ، ص 169.</ref>
افزون بر این، آیه اصولاً در مقام بیان این واقعیت است که مؤمنان باید در راهشان ثابت قدم باشند و گمراهى دیگران آنان را متزلزل نسازد، زیرا گمراهى آنان به مؤمنان ضررى نمى‌زند ؛ <ref>المیزان، ج ص 169.</ref>




به عبارت دیگر، انسان باید در انتخاب مسیر حق * و تفکر صحیح تحت تأثیر جامعه قرار نگیرد؛ حق، حق است، گرچه اکثریت از آن روى برگردانند و باطل، باطل * است، گرچه اکثریت به آن روى آورند، همچنان‌که على علیه‌السلام مى‌فرماید: در مسیر هدایت به سبب اندک بودن رهروانش به وحشت نیفتید ؛ <ref>نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> همچنین این آیه نمى‌تواند ناسخ آیات وجوب امر به معروف و نهى از منکر باشد، زیرا این آیات نسخ را برنمى‌تابد. <ref>المیزان، ج 6 ، ص 169</ref>
به عبارت دیگر، انسان باید در انتخاب مسیر حق * و تفکر صحیح تحت تأثیر جامعه قرار نگیرد؛ حق، حق است، گرچه اکثریت از آن روى برگردانند و باطل، باطل * است، گرچه اکثریت به آن روى آورند، همچنان‌که على علیه‌السلام مى‌فرماید: در مسیر هدایت به سبب اندک بودن رهروانش به وحشت نیفتید ؛ <ref>نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> همچنین این آیه نمى‌تواند ناسخ آیات وجوب امر به معروف و نهى از منکر باشد، زیرا این آیات نسخ را برنمى‌تابد. <ref>المیزان، ج ص 169</ref>


==اهمیت امر به معروف و نهى از منکر==
==اهمیت امر به معروف و نهى از منکر==
خط ۸۸: خط ۸۸:




قائلان به این نظر به ادله‌اى از جمله روایتى از امام صادق علیه‌السلام استناد کرده‌اند. در این روایت، امام علیه‌السلام وجوب امر به معروف و نهى از منکر را مشروط به قدرت و علم کرده است و آنگاه در تأیید این نظر به آیات « و لتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَر » ( آل‌عمران / 3، 104 ) و نیز « و مِن قَومِ موسى اُمَّةٌ یَهدونَ بِالحَقِّ وبِهِ یَعدِلون » ( اعراف / 7، 159 ) استناد فرموده، با این استدلال که در این دو آیه خداوند وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را تنها بر عهده گروهى خاص: « اُمَّةٌ » نهاده و بر همگان واجب نکرده است.<ref>وسائل الشیعه، ج 6 ، ص 126.</ref>
قائلان به این نظر به ادله‌اى از جمله روایتى از امام صادق علیه‌السلام استناد کرده‌اند. در این روایت، امام علیه‌السلام وجوب امر به معروف و نهى از منکر را مشروط به قدرت و علم کرده است و آنگاه در تأیید این نظر به آیات « و لتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَى الخَیرِ ویَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المُنکَر » ( آل‌عمران / 3، 104 ) و نیز « و مِن قَومِ موسى اُمَّةٌ یَهدونَ بِالحَقِّ وبِهِ یَعدِلون » ( اعراف / 7، 159 ) استناد فرموده، با این استدلال که در این دو آیه خداوند وظیفه امر به معروف و نهى از منکر را تنها بر عهده گروهى خاص: « اُمَّةٌ » نهاده و بر همگان واجب نکرده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ص 126.</ref>


درباره شرط دوم، فقیهان این نکته را یادآور شده‌اند که ممکن است در مواردى امر به معروف و نهى از منکر بر مخاطب تأثیر نداشته باشد؛ ولى آثار جانبى دیگرى همچون آشکار شدن بدعتها و پیشگیرى از مشتبه شدن معروف و منکر داشته باشد که در این صورت نیز باید حقیقت را آشکار کرد و سکوت و کتمان جایز نیست:<ref>تحریرالوسیله، ج 1، ص 456.</ref>
درباره شرط دوم، فقیهان این نکته را یادآور شده‌اند که ممکن است در مواردى امر به معروف و نهى از منکر بر مخاطب تأثیر نداشته باشد؛ ولى آثار جانبى دیگرى همچون آشکار شدن بدعتها و پیشگیرى از مشتبه شدن معروف و منکر داشته باشد که در این صورت نیز باید حقیقت را آشکار کرد و سکوت و کتمان جایز نیست:<ref>تحریرالوسیله، ج 1، ص 456.</ref>
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
و درباره آیه « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأمُر بِالمَعروفِ وانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ » ( لقمان / 31، 17 ) فرمود که مراد از صبر، استقامت در برابر دشواریها و رنجهایى است که در راه امر به معروف و نهى از منکر وجود دارد.(<ref>الصافى، ج4، ص145؛ تفسیر قرطبى، ج 14، ص 47؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515.</ref>
و درباره آیه « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأمُر بِالمَعروفِ وانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ » ( لقمان / 31، 17 ) فرمود که مراد از صبر، استقامت در برابر دشواریها و رنجهایى است که در راه امر به معروف و نهى از منکر وجود دارد.(<ref>الصافى، ج4، ص145؛ تفسیر قرطبى، ج 14، ص 47؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515.</ref>


آیات 13 ـ 27 یس / 36 نیز به ماجراى مردى فداکار پرداخته که به سبب امر به معروف و نهى از منکر و دفاع از پیامبران الهى سرانجام به شهادت رسید.<ref>مجمع،البیان، ج 8 ، ص 658</ref>  
آیات 13 ـ 27 یس / 36 نیز به ماجراى مردى فداکار پرداخته که به سبب امر به معروف و نهى از منکر و دفاع از پیامبران الهى سرانجام به شهادت رسید.<ref>مجمع،البیان، ج ص 658</ref>  


شهید مى‌گوید: اگر امر به معروف و نهى از منکر به صورت جهاد * باشد مسلم است که مى‌توان تا سرحد کشته شدن پیش رفت. او در ادامه مى‌گوید: بسیارى از عامه امر به معروف و نهى از منکر را اگرچه به کشته شدن آمر و ناهى بینجامد جایز شمرده و به آیه « و کَاَیِّن مِن نَبِىٍّ قـتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیرٌ » استدلال کرده‌اند، زیرا خدا آنان را از آن رو که به سبب امر به معروف و نهى از منکر کشته شده‌اند ستوده است.(<ref>القواعد والفوائد، ص206؛ تفسیر قرطبى، ج4، ص31.</ref>
شهید مى‌گوید: اگر امر به معروف و نهى از منکر به صورت جهاد * باشد مسلم است که مى‌توان تا سرحد کشته شدن پیش رفت. او در ادامه مى‌گوید: بسیارى از عامه امر به معروف و نهى از منکر را اگرچه به کشته شدن آمر و ناهى بینجامد جایز شمرده و به آیه « و کَاَیِّن مِن نَبِىٍّ قـتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیرٌ » استدلال کرده‌اند، زیرا خدا آنان را از آن رو که به سبب امر به معروف و نهى از منکر کشته شده‌اند ستوده است.(<ref>القواعد والفوائد، ص206؛ تفسیر قرطبى، ج4، ص31.</ref>




افزون بر آیات، احادیثى که امر به معروف و نهى از منکر را از شاخه‌هاى جهاد برشمرده  <ref>نهج البلاغه، حکمت 375؛ الکافى، ج 5 ، ص 52.</ref>
افزون بر آیات، احادیثى که امر به معروف و نهى از منکر را از شاخه‌هاى جهاد برشمرده  <ref>نهج البلاغه، حکمت 375؛ الکافى، ج ص 52.</ref>




خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
برخى بر شرطهاى چهارگانه فوق شرط عدالت را نیز افزوده‌اند؛ یعنى امر و نهى کننده خود نیز باید واجبات را انجام دهد و از محرمات بپرهیزد. آنان براى لزوم این شرط افزون بر روایات، به شمارى از آیات نیز استدلال کرده‌اند ؛ <ref>مستدرک الوسائل، ج 12، ص 203؛ تفسیر قرطبى، ج 4، ص 31.</ref>
برخى بر شرطهاى چهارگانه فوق شرط عدالت را نیز افزوده‌اند؛ یعنى امر و نهى کننده خود نیز باید واجبات را انجام دهد و از محرمات بپرهیزد. آنان براى لزوم این شرط افزون بر روایات، به شمارى از آیات نیز استدلال کرده‌اند ؛ <ref>مستدرک الوسائل، ج 12، ص 203؛ تفسیر قرطبى، ج 4، ص 31.</ref>


از جمله آیاتى که به نکوهش کسانى پرداخته که دیگران را به نیکى فرا مى‌خوانند؛ ولى خویشتن را فراموش کرده و به گفته خود عمل نمى‌کنند: « اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ وتَنسَونَ اَنفُسَکُم » ( بقره / 2، 44 )، « لِمَ تَقولونَما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 2 )، « کَبُرَ مَقتـًا عِندَ اللّهِ اَن تَقولوا ما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 3 )؛ ولى فقها و مفسران این شرط را نپذیرفته و گفته‌اند که سرزنش در این آیات بر اثر امر به نیکیها نیست، بلکه به سبب ترک واجب و ارتکاب منکر است و در آیه 2 صفّ / 61 شاید نکوهش از این جهت است که آنان برخلاف ادعاى خود برخى کارها را انجام نمى‌دادند،<ref>احکام‌القرآن، ابن‌عربى، ج1، ص266؛ جواهرالکلام، ج 21، ص 373؛ تفسیر قرطبى، ج 6 ، ص 164.</ref>
از جمله آیاتى که به نکوهش کسانى پرداخته که دیگران را به نیکى فرا مى‌خوانند؛ ولى خویشتن را فراموش کرده و به گفته خود عمل نمى‌کنند: « اَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ وتَنسَونَ اَنفُسَکُم » ( بقره / 2، 44 )، « لِمَ تَقولونَما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 2 )، « کَبُرَ مَقتـًا عِندَ اللّهِ اَن تَقولوا ما لا تَفعَلون » ( صفّ / 61، 3 )؛ ولى فقها و مفسران این شرط را نپذیرفته و گفته‌اند که سرزنش در این آیات بر اثر امر به نیکیها نیست، بلکه به سبب ترک واجب و ارتکاب منکر است و در آیه 2 صفّ / 61 شاید نکوهش از این جهت است که آنان برخلاف ادعاى خود برخى کارها را انجام نمى‌دادند،<ref>احکام‌القرآن، ابن‌عربى، ج1، ص266؛ جواهرالکلام، ج 21، ص 373؛ تفسیر قرطبى، ج ص 164.</ref>




خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
مفسران در خصوص انکار قلبى تأکید کرده‌اند که اگر کسى راضى به عمل ناپسند گناهکار باشد خود از جمله گناهکاران به شمار مى‌رود. این مطلب را برخى در ذیل آیه 91 بقره / 2: « قُل فَلِمَ تَقتُلونَ اَنبِیاءَ اللّهِ مِن قَبلُ اِن کُنتُم مُؤمِنِین » و بعضى در ذیل آیه 183 آل‌عمران / 3 مطرح کرده‌اند: « قُل قَد جاءَکُم رُسُلٌ مِن قَبلى بِالبَیِّنـتِ و بِالَّذى قُلتُم فَلِمَ قَتَلتُموهُم اِن کُنتُم صـدِقین ». خداوند در این دو آیه قتل پیامبران را به یهود * دوران پیامبر نسبت مى‌دهد، با اینکه این عمل را بنى‌اسرائیل در گذشته انجام داده بودند. این نسبت از آن روى بود که این یهودیان به عمل پیشینیان خود راضى بودند.<ref>)مجمع‌البیان، ج 1، ص 316؛ تفسیر قرطبى، ج 2، ص 22.</ref>
مفسران در خصوص انکار قلبى تأکید کرده‌اند که اگر کسى راضى به عمل ناپسند گناهکار باشد خود از جمله گناهکاران به شمار مى‌رود. این مطلب را برخى در ذیل آیه 91 بقره / 2: « قُل فَلِمَ تَقتُلونَ اَنبِیاءَ اللّهِ مِن قَبلُ اِن کُنتُم مُؤمِنِین » و بعضى در ذیل آیه 183 آل‌عمران / 3 مطرح کرده‌اند: « قُل قَد جاءَکُم رُسُلٌ مِن قَبلى بِالبَیِّنـتِ و بِالَّذى قُلتُم فَلِمَ قَتَلتُموهُم اِن کُنتُم صـدِقین ». خداوند در این دو آیه قتل پیامبران را به یهود * دوران پیامبر نسبت مى‌دهد، با اینکه این عمل را بنى‌اسرائیل در گذشته انجام داده بودند. این نسبت از آن روى بود که این یهودیان به عمل پیشینیان خود راضى بودند.<ref>)مجمع‌البیان، ج 1، ص 316؛ تفسیر قرطبى، ج 2، ص 22.</ref>


برخى مفسران نیز این موضوع را در ذیل آیه 140 نساء / 4 بیان کرده‌اند. <ref>مجمع البیان، ج 3، ص 195؛ تفسیر قرطبى، ج 5 ، ص 268.</ref>
برخى مفسران نیز این موضوع را در ذیل آیه 140 نساء / 4 بیان کرده‌اند. <ref>مجمع البیان، ج 3، ص 195؛ تفسیر قرطبى، ج ص 268.</ref>
این آیه مؤمنان را مخاطب ساخته و از آنان مى‌خواهد که هرگاه شنیدند آیات خدا مورد انکار و استهزا قرار مى‌گیرد با کافران همنشینى نکنند وگرنه درصورت همنشینى، مانند کافران خواهند بود: « وقَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِى الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى یَخوضوا فى حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم ». شایان ذکر است که برخى، از این آیه نتیجه گرفته‌اند که در مجلس گناه، کسى که قدرت جلوگیرى از وقوع گناه را ندارد باید آن را ترک کند و گرنه در گناه گناهکاران شریک خواهد بود.(<ref>تفسیر قرطبى، ج 5 ، ص 268.</ref>
این آیه مؤمنان را مخاطب ساخته و از آنان مى‌خواهد که هرگاه شنیدند آیات خدا مورد انکار و استهزا قرار مى‌گیرد با کافران همنشینى نکنند وگرنه درصورت همنشینى، مانند کافران خواهند بود: « وقَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِى الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى یَخوضوا فى حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم ». شایان ذکر است که برخى، از این آیه نتیجه گرفته‌اند که در مجلس گناه، کسى که قدرت جلوگیرى از وقوع گناه را ندارد باید آن را ترک کند و گرنه در گناه گناهکاران شریک خواهد بود.(<ref>تفسیر قرطبى، ج ص 268.</ref>


به گفته طبرسى این آیه دلالت بر حرمت همنشینى با فاسقان و بدعتگزاران دارد. جمعى از مفسران گفته‌اند: به همین دلیل، اگر شخصى دروغ بگوید و همنشینان او بخندند خداوند بر آنان غضب مى‌کند.<ref>مجمع البیان، ج 3، ص 195.</ref>
به گفته طبرسى این آیه دلالت بر حرمت همنشینى با فاسقان و بدعتگزاران دارد. جمعى از مفسران گفته‌اند: به همین دلیل، اگر شخصى دروغ بگوید و همنشینان او بخندند خداوند بر آنان غضب مى‌کند.<ref>مجمع البیان، ج 3، ص 195.</ref>
خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:




در احادیث بسیارى نیز امر به معروف و نهى از منکر مشروط به داشتن قدرت شده است.<ref>الکافى، ج5 ، ص59 ؛ وسائل‌الشیعه، ج11، ص400.</ref>
در احادیث بسیارى نیز امر به معروف و نهى از منکر مشروط به داشتن قدرت شده است.<ref>الکافى، ج5، ص59 ؛ وسائل‌الشیعه، ج11، ص400.</ref>




در اجراى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر، از سوى حاکمان مسلمان در برخى از کشورهاى اسلامى تشکیلاتى با عنوان « اداره حِسْبه » تأسیس کرده‌اند. این تشکیلات، نظارت و بازرسى و ارشاد و هدایت مردم در جامعه اسلامى را بر عهده داشته و آنها را در امور اجتماعى به رعایت موازین اسلامى و عدل و انصاف دعوت کرده و از منکر و حرام و ستم به دیگران باز مى‌داشته است.<ref>معالم القربه، ص 23 ، 61 </ref>
در اجراى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر، از سوى حاکمان مسلمان در برخى از کشورهاى اسلامى تشکیلاتى با عنوان « اداره حِسْبه » تأسیس کرده‌اند. این تشکیلات، نظارت و بازرسى و ارشاد و هدایت مردم در جامعه اسلامى را بر عهده داشته و آنها را در امور اجتماعى به رعایت موازین اسلامى و عدل و انصاف دعوت کرده و از منکر و حرام و ستم به دیگران باز مى‌داشته است.<ref>معالم القربه، ص 23، 61 </ref>


در صدر اسلام این وظیفه را خلفا شخصا بر عهده داشتند،<ref>التراتیب الاداریه، ج 1، ص 286</ref>.
در صدر اسلام این وظیفه را خلفا شخصا بر عهده داشتند،<ref>التراتیب الاداریه، ج 1، ص 286</ref>.
چنان‌که بر پایه روایتى على علیه‌السلام هر بامداد از دارالحکومه بیرون مى‌آمد و در بازارهاى کوفه بازرگانان و فروشندگان را به بردبارى، گشاده‌رویى و انصاف فرا مى‌خواند و آنان را از سوگند، دروغ، ستم و کم‌فروشى باز مى‌داشت.<ref>الکافى، ج 5 ، ص 151؛ النهایه، ص 371.</ref>
چنان‌که بر پایه روایتى على علیه‌السلام هر بامداد از دارالحکومه بیرون مى‌آمد و در بازارهاى کوفه بازرگانان و فروشندگان را به بردبارى، گشاده‌رویى و انصاف فرا مى‌خواند و آنان را از سوگند، دروغ، ستم و کم‌فروشى باز مى‌داشت.<ref>الکافى، ج ص 151؛ النهایه، ص 371.</ref>


==ولایت در امر به معروف و نهى از منکر==
==ولایت در امر به معروف و نهى از منکر==
خط ۲۰۴: خط ۲۰۴:


1. فلاح و رستگارى
1. فلاح و رستگارى
آیه 104 آل‌عمران / 3 آمران به معروف و ناهیان از منکر را اهل فلاح و رستگارى * دانسته است؛ به بیان دیگر، در این آیه فلاح و رستگارى مؤمنان متوقف بر امر به معروف و نهى از منکر شده است.<ref>مجمع البیان، ج2 ، ص 807</ref>  
آیه 104 آل‌عمران / 3 آمران به معروف و ناهیان از منکر را اهل فلاح و رستگارى * دانسته است؛ به بیان دیگر، در این آیه فلاح و رستگارى مؤمنان متوقف بر امر به معروف و نهى از منکر شده است.<ref>مجمع البیان، ج2، ص 807</ref>  




خط ۲۳۶: خط ۲۳۶:
براساس این آیات، شمارى از بنى‌اسرائیل که در ساحل دریا زندگى مى‌کردند فرمان خداوند را مبنى بر حرمت کار در روز شنبه زیر پا گذاشتند و با احداث کانال، ماهیان فراوانى را که روز شنبه به ساحل نزدیک مى‌شدند به دام انداخته و روز یکشنبه به صید آنها مى‌پرداختند. در مقابل این جمع گروهى نهى از منکر کرده و آنان را از نافرمانى خدا بازمى‌داشتند و گروهى دیگر در برابر این نافرمانى سکوت کرده و حتى به ناهیان از منکر اعتراض مى‌کردند که چرا تبهکاران را پند مى‌دهید. قرآن، تنها نجات کسانى را گزارش کرده است که نهى از منکر کردند: « فَلَمّا نَسوا ما ذُکِّروا بِهِ اَنجَینا الَّذینَ یَنهَونَ عَنِ السّوءِ واَخَذنَا الَّذینَ ظَـلَموا بِعَذابٍ بَـ ٔ سٍ بِما کانوا یَفسُقون ». ( اعراف / 7، 165 )
براساس این آیات، شمارى از بنى‌اسرائیل که در ساحل دریا زندگى مى‌کردند فرمان خداوند را مبنى بر حرمت کار در روز شنبه زیر پا گذاشتند و با احداث کانال، ماهیان فراوانى را که روز شنبه به ساحل نزدیک مى‌شدند به دام انداخته و روز یکشنبه به صید آنها مى‌پرداختند. در مقابل این جمع گروهى نهى از منکر کرده و آنان را از نافرمانى خدا بازمى‌داشتند و گروهى دیگر در برابر این نافرمانى سکوت کرده و حتى به ناهیان از منکر اعتراض مى‌کردند که چرا تبهکاران را پند مى‌دهید. قرآن، تنها نجات کسانى را گزارش کرده است که نهى از منکر کردند: « فَلَمّا نَسوا ما ذُکِّروا بِهِ اَنجَینا الَّذینَ یَنهَونَ عَنِ السّوءِ واَخَذنَا الَّذینَ ظَـلَموا بِعَذابٍ بَـ ٔ سٍ بِما کانوا یَفسُقون ». ( اعراف / 7، 165 )


مفسران از این آیه استفاده کرده‌اند که خداوند دو گروه تجاوزگران و بى‌تفاوتان را به عذابى سخت گرفتار کرد.<ref>المیزان، ج 8 ، ص 310</ref>.
مفسران از این آیه استفاده کرده‌اند که خداوند دو گروه تجاوزگران و بى‌تفاوتان را به عذابى سخت گرفتار کرد.<ref>المیزان، ج ص 310</ref>.


از آیه 116 هود / 11 نیز برمى‌آید که تنها نهى کنندگان از فساد از عذاب نجات مى‌یابند: « فَلَولا کَانَ مِنَ القُرونِ مِن قَبلِکُم اولوا بَقِیَّةٍ یَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِى الاَرضِ اِلاّ قَلِیلاً مِمَّن اَنجَینا مِنهُم واتَّبَعَ الَّذینَ ظَـلَموا ما اُترِفوا فیهِ و کانوا مُجرِمین » برپایه روایتى از امام باقر علیه‌السلام در ذیل آیات 78 ـ 79 مائده / 5 آنان که مورد لعن داود بودند تبدیل به میمون شدند و آنان که مورد لعن عیسى علیه‌السلام قرار گرفتند خوک گشتند. <ref>المیزان، ج 8 ، ص 310.</ref>
از آیه 116 هود / 11 نیز برمى‌آید که تنها نهى کنندگان از فساد از عذاب نجات مى‌یابند: « فَلَولا کَانَ مِنَ القُرونِ مِن قَبلِکُم اولوا بَقِیَّةٍ یَنهَونَ عَنِ الفَسادِ فِى الاَرضِ اِلاّ قَلِیلاً مِمَّن اَنجَینا مِنهُم واتَّبَعَ الَّذینَ ظَـلَموا ما اُترِفوا فیهِ و کانوا مُجرِمین » برپایه روایتى از امام باقر علیه‌السلام در ذیل آیات 78 ـ 79 مائده / 5 آنان که مورد لعن داود بودند تبدیل به میمون شدند و آنان که مورد لعن عیسى علیه‌السلام قرار گرفتند خوک گشتند. <ref>المیزان، ج ص 310.</ref>


از پیغمبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله در ذیل این آیه نقل شده است که امر به معروف و نهى از منکر کنید. دست نادان را بگیرید و او را به راه حق بیاورید و گرنه خدا دلهاى شما را مانند یکدیگر و همه شما را لعنت مى‌کند، همچنان‌که آنان را لعنت کرد.<ref>مجمع‌البیان، ج 3، ص 289.</ref>
از پیغمبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله در ذیل این آیه نقل شده است که امر به معروف و نهى از منکر کنید. دست نادان را بگیرید و او را به راه حق بیاورید و گرنه خدا دلهاى شما را مانند یکدیگر و همه شما را لعنت مى‌کند، همچنان‌که آنان را لعنت کرد.<ref>مجمع‌البیان، ج 3، ص 289.</ref>


بر پایه نقل دیگرى از امام صادق علیه‌السلام آنان که این آیات در نکوهش آنان نازل شده با اینکه خود اهل معصیت نبوده و در مجالس گناهکاران شرکت نمى‌کردند، لعنت شده‌اند و جرم آنان این بود که به معصیت کاران لبخند مى‌زدند و با ایشان انس داشتند.<ref>الصافى، ج 2، ص 75</ref>. روایتى نیز از امام باقر علیه‌السلام دراین باره نقل شده است.<ref>الکافى، ج 5 ، ص 56</ref>  
بر پایه نقل دیگرى از امام صادق علیه‌السلام آنان که این آیات در نکوهش آنان نازل شده با اینکه خود اهل معصیت نبوده و در مجالس گناهکاران شرکت نمى‌کردند، لعنت شده‌اند و جرم آنان این بود که به معصیت کاران لبخند مى‌زدند و با ایشان انس داشتند.<ref>الصافى، ج 2، ص 75</ref>. روایتى نیز از امام باقر علیه‌السلام دراین باره نقل شده است.<ref>الکافى، ج ص 56</ref>  


3. شریک شدن در گناه
3. شریک شدن در گناه




کسانى که در برابر انجام منکر هیچ‌گونه واکنشى نشان ندهند مانند گناهکاران و در گناه آنها شریک‌اند، از همین‌رو از مؤمنان خواسته شده که هرگاه تمسخر آیات قرآن را شنیدند با کافران همنشین نشوند. در غیر این صورت در گناه همانند آنها خواهند بود: « و قَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِى الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى یَخوضوا فى حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم...». ( نساء / 4، 140 ) مفسران از این آیه استفاده کرده‌اند که سکوت و همنشینى با فاسقان موجب شریک شدن در گناه آنان مى‌شود ؛<ref>جامع‌البیان، مج 4، ج 5 ، ص 443</ref>.همچنین در ذیل آیه 63 مائده / 5 گفته‌اند که ترک کننده نهى از منکر مانند کسى است که مرتکب منکر شود.<ref>تفسیر قرطبى، ج 6 ، ص 153.</ref>
کسانى که در برابر انجام منکر هیچ‌گونه واکنشى نشان ندهند مانند گناهکاران و در گناه آنها شریک‌اند، از همین‌رو از مؤمنان خواسته شده که هرگاه تمسخر آیات قرآن را شنیدند با کافران همنشین نشوند. در غیر این صورت در گناه همانند آنها خواهند بود: « و قَد نَزَّلَ عَلَیکُم فِى الکِتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یُکفَرُ بِها و یُستَهزَاُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّى یَخوضوا فى حَدیثٍ غَیرِهِ اِنَّکُم اِذًا مِثلُهُم...». ( نساء / 4، 140 ) مفسران از این آیه استفاده کرده‌اند که سکوت و همنشینى با فاسقان موجب شریک شدن در گناه آنان مى‌شود ؛<ref>جامع‌البیان، مج 4، ج ص 443</ref>.همچنین در ذیل آیه 63 مائده / 5 گفته‌اند که ترک کننده نهى از منکر مانند کسى است که مرتکب منکر شود.<ref>تفسیر قرطبى، ج ص 153.</ref>


==آداب امر به معروف و نهى از منکر==
==آداب امر به معروف و نهى از منکر==
خط ۲۶۵: خط ۲۶۵:
3. شکیبایى
3. شکیبایى


لقمان در نصایح خود به فرزندش او را به برپا داشتن نماز و امر به معروف و نهى از منکر و شکیبایى در برابر مشکلات فرا مى‌خواند: « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ...». ( لقمان / 31، 17 <ref>)مجمع البیان، ج 8 ، ص 500 ؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515.</ref>
لقمان در نصایح خود به فرزندش او را به برپا داشتن نماز و امر به معروف و نهى از منکر و شکیبایى در برابر مشکلات فرا مى‌خواند: « یـبُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وأْمُر بِالمَعروفِ وَانْهَ عَنِ المُنکَرِ واصبِر عَلى ما اَصابَکَ...». ( لقمان / 31، 17 <ref>)مجمع البیان، ج ص 500 ؛ احکام القرآن، جصاص، ج 3، ص 515.</ref>




خط ۲۷۲: خط ۲۷۲:


4. شفقت و مهربانى
4. شفقت و مهربانى
هرگاه امر به معروف و نهى از منکر همراه با شفقت و از سر خیرخواهى باشد اثر بیشترى دارد، چنان‌که لقمان فرزندش را با تعبیر « یا بنىّ » که حکایت از مهربانى دارد مخاطب مى‌سازد (1) <ref>مجمع البیان، ج 8 ، ص 499</ref> و مؤمن آل‌فرعون هنگامى که موسى را امر به معروف ( خروج از شهر ) مى‌کند مى‌گوید: «... اِنّى لَکَ مِنَ النّـصِحین ». ( قصص / 28، 20 )
هرگاه امر به معروف و نهى از منکر همراه با شفقت و از سر خیرخواهى باشد اثر بیشترى دارد، چنان‌که لقمان فرزندش را با تعبیر « یا بنىّ » که حکایت از مهربانى دارد مخاطب مى‌سازد (1) <ref>مجمع البیان، ج ص 499</ref> و مؤمن آل‌فرعون هنگامى که موسى را امر به معروف ( خروج از شهر ) مى‌کند مى‌گوید: «... اِنّى لَکَ مِنَ النّـصِحین ». ( قصص / 28، 20 )




Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش