تفویضیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ آوریل ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''تفویضیه ‏'''(یا مفوضه) گروهی از [[غلاة]] [[شیعه]] هستند که می‌گویند [[خداوند]] تدبیر امور دنیا را به [[حضرت محمّد]] (ص) تفویض کرد و نیز گروهی از ایشان می‌گویند که خداوند ماموریت پیامبر(ص) را به [[امام علی|امام علی]] (ع) تفویض و هر چه در [[دنیا]] است برای او مباح کرد.
'''تفویضیه ‏'''(یا مفوضه) گروهی از [[غلاة]] [[شیعه]] هستند که می‌گویند [[خداوند]] تدبیر امور دنیا را به [[حضرت محمّد]] (ص) تفویض کرده است. همچنین گروهی از ایشان می‌گویند که خداوند ماموریت پیامبر(ص) را به [[امام علی|امام علی]] (ع) تفویض و هر چه در [[دنیا]] است برای او مباح کرده است.


== تاریخچه ==
== تاریخچه ==
خط ۸: خط ۸:
   
   
== پیدایش ==  
== پیدایش ==  
برخی درباره پیدایش مفوضه نوشته‌اند: «در دهه‌های سوم و چهارم قرن دوم هجری، در دوره زندگی و امامت [[امام صادق ‌علیه‌السلام]] گروه دیگری از غلاة در جامعه شیعه پدیدار شدند. این گروه به بسیاری از نظریات وعقاید گروه [[کیسانیه]] (که تقریباً ناپدید شده‌اند) علاقه‌مند بوده و از آنان جانب‌داری می‌کردند و خود را دنباله رو آنان می‌دانستند. از جمله، ائمه آل محمد (صلی الله علیه و آله) را موجوداتی فوق بشری می‌خواندند که دارای علم نامحدود از جمله علم بر غیب و قدرت تصرف در کائنات بودند. این گروه جدید از غلاة، پیامبر و ائمه را خدا نمی‌خواندند، بلکه معتقد بودند که خداوند مسائلی چون خلق، رزق و اختیار تشریع احکام را به آنان تفویض کرده است. در نتیجه پیامبر و امامان عملاً تمام کارهایی را که خداوند باید انجام دهد، انجام می‌دهند با این تفاوت که خداوند دارای قدرت ذاتی است و آنان دارای قدرت تبعی و اعطایی هستند. پس فرق اصلی میان آنان و غلاة الحاد آنان بود چون امامان را در عرض‌خدا و هم‌شأن او می‌دانستند، ولی اینان امان را در طول خداوند می‌دانستند.
برخی درباره پیدایش مفوضه نوشته‌اند:«در دهه‌های سوم و چهارم قرن دوم هجری، در دوره زندگی و امامت [[امام صادق ‌علیه‌السلام]] گروه دیگری از غلاة در جامعه شیعه پدیدار شدند. این گروه به بسیاری از نظریات وعقاید گروه [[کیسانیه]] (که تقریباً ناپدید شده‌اند) علاقه‌مند بوده و از آنان جانب‌داری می‌کردند و خود را دنباله رو آنان می‌دانستند. از جمله، ائمه آل محمد (صلی الله علیه و آله) را موجوداتی فوق بشری می‌خواندند که دارای علم نامحدود از جمله علم بر غیب و قدرت تصرف در کائنات بودند. این گروه جدید از غلاة، پیامبر و ائمه را خدا نمی‌خواندند، بلکه معتقد بودند که خداوند مسائلی چون خلق، رزق و اختیار تشریع احکام را به آنان تفویض کرده است. در نتیجه پیامبر و امامان عملاً تمام کارهایی را که خداوند باید انجام دهد، انجام می‌دهند با این تفاوت که خداوند دارای قدرت ذاتی است و آنان دارای قدرت تبعی و اعطایی هستند. پس فرق اصلی میان آنان و غلاة الحاد آنان بود چون امامان را در عرض‌خدا و هم‌شأن او می‌دانستند، ولی اینان امان را در طول خداوند می‌دانستند.
این رویکرد به زودی در فرهنگ شیعه با کلمه [[تفویض]] شناخته شد و گروه مزبور را به این اعتبار [[مفوضه]] نامیدند. همچنان که سایر گروه‌های غلاة که ائمه را خدا می‌دانستند، به طور ویژه‌تر، غلاة طیاره یا به طور ساده و خلاصه طیاره خوانده می‌شدند. در کتاب‌های رجالی شیعه، معمولاً افراد این گروه‌های دوم (یعنی آنان که ائمه را خدا می‌دانستند یا عملاً با این عقیده و با تفسیرهای باطنی خاص خود از ربقه اسلام و تشیع خارج شده و گروه‌های مستقل برای خود تشکیل داده بودند) با تعبیراتی نظیر فاسدالمذهب یا فاسدالاعتقاد و اهل تخلیط (تفسیر باطنی از شریعت) مشخص شده و گروه اول که همچنان داخل مذهب تشیع مانده و به اصطلاح غلاة درون گروهی بودند با تعبیراتی نظیر اهل الارتفاع، فی مذهبه (یـا فی حدیثه) ارتفـاع، مرتفع القـول، یا فیه غلـوّ و ترفّع ممتـاز گردانیده‌اند که همه حـاکی از تندروی و بلنـدپروازی نابجـای کسـانی است که ائمـه را گرچه خـدا ندانستند، ولی آنان را از مقام واقعی خود بیش از حد بالابرده و با نسبت دادن علم و قدرت نامحدود و معجزات و نظائر آن، موجودات فوق بشری و غیرطبیعی معرفی کرده بودند. با این همه در استعمال اعمّ، اصطلاح غلاة بر هـر دو دسته به طور معمول و متـداول اطلاق می‌شده است، مگر آن که دو اصطلاح غلاة و مفوضه با هم‌دیگر به کار می‌رفت که در این‌صورت منظور از کلمه غلاة مشخصاً کسانی بود که ائمه را خدا (و احیاناً پیامبر) می‌خواندند.<ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref>
این رویکرد به زودی در فرهنگ شیعه با کلمه [[تفویض]] شناخته شد و گروه مزبور را به این اعتبار [[مفوضه]] نامیدند. همچنان که سایر گروه‌های غلاة که ائمه را خدا می‌دانستند، به طور ویژه‌تر، غلاة طیاره یا به طور ساده و خلاصه طیاره خوانده می‌شدند. در کتاب‌های رجالی شیعه، معمولاً افراد این گروه‌های دوم (یعنی آنان که ائمه را خدا می‌دانستند یا عملاً با این عقیده و با تفسیرهای باطنی خاص خود از ربقه اسلام و تشیع خارج شده و گروه‌های مستقل برای خود تشکیل داده بودند) با تعبیراتی نظیر فاسدالمذهب یا فاسدالاعتقاد و اهل تخلیط (تفسیر باطنی از شریعت) مشخص شده و گروه اول که همچنان داخل مذهب تشیع مانده و به اصطلاح غلاة درون گروهی بودند با تعبیراتی نظیر اهل الارتفاع، فی مذهبه (یـا فی حدیثه) ارتفـاع، مرتفع القـول، یا فیه غلـوّ و ترفّع ممتـاز گردانیده‌اند که همه حـاکی از تندروی و بلنـدپروازی نابجـای کسـانی است که ائمـه را گرچه خـدا ندانستند، ولی آنان را از مقام واقعی خود بیش از حد بالابرده و با نسبت دادن علم و قدرت نامحدود و معجزات و نظائر آن، موجودات فوق بشری و غیرطبیعی معرفی کرده بودند. با این همه در استعمال اعمّ، اصطلاح غلاة بر هـر دو دسته به طور معمول و متـداول اطلاق می‌شده است، مگر آن که دو اصطلاح غلاة و مفوضه با هم‌دیگر به کار می‌رفت که در این‌صورت منظور از کلمه غلاة مشخصاً کسانی بود که ائمه را خدا (و احیاناً پیامبر) می‌خواندند.<ref>مدرسی طباطبایی سید حسین، مکتب در فرایند تکامل، ص 31</ref>


confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش