سید جمال‌الدین اسدآبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo"> تصویر سید جمال الدین اسدآبادی
{{جعبه اطلاعات شخصیت
[[پرونده:سدجمال .jpg|بندانگشتی]]
| عنوان = سید جمال الدین اسد آبادی
| تصویر = سدجمال .jpg
| نام = سید جمال‌الدین محمد حسینی اسد‌آبادی
| نام‌های دیگر = سید جمال‌الدین افغانی
| سال تولد = 1838 م
| تاریخ تولد =
| محل تولد = {{فهرست جعبه افقی |ایران |همدان |اسدآباد }}
| سال درگذشت = 1897 م
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت =
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]]
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |رساله نیجریه |رسالة الردّ علی الدهریّین |تتمة البیان فی تاریخ الافغان |مقالات در روزنامه «عروةالوثقی» |مقاله در رد خطابه ارنست رنان |مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین» }}
| فعالیت‌ها =
| وبگاه =
}}


{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
'''سید جمال‌الدین اسدآبادی''' (۱۲۱۷–۱۹ اسفند ۱۲۷۵ خورشیدی) (مشهور به '''سید جمال‌الدین افغانی''') اندیشمندی سیاسی و مبلغ [[پان‌اسلامیسم و وحدت اسلامی|اندیشه اتحاد اسلام]] بود. وی همچنین از اولین نظریه‌پردازان بنیادگرایی اسلامی محسوب می‌شود. گفته می‌شود که جد سی ام او [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]]، [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام سوم]] [[مذهب شیعه|شیعیان]] می‌ باشد<ref name="ReferenceA">N. R. Keddie, ''"Sayyid Jamal ad-Din “al-Afghani”: A Political Biography"'', Berkeley, 1972</ref>.
!نام
سید جمال‌الدین اسدآبادی اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی بود که نسبت به بیماری‌های اجتماعی جوامع [[مسلمان]] و ضعف‌های موجود در آن هشدار داد؛ و در مقابل قدرت‌های غربی [[اسلام‌گرایی]] را تبلیغ نمود. تأثیر او بر کشورهای اسلامی، مخصوصاً [[افغانستان]] ،[[جمهوری اسلامی ایران|ایران]]
!سید جمال الدین محمد حسینی اسد آبادی
و[[جمهوری عربی مصر|مصر]] شایان توجه است<ref>Yarshater, Ehsan. Richard G Hovannisian and Georges Sabagh. eds. "The Persian Presence in the Islamic World". New York: Cambridge University Press, 1999 , p. 104</ref>.
|-
|نام‎های دیگر
|سید جمال الدین افغانی
|-
|متولد
|1838م/1254هـ
|-
|محل تولد
|اسدآباد ایران
|-
|وفات
|1897م/1315هـ
|-
|مذهب
|شیعه اثنی عشری
|-
|برخی از آثار
|رساله نیجریه،
رسالة الردّ على الدهريّين،
تتمة البیان فی تاریخ الافغان،
مقالات در روزنامه «عروةالوثقی»،
مقاله در رد خطابه ارنست رنان،
مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین»
|-
|}
</div>
'''سید جمال‌الدّین اسدآبادی''' (۱۲۱۷–۱۹ اسفند ۱۲۷۵ خورشیدی) (مشهور به '''سید جمال‌الدین افغانی''') اندیشمندی سیاسی و مبلغ [[پان‌اسلامیسم|اندیشه اتحاد اسلام]] بود. وی همچنین از اولین نظریه پردازان [[بنیادگرایی اسلامی]] محسوب می‌شود. گفته می‌شود که جد سی ام او امام حسین، امام سوم شیعیان می‌ باشد.<ref name="ReferenceA">N. R. Keddie, ''"Sayyid Jamal ad-Din “al-Afghani”: A Political Biography"'', Berkeley, 1972</ref>


سید جمال‌الدین اسدآبادی اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی بود که نسبت به بیماری‌های اجتماعی جوامع مسلمان و ضعف‌های موجود در آن هشدار داد؛و در مقابل قدرت‌های غربی اسلام گرایی را تبلیغ نمود. تأثیر او بر کشورهای اسلامی، مخصوصاً [[افغانستان]]، [[ایران]] و [[مصر]] شایان توجه است.<ref>Yarshater, Ehsan. Richard G Hovannisian and Georges Sabagh. eds. "The Persian Presence in the Islamic World". New York: Cambridge University Press, 1999 , p. 104</ref>
== ملیت ==
گلدزیهر و جُمیِر می‌نویسند: «بنابر گزارش خودش، او متولد اسعدآباد نزدیک کُنَر، در شرق ناحیه کابل افغانستان بود<ref name="EoI">Goldziher, I. ; Jomier, J.. "D̲j̲amāl al-Dīn al-Afg̲h̲ānī." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs, vol.2, p.417</ref>.
نیکی کدی معتقد است که او در روستای اسدآباد، نزدیک [[همدان]]، در خانواده محلی [[سادات]] به دنیا آمده‌است. به استناد بهترین مدرک، او ابتدا در خانه آموزش یافت، سپس توسط پدرش برای تحصیل بیشتر به [[قزوین]]، سپس [[تهران]] و در حالی که جوان بود، به عتبات، شهرهای زیارتگاه [[مذهب شیعه|شیعیان]] در [[عراق]] فرستاده شد. به استناد رهبران [[مذهب شیعه|شیعی]]، او تحت تأثیر مکتب [[مذهب شیعه|شیعه]] قرار گرفته بود. اسدآبادی تحت تأثیر افکار فیلسوف‌های [[مسلمان]]، به ویژه ایرانی از جمله [[ابوعلی سینا|ابن‌سینا]]، [[خواجه نصیرالدین طوسی]] و [[ملاصدرا]] قرار گرفت<ref name="ReferenceA" /><ref name="Iranica" />. [[محمد عبده]] شاگرد سید جمال‌الدین و مترجم کتاب [[نیجریه]] وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب می‌نویسد، سید جمال‌الدین به دو علت در دولت افغانستان به مقام‌های وزارت رسید (نه در ایران):
* اول اینکه بتواند در کشورهای عربی خود را سنی معرفی کند و به هدف‌هایش برسد.  
* دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند<ref name="Dehxoda">لغت‌نامه دهخدا، ذیل «[http://www.vajehyab.com/dehkhoda/جمال+الدین+اسدآبادی جمال‌الدین اسدآبادی]»</ref>.


==ملیت==
یرواند آبراهامیان نیز معتقد است وی پس از مهاجرت به استانبول برای مخفی کردن زمینه شیعه خود، نام افغان را برگزید<ref>Abrahamian, Ervand. Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press, 1982, p. 65</ref>. در این که سیّد جمال الدّین اسدآبادى، اهل کدام کشور و داراى چه مذهبى است، میان شرح حال نویسان اختلاف نظر است، عمده نویسندگان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] وى را افغانى و داراى [[حنفی|مذهب حنفى]] مى‌دانند<ref>(ر.ک: دائرة معارف القرن العشرین، همان، ج 3، ص 163؛ دائرة المعارف الاسلامیّة الشیعیّة، حسن الامین، ج 7، ص 95).</ref>. ولى به نظر جمعى از محقّقان، شهر اسدآباد از شهرهاى استان همدان در ایران زادگاه اوست. هم اکنون نیز در اسدآباد همدان منزلى که وى در آنجا متولّد شده موجود و شناخته شده است و اقوام و خویشان وى نیز در ایران و برخى در همان اسدآباد زندگى مى کنند. از نظر مذهب نیز [[مذهب شیعه|جعفرى]] است؛ گرچه براى هدف بزرگتر که همان بیدارى مسلمین و کاستن از حساسیّت ها بود در کشورهاى اهل‌سنّت، خود را [[حنفی|حنفى]] معرفى مى کرد. همان گونه که به دو دلیل عمده خویش را افغانى مى نامید:
[[پرونده:Iranian school with the title of Sayyid Jamāl ad-Dīn Asadābādī 1.JPG|بندانگشتی|نام سید جمال الدین اسدآبادی به عنوان اسم مدرسه، بر روی دیوار]]
[[ایگناز گلدزیهر|گلدزیهر]] و جُمیِر می‌نویسند: «بنابر گزارش خودش، او متولد اسعدآباد نزدیک کُنَر، در شرق ناحیه کابل افغانستان بود.<ref name="EoI">Goldziher, I. ; Jomier, J.. "D̲j̲amāl al-Dīn al-Afg̲h̲ānī." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs, vol.2, p.417</ref> [[نیکی کدی]] معتقد است که او در روستای اسدآباد، نزدیک همدان، در خانواده محلی سادات به دنیا آمده‌است. به استناد بهترین مدرک، او ابتدا در خانه آموزش یافت، سپس توسط پدرش برای تحصیل بیشتر به قزوین، سپس تهران و در حالی که جوان بود، به عتبات، شهرهای زیارتگاه شیعیان در عراق فرستاده شد. به استناد رهبران شیعی، او تحت تأثیر مکتب شیعه قرار گرفته بود. اسدآبادی تحت تأثیر افکار فیلسوف‌های مسلمان، به ویژه ایرانی از جمله ابن‌سینا، [[خواجه نصیرالدین طوسی]] و ملاصدرا قرار گرفت.<ref name="ReferenceA" /><ref name="Iranica" /> [[محمد عبده]] شاگرد سید جمال الدین و مترجم کتاب [[نیجریه]] وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب می‌نویسد، سید جمال الدین به دو علت در دولت افغانستان به مقام‌های وزارت رسید (نه در ایران): اول اینکه بتواند در [[کشورهای عربی]] خود را سنی معرفی کند و به هدف‌هایش برسد. دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند.<ref name="Dehxoda">لغت‌نامه دهخدا، ذیل «[http://www.vajehyab.com/dehkhoda/جمال+الدین+اسدآبادی جمال الدین اسدآبادی]»</ref> [[یرواند آبراهامیان]] نیز معتقد است وی پس از مهاجرت به [[استانبول]] برای مخفی کردن زمینه شیعه خود، نام افغان را برگزید.<ref>Abrahamian, Ervand. Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press, 1982, p. 65</ref>


==کودکی و نوجوانی==
* نخست آنکه: افغانستان در صحنه ارتباطات بین المللى، کشورى مستقل و فعّال و برخوردار از سفارتخانه و کنسولگرى در دیگر کشورها نبود، از این رو سیدّ جمال از تعقیب مأموران کشور خود در امان بود؛ ولى اگر خویش را ایرانى مى نامید به راحتى توسّط مأموران و سفارتخانه هاى ایران کنترل و تحت تعقیب قرار مى گرفت.
او از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت.
* دیگر آنکه: چون در آن زمان نسبت به عالمان ایرانى حسّاسیتى در دنیاى اسلام وجود داشت، لذا خود را افغانى نامید<ref>(ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 4، ص 206-213؛ بیدارگران اقالیم قبله، حکیمى، محمّد رضا، ص 69-81).</ref>.
بسیاری از پژوهشگران مانند [[حسن یوسفی اشکوری]] و [[محمد مسعود]] نوروزی، سید جمال را بنیان‌گذار و آغازگر [[روشنفکری دینی]] یا نوگرایی دینی در [[جهان اسلام]] می‌دانند. نوگرایان دینی معتقد به دینی عقلانی و سازگار با مدرنیته و علم جدید هستند؛ بنابراین این پندار غلط که برخی سید جمال را در حوزه بنیادگرایان دینی معرفی می‌کنند، ناشی از ضعف دانش و فقدان تحلیل درست آنهاست.
 
==جوانی==
سید جمال الدین در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. بعد به هندوستان و حجاز و مکه سفرهایی کرد و سرانجام به افغانستان مراجعت نمود؛ و در آنجا شریک اسرار [[دوست محمد خان]] امیر افغانستان شد. در [[جنگ هرات]] نیز همراه او بود. سپس به [[مصر]] رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در [[دانشگاه الازهر|جامع ازهر]] منطق و فلسفه درس می‌داد. [[شیخ محمد عبده]] و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند.<ref name="Dehxoda" />


== تحصیلات ==
سید جمال‌الدین از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت. او در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. سپس  سفرهایی به [[هند|هندوستان]] و [[حجاز]] و [[مکه]]  کرد و سرانجام به [[افغانستان]] رفت؛ و مدتی در آنجا شریک اسرار [[دوست محمد خان]] امیر افغانستان شد.
سپس به [[جمهوری عربی مصر|مصر]] رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در [[الأزهر|جامع الأزهر]] [[منطق]] و [[فلسفه]] درس می‌داد. [[محمد عبده|شیخ محمد عبده]] و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند<ref name="Dehxoda" />.
نظریات سازنده او در زمان امیر شیر علی خان، پادشاه افغانستان باعث پیشرفت‌های شگرفی در زمینه‌های مختلف از جمله بلند بردن آگاهی عامه می‌شود.
نظریات سازنده او در زمان امیر شیر علی خان، پادشاه افغانستان باعث پیشرفت‌های شگرفی در زمینه‌های مختلف از جمله بلند بردن آگاهی عامه می‌شود.


==در هندوستان==
== در هندوستان ==
سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور [[شیخ انصاری]] عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند.<ref name="شهادت «سید جمال الدین»">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.irdc.org/event.asp?id=111|عنوان=شهادت سید جمال الدین اسدآبادی|تاریخ بازدید=۸ آوریل ۲۰۰۸|نویسنده=|ناشر=مرکز اسناد انقلاب اسلامی|زبان=|archiveurl=https://web.archive.org/web/20071030042309/http://www.irdc.org/event.asp?id=111|archivedate=۳۰ اکتبر ۲۰۰۷|dead-url=yes}}</ref>
سید جمال در ۱۲۵۴ [[سال قمری|هجری قمری]]، بنا به دستور [[شیخ انصاری]] عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً [[مسلمان|مسلمانان]] را علیه [[استعمار]] [[بریتانیا|انگلستان]] بسیج کند.


==در مصر==
== در مصر ==
در مصر با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود می‌دانست. در تحولات سیاسی مصر نقش مؤثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر می‌دیدند او را از مصر بیرون کردند و به [[هند]] رفت. مدتی او را در [[کلکته]] زیر نظر حکومت انگلیسی هند نگاه داشتند و بعد که اجازه یافت از راه [[دریای سرخ]] به اروپا رفت.
در [[جمهوری عربی مصر|مصر]] با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود می‌دانست. در تحولات سیاسی مصر نقش مؤثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر می‌دیدند او را از مصر بیرون کردند و به [[هند]] رفت. مدتی او را در کلکته زیر نظر حکومت انگلیسی هند نگاه داشتند و بعد که اجازه یافت از راه [[دریای سرخ]] به [[اروپا]] رفت.


==سفر به اروپا، بازگشت به ایران و اخراج توسط ناصرالدین‌شاه==
== سفر به اروپا، بازگشت به ایران و اخراج توسط ناصرالدین‌شاه ==
در [[لندن]] و [[پاریس]] مورد توجه مقامات سیاسی اروپا بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار [[عروةالوثقی (نشریه)|روزنامه عروه الوثقی]] مبادرت نمود؛ که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشه‌های خود در مورد [[اتحاد اسلام]] را می‌پراکند. بالاخره به [[حجاز]] سفر کرد و از [[بوشهر]] به ایران وارد شد و به تهران رفت و در خانه [[حاجی محمد حسن امین‌الضرب]] ساکن شد.
در [[لندن]] و [[پاریس]] مورد توجه مقامات سیاسی [[اروپا]] بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار [[عروةالوثقی (نشریه)|روزنامه عروه الوثقی]] مبادرت نمود؛ که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشه‌های خود در مورد [[وحدت اسلامی|اتحاد اسلام]] را می‌پراکند. بالاخره به [[حجاز]] سفر کرد و از [[بوشهر]] به [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] وارد شد و به [[تهران]] رفت و در خانه حاجی محمد حسن امین‌الضرب ساکن شد.


چند بار با [[ناصرالدین‌شاه]] ملاقات کرد و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. از راه [[مازندران]] به [[قفقاز]] و بعد به [[مسکو]] و [[پترزبورگ]] رفت. در سفری که به [[مونیخ]] رفت با ناصرالدین‌شاه و [[میرزاعلی‌اصغر اتابک]] ملاقات داشت و به دعوت آنان دوباره به ایران بازگشت. مدتی در [[شاه‌عبدالعظیم]] بود که باز به دستور شاه او را از ایران بیرون کردند. به [[بغداد]] و [[بصره]] سپس به اروپا رفت.
چند بار با [[ناصرالدین شاه|ناصرالدین‌شاه]] ملاقات کرد و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. از راه [[مازندران]] به [[قفقاز]] و بعد به [[مسکو]] و پترزبورگ رفت. در سفری که به مونیخ رفت با ناصرالدین‌شاه و میرزاعلی‌اصغر اتابک ملاقات داشت و به دعوت آنان دوباره به ایران بازگشت. مدتی در [[شاه عبدالعظیم|شاه‌عبدالعظیم]] بود که باز به دستور شاه او را از ایران بیرون کردند. به [[بغداد]] و [[بصره]] سپس به [[اروپا]] رفت.


==در عثمانی==
== حضور در ترکیه عثمانی ==
[[سلطان عبدالحمید]] او را به [[استانبول]] دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره [[کشورهای اسلامی]] [[عثمانیان|امپراتوری عثمانی]] بهره گیرد.
[[سلطان عبدالحمید]] او را به [[استانبول]] دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره کشورهای اسلامی [[عثمانی|امپراتوری عثمانی]] بهره گیرد.
در استانبول [[میرزا آقاخان کرمانی]] و شیخ احمد روحی و خبیرالملک به تشویق او به نشر مطالب علیه شاه و اتابک پرداختند، پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه به دست [[میرزا رضای کرمانی]] که از مریدان او بود، دولت ایران خواستار تحویل او شد، ولی مقامات [[عثمانی]] نپذیرفتند.


در استانبول [[میرزا آقاخان کرمانی]] و [[شیخ احمد روحی]] و [[خبیرالملک]] به تشویق او به نشر مطالب علیه شاه و اتابک پرداختند. پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه به دست [[میرزا رضای کرمانی]] که از مریدان او بود، دولت ایران خواستار تحویل او شد ولی مقامات عثمانی نپذیرفتند.
== سید جمال پیشگام جنبش بیداری مسلمانان ==
==سید جمال پیشگام جنبش بیداری مسلمانان==
از جمله نکاتی که سید جمال همواره در چارچوب نظریه [[وحدت اسلامی]] پیگیری می‏‌کند بحث، «همگرایی اسلامی»است. منظور از '''همگرایی اسلامی'''، اتفاق نظر پیرامون‏ مشروعیت سیاسی نظام اسلامی از یک سو و اتحاد پیرامون کلیات [[اصول دین]] و پذیرش‏ آن از سوی [[فرق و مذاهب اسلامی|فرق اسلامی]]، از دیگر سو است. در اینجا قبول مشترکات دینی از سوی فرق‏ اسلامی و توجه و دقت نظر به آن در راستای([[بیداری اسلامی]])، منظور سید جمال بوده‏ است. چنانچه با دقت به این قضیه نظر کنیم، خواهیم دید، امکاناتی روشن و بس عظیم‏ برای اتحاد عالم اسلام وجود دارد که برای ملت‌های دیگر یا نیست و یا کمتر فراهم است.
از جمله نکاتی که سید جمال همواره در چارچوب نظریه وحدت اسلامی پیگیری می‏کند بحث،«همگرایی اسلامی»است.منظور از همگرایی اسلامی، اتفاق نظر پیرامون‏ مشروعیت سیاسی نظام اسلامی از یک سو و اتحاد پیرامون کلیات اصول دین و پذیرش‏ آن از سوی فرق اسلامی، از دیگر سو است. در اینجا قبول مشترکات دینی از سوی فرق‏ اسلامی و توجه و دقت نظر به آن در راستای(بیداری اسلامی)، منظور سید جمال بوده‏ است.چنانچه با دقت به این قضیه نظر کنیم، خواهیم دید، امکاناتی روشن و بس عظیم‏ برای اتحاد عالم اسلام وجود دارد که برای ملتهای دیگر یا نیست و یا کمتر فراهم است.


عوامل تفرقه مسلمانان از دیدگاه سیدجمال الدین اسدآبادی در قالب 9 مورد مطرح شده است :
عوامل تفرقه مسلمانان از دیدگاه سیدجمال‌الدین اسدآبادی در قالب 9 مورد مطرح شده است:


1. ترک فضایل اخلاقی و رسوخ اوصاف رذیله
# ترک فضایل اخلاقی و رسوخ اوصاف رذیله؛
2. فاصله گرفتن از اسلام اصیل و اولیّه و نفوذ خرافات و بدعت‏ها در عقاید مسلمانان
# فاصله گرفتن از [[اسلام]] اصیل و اولیّه و نفوذ خرافات و بدعت‏‌ها در عقاید مسلمانان؛
3. قومیّت‏گرایی و تعصبات قومی و نژادی
# قومیّت‏گرایی و تعصبات قومی و نژادی؛
4. عقیده بدون عمل و مسأله نفاق، قطع رابطه و عدم همکاری میان علما و زمامداران مسلمانان بلاد
# عقیده بدون عمل و مسأله نفاق، قطع رابطه و عدم همکاری میان علما و زمامداران [[مسلمان|مسلمانان]] بلاد؛
5. جدایی دین از سیاست و تبدیل خلافت به سلطنت
# جدایی دین از سیاست و تبدیل خلافت به سلطنت؛
6. فرقه سازی و فرقه‏گرایی
# فرقه‌سازی و فرقه‏‌گرایی؛
7. استبداد داخلی
# استبداد داخلی؛
8. استعمار خارجی
# استعمار خارجی؛
9. جهل و بی‏خبری و عقب ماندگی در علوم و فنون.
# جهل و بی‏‌خبری و عقب ماندگی در علوم و فنون.


==همفکران و مریدان==
== همفکران و مریدان ==
یاران و همراهان سید جمال الدین و [[میرزا ملکم خان]]، در ایران و عثمانی، بیشتر از فعالان بابی [[ازلی]] ضد قاجار بودند.
یاران و همراهان [[سید جمال الدین اسد آبادی|سید جمال‌الدین]] و [[میرزا ملکم خان]]، در [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] و [[عثمانی]]، بیشتر از فعالان بابی ازلی ضد [[قاجاریه|قاجار]] بودند.
[[علی محمد فره وشی]] خود و [[میرزا آقاخان کرمانی]]، [[شیخ احمد روحی]]، میرزا حسن خان [[خبیرالملک]]، [[میرزا رضای کرمانی]]، [[شیخ ابوالقاسم روحی]] را از یاران و مریدان او نام برده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = نبوی رضوی| نام =سید مقداد | پیوند نویسنده =سید مقداد نبوی رضوی| فصل = فروزندگان مشعل مشروطیت| عنوان = تاریخ مکتوم| سال =1393| ناشر = پردیس دانش| مکان =تهران | زبان = فارسی| شابک = | صفحه = 190| صفحات =333}}</ref>
علی محمد فره‌وشی خود و میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی، میرزا حسن خان خبیرالملک، میرزا رضای کرمانی، شیخ ابوالقاسم روحی را از یاران و مریدان او نام برده‌است<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = نبوی رضوی| نام =سید مقداد | پیوند نویسنده =سید مقداد نبوی رضوی| فصل = فروزندگان مشعل مشروطیت| عنوان = تاریخ مکتوم| سال =1393| ناشر = پردیس دانش| مکان =تهران | زبان = فارسی| شابک = | صفحه = 190| صفحات =333}}</ref>.


==ترور ناصرالدین شاه==
== ترور ناصرالدین شاه ==
شیخ ابوالقاسم روحی، [[میرزا رضای کرمانی]] با دستور سید جمال الدین و حوزه اتحاد اسلام استامبول، به قصد کشتن [[ناصرالدین شاه]] حرکت کرده بودند.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = نبوی رضوی| نام =سید مقداد | پیوند نویسنده =سید مقداد نبوی رضوی| فصل = فروزندگان مشعل مشروطیت| عنوان = تاریخ مکتوم| سال =1393| ناشر = پردیس دانش| مکان =تهران | زبان = فارسی| شابک = | صفحه = 192| صفحات =333}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = فره وشی| نام =علی‌محمد | پیوند نویسنده =علی محمد فره وشی| عنوان = آزاد مردانی که مشعل مشروطیت را برافروختند|زبان = فارسی| صفحه = 16 و 17|}}</ref>
شیخ ابوالقاسم روحی، [[میرزا رضای کرمانی]] با دستور سید جمال‌الدین و حوزه [[وحدت اسلامی|اتحاد اسلام]] [[استانبول|استامبول]]، به قصد کشتن ناصرالدین شاه حرکت کرده بودند<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = نبوی رضوی| نام =سید مقداد | پیوند نویسنده =سید مقداد نبوی رضوی| فصل = فروزندگان مشعل مشروطیت| عنوان = تاریخ مکتوم| سال =1393| ناشر = پردیس دانش| مکان =تهران | زبان = فارسی| شابک = | صفحه = 192| صفحات =333}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = فره وشی| نام =علی‌محمد | پیوند نویسنده =علی محمد فره وشی| عنوان = آزاد مردانی که مشعل مشروطیت را برافروختند|زبان = فارسی| صفحه = 16 و 17|}}</ref>.
او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی می‌کرد تا این‌که به [[سرطان فک]] مبتلا شد و او را جراحی کردند و در ۱۲۷۵ [[هجری شمسی]] (۹ مارس ۱۸۹۷ میلادی) در [[استانبول]] درگذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید. علاوه بر دیدگاه شماری از پژوهشگران، برخی از یاران سید هم عقیده دارند که سید توسط اعوان سلطنت قاجاری- در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل [[ناصر الدین شاه]] -مسموم شده و به قتل رسیده‌است.
او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی می‌کرد تا این‌که به سرطان فک مبتلا شد و او را جراحی کردند و در ۱۲۷۵ هجری شمسی (۹ مارس ۱۸۹۷ میلادی) در استانبول درگذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید. علاوه بر دیدگاه شماری از پژوهش‌گران، برخی از یاران سید هم عقیده دارند که سید توسط اعوان سلطنت قاجاری- در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل ناصرالدین شاه -مسموم شده و به قتل رسیده‌است.


بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی [[دولت عثمانی]] مورد قبول واقع شد و در سال ۱۲۸۴ پیکر سید جمال‌الدین از استانبول به [[کابل]] منتقل شد و در [[دانشگاه کابل]] دفن گردید که با دفن تابوت او در این محل، نام دارالفنون به آنجا گذاشته شد و در زمان سلطنت [[محمدظاهرشاه]] در سال ۱۳۱۱ سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن ایجاد گردید.
بنا به درخواست دولت [[افغانستان]] مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و در سال ۱۲۸۴ پیکر سید جمال‌الدین از استانبول به [[کابل]] منتقل شد و در دانشگاه کابل دفن گردید که با دفن تابوت او در این محل، نام دارالفنون به آنجا گذاشته شد و در زمان سلطنت محمدظاهرشاه در سال ۱۳۱۱ سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن ایجاد گردید.


==اتهام جاسوس بودن و جنجال‌ها پیرامون ماهیت سیدجمال==
== اتهام جاسوس بودن و جنجال‌ها پیرامون ماهیت سیدجمال ==
<br />[[پرونده:Afghani.JPG|بندانگشتی|دستخط اسدآبادی. تقاضای عضویت در لژ فراماسونری مصر]]
در بعضی منابع سیدجمال‌الدین مأمور دولت [[بریتانیا|انگلیس]] و [[فراماسون]] و در خدمت منافع انگلیس معرفی شده‌است. در نقطه مقابل مراجع دیگری او را حامی منافع یا مأمور دولت [[روسیه]] و ضد منافع [[بریتانیا]] معرفی کرده‌اند.  
در بعضی منابع سیدجمال الدین مأمور دولت انگلیس<ref name="Sadeghinia" /> و فراماسون و در خدمت منافع انگلیس معرفی شده‌است.{{مدرک}} در نقطه مقابل مراجع دیگری او را حامی منافع یا مأمور دولت روسیه و ضد منافع بریتانیا معرفی کرده‌اند.<ref name="Iranica" /><ref name="Astane" />


نیکی کدی در دانشنامه ایرانیکا می‌نویسد که سیدجمال در زمانی که به افغانستان می‌رود خود را سید رومی یا استانبولی و اهل استانبول معرفی می‌کرده‌است. جمال‌الدین در کابل با احترام توسط امیر کابل پذیرفته می‌شود و به سمت مشاور امیر برگزیده می‌شود. بگفته نیکی کدی این احتمالاً به سبب نامه محرمانه‌ای بوده که او به امیر نشان داده‌است. این مسئله سبب شده‌بود که نمایندگان بریتانیا در افغانستان او را مأمور دولت روسیه بپندارند. او در آنجا سعی کرد که امیر را به اتحاد با روسیه و مخالفت با بریتانیایی‌ها وادارد.<ref name="Iranica">Nikki R. Keddi, "[http://www.iranicaonline.org/articles/afgani-jamal-al-din AFḠĀNĪ, JAMĀL-AL-DĪN]" in Encyclopædia Iranica, Vol. I, Fasc. 5, pp. 481-486</ref> گزارش‌های دولت استعماری هند و مجموعه منابع چنین می‌نمایاند که سید در افغانستان به مانند غریبه‌ای بوده‌است و فارسی را با لهجه ایرانی صحبت می‌کرده‌است.<ref name="Iranica" /> شیخ ابوالهدی به او لقب «متأفغن» (به معنی کسی که ادعا می‌کند افغان است) داد و تلاش کرد هویت شیعی او را آشکار سازد.<ref>[[Albert Hourani|A. Hourani]]: ''Arabic Thought in the Liberal Age 1798–1939''. London, Oxford University Press, p. 103–129 (108)</ref>
نیکی کدی در دانشنامه ایرانیکا می‌نویسد که سیدجمال در زمانی که به افغانستان می‌رود خود را '''سید رومی''' یا استانبولی و اهل استانبول معرفی می‌کرده‌است. جمال‌الدین در کابل با احترام توسط امیر کابل پذیرفته می‌شود و به سمت مشاور امیر برگزیده می‌شود. بگفته نیکی کدی این احتمالاً به سبب نامه محرمانه‌ای بوده که او به امیر نشان داده‌است. این مسئله سبب شده‌بود که نمایندگان بریتانیا در افغانستان او را مأمور دولت روسیه بپندارند. او در آنجا سعی کرد که امیر را به اتحاد با روسیه و مخالفت با بریتانیایی‌ها وادارد<ref name="Iranica">Nikki R. Keddi, "[http://www.iranicaonline.org/articles/afgani-jamal-al-din AFḠĀNĪ, JAMĀL-AL-DĪN]" in Encyclopædia Iranica, Vol. I, Fasc. 5, pp. 481-486</ref>. گزارش‌های دولت استعماری [[هند]] و مجموعه منابع چنین می‌نمایاند که سید در افغانستان به مانند غریبه‌ای بوده‌است و فارسی را با لهجه ایرانی صحبت می‌کرده‌است<ref name="Iranica" />. شیخ ابوالهدی به او لقب «متأفغن» (به معنی کسی که ادعا می‌کند افغان است) داد و تلاش کرد هویت شیعی او را آشکار سازد<ref>[[Albert Hourani|A. Hourani]]: ''Arabic Thought in the Liberal Age 1798–1939''. London, Oxford University Press, p. 103–129 (108)</ref>.


بگفته آسانته، استاد آفریقاشناسی [[دانشگاه تمپل]]، در سال ۱۸۵۸ یک جاسوس بریتانیایی در گزارشی سیدجمال را مشکوک به بودن مأمور روسیه گزارش می‌کند. این مأمور بریتانیا نوشته‌است که جمال الدین به شیوه ترکان نوغایی در [[آسیای میانه]] لباس می‌پوشیده‌است.<ref name="Astane" /> گزارش‌های دولت افغانستان می‌نویسند که سیدجمال بیشتر شیوه زندگی یک غربی را داشته‌است تا یک شرقی، او شخصی لیبرال بوده و مقید به اجرای فرایض دینی نبوده‌است. مثلاً فرایض ماه رمضان را به جا نمی‌آورده‌است.<ref name="Astane" /> به گفته آسانته، سید جمال در قاهره از نوشیدن [[کنیاک]] لذت می‌برده‌است. او یکبار در سال ۱۸۷۹ از [[لژ ماسونی]] در قاهره بیرون انداخته‌شد زیرا در ملاعام وجود خدا را انکار کرده بود.<ref name="Astane">Molefi K. Asante, Culture and customs of Egypt, Published by Greenwood Publishing Group, 2002, {{ISBN|0-313-31740-2|en}}, 9780313317408, Page 137</ref>
بگفته آسانته، استاد آفریقاشناسی دانشگاه تمپل، در سال ۱۸۵۸ یک جاسوس بریتانیایی در گزارشی سیدجمال را مشکوک به بودن مأمور روسیه گزارش می‌کند. این مأمور بریتانیا نوشته‌است که جمال‌الدین به شیوه ترکان نوغایی در آسیای میانه لباس می‌پوشیده‌است<ref name="Astane" />. گزارش‌های دولت افغانستان می‌نویسند که سیدجمال بیشتر شیوه زندگی یک غربی را داشته‌است تا یک شرقی، او شخصی [[لیبرالیسم|لیبرال]] بوده و مقید به اجرای فرایض دینی نبوده‌است. مثلاً فرایض [[رمضان|ماه رمضان]] را به جا نمی‌آورده‌است<ref name="Astane" />. به گفته آسانته، سید جمال در [[قاهره]] از نوشیدن [[کنیاک]] لذت می‌برده‌است. او یکبار در سال ۱۸۷۹ از [[لژ ماسونی]] در قاهره بیرون انداخته‌شد زیرا در ملاعام وجود خدا را انکار کرده بود<ref name="Astane">Molefi K. Asante, Culture and customs of Egypt, Published by Greenwood Publishing Group, 2002, {{ISBN|0-313-31740-2|en}}, 9780313317408, Page 137</ref>.


در نقطه مقابل منابع دیگری سید جمال الدین اسدآبادی را فراماسون و حامی غیر مستقیم منافع انگلستان دانسته‌اند.<ref name="Sadeghinia">ابراهیم صادقی نیا. فراماسونری و جمعیت‌های سری در ایران. ص. ۲۲–۲۴</ref> روبرت دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» در مورد سید جمال‌الدین اسدآبادی می‌نویسد:
در نقطه مقابل منابع دیگری سید جمال‌الدین اسدآبادی را فراماسون و حامی غیر مستقیم منافع انگلستان دانسته‌اند<ref name="Sadeghinia">. ابراهیم صادقی نیا. فراماسونری و جمعیت‌های سری در ایران. ص. ۲۲–۲۴</ref>. روبرت دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» در مورد سید جمال‌الدین اسدآبادی می‌نویسد:


«مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن جنبشی پان اسلامیستی با هدایت بریتانیا را پیشنهاد داد کسی نبود جز «سید جمال الدین اسدآبادی». از دههٔ ۱۸۷۰ تا دههٔ ۱۸۹۰ سید جمال الدین از سوی بریتانیا حمایت شد. دست کم یکجا در اسناد رسمی و پرونده‌های محرمانه سرویس جاسوسی دولت هند، پیشنهاد سید جمال الدین اسدآبادی در ۱۸۸۲ در هند مبنی بر این که به عنوان جاسوس بریتانیا در هند به خدمت درآید، آمده‌است.{{مدرک| نیاز ارجاع مستقیم به مقاله دریفوس}}
«مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن جنبشی پان اسلامیستی با هدایت بریتانیا را پیشنهاد داد کسی نبود جز «سید جمال‌الدین اسدآبادی». از دههٔ ۱۸۷۰ تا دههٔ ۱۸۹۰ سید جمال‌الدین از سوی بریتانیا حمایت شد. دست کم یکجا در اسناد رسمی و پرونده‌های محرمانه سرویس جاسوسی دولت هند، پیشنهاد سید جمال‌الدین اسدآبادی در ۱۸۸۲ در هند مبنی بر این که به عنوان جاسوس بریتانیا در هند به خدمت درآید، آمده‌است.


همچنین [[اسماعیل رائین]] در کتاب مشهور خود [[فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران]] می‌نویسد:
همچنین اسماعیل رائین در کتاب مشهور خود [[فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران]] می‌نویسد:


«سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی، یکی از فراماسون‌های اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونی عضویت داشت. او در لژ فراموشخانه [[میرزا ملکم خان|ملکم]] رئیس لژ و ویزیتور بوده‌است…<ref>فراموشخانه و فراماسونری در ایران٫اسماعیل رائین ٫ ۱۳۵۷ ٫ امیرکبیر ٫ جلد اول٫صفحهٔ ۳۶۵</ref>
«سید جمال‌الدین اسدآبادی معروف به افغانی، یکی از فراماسون‌های اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونی عضویت داشت. او در لژ فراموشخانه [[میرزا ملکم خان|ملکم]] رئیس لژ و ویزیتور بوده‌است…<ref>فراموشخانه و فراماسونری در ایران٫اسماعیل رائین ٫ ۱۳۵۷ ٫ امیرکبیر ٫ جلد اول٫صفحهٔ ۳۶۵</ref>.


==نقد==
== آثار ==
از نقدهای وارد بر فعالیت‌های سید جمال، بی‌توجهی به جایگاه و نقش توده‌های مردم در مبارزه و تمرکز بر روابط با سران حکومت‌ها و نخبگان سیاسی در بسیاری از مقاطع است، که موجب ابتر ماندن و ناکامی بخش زیادی از تلاش‌های وی گردید. [[احمد کسروی|کسروی]]، تاریخ نگار، در کتاب [[تاریخ مشروطه ایران (کتاب)|''تاریخ مشروطه ایران'']] اگرچه شجاعت و مبارزه او با خودکامگی را ستوده اما گفته‌است که او راه را به‌درستی نمی‌شناخته و به‌جای کوشش برای «بیدار ساختن مردم و پیراستن اندیشه‌ها»، از این دربار به آن دربار می رفته‌است.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = کسروی| نام = احمد| پیوند نویسنده = احمد کسروی| فصل = بخش یکم| نشانی فصل = | نویسندگان سایر بخش‌ها = | عنوان = تاریخ مشروطه ایران | ترجمه عنوان = | کوشش = | ترجمه = | دیگران = | نشانی = https://fa.wikisource.org/wiki/برگه:Tarikh-e_Mashruteh-ye_Iran.djvu/۴۳| نشانی بایگانی = | تاریخ بایگانی = | فرمت = | تاریخ بازبینی = | نوع = | ویرایش = | سری = | جلد = اول| تاریخ = | سال = 1363| سال اصلی = ۱۳۱۹| ناشر = انتشارات امیرکبیر| مکان = تهران| زبان = fa| شابک = | oclc = | doi = | id = | صفحه = 11| صفحات = | در = | گفتاورد = | ref = | bibcode = | laysummary = | laydate = | جداکننده = | پی‌نوشت = | lastauthoramp =}}</ref>
* رساله نیجریه؛
* مقالات در روزنامه «[[عروةالوثقی (نشریه)|عروةالوثقی]]»؛
* مقاله در رد خطابه ارنست رنان؛
* نامه‌ها؛
* مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین»؛
* تتمة البیان فی تاریخ الافغان؛
* تاریخ مختصر ایران از ابتدا تا زمان سید جمال؛
* و نیز کتاب‌ها و رسائلی دیگر که منقح‌ترین و کامل‌ترین چاپ آنها توسط [[سید هادی خسروشاهی]] صورت گرفته‌است.


خودِ سید جمال در این رابطه اظهار می‌دارد:
== پیوند به بیرون ==
 
* [https://web.archive.org/web/20090321072124/http://www.khosroshahi.ir/ وبگاه خسروشاهی]، دارای مجموعه‌ای از آثار سید جمال‌الدین اسدآبادی*
==آثار==
*(ترجمهٔ مقالهٔ از عروةالوثقی)[https://web.archive.org/web/20061022191326/http://www.sarnavesht.com/index.php/weblog/extended/839/ دعوة الفرس الی الاتحاد مع الافغان]
 
*رساله نیجریه
*مقالات در روزنامه «[[عروةالوثقی (نشریه)|عروةالوثقی]]»
*مقاله در رد خطابه [[ارنست رنان]]
*نامه‌ها
*مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین»
*تتمة البیان فی تاریخ الافغان
 
تاریخ مختصر ایران از ابتدا تا زمان سید جمال،
 
و نیز کتاب‌ها و رسائلی دیگر که منقح‌ترین و کامل‌ترین چاپ آن‌ها توسط [[سید هادی خسروشاهی]] صورت گرفته‌است.
 
==جستارهای وابسته==
 
*[[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
 
==پیوند به بیرون==
 
*[https://web.archive.org/web/20090321072124/http://www.khosroshahi.ir/ وبگاه خسروشاهی]، دارای مجموعه‌ای از آثار سید جمال الدین اسدآبادی
*[[محمد عبده]]
*[[احمد صبحی منصور]]


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس}}
{{پاک کن}}
{{ویکی‌گفتاورد}}


==برای مطالعه بیشتر==
*(ترجمهٔ مقالهٔ از عروةالوثقی)[https://web.archive.org/web/20061022191326/http://www.sarnavesht.com/index.php/weblog/extended/839/ دعوة الفرس الی الاتحاد مع الافغان]


{{اسلام‌گرایی}}
{{شخصیت‌های مشروطه}}


{{ترتیب‌پیش‌فرض:اسدآبادی ، سید جمال الدین}}
{{علمای اسلام}}
[[رده:اصلاح‌گران دینی مسلمان]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:افراد انقلاب مشروطه]]
[[رده:عالمان وحدت‌گرا]]
[[رده:اهالی اسدآباد]]
[[رده:شخصیت‌ها]]  
[[رده:عالمان شیعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۸

سید جمال الدین اسد آبادی
سدجمال .jpg
نام کاملسید جمال‌الدین محمد حسینی اسد‌آبادی
نام‌های دیگرسید جمال‌الدین افغانی
اطلاعات شخصی
سال تولد1838 م، ۱۲۱۶ ش‌، ۱۲۵۳ ق
محل تولد
  • ایران
  • همدان
  • اسدآباد
سال درگذشت1897 م، ۱۲۷۵ ش‌، ۱۳۱۴ ق
دیناسلام، شیعه
آثار
  • رساله نیجریه
  • رسالة الردّ علی الدهریّین
  • تتمة البیان فی تاریخ الافغان
  • مقالات در روزنامه «عروةالوثقی»
  • مقاله در رد خطابه ارنست رنان
  • مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین»

سید جمال‌الدین اسدآبادی (۱۲۱۷–۱۹ اسفند ۱۲۷۵ خورشیدی) (مشهور به سید جمال‌الدین افغانی) اندیشمندی سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام بود. وی همچنین از اولین نظریه‌پردازان بنیادگرایی اسلامی محسوب می‌شود. گفته می‌شود که جد سی ام او امام حسین، امام سوم شیعیان می‌ باشد[۱]. سید جمال‌الدین اسدآبادی اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی بود که نسبت به بیماری‌های اجتماعی جوامع مسلمان و ضعف‌های موجود در آن هشدار داد؛ و در مقابل قدرت‌های غربی اسلام‌گرایی را تبلیغ نمود. تأثیر او بر کشورهای اسلامی، مخصوصاً افغانستان ،ایران ومصر شایان توجه است[۲].

ملیت

گلدزیهر و جُمیِر می‌نویسند: «بنابر گزارش خودش، او متولد اسعدآباد نزدیک کُنَر، در شرق ناحیه کابل افغانستان بود[۳]. نیکی کدی معتقد است که او در روستای اسدآباد، نزدیک همدان، در خانواده محلی سادات به دنیا آمده‌است. به استناد بهترین مدرک، او ابتدا در خانه آموزش یافت، سپس توسط پدرش برای تحصیل بیشتر به قزوین، سپس تهران و در حالی که جوان بود، به عتبات، شهرهای زیارتگاه شیعیان در عراق فرستاده شد. به استناد رهبران شیعی، او تحت تأثیر مکتب شیعه قرار گرفته بود. اسدآبادی تحت تأثیر افکار فیلسوف‌های مسلمان، به ویژه ایرانی از جمله ابن‌سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا قرار گرفت[۱][۴]. محمد عبده شاگرد سید جمال‌الدین و مترجم کتاب نیجریه وی به زبان عربی، در مقدمه ترجمه کتاب می‌نویسد، سید جمال‌الدین به دو علت در دولت افغانستان به مقام‌های وزارت رسید (نه در ایران):

  • اول اینکه بتواند در کشورهای عربی خود را سنی معرفی کند و به هدف‌هایش برسد.
  • دوم اینکه خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود برهاند[۵].

یرواند آبراهامیان نیز معتقد است وی پس از مهاجرت به استانبول برای مخفی کردن زمینه شیعه خود، نام افغان را برگزید[۶]. در این که سیّد جمال الدّین اسدآبادى، اهل کدام کشور و داراى چه مذهبى است، میان شرح حال نویسان اختلاف نظر است، عمده نویسندگان اهل‌سنت وى را افغانى و داراى مذهب حنفى مى‌دانند[۷]. ولى به نظر جمعى از محقّقان، شهر اسدآباد از شهرهاى استان همدان در ایران زادگاه اوست. هم اکنون نیز در اسدآباد همدان منزلى که وى در آنجا متولّد شده موجود و شناخته شده است و اقوام و خویشان وى نیز در ایران و برخى در همان اسدآباد زندگى مى کنند. از نظر مذهب نیز جعفرى است؛ گرچه براى هدف بزرگتر که همان بیدارى مسلمین و کاستن از حساسیّت ها بود در کشورهاى اهل‌سنّت، خود را حنفى معرفى مى کرد. همان گونه که به دو دلیل عمده خویش را افغانى مى نامید:

  • نخست آنکه: افغانستان در صحنه ارتباطات بین المللى، کشورى مستقل و فعّال و برخوردار از سفارتخانه و کنسولگرى در دیگر کشورها نبود، از این رو سیدّ جمال از تعقیب مأموران کشور خود در امان بود؛ ولى اگر خویش را ایرانى مى نامید به راحتى توسّط مأموران و سفارتخانه هاى ایران کنترل و تحت تعقیب قرار مى گرفت.
  • دیگر آنکه: چون در آن زمان نسبت به عالمان ایرانى حسّاسیتى در دنیاى اسلام وجود داشت، لذا خود را افغانى نامید[۸].

تحصیلات

سید جمال‌الدین از پنج سالگی به فراگیری دانش نزد پدر خود پرداخت. او در سن ۱۸ سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید. سپس سفرهایی به هندوستان و حجاز و مکه کرد و سرانجام به افغانستان رفت؛ و مدتی در آنجا شریک اسرار دوست محمد خان امیر افغانستان شد. سپس به مصر رفت و با دانشمندان آنجا همنشین شد. او در مصر به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف شد و در جامع الأزهر منطق و فلسفه درس می‌داد. شیخ محمد عبده و گروهی از فضلای مصر در کلاس او حضور داشتند[۵]. نظریات سازنده او در زمان امیر شیر علی خان، پادشاه افغانستان باعث پیشرفت‌های شگرفی در زمینه‌های مختلف از جمله بلند بردن آگاهی عامه می‌شود.

در هندوستان

سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند.

در مصر

در مصر با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود می‌دانست. در تحولات سیاسی مصر نقش مؤثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر می‌دیدند او را از مصر بیرون کردند و به هند رفت. مدتی او را در کلکته زیر نظر حکومت انگلیسی هند نگاه داشتند و بعد که اجازه یافت از راه دریای سرخ به اروپا رفت.

سفر به اروپا، بازگشت به ایران و اخراج توسط ناصرالدین‌شاه

در لندن و پاریس مورد توجه مقامات سیاسی اروپا بود. در پاریس با همکاری شیخ محمد عبده به انتشار روزنامه عروه الوثقی مبادرت نمود؛ که فقط ۱۸ شماره از آن منتشر شد. با نشر مقالات اندیشه‌های خود در مورد اتحاد اسلام را می‌پراکند. بالاخره به حجاز سفر کرد و از بوشهر به ایران وارد شد و به تهران رفت و در خانه حاجی محمد حسن امین‌الضرب ساکن شد.

چند بار با ناصرالدین‌شاه ملاقات کرد و از ضرورت قانون گفت ولی شاه سخنان او را نپسندید و پس از مدتی امر به اخراج او از ایران کرد. از راه مازندران به قفقاز و بعد به مسکو و پترزبورگ رفت. در سفری که به مونیخ رفت با ناصرالدین‌شاه و میرزاعلی‌اصغر اتابک ملاقات داشت و به دعوت آنان دوباره به ایران بازگشت. مدتی در شاه‌عبدالعظیم بود که باز به دستور شاه او را از ایران بیرون کردند. به بغداد و بصره سپس به اروپا رفت.

حضور در ترکیه عثمانی

سلطان عبدالحمید او را به استانبول دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره کشورهای اسلامی امپراتوری عثمانی بهره گیرد. در استانبول میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و خبیرالملک به تشویق او به نشر مطالب علیه شاه و اتابک پرداختند، پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه به دست میرزا رضای کرمانی که از مریدان او بود، دولت ایران خواستار تحویل او شد، ولی مقامات عثمانی نپذیرفتند.

سید جمال پیشگام جنبش بیداری مسلمانان

از جمله نکاتی که سید جمال همواره در چارچوب نظریه وحدت اسلامی پیگیری می‏‌کند بحث، «همگرایی اسلامی»است. منظور از همگرایی اسلامی، اتفاق نظر پیرامون‏ مشروعیت سیاسی نظام اسلامی از یک سو و اتحاد پیرامون کلیات اصول دین و پذیرش‏ آن از سوی فرق اسلامی، از دیگر سو است. در اینجا قبول مشترکات دینی از سوی فرق‏ اسلامی و توجه و دقت نظر به آن در راستای(بیداری اسلامی)، منظور سید جمال بوده‏ است. چنانچه با دقت به این قضیه نظر کنیم، خواهیم دید، امکاناتی روشن و بس عظیم‏ برای اتحاد عالم اسلام وجود دارد که برای ملت‌های دیگر یا نیست و یا کمتر فراهم است.

عوامل تفرقه مسلمانان از دیدگاه سیدجمال‌الدین اسدآبادی در قالب 9 مورد مطرح شده است:

  1. ترک فضایل اخلاقی و رسوخ اوصاف رذیله؛
  2. فاصله گرفتن از اسلام اصیل و اولیّه و نفوذ خرافات و بدعت‏‌ها در عقاید مسلمانان؛
  3. قومیّت‏گرایی و تعصبات قومی و نژادی؛
  4. عقیده بدون عمل و مسأله نفاق، قطع رابطه و عدم همکاری میان علما و زمامداران مسلمانان بلاد؛
  5. جدایی دین از سیاست و تبدیل خلافت به سلطنت؛
  6. فرقه‌سازی و فرقه‏‌گرایی؛
  7. استبداد داخلی؛
  8. استعمار خارجی؛
  9. جهل و بی‏‌خبری و عقب ماندگی در علوم و فنون.

همفکران و مریدان

یاران و همراهان سید جمال‌الدین و میرزا ملکم خان، در ایران و عثمانی، بیشتر از فعالان بابی ازلی ضد قاجار بودند. علی محمد فره‌وشی خود و میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی، میرزا حسن خان خبیرالملک، میرزا رضای کرمانی، شیخ ابوالقاسم روحی را از یاران و مریدان او نام برده‌است[۹].

ترور ناصرالدین شاه

شیخ ابوالقاسم روحی، میرزا رضای کرمانی با دستور سید جمال‌الدین و حوزه اتحاد اسلام استامبول، به قصد کشتن ناصرالدین شاه حرکت کرده بودند[۱۰][۱۱]. او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او را قطع کردند و با فقر زندگی می‌کرد تا این‌که به سرطان فک مبتلا شد و او را جراحی کردند و در ۱۲۷۵ هجری شمسی (۹ مارس ۱۸۹۷ میلادی) در استانبول درگذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید. علاوه بر دیدگاه شماری از پژوهش‌گران، برخی از یاران سید هم عقیده دارند که سید توسط اعوان سلطنت قاجاری- در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل ناصرالدین شاه -مسموم شده و به قتل رسیده‌است.

بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و در سال ۱۲۸۴ پیکر سید جمال‌الدین از استانبول به کابل منتقل شد و در دانشگاه کابل دفن گردید که با دفن تابوت او در این محل، نام دارالفنون به آنجا گذاشته شد و در زمان سلطنت محمدظاهرشاه در سال ۱۳۱۱ سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن ایجاد گردید.

اتهام جاسوس بودن و جنجال‌ها پیرامون ماهیت سیدجمال

در بعضی منابع سیدجمال‌الدین مأمور دولت انگلیس و فراماسون و در خدمت منافع انگلیس معرفی شده‌است. در نقطه مقابل مراجع دیگری او را حامی منافع یا مأمور دولت روسیه و ضد منافع بریتانیا معرفی کرده‌اند.

نیکی کدی در دانشنامه ایرانیکا می‌نویسد که سیدجمال در زمانی که به افغانستان می‌رود خود را سید رومی یا استانبولی و اهل استانبول معرفی می‌کرده‌است. جمال‌الدین در کابل با احترام توسط امیر کابل پذیرفته می‌شود و به سمت مشاور امیر برگزیده می‌شود. بگفته نیکی کدی این احتمالاً به سبب نامه محرمانه‌ای بوده که او به امیر نشان داده‌است. این مسئله سبب شده‌بود که نمایندگان بریتانیا در افغانستان او را مأمور دولت روسیه بپندارند. او در آنجا سعی کرد که امیر را به اتحاد با روسیه و مخالفت با بریتانیایی‌ها وادارد[۴]. گزارش‌های دولت استعماری هند و مجموعه منابع چنین می‌نمایاند که سید در افغانستان به مانند غریبه‌ای بوده‌است و فارسی را با لهجه ایرانی صحبت می‌کرده‌است[۴]. شیخ ابوالهدی به او لقب «متأفغن» (به معنی کسی که ادعا می‌کند افغان است) داد و تلاش کرد هویت شیعی او را آشکار سازد[۱۲].

بگفته آسانته، استاد آفریقاشناسی دانشگاه تمپل، در سال ۱۸۵۸ یک جاسوس بریتانیایی در گزارشی سیدجمال را مشکوک به بودن مأمور روسیه گزارش می‌کند. این مأمور بریتانیا نوشته‌است که جمال‌الدین به شیوه ترکان نوغایی در آسیای میانه لباس می‌پوشیده‌است[۱۳]. گزارش‌های دولت افغانستان می‌نویسند که سیدجمال بیشتر شیوه زندگی یک غربی را داشته‌است تا یک شرقی، او شخصی لیبرال بوده و مقید به اجرای فرایض دینی نبوده‌است. مثلاً فرایض ماه رمضان را به جا نمی‌آورده‌است[۱۳]. به گفته آسانته، سید جمال در قاهره از نوشیدن کنیاک لذت می‌برده‌است. او یکبار در سال ۱۸۷۹ از لژ ماسونی در قاهره بیرون انداخته‌شد زیرا در ملاعام وجود خدا را انکار کرده بود[۱۳].

در نقطه مقابل منابع دیگری سید جمال‌الدین اسدآبادی را فراماسون و حامی غیر مستقیم منافع انگلستان دانسته‌اند[۱۴]. روبرت دریفوس در کتاب «بازی شیطانی» در مورد سید جمال‌الدین اسدآبادی می‌نویسد:

«مردی که در ۱۸۸۵ متشکل ساختن جنبشی پان اسلامیستی با هدایت بریتانیا را پیشنهاد داد کسی نبود جز «سید جمال‌الدین اسدآبادی». از دههٔ ۱۸۷۰ تا دههٔ ۱۸۹۰ سید جمال‌الدین از سوی بریتانیا حمایت شد. دست کم یکجا در اسناد رسمی و پرونده‌های محرمانه سرویس جاسوسی دولت هند، پیشنهاد سید جمال‌الدین اسدآبادی در ۱۸۸۲ در هند مبنی بر این که به عنوان جاسوس بریتانیا در هند به خدمت درآید، آمده‌است.

همچنین اسماعیل رائین در کتاب مشهور خود فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران می‌نویسد:

«سید جمال‌الدین اسدآبادی معروف به افغانی، یکی از فراماسون‌های اولیه ایران است که در ۹ لژ ماسونی عضویت داشت. او در لژ فراموشخانه ملکم رئیس لژ و ویزیتور بوده‌است…[۱۵].

آثار

  • رساله نیجریه؛
  • مقالات در روزنامه «عروةالوثقی»؛
  • مقاله در رد خطابه ارنست رنان؛
  • نامه‌ها؛
  • مقالات در نشریه «ضیاءالخافقین»؛
  • تتمة البیان فی تاریخ الافغان؛
  • تاریخ مختصر ایران از ابتدا تا زمان سید جمال؛
  • و نیز کتاب‌ها و رسائلی دیگر که منقح‌ترین و کامل‌ترین چاپ آنها توسط سید هادی خسروشاهی صورت گرفته‌است.

پیوند به بیرون

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ N. R. Keddie, "Sayyid Jamal ad-Din “al-Afghani”: A Political Biography", Berkeley, 1972
  2. Yarshater, Ehsan. Richard G Hovannisian and Georges Sabagh. eds. "The Persian Presence in the Islamic World". New York: Cambridge University Press, 1999 , p. 104
  3. Goldziher, I. ; Jomier, J.. "D̲j̲amāl al-Dīn al-Afg̲h̲ānī." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs, vol.2, p.417
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ Nikki R. Keddi, "AFḠĀNĪ, JAMĀL-AL-DĪN" in Encyclopædia Iranica, Vol. I, Fasc. 5, pp. 481-486
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ لغت‌نامه دهخدا، ذیل «جمال‌الدین اسدآبادی»
  6. Abrahamian, Ervand. Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press, 1982, p. 65
  7. (ر.ک: دائرة معارف القرن العشرین، همان، ج 3، ص 163؛ دائرة المعارف الاسلامیّة الشیعیّة، حسن الامین، ج 7، ص 95).
  8. (ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 4، ص 206-213؛ بیدارگران اقالیم قبله، حکیمى، محمّد رضا، ص 69-81).
  9. الگو:یادکرد کتاب
  10. الگو:یادکرد کتاب
  11. الگو:یادکرد کتاب
  12. A. Hourani: Arabic Thought in the Liberal Age 1798–1939. London, Oxford University Press, p. 103–129 (108)
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ Molefi K. Asante, Culture and customs of Egypt, Published by Greenwood Publishing Group, 2002, الگو:ISBN, 9780313317408, Page 137
  14. . ابراهیم صادقی نیا. فراماسونری و جمعیت‌های سری در ایران. ص. ۲۲–۲۴
  15. فراموشخانه و فراماسونری در ایران٫اسماعیل رائین ٫ ۱۳۵۷ ٫ امیرکبیر ٫ جلد اول٫صفحهٔ ۳۶۵