ابوالخطاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۲۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
|-
|-
|راویان از او
|راویان از او
|زرارة بن اعین • هشام بن سالم • محمد بن مسلم
|زراره بن اعین • هشام بن سالم • محمد بن مسلم
|-
|-
|دلیل شهرت
|دلیل شهرت
خط ۴۰: خط ۴۰:
</div>
</div>


'''محمدبن ابى زینب مقلاص اسدى'''، ملقب به ابوالخطاب است که فرقه غالى خطابیه به وى منسوب است. از وى به عنوان یکى از پایه گذاران [[اسماعیلیه]] و نیز در شمار مرتبه ابواب در سلسله مراتب مقدس [[نصیریه]] نام برده اند. در بعضى از منابع از وى با کنیه ابو اسماعیل یاد شده است که برخى را بر آن داشته است تا وى را پدر معنوى اسماعیل بن جعفر بدانند. او از قبیله بنى اسد و ساکن [[کوفه]] بود. به نقل [[ثقة الاسلام کلینى]] در فروع کافى، ابوالخطاب قبل از گرایش به غلو، از یاران مهم [[امام صادق]] بوده و سؤالات [[اصحاب]] [[امام صادق(ع)]] را از کوفه به [[مدینه]] برده و پاسخ دریافتی از امام را براى اصحاب ارسال مى داشته است.  
'''محمدبن ابى زینب مقلاص اسدى'''، ملقب به ابوالخطاب است که فرقه غالى خطابیه به وى منسوب است. از وى به عنوان یکى از پایه گذاران [[اسماعیلیه]] و نیز در شمار مرتبه ابواب در سلسله مراتب مقدس [[نصیریه]] نام برده اند. در بعضى از منابع از وى با کنیه ابو اسماعیل یاد شده است که برخى را بر آن داشته است تا وى را پدر معنوى اسماعیل بن جعفر بدانند. او از قبیله بنى اسد و ساکن [[کوفه]] بود. به نقل [[ثقه الاسلام کلینى]] در فروع کافى، ابوالخطاب قبل از گرایش به غلو، از یاران مهم [[امام صادق]] بوده و سؤالات [[اصحاب]] [[امام صادق(ع)]] را از کوفه به [[مدینه]] برده و پاسخ دریافتی از امام را براى اصحاب ارسال مى داشته است.  
افکار غلوآمیز ابوالخطاب از سوى [[امام صادق]] شدیداً رد شد و در مواضع گوناگون به لعن و نفرین ابوالخطاب پرداخت و از او با عناوین [[کافر]]، [[مشرک]] و دشمن خدا یاد شده است. در روایاتى آمده است که ابوالخطاب به امام صادق دروغ مى بست و در کتب اصحاب امام صادق دست برده و احادیثى را به نام امام صادق از خود ساخته و در این کتابها قرار مى داد و براى همین علت بعضى از اصحاب کتابهاى خود را به امام عرضه مى کردند تا صحت [[احادیث]] آنها به رویت امام برسد و شاید از اینجا عرضه کتب و عقاید به امام به عنوان [[سنت]] مطرح شد تا امام، سره را از ناسره جدا کرده و به تنقیح عقاید بپردازد.
افکار غلوآمیز ابوالخطاب از سوى [[امام صادق]] شدیداً رد شد و در مواضع گوناگون به لعن و نفرین ابوالخطاب پرداخت و از او با عناوین [[کافر]]، [[مشرک]] و دشمن خدا یاد شده است. در روایاتى آمده است که ابوالخطاب به امام صادق دروغ مى بست و در کتب اصحاب امام صادق دست برده و احادیثى را به نام امام صادق از خود ساخته و در این کتابها قرار مى داد و براى همین علت بعضى از اصحاب کتابهاى خود را به امام عرضه مى کردند تا صحت [[احادیث]] آنها به رویت امام برسد و شاید از اینجا عرضه کتب و عقاید به امام به عنوان [[سنت]] مطرح شد تا امام، سره را از ناسره جدا کرده و به تنقیح عقاید بپردازد.


=نام و كنیة ابوالخطاب=
=نام و كنیه ابوالخطاب=


نام ابوالخطاب، محمد بن مقلاص بن ابی زینب اسدی كوفی (از موالی بنی اسد) است. [[علّامه حلّی]] در خلاصة الاقوال، نام او را مقلاص ذكر كرده است. <ref>حلی، 1417ق، ص 429</ref> همان گونه كه [[آیت الله خویی]] و [[آیت الله سبحانی]] تذكر داده اند، نام او مقلاص نیست، بلكه نام پدرش مقلاص و نام خودش محمد است. <ref>خوئی،1413ق، ج 15، ص 272؛ سبحانی، 1414ق، ص 441</ref>
نام ابوالخطاب، محمد بن مقلاص بن ابی زینب اسدی كوفی (از موالی بنی اسد) است. [[علّامه حلّی]] در خلاصه الاقوال، نام او را مقلاص ذكر كرده است. <ref>حلی، 1417ق، ص 429</ref> همان گونه كه [[آیت الله خویی]] و [[آیت الله سبحانی]] تذكر داده اند، نام او مقلاص نیست، بلكه نام پدرش مقلاص و نام خودش محمد است. <ref>خوئی،1413ق، ج 15، ص 272؛ سبحانی، 1414ق، ص 441</ref>


بسیاری از منابع نام پدر وی را مقلاص با صاد ثبت كرده اند، ولی در رجال طوسی با سین آمده است. <ref>طوسی، 1415ق، ص 296</ref> ابن داود هم در رجالش به همین مطلب اشاره دارد. <ref>حلی، 1392ق، ص 276</ref> در برخی از منابع، القابی همچون اَجدَع، بزّاز (پارچه فروش) زرّاد(سازندة زره) و برّاد(فروشندة بُرد) را پس از نام وی ذكر كرده اند. این القاب عمدتاً نشان از شغل و جایگاه اجتماعی او دارد. علاوه بر كنیة ابوالخطاب، از دیگر كنیه های او به ابواسماعیل <ref>طوسی، 1348، ص290</ref> و ابوالظبیان <ref>مجلسی، 1363، ج‏75، ص290؛ خوئی، 1413ق، ج15، ص256</ref> ‏نیز می توان اشاره كرد.
بسیاری از منابع نام پدر وی را مقلاص با صاد ثبت كرده اند، ولی در رجال طوسی با سین آمده است. <ref>طوسی، 1415ق، ص 296</ref> ابن داود هم در رجالش به همین مطلب اشاره دارد. <ref>حلی، 1392ق، ص 276</ref> در برخی از منابع، القابی همچون اَجدَع، بزّاز (پارچه فروش) زرّاد(سازنده زره) و برّاد(فروشنده بُرد) را پس از نام وی ذكر كرده اند. این القاب عمدتاً نشان از شغل و جایگاه اجتماعی او دارد. علاوه بر كنیه ابوالخطاب، از دیگر كنیه های او به ابواسماعیل <ref>طوسی، 1348، ص290</ref> و ابوالظبیان <ref>مجلسی، 1363، ج‏75، ص290؛ خوئی، 1413ق، ج15، ص256</ref> ‏نیز می توان اشاره كرد.
 
=شخصیت ابوالخطاب پیش از انحراف=
 
ابوالخطاب در ابتدا از اصحاب امام صادق (ع) بود <ref>برقی، 1342، ج1، ص10؛ طوسی، 1415ق، ص296</ref> و از جایگاه و اعتبار بالایی برخوردار بود، <ref>مجلسی، 1363 ج66، ص220</ref> تا جایی كه حتی در مواقعی ائمه اطهار علیه السلام از وی تمجید كرده اند. از گفتار ابن غضائری، كه می گوید: ... حدثنا ابوالخطاب فی ایام استقامته، پیداست كه ابوالخطاب مدتی بر مسیر هدایت بوده است. <ref>ابن غضائری، 1422ق، ص88</ref> در احادیث [[ائمه معصوم علیه السلام]] نیز به [[ایمان]] عاریه ای او اشاره شده، كه نشان دهنده منحرف نبودن وی در مراحل ابتدایی است. <ref>كلینی، 1362، ج2، ص418؛ طوسی، 1348، ص296؛ طبری، 1413ق، ص330</ref> در منابع اشاره شده، او پیش از بیان عقاید غالیانه اش، سؤالات برخی از [[شیعیان]] را (از كوفه) برای امام صادق علیه السلام می برد و جواب های حضرت را برای ایشان (به كوفه) می آورد. علی بن عقبه می گوید: كان ابوالخطاب قبل أن یفسد، هو یحمل المسائل لاصحابنا و یجیی بجواباتها. <ref>كلینی، 1362، ج5، ص150؛ طوسی، 1365، ج1، ص4</ref>
 
از ابن ابی عمیر نیز روایت شده است: شیعیان وقتی آن اتفاقات برای ابوالخطاب افتاد، نزد امام صادق علیه السلام آمدند و از آن حضرت خواستند شخصی را به آنان معرفی كند كه در امر [[دین]] و [[احكام شرعی]] بتوانند از او كمك بگیرند. <ref>خوئی، 1413ق، ج 19، ص 318</ref> از این روایت پیداست كه ابوالخطاب پیش از انحرافش، از سوی امام صادق علیه السلام به عنوان معتمد شیعیان كه سؤالات خویش را از وی بپرسند، معرفی شده بود. بر اساس روایتی دیگر، حمران بن اعین در سؤالی كه از امام صادق علیه السلام پرسیده، او را مورد اعتماد معرفی كرده است. <ref>صفار، 1404ق، ص 258و452</ref> قاضی نعمان مغربی نیز وی را (قبل از انحرافش) از داعیان امام صادق علیه السلام معرفی كرده است. <ref>قاضی نعمان، 1383ق، ج1، ص49</ref>
 
بر اساس نقل [[علّامه مجلسی]]، شیعیان روایات زیادی از ابوالخطاب نقل كرده اند. <ref>مجلسی،‏ 1363، ج ‏53، ص 39</ref> سؤالی كه در اینجا مطرح است اینكه آیا روایات ابوالخطاب، پیش از انحرافش و به تعبیری، در زمان استقامتش، مقبول است یا خیر؟ ابن غضائری این روایات را نمی پذیرد. <ref>ابن غضائری، 1422ق، ص88</ref> علامه حلّی نیز در خلاصه الاقول، ضمن اشاره به غلو ابوالخطاب و ملعون شدن وی، رأی ابن غضائری را نقل كرده و مطلبی بر آن اضافه نكرده است. <ref>حلی، 1417ق، ص392</ref> اما [[شیخ طوسی]] روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش را پذیرفته است. <ref>طوسی، 1417ق، ج‏1، ص151</ref> [[علامه مجلسی]] نیز ضمن پذیرش این مطلب، می نویسد: روایاتی هم كه در حال انحراف از وی نقل شده، درصورتی كه دیگران آن روایت را نقل كرده باشند، پذیرفته شده است. <ref>مجلسی،1363، ج‏53، ص39</ref> آیت الله خوئی نیز با استناد به كلام شیخ طوسی در عده الاصول می نویسد: ... بنابراین، محمد بن ابی زینب پیش از انحرافش قابل اعتماد است. <ref>خوئی، 1413ق، ج15، ص271</ref> ایشان به روایاتی در این خصوص استناد كرده است.
 
در اینكه روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش پذیرفتنی باشد، بحثی نیست، اما به نظر می رسد تعیین اینكه كدام یك از روایات وی قبل از انحرافش صادر شده، مشكل است. برخی گفته اند: مرز میان دوره استقامت و انحراف او دقیقاً معلوم نیست. <ref>كاوند، 1382، ص109</ref> بدون شك، او در دوره [[امام باقر علیه السلام]] و اوایل دوره امام صادق علیه السلام منحرف نبوده است. بنابراین، اگر روایتی را در دوره امام باقر علیه السلام و یا اوایل دوره امام صادق علیه السلام نقل كرده است و یا تصریح شود كه فلان روایت در دوره استقامت او نقل شده، پذیرفتنی است.


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۳٬۶۸۲

ویرایش