آقاخانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:




گويند: كسانى كه نمى ‏توانستند شخصا نذورات خود را به پيشگاه او بفرستند، آنها را به دريا مى ‏افكندند و اعتقاد داشتند كه سرانجام اين اموال به دست امام شان خواهد رسيد.سيد ابو الحسن خان در سال 1207 هجرى در گذشت و پس از وى پسرش شاه خليل اللّه به امامت رسيد.اسماعيليه آقا خانيه عنوان شاه را از «مراشد صوفيه» اقتباس كرده‏ اند و به تقليد ايشان خود را شاه مى‏ خواندند يا چون خود را از تبار [[ركن الدين خورشاه]] آخرين شاه اسماعيلى در [[الموت]] مى ‏دانند لقب شاه را بر خود نهاده‏ اند. شاه خليل اللّه پس از رسيدن به امامت به [[يزد]] سفر كرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعى كه ميان پيروان او و [[شيعيان اثنا عشرى]] واقع شده به قتل رسيد (1232 ه).چون [[فتحعلى شاه قاجار]] از اين واقعه آگاه شد، حسن على شاه پسر شاه خليل اللّه را به [[تهران]] خواست و از او استمالت و دل جويى كرد، و بفرمود تا كسانى را كه در واقعه قتل پدرش دست داشتند، سياست كنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسرى او در آورد، و حكومت [[قم]]‏ و [[محلّات]] را به وى واگذار كرد، و او را ملقب به آقا خان فرمود.
معتقد بودند كسانى كه نمى ‏توانستند شخصا نذورات خود را به پيشگاه او بفرستند، آنها را به دريا مى ‏افكندند زیرا كه سرانجام اين اموال به دست امام شان خواهد رسيد.سيد ابو الحسن خان در سال 1207 هجرى در گذشت و پس از وى پسرش شاه خليل اللّه به امامت رسيد.اسماعيليه آقا خانيه عنوان شاه را از «مراشد صوفيه» اقتباس كرده‏ اند و به تقليد ايشان خود را شاه مى‏ خواندند يا چون خود را از تبار [[ركن الدين خورشاه]] آخرين شاه اسماعيلى در [[الموت]] مى ‏دانند لقب شاه را بر خود نهاده‏ اند. شاه خليل اللّه پس از رسيدن به امامت به [[يزد]] سفر كرد، پس از دو سال توقف در آن شهر در نزاعى كه ميان پيروان او و [[شيعيان اثنا عشرى]] واقع شده به قتل رسيد (1232 ه).چون [[فتحعلى شاه قاجار]] از اين واقعه آگاه شد، حسن على شاه پسر شاه خليل اللّه را به [[تهران]] خواست و از او دل جويى كرد، و دستور داد تا كسانى را كه در واقعه قتل پدرش دست داشتند، سياست كنند. سپس دختر خود سروجهان خانم را به همسرى او در آورد، و حكومت [[قم]]‏ و [[محلّات]] را به وى واگذار كرد، و او را ملقب به آقا خان فرمود.
حسن على شاه در سال 1255 بر اثر تحريكات حاجى ميرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد كه محلّات را ترك كند و به [[كرمان]] رهسپار شود. در آن استان توانست كه بر [[قلعه بم]] دست يابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فيروز ميرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه كه حكمران كرمان بود با وى جنگ كرده بر او غلبه يافت و شاه از خطاى آقا خان اول در گذشت، به وى امان داد و او را از بست حضرت [[عبد العظيم حسنی]] بيرون آورد و از او استقبال شايانى كرد و مجددا به حكومت قم و محلّات فرستاد.حسن على خان چون ديد ديگر كسى مزاحم او نيست، عيال و اموال خود را از راه بغداد به [[كربلا]] فرستاد.
حسن على شاه در سال 1255 بر اثر تحريكات حاجى ميرزا آقاسى صدر اعظم محمد شاه ناچار شد كه محلّات را ترك كند و به [[كرمان]] رهسپار شود. در آن استان توانست كه بر [[قلعه بم]] دست يابد و آن را به تصرف خود در آورد. اما فيروز ميرزا «نصرت الدوله» برادر محمد شاه كه حكمران كرمان بود با وى جنگ كرده بر او غلبه يافت و شاه از خطاى آقا خان اول در گذشت و به وى امان داد و او را از بست حضرت [[عبد العظيم حسنی]] بيرون آورد و از او استقبال شايانى كرد و مجددا به حكومت قم و محلّات فرستاد.حسن على خان چون ديد ديگر كسى مزاحم او نيست، عيال و اموال خود را از راه بغداد به [[كربلا]] فرستاد.
آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت كه به زيارت [[خانه خدا]] برود و از راه كوير به جانب كرمان رهسپار شد و چنين وانمود مى ‏كرد كه از طريق [[بندر عباس]] قصد زيارت  [[كعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوى كرمان رهسپار شده. پس از شكست از حاكم آنجا، به [[لار]] و از آنجا به اسفندقه و [[جيرفت]] رفت و در گرمسير [[ميناب]] به تهيه لشكر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گريز به [[قندهار]] رفت. در آن شهر كارگزاران انگليسى از وى پشتيبانى كردند، و از طرف [[دولت انگليس]] براى او و همراهانش روزى صد روپيه مقرر گرديد، و با موافقت مأموران انگليسى با برادر و كسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه).سپس آقا خان رهسپار بندر [[بمبئى]] شد و پس از چندى بر اثر اعتراض دولت ايران نتوانست در آنجا بماند، و به ايالت بنگال رفت (جمادى الاول 1263 ه) و در [[كلكته]] ساكن گشت. ديرى نپائيد كه مجددا به بمبئى بازگشت، و آنجا را مركز ترقى دستگاه خويش ساخت و از آن تاريخ اين خانواده در هند سكونت يافتند.
آنگاه از محمّد شاه اجازه گرفت كه به زيارت [[خانه خدا]] برود و از راه كوير به جانب كرمان رهسپار شد و چنين وانمود مى ‏كرد كه از طريق [[بندر عباس]] قصد زيارت  [[كعبه]] را دارد. سپس آقا خان به سوى كرمان رهسپار شده. پس از شكست از حاكم آنجا، به [[لار]] و از آنجا به اسفندقه و [[جيرفت]] رفت و در گرمسير [[ميناب]] به تهيه لشكر و اسباب جنگ پرداخت، و پس از چند جنگ و گريز به [[قندهار]] رفت. در آن شهر كارگزاران انگليسى از وى پشتيبانى كردند، و از طرف [[دولت انگليس]] براى او و همراهانش روزى صد روپيه مقرر گرديد، و با موافقت مأموران انگليسى با برادر و كسانش به سند رفت. (اواخر صفر 1262 ه).سپس آقا خان رهسپار بندر [[بمبئى]] شد و پس از چندى بر اثر اعتراض دولت ايران نتوانست در آنجا بماند، و به ايالت بنگال رفت (جمادى الاول 1263 ه) و در [[كلكته]] ساكن گشت. ديرى نپائيد كه مجددا به بمبئى بازگشت، و آنجا را مركز ترقى دستگاه خويش ساخت و از آن تاريخ اين خانواده در هند سكونت يافتند.
در اين زمان اختلافاتى بين [[خوجه‏ ها]] (- خوجه) كه اسماعيليان سابق هند بودند در گرفت كه منجر به يك رشته دعاوى قضايى گرديد. سرانجام با قضاوت جوزف آرنولد در (1866 م) اين قضيه به نفع آقا خان فيصله پيدا كرد. و از آن زمان او پيشواى خوجه ‏ها و همه «اسماعيليه» هند گرديد.
در اين زمان اختلافاتى بين [[خوجه‏ ها]] (- خوجه) كه اسماعيليان سابق هند بودند در گرفت كه منجر به يك رشته دعاوى قضايى گرديد. سرانجام با قضاوت جوزف آرنولد در (1866 م) اين قضيه به نفع آقا خان فيصله پيدا كرد. و از آن زمان او پيشواى خوجه ‏ها و همه «اسماعيليه» هند گرديد.
خط ۲۱: خط ۲۱:
==عقايد و ادعيه اسماعيليان آقا خانى==‏
==عقايد و ادعيه اسماعيليان آقا خانى==‏


اين فرقه امام خود را شخصى روحانى مى‏ پندارند، و او را جلوه ‏گاه و مظهر صفات [[على بن أبي طالب]] مى ‏دانند. ايشان مانند پيشينيان خود معتقدند كه امام بايد «حى» باشد تا مورد اطاعت همگان قرار گيرد.دستورهاى او تا هنگامى كه حيات دارد، قابل اجراست و چون درگذشت، دستورهاى امام وقت جايگزين فرمان هاى امام پيشين مى‏ گردد.غالبا فرامين امام وقت به وسيله شخصى كه او را وزير مى ‏خوانند به «جماعت خانه» ابلاغ مى ‏گردد و اگر نكته‏ اى در آن مورد سؤال قرار گيرد، تأويل و تفسير آن را از امام مى ‏خواهند.اسماعيليان معاصر را دعاهائى است كه خواست خود ايشان است، و با نماز و عبادت و ادعيه ديگر فرق اسلام اختلاف دارد، براى نمونه بعضى از اين ادعيه در اينجا ذكر مى ‏شود:در [[نماز]] پس از خواندن [[سوره فاتحه]]  اين دعا را مى ‏خوانند: سجدت وجهى اليك و توكلت عليك منك قوّتى و انت عصمتى يا رب العالمين، اللهم صلّ على محمّد المصطفى و على على المرتضى و على الائمه الاطهار و على حجة الامر صاحب الزمان و العصر امامنا الحاضر الموجود مولانا شاه كريم الحسينى اللهم لك سجودى و طاعتى.
اين فرقه امام خود را شخصى روحانى مى‏ پندارند، و او را جلوه ‏گاه و مظهر صفات [[على بن أبي طالب]] مى ‏دانند. ايشان مانند پيشينيان خود معتقدند كه امام بايد «حى» باشد تا مورد اطاعت همگان قرار گيرد.دستورهاى او تا هنگامى كه حيات دارد، قابل اجراست و چون درگذشت، دستورهاى امام وقت جايگزين فرمان هاى امام پيشين مى‏ گردد.غالبا فرامين امام وقت به وسيله شخصى كه او را وزير مى ‏خوانند به «جماعت خانه» ابلاغ مى ‏گردد و اگر نكته‏ اى در آن مورد سؤال قرار گيرد، تأويل و تفسير آن را از امام مى ‏خواهند.اسماعيليان معاصر را دعاهائى است كه خواست خود ايشان است، و با نماز و عبادت و ادعيه ديگر فرق اسلام اختلاف دارد، براى نمونه بعضى از اين ادعيه در اينجا ذكر مى ‏شود:در [[نماز]] پس از خواندن [[سوره فاتحه]]  اين دعا را مى ‏خوانند: سجدت وجهى اليك و توكلت عليك منك قوّتى و انت عصمتى يا رب العالمين، اللهم صلّ على محمّد المصطفى و على على المرتضى و على الائمه الاطهار و على حجة الامر صاحب الزمان و العصر امامنا الحاضر الموجود مولانا شاه كريم الحسينى اللهم لك سجودى و طاعتى. <ref>ر.ک. همان با ویرایش مختصر</ref>


==پانویس==
==پانویس==


==رده ها==
==رده ها==
confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش