۸۵٬۹۶۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
</div> | </div> | ||
''' طرح تقریب و مشكلات آگاهی دينی (قرائتی در منطق تقريب و گونههای فرهنگ دينی)''' عنوان دومین مقاله از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] میباشد که به قلم [[حیدر حب اللّه|حیدر حباللّه]] نگارش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است. | |||
==چکیده== | ==چکیده== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
برای بررسی طرح وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی لازم است با عناصر تشکیل دهنده درونی آن از نزدیک آشنا شویم، بلکه لازم است در این طرح جدا از زبان جشنوارهای و ستایشگری دقت کنیم تا بتوانیم از این طریق بهارزیابی و رسیدگی به پروژه مورد نظر با زبان نقادی سازنده بپردازیم، نگرشی که منفی و ویران کننده نخواهد بود بلکه هدف از آن پر کردن شکاف موجود و اصلاح خلأهای آشکار در آن است.<br> | برای بررسی طرح وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی لازم است با عناصر تشکیل دهنده درونی آن از نزدیک آشنا شویم، بلکه لازم است در این طرح جدا از زبان جشنوارهای و ستایشگری دقت کنیم تا بتوانیم از این طریق بهارزیابی و رسیدگی به پروژه مورد نظر با زبان نقادی سازنده بپردازیم، نگرشی که منفی و ویران کننده نخواهد بود بلکه هدف از آن پر کردن شکاف موجود و اصلاح خلأهای آشکار در آن است.<br> | ||
انجام بررسی نقادی پروژه تقریب میان مذاهب اسلامی به منظور اصلاح آن، اکنون به ضرورت اجتنابناپذیری تبدیل گردیدهاست، چراکهاکنون دست کم هفت دهه پیاپی بر این تجربه گذشتهاست بی آن که تلاشهایی که در این راهانجام گرفته نتایج چشمگیری داشته باشد. هر چند که با | انجام بررسی نقادی پروژه تقریب میان مذاهب اسلامی به منظور اصلاح آن، اکنون به ضرورت اجتنابناپذیری تبدیل گردیدهاست، چراکهاکنون دست کم هفت دهه پیاپی بر این تجربه گذشتهاست بی آن که تلاشهایی که در این راهانجام گرفته نتایج چشمگیری داشته باشد. هر چند که با دیده انصاف باید گفت دستاوردهای انجام گرفته در این فاصله زمانی کار هموار و آسانی نبوده بلکه به حق شگفتآور و عظیم بودهاست.<br> | ||
این مقاله به ساز و کارهای طرح تقریب میپردازد؛ ساز و کاری که نیازمند برخی تعدیلهای طولی و برخی تعدیلهای عرضی است. شاید این تعدیلها به طوری که ملاحظه خواهیم کرد شامل هدفهای اعلام شده و غیر اعلام شده خود این طرح باشد.<br> | این مقاله به ساز و کارهای طرح تقریب میپردازد؛ ساز و کاری که نیازمند برخی تعدیلهای طولی و برخی تعدیلهای عرضی است. شاید این تعدیلها به طوری که ملاحظه خواهیم کرد شامل هدفهای اعلام شده و غیر اعلام شده خود این طرح باشد.<br> | ||
آیا هدفها و مکانیزمهای به کار گرفته شده در طرح تقریب میان مذاهب اسلامی، دچار کمبود و نقص شدهاست؟ چرا صداها و نظرهای اختلاف انگیز و کشمکش داخلی در ملتهب نمودن همه جامعه در مدت زمان کوتاهی موفق میشوند در حالی که نظرها و آرای تقریب برای تحقق موفقیت، حتی در حد یک گام نیاز به مدت طولانی دارد؟<br> | آیا هدفها و مکانیزمهای به کار گرفته شده در طرح تقریب میان مذاهب اسلامی، دچار کمبود و نقص شدهاست؟ چرا صداها و نظرهای اختلاف انگیز و کشمکش داخلی در ملتهب نمودن همه جامعه در مدت زمان کوتاهی موفق میشوند در حالی که نظرها و آرای تقریب برای تحقق موفقیت، حتی در حد یک گام نیاز به مدت طولانی دارد؟<br> | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۳: | ||
لزوم اصلاح معرفتی و متدلوژی به علم کلام وتاریخ محدود نمیشود، بلکه میتواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط بهاجتهاد فقهی گردد. بسیاری از فقهای گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمیشد، ولی سه قرن گذشته شاهد محدودیتی در آگاهی داشتن به دیگر مذاهب بودهاست. شاید بتوانم بگویم کهاین مسئلهاز نظر تاریخی در محافل سنی بیشتر از محافل شیعه بودهاست و این مسئله به عواملی باز میگردد کهاکنون در نظر نداریم دربارهآن صحبت کنیم. | لزوم اصلاح معرفتی و متدلوژی به علم کلام وتاریخ محدود نمیشود، بلکه میتواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط بهاجتهاد فقهی گردد. بسیاری از فقهای گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمیشد، ولی سه قرن گذشته شاهد محدودیتی در آگاهی داشتن به دیگر مذاهب بودهاست. شاید بتوانم بگویم کهاین مسئلهاز نظر تاریخی در محافل سنی بیشتر از محافل شیعه بودهاست و این مسئله به عواملی باز میگردد کهاکنون در نظر نداریم دربارهآن صحبت کنیم. | ||
چالشهای معاصر که بر پشت فقهاسلامی سنگینی میکند اکنون نیاز بهاجتهاد اسلامی دارد و بهاجتهاد مذهبی محدود نیست. منظور ما این است کهاجتهاد در مذهبهای حنفی، شافعی، مالکی یا حنبلی و جعفری به تنهایی اجتهاد صحیحی از نظر معنای واژه نیست بلکه ضرورتهای علمی و غیره فقیه را ملزم میکند که به همه مکاتب فقهی اسلامی آگاهی داشته باشد تا برای او تصویر روشنتر و رساتری از مطلب حاصل شود. باید دعوت [[محمد مهدی شمس الدین|علامه مرحوم شیخ محمد مهدی شمس الدین]] <ref>محمد مهدی شمس الدين، الاجتهاد و التجديد فی الفقهالاسلامی، ص 156.</ref> را دایر بر لزوم اجتهاد اسلامی که همه مکاتب فقه و مذاهب آن در بر گیرد بپذیریم بدون آن کهاختلافات عقیدتی مانع انجام آن شود. این اختلافات نمیتواند ارزش فقهی و قانونی موجود نزد دیگر فرقهها را کاملاً ملغا کند.<br> | چالشهای معاصر که بر پشت فقهاسلامی سنگینی میکند اکنون نیاز بهاجتهاد اسلامی دارد و بهاجتهاد مذهبی محدود نیست. منظور ما این است کهاجتهاد در مذهبهای حنفی، شافعی، مالکی یا حنبلی و جعفری به تنهایی اجتهاد صحیحی از نظر معنای واژه نیست بلکه ضرورتهای علمی و غیره فقیه را ملزم میکند که به همه مکاتب فقهی اسلامی آگاهی داشته باشد تا برای او تصویر روشنتر و رساتری از مطلب حاصل شود. باید دعوت [[محمد مهدی شمس الدین|علامه مرحوم شیخ محمد مهدی شمس الدین]] <ref>محمد مهدی شمس الدين، الاجتهاد و التجديد فی الفقهالاسلامی، ص 156.</ref> را دایر بر لزوم اجتهاد اسلامی که همه مکاتب فقه و مذاهب آن در بر گیرد بپذیریم بدون آن کهاختلافات عقیدتی مانع انجام آن شود. این اختلافات نمیتواند ارزش فقهی و قانونی موجود نزد دیگر فرقهها را کاملاً ملغا کند.<br> | ||
همان گونه که یک شیعهادله [[شیخ طوسی]] (متوفای 430 ق) و [[علامه حلی]] (متوفای 726 ق) و [[شیخ مرتضی انصاری]] (متوفای 1281 ق) را میآموزد باید در راستای بحث خود ادلهامام شافعی (متوفای 204 ق) ابو حامد غزالی (متوفای 505 ق) و [[ابن تیمیه|شیخ ابن تیمیه حرانی]] (متوفای 827 ق) و غیرهاز علمای دیگر طرفها را نیز برای دسترسی به یک نتیجه فقهی گسترده بررسی نماید. | همان گونه که یک شیعهادله [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] (متوفای 430 ق) و [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]] (متوفای 726 ق) و [[مرتضی انصاری|شیخ مرتضی انصاری]] (متوفای 1281 ق) را میآموزد باید در راستای بحث خود ادلهامام شافعی (متوفای 204 ق) ابو حامد غزالی (متوفای 505 ق) و [[ابن تیمیه|شیخ ابن تیمیه حرانی]] (متوفای 827 ق) و غیرهاز علمای دیگر طرفها را نیز برای دسترسی به یک نتیجه فقهی گسترده بررسی نماید. | ||
این ادغام در بحث فقهی، تا حدودی فقه فرقهای گرایشدار را ملغا میکند. ما نمیخواهیم که حنفی | این ادغام در بحث فقهی، تا حدودی فقه فرقهای گرایشدار را ملغا میکند. ما نمیخواهیم که حنفی فقه ابوحنیفه را کنار بگذارد و یا شیعه فقه امامی را... بلکهاو هر آن چه را که میخواهد انتخاب کند با این شرط که عناصر بحث او دربرگیرنده همه مکاتب فقهی باشد. ما این موضوع را مقدمه لازم برای فقه اسلامی میدانیم تا فقه مذهبگرایی را که طرف دیگر را کنار میزند و به هیچ چیز او اعتراف نمیکند، پشت سر قرار دهد و غربت دیگر مکاتب فقهی را که با کمال تأسف هیچ کس از طرفها هیچ چیز یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند، کاهش دهد. | ||
تنها | تنها فقه اسلامی و علم شریعت نیستند که میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند بلکه علم رجال و حدیث نیز دارای نقشاند. اکنون علم رجال سنی از علم رجال شیعه جدا افتادهاست چنان که منابع رجال شیعه نیز از علم رجال سنی جدا گردیدهاند. شاید نبودن اطمینان و احساس مذهبی به انجام این جداییها کمک کرده باشد. ایجاد دائرةالمعارفهای رجالی و منابع جرح و تعدیل بر پایه دادههای گوناگون مذاهب اسلامی میتواند به کمک اسناد تاریخی و مدارک قدیمی به شناسایی احوال رجال و راویان در منابع گوناگون حدیث کمک کند. در منابع شرح حالها نیز وضع به همین گونهاست. ما به همه «اعیان مسلمین» نیاز داریم و نه فقط «اعیان شیعه» بی آن کهاین دعوت ما به معنای کنار گذاشتن نظرهای هر طرف از طرفها باشد، بلکه پس از آگاهی یافتن از میراث چهرههای اسلامی است که شخص میتواند نظرها و موضعهای خود را داشته باشد.<br> | ||
همین مسئله در مورد منابع حدیث شریف و دائرةالمعارفهای آن نیز صادق است. ما پیش از این پیشنهاد دادیم دائرةالمعارفی ایجاد شود <ref>حيدر حب الله، «نحو إعاده ترتيب للمصادر النصوصية»، مجله فقهاهل البيت، شماره 24، ص 135ـ168.</ref> که همه منابع حدیث اسلامی را در برگیرد تا محققان بتوانند به همه متون مأثور در هر موضوعی نزد همه مذاهب رجوع کنند. ما نباید محدود به پیدا کردن متونی به نفع یک گروه باشیم یا این که متون به خاطر این کهاز روایتهای گروه دیگری است محکوم به ضعف یا حذف شوند. چنین دلیلی نمیتواند همیشه موجب بطلان حدیث شود. بنابراین باید دائرةالمعارف حدیث و دائرةالمعارف رجالی و دائرةالمعارف شرح احوال رجالی وجود داشته باشد که مرجعی برای علما و فقها و اهل تحقیق از هر طرفی باشد. چنین چیزی به نظر من موجب نزدیک کردن نقطه نظرها و کاهش فاصلهها و از بین بردن غربت اندیشه حاکم بر مذاهب خواهد شد.<br> | همین مسئله در مورد منابع حدیث شریف و دائرةالمعارفهای آن نیز صادق است. ما پیش از این پیشنهاد دادیم دائرةالمعارفی ایجاد شود <ref>حيدر حب الله، «نحو إعاده ترتيب للمصادر النصوصية»، مجله فقهاهل البيت، شماره 24، ص 135ـ168.</ref> که همه منابع حدیث اسلامی را در برگیرد تا محققان بتوانند به همه متون مأثور در هر موضوعی نزد همه مذاهب رجوع کنند. ما نباید محدود به پیدا کردن متونی به نفع یک گروه باشیم یا این که متون به خاطر این کهاز روایتهای گروه دیگری است محکوم به ضعف یا حذف شوند. چنین دلیلی نمیتواند همیشه موجب بطلان حدیث شود. بنابراین باید دائرةالمعارف حدیث و دائرةالمعارف رجالی و دائرةالمعارف شرح احوال رجالی وجود داشته باشد که مرجعی برای علما و فقها و اهل تحقیق از هر طرفی باشد. چنین چیزی به نظر من موجب نزدیک کردن نقطه نظرها و کاهش فاصلهها و از بین بردن غربت اندیشه حاکم بر مذاهب خواهد شد.<br> | ||
اما اگر به تضعیف روایتهای یکدیگر «و روش رد و مزور دانستن روایتهای اهل تسنن و شیعیان ادامه دهیم، سرانجام نهاهل تسنن خواهیم داشت و نه شیعه؛ چرا که نتوانستهایم روی صحت چیزی به توافق برسیم مگر قرآن کریم.» <ref>محمود فياض، «التقريب واجب اسلامی»، چاپ شده در: مسألهالتقريب بين المذاهب الاسلاميه، ص39.</ref> حتی قرآن کریم نیز مادامی که شیعیان اهل سنت را به تحریف قرآن متهم میکنند و اهل تسنن شیعیان را نیز به چنین چیزی متهم مینمایند و آنها را دارای قرآن دیگری جز این قرآن میدانند، کارآیی خود را از دست میدهد.<br> | اما اگر به تضعیف روایتهای یکدیگر «و روش رد و مزور دانستن روایتهای اهل تسنن و شیعیان ادامه دهیم، سرانجام نهاهل تسنن خواهیم داشت و نه شیعه؛ چرا که نتوانستهایم روی صحت چیزی به توافق برسیم مگر قرآن کریم.» <ref>محمود فياض، «التقريب واجب اسلامی»، چاپ شده در: مسألهالتقريب بين المذاهب الاسلاميه، ص39.</ref> حتی قرآن کریم نیز مادامی که شیعیان اهل سنت را به تحریف قرآن متهم میکنند و اهل تسنن شیعیان را نیز به چنین چیزی متهم مینمایند و آنها را دارای قرآن دیگری جز این قرآن میدانند، کارآیی خود را از دست میدهد.<br> | ||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
وجود چنین احکامی علتی جز از هم بیگانگی و عدم تماس اجتماعی و ارتباطهای معرفتی ندارد. شما در هر گروهی از ما دستهای را میبینید که آگاهی آنها نسبت بهان چه در مسیحیت و در غرب وجود دارد بیش از آگاهی آنها از دیگر گروههای مسلمان میباشد. شاید رفع این گونه مشکلات بهایجاد برنامهای همچون سازماندهی دیدارهای متقابل میان طلاب علوم دینی از آموزشگاههای دیگر مذاهب جهت آشنایی از نزدیک با آنها نیاز داشته باشد و این دیدارها محدود به شمار کمی از طلاب نخبه نباشد بلکه برای بیشترین شمار ممکن از علما و طلاب انجام گیرد. همچنین نیازمند ایجاد طرحهای مشترک مبادلات فرهنگی میان آموزشگاههای دینی همچون مبادله کتاب و مجله و نشریات و غیره و عدم جلوگیری از آن بلکهاستقبال از آن میباشد و لازم است زمینه را برای آشنایی و درک بیشتر از یکدیگر فراهم نماییم. هیچ مانعی برای انجام پروژههای مشترک همچون تدوین دائرةالمعارفها یا کتاب و فراهم نمودن مسافرتهای جهانگردی متقابل وجود ندارد. برنامههای تلویزیونی و سینمایی برای آشنایی با یکدیگر و نزدیکی میان نقطه نظرها و دهها طرح و پروژه را در این زمینه میتوان تدارک دید و نباید به برگزاری کنفرانسهای ارزشی اکتفا کرد که گاهی بیم آن میرود که جنبه تعارف و تکرار بر آن بچربد.<br> | وجود چنین احکامی علتی جز از هم بیگانگی و عدم تماس اجتماعی و ارتباطهای معرفتی ندارد. شما در هر گروهی از ما دستهای را میبینید که آگاهی آنها نسبت بهان چه در مسیحیت و در غرب وجود دارد بیش از آگاهی آنها از دیگر گروههای مسلمان میباشد. شاید رفع این گونه مشکلات بهایجاد برنامهای همچون سازماندهی دیدارهای متقابل میان طلاب علوم دینی از آموزشگاههای دیگر مذاهب جهت آشنایی از نزدیک با آنها نیاز داشته باشد و این دیدارها محدود به شمار کمی از طلاب نخبه نباشد بلکه برای بیشترین شمار ممکن از علما و طلاب انجام گیرد. همچنین نیازمند ایجاد طرحهای مشترک مبادلات فرهنگی میان آموزشگاههای دینی همچون مبادله کتاب و مجله و نشریات و غیره و عدم جلوگیری از آن بلکهاستقبال از آن میباشد و لازم است زمینه را برای آشنایی و درک بیشتر از یکدیگر فراهم نماییم. هیچ مانعی برای انجام پروژههای مشترک همچون تدوین دائرةالمعارفها یا کتاب و فراهم نمودن مسافرتهای جهانگردی متقابل وجود ندارد. برنامههای تلویزیونی و سینمایی برای آشنایی با یکدیگر و نزدیکی میان نقطه نظرها و دهها طرح و پروژه را در این زمینه میتوان تدارک دید و نباید به برگزاری کنفرانسهای ارزشی اکتفا کرد که گاهی بیم آن میرود که جنبه تعارف و تکرار بر آن بچربد.<br> | ||
در این راستا ترجمه فراوردههای اندیشهای مذاهب و قومیتهای گوناگون اسلامی حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهای طرفهای دیگر آشنایی داشته باشد و صحنه دینی و فرهنگی برای همگان روشن شود. منظور ما در اینجا انتقال وضع فرهنگی ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگی عرب بهایران است. این تلاش میتواند تصویر یکدیگر را روشن نموده و هرگونهاشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br> | در این راستا ترجمه فراوردههای اندیشهای مذاهب و قومیتهای گوناگون اسلامی حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهای طرفهای دیگر آشنایی داشته باشد و صحنه دینی و فرهنگی برای همگان روشن شود. منظور ما در اینجا انتقال وضع فرهنگی ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگی عرب بهایران است. این تلاش میتواند تصویر یکدیگر را روشن نموده و هرگونهاشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br> | ||
نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر. ک. : كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیری زبان عربی توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت میکنیم و حتی بیش از آن از پیشنهاد [[ | نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر. ک. : كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیری زبان عربی توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت میکنیم و حتی بیش از آن از پیشنهاد [[محمد تقی قمی|شیخ محمد تقی قمی]] پایه گذار جنبش تقریب میان مذاهب اسلامی در قرن بیستم محمدتقی قمی، <ref>«امة واحدة و ثقافة واحدة»، چاپ شده در: كتاب الوحدهالاسلامية، مالها و ما عليها، ص57.</ref> دایر بر لزوم آموختن زبان هر ملت مسلمانی توسط مسلمانان علاوه بر زبان مادری خود، حمایت میکنیم. برای مثال شهروند ترک زبان فارسی را بیاموزد و ایرانی زبان اردو و عرب زبان ترکی و به همین ترتیب دیگران، تا شکاف میان مسلمانان تنگتر شود و بتوانیم از هم با خبر شویم و از تولیدات فکری یکدیگر بیشتر آگاهی پیدا کنیم کهاین وجوب و تأکید بر دانشجویان مذهبی و علوم دینی همه طرفهای اسلامی بیشتر خواهد بود.<br> | ||
هم چنین پیشنهاد میکنیم که تز دکترا و فوقلیسانسها در بسیاری از آموزشگاههای دینی به بررسی شخصیتهای یکدیگر اختصاص داده شود؛ مثلا شیعهها شخصیتهای اهل تسنن را بررسی کنند و زیدیها بررسی یک شخصیت امامی اثنی عشری را موضوع تز خود قرار دهند و سنی نیز شخصیت شیعه را، کهاین موضوع وسیلهای براینزدیکی میان صاحبان مذاهب و آشنایی با یکدیگر در فضایی سالم و بدور از بحثها و جدالها و جنگ و گریزهای نامطلوب خواهد بود.<br> | هم چنین پیشنهاد میکنیم که تز دکترا و فوقلیسانسها در بسیاری از آموزشگاههای دینی به بررسی شخصیتهای یکدیگر اختصاص داده شود؛ مثلا شیعهها شخصیتهای اهل تسنن را بررسی کنند و زیدیها بررسی یک شخصیت امامی اثنی عشری را موضوع تز خود قرار دهند و سنی نیز شخصیت شیعه را، کهاین موضوع وسیلهای براینزدیکی میان صاحبان مذاهب و آشنایی با یکدیگر در فضایی سالم و بدور از بحثها و جدالها و جنگ و گریزهای نامطلوب خواهد بود.<br> | ||
علمای فرقههای اسلامی نیز باید هر گونه زمینه لازم را برای شناساندن میراث خود برای علمای دیگر فراهم نمایند، و سعی کنند که میراث خود را به زبانهای روشن و واضح کهاصطلاحات به کارگرفته شده در آن به هم نزدیک باشد ارائه کنند تا اندیشه را ان شاء الله به یکدیگر نزدیکتر نماید. | علمای فرقههای اسلامی نیز باید هر گونه زمینه لازم را برای شناساندن میراث خود برای علمای دیگر فراهم نمایند، و سعی کنند که میراث خود را به زبانهای روشن و واضح کهاصطلاحات به کارگرفته شده در آن به هم نزدیک باشد ارائه کنند تا اندیشه را ان شاء الله به یکدیگر نزدیکتر نماید. | ||
==مکه و نقش آن در طرح تقریب== | ==مکه و نقش آن در طرح تقریب== |